ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴٬۵۴۶ مورد.
۱۴۱.

بررسی اثربخشی بازی های شناختی بر هیجان های تحصیلی دانش آموزان دچار اختلال نارسانویسی و نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی های شناختی هیجان های تحصیلی دانش آموزان نارسانویسی نارساخوانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۶
زمینه و هدف: اختلال یادگیری ویژه یکی از شایع ترین اختلال های عصبی تحولی مزمن در دوران کودکی است. هدف این پژوهشی بررسی اثربخشی بازی های شناختی بر هیجان های تحصیلی دانش آموزان دچار اختلال نارسانویسی و نارساخوانی بود. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با چهار گروه (دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل) بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان مقطع ابتدایی دچار اختلال نارسانویسی و نارساخوانی شهرستان زاهدان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه برای هر گروه 25 نفر در نظر گرفته شد که این تعداد پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. هر یک از گروه های آزمایش به تفکیک 20 جلسه 30 الی 45 دقیقه ای (3 بار در هفته) با روش بازی های شناختی در نرم افزار ساند اسمارت آموزش دیدند و گروه های کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماندند. ابزارهای پژوهش شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه هیجان های تحصیلی (پکران و همکاران، 2011) بود. داده های این پژوهش با روش های خی دو و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان که دانش آموزان دچار اختلال نارسانویسی و نارساخوانی گروه های آزمایش و کنترل از نظر جنسیت و پایه تحصیلی تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، بازی های شناختی باعث افزایش هیجان های تحصیلی مثبت شامل لذت، امید و افتخار و کاهش هیجان های تحصیلی منفی شامل خشم، اضطراب، شرم، ناامیدی و خستگی در دانش آموزان دچار اختلال نارسانویسی و نارساخوانی هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه های کنترل شد (001/0P<). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان داد که بازی های شناختی نقش موثری در بهبود هیجان های تحصیلی دانش آموزان دچار اختلال نارسانویسی و نارساخوانی داشتند.
۱۴۲.

طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی - درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی آموزشی نوجوانان هم وابسته خودکارآمدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۵۱
هدف: نوجوانی سومین مرحله رشدی است که پس از اِتمام دوران کودکی آغاز شده و تحت تاثیر تحولات رشدی که با آن مواجهه است در مقایسه با سایر مراحل زندگی، بیش تر در معرض بدکارکردی های رشدی و آسیب های روانشناختی _ اجتماعی قرار دارد. پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتباریابی درونی الگوی آموزشی- درمانی آسیب هم وابستگی مبتنی بر ادراک تجارب زیسته نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم انجام شد. مواد و روش: از روش ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی استفاده شد. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی با استفاده از روش پیمایشی به گرداوری نظرات اساتید و مختصصان پرداخته شد. در بخش کیفی تحقیق، نمونه آماری جهت مصاحبه های نیمه ساختارمند شامل 15 تن از نوجوانان هم وابسته شهرستان خاتم بودند. در بخش کمی تعداد 12 تن از اساتید ومتخصصین بودند که به عنوان نمونه انتخاب شدند. بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، 5 ضمنون اصلی و 12 زیر مضمون استخراج شدند. یافته ها: یافته های پژوهش در بخش کیفی نشان داد که مضمون ها و زیر مضمون ها در دو بعد فردی و اجتماعی به ترتیب شامل: واکنش گری که خود شامل زیر مولفه های (انکار، وسواس و خشم)، مولفه نیاز به کنترل که خود شامل زیر مولفه های (سرکوب احساسات و ضعف در برقراری ارتباط) و مولفه ازخودبیگانگی بود و در بعد اجتماعی شامل مولفه های؛ وابستگی میان فردی که خود شامل زیر مولفه های (کنترل کردن، بی اعتمادی، روابط ناهنجار، حدومرزهای ضعیف) و مولفه تمرکز بر خارج از خود که خود شامل زیر مولفه های (مراقبت از دیگران و متأثر از عوامل خارجی) بودند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که دست اندکاران نظام تعلیم و تربیت به منظور طراحی و اجرای آموزش اثر بخش برای رشد و بهبود خودکارآمدی نوجوانان الگوی پیشنهادی این پژوهش را مد نظر قرار دهند.
۱۴۳.

تأثیر حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی خانوادگی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حمایت اجتماعی ادراک شده تغییرات زندگی خانوادگی تفکر انتقادی بنیان های اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۶۳
زمینه و هدف: تفکر انتقادی به عنوان یک هنر تجزیه و تحلیل و ارزیابی تفکر، همراه با بررسی، منجر به اصلاح و بهبود تفکر فرد می گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی بر تفکر انتقادی با نقش میانجی بنیان های اخلاقی انجام شد. روش و مواد: در قالب یک طرح همبستگی از نوع پیش بینی، 404 نفر (دختر و پسر) از جوانان در شرف ازدواج به روش نمونه گیری در دسترس و با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کلاین (فرمول 1 به 20) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد حمایت اجتماعی - مقیاس خانواده (PSS-FA)، وقایع و تغییرات زندگی خانوادگی جوانان (YA-FILES)، تفکر انتقادی (CTDI)، بنیان های اخلاقی (MFQ-30) بود. به منظور تحلیل داده از نرم افزارهای SPSS19 و Smart-PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 19.4 درصد از تغییرات تفکر انتقادی توسط متغیرهای حمایت اجتماعی و تغییرات زندگی توضیح داده می شود (P < 0.001). همچنین نتایج مرتبط با نقش میانجی گری بنیان های اخلاقی نشان داد که حمایت اجتماعی و تغییرات زندگی از طریق بنیان های اخلاقی به ترتیب 0.005 (0.661) و 0.008- (0.676) اثر غیرمستقیم ندارد (P > 0.05). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی ادراک شده و تغییرات زندگی خانوادگی بر بنیان های اخلاقی و تفکر انتقادی تأثیرگذار است. بنابراین توجه به این مکانیسم ها می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای نوجوانان در شرف ازدواج مفید باشد.
۱۴۴.

تدوین مدل امیدواری بر اساس تنظیم شناختی هیجان با میانجی گری بهزیستی معنوی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شهر کرمانشاه و اثربخشی آن بر اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امیدواری تنظیم شناختی هیجان بهزیستی معنوی اضطراب مرگ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۲۵
هدف: موضوع این پژوهش تدوین مدل امیدواری بر اساس تنظیم شناختی هیجان با میانجی گری بهزیستی معنوی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی شهر کرمانشاه و اثربخشی آن بر اضطراب مرگ بود. روش شناسی: این پژوهش در دو مرحله انجام گرفت.در مرحله اول روش توصیفی از نوع همبستگی بود که ارتباط بین متغیرهای پیش بین،ملاک و میانجی مورد بررسی قرار گرفت.در مرحله دوم پژوهش از روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شدجامعه آماری در این پژوهش تمام جوانان مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان امام علی (ع) و مطب های خصوصی شهر کرمانشاه در سال 1401 بودند. در فاز اول مطالعه و بر اساس فرمول کوکران و با رعایت ملاک های ورود به پژوهش تعداد 270 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد. در فاز دوم پژوهش نیز بصورت هدفمند و با رعایت ملاک های ورود به پژوهش از میان جامعه آماری تکمیل کننده ابزارهای پژوهش که نمره کمتری در مقیاس های امیدواری و بهزیستی معنوی و تنظیم شناختی هیجان و همچنین نمره بیشتری در پرسشنامه اضطراب مرگ نسبت به بقیه بیماران کسب نمودند تعداد 30 نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (تجربی) و کنترل (گواه) (هر گروه 15 نفر) قرار داده شدند.در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد.لازم به ذکر است که این تحلیل ها با کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 23 انجام گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی معنوی و امیدواری ارتباط علی معناداری دارند.همچنین مشخص گردید که ارتباط علی بین بهزیستی معنوی و امیدواری معنادار است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش تایید کننده نقش میانجی بهزیستی معنوی در ارتباط بین متغیرهای مذکور بود. همچنین برنامه آموزشی تدوین شده بر اساس امیدواری بر میزان اضطراب مرگ بیماران با نارسایی قلبی اثربخش بود.
۱۴۵.

اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم شهرستان ایرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی انگیزش پیشرفت تحصیلی خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۹
زمینه و هدف: بهبود متغیرهای تحصیلی به ویژه انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی می تواند نقش موثری در ارتقای عملکرد تحصیلی دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان پسر پایه ششم بود. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر پایه ششم شهرستان ایرانشهر در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. تعداد 40 کودک پس از بررسی معیارهای ورود به مطالعه با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت تحصیلی (هرمنس، 1970) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی (جینکز و مورگان، 1999) بودند و داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باعث افزایش مولفه های انگیزش پیشرفت تحصیلی شامل اعتمادبه نفس، پشتکار، آینده نگری و سخت کوشی شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (05/0P<). همچنین، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی باعث افزایش مولفه های خودکارآمدی تحصیلی شامل تلاش و بافت شد و نتایج در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (05/0P<)، اما بر مولفه استعداد در متغیر خودکارآمدی تحصیلی تاثیر معناداری نداشت (05/0P>). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر بهبود انگیزش پیشرفت تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان، برنامه ریزی جهت استفاده از این روش آموزشی برای بهبود متغیرهای تحصیلی ضروری است.
۱۴۶.

مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زوج درمانی هیجان محور درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد احساس مثبت به همسر انصراف از طلاق خیانت زناشویی زنان شاغل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴ تعداد دانلود : ۱۲۴
هدف: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی آموزش زوج درمانی هیجان محور مبتنی بر مدل آسیب دلبستگی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر احساس مثبت به همسر و انصراف از طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی در استان لرستان در زمان شیوع کرونا انجام شد.   مواد و روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش انجام شد. جامعه آماری شامل زنان شاغل در کادر درمان استان لرستان بود که به دلیل خیانت زناشویی همسر در دوران کرونا به مراکز مشاوره مراجعه کرده بودند. 30 نفر از این زنان به صورت تصادفی در سه گروه زوج درمانی هیجان محور، ACT و کنترل تقسیم شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه احساس مثبت به همسر و پرسشنامه میل به طلاق روزلت بود. مداخلات درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در طول دو ماه برگزار شد.   یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد زوج درمانی هیجان محور و ACT به طور معناداری موجب افزایش احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در مقایسه با گروه کنترل شدند. زوج درمانی هیجان محور به طور نسبی اثربخشی بیشتری در افزایش احساس مثبت به همسر داشت. تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان دهنده تفاوت های معنادار بین گروه ها و اثرات تعاملی زمان و گروه بود.   نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هر دو رویکرد درمانی زوج درمانی هیجان محور و ACT می توانند در بهبود احساس مثبت به همسر و کاهش تمایل به طلاق در زنان شاغل در کادر درمان آسیب دیده از خیانت زناشویی موثر باشند. این نتایج می تواند به مشاوران و درمانگران در ارائه مداخلات موثرتر کمک کند و بهبود کیفیت زندگی و روابط زناشویی را تسهیل نماید.
۱۴۷.

اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی و تحول مثبت در نوجوانان مضطرب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار خودتنظیمی سرمایه های روان شناختی تحول مثبت نوجوانان مضطرب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۳
زمینه و هدف: نوجوانان مضطرب دارای عملکردهای ضعیفی نسبت به نوجوانان غیرمضطرب هستند که از جمله این عملکردها می توان به ضعف در خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی و تحول مثبت اشاره کرد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی و تحول مثبت در نوجوانان مضطرب انجام شد. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه گروه کنترل بود. جامعه پژوهش نوجوانان مضطرب مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش وپرورش در شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که تعداد 30 نوجوان مضطرب با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار قرار گرفت و در این مدت، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار ماند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اضطراب (اسپیلبرگر و همکاران، 1983)، خودتنظیمی (ایبانز و همکاران، 2005)، سرمایه های روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007) و تحول مثبت (گلدوف و همکاران، 2014) بودند و داده ها با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار باعث افزایش خودتنظیمی، سرمایه های روان شناختی (شامل امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی) و تحول مثبت (شامل شایستگی، اطمینان، ارتباط، منش و مراقبت) در نوجوانان مضطرب شد (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری هیجان مدار بر بهبود ویژگی های روان شناختی در نوجوانان مضطرب، پیشنهاد می شود درمانگران و مشاوران که از این روش در مداخله های خود استفاده کنند.
۱۴۸.

تعیین اثربخشی برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون بر راهبردهای حفظ ارتباط و پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شیوه های حل تعارض رویکرد یکپارچه نگر السون راهبردهای حفظ ارتباط پرخاشگری ارتباطی پنهان طلاق عاطفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۸
دف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون بر راهبردهای حفظ ارتباط و کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دچار طلاق عاطفی انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و با استفاده از گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل زوجین دچار طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود. تعداد 30 زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (15 زوج در هر گروه). گروه آزمایش در 10 جلسه برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس راهبردهای حفظ ارتباط و مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات راهبردهای حفظ ارتباط در گروه آزمایش به طور معناداری از پیش آزمون تا پس آزمون و پیگیری افزایش یافت (001/0>P)، در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. همچنین، پرخاشگری ارتباطی پنهان در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافت (001/0>P)، در حالی که در گروه کنترل تغییرات معناداری مشاهده نشد. این تغییرات در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی ماند. نتیجه گیری: برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون به طور معناداری باعث بهبود راهبردهای حفظ ارتباط و کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دچار طلاق عاطفی شد. نتایج حاکی از اثربخشی این برنامه در بهبود کیفیت روابط زناشویی و کاهش تعارضات است.
۱۴۹.

بازنگری الگوی عمومی تدریس، مبتنی بر مطالعات علوم اعصاب تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الگوی عمومی تدریس روش تدریس یادگیری یادگیری سازگار با مغز علوم اعصاب تربیتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۵۱
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف بازنگری الگوی عمومی تدریس بر اساس مطالعات علوم اعصاب تربیتی انجام شد.   مواد و روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قیاسی انجام گردید. در این مطالعه با مطالعات گسترده، منابع دیجیتالی، مجلات، کتب و پایان نامه ها از تاریخ 1990 تا 2021 با استفاده از پایگاه هایی مانند ERIC, Springer, Sciencedirect, Wiley, Google Scholar, Library, Genesis Libdl, Knowledge E, SID بررسی شد و از کلمات کلیدی فارسی و انگلیسی؛ teaching method، Brain-based learning، educational neuroscience در جستجو استفاده گردید. تعداد 183 مقاله و کتاب مرتبط به دست آمد که از این تعداد آن منابعی که به نوعی به یادگیری سازگار با مغز پرداخته بودند، انتخاب شدند. پس از جمع آوری اطلاعات برخاسته از متون و تحلیل محتوای آن و حذف کدهای تکراری و ادغام کدهای مشابه 1416 کد به دست آمد که با قرار گرفتن در 109 طبقه اولیه و 31 طبقه فرعی در 4 طبقه اصلی الگوی عمومی تدریس شامل مراحل قبل از تدریس، قبل و ضمن تدریس، ضمن تدریس و بعد از تدریس، جایگزین شد.   یافته ها: نتایج این پژوهش، 28 اقدام آموزشی را با رویکرد مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس تبیین نمود که با روش تحلیل عاملی تأییدی، مورد اعتباربخشی خبرگان و متخصصان علوم اعصاب تربیتی (روان شناسی، علوم شناختی و علوم تربیتی) قرار گرفت و برازش آن تأیید شد.   نتیجه گیری: به نظر می رسد که به کارگیری اقدامات حاصل از مطالعات علوم اعصاب تربیتی در مراحل الگوی عمومی تدریس بتواند در بهبود عملکرد مغز فراگیران و در نتیجه افزایش یادگیری آن ها تأثیرگذار باشد.
۱۵۰.

روایی تشخیصی «روش ارزیابی شدلر- وستن» در نمونه غیربالینی صنعت نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایی تشخیصی روش ارزیابی شدلر- وستن اختلال های شخصیت نمونه غیربالینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۳۰
زمینه و هدف: بررسی روایی تشخیصی ابزارهای مختلف جهت شناسایی مبتلایان به اختلال های شخصیتی اهمیت زیادی دارد. در نتیجه، هدف این مطالعه تعیین روایی تشخیصی روش ارزیابی شدلر- وستن در نمونه غیربالینی صنعت نفت ایران بود. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا کمّی بود. جامعه پژوهش کارکنان صنعت نفت متقاضی تصدی پست های مدیریتی در سال 1402 بودند که تعداد 400 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با روش ارزیابی شدلر- وستن (SWAP-200) گردآوری و برای تعیین روایی تشخیصی از سه روش فاصله اطمینان، ضریب حساسیت و ضریب وضوح گرایی در نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر 12 مقیاس روش ارزیابی شدلر- وستن شامل پارانوئید، اسکیزوئید، اسکیزوتایپال، ضداجتماعی، مرزی، هیستریانیک، نارسیستیک، اجتنابی، وابسته، وسواسی، افسرده و منفعل- پرخاشگر به دلیل داشتن فاصله اطمینان بیشتر از 2 انحراف معیار دارای روایی تشخیصی مناسبی بود. همچنین، 9 مقیاس پارانوئید، اسکیزوئید، ضداجتماعی، هیستریانیک، نارسیستیک، اجتنابی، وابسته، وسواسی و منفعل- پرخاشگر به دلیل داشتن ضریب حساسیت و ضریب وضوح گرایی به ترتیب بالاتر از 90/0 و 70/0 حاکی از روایی تشخیصی مناسب بودند، اما مقیاس اسکیزوتایپال به دلیل ضریب حساسیت 21/0 و ضریب وضوح گرایی 80/0، مقیاس مرزی به دلیل ضریب حساسیت 35/0 و ضریب وضوح گرایی 70/0 و مقیاس افسرده به دلیل ضریب وضوح گرایی 57/0 و ضریب حساسیت 65/0 حاکی از روایی تشخیصی نامناسب بود. نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه، متخصصان و درمانگران اختلال های شخصیتی می توانند از روش ارزیابی شدلر- وستن به عنوان یک ابزار دارای روایی تشخیصی مناسب استفاده نمایند.
۱۵۱.

اثربخشی سایکودرامای گروهی بر رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سایکودرامای گروهی رضایت از زندگی شفقت به خود هیجانات مثبت افسردگی کارآزمایی تصادفی کنترل شده مداخله درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۴۱
زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی اثربخشی سایکودرامای گروهی بر بهبود رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت در بیماران افسرده بود. با توجه به پیچیدگی افسردگی و نیاز به رویکردهای درمانی چندگانه، این پژوهش تلاش داشت شواهد تجربی در مورد اثربخشی سایکودراما به عنوان یک مداخله درمانی ارائه دهد.روش و مواد: این مطالعه از طرح کارآزمایی تصادفی کنترل شده استفاده کرد. نمونه شامل 30 بیمار افسرده بود که از یک کلینیک در تهران انتخاب و به صورت تصادفی به گروه آزمایش (n=15) که تحت درمان سایکودرامای گروهی قرار گرفتند و گروه کنترل (n=15) که هیچ مداخله ای دریافت نکردند، تقسیم شدند. مداخله شامل ده جلسه 75 دقیقه ای بود که طی پنج ماه برگزار شد. داده ها با استفاده از ابزارهای استاندارد شامل مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)، مقیاس شفقت به خود (SCS) و مقیاس هیجانات مثبت و منفی (PANAS) جمع آوری شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون پس آزمون بنفرونی انجام شد و از نرم افزار SPSS-27 استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه آزمایش، رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت به طور معناداری بهبود یافته است. به طور مشخص، امتیاز رضایت از زندگی از میانگین 19.43 (انحراف معیار = 3.67) در پیش آزمون به 26.89 (انحراف معیار = 3.21) در پس آزمون و 25.73 (انحراف معیار = 3.45) در پیگیری افزایش یافت. امتیاز شفقت به خود از 18.24 (انحراف معیار = 2.98) به 24.13 (انحراف معیار = 2.67) در پس آزمون و 23.35 (انحراف معیار = 2.89) در پیگیری افزایش یافت. همچنین، امتیاز هیجانات مثبت از 21.57 (انحراف معیار = 3.11) به 28.74 (انحراف معیار = 3.01) در پس آزمون و 27.89 (انحراف معیار = 3.19) در پیگیری افزایش یافت. نتایج ANOVA تأثیرات معناداری برای گروه، زمان و تعامل بین گروه و زمان را تأیید کرد (p < 0.001). نتیجه گیری: یافته ها اثربخشی سایکودرامای گروهی در افزایش رضایت از زندگی، شفقت به خود و هیجانات مثبت در بیماران افسرده را تایید می کند. این بهبودها در طول دوره پنج ماهه پیگیری حفظ شد، که نشان می دهد سایکودراما می تواند یک رویکرد درمانی ارزشمند برای افسردگی باشد. پژوهش های آینده باید اثرات بلندمدت را بررسی کرده و سایکودراما را با روش های درمانی دیگر مقایسه کنند.
۱۵۲.

تیپ شناسی شخصیت محتشم کاشانی از خلال اشعارش براساس نظریه مایرز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تیپ شخصیتی محتشم کاشانی نظریه مایرز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳ تعداد دانلود : ۲۵
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی تیپ شخصیتی محتشم کاشانی، شاعر بزرگ قرن دهم هجری، از خلال اشعار او براساس نظریه تیپ های شخصیتی مایرز-بریگز بود. روش شناسی: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. برای تحلیل شخصیت محتشم کاشانی، نظریه شخصیت های شانزده گانه مایرز-بریگز که از توسعه نظریه کارل یونگ حاصل شده است، به عنوان چارچوب نظری انتخاب گردیده است. داده های این پژوهش از اشعار محتشم کاشانی گردآوری و براساس شاخص های روانشناسی شخصیتی تحلیل شده است. ابعاد مختلف شخصیت از جمله "درونگرایی-برونگرایی"، "حسی-شهودی"، "منطقی-احساسی" و "ساختارگرا-منعطف" مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها: تحلیل اشعار محتشم کاشانی نشان می دهد که شخصیت او با تیپ شخصیتی ESFP مطابقت دارد. این تیپ شخصیتی به فردی اجتماعی، برونگرا، سرگرم کننده و احساسی اشاره دارد که به لحظه حال توجه دارد و از تجربیات حسی و تعاملات اجتماعی لذت می برد. محتشم کاشانی در اشعار خود نشان می دهد که بیشتر بر احساسات و تجربیات لحظه ای تمرکز داشته و کمتر به برنامه ریزی طولانی مدت یا تفکر منطقی تمایل دارد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که شخصیت محتشم کاشانی از تیپ ESFP بوده که فردی برونگرا، حساس به محیط، احساسی و منعطف است. این تیپ شخصیتی می تواند به توضیح رفتارها و تعاملات اجتماعی او کمک کند. همچنین، این تحلیل می تواند دیدگاه های جدیدی را در زمینه شخصیت شناسی ادبی فراهم آورد و اهمیت الگوسازی از شخصیت های برجسته فرهنگی و ادبی را روشن سازد.
۱۵۳.

بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک (فرم کودک)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب کودک تداخل زندگی ویژگی های روان سنجی تداخل اضطراب در زندگی کودک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۲۵
زمینه و هدف: اضطراب سازه ای مهم در دوران کودکی است که پیامدهای روانشناختی منفی زیادی دارد. بنابراین، هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس تداخل اضطراب در زندگی کودک بود. روش و مواد: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی بود. جامعه پژوهش کودکان 15-10 سال استان مازندران بودند که تعداد 370 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک (لینهام و همکاران، 2013) و مقیاس اضطراب کودکان (اسپنس، 1997) و مقیاس تجدیدنظرشده اضطراب آشکار کودکان (رینولدز و ریچموند، 1978) بودند. داده های این مطالعه با روش تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک دارای دو عامل تداخل در عملکرد خارج از خانه و تداخل در عملکرد داخل خانه بود. بار عاملی گویه های هر دو عامل بالاتر از 50/0 بود و پایایی عامل های مذکور در دختران و پسران و کل نمونه با روش آلفای کرونباخ در دامنه 70/0 تا 78/0 به دست آمد. علاوه بر آن، روایی همگرای مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک، عامل های تداخل در عملکرد خارج از خانه و تداخل در عملکرد داخل خانه با مقیاس اضطراب کودکان و مولفه های آن و مقیاس تجدیدنظرشده اضطراب آشکار کودکان معنی دار بود (001/0P<). همچنین، پایایی برای مقیاس تداخل زندگی اضطرابی کودک، تداخل در عملکرد خارج از خانه و تداخل در عملکرد داخل خانه با روش بازآزمایی دو هفته ای به ترتیب 85/0، 81/0 و 77/0 محاسبه شد. نتیجه گیری: با توجه به شاخص های روان سنجی مناسب برای مقیاس تداخل اضطراب در زندگی کودک، متخصصان و درمانگران حوزه سلامت می توانند از این ابزار برای اندازه گیری تداخل زندگی در اضطراب کودکان استفاده نمایند.
۱۵۴.

خودکارآمدپنداری ترک در مردان دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده: مقایسه دو رویکرد درمانی شناختی- رفتاری مبتنی بر مدل مارلات و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودکارآمدپنداری ترک درمان شناختی-رفتاری مدل مارلات تحریک الکتریکی فراجمجمه ای سوءمصرف مواد متادون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۲۸
زمینه و هدف: اختلالات سوءمصرف مواد، به ویژه اعتیاد به تریاک، چالش های بزرگی را برای افراد و سیستم های بهداشتی ایجاد می کنند. استراتژی های درمانی مؤثر برای بهبود خودکارآمدپنداری ترک و کاهش نرخ عود ضروری هستند. هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی دو رویکرد درمانی، شامل درمان شناختی-رفتاری مبتنی بر مدل مارلات (CBTMM) و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای مغز (tDCS)، بر خودکارآمدپنداری ترک در مردان دارای اختلال سوءمصرف تریاک تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش و و مواد: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده بود که شامل 60 مرد دارای اختلال سوءمصرف تریاک تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. شرکت کنندگان به طور تصادفی در سه گروه 20 نفره (CBTMM، tDCS، و کنترل) قرار گرفتند. مداخلات شامل 12 جلسه 75 دقیقه ای بود که به صورت هفتگی برگزار شد. داده ها در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه) با استفاده از پرسشنامه خودکارآمدپنداری ترک جمع آوری و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون های تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو رویکرد درمانی CBTMM و tDCS به طور معناداری خودکارآمدپنداری ترک را در مقایسه با گروه کنترل افزایش دادند. میانگین نمره خودکارآمدپنداری ترک در گروه CBTMM از 44.60 (انحراف معیار = 7.64) در پیش آزمون به 58.80 (انحراف معیار = 8.98) در پس آزمون و سپس به 61.85 (انحراف معیار = 8.48) در پیگیری افزایش یافت. در گروه tDCS نیز بهبود معناداری مشاهده شد، هرچند کمتر از گروه CBTMM. نتیجه گیری: ین یافته ها می تواند به توسعه و بهبود برنامه های درمانی برای بیماران وابسته به مواد مخدر کمک کند و راهکارهای جدیدی برای بهبود وضعیت روانی و شناختی این بیماران ارائه دهد.
۱۵۵.

ارائه مدل علی روابط پنج عامل بزرگ شخصیت و بی صداقتی تحصیلی با نقش واسطه ای هیجانات خوداگاه و جهت گیری هدف(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پنج عامل بزرگ شخصیت بی صداقتی تحصیلی هیجانات خودآگاه جهت گیری هدفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۲۷
هدف: هدف از این پژوهش بررسی مدل علی روابط بین پنج عامل بزرگ شخصیت و بی صداقتی تحصیلی با نقش واسطه ای هیجانات خودآگاه و جهت گیری هدفی در دانشجویان دانشگاه پیام نور بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور خرامه بود که از بین آن ها 285 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ (1991)، پرسشنامه جهت گیری هدفی الیوت و مک گریگور (2001)، مقیاس بی صداقتی تحصیلی مک کاب و تریوینو (1996)، و پرسشنامه هیجانات خودآگاه کوهن و همکاران (2011) بودند. داده های جمع آوری شده با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پنج عامل بزرگ شخصیت به صورت مستقیم و معناداری بر جهت گیری هدفی، هیجانات خودآگاه و بی صداقتی تحصیلی تأثیرگذار هستند. همچنین، جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه به صورت مستقیم و معناداری بر بی صداقتی تحصیلی تأثیر داشتند. علاوه بر این، مشخص شد که ویژگی های شخصیتی به طور غیرمستقیم و از طریق جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه بر بی صداقتی تحصیلی تأثیرگذار هستند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که ویژگی های شخصیتی، جهت گیری هدفی و هیجانات خودآگاه همگی نقش مهمی در شکل دهی به رفتارهای بی صداقتی تحصیلی دارند. تقویت جهت گیری به سمت اهداف یادگیری و کاهش تأکید بر اهداف عملکردی، به همراه تقویت هیجانات خودآگاه می تواند به کاهش بی صداقتی تحصیلی در میان دانشجویان منجر شود. این یافته ها می تواند به دانشگاه ها و سیاست گذاران آموزشی در توسعه برنامه ها و سیاست های پیشگیری از بی صداقتی تحصیلی کمک کند.
۱۵۶.

رویکردهای جدید در بهبود سلامت روانی و جسمانی سالمندان: ترکیب تمرینات قدرتی، ذهن آگاهی و استفاده از هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سالمندان تمرینات قدرتی ذهن آگاهی هوش مصنوعی سلامت روانی سلامت جسمانی مراقبت از سالمندان کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸ تعداد دانلود : ۲۶
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات قدرتی، ذهن آگاهی و هوش مصنوعی بر بهبود سلامت روانی و جسمانی سالمندان بود. روش شناسی: این مطالعه مروری روایتی با استفاده از روش تحلیل توصیفی، یافته های مطالعات علمی منتشرشده بین سال های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴ را تحلیل کرده است. جستجوی جامع در پایگاه های داده نظیر PubMed، Scopus و Web of Science با استفاده از کلیدواژه های مرتبط انجام شد. مطالعاتی که بر تمرینات قدرتی، تکنیک های ذهن آگاهی و کاربردهای هوش مصنوعی در مراقبت از سالمندان متمرکز بودند، انتخاب شدند. داده ها استخراج و برای ارزیابی تأثیرات جداگانه و ترکیبی این روش ها بر سلامت روانی و جسمانی سالمندان تحلیل شدند. یافته ها: تمرینات قدرتی به طور قابل توجهی باعث افزایش قدرت عضلانی، بهبود تعادل و استقلال جسمانی سالمندان شده و خطر سقوط را کاهش داده است. تمرینات ذهن آگاهی منجر به کاهش استرس، بهبود کیفیت خواب و ارتقای سلامت روانی شده اند. هوش مصنوعی از طریق ارائه راه حل های شخصی سازی شده، پایش سلامت، و پشتیبانی از زندگی مستقل، نقش مؤثری در بهبود کیفیت زندگی سالمندان ایفا کرده است. ترکیب این رویکردها نشان دهنده اثرات هم افزایی بود که به طور همزمان چالش های جسمانی و روانی مرتبط با سالمندی را کاهش داده و کیفیت زندگی را بهبود بخشید. نتیجه گیری: یافته ها نشان دهنده پتانسیل بالای ترکیب تمرینات قدرتی، ذهن آگاهی و فناوری هوش مصنوعی برای ارتقای سلامت روانی و جسمانی سالمندان است. این مدل جامع می تواند به عنوان یک راه حل پایدار و مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی سالمندان و افزایش استقلال آن ها مورد استفاده قرار گیرد. تحقیقات بیشتری برای بهینه سازی و اجرای این راهکارها در مقیاس بزرگ تر ضروری است.
۱۵۷.

انتخاب مدل تشخیصی شناختی مناسب برای سوالات ریاضی پایه هشتم مطالعه تیمز 2019(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدل های تشخیصی شناختی برازش مدل تیمز 2019 ریاضی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۲ تعداد دانلود : ۱۴۰
زمینه و هدف: از آنجایی که روش های سنجش مرسوم به دلیل عدم توجه به فرآیندهای شناختی مورد نیاز آزمودنی ها برای ارائه پاسخ درست مورد انتقاد قرار گرفته اند، مدل های تشخیصی شناختی توسط محققین ارائه شده است. روش و مواد: پژوهش حاضر با هدف مطالعه و کاربرد مدل های تشخیصی شناختی در برآورد ویژگی های روان سنجی سوال های انتشار یافته ریاضی پایه هشتم تیمز 2019 انجام شد. روش تحقیق این مطالعه، کمی-کیفی است که با رویکرد ریتروفیت آزمون های موجود انجام شد. جامعه آماری این مطالعه، کلیه دانش آموزان ایرانی پایه هشتم شرکت کننده در مطالعه تیمز 2019 بود. حجم جامعه دانش آموزان ایرانی شامل 1,095,026 دانش آموز از 23,895 مدرسه بود. نمونه دانش آموزان پایه هشتم ایرانی شرکت کننده در مطالعه تیمز 2019 است که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، 5,980 دانش آموز پایه هشتم ایرانی از 220 مدرسه با میانگین سنی 14.1 گزارش شده است. یافته ها: با استفاده از روش کیفی، 16 مهارت در چهار زمینه حیطه محتوایی، دانش، به کاربستن و استدلال کردن شناسایی و ماتریس کیو تدوین شد. سپس در بخش کمی میزان برازش مدل های DINA به عنوان مدل جبرانی، DINO به عنوان مدل غیرجبرانی و G-DINA به عنوان مدل کلی با داده های حاصل از پاسخ دانش آموزان به سوالات بخش ریاضی در بلوک های 1، 2، 3 و 5 بررسی شد. یافته ها نشان داد از نظر برازش سوالات با مدل، مدل G-DINA ضعیف ترین و مدل DINA بهترین برازش را داشتند. بررسی شاخص های برازش مطلق مدل ها نیز نشان داد که مدل DINA بهتر بود و مدل DINO برازش نداشت. شاخص های برازش نسبی مدل ها نشان داد که تفاوت معناداری بین مدل G-DINA با دو مدل دیگر ندارد و در مجموع مدل غیرجبرانی DINA بهترین برازش را نشان داد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل DINA بهترین برازش را با داده ها داشت و می تواند به عنوان مدل بهینه برای تحلیل سؤالات ریاضی پایه هشتم تیمز 2019 استفاده شود.
۱۵۸.

اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان ذهن آگاهی مثبت نگر پرخاشگری ارتباطی پنهان کیفیت زندگی زناشویی ناسازگاری زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۴۱
زمینه و هدف: زنان دچار ناسازگاری زناشویی در زندگی زناشویی خود با مشکل های فراوانی به ویژه در زمینه های روانشناختی از جمله در پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی مواجه هستند. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان ذهن آگاهی مثبت نگر بر پرخاشگری ارتباطی پنهان و کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی انجام شد.   روش و مواد: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه زنان دچار ناسازگاری زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه سه شهر تهران در فصل پاییز سال 1402 بودند؛ به طوری که حجم نمونه برای هر گروه 20 نفر در نظر گرفته شد و این افراد پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی گمارده شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان ذهن آگاهی مثبت نگر قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای درمان ماند. برای گردآوری داده ها از مقیاس های پرخاشگری ارتباطی پنهان (نلسون و کارول، 2006)، کیفیت زندگی زناشویی (ژانگ و همکاران، 2013) و سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976) و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.   یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی مثبت نگر باعث کاهش معنی دار پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش معنی دار کیفیت زندگی زناشویی زنان دچار ناسازگاری زناشویی شد (001/0P<).   نتیجه گیری: با توجه به نتایج مذکور، درمانگران، مشاوران و روانشناسان برای کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش کیفیت زندگی زناشویی گروه های آسیب پذیر از جمله زنان دچار ناسازگاری زناشویی می توانند از روش درمان ذهن آگاهی مثبت نگر استفاده نمایند.
۱۵۹.

مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر تحمل پریشانی هیجانی، خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خانواده درمانی مبتنی بر هیجان خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی تحمل پریشانی هیجانی خودتمایزیافتگی ناگویی خلقی اختلال های روان تنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۳۱
زمینه و هدف: اختلال های روان تنی به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های روانی جزء چالش های مهم بهداشت عمومی محسوب می شود و باعث مشکل های روانشناختی بسیاری می گردد. در نتیجه، هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر تحمل پریشانی هیجانی، خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی بود. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر اهواز بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی این شهر مراجعه کردند. نمونه پژوهش 60 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 5 جلسه دو ساعته با روش خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه دو ساعته با روش خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی آموزش دید و گروه کنترل، در این مدت هیچ آموزشی ندید. جهت گردآوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005)، سیاهه خودتمایزیافتگی (اسکوورون و فریلندر، 1998) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) استفاده و داده های آن با روش های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو روش مداخله خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش معنادار تحمل پریشانی هیجانی و ناگویی خلقی و افزایش معنادار خودتمایزیافتگی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی شدند (05/0P<). همچنین، بین اثربخشی دو روش مداخله خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر کاهش تحمل پریشانی هیجانی و ناگویی خلقی و افزایش خودتمایزیافتگی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، متخصصان و درمانگران حوزه سلامت می توانند از هر دو روش خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی در مداخله های خود برای بهبود ویژگی های روانشناختی استفاده نمایند.
۱۶۰.

اثربخشی بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی بر کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت سبک زندگی سالم فرهنگ ایرانی و اسلامی کیفیت زندگی تبعیت از درمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۵
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی بر کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت انجام شد. روش شناسی: این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران دیابتی مراجعه کننده به یکی از مراکز روان درمانی در منطقه 5 شهر تهران بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل). ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه تبعیت از درمان بیماران دیابتی و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHO-QOL-BREF) بود. بسته آموزشی شامل 10 جلسه با موضوعات تغذیه سالم، فعالیت بدنی، مدیریت استرس، مراقبت های پزشکی، آموزه های دینی، و روابط خانوادگی و اجتماعی بود. یافته ها: یافته های توصیفی نشان داد که گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری بهبود محسوسی در نمرات کیفیت زندگی و تبعیت از درمان داشتند، در حالی که گروه کنترل تغییرات محسوسی را نشان نداد. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بسته آموزشی به طور معنی داری بر بهبود کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت اثربخش بوده است (p<0.000). نتیجه گیری: بسته آموزشی ارتقای سبک زندگی سالم مبتنی بر فرهنگ ایرانی و اسلامی توانست کیفیت زندگی و تبعیت از درمان بیماران مبتلا به دیابت را بهبود بخشد. این نتایج نشان می دهد که استفاده از برنامه های آموزشی متناسب با فرهنگ و ارزش های بومی می تواند نقش مؤثری در مدیریت بهتر بیماری های مزمن مانند دیابت ایفا کند. توصیه می شود که سیاست گذاران حوزه سلامت از این بسته های آموزشی برای ارتقای سلامت بیماران دیابتی استفاده کنند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان