فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله که به بررسی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور می پردازد از یک مقدمه و دو بخش اصلی تشکیل یافته است. پس از شرح مختصر و مقدماتی جایگاه کانت در اندیشه شوپنهاور، در بخش اول، تحت عنوان« انتقاد از نقد اول»، ارزیابی انتقادی شوپنهاور از کانت در قالب سه مفهوم شیء فی نفسه، معنای تجربه و مقوله علیّت به تصویر کشیده می شود. نکته قابل توجه این بخش این است که شوپنهاور، بر خلاف کانت، نه تنها شیء فی نفسه را با اراده یکی می گیرد، بلکه آن را قابل شناخت نیز می داند. در بخش دوم، تحت عنوان«انتقاد از نقد دوم»، انتقادات شوپنهاور از اخلاق کانت و مفاهیم کلیدی آن مثل امر مطلق، صورت گرایی اخلاق و نیز مساله مهم آزادی توضیح داده می شود. نکته قابل توجه این بخش نیز این است که شوپنهاور، بر خلاف کانت، انسان را فاعل آزاد و مختار نمی داند بلکه معتقد است که انسان همواره تحت تأثیر انگیزه هایش قرار دارد. در پایان، پس از مشخص شدن انتقادهای شوپنهاور از کانت بر این امر اشاره می شود که او بطور کلی ، علی رغم انتقادات تندی که از کانت می کند، همواره کانت را ستوده و به اعتراف خودش از او مطالب زیادی را الهام می گیرد.
نقد نظام اخلاقی آیریس مرداک از منظر فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
نقش پیش فرض در فهم متن ازنظر علامه طباطبایی و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نقش و دخالت پیش داوری، انتظارات و ذهنیت مؤلف در فهم متن، ازجمله ارکان هرمنوتیک فلسفی است. در قرن بیستم گادامر با ارائه نظریه خاص خود درمورد «مقوله فهم» به تبیین هرمنوتیک فلسفی پرداخت. وی معتقد است که هیچ فهمی بدون پیش داوری صورت نمی گیرد. همواره انتظارات، علائق و پیش داوری های مفسر در فهم متن دخیل اند؛ درنتیجه در تفکر وی دستیابی به معنایی نهایی وجود ندارد. آنچه می توان درمورد آن سخن گفت وجود فهم های متکثر و مختلف است، نه فهمی برتر و نهایی. علامه طباطبایی، فیلسوف و مفسر برجسته مسلمان، اگرچه در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها و پیش دانسته ها در تفسیر، به صراحت اظهارنظر ننموده است، ولی براساس نتایج حاصله در این تحقیق، نوعی از پیش دانسته ها و پیش فرض ها (ازجمله پیش فرض های قرآنی و عقلانی) را در تفسیر لازم دانسته و از آن استفاده کرده است. آنچه در این پژوهش مدّ نظر است، نقد و بررسی آرا گادامر و علامه طباطبایی در خصوص میزان دخالت پیش داوری ها در فهم متن می باشد و همچنین تلاش شده است تا ارتباط و نزدیکی میان این دو دیدگاه درمورد استفاده از پیش دانسته ها تبیین گردد.
نگرشی تطبیقی بر وجه هنجاری اندیشة آیت الله مصباح و السدیر مک اینتایر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
لیبرالیسم در دهه های اخیر با انتقادات بسیاری مواجه بوده است. در این مقاله، وجه هنجاری انتقادات یاد شده، که در تقابل با وضعیت اخلاقی جوامع لیبرال قرار دارد، بررسی و مقایسه می شود. بدین منظور، السدیر مک اینتایر به عنوان نمایندة جامعه گرایی و آیت الله مصباح به عنوان نمایندة سنت اندیشة اسلامی انتخاب شده اند. حاصل این مقایسه این است که هر دو در وجه سلبی اندیشة خود، منتقد فردگرایی افراطی و خودمحوری لیبرالی در اخلاقیات می باشند. اما وجه ایجابی آنها برای این سامانة اخلاقی، متفاوت از یکدیگر است. مک اینتایر از جامعه محوری در اخلاق حمایت نموده و زندگی اجتماعی را دارای ارزش فی نفسه و سازندة اخلاق توصیف می نماید. اما آیت الله مصباح وحی و در مواردی عقل را کاشف از قوانین اخلاقی معرفی نموده، جامعه را نه دارای ارزش فی نفسه، بلکه ابزاری برای تأمین نیازهای مادی و معنوی می داند. دیدگاه های این دو اندیشمند در مورد درج سعادت به عنوان غایت اخلاق و نیز حمایت از دخالت دولت در عرصة اخلاقی به یکدیگر نزدیک است.
چند جهانی و آزمون پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندجهانی و استناد به اصل یا استدلال آنتروپیک اخیراً در برخی زمینه های فیزیک مطرح شده است. در این مقاله بحث می کنیم که سه نوع چندجهانی در صورت بندی لاگرانژی سیستم های فیزیکی قابل تمیز است و استدلال می کنیم که چندجهانی می تواند ناشی از اثری کلاسیک باشد؛ چنان که در مناظر نظریة ریسمان بروز می یابد یا اثری کوانتومی مانند آن چه در مدل تورم آشوبناک دیده می شود. سپس با ارائة دو استدلال له چند جهانی، مروری انتقادی بر نظراتی خواهیم داشت که در آن ها حکم به ترک معیار آزمون پذیری تجربی شده است. نظر ما این است که چنین کاری نوعی نقض غرض است، زیرا فرق فارق علوم تجربی و دیگر معارف بشری، تجربی بودن آن است. بنابراین نظریة چند جهانی باید مکانیزمی آزمون پذیر ارائه دهد تا جزو قلمرو علم تجربی تلقی گردد. در این مقاله ما معیاری نیز برای آزمون پذیری ارائه می دهیم.
بررسی مقایسه ای نتایج ایمان از دیدگاه پولس و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم ادیان ابراهیمی مسئله ایمان است. پولس رسول و فخر رازی، دو متفکر در دو حوزه دینی اسلام و مسیحیت، در این باره به تفصیل اظهار نظر کرده اند. پولس رسول در بحث از نتایج ایمان از نجات، عادل شمردگی، زندگی جدید، ایمنی از شرور و دشمنان، آرامش و دریافت وعده های خداوند سخن می گوید. فخر رازی نیز معتقد است ایمان عقاب کفر را از بین می برد. وی آمرزش گناهان، امنیت دنیا و آخرت، رزق کریم، بهشت و آسایش ابدی، عزت و محبت را از نتایج ایمان می داند. نظرات این دو متفکر درباره نتایج ایمان قابل مقایسه است؛ این مقاله، با روش توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای به بررسی دیدگاه های آن دو در باب نتایج ایمان می پردازد. این بررسی نشان می دهد که هر دو نجات، آرامش، امنیت، آمرزش گناهان و زندگی جدید را از نتایج ایمان می دانند. البته تفاوت هایی در نظرات آن ها نیز وجود دارد.
بررسی باور به تجسّد خداوند در آیین هندو و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی تطبیقی آموزه تجسّد خداوند در عیسی در آیین مسیحیّت و آموزه تنزلات جسمانی خدای ویشنو در آیین هندو پرداخته شده و شباهت ها و تفاوت های آن با هم مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور نخست ماهیّت تجسّد خداوند در آیین هندو و مسیحیّت تبیین شده و سپس با هم مقایسه شده است. پس از بررسی این باور مشترک در دو آیین به این نتیجه می رسیم که تنها وجه شباهت این باور در دو دین عبارت است از پذیرش امکان در جسم درآمدن خداوند، و امکان جمع آن با باور به تعالی و غیرمادّی دانستن حقیقت ذات الهی و متناقض ندانستن آنها با هم. ولی با اینحال گذشته از این شباهت ظاهری این باور در دو آیین تفاوت های بسیاری نیز با هم دارند که نباید از آن غافل بود. مهم ترین تفاوت های باور به تجسد در هندو و مسیحیت عبارت است از اینکه؛ در مسیحیّت عیسای ناصری که تجسّد خداوند محسوب می شود، پسر خدا و یکی از اقنوم های سه گانه نیز قلمداد می گردد که از ازل با هم بوده اند، ولی در آیین هندو تجسّدهای خداوند نه پسران او هستند و نه هیچکدام یکی از اضلاء تثلیث هندو را تشکیل می دهند، بلکه خودشان تجسّد یکی از اقانیم ثلاثه، یعنی ویشنو، خدای حافظ هستند. در مسیحیّت هدف از تجسّد خداوند تنها مصلوب شدن و رنج بردن به خاطر کفّاره گناه جدّ انسان ها آدم و پاک کردن آلودگی ذاتی است که بر اثر این گناه در نسل بشریّت به وجود آمده است ، در حالی که در آیین هندو هدف از تجسّد گسترش شریعت (دْهَرمه) و غالب کردن نیکی بر بدی و دفع شر اهریمنان است. در مسیحیّت خداوند تنها یک تجسّد دارد و آن عیسی مسیح است، ولی در آیین هندو خدای ویشنو تجسّدهای بسیاری در جسم های مختلف حیوانی و نیمه انسانی و انسانی دارد که در دوران های مختلف به دلایل گوناگون ظهور کرده یا خواهد کرد. آخرین تفاوت را نیز می توان در این باور جستجو کرد که نجات در مسیحیت تنها و تنها در ایمان به شخص عیسی به عنوان خدای متجسد بیان می شود، در حالی که در آیین هندو اعتقاد و پرستش تجسّدهای خدای ویشنو یکی از راه های نجات قلمداد می گردد، نه تنها راه نجات. بنا بر این با توجه به این تفاوت های بنیادین در ماهیت و هدف از تجسد خداوند در دو آیین، به نظر نمی رسد آنگونه که برخی به صراحت و قاطعیت مدعی هستند، مسیحیت اولیه این باور را بر مستقیماً بر اثر تأثیرپذیری از آیین هندو پذیرفته باشد.
تحلیل تفاوت های جنسیتی زن و مرد در علوم تجربی و آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله موضوعات در مباحث انسانپژوهی، تحقیق درباره تفاوتهای طبیعی و تکوینی زن و مرد است؛ چه آنکه بررسی این تفاوتها، همانگونه که وحدت انسانی آنها را میرساند، بیانگر ناهمگونی کارکردهای آنان خواهد بود.
از سوی دیگر علاوه بر آموزههای دینی، تفاوتهای طبیعی و تکوینی متعددی از نظر علوم پزشکی و روانشناسی میان زن و مرد به اثبات رسیده است.
در این پژوهش ابتدا به تحلیل تفاوتهای طبیعی زن و مرد از منظر علوم طبییعی و مفاهیم دینی پرداخته و در نهایت تحلیلی درباره پیامدهای رویکردهای یگانهانگارانه زن و مرد ارائه خواهد شد.
جایگاه انگاره دین در نظام فلسفی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هگل دیدگاهی تاریخی درباره دین و سیر تکامل آن دارد. این سیر با حرکت روح از نازل ترین مرتبه آغاز می شود و تا رسیدن به عالی ترین جایگاه -روح مطلق- ادامه می یابد؛ روح آدمی با گذار از هنر، به دین می رسد و سپس، به سوی عقلانیت محض حرکت می کند. در این مقاله، در پی آنیم تا نخست، به شیوه ای توصیفی، معانی متفاوت مورد نظر هگل از انگارة دین را، در دوره های مختلف فکری وی، بیان کنیم؛ سپس، به پدیدارشناسیِ تاریخیِ این انگاره از دید وی خواهیم پرداخت. هگل معتقد است که انگاره دین ماهیت دوگانه ای دارد: ازیک سو، متشکل از امر حسی- هنری و ازسوی دیگر، دارای وجهی مفهومی-فلسفی است؛ براساس همین نگرش، انگاره دین را به عنوان یک حد وسط منحصربه فرد، نسبت به دیگر واسط ها، در سیر تکامل روح تبیین می کنیم. علاوه بر این، از تأثیر صورت سه گانة اقانیم مسیحی بر تلقیِ دیالکتیکیِ هگل از سیر تاریخیِ روح یاد خواهد شد، به مثابه امری که خوانش های متفاوت و گاه متضاد از فلسفه هگل به دست می دهد.
هوسرل اول و دوم: تطور آرای هوسرل در مورد فلسفة زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ""هوسرل"" دربارة فلسفة زبان و معناداری، حداقل دو دورة متفاوت دارد. در دورة اول که گاهی رئالیسم افلاطونی نیز خوانده می شود، هوسرل نظری مشابه ""فرگه"" دارد: معنا عبارت است از یک نوع مثالی. در دورة دوم، با توجه به التفات (Intention)و ساختار آگاهی، دیدگاه او چرخشی استعلائی یافته و با استفاده از کلمة جدید نوئما، ساختاری پیجیده برای معنا پیشنهاد می کند. در این مقاله، دو دورة مذکور تشریح شده و توضیح داده می شود که در هر دو دوره، التفات و مسألة آگاهی نقش خاص خود را ایفا می کند. با تشریح این دو دوره و بررسی تشابه ها و تمایزها، مشخص می شود با وجود تغییرات زیاد آرای او، می توان یک خط سیر ثابت را در دیدگاه او پیدا کرد.
ارزش معرفت شناختی گزاره های تاریخی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از جمله مسائل مهم در معرفت شناسی و نیز در فلسفة علم تاریخ واقع نمایی گزارش های تاریخی است. این موضوع یکی از نتایج شاخة «معرفت شناسی دلیل نقلی» است، که در میان معرفت شناسان غربی با عنوان «مسئلة تحویل گرایی و غیرتحویل گرایی» مطرح است.
این مقاله درصدد تبیین چگونگی و میزان تحصیل این دغدغه است و آشکار می کند که واقع نمایی مراتب مختلفی دارد و اخبار ثقات می توانند تا حد اطمینان و قطع نیز معرفت بخش باشند. در کنار توجه به میزان وثاقت گوینده، توجه به قراین داخلی و خارجی نیز ضروری است. بدیهیات عقلی و نتایج آن، مسلّمات نقلی و مسلّمات علم تجربی از معیارهای بررسی محتوای گزارش های تاریخی اند.
عنایت الهی نسبت به جهان هستی از نگاه سه فیلسوف یهودی، مسیحی و اسلامی( ابن سینا، ابن میمون و توماس آکوئینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
از مباحثی که در الهیات فلسفی یهود، اسلام و مسیحیت بدان پرداخته شده رابطة وجودی و تدبیری خدا با جهان است. این مسئله که با عنوان ""عنایت یا مشیت الهی""مطرح شده است در واقع از تمایز های مهم الهیات فلسفی در حوزة ادیان ابراهیمی با فلسفه های یونانی است، چرا که در الهیات یونانی به رابطة ایجادی بین مبدأ هستی و جهان توجه نشده است بلکه اصل ، عدم عنایت و التفات موجود عالی نسبت به دانی است. سه فیلسوف برجسته و تأثیر گذار در الهیات یهودی ، مسیحی و اسلامی - ابن میمون ، ابن سینا و توماس آکوئینی - با نگاه به این اصل و با الهام از متون دینی تفسیر متفاوتی از رابطة خدا با جهان ارائه نموده اند. هر چند ابعاد و فروعات این بحث بسیار گسترده است ولی با توجه به محدودیت مقاله به تحلیل دیدگاه این سه اندیشمند در توضیح تنها چهار پرسش محوری مرتبط با عنایت و مشیت الهی بسنده شده است و میزان توفیق آنان در تبیین فلسفی این موضوع و نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه های آنان ارزیابی شده است .
رویکردهای سه گانة روش شناختی در مطالعات علوم اجتماعی و مقایسة آن با نظریة ادراکات اعتباری علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضاً برخی مضامین اندیشه های فلسفی جدید را می توان در آثار فلاسفة بزرگ ایران زمین جستجو کرد. در یک تقسیم بندی با مسامحه، مهم ترین تحول معرفت شناختی انسان را می توان به اثبات گرا، فرا اثبات گرا و تکوین گرا تقسیم کرد. فلسفة ""علامه طباطبائی"" هرچند با این سه رویکرد تفاوت اساسی دارد، ولی واجد برخی از مضامین آنها می باشد. یکی از نوآوری های فلسفة علامه، «نظریة اعتباریات» است که به نظر می رسد، دارای وجوه تشابه با رویکردهای فرا اثبات گرایی و تکوین گرایی باشد که این مقاله آن را می کاود. جمع بندی مقالة حاضر این است که هرچند علامه برای برخی پدیده های اجتماعی شأن اعتباری قائل است، ولی معرفت بر این پدیده ها را نسبی نمی داند و امکان شناخت بی طرفانه برای پدیده های اجتماعی اعم از عینی و اعتباری قائل است؛ از این جهت اندیشة علامه از اندیشه های پساتجددگرایی زاویه می گیرد.
بررسی جهتداری علوم تجربی از منظر برخی اندیشمندان معاصر؛ آیت الله جوادی آملی، دکتر سروش و حجت الاسلام و المسلمین میرباقری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
را میتوان از مهمترین مبانی معرفت شناسانه در راستای قبول و یا رد مسأله « جهتداری علم » مسأله
دانست و از همین رو موضوعی پر اهمیت به شمار میرود. « علم دینی »
در نوشتار پیش رو، مسأله مذکور از نگاه سه اندیشمند معاصر؛ یعنی آیت الله جوادی آملی، دکتر سروش و
حجت الاسلام و المسلمین میرباقری مورد بررسی قرار گرفته است و سعی شده تا با تکیه بر مبانی و
تصریحات هر یک، نظر ایشان در مسأله جهتداری تبیین شود.
برخی از اندیشمندان مذکور، مبانیای دارند که در نگاه اول با موضوع جهتداری علم سازگار نیست؛ از
جمله استاد جوادی آملی و دکتر سروش قائل به واقع نمایی علم هستند و فهم نسبی را رد میکنند، بر
خلاف آقای میرباقری که تعریف مشهور از علم را نقد و سخن از حضور فاعلی در فرایند فهم به میان
آوردهاند و به نوعی قائل به نسبیت فهم هستند. در ترابط فهم و اختیار نیز استاد جوادی و دکتر سروش
فهم را غیر اختیاری میدانند و در مقابل، حجت الاسلام میرباقری معتقد است فهم بدون اختیار شکل
نمیگیرد.
از این گذشته ظاهرا سایر مبانی این سه شخصیت، بر موضوع جهتداری علوم تجربی موجود صحّه
گذاشته و آن را تایید میکند. از جمله همگی قائل به تاثیر فلسفه در این علوم هستند. همچنین هر سه،
فرضیهها و نظریهها را در علم مؤثر دانسته و از نقش شخصیت عالم و محیط پیرامون او در علم سخن
گفتهاند.
نقد و بررسی ناواقع گرایی در باب خدا در اندیشه ی دان کیوپیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در یک تقسیم بندی کلان، دو گونه فلسفه ی دین داریم: فلسفه ی دین واقع گرا و فلسفه ی دین ناواقع گرا. دان کیوپیت متأله انگلیسی، معتقد است دوران شکوفایی واقع گرایی افلاطونی سپری شده است و ایمان دینی باید مدرنیزه شود. او معتقد است هیچ واقعیت الاهیاتی عینی و ثابت و معقولی در بیرون وجود ندارد تا به مدد آن بتوانیم نظریه هایمان را بیازماییم. این مقاله که در پی نقد و بررسی آرای ناواقع گرایانه ی الاهیاتی دان کیوپیت است، پس از مروری بر پیشینه ی نگاه ناواقع گرایانه به دین، به تشریح دیدگاه ناواقع گرایانه ی دان کیوپیت پرداخته ایم. پس از آن، به نقد و بررسی آرای وی می پردازیم. در این بخش بر آنیم تا در ضمن نقد آرای ناواقع گرایانه دان کیوپیت، به نقد مبانی و پیامدهای منفی ناواقع گرایی دینی نیز اشاره کنیم. بخش پایانی را نیز به نتیجه گیری اختصاص داده ایم.
بررسی نظریه ی «معرفت ناگرایی سیاسی» از منظر فیلسوفان غربی و متفکران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای فلسفه ی سیاسی نظیر دیگر شاخه های حکمت عملی، مشتمل بر قضایای ارزشی و هنجاری است. تحلیل های شکاکانه نسبت به ماهیت قضایای هنجاری و ارزشی عدّه ای را به «معرفت ناگرایی» و روی کردی غیر شناخت گرایانه نسبت به حوزه ی فلسفه ی سیاسی کشانده است که بر اساس آن، گزاره های الزامی و ارزشی و اخلاقیِ مربوط به اندیشه ی سیاسی را از سنخ باور و تصدیق و معرفت ندانند. در مقاله ی حاضر، ضمن بررسی و نقد ادله ی مهم «معرفت ناگرایی سیاسی» به پی آمدها و نتایج این معرفت ناگرایی در قلمرو فلسفه ی سیاسی اشاره شده است. همچنین مقاله کوشیده است در فضای تفکر سیاسی اسلامی نیز از احتمال گرایش به «معرفت ناگرایی» بر اساس تحلیل ادراکات اعتباری و عدم امکان اقامه ی استدلال در قضایای هنجاری و ارزشی بحث نماید.
از نتایج این تحقیق، اثبات این نکته است که وجود عدم توافق در پاره ای از داوری ها و گزاره های حوزه ی سیاست، هرگز دلیلی بر «معرفت ناگرایی» نخواهد بود، همچنان که نشان خواهد داد که دست کم برخی از داوری های ارزشی ما راجع به موضوعات سیاسی به «معتبر» و «نامعتبر» و «درست» و «نادرست» تقسیم می شوند و بسیاری از گزاره های حوزه ی سیاست استدلال پذیر است.
بررسی مسئله تأثیر نسبیت فیزیکی بر اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا اواخر قرن نوزدهم، فیزیک نیوتنی حاکم بلامنازع جهان علم بود. نیوتن معتقد بود مکان، زمان، حرکت و جرم اجسام مطلقند و نسبیت در آنها راه ندارد؛ اما با آغاز قرن بیستم، نخستین جرقه های فیزیک نسبیت و کوانتوم، فیزیک نیوتن را مورد تردیدهای جدی قرار داد. در این میان، برخی از فیلسوفان علم و فیزیک دانان قرن بیستم که متأثر از دو انقلاب نسبیت و کوانتوم در فیزیک نوین بودند، ادعا کردند که با سقوط فیزیک کلاسیک نیوتنی که داعیه دار قطعیت و جبر در نظام طبیعت است، نه تنها اختیار و انتخاب آزاد آدمی تضمین می گردد، ارزش های اخلاقی نیز تابع زمان و مکان شده، قطعیت و شمول خود را از دست می دهند. بنابراین در این دیدگاه، اخلاق نیز همچون فیزیک جدید، نسبی می باشد.
این نوشتار، ابتدا با شرح و توضیح جداگانه نسبیت در فیزیک و اخلاق، حالات ممکن میان این دو برشمرده شده و سپس این ادعا نقد شده است.