فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی شیوع اختلال های رفتاری و پیش بینی آن بر اساس آزاردیدگی هیجانی در دانش آموزان متوسطه اول شهرستان جاجرم بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه این پژوهش را کلیه دانش آموز متوسطه اول شهر جاجرم تشکیل داد. 519 دانش آموز به صورت تمام شماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. این دانش آموزان پرسشنامه خودگزارش دهی نوجوان و پرسشنامه آزاردهی هیجانی را تکمیل نمودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و روش های استنباطی (همبستگی پیرسون و رگرسیون) استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین اختلال های رفتاری (نمره کل، اختلال های نارسایی توجه-بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و سلوک) با آزاردیدگی هیجانی (نمره کل و خرده مقیاس های آن) رابطه مثبت معناداری وجود دارد (05/0p<). نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد متغیرهای آزاردیدگی هیجانی قادر به پیش بینی اختلال های رفتاری هستند (001/0p<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین آزاردیدگی هیجانی و اختلال های رفتاری رابطه وجود دارد بنابراین در محیط های آموزشی به این مقوله ها باید توجه بیشتری شود.
مقایسه استرس ادراک شده، انسجام خانوادگی و خودپنداره مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: حضور کودک با اختلال طیف اتیسم، فشار زیادی بر اعضای خانواده، به ویژه مادران وارد می کند. مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم با چالش های بسیاری روبه رو هستند که آن ها را در معرض سطوح بالای استرس و دیگر پیامدهای منفی روانی قرار می دهند. این پژوهش به منظور مقایسه استرس ادراک شده، انسجام خانوادگی و خودپنداره مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم و عادی انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری در این پژوهش عبارت از همه مادران کودکان 7 تا 11ساله با اختلال طیف اتیسم و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه مورد مطالعه نیز 49نفر از مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم و 52مادر دارای کودک عادی بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران، مقیاس انسجام خانوادگی بلوم و نار و پرسش نامه خودپنداره بک استفاده شد. برای تحلیل داده ها ی به دست آمده از روش های آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و از روش استنباطی تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین 2گروه مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم و مادران کودکان عادی در استرس ادراک شده (0001/0>p)، انسجام (0001/0>P) و خودپنداره (0001/0> P)، وجود دارد.
کاربرد فعالیت های موسیقایی در مداخله های کاردرمانی کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: موسیقی امروزه یکی از رایج ترین اقدامات درمانی است که در کنار درمان های اصلی اختلال طیف اتیسم استفاده می شود. از آن جا که این درمان به عنوان یکی از انواع مداخله های طب مکمل مطابق با تمایلات و توانایی های این کودکان است، نتایج مثبتی را درپی داشته است. بنابراین پژوهش حاضر قصد دارد با اشاره به برخی از این مقاله ها در حوزه کاربرد موسیقی، اهمیت استفاده از این مداخله آسان، ارزان و جذاب را برای درمان نقایص مختلف در کودکان دارای اختلال طیف اتیسم بیان کند.
رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:انتخاب نوع راهبرد مقابله ای تاثیر بسیار مهمی بر چگونگی کنار آمدن با استرس دارد و در این انتخاب، عوامل زیادی از جمله شخصیت دخیل است. هدف این تحقیق بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اوتیسم بود. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی بود، 56 مادر که کودک اتیستیک داشتند از بین مراجعه کنندگان به سه موسسه حمایتی کودکان اتیسم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEOو راهبردهای مقابله ای پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن و گریز اجتناب رابطه مثبت و معنادار و با ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی معنادار داشت. برونگرایی و با وجدان بودن با گریز اجتناب رابطه منفی معنادار داشتند. برونگرایی و دلپذیر بودن رابطه مثبت معناداری با طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت داشتند. با وجدان بودن نیز رابطه مثبت و معناداری با حل مسائل برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت داشت. در تحلیل رگرسیون انجام شده روان رنجورخویی پیش بین معنادار راهبردهای مقابله ای فاصله گرفتن و گریز-اجتناب بود. راهبرد طلب حمایت اجتماعی از طریق دلپذیر بودن و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت نیز توسط باوجدان بودن و روان رنجورخویی تبیین شدند. نتیجه گیری: انتخاب نوع راهبرد مقابله ای با ویژگی های شخصیتی رابطه دارد و افراد در معرض استرس بالا مانند والدین دارای کودکان اوتیستیک باید برای اتخاذ کارآمدترین راهبرد مقابله ای متناسب با ویژگیهای شخصیتی خود آموزشهای لازم را دریافت نمایند.
اثربخشی آموزش حل مسئله بر خودتعیینی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، سنجش اثربخشی آموزش حل مسئله بر خودتعیینی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری بود. نمونه پژوهش مشتمل بر 30 دانش آموز پسر مبتلا به ناتوانی یادگیری در پایه پنجم دبستان بود که به شیوه هدفمند از مراکز اختلالات یادگیری در سطح شیراز انتخاب شدند. افراد نمونه به گونه تصادفی در هر دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند و گروه آزمایش آموزش حل مسئله را دریافت کرد. از مقیاس خودتعیینی شلدون و دسی (1996) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. این پرسش نامه دارای دو بعد انتخاب و خودآگاهی بود. پایایی این مقیاس از روش آلفای کرونباخ و روایی این مقیاس از روش همسبتگی نمره ابعاد با نمره کل سنجیده شد و نتایج حاکی از روایی و پایایی قابل پذیرش ابزار می باشد. پیش از شروع آموزش حل مسئله، مقیاس خودتعیینی در هر دو گروه به عنوان پیش آزمون اجراء شد. جلسه های آموزشی با استفاده از داستان گویی مشتمل بر 18 جلسه 90 دقیقه ای بود و هر هفته 3 بار تشکیل می شد در حالی که گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. پس از آموزش، مقیاس خودتعیینی به وسیله دانش آموزان هر دو گروه به عنوان پس آزمون تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نهایی این پژوهش نشان دادند، دانش آموزانی که آموزش حل مسئله را دریافت کرده بودند، در خودتعیینی، ابعاد انتخاب و خودآگاهی نسبت به دانش آموزانی که آموزش حل مسئله را دریافت نکرده بودند، نمره ای بیش تر داشتند. بنابراین، یافته های مطالعه نشان داد که آموزش حل مسئله در خودتعیینی تأثیر مثبت دارد.
تأثیر مداخله مبتنی بر ذهن آگاهی بر برنامه ریزی نوجوانان با علایم زیر آستانه تشخیص اختلال نقص توجه-بیش فعالی در آزمون برج لندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذهن آگاهی از راه مکانیزم های فرا تشخیصی از جمله برنامه ریزی اثرگذار است. هدف این مطالعه بررسی تأثیر آموزش مراقبه ذهن آگاهی بر کارکرد برنامه ریزی نوجوانان دختر با علایم زیر آستانه تشخیص اختلال نقص توجه- بیش فعالی (ADHD) در آزمون برج لندن (TLT) بود. این پژوهش آزمایشی شامل طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش تمام نوجوانان دختر (13 تا 15 سال) با علایم زیر آستانه تشخیص ADHD بود که پس از غربالگری، 30 نفر به عنوان اعضای نمونه به گونه تصادفی در گروههای درمان (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. تمرین های مراقبه ذهن آگاهی در 8 جلسه 90 دقیقه ای در طول 8 هفته به گروه درمان ارایه شد. اما، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. TLT پیش از مداخله و 1 ماه پس از اتمام مداخله در مورد هر دو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس یک راهه نشان داد که کارکرد برنامه ریزی گروه درمان در TLT از نظر تعداد مسئله های حل شده صحیح و نمره صحیح درصدی در 1 ماه پس از پایان مداخله در مقایسه با گروه کنترل با اندازه اثر بالا، به گونه معناداری بهبود می یابد (05/0>P). اما، تفاوتی معنادار بین دو گروه در زمان برنامه ریزی و زمان کل در 1 ماه پس از مداخله وجود نداشت. در مجموع، آموزش مراقبه ذهن آگاهی کارکرد برنامه ریزی در TLT را در نوجوانان دختر ADHD زیر آستانه تشخیص بهبود می بخشد. تلاش های توسعه درمان باید جمعیت های بالینی را هدف قرار دهد که مشکلاتی در این مکانیزم فرا تشخیصی نشان می دهند.
اثربخشی آموزش حرکات ریتمیک و بازی بر بهبود عمل دقت و توالی شنیداری کودکان بر اساس رویکرد روان عصب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تاثیر آموزش حرکات ریتمیک و بازی های گروهی بر بهبود درک، دقت و توالی شنیداری کودکان بر اساس رویکرد روان عصب شناختی در شهر یزد صورت گرفت. روش: روش این پژوهش، از نوع آزمایشی و جامعه آماری کلیه دانش آموزان یزد بودند، تعداد 100 دانش آموز پسر عادی، پس از اجرای آزمون تشخیصی (آزمون هوش ریون کودکان و آزمون سیف نراقی) به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به طور تصادفی انتخاب شدند؛ سپس با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش 12 جلسه (هر جلسه به مدت 60 دقیقه – دو بار در هفته)، تحت آموزش راهبرد بازی درمانی گروهی وحرکات ریتمیک قرار گرفتند، اما گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های به دست آمده، و از روش آماری توصیفی و استنباطی (از میانگین و آزمون تی برای نمونه های وابسته و انحراف معیار) در درجه آزادی (p<.05) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که عملکرد توجه و توالی شنیداری دانش آموزان آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، به صورت معنادار بهبود یافته است. نتیجه گیری: لذا می توان نتیجه گرفت که راهبرد بازی درمانی گروهی و حرکات ریتمیک سبب بهبود عملکرد توجه و توالی شنیداری دانش آموزان پسر شده است. بر مبنای نتایج این پژوهش، می توان به مربیان اختلال های یادگیری، مشاوران و روان شناسان پیشنهاد کرد که از این راهبرد، برای بهبود توجه و توالی شنیداری دانش آموزان کمک کرد.
تدوین برنامه ی آموزشی افزایش علاقه ی اجتماعی (والد-کودک) و بررسی اثربخشی آن در افزایش میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین برنامه ی افزایش علاقه ی اجتماعی و بررسی اثربخشی آن بر میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. روش تحقیق حاضر آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. از میان دانش آموزان 9 تا 12 سال ارجاع شده به مراکز درمانی 32 نفر از افرادی که در مصاحبه ی تشخیصی و نیز آزمون CBCL دارای اختلال نافرمانی مقابله ای تشخیص داده شدند، به همراه والدین آن ها به صورت تصادفی به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب گردیدند و در دو گروه 16 نفره به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل سیاهه ی رفتاری کودکان (CBCL) جهت تشخیص اختلال نافرمانی مقابله ای و مقیاس علاقه ی اجتماعی برای کودکان ایرانی (SISIC) جهت اندازه گیری میزان علاقه ی اجتماعی دانش آموزان بودند که در دو مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهد که در متغیر علاقه ی اجتماعی و همه ی زیر مقیاس های آن شامل مسؤولیت پذیری-انجام تکالیف، ارتباط با مردم- همدلی، جرأت-اطمینان و برابری در مقابل کهتری-برتری؛ نمره ی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بعد از آموزش برنامه ی علاقه ی اجتماعی افزایش معناداری دارد. بنابراین نتایج پژوهش حاضر گواه این مسأله است که برنامه ی آموزشی افزایش علاقه ی اجتماعی تدوین شده در پژوهش حاضر میزان علاقه ی اجتماعی و تمامی زیر مقیاس های علاقه ی اجتماعی را در کودکان با اختلال نافرمانی مقابله ای افزایش می دهد. درنتیجه از این برنامه ی آموزشی می توان برای پرورش علاقه ی اجتماعی کودکان و نیز ارتقای ویژگی های مثبت همبسته با علاقه ی اجتماعی که در مطالعات متعددی مورد تأیید قرار گرفته اند، بهره برد.
اثربخشی نوروفیدبک بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی (ADHD)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش پسخوراند عصبی بر کاهش میزان پرخاشگری کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری، کودکان 12- 7 ساله پسر که از مراجعه کننده به مرکز جامع اعصاب و روان درمانگران بهجو که 80 نفر در سال تحصیلی 94 –1393بود. از میان آنها تعداد 40 نفر که دچار نقص توجه و بیش فعالی بودند به شیوه نمونه گیری هدفمند به طور تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جای گرفتند. اختلال نقص توجه و بیش فعالی با استفاده از فهرست بازبینی مصاحبه بالینی بر اساس راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی،ویرایش پنجم،2013.، مصاحبه تشخیصی با روانپزشک و آزمون اختلاط دیداری شنیداری استنفورد و ترنر 1995 و آزمون پرخاشگری کودکان شهیم 1385 تشخیص داده شد . آموزش پسخوراند عصبی با هدف کاهش تتا به بتا با سرکوب تتا و افزایش بتا و ریتم حسی-حرکتی در طی ده هفته 30 جلسه هرهفته سه جلسه اجرا شد. کودکان هر دو گروه در مرحله پیش و پس آزمون وپیگیری دوماهه مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های حاصل از تحلیل کواریانس تک متغیری و تحلیل کواریانس چند متغیری و آزمون تکرار سنجش نشان داد که درمان پسخوراند عصبی سبب بهبود معناداری در پرخاشگری کلامی، جسمانی و رابطه ایی می شود. در مجموع نتایج نشان داد که درمان آموزشی پسخوراند عصبی بر پایه انعطاف پذیری عصبی می تواند منجر به بهبود پرخاشگری در کودکان دچار نقص توجه و بیش فعالی شود.
بررسی روند تحول نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : توجه به نظریه ذهن در کودکان با اختلال یادگیری حائز اهمیت است زیرا نظریه ذهن می تواند بر روی رفتارهای اجتماعی و شناختی آن ها تاثیر بگذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تحول نظریه ذهن در دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری8 تا 11ساله انجام شد.
روش: در این پژوهش علی- مقایسه ای نمونه پژوهش که شامل 80 دانش آموز با اختلال یادگیری و 80 دانش آموز بدون اختلال یادگیری که در مراکز خاص ناتوانی های یادگیری و مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، به شیوه نمونه گیری طبقه ای با نسبت مساوی انتخاب شدند. آزمون نظریه ذهن استیرنمن و مقیاس هوشی وکسلر به عنوان ابزارهای پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دو عاملی و آزمون تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که در هر دو گروه دانش آموزان با و بدون اختلال یادگیری روند تحول نظریه ذهن با توجه به سن صعودی است، با این تفاوت که دانش آموزان با اختلال یادگیری نسبت به دانش آموزان بدون اختلال یادگیری کمی دیرتر به سطوح بالاتر تئوری ذهن دست می یابند.
نتیجه گیری: این پژوهش از یافته های اولیه مبتنی بر مشکلات شناختی و تحولی نظریه ذهن در کودکان با اختلال یادگیری حمایت می کند
شیوع اختلال هماهنگی رشدی در کودکان دختر 9 تا 11 ساله شهرستان خرمبید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : یکی از نارسایی های بارز در کودکان دبستانی، اختلال هماهنگی رشدی است که توانایی حرکتی را در کودکان سالم و طبیعی تحتتاثیر قرار می دهد و تا دوران بزرگسالی نیز ادامه می یابد. بنابراین شناسایی و مداخله بهنگام ضروری بهنظرمیرسد. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان شیوع اختلال هماهنگی رشدی در دختران دبستانی 9 تا 11ساله شهرستان خرمبید واقع در استان فارس بود.
روش : پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی و جامعه آماری تمامی کودکان دختر 9 تا 11 ساله شهرستان خرمبید بود. روش نمونهگیری خوشه ای مرحله ای و طبق جدول مورگان، نمونه های پژوهش 300دختر (با میانگین قد: 7/138 و وزن: 46/33) بودند. برای جمع آوری دادهها از پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین برای غربالگری اولیه استفاده شد و برای تشخیص دقیق کودکان دارای اختلال هماهنگی رشدی آزمون تبحر حرکتی برونینکز اوزرتسکی (فرم کوتاه) به کار گرفته شد. از آزمون آماری خیدو برای تحلیل داده ها استفادهشد.
یافته ها: براساس پرسش نامه اختلال هماهنگی رشدی والدین 98کودک غربال شدند و سرانجام با استفاده از فرم کوتاه آزمون تبحر حرکتی برونینکز اوزرتسکی، 33نفر شناسایی شد. میزان شیوع این اختلال در نمونه تحتبررسی 2/11درصد، تخمینزدهشد، بهطوری که در سنین 9، 10 و 11سال بهترتیب 5/10، 7/13 و2/9 برآوردشد.
نتیجه گیری: از آنجایی که این اختلال افزونبر مهارتهای حرکتی بر خودپنداره، عزتنفس و مهارت های تحصیلی دانش آموزان تاثیرگذار است، تشخیص بهنگام و درمان به موقع این اختلال ضروری به نظر می رسد
اثر تغییر محرک حسی بر ادراک زمان کودکان با و بدون بیش فعالی/نارسایی توجه در دیرش های زمانی مختلف(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضرآزمودن اثر تغییر حسی در ارائه محرک بر ادراک زمان، در کودکان مبتلا و غیرمبتلا به بیش فعالی/نارسایی توجه، با استفاده از تکالیف بازتولید زمان در دیرش های زمانی مختلف است. روش: 15 کودک مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی از مراجعان یک مطب روانپزشکی اطفال در مشهد و 15 کودک غیرمبتلا از دو مدرسه در مشهد، با توجه به نتایج مقیاس کانرز فرم والدینی و مقیاس درجه بندی بیش فعالی /نارسایی توجه، انتخاب شدند و تکالیف بازتولید زمان را در سه تغییر حسی ارائه محرک (ارائه دیداری، ارائه شنیداری و ارائه دوگانه دیداری-شنیداری) و در 6 دیرش زمانی (36،24،18،12،6 و 48) کامل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که اثرات اصلی گروه و دیرش زمانی تکلیف (کاهش دقت عملکرد با افزایش طول مدت تکلیف) معنادار است، اما دقت عملکرد در ارائه های حسی مختلف تفاوت معناداری با هم نداشت. به علاوه تعامل بین گروه ودیرش زمانی تکلیف (یعنی افزایش اختلاف عملکرد بین دو گروه با افزایش دیرش زمانی تکلیف) تأیید شد، اما اثر تغییر حسی ارائه محرک در گروه بیش فعال از گروه عادی به طور معناداری بزرگتر نبود. نتیجه گیری: افراد مبتلا به بیش فعالی در بازتولید فواصل زمانی، از آزمودنی های غیرمبتلا کم دقت ترهستند و با دیرش زمانی بیشتر، اختلاف آن ها نیز بیشتر می شود. هم چنین عملکرد به طور معناداری تحت تأثیر تغییر حسی ارائه محرک قرار نگرفت و تفاوت بین دو گروه نیز در تغییر حسی معنادار نبود.
بررسی شرایط قضاوت عاطفی بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم با عملکرد بالا در هر دو جنس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت اجتماعی مبتنی بر انتزاع های حاصل از تعاملات بین فردی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی شرایط قضاوت عاطفی برشناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم با عملکرد بالا در هر دو جنس بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر و دختراز دو مدرسه عادی و یک مدرسه مخصوص افراد اتیسم تشکیل دادند. حجم نمونه تعداد 28 نفر پسر و دختر در محدوده سنی 15-11 ساله بودند که به شیوه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار آزمایشی شامل 10 تصویر جهت بازشناسی هیجان (5 تصویر مثبت و 5 تصویر منفی)بود که نیمی ازصاحبان آن عکس هادارای ملیت ایرانی و نیمی دیگراز آنها خارجی تبار بودند که باید تحت سه شرایط عاطفی(خود،دیگری،و مکان)مورد قضاوت قرار می گرفتند. جهت آزمون داده ها نیزاز تحلیل واریانس عاملی استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان دادند که بین بیان هیجان مثبت و منفی تحت دو شرایط قضاوت عاطفی (خود و دیگری) بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم و عادی (گروه کنترل) تفاوت معناداری وجود دارد (01/0=AWT IMAGE)؛ ولی در مورد بیان هیجان مثبت و منفی تحت شرایط قضاوت عاطفی مکان (ملیت صاحب عکس) بر شناخت اجتماعی نوجوانان اتیسم و عادی تفاوت معناداری مشاهده نشد، فقط بین گروه پسر اتیسم و گروه دختر عادی در بیان هیجان مثبت تفاوت معناداری وجود داشت.
نتیجه گیری: در مجموع نتیجه گرفته می شود که بیان هیجان مثبت و منفی تحت شرایط قضاوت عاطفی (خصوصاً قضاوت در مورد دیگران) در افراد اتیسم ضعیف می باشد.
طراحی درمان ترکیبی خانواده محور مبتنی بر مدل تحول یکپارچه ی انسان و مقایسه ی اثر بخشی آن با بازی درمانی فلورتایم بر کارکرد تحولی خانواده و تحول هیجانی-کارکردی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم از ناتوانی های عمده ی دوران کودکی است که زمینه ساز فشارهای روانی بسیاری برای کودک و خانواده می باشد. با توجه به تاثیر نامطلوب بسیاری که این اختلال بر سیستم خانواده دارد، دراین پژوهش سعی شده است تا بر مبنای مدل تحول یکپارچه ی انسان که رویکرد نوینی در درمان این اختلال است، درمانی خانواده-محور طراحی شود، در این درمان به منظور تقویت توانمندی های کودک، کارکرد خانواده به عنوان یک واحد کلی، هدف قرار می گیرد و اثربخشی آن در ترکیب با بازی درمانی فلورتایم، بررسی می شود.
روش کار: این مطالعه در چهارچوب یک طرح تک آزمودنی در طول 5 ماه روی 12 کودک 8-3 ساله ی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و خانواده های آن ها اجرا و اطلاعات در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری جمع آوری شد. برای بررسی اثربخشی درمان از ابزار محقق ساخته ی کارکرد تحولی خانواده، پرسش نامه ی سنجش هیجانی–کارکردی و پرسش نامه ی تحول هیجانی– کارکردی استفاده شد.
یافته ها: درصد بهبودی کارکرد تحولی خانواده در گروه درمان ترکیبی خانواده محور به ویژه در حوزه های صمیمیت، جذب شدن، انضباط و تحول هیجانی-کارکردی کودکان نیز در سطوح خودتنظیمی، دلبستگی و مبادله ی دوسویه از 50 درصد بیشتر و میزان بهبودی از نظر بالینی معنی دار بود. اندازه اثر درمان ترکیبی نیز بالاتراز 80/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج درمان ترکیبی خانواده محور می تواند اثربخشی بازی درمانی فلورتایم را افزایش دهد و به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در درمان این اختلال استفاده شود.
اثربخشی آموزش مدیریت شرم مبتنی بر برنامه PEGS در کاهش قلدری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلدری در مدرسه شکلی از خشونت سطح پایین است که امروزه مورد توجه پژوهشگران و روانشناسان تربیتی قرار گرفته است.این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت شرم مبتنی بر برنامه PEGS در کاهش قلدری نوجوانان دختر انجام گرفت و برای تحقق آن از روش تحقیق نیمه آزمایشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. در این راستا، دانش آموزان دوره راهنمایی سه مدرسه دولتی دخترانه شهر تبریز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و غربال شدند و در نهایت، سی نفر از هر مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر نتایج مقیاس قلدری، مشاهده حین اجرای آزمون و درجه بندی معاونین آموزشی مدرسه انتخاب شدند. هر گروه متشکل از 15 نفر بود. پنج مربی ارایه بسته آموزشی و پلاسیبو به گروه های آزمایشی و کنترل را بر عهده داشتند. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که مداخله اثربخش بوده (92/20=F، 001/0>P) و آموزش مدیریت شرم در طی هشت جلسه هفتگی 75 دقیقه ای، 20% از تغییرات قلدری را تبیین می کند. مطابق با یافته های پژوهشی و تأیید روایی بسته آموزشی، توجه بر مساله قلدری نوجوانان و به کارگیری بسته آموزشی حاضر در گروه های هدف با در نظر گرفتن محدودیت های تحقیق پیشنهاد می شود.
مقایسه سازگاری تحصیلی در دانش آموزان پسر دارای مشکلات یادگیری و دانش آموزان پسر دارای پیشرفت تحصیلی پایین، متوسط و بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: هدف از این پژوهش، مقایسه سازگاری تحصیلی در دانش آموزان پسر دارای مشکلات یادگیری و دانش آموزان پسر دارای پیشرفت تحصیلی پایین، متوسط و بالا بود.
روش: آزمودنی های پژوهش شامل 160 دانش آموز پسر (40 نفر دارای مشکلات یادگیری، 40 نفر دارای پیشرفت تحصیلی پایین، 40 نفر دارای پیشرفت تحصیلی متوسط و 40 نفر دارای پیشرفت تحصیلی بالا) پایه تحصیلی دوم راهنمایی بود که به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از میان دانش آموزان مدارس راهنمایی پسرانه اردبیل انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه شخصیتی کالیفرنیا، آزمون هوشی ریون، آزمون های محقق ساخته خواندن، نوشتن و ریاضیات استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد میانگین نمره های سازگاری تحصیلی در دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی بالا، بیشتر از دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری، دارای پیشرفت تحصیلی پایین و متوسط است؛ این در حالی است که بین دانش آموزان دارای مشکلات یادگیری و دانش آموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین و متوسط تفاوت معنی داری به دست نیامد.
نتیجه گیری: از این یافته ها می توان درزمینه آموزش و خدمات مشاوره ای برای دانش آموزان یاد شده استفاده کرد.
مقایسه سلامت روان مادران دارای کودکان با و بدون اختلال کم توجهی- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیش فعالی یکی از رایج ترین اختلال های رفتاری است که سلامت روان والدین، به ویژه مادران را به عنوان فردی که نخستین ارتباط را با کودک دارد، به خطر می اندازد. هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان مادران دارای کودکان با و بدون اختلال کم توجهی- بیش فعالی بود.
روش: روش پژوهش حاضر، از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری تمامی مادران در شهر همدان در سال 1390 بود. 200نفر از مادران کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران کودکان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از بین مدارس ابتدایی ناحیه یک همدان در 2مرحله انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه کانرز (فرم والد) و سیاهه نشانه های اختلال های روانی به دست آمد و به کمک نسخه 18برنامه اس پی اس اس تحلیل شد. روش آماری مورد استفاده برای تحلیل داده ها، تحلیل واریانس چندمتغیره بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین میزان سلامت روان مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران دارای کودکان عادی تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین بین میزان شکایات جسمی، وسواس- اجبار، حساسیت بین فردی، افسردگی، اضطراب، خصومت، ترس مرضی، افکار پارانوئید و روان پریشی مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی و مادران دارای کودکان عادی تفاوت معنادار وجود داشت (01/0 > P).
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که مادران دارای کودکان با اختلال کم توجهی- بیش فعالی نسبت به مادران دارای کودکان عادی سلامت روانی پایین تری دارند. دشواری های زندگی با یک کودک دارای اختلال کم توجهی- بیش فعالی بر سلامت روان مادران این کودکان بی تاثیر نیست، بنابراین توصیه می شود مداخله های پیشگیرانه، آموزشی و درمانی برای بهبود سلامت روان این گروه از مادران ارایه شود.