فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
زایش اخلاق از دل تراژدی‘ دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دفاع از تفسیر اخلاقی کاتارسیس ارسطوئی، یکی از ژانرهای مهم هنر نمایش و محور مباحث ارسطو در کتاب بوطیقا، تراژدی است. نزد ارسطو اقسام شعر، اموری مصنوع که حاصل میمسیس کارکرد آدمی است، به شمار می روند که از میان آنها شعر تراژیک نه فقط به لحاظ فرم و صورت بلکه به لحاظ محتوا، از جایگاهی ممتاز برخوردار است؛ زیرا قادر است با انگیزش شفقت و ترس در مخاطب، موجب کاتارسیس (پالایش) این عواطف شود. تفاسیر مختلفی از کاتارسیس به عمل آمده، از جمله تفسیر روانشناسانه، شناخت شناسانه، اخلاقی و طبی، اما قدر مسلم آن که غایت اخلاقی درجایگاهی برتر از سایر غایات قراردارد. این مقاله برآن است نشان دهد که ژانرهنری تراژدی را می توان عاملی درخور توجه در آراستن نفوس انسانی به فضائل اخلاقی از طریق ایجاد اعتدال در نفس ادمی دانست که خود فراهم کننده زمینة سعادت و نیک بختی، که غایت قصوای اخلاق ارسطوست، به شمار می آید. از رهگذر این تفسیر، پیوند وثیق هنر و اخلاق نزد ارسطو روشن می شود.
پساساختار گرایی و عرفان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله پیش رو آن است که نشان دهد چگونه مکتب پساساختارگرایی، از تعیین معنای نهایی برای متن امتناع می ورزد. در این راستا، نخست با اشاره به بخشی از ویژگی های متنی چون غزلیات حافظ، به تبیین این مطلب پرداخته می شود که از منظر نقد پساساختارگرایی، نمی توان معنای غزل حافظ را تنها در انحصار تحلیل عرفانی نگاه داشت. از این رو، برای رسیدن به فهم متن، باید خود را از بند قصد مولف رهانید و با تکیه بر متن و افق انتظار خواننده، معنی را آفرید. نقد پساساختارگرایی با تکیه بر عدم قطعیت رابطه بین دال و مدلول و بازی بی پایان دلالت ها در زبان و نیز به واسطه ویژگی های خاص زبان ادبی، مانند ابهام و معما و ماهیت استعاری و مجازی آن و استفاده از قواعد ساختارشکنی، نشان می دهد که چگونه دال ها می توانند در یک روند دلالتی بی انتها ادامه داشته باشند. این نوشتار در پایان پیشنهاد می کند که برای تفسیر و تاویل متنی گشوده چون حافظ نیاز به خواننده ای است که واقف بر نظام و مناسبات نشانگان متن باشد، از روند ساختارشکنی آگاه باشد و نیز بداند که چگونه می توان معنا را افزایش داد و از حصار یک معنای قطعی و نهایی گریخت.
جدال افلاطونی
منبع:
ایمان آذر ۱۳۲۲ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
جدال (دیالکتیک) بنیادی ترین و اساسی ترین مفهوم در نظام فلسفی افلاطون، اعم از هستی شناسی و معرفت شناسی است. دیالکتیک را افلاطون از سقراط به ارث برده است و چنان که در این مقاله اشاره خواهد شد، تغییر و تحولی اساسی در آن ایجاد کرده و آن را از روش سقراطی صرف به مقام و مرتبه ی فلسفه و دانش ارتقا داده و فلسفه را با آن، رنگ و لعابی دیگر بخشیده است. این نوشتار معانی جدال را در محاورات افلاطونی بازخوانی می کند و همه ی آن ها را در ذیل امر ایده آل افلاطونی قرار داده، به بازتعریفی کلی از جدال می پردازد که با همه ی معانی آن در آثار افلاطون، جمع شدنی است.
نقد پلورالیستی جان گری بر لیبرالیسم
منبع:
کیان ۱۳۷۹ شماره ۵۴
حوزههای تخصصی:
دانشگاه
توتالیتاریسم
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
معرفت لازم و کافی در دین( مروری بر عمده ترین مباحث معرفت شناسی دینی)
حوزههای تخصصی:
گادامر و هابرماس
جامعهشناسى معرفت
مقدمه مبانی حساب
نقش عقل در کشف ارزش های اخلاقی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث فرااخلاق، بحث دربارة معرفت شناسی اخلاقی است. در این میان، بحث دربارة جایگاه عقل در کشف ارزش های اخلاقی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. این بحث، دیرینه ای فرقه ساز در میان اندیشمندان اسلامی داشته است. امامیه و معتزله، از توانایی عقل در کشف ارزش های اخلاقی دفاع کرده اند؛ اما اشاعره عقل را از ابزار معرفت اخلاقی به شمار نیاورده و شرع را یگانه راه کشف و فهم اخلاقیات دانسته اند. هریک از طرفین برای تثبیت دیدگاه خود و رد دیدگاه مقابل، ادله ای اقامه کرده اند.
در این نوشتار، اهم ادلة مدافعان توانایی عقل در کشف ارزش های اخلاقی بررسی شده نشان داده ایم که هر چند برخی از این ادله از اثبات مدعا ناتوان اند و نقدهایی بر آنها وارد است، اما پاره ای دیگر از آنها به درستی این مدعا را اثبات می کنند.
رابطة عاطفه با ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هستة بنیادین دین داری ایمان است که شکل گیری آن مرهون شرایط و مؤلفه های مختلفی است. از جمله مؤلفه های تشکیل دهندة ایمان بعد گرایشی عاطفی آن است که این مؤلفه را می توان در متون دینی و نیز از نگاه روان شناختی بررسی کرد. هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش عاطفه در ایمان از دیدگاه متون دینی و روان شناختی است. در این تحقیق که از روش تحلیل اسنادی استفاده شده است، پاسخ به چند پرسش مد نظر است: چه رابطه ای میان عاطفه و ایمان وجود دارد؟ آیا عاطفه می تواند در پدید آمدن ایمان و تقویت آن نقش داشته باشد؟ آیا ایمان نیز می تواند در تقویت عاطفه اثرگذار باشد؟ یافته ها از تحلیل متون دینی (آیات و روایات) نشان داد که عاطفه با ایمان رابطه ای دو سویه دارد. از سویی عاطفه با مصادیقی مانند محبت و خشیت در پدید آمدن و تقویت ایمان نقش دارد، و از سوی دیگر ایمان به عاطفه جهت می دهد و به آن ثبات می بخشد. نتیجه آنکه محبت انسان به خداوند در پرتو شناخت ابتدایی و بر اساس حب ذات به کمال مطلق شکل می گیرد و با افزایش شناخت، ایمان نیز تقویت می گردد. به طور متقابل ایمان نیز به محبت انسان جهت می دهد و در ارتباطی دو سویه عاطفه و ایمان تأثیر و تأثر متقابل خود را تداوم می بخشند.