فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۳
177-195
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه وقایع استرس زای زندگی با آمادگی به اعتیاد؛ با آزمون نقش تعدیل کنندگی تیپ شخصیتی D بود. روش : روش پژوهش حاضر، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه در سال تحصیلی 97-1396 بود که 400 دانشجو از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سیاهه رویداد های زندگی پیکل، مقیاس آمادگی به اعتیاد وید و بوچر، مقیاس فشارزاهای روانی علی اکبری، مقیاس حمایت اجتماعی ثامنی و مقیاس تیپ شخصیتی D دنولت استفاده شد. یافته ها : بین آمادگی به اعتیاد با وقایع استرس زای زندگی، عوامل فشار زای روانی و بین تیپ شخصیتی D با آمادگی به اعتیاد، وقایع استرس زای زندگی، و فشار روانی رابطه مثبت به دست آمد. همچنین بین تیپ شخصیتی D و آمادگی به اعتیاد با حمایت خانوادگی رابطه منفی به دست آمد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد مسیرهای غیرمستقیم وقایع استرس زا، حمایت خانوادگی و عوامل فشار زای روانی به آمادگی به اعتیاد از طریق تیپ شخصیتی D دارای برازش می باشد. نتیجه گیری : می توان گفت: تیپ شخصیتی D می تواند نقش کلیدی در روابط بین متغیرهای وقایع استرس زای زندگی، آمادگی به اعتیاد، حمایت خانوادگی و فشار روانی داشته باشد.
بررسی و تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کتاب های درسی دوره متوسطه دوم از نظر توجه به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد انجام شد. روش این پژوهش توصیفی و از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه پژوهشی شامل همه کتاب های درسی دوره متوسطه دوم بود که در سال1397 چاپ شده است. نمونه گیری انجام نشد و همه جامعه پژوهشی بررسی شد. ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن به وسیله متخصصان و کارشناسان مربوطه تایید شد.یافته های پژوهش نشان داد که فراوانی مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد، در دوره متوسطه دوم در رشته علوم تجربی 197 مورد، در رشته علوم انسانی 173 مورد و در رشته ریاضی 165 مورد است. در پایه های دهم و یازدهم توجه کافی به مؤلفه های رویکرد پیشگیری از وابستگی به مواد نشده است. همچنین در کتاب های درسی دوره متوسطه دوم به مؤلفه های «جرم و قوانین مرتبط با وابستگی به مواد»، «سابقه تاریخی مصرف موادمخدر»، «نقش استعمار در گسترش موادمخدر» هیچ اشاره ای نشده است. بر این اساس پیشنهاد می شود در کتاب های دوره متوسطه دوم (به ویژه در پایه های دهم و یازدهم) توجه بیشتری به مؤلفه های پیشگیری از وابستگی به مواد شود.
اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
205-228
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی بر رفتارهای خود-آسیب رسان و عوامل محافظت کننده سوءمصرف مواد در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری عبارت بود از: نوجوانان 17-13 سال در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت در سال 1397 در تهران. نمونه نهایی شامل 24 دانش آموز پسر مقطع سوم متوسطه در کانون اصلاح و تربیت بود که به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه (12 نفر) قرار گرفتند. جلسات آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 8 جلسه (هفته ای یک بار هر جلسه 2 ساعت) برگزار شد. ابزار پژوهش سیاهه خود گزارشی خود-آسیب رسانی کلونسکی و گلن (2009) و پرسش نامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده در برابر مصرف مواد بود. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نمرات رفتارهای خود آسیب رسان، و نگرش به مصرف مواد، احساس افسردگی و هیجان خواهی و افزایش نمرات جرات مندی و خودکنترلی شد. نتیجه گیری : آموزش مبتنی بر ذهن آگاهی روش موثری برای بهبود متغیرهای اثرگذار بر اعتیاد است. می توان در کارگروه های تخصصی و کارگاه های آموزشی و جلسات توانمندسازی، این روش را به کار گرفت.
اثربخشی رواندرمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۴
91-108
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود معتادان به مواد افیونی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مرد معتاد به انواع مواد افیونی بستری برای ترک اعتیاد در بخش روان پزشکی بیمارستان شهید مدنی شهر خوی در پاییز سال 1397 بود. از این جامعه، نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پرسش نامه های سنجش ولع مصرف لحظه ای مواد و پیش بینی عود یا بازگشت را تکمیل نمودند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش های روان درمانی مثبت نگر قرار گرفتند. یافته ها : نتایج نشان داد روان درمانی مثبت نگر منجر به تفاوت معنادار بین گروه ها در ولع مصرف لحظه ای (0/800 = 2 h )، و پیش بینی عود (0/622 = 2 h )، معتادان به مواد افیونی شده است. نتیجه گیری : می توان گفت: روان درمانی مثبت نگر بر کاهش ولع مصرف و پیشگیری از عود در معتادان به مواد افیونی موثر بوده و منجر به کاهش میانگین نمرات شرکت کنندگان گروه آزمایش در ولع مصرف لحظه ای و پیشگیری از عود نسبت به گروه گواه شده است.
اثر تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد: نقش واسطه ای استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
127-142
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر اثر مستقیم و غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد با نقش میانجی گر استرس شغلی بود. روش: جامعه آماری پژوهش را کارکنان شرکت بهره برداری نفت و گاز آغاجاری تشکیل می دادند که از بین آن ها تعداد 292 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم (سیستماتیک) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد، استرس شغلی و تعارض بین فردی بود. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و اموس ویراست 21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از اثر مثبت تعارض بین فردی بر استرس شغلی، اثر مثبت تعارض بین فردی و استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد و اثر غیرمستقیم تعارض بین فردی بر آمادگی به اعتیاد از طریق استرس شغلی بود. به طور کلی، یافته ها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش نسبتاً خوبی با داده ها برخوردار است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت تعارض بین فردی به صورت مستقیم و از طریق استرس شغلی بر آمادگی به اعتیاد اثر می گذارد.
مقایسه عملکردهای شناختی در سیر اعتیاد: از تمایل تا ترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۱
107-126
حوزههای تخصصی:
هدف : در سال های اخیر شیوع اعتیاد در جامعه ایرانی رو به افزایش است اما همه افراد درگیر این پدیده شوم نمی شوند. به نظر می رسد برخی آمادگی های محیطی، رفتاری، شخصیتی و شناختی در آسیب پذیری نسبت به اعتیاد سهیم باشند. پژوهش حاضر در راستای بررسی آمادگی های شناختی به مقایسه ی عملکردهای شناختی بازداری و برنامه ریزی در افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم پرداخته است. روش : روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای است. گروه نمونه این پژوهش 183 نفر بود که در 5 گروه جای می گرفتند. از این بین 30 نفر گروه معتاد و30 نفر افراد در حال ترک و تحت درمان با متادون به صورت در دسترس در شهر اراک انتخاب شدند. تعداد 30 نفر افراد سالم نیز انتخاب شدند. همه گروه ها به آزمون های استروپ و برج لندن پاسخ دادند. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره در بازداری شناختی نشان داد بین گروه سالم، تمایل بالا و پایین تفاوت وجود نداشت. دو گروه معتاد و تحت درمان نسبت به این 3 گروه عملکرد ضعیف تری داشتند و ضعیف ترین عملکرد مربوط به گروه معتاد بود. در برنامه ریزی شناختی ضعیف ترین عملکرد در گروه معتاد مشاهده شد. پس از آن گروه تحت درمان با حفظ فاصله معنادار از 3 گروه دیگر قرار داشت. گروه تمایل بالا، تمایل پایین، و سالم به ترتیب در مراتب بعدی قرار داشتند. نتیجه گیری: عملکردهای شناختی بین افراد معتاد، معتادین تحت درمان، دو گروه از نوجوانان با تمایل بالا و پایین به اعتیاد، و افراد سالم متفاوت است.
رابطه بین ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۱
97-112
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد در دانشجویان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه این پژوهش شامل 361 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد سمنان در سال 96 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ناگویی خلقی تورنتو (1994)، پرسش نامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر (2004) و پرسش نامه آمادگی به اعتیاد زرگر و همکاران (1385) بود. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مولفه های ناگویی خلقی و آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. دشواری در شناسایی احساسات و دشواری در توصیف احساسات در مجموع 18 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. همچنین، نتایج نشان داد که بین مولفه های بدتنظیمی هیجانی با آمادگی به اعتیاد رابطه وجود داشت. عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در کنترل تکانه و دشواری در دست زدن به رفتار هدفمند در مجموع 29 درصد از واریانس آمادگی به اعتیاد را تببین کردند. در مجموع نتایج حاکی از اهمیت و نقش ناگویی خلقی و بدتنظیمی هیجانی در وابستگی به مواد بود لذا توجه به تنظیم هیجان با استفاده از راهبردهای مناسب در پیشگیری از وابستگی به مواد ضروری است.
مروری برمطالعه اثربخشی تحریک فراجمجه ای مغز با جریان مستقیم (tDCS) در اختلالات مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
137-156
حوزههای تخصصی:
هدف: تحریک فراجمجمه ای با جریان الکتریکی مستقیم ( tDCS )، اخیرا به عنوان یک تکنیک در حوزه اختلالات مصرف مواد، کاربرد پیدا کرده است. در این مقاله به مرور مقالات و پژوهش های انجام شده در این زمینه پرداخته شد تا مسائل مرتبط با روش شناسی، کاربرد و اثربخشی آن را در حیطه اختلالات مصرف مواد مورد بررسی قرار دهیم. روش: تعداد 24 مقاله از بین60 مقاله موجود انتخاب از میان آن ها 2۲ مطالعه بر اثر tDCS برکرتکس پیش پیشانی و ۳ مطالعه بر اثربخشی tDCS بر کاهش ولع مصرف مواد اشاره داشتند. یافته ها: هنوز به طور قطع نمی توان در مورد اثربخشی tDCS به عنوان یک درمان بسیار مؤثر در کاهش ولع مصرف مواد اظهارنظر نمود. نتیجه گیری: نمونه های کوچک، پروتکل های متفاوت و طول دوره مطالعه و عدم وجود پیگیری های بعدی از محدودیت های اصلی مطالعات انجام شده بودند. اما می توان از آن به عنوان یک درمان مکمل استفاده نمود.
روایی یابی نسخه فارسی پرسش نامه شخصیت آسیب پذیر نسبت به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
277-290
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی افراد آسیب پذیر نسبت به اختلالات مصرف مواد، یکی از اولویت های پژوهشی در این حیطه به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، تهیه نسخه فارسی پرسش نامه شخصیت مستعد به اعتیاد برای گروه معتادان بود. روش : پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نوع طرح، یک پژوهش روایی یابی بوده است. جامعه پژوهش آن را مردان معتاد به تریاک و شیشه مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهرستان ایذه در سال 1395 تشکیل می دادند که تعداد 250 نفر نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند که بعد از حذف پرسش نامه های ناقص، این تعداد به 211 نفر رسید. داده های جمع آوری شده با استفاده از ازنرم افزارهای اس پی اس اس 22 و لیزرل8.80 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها : نتایج تحلیل عامل تائیدی نشان دادکه مدل با داده ها برازش خوبی دارد. بارهای عاملی اکثر سوالات رضایت بخش بود (به استثنای سوالات 14و 20) و از مدل تک عاملی حمایت شد. در بررسی روایی همگرا، همبستگی نمره کل پرسش نامه شخصیت مستعد به اعتیاد با مقیاس انحراف روانی اجتماعی برابر با 0/55 به دست آمد. ضریب بازآزمایی در فاصله دو هفته ای 0/88و آلفای کرونباخ برابر با0/76 به دست آمد که نشان دهنده اعتبار مطلوب است. نقطه برش مقیاس بر اساس منحنی راک، برابر با 14 به دست آمد . نتیجه گیری : نسخه فارسی شخصیت مستعد به اعتیاد، ابزاری با مولفه های روان سنجی نسبتا مطلوب در شناسایی افراد مستعد مصرف مواد می باشد.
تحلیل ناکارآمدی برنامه های پیشگیری: پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
73-92
حوزههای تخصصی:
هدف: سوء مصرف مواد مخدر از جمله بارزترین آسیب های اجتماعی است که به راحتی می تواند بنیان فرهنگی و اجتماعی یک کشور را سست و پویایی های انسانی آن را به مخاطره بیاندازد. درهم تنیدگی عوامل روانی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی این مشکل را به یکی از پیچیده ترین آسیب های اجتماعی دهه های اخیر در کشور مبدل ساخته است. بر این اساس اتخاذ برنامه هایی با رویکرد پیشگیری و توانمندسازی در برابر اعتیاد در طول سال های اخیر همواره مورد توجه بوده است. با این وجود برنامه های پیشگیرانه در بسیاری از سطوح از موفقیت چندانی برخوردار نبوده اند. در همین راستا هدف از انجام این مطالعه تحلیل چرایی ناکارآمدی برنامه های پیشگیری بوده است. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شده است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 33 نفر از مصرف کنندگان ساکن کمپ اقامتی قلعه شور اصفهان و مدیران، کارشناسان و درمان گران حوزه اعتیاد در بهار 1395 با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری جمع آوری شدند و با استفاده از روش کدگذاری نظری تحلیل شدند. یافته ها: کدگذاری داده ها به خلق 14 مقوله و 66 زیرمقوله منجر شد که بیانگر شرایط علی و زمینه ای، راهبردها و پیامدهای ناکارآمدی برنامه های پیشگیری از دیدگاه هر دو گروه شرکت کنندگان در پژوهش است. برخی از آن ها عبارتند از: سیاست گذاری های غیرمشارکتی، بوروکراسی نامناسب، کاستی های فرهنگی معطوف به ساختار و معطوف به کنشگر، متعارف شدگی و هنجارشکنی لجاجتی. نتیجه گیری: از دیدگاه هر دو گروه از شرکت کنندگان سنخ شناسی دوگانه ای از ضعف ها وکاستی ها در تهیه، تدوین و اجرای طرح های پیشگیری وجود دارد که به ترتیب ناظر بر انکارمحتوایی و انکارصوری طرح هاست. در نوع نخست استراتژی هنجارشکنی لجاجتی و در نوع دوم استراتژی متعارف شدگی و پذیرش شکست در مواجهه با این پدیده از سوی مصاحبه شوندگان اتخاذ می شود که پیامدهای آن تجربه گرایی و دوستی گرایی و گریز و دسترسی ناچیز به طرح ها می باشد.
تأثیر آموزش خانواده محور بر نگرش به مواد و باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دارای والد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
11-28
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش خانواده محور بر نگرش به مواد مخدر و باورهای غیر منطقی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه دارای والد معتاد شهرستان سبزوار در سال 1395 انجام گرفت. روش: این پژوهش از نوع نیمه تجربی و با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره اول متوسطه دارای والد معتاد بودند که از بین آن ها 36 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و در دو گروه گواه و آزمایش به صورت تصادفی جای گرفتند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه تحت برنامه آموزش خانواده محور قرار گرفتند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده ازپرسش نامه نگرش نسبت به اعتیاد و باورهای غیر منطقی جونز جمع آوری شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش خانواده محور بر مولفه های نگرش به مواد مخدردانش آموزان دختر دارای والد معتاد تاثیر مثبت داشت (0/05 p< )؛ اما این برنامه آموزشی تنها بر نیاز به تائید دیگران، تمایل به سرزنش و وابستگی از مولفه های باورهای غیرمنطقی تاثیر مثبت داشت (0/05 p< ) و بر سایر مولفه ها موثر نبود. نتیجه گیری: با توجه به این که آموزش خانواده محور موجب نگرش منفی نسبت به اعتیاد و تغییر در برخی مولفه های باورهای غیرمنطقی دانش آموزان دختر دارای والد معتاد شد، لازم است که این گونه برنامه های آموزشی در دبیرستان ها و دانشگاه ها مورد توجه قرار گیرد.
فراتحلیل اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی - هیجانی بر کاهش استعداد اعتیاد فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم ۱۳۹۷ شماره ۴۸ ویژه نامه ۱
119-136
حوزههای تخصصی:
هدف: مقدمه سوء مصرف مواد در نوجوانی و جوانی یک نگرانی عمده درباره سلامت عمومی است که با انواع متعددی از اختلالات روانی همراه شده است و پژوهش های بسیاری در خصوص اثربخشی آموزش روش های پیشگیری (مهارت های هیجانی- اجتماعی) بر کاهش اعتیاد و اعتیادپذیری انجام شده است. پژوهش حاضر با هدف نتیجه گیری کلی در خصوص اثربخشی آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی بر کاهش اعتیادپذیری به انجام رسید. روش: مواد و روش ها جهت نیل به اهداف پژوهش با بهره گیری از روش فراتحلیل، از نتایج کمی 25 پژوهش منتخب، که با توجه به ملاک های ورود و خروج و بهره گیری از کلیدواژه های تعیین شده به دست آمده بود، استفاده شد و در مجموع 47 اندازه اثر اولیه به دست آمد و با نرم افزار CMA2 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها با عنایت به نتایج بررسی ناهمگنی، مدل اثرات تصادفی مناسب تشخیص داده شد که اندازه اثر ترکیبی تاثیر آموزش ها بر کاهش اعتیادپذیری بر اساس معیار کوهن بزرگ به دست آمد(0/79-)؛ همچنین نتایج نشان داد که اندازه اثر آموزش مهارت ها بر آمادگی به اعتیاد، بزرگتر از اعتیادپذیری و اعتراف به اعتیاد است. پژوهش های تفاوتی نیز دارای اندازه های اثربزرگتری نسبت به پژوهش های همبستگی بودند. نتیجه گیری: بر اساس اندازه اثرهای به دست آمده می توان گفت آموزش مهارت های هیجانی – اجتماعی اثربخشی بالایی بر کاهش اعتیادپذیری داشته است. بنابراین ارتقای مهارت های هیجانی و اجتماعی می تواند در پیشگیری از گرایش افراد به سوء استفاده از مواد تاثیرگذار باشد.
رویکردها و مدل های اعتیاد
منبع:
سلامت اجتماعی و اعتیاد سال پنجم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
105-138
حوزههای تخصصی:
رویکردها و مدل های اعتیاد عوامل متعددی را در گرایش به اعتیاد مؤثر می دانند. روش این پژوهش کتابخانه ای و اسنادی بود. مدل ها و رویکردهای اعتیاد با مرور یافته های علمی و رویکرد تحلیلی و نظری مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از مدل ها برای درک اعتیاد یا رفتارهای اعتیادی خاص به شیوه گرایش به اعتیاد و عوامل متفاوت در تداوم اعتیاد تأکید دارند. مدل اجتماعی/ محیطی، اعتیاد را اکثراً بازتاب عوامل محیطی همچون فقر، پایگاه پایین اقتصادی اجتماعی، فشار اجتماعی، همنشینی با افراد کج رو و... می داند. مدل روانی، اعتیاد را حاصل شکست در اراده فرد وابسته به مواد می داند و مدل ژنتیکی و وراثتی به دنبال پاسخی از منظر بیولوژیکی است. به این علت که هرکدام از این مدل ها نظرات تک بعدی و ناقصی را ارائه داده اند برخی از صاحب نظران به سمت ادغام این تبیین ها حرکت کردند و مدل زیستی-روانی- اجتماعی را مطرح کرده اند. البته در سال های اخیر بعد معنوی نیز به این مدل اضافه شده است. طبق این مدل، اعتیاد حاصل ترکیب عوامل زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است. اعتیاد به عنوان یک آسیب اجتماعی در کنار مشکلاتی چون بیکاری، فقر، طلاق و ... تحت تأثیر دلایل روان شناختی فردی که خود در بستر خانواده، ارتباط با همسالان و جامعه شکل می گیرد، به دلیل تبعات فراوان آن در نظام سیاسی اقتصادی کشور نیازمند توجه و اراده جدی برای کاهش آسیب های آن است. بنابراین بهتر است برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان اعتیاد با در نظر گرفتن ابعاد زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی باشد. مهم ترین ویژگی این مدل، نگاه جامع و کل نگر به انسان است.
نقش الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی آمادگی به اعتیاد در جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
113-130
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های دلبستگی در پیش بینی سوءمصرف مواد در جوانان انجام شد. روش: روش پژوهش مورد استفاده توصیفی از نوع همبستگی بود . جامعه ی آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 96-1395 بود که نمونه ای به حجم 380 نفر به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. سه پرسش نامه ی الگوهای ارتباطی خانواده، دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور و مقیاس آمادگی برای اعتیاد مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم فزار spss-19 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای الگوهای ارتباطی خانواده و سبک های دلبستگی با گرایش به سوءمصرف مواد رابطه دارند. نتیجه گیری: با توجه به نقش متغیرهای فوق در پیش بینی گرایش به اعتیاد در جوانان، می توان از نتایج پژوهش حاضر در برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد به عنوان متغیرهای تأثیرگذار استفاده کرد .
بررسی کیفیت خدمات در مراکز ترک اعتیاد با استفاده از مدل سروکوال (مطالعه در استان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
189-214
حوزههای تخصصی:
هدف : امروزه خدمات در بخش بهداشت دارای جایگاه ویژه ای می باشد و سنجش کیفیت خدمات پیش شرط اساسی به منظور بهبود کیفیت می باشد. این مطالعه با هدف سنجش کیفیت خدمات براساس ادراک و انتظار مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد در سطح استان بوشهر صورت گرفته است. روش: این پژوهش به صورت مقطعی، طی نه ماه اول سال 95 به منظور بررسی نظرات 650 نفر از مراجعین به مراکز ترک اعتیاد مستقر در سطح استان بوشهر صورت گرفته است. در روند جمع آوری اطلاعات پژوهش، از ابزار سروکوال در قالب دو پرسش نامه 29 گویه ای (در دو بخش انتظارات و ادراکات) برای سنجش کیفیت خدمات استفاده شده است. روایی و اعتبار ابزار مذکور با استفاده از آزمون های آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی مورد تایید قرار گرفته است. یافته ها: براساس یافته های پژوهش بیشترین شکاف کیفیت خدماتی (744/0-) مربوط به بعد دسترسی و کمترین شکاف کیفیت خدمات (404/0-) مربوط به بعد پاسخ گویی می باشد. بررسی مراکز ترک اعتیاد برحسب نمره کیفیت خدمات نشان می دهد که مراکز خلیج فارس، جم و پیام آرامش دارای پایین ترین نمره کیفیت خدمات و مراکز نوین، سلامت گستر و عسلویه دارای بالاترین نمره کیفیت خدمات می باشند. همچنین در تمامی ابعاد کیفیت خدمات مورد بررسی در پژوهش بین انتظارات و ادراکات از خدمات ارائه شده تفاوت معناداری وجود دارد و شکاف کیفیت خدمات منفی می باشد. نتیجه گیری: نیاز به بهبود در کلیه ابعاد کیفیت خدمات در مراکز ترک اعتیاد وجود دارد. پیشنهاد می شود مدیران مراکز برای کاستن شکاف کیفی موجود به نیازهای مراجعین و نظرات آن ها توجه بیشتری نمایند و مطلوبیت کیفیت خدمات خود را ارتقا بخشند.
اثربخشی مداخلات روان شناختی بر پیشگیری از عود اعتیاد: فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
121-136
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش های مختلفی در خصوص اثربخشی درمان های روان شناختی بر درمان اعتیاد و کاهش عوارض طولانی مدت آن انجام شده است. این مطالعه با هدف تجمیع و ترکیب نتایج مطالعات قبلی و برآورد میزان اثربخشی این درمان ها در پیشگیری از عود اعتیاد به روش فراتحلیل انجام شد. روش : این مطالعه به روش فراتحلیل بر روی مقالات منتشر شده در پایگاه های اطلاعاتی SID ، Magiran و Irandoc بدون محدودیت زمانی انجام گرفت. پس از جستجو، غربالگری و ارزیابی کیفیت مقالات و اعمال معیارهای ورود و خروج پژوهش انجام گرفت. در جستجوی اولیه، تعداد ۴۲۹۲ مقاله استخراج شد که پس از حذف موارد تکراری و ارزیابی عنوان و چکیده، ۳۱ مقاله برگزیده شد. پس از بررسی متن کامل مقالات در نهایت تعداد ۱۹ مقاله شرایط لازم برای شرکت در فراتحلیل را دارا بودند. تحلیل آماری بر روی داده های حاصله با استفاده از نرم افزار STATA (نسخه 11) انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از Pooled RD نتایج استخراج شده و از فرمان metan در نرم افزار استفاده شد. یافته ها : در جستجوی اولیه، تعداد ۴۲۹۲ مقاله استخراج شد که پس از حذف موارد تکراری و ارزیابی عنوان و چکیده، ۳۱ مقاله برگزیده شد. پس از بررسی متن کامل مقالات در نهایت تعداد ۱۹ مقاله شرایط لازم برای شرکت در فراتحلیل را دارا بودند. فراتحلیل انجام شده بر روی مطالعات نشانگر اثربخشی معنادار درمان های روان شناختی بر پیشگیری از عود اعتیاد می باشد. نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی درمان های روان شناختی در پیشگیری از عود اعتیاد لازم است سیاست گذاران توجه بیشتری به این موضوع مبذول نموده و با ارائه آموزش های لازم به روان شناسان مراکز درمان اعتیاد، زمینه کاربست این تمرین ها را فراهم آورند.
بررسی تأثیر جذابیت فرد مشهور بر اثربخشی تبلیغات پیشگیری از اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۰
155-174
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی نقش جذابیت افراد مشهور بر اثربخشی تبلیغات با توجه به عوامل اثرگذار بر جذابیت فرد مشهور است. روش: پژوهش کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی بود. داده های پژوهش با روش نمونه گیری تصادفی به دست آمد. در این پژوهش از پرسش نامه محقق ساخته شامل 17 سوال استفاده شد که از روایی محتوایی و روایی سازه برخوردار یود. ضریب آلفای کرونباخ 91/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری و از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش بیان گر آن بود که هر یک از متغیرهای صداقت، آشنایی، دوست داشتنی بودن و اعتبار فرد مشهور تأثیر مثبت و معناداری بر پیشگیری دارد. رابطه بین جذابیت فرد مشهور و اثربخشی تبلیغات پیشگیری از اعتیاد نیز مثبت و معنادار بود. نتیجه گیری: به کارگیری و استفاده از چهره های مشهور در تبلیغات پیشگیرانه از اعتیاد مؤثر است.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر روی ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی افراد سوءمصرف کننده مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
93-110
حوزههای تخصصی:
هدف : اعتیاد به مواد مخدر به خاطر دشواری در رسیدن به درمان پایدار و نرخ عود بالا علی رغم انجام سم زدایی و مداخلات دارویی و روان شناختی، از موضوعات مهم سلامت به شمار می رود. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری مغز بر میزان ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی سوءمصرف کنندگان مواد می باشد. روش: این پژوهش یک مطالعه آزمایشی همراه با گمارش تصادفی در گروه های آ زمایش و گواه به همراه پیش آزمون و پس آزمون بود. تعداد40 بیمار وابسته به مواد افیونی مراجعه کننده به مراکز متادون درمانی به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و پس از پاسخ دهی به پرسش نامه های ولع مصرف مواد و خودکنترلی شناختی، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گواه (20 نفر) جای گرفتند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران (2002) و خودکنترلی شناختی گراسمیک و همکاران بود. جلسات درمانی تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری شامل 20 دقیقه تحریک آندی ناحیه F3 و تحریک کاتدی ناحیه F4 با شدت جریان 2 میلی آمپر بود. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیری نشان داد که میانگین گروه ها در میزان ولع مصرف مواد و خود کنترلی شناختی در مرحله پس آزمون تفاوت دارند. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی مستقیم فراقشری می تواند موجب کاهش ولع مصرف و افزایش خودکنترلی شناختی در سوءمصرف کنندگان مواد شود. بنابراین درمانگران می توانند از این درمان به عنوان روش مداخله ی افراد معتاد استفاده کنند.
تاثیر 8 هفته تمرین ترکیبی با و بدون مصرف مکمل دارچین بر روی عوامل هماتولوژیک و آنزیم های کبدی AST، ALT و ALP در زنان معتاد به آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
269-286
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی و مصرف یا عدم مصرف مکمل دارچین بر روی عوامل هماتولوژیک آنزیم های کبدی زنان معتاد به آمفتامین انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه تجربی 48 زن معتاد به آمفتامین که به صورت تصادفی انتخاب شدند، به چهار گروه تقسیم شدند. برنامه تمرینی در طی هشت هفته و هر هفته سه روز انجام شد. مکمل دارچین به صورت کپسول و ﺑﻪ ﻣی ﺰان 500 ﻣیﻠ ی گ ﺮم، دو ﺑﺎر در روز، ﺑﻌﺪ از ﺻﺒﺤﺎﻧﻪ و ﻧاﻫﺎر مصرف شد. نمونه خونی به منظور اندازه گیری عوامل هماتولوژیک و آنزیم های کبدی گرفته شد. جهت مقایسه بین گروه ها از آزمون مانوا و برای تغییرات درون گروهی از آزمون t زوجی استفاده شد. یافته ها: نتایج این تحقیق، تفاوت معناداری در عوامل هماتولوژیک و آنزیم های کبدی بین گروه ها نشان نداد (0/05 P≥ ). آزمون t زوجی کاهش معنادار گلبول های سفید در همه گروه ها، هماتوکریت و گلبول های قرمز در گروه های مکمل را نشان داد (0/05> P ). نتیجه گیری: تمرین ترکیبی همراه با مصرف مکمل دارچین می تواند بر عوامل هماتولوژیک معتادان موثر باشد.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های دلبستگی ناایمن در افراد وابسته به هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
37-54
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، سبک های دلبستگی ناایمن در مران وابسته به هروئین بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 44 مرد وابسته به هروئین انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (22 نفر) و گروه گواه (22 نفر) گمارده شدند. در این مطالعه، گروه آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای طرحواره درمانی قرار گرفت و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسش نامه طرحواره یانگ فرم کوتاه و پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون کامل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون، طرحواره درمانی توانست طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا را به شکل معناداری نسبت به گروه گواه کاهش دهد. نتیجه گیری: طرحواره درمانی می تواند طرحواره های ناسازگار اولیه و سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرا در مردان وابسته به هروئین را کاهش دهد.