فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۰۱ تا ۳٬۹۲۰ مورد از کل ۷٬۲۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
مواضع تبکیت در نقد نظریه برهان ناپذیری گزاره ضرور ازلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
برهان پذیری گزارة «خدا وجود دارد» از مسائل مهم در تاریخ الاهیات و کلام فلسفی در سدههای اخیر است. نظریة برهان ناپذیری گزارههای ضرور ازلی با رهیافتی متطقی نشان میدهد که در نظام منطقی ارسطویی به دلیل ساختار شناسی خاص از گزارههای ضرور ازلی ونیز ساختار شناسی آنها از گزارههای برهانپذیر، این مسأله پاسخ منفی دارد. عدهای در نقد این نظریه گفتهاند: محمول چنین قضایایی نه عرض ذاتی، بلکه عین ذات است. این نقد بر مواضعی از تبکیت مغالطی استوار است.
برهان وجودشناختی کورت گودل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تبیین برهان وجودشناختی کورت گودل، ریاضیدان و فیلسوف برجسته اهل چک میپردازد. در این نوشتار به ویژه به روایت هارت شورن از برهان آنسلم توجه داشتهایم. گودل، اندیشة آنسلم مبنی بر اختصاصی بودن ویژگی عظمت یا کمال برین به خدای متعالی را با وارد کردن مفهوم ویژگی مثبت در قالب عملگرتحصل، عمق و بسط میبخشد. گودل همچنین از مفاهیمی نظیر فرد شبه خدا، جوهر فرد و ویژگی وجود ضرور (واجب) برای پیشبرد برهان خود بهره می جوید. این نوشتار همچنین، مشتمل بر پارهای از ملاحظات فلسفی در خصوص تفاسیر معناشناختی لایب نیتسی و فلوطینی از برهان گودل است.
ویتگنشتاین از زبان تصویری تا زبان تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه ویتگنشتاین پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم پدیدار گشت. زبان در این دوره نخست تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی ظهور کرد که امروزه از آن به فلسفه زبان تعبیر میکنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل می گیرد. او در رساله منطقی ـ فلسفی که به سال 1921 انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن می گوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم می اندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهشهای فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال 1953 منتشر گردید. ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آراء و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است (Wittgenstein1961: 4.0031). در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین می کند و زبان نمی تواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آنچنان ژرف صورتبندی و معماری شده بود که راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، رهیافت نخست را مورد انتقاد، طرد قرار داده و نظریه «زبان، بنیاد جهان» را طرح کرد و از زبان بهمثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرف ابزار و میانجی (instrument) سخن گفت. هدف این پژوهش مطالعه سه مسأله اساسی در فلسفه زبانی ویتگنشتاین است: 1ـ عناصر بنیادین در دو نظریه زبان چیست؟ 2ـ اسبابگذار فکری ویتگنشتاین از زبان تصویری به زبان تألیفی کدام است؟ 3ـ اهمیت نظریه دوم در فلسفه زبانی متأخر و معاصر چیست؟
مبانی نظری حکمت عملی در فلسفه اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر فیلسوفان به چگونگی عمل انسان از جهت ارزشی توجه کردهاند؛ اما فلاسفه ای که نظام فلسفی عقلانی و منسجمی دارند، علاوه بر پرداختن به حکمت عملی خود، را موظف میدانند نظریات اخلاقی و فلسفه اخلاقی خود را با مجموعه نظام فکریشان در حکمت نظری ارتباط دهند. اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم میلادی، از جهت عرضه نظام فکری بسیار منسجم در حکمت نظری، در میان فلاسفه عقلی مذهب ممتاز است. در این نوشته سعی بر این است که مبانی نظری اسپینوزا در حکمت عملی را، در حدود ظرفیت یک مقاله، تحقیق و ارزیابی کنیم. ارزیابی کاملتر این مبانی، در ارتباط با اخلاق، بیان فضایل جزئی از دیدگاه اسپینوزا و گفتوگوهای فرعی مربوط به هریک را ـ که در خاتمه مقاله متذکر شدهایم، به فرصت دیگری واگذار میکنیم.
حرفه ی پزشکی اخلاق تجاری
مفهوم صدق از دیدگاه ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی آباء فلسفه تحلیلی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق فلسفه منطق نظریه های صدق
عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله "عقل و عشق در بیان افلاطون حکیم و ملای رومی"، در حقیقت جستاری بر دیدگاههای این دو اندیشمند بزرگ غرب و شرق است.مولوی، به "عشق" ه دیدة احترام نگریسته و آن را تنها راه فرار و گریز از عوالم مادی و حصول به عشق حقیقی الهی می¬داند. همچنین تعقل و اندیشه را مانند سایر نعمت¬های الهی به شرطی که در جهت کمال و سعادت معنوی انسان باشد، نیکو شمرده و کمال آدمی که شناخت خدا و صفات اوست را به وسیلة همین "عقل" میسر می¬داند. افلاطون نیز تنها در صورتی می¬تواند به کمال دانش و معرفت نایل آید که راه کشف و شهود و تصفیة باطن را پی گیرد. در نظر افلاطون، کمال و هدف نهایی آدمی همانا وصول به حق و مشاهدة او است و حقیقت دانش در همین اصل نهفته است و مادامی که انسان به این مقام نرسد، کمال دانش و معرفت را نیافته است.