هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه اثربخشی آموزش مداخله ای تفکر ریاضی و تمرین تعادلی دوگانه بر کارکردهای اجرایی دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری ریاضی انجام شد. روش شناسی: جامعه آماری متشکل از تمامی دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری ریاضی در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموز انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل به طور تصادفی جایگذاری شدند. ابزار بکار رفته در این پژوهش آزمون استاندارد ریاضی کی مت (1976)، آزمون بینه سیمون (2003) و آزمون کارت های ویسکانسین (2006) بود. در مرحله پیش آزمون تمام اعضای نمونه این آزمون ها را انجام دادند و در ادامه اعضای گروه های آزمایش مداخله موردنظر را دریافت کردند و اعضای گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نداشتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان دهنده اثربخشی معنادار مداخلات انجام شده بر بهبود کارکردهای اجرایی در اعضای گروه های آزمایش بود. همچنین آزمون های تعقیبی نیز نشان داد که تکالیف تعادلی دوگانه در حافظه فعال و انعطاف پذیری اثربخشی بیشتری داشته اند. نتیجه گیری: این یافته ها مؤید این واقعیت هستند که ارائه آموزش های مبتنی بر تفکر و تمرکز بر تمرینات تعادلی دوگانه در رفع مشکلات آموزشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی به عنوان یک روش مداخله ای سودمند محسوب می شود.