فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۷٬۲۶۵ مورد.
اسپینوزا، فیلسوف یا عارف؟
حوزههای تخصصی:
چکیده
اسپینوزا از فیلسوفان قرن 17 اروپاست. به جهت آنکه وى کل هستى را جوهرى واحد مىداند، برخى او را عارف وحدت وجودى انگاشتهاند، اما با توجه عمیقتر به فلسفه وى معلوم مىشود که او را نه تنها نمىتوان عارف دانست بلکه وى از زمره فیلسوفان متجدد و پیرو دکارت (کارتزین) است و همانطور که فلسفه جدید مبتنى بر محوریت بشر و اندیشه اومانیستى است، فلسفه اسپینوزا نیز از این امر مستثنا نیست و لذا اندیشه او را نمىتوان عرفانى دانست.
برخى از محورهاى مهم تعارض اندیشه اسپینوزا با اندیشه عرفانى و نزدیکى آن به اندیشه مدرن عبارت است از:
1ـ روش اندیشه؛ 2ـ مبنا و اساس؛ 3ـ رابطه عالم با خداوند؛ 4ـ مراتب هستى؛ 5ـ حقیقت؛ 6 ـ اختیار و آزادى.
تفاعل ذهن و عین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۷۹ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
یکی از بحثهای مهمی که از زمان امانوئل کانت به بعد، نقش بسیار جدی و سرنوشتسازی را در معرفتشناسی بر عهده گرفت این بود که «آیا ذهن بشر در دریافتها و ادراکات خود نسبت به عالم خارج به مثابه آینهای است که منفعلانه صورت مقابل خود را باز میتاباند بیآنکه هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت داشته باشد یا اینکه دریافتها و ادراکات، همواره محصول تعامل و تفاعل ذهن و واقعیت خارجی است و در این صورت دسترسی به واقعیت ناب و بیپیرایه امری محال خواهد بود؟»
مقالة حاضر در صدد است تا با طرح و تحلیل دیدگاه قائلان به تفاعل ذهن و عین به پاسخی درخور برای این مسئله دست یافته و راه دستیابی به واقعیت و عین را برای ذهن بشر هموار نماید. بر این اساس در این نوشتار ابتدا به دو تقریر کانت و توماس نیگل و نیز تقریری تشبیهی در توجیه تفاعل ذهن و عین پرداخته شده و سپس به آنها پاسخ داده میشود.
نویسنده در دفاع از امکان ادراک واقعیت خارجی بدون تأثیرات فعالانة ذهن بر آن، معتقد است تفکیک بحث «ارزش معرفتی ادراک» از کیفیت پیدایش آن، کلید حل این معضل معرفتشناختی است، حال آنکه درهم آمیختن این دو بحث، موجب قوام دیدگاه تفاعلگرایانه شده است.
معناداری و اثبات پذیری گزاره های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
بحث از معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی، از جمله مسائلی است که در حوزة مباحث کلام جدید و فلسفة دین، اهمیت و اولویت خاصی دارد. در این مقاله میکوشیم تا با بررسی اجمالی برخی نظریات مطرح شده در این خصوص، به مبنای معناداری و اثباتپذیری گزارههای دینی توجه کنیم. با توجه به گستردگی این بحث و ارتباط آن با مباحث گوناگون در حوزة معرفتشناسی، فلسفة علم و فلسفة ذهن، صرفاً به ذکر آرا و اقوال و تحلیل کلی آنها در این زمینه بسنده شده است.
در این جهت دیدگاههای مطرح در مقاله در دو محور دیدگاههای پوزیتویستی (معیاری زبان علم) و دیدگاههای تحلیل کارکردی گزارهها، ارائه، و ویژگیهای اصلی نظریات پیشگفته، خلاصه شده است. نگارنده با تأکید بر اینکه تمام نظریات مطرح شده، به رغم تنوع و تعدد، رویکرد پوزیتویستی را دنبال میکند، با اشاره به مسألة معرفت و تحلیل اجزای معرفت، مقولات و گزارههای دینی را بهطور کامل، معنادار و اثباتپذیر میداند، و شواهد و براهینی بر این مطلب اقامه میکند. در مقاله، به ضرورت و لزوم تفکیک بین دو مقولة معناداری و اثباتپذیری که اهمیت خاصی دارد نیز اشاره شده است.
ماده اولی و تبیین کون و فساد در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماده اولی یا هیولای اولی در سنت فلسفی غالباً به عنوان مفهومی اصیل از فلسفه ارسطو تلقی شده است؛ در عین حال اصالت این مفهوم از سوی برخی محققین معاصر فلسفه ارسطو مورد تردید قرار گرفته است. البته مناقشه ای که در این رابطه مطرح شده بیش از آنکه درباره معقول بودن خود ماده اولی باشد، معطوف به انتساب آن به ارسطوست. در مقابل برخی دیگر از محققین همچنان از ماده اولی در فلسفه ارسطو دفاع می کنند و اختلاف نظر در این مسئله همچنان در ادبیات فلسفی معاصر وجود دارد. ماده اولی در رابطه با کون و فساد قرار دارد که ارسطو آن را از حرکت عرضی متمایز می کند. اگر چه کون و فساد به یک معنی «شدن مطلق» است اما تحلیل کلی تغیر لازم می آورد که در هر شدن چیزی «باقی» بماند و در اینجاست که ماده اولی نقش ایفاء می کند. با پذیرش ماده اولی از یک طرف می توانیم در عین قائل شدن به اینکه کون و فساد شدن مطلق است، شرط بقاء که از ویژگی های عام حرکت است را نیز حفظ کنیم، و از طرف دیگر تبدل عناصر به یکدیگر را که ارسطو به آن قائل است تبیین نماییم، زیرا در تبدل عناصر دیگر نمی توان چیزی را به عنوان ماده ثانیه مقدم بر آنها معرفی کرد. در این مقاله سعی شده است با تحلیل ماده و صورت و نسبت بین آن دو نشان داده شود که منظور از «بقای» ماده در کون و فساد و نیز «ترکیب» جوهر مادی از ماده و صورت چیست. در این تحلیل فهم ماده به صورت «قوه» نقش اساسی دارد. همچنان که وقتی قوه به فعلیت می رسد دیگر قوه ای باقی نیست، زمانی هم که می گوییم ماده ای صورت جدید به خود گرفت، منظور آن است که ماده که امری نامتعیّن است صورت شد و تعین پذیرفته است. معنای ترکیب جوهر مادی از ماده و صورت این است که هر شیء مادی «از» یک موضوعی پدید آمده است و منظور از بقاء، این است که این مادة خاص و نه ماده دیگری با تمام هویتش تبدیل به امری دیگر شده است. اگر این تفسیر از بقای ماده و ترکیب جوهر مادی پذیرفته شود دیگر جایی برای ماده اولی در فلسفه ارسطو باقی نخواهد ماند.
نفس انسان؛ موجودی ناشناخته - بررسی دیدگاه کانت درباره نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۶ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا چیستی نفس را از دیدگاه یکی از بزرگترین فیلسوفان مغرب زمین، یعنی ایمانوئل کانت بررسی کند. نخست چون دیدگاه کانت از اندیشههای دکارت و هیوم تأثیر پذیرفته است، به اختصار نکات اصلی نظریههای آنها را مطرح کردهایم. به باور دکارت، نفس جوهری متفکر و غیرمادی است و به نظر هیوم، تصور نفس، امری ساختگی و غیرواقعی است. دیدگاه کانت در باب نفس، در دو حوزه عقل نظری و عملی بررسی شده است. به اعتقاد کانت، در حوزه عقل نظری نفس موجودی ناشناختنی است. از این رو، دیدگاه او مانند دیدگاه لاادریگرایان است. به نظر او، در مورد نفس ـ حتی درباره وجود یا عدم آن ـ هیچ حکمی نمیتوان کرد. تنها میتوان نفس را چونان امری وحدتدهنده و تنظیمی در نظر گرفت که به کثرات تجربی و قوای ذهنی، وحدت و نظم میدهد. همچنین کانت میگوید استدلالهایی که عالمان مابعدالطبیعه برای اثبات وجود نفس و صفات آن مطرح ساختهاند، چیزی جز مغالطه نیستند؛ زیرا حد وسط به یک معنا، در آنها به کار نرفته است؛ چون در یک مقدمه، به معنای متعالی و در مقدمه دیگر، به معنای استعلایی آمده است. نیز کانت در حوزه عقل عملی میکوشد که وجود برخی صفات نفس را از طریق احکام و قوانین اخلاقی اثبات کند. اندیشههای ایشان در هر دو حوزه، بررسی و نقد شده است.
فلسفه تجربه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۳۹ و ۴۰
حوزههای تخصصی:
همه سنتهای معنوی در گوشه و کنار جهان در حال توسعه راههایی برای نجات بشرند و آموزههایی ویژه در دفاع از باورها و عقاید خویش دارند. عرفان نیز به مثابه یکی از دیرینترین سنتهای جهان هماره نجات و آسودگی و رستگاری بشر را وجهه همت خود قرار داده و تعالیم خاص خود را سینه به سینه و سطر به سطر، به نسلهای بشری تقدیم داشته است..
در این میان، هر یک از ادیان, تجربه عرفانی اصیل فرد را در قالب ادبیات و اصطلاحات رایج در میراث فرهنگی خاص خود میریزد. گرچه فلسفه دین نیز کوشش میکند به فهم طبیعت و ماهیت الوهیت نایل آید، اما این تفاوتهای فرهنگی را نادیده میانگارد. فلسفه عرفان اما گامی فراتر مینهد و سعی دارد به طبیعت تجربه بشر از الوهیت از طریق دریافت و درک ارتباط محوری آنها با یکدیگر دست یازد.
عرفان همواره موضوعی جذاب برای فیلسوفان و زمینهای مناسب برای پژوهشهای فلسفی تلقی شده است و به این ترتیب، «فلسفه عرفان» با ابتنای بر این حقیقت شکل گرفته است که مطالعه فلسفی تجربهای مستقیم از الوهیت هم ممکن است و هم بهوسیله هر فردی به چنگ آمدنی است.
مباحثی از قبیل چیستی عرفان و تجربه عرفانی، انواع و اقسام تجارب عرفانی، نسبت تجربه عرفانی به تجربه دینی، معرفتشناسی عرفانی، زبان عرفانی و بسیاری دیگر از پژوهشهای فلسفی ناظر به تجربه عرفانی، در قلمرو فلسفه عرفان قرار میگیرند.
در این مقاله کوشش بر آن بوده تا با بهرهگیری از معتبرترین منابع فلسفی و عرفانی بهاختصار ولی جامع به این مباحث اشاره شود، باشد که از رهگذر آن پژوهشگران علاقمند به حوزههای فلسفه، عرفان و فلسفه عرفان ضمن ردیابی این قبیل بحثها و کاوش در این حوزهها، خود به ابداع و ابتکار درآنها دست زنند.
تبارشناسى اخلاق نیچه و بررسى آن از دیدگاه مکاینتایر
حوزههای تخصصی:
چکیده
این مقاله در ابتدا به بررسى آراى نیچه در اخلاق مىپردازد و سپس بیان مىکند که فیلسوف اخلاق معاصر آقاى السدیر مکاینتایر تنها دو گزینه متقابل در فلسفه اخلاق ترسیم مىکند که اخلاق نیچه و اخلاق ارسطوست. علت این انحصار شکست طرح روشنگرى است. پس براى نشان دادن برترى اخلاق ارسطویى باید نشان داد که اخلاق تبارشناسانه نیچه اشتباه است. این مقاله نشان مىدهد که اخلاق نیچهاى داراى مبناى مدللى نیست. نیچه گرچه تمامى فیلسوفان عصر روشنگرى را بر خطا مىداند و آراى ایشان را به سخره مىگیرد ولى در نهایت معلوم مىشود که نیچه خود نیز یکى دیگر از مظاهر متعاقب این تفکر بوده و نمودى دیگرى از اخلاق لیبرالیستى فردگرایانه است.
اسلام، غرب و جهان (کالبدشکافی یک نظریه غربی)
حوزههای تخصصی:
اخلاق در ورزش با رویکرد بازی منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از متفکران اخلاق معاصر، معتقدند ورزش در رشد فردی و اجتماعی تاثیر داشته و ورزش هر جامعه، چون آیینه ای انعکاس دهنده فرهنگ آن جامعه است. با این تفاوت که ورزش ضمن تاثیرگذاری، می تواند از ارزشهای جامعه نیز، تاثیر بپذیرد.بنابر این، ورزش مقوله ای است که در یک جامعه می تواند مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و ... را تحت الشعاع خود قرار دهد. در میان تمام مسائل فوق، آنچه از همه بیشتر مورد بی مهری واقع شده، بحث فرهنگی و اخلاقی ورزش است، موضوعی که در جوامع مختلف و از جمله جامعه خودمان، کمتر به آن پرداخته شده است. شاید به جرات بتوان گفت، در یک رویداد ورزشی خواه کوچک یا بزرگ، آنچه به آن زیبایی می بخشد، نمایش ارزشهای اخلاقی است. احترام به قوانین، به حریفان، به داوران و تماشاگران، به همراه گذشت، بردباری، جوانمردی، عدم خشونت و تهاجم، به کار نبردن الفاظ زشت، استفاده نکردن از داروهای نیروزا(دوپینگ) و مسائلی از این دست از آن جمله هستند.
در این مقاله سعی شده است، اخلاق ورزشی با رویکرد بازی منصفانه ورزشی مورد بررسی قرار گیرد. محوریت فضایل، بازی، رقابت منصفانه، احترام به قوانین و توافق، برداشت های متفاوتی است که از این نوع بازی ارائه شده است. بر این اساس، این نوع بازی در کل جامعه ورزشی، اعم از ورزشکاران، مربیان، داوران، تماشاگران و رسانه ها و تعامل نوع ورزش با اخلاق و مشکلات اخلاقی مرتبط با هر حوزه مورد بررسی و نقد قرار گرفته است.
ایمان گرایی و فلسفه ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۴ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
نویسنده در این سطور به بیان دیدگاه فلسفی و دینی ویتگنشتاین و پیوند آنها با یک دیگر میپردازد. در این باره وی نخست رویکرد فلسفی متقدم ویتگنشتاین را بیان کرده؛ سپس بطور گستردهتر دیدگاه متأخر وی و پیوند مفاهیم (بازیهای زبانی) و (صور حیات) با دیدگاه ایمانگرایانه و غیر معرفتبخش او و پیروانش را عرضه داشته است. مترجم در انتها برای ارزیابی آرای ویتگنشتاین بابی گشوده، و مولفه های فلسفی نگرش دینی او را برشمرده و ملاحظاتی بر ان افزوده است.
یورگن هابرماس و دموکراسی مشورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۷۹ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
هابرماس ضمن آسیبشناسى جوامع مدرن، سرمایه دارى متاخر را تحقق ناقص عقل در تاریخ و بهرهگیرى متناقض و ناهماهنگ از آن مىداند. او با کاربست مفاهیم جهان زیست، کنش ارتباطى و شناسایى متقابل، بر آن است تا با زبانى کردن قداستها و داعیههاى اعتبار، زمینههاى شکلگیرى همکارى و تشریک مساعى، قطعیات و یقینیات مشترک و توافق ارزشهاى فراگیر را هر چه بیشتر فراهم آورد.
به نظر او، گفتگو و استدلال تلاشى براى ترمیم توافقهاى از هم فروپاشیده در جوامع سنتى و ماقبل مدرن است. اما نباید انتظار داشت که استدلال بطور روزمره منتجبه توافق باشد. بلکه سخن بر سر آن است که نمىتوان بر هیچ چیزى جز هنجارهایى که در خود فرایند استدلال وجود دارد، اتکا نمود. در این رابطه، دموکراسى مشورتى پروژه نهادینه کردن حقوق و وظایفى است که براى تداوم عمل استدلال ضرورى است. این نوع از دموکراسى کانون توجه را از نتایج نهایى به ویژگى فرایندهایى که این نتایجبه وسیله آنها قابل دستیابى هستند، تغییر مىدهد.
بدین سان، در میان تکثر، تعارض و تنوع زندگى مدرن انگیزشى ارتباطى به سوى حل و فصل وجود دارد. بدون این انگیزش، جایگزینى عقلانى براى خشونت و اعمال فشار به عنوان روشهاى تشکیل ارادههاى جمعى و حل منازعه وجود نخواهد داشت.
اخلاق فضیلت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت مدار نوعى نظریه هنجارى است که در عصر افول مدرنیته و ظهور پست مدرنیسم، همراه با ناکامى نظریههاى اخلاقى در دستیابى به طرحى نو، براى نجات انسانیت، ضرورت احیاء آن جهت ابقاء ارزشهاى اخلاقى به خوبى احساس مىشود.
در روزگار غربت اخلاق و سرمازدگى وجدان اخلاقى که نتیجه مثله کردن حقیقت انسانیت است، محور قرار گرفتن فضائل اخلاقى و ارزشمند بودن شکوفائى بشر، این ضرورت را به اوج مىرساند. از نوشتار حاضر که نگاهى اجمالى است، به این نظریه، پس از تعیین جایگاه جغرافیایى اخلاق فضیلت و گذارى کوتاه بر تاریخچه پر فراز و نشیب آن، به تعیین ماهیت آن مىپردازیم. تقریرهاى متفاوت اخلاق فضیلت، به رغم اشتراک آنها، دیدگاههاى مختلفى را ساماندهى مىکند که با توجه به آن، براى فهم و تبیین و اقدام عملى اخلاق فضیلت مدار لازم و ضرورى به نظر مىرسد.
نقد نظریه اخلاق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
این مقال بر آن است تا ترجمة یکی از کتابهای مهم در حوزة فلسفه اخلاق، یعنی نظریه اخلاقی کانت را نقد و بررسی کند.
این کتاب را بروس اونی. استاد دانشگاه ماسوچوست به انگلیسی نگاشته است که دو تن از مترجمان یعنی آقایان علیرضا آلبویه، و مصطفی ملکیان آن را از انگلیسی به فارسی ترجمه کردهاند. ناقد ترجمة این کتاب، چند صفحه از متن انگلیسی را به اجمال بررسی، و خطاهای فاحشی را در آن مشاهده کرده است. امید است که این نقد، تذکاری برای دقت هر چه بیشتر مترجمان و اصلاح چاپهای بعدی این کتاب باشد.
نظام شناخت عقلانی تاریخ (جستارهایی در نسبت حکمت آرمانخواهی و عقل گرایی تاریخ با دانش ها و پنداشته های انسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۵ شماره ۶۰
حوزههای تخصصی:
جبر و اختیار در اندیشه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
تفکیک قلمرو جوهر از صفات (و حالات) در «اخلاق» اسپینوزا به روشى بازنمایى شده است که در منطق پژوهش به دیالکتیک معروف است. صفت بارز این روش آن است که جنبههاى متضاد موضوع در ارتباط با یکدیگر درک و پژوهیده مىشود. بنابراین، در «اخلاق» ضرورت به تبع مناسبتش با آزادى بررسى مىشود. با آن که موضوع این نوشته رابطه ضرورت و آزادى است، گفتنى است که اسپینوزا متناهى و نامتناهى، فرد و جامعه، و جزء و کل را نیز به همین شیوه بررسى مىکند.