فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 123
حوزههای تخصصی:
طبق نظریه روانشناختی اروین د.یالوم،«اضطراب مرگ» یکی از اساسی ترین دغدغه های وجودی انسان است؛ که بسته به چگونگی رویارویی با آن، سبک زندگی و برخورد و تعامل با هستی در فرد متفاوت خواهد بود. در پژوهش حاضر نمود روانی اندیشه فرود و تباهی و ارتباط آن با اضطراب مرگ، براساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم در شعر دو شاعر عربی و فارسی بدرشاکرالسیاب و مهدی اخوان ثالث بررسی شده است؛ نگارندگان کوشیده اند تا با کاربست روش توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل روانشناسانه، انگیزه های گرایش به موضوع مرگ و مکانیزم های دفاعی که دو شاعر در برابر اضطراب مرگ به کار گرفته اند، بپردازند و به این نتیجه دست یافتند که دو شاعر متأثر از انگیزه مرگ آگاهی و اضطراب وجودی ترس از مرگ به مکانیزم های دفاعی روی آوردند و اندیشه های فرود و تباهی در اشعارشان فضای بسزایی را به خود اختصاص داده است. به دلیل فقدان پژوهشی در زمینه تطبیق این نظریه بر اشعار سیاب و اخوان طرح این موضوع اهمیت می یابد.
Communicative Ethics as the Aura of Post-Postmodern Morality: A Study of Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the postmodern era, there seems to be a pervasive decline of concept of ethics and community, leading to the devaluation of human life and moral values. The recent ethical turn in literary climate, however, has acknowledged a new version of ethics whose very quiddity needs further research. The present study aims to not only elucidate the moral codes of post-postmodern ethics, but also depict the significant role of communicative ethics, considered by the authors to be the infrastructure of the contemporary moral issues. Ergo, this article explores the theories of Habermas in two contemporary American novels in 2006, Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman , so as to shed light on the resemblance of post-postmodern moral frames and Habermasian communicative ethics. Although the characters are initially illustrated in a postmodern setting with social alienation, solipsism, and instrumental actions, they undergo an ethical turn that is a manifestation of social and individual interactions, thus developing a cure and self-creation in the lives of the fractured characters. Finally, protagonists turn to be a self-satisfied and integrous people by maintaining the criteria of communicative ethics comprising the priority of well-being of others, empathy, and situational morality.
دگردیسی یک روایت: جانور همسری در اسطورۀ «کوپید و سایکی» و قصّه های پریان «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های بین رشته ای ادبی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳شماره ۱۱
97 - 134
حوزههای تخصصی:
جانورهمسری یکی از برجسته ترین نمودهای دگرپیکری است که در روایات گوناگون در دگردیسی دیو یا جانور به شاهزاده ای زیبا نمایان شده است. ریشه های جانورهمسری را می توان در ازدواج انسان ها و خدایان در اساطیر و افسانه ها دانست. روایت اسطوره ای «کوپید و سایکی» یکی از مهم ترین اسطوره هایی است که در آن ازدواج یکی از خدایان و یک انسان رخ داده است. برخی این اسطوره را سرمنشأ روایات جانورهمسری می دانند، حال آن که در اساطیر و قصّه های عامیانه کهن تر از «کوپید و سایکی» نیز می توان ریشه های جانورهمسری را کاوید. در ادبیات عامیانه فرهنگ های گوناگون، به ویژه ایران، می توان قصّه های شفاهی یا مکتوب فراوانی از جانورهمسری مشخص کرد که بسیاری از آن ها شباهت های فراوانی به اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. «دیو و دلبر» و «میرزا مست وخمار و بی بی مهرنگار» دو مورد از قصّه هایی است که اشتراکاتی با اسطوره «کوپید و سایکی» دارند. در این پژوهش با رویکرد فرانسوی ادبیات تطبیقی به تأثیر و تأثرهای موجود در میان این روایات پرداخته شده است و با رویکردهای روان کاوانه و کهن الگویی نقد و تحلیل شده اند تا برخی از زوایای پنهان آن ها که نشان دهنده اشتراکات و تفاوت هایشان است، آشکار شود. قصّه های جانورهمسری فارسی، بیش و پیش از آن که متأثر از اسطوره رومی «کوپید و سایکی» دانسته شوند، متأثر از یکی از قصّه های پنچه تنترا هستند؛ البته می توان قصّه هایی را که ترکیبی از اسطوره رومی و قصّه هندی باشند هم در میان آن ها دید. عقده ادیپ، ترس از ازاله دوشیزگی، سفر قهرمانی زنانه، مواجهه با آنیموس و گذار از جوامع مادرسالار اشتراکاتی است که در این روایات وجود دارد.
تحلیل زیبایی شناسی سبکی شعر «قیصر امین پور»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
149 - 176
حوزههای تخصصی:
قیصر امین پور از شاعران مطرح معاصر است که در قالب های مختلف شعر، آثار باارزش و قابل توجهی پدید آورده است. شعرهای او از حیث بلاغی ارزشمند بوده و بر ظرفیت ها و توانمندی های زبان فارسی افزوده است. ایشان ویژگی های سبکی و بلاغی شعر کلاسیک و نیمایی را با شعرهایش تلفیق کرده و یکی از عواملی که در نهایت، باعث برجستگی سبکی اوست، اندیشه های تازه، نوآوری در بلاغت و درک انتظار مخاطبان امروز از شعر است. در این جستار هنرهای ادبی که قیصر امین پور در اشعار خود به صورت خاص و برجسته به کار برده و در تعیین سبک شخصی او نقش دارند، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. پژوهش، براساس نحوه کاربرد مصداق های این شگردهای ادبی در آثار امین پور و ملاحظه دیدگاه های صاحب نظران و دریافت شخصی نگارنده از این هنرهای بلاغی صورت گرفته است. نتیجه کلی مقاله این است که مضمون سازی تازه و بدیع، نمادها و متناقض نماهای ابداعی، آشنایی زدایی های متنوّع و بکر و نوآوری های بلاغی دیگر قیصر امین پور، نقش بسیار مؤثری در زیبایی و تأثیر کلام او دارند و از اصلی ترین ویژگی های سبک اختصاصی ایشان هستند که اشعار او را از شعرهای شاعران دیگر کاملاً متمایز می کنند.
صوره الأنا اللبنانی والآخر الصهیونی فی المجموعه القصصیه شاره جدیده للنصر لعلی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
87 - 103
حوزههای تخصصی:
دخلت صوره الأنا والآخر النصوص الأدبیه العربیه، بعد الأحداث التی شهدها العالم العربی من الصراع القائم بین الغرب والشرق و بین المسلمین والصهاینه خاصه، حتی عکس الکُتاب صوره هذه المواجهه، ما حفّز الباحثین والناقدین على القیام بدراسه الضدین فأخذت هذه الدراسه دوراً واسعاً فی میدان البحث، ویهدف نقاش هذه القضیه الحرص علی صوره الأنا العربیّه، والحفاظ علی هویتها من أجل مواجهه الآخر العدوّ. والمراد من "الأنا" هنا صوره ذات اللبنانی الثائر وفی نفس الوقت المحافظ عن بلده و"الآخر" یعکس صوره الصهیونی الأجنبی، فالکاتب اللبنانی علی حجازی فی مجموعته القصصیه «شاره جدیده للنصر» مثّل الأنا أی روح الشعب اللبنانی المقاوم باتجاهٍ جدیدٍ للمقاومه. إننا فی هذه الدراسه، وفقا للمنهج الوصفی- التحلیلی نهدف إلی استجلاء صوره الأنا تجاه صوره الآخر فی قصص علی حجازی، وما تقوم من علاقات بینهما، إذ تعدّ القصص من الفنون التی تجسد إشکالیه الأنا والآخر، وتتیح الفرصه لتعکس الآخر وهزائمه.
استطاع الکاتب أن یأخذ أنواع الأنا والآخر فی نصّه، وأن یأتی بأمثله لها بأسلوب أدبیّ فنیّ. لذا؛ نسعی إلى الکشف عن أسلوب علی حجازی فی انعکاس صوره الأنا والآخر فی شاره جدیده للنصر، وکیفیّه سرّد الحرب، ومقاومه اللبنایین تجاه العدو الإسرائیلی. أبرز المحاور الموجوده فی قصص علی حجازی والتی توصل لها البحث إن صوره الأنا کانت متفائله على الرغم من هزائم الحرب، فأمّ محمد شخصیّه تعبِّر عن صوره الأنا المتفائله والمقاومه والآخر القاتل والمحتلّ الذی یحلّ قتله، أما صورت المتشائم اللبنانی تجلّی فی شخصیه الجار "أبوسعد" فی قصه الزفه، وعَکَسَ الأنا بالرغم مما تهدم وحُرقَ بصوره منتصره جدیده للنصر. أنهی الحجازی العلاقه الجدلیّه التی تجمع الأنا فی الآخر فی قصصه بفشل الآخر الصهیونی، قد توصل البحث إلى إن فی نهایه کلّ قصه یوجد ذلک الفشل الصهیونی.
سیری تاریخی واژگان سازافزارهای موسیقی بر پایه متون پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
116-131
حوزههای تخصصی:
در این گفتار کوشش بر این است که در کنار نگاهی گذرا بر ردِ پای واژگان موسیقی از دوره باستان تا دوره اسلامی، تا جایی که متون به ما یاری می رساند، به متون موجود زبان پهلوی به صورت دقیق و با شرح و بسط پرداخته شود. به عبارتی پایه کار این گفتار بررسی و گردآوری و تحلیل ریشه شناختی واژگان موسیقی در متون پهلوی است. در این گفتار پرسش این است که روشن شود چه اندازه واژگان موسیقی در متون پهلوی موجود است و چه شماری از آن به فارسی دری راه یافته است. پس از فرایند بررسی روشن شد که واژگان بازمانده سازافزار موسیقی در متون پهلوی اندک است، به سخن دیگر 15 واژه سازافزار موسیقی و 15 واژه وابسته به موسیقی در این متون آمده است، که از آن تعداد هم 9 واژه سازافزار موسیقی به فارسی رسیده است. با وجود این همین اندک کاربرد واژگان موسیقی در متون پهلوی پس از سده های دور و دراز، ارزش و جایگاه آن را برای ما خاطرنشان می سازد.
خصلت ایدئولوژیک تصاویر محمدرضا ترکی و محمدمهدی سیار در غزلیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
82 - 94
حوزههای تخصصی:
سبک، صدای ذهن نویسنده است و آنچه بر قلم جاری می شود نمود عینی این ذهن است و هماهنگی بین ذهنیت و روساخت شعر، اصلی گریزناپذیر. شعر، خودآگاه و ناخودآگاه عرصه هماهنگی ها و تناسب هاست. ماهیت هنر با اصل هماهنگی گره خورده است و هنر به مثابه یک کل، زیبایی و تأثیرش را از هماهنگی اجزایش می گیرد. بنابراین در هنر شعر می توان هماهنگی ها را در سطوح متفاوت جست. شعر، ساختاری است که فرم و محتوا هماهنگ با هم در خلق تأثیر و زیبایی عمل می کنند. هماهنگی بین زبان و محتوا، موسیقی و محتوا، تصویر و محتوا و دیگر عناصر روساختی و ژرف ساختی، عنصری بنیادین در تأثیربخشی شعر است. یکی از هنری ترین هماهنگی ها در شعر در عرصه هماهنگی ذهنیت و تصویر اتفاق می افتد؛ به این شکل که تصویر، آیینه جهان بینی و ذهنیت شاعر و گرایش ایدئولوژیک خاص او می شود. این هماهنگی بخصوص در اشعار شاعران اندیشه مدار و ایدئولوژیک، بیشتر مشهود است. شعر پایداری نیز نمونه های بی بدیلی از این هماهنگی را عرضه کرده است. پژوهش حاضر، این هماهنگی را در شعر محمدرضا ترکی و محمد مهدی سیار مورد کاوش قرارداده و با روشی توصیفی-تحلیلی، در آشکار کردن تجلی های این هماهنگی، کوشیده است. نتیجه پژوهش، نشان از خلق تناسب های هنری در زمینه تصویر و ایدئولوژی در شعر این دو شاعر پایداری دارد.
ردیف آغازین، مبحثی نوین در ادبیّات فارسی با رویکرد به اشعار حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمید مصدق از شاعران نسل دوم شعر نیمایی در دهه سی و چهل شمسی است که عناصر زبانی و آوایی را در خدمت بیان بهتر کلام خود گرفته و هماهنگی آوایی و موسیقایی خاصی به کلامش بخشیده است، سبک شناسی لایه ای، دانشی است که یک اثر را در لایه های مختلف آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک بررسی می کند. یکی از برجستگی های سبکی که در حیطه سبک شناسی لایه ای قرار می گیرد، کاربرد ردیف ها در آغاز بندها و اشعار مصدق است که پدیده ای خلاف عادت و زیباست. تأثیر و سهم این کاربرد نوپدید، می تواند مبحثی جدید در بلاغت ادبی به عنوان «ردیف آغازین» باز کند که در ادبیّات فارسی، تأثیرگذار و به عنوان الگویی جدید، مورد استقبال شاعران قرار گیرد. این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده، به این کاربرد خلّاقانه که سهم زیادی در به خاطر سپردن شعر مصدق در ذهن و زبان مردم کوچه و بازار داشته، به عنوان الگو و روشی نوین در زبان و گفتار شاعران توجّه دارد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که اقبال و محبوبیت دفترهای آغازین با حافظه مردم و مخاطبان، رابطه تنگاتنگ و مستقیمی با «ردیف های آغازین» در شعر مصدق دارد. این مبحث نشان دهنده نوآوری در استفاده از زبان و شیوه های شعری است و می تواند در فرآیند تکامل و تحوّل ادبیات فارسی نقش مهمی داشته باشد.
ظرافت گزینش واژگان و ترکیبات غزلیات حافظ در نقد کردار زاهدان و صوفیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
189 - 208
حوزههای تخصصی:
حرفه اصلی حافظ شاعری است، اما تعداد اشعار باقی مانده از وی چندان زیاد نیست. بیشتر وقت و مساعی حافظ صرف گزینش واژگان و ترکیبات، متناسب با کلیّت و بافت غزل شده است. یکی از مهم ترین عواملی که موجب شده درباره دیدگاه حافظ نسبت به صوفیه و مفاهیم و مصطلاحات خانقاهی در اشعار وی اختلاف نظر به وجودآید، عدم دقت در حُسن انتخاب و شیوه کاربرد این تعابیر است. در این پژوهش، براساس دیدگاه فرمالیست ها و ساخت گرایان به مواردی توجه کرده ایم که محققان و شارحان غزل حافظ، متعرض حُسن انتخاب تعابیر حافظ درباره نقد کردار زاهدان و صوفیان نشده اند یا اینکه سخن حافظ را درموردِ زاهد، صوفی و شیخ در وجه مثبت تلقی کرده اند و از طنز گزنده حافظ غافل شده اند. مسئله اصلی مقاله مبتنی بر لزوم دقت در شیوه انتخاب تعابیر و مفردات حافظ در حوزه زهد و عرفان است. نتیجه تحقیق نشان می دهد بسیاری از ظرافت های سخن حافظ ازجمله ایهام یا ترکیب عناصر صوفیانه با عناصر میخانه، برای ایجاد تأثیر بیشتر در طنز نسبت به صوفی، زاهد یا مدعیانی است که از امور معنوی سوء استفاده می کنند.
تحلیل روانکاوانه رمان عاشق مارگریت دوراس: روایت ملال آلود تکوین سوبژکتیویته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
151 - 169
حوزههای تخصصی:
عاشق رمان بیمثال مارگریت دوراس به ما اجازه میدهد وارد دنیای اتوبیوگرافیک او شویم. آنچه در طول داستان بسامد چشمگیری دارد مواجه راوی با مادر و واکنش اش نسبت به مادرانگیست. توصیفات و واکنش هایی که همگی حاکی از نفرتی درونی نسبت به مادر هستند. نفرتی که نه راوی و نه خواننده هیچکدام علت اصلی آن را نمی دانند. برای کشف این علت به سراغ ژولیا کریستوا، فیلسوف، روانکاو و منتقد ادبی می رویم. از منظر او کودک در ابتدا با مادر خود در فضایی نشانه ای به نام «کورا» در هم تنیده شده اند، فضای یگانگی محض با مادر. تن مادر به مثابه این فضا، اصل و منشا وجودی کودک در ضمیر ناخودآگاه اوست. سپس کودک برای آنکه بتواند به یک سوژه و تن مستقل دست یابد باید که مرزهایی را بین خود و اولین دیگری یا همان مادرش ترسیم کند و برای نیل به این هدف ناگزیر و ناخودآگاه به آلوده انگاری می پردازد. فرآیندی ملال آور که لازمه تحقق سوبژکتیویته است. با تحلیل رمان عاشق درمی یابیم که بروز عواطفی مانند انزجار و نفرت و حالاتی روانی همچون ملال و افسردگی نتیجه مکانیسم آلوده انگاری در ضمیر ناخودآگاه راوی است. این اثر داستانی پر از تلاطم های عاطفی، حسی و ادراکی است. روایت تولد یک هویت است، هویتی تازه برای هنرمندی که با خلق یک شاهکار ادبی این فرایند را بازآفرینی و درد و رنج و عواطف منفی ناشی از آن را تطهیر می کند و نیز تجربه تطهیر بخش به ظهور رسیدن یک هویت از دل کورای نشانه ای است در سطح نمادین نزد خواننده رمان.
تحلیل تطبیقی کهن الگویی جلوه های طبیعت در شعرهای رزا جمالی و غاده السمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ساختارهای بنیادی در شعر رُزا جمالی و غاده السّمّان تفکر اسطوره ای است. از آنجا که این دو شاعر از لحاظ شیوه استفاده از واژگان و عناصر زبانی زنانه شباهت های بسیاری با هم دارند، اشعارشان از جنبه عناصر زبانی مشترک و دارای کهن الگو، تحلیل تطبیقی شده است؛ بنابراین روش انجام پژوهش تطبیقی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده است. یافته ها نشان می دهد هر دو شاعر بر اساس اندیشه و عاطفه زنانه از عناصر و جلوه های طبیعت استفاده کرده اند و حضور این عناصر و مفاهیم مثل زمین، دهلیز، دریا، اقیانوس، درخت و ... ریشه کهن الگویی دارند؛ درواقع هر دو شاعری دارای سرشت و ذهنیتی متأثر از ضمیر ناخودآگاه هستند و تصاویر شعر آنها فراتر از مرزها و محدودیت های مردسالارانه محسوب می شود. همچنین عناصر کهن الگویی زنانه (رویش، زایش، حیات، جاودانگی و مرگ) در اشعار این شاعران برجسته است. رزا جمالی، زایش و حیات را از طریق تشبیه خود به کلمه زنانه «زمین» و غاده السمان جاودانگی زنانه را از طریق همانند دانستن خود با «درخت و جنگل» نشان داده است. از لحاظ ذهنیت زنانه باید گفت زبان جمالی نسبت به زبان غاده مبهم تر و زنانه تر است. همچنین وحدت و جاودانگی در شعر جمالی بیشتر از غاده دیده می شود.
اندیشه های تعلیمی در نثر صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم و اندیشه های تعلیمی در آثار کهن زبان فارسی به دو صورت مستقیم؛ در قالب پند، موعظه، امر، نهی وغیرمستقیم؛ در پرده داستان و حکایت بیان شده اند. با پیدایش انقلاب مشروطه و پس از آن با توجه به تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی، مفاهیم و اندیشه های تعلیمی جلوه ای متفاوت با دوره های گذشته یافت. در این دوره، به خصوص در آثار منثور زبان -فارسی، مفاهیم تعلیمی بیشتر به صورت غیرمستقیم و تلویحی در لایه های پنهانِ داستان، رمان، طنز و انتقاد اجتماعی به گونه ای تشویقی یا تحذیری آمده اند. صادق هدایت از نویسندگان مشهور این دوره است که در آثار داستانی خویش، با بیان واقعیت ها و انتقاد از اوضاع اجتماعی روزگارش، فضیلت ها، رذیلت ها و رفتارهای متضاد با ارزش های انسانی و اجتماعی را به مخاطبان معرفی می نماید و به صورت غیرمستقیم به آن ها می آموزد که با آگاهی و شعور و پرهیز از رفتارهای نادرست فردی و اجتماعی، مسیر درست رسیدن به مراتب عالیِ انسانی و قله های منیع خوشبختی را بشناسند و به سمت و سوی فضایل اخلاقی و اجتماعی گام بردارند. در این نوشتار، چند نمونه از جلوه های گوناگون مفاهیم و مؤلفه های تعلیمی و چگونگی کاربرد آن ها در آثار صادق هدایت به شیوه تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرارگرفته است.
اهمیت فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش آثار ادبی از دیدگاه شاعران برجسته معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵۹
143 - 182
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامه از دیرباز عنصری اثرگذار در آفرینش آثار ادبی بوده است. زبان، آداب و رسوم، سنت ها، باورهای عامه و... همه از عناصری هستند که شاعران در طول تاریخ ادب فارسی در راستای اهداف خود از آن ها بهره گرفته اند. با گسترش نقد و نظریه های ادبی در روزگار معاصر، شاعران نیز در کنار منتقدان ادبی، درباره رازهای آفرینش آثار ادبی، منابع خلق آن، عناصر اثرگذار آن و... اظهار نظر کرده اند. یکی از مواردی که شاعران برجسته معاصر درباره آن سخن گفته اند، فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. با توجه به اهمیت مسئله، هدف ما در این پژوهش بررسی دیدگاه ها و نظرات شاعران برجسته معاصر درباره اهمیت و ارزش فرهنگ عامه و نقش آن در آفرینش شعر است. در راستای این هدف با روش تحلیلی توصیفی تلاش شده است تئوری ها و دیدگاه های شاعران برجسته ای مانند نیمایوشیج، اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، احمد شاملو و سیمین بهبهانی از لابه لای مصاحبه ها و آثار آنان استخراج، تحلیل و توصیف شود تا از این طریق نقش و اهمیت فرهنگ عامه در خلق آثار ادبی از دیدگاه آنان روشن گردد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که شاعران جریان ساز روزگار معاصر، علاوه بر اینکه از ظرفیت ها و قابلیت های فرهنگ عامه در خلق آثار خود استفاده کرده اند، نگره ها و نظرات مهمی نیز درباره اهمیت زبان عامه، زبان آرگو، نقش زبان عامه و آرگو در ترجمه آثار ادبی، ظرفیت فرهنگ عامه در گسترش تخیل هنری و ادبی، دلایل ماندگاری فرهنگ عامه و ... ارائه کرده اند که بیش از پیش اهمیت فرهنگ عامه و زیرمجموعه های آن را در آفرینش آثار ادبی نشان می دهد.
فضاهای هتروتوپیایی (دگرسان) در داستان های شهریار مندنی پور: خوانشی فضا - مکان محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
49 - 91
حوزههای تخصصی:
شهریار مندنی پور از نسل نویسندگان معاصری است که به تجربه گرایی در ساختار و فرم پرداخته است. برای همین، خواننده در داستان های او با فضاهایی مواجه است که درواقع ترکیبی از فضاهای مختلف و در عین حال ناهمگون می باشد. پرداخت به این نوع فضاها را به صورت نظری و گاه عملی می توان در رویکرد میشل فوکو مشاهده کرد که او آن ها را فضاهای هتروتوپیایی یا دگرسان می نامد. در همین راستا، این مطالعه به شرح این نوع فضاها در آرای فوکو و دیگر متفکران می پردازد که در این زمینه اندیشه ورزیده اند تا خواننده آگاهی عمیقی از فضاها به دست آورد. سپس مطالعه حاضر، جستاری به بحث این فضاها در آثار مندنی پور مومیا و عسل، ماه نیمروز، شرق بنفشه و آبی ماورای بحار می زند که از معدود نویسندگان ایرانی است که چنین تجربه ای در داستان نویسی داشته است. این مطالعه به این نتیجه گیری می رسد که مندنی پور با مطرح کردن چنین فضاهایی در داستان های خود به حقیقت مکتوم در ورای ساختار همگن تک فضایی اشاره دارد و چنین فضاهایی به شخصیت ها کمک می کنند از محدودیت های فضاهای همگن فراتر رفته و طرحی نو دراندازند.
خرقه دریدن، از روزگار باستان تا خانقاه صوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
103 - 134
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، سنت خانقاهی خرقه دریدن با آداب مشابهی در فرهنگ های ایران باستان، مسیحیت، یهودیت و همچنین برخی رسوم کهن عرب جاهلی، مصری و بین النهرینی مقایسه شده است. در بخش نخست این مقاله به معرفی اجمالی سنت جامه دریدن در تصوف اسلامی پرداخته و در ادامه با ارائه شواهدی نشان داده شده است که شباهت بسیاری میان این رسم و سنت جامه دریدن در دیگر فرهنگ ها و مذاهب کهن وجود دارد که از قدمت و گستردگی این رسم باستانی به ویژه در منطقه خاور نزدیک حکایت می کند. به طور کلی در تمام نمونه های بازمانده، جامه دریدن بر نوعی حس اضطراب شدید دلالت دارد. در نمونه های کهن تر، مرگ عزیزان و ترس از عواقب هولناک گناهان کبیره ای چون کفرگویی اصلی ترین محرک های این رفتار خاص اند. این معانی در ادبیات یهودی، مسیحی و اسلامی نمونه های فراوانی دارند و همچنین به فرهنگ تصوف اسلامی نیز راه یافته اند. علاوه بر این ها، تصوف اسلامی این رسم کهن را بازتفسیر و با افزودن معانی تازه ای متناسب با چهارچوب های مفهومی خود به سنت باستانی جامه دریدن، آن را به رسمی خانقاهی بدل کرده است. در پایان این نوشته، پس از تحلیل نمونه های متعدد از این رفتار سمبولیک در طول تاریخ، به نخستین ریشه ها و فرایند شکل گیری آن پرداخته می شود و دو فرضیه دررابطه با سرمنشأهای این رسم کهن، تحلیل و بررسی می شوند.
مقایسه مشرب عرفانی نجم الدین رازی و علی بن ترکه اصفهانی (با تأکید بر رساله های «عشق و عقل» و «عقل و عشق» (مناظرات خمس))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق آثار و اندیشه های عارفان اسلامی، بدون آگاهی از سنت و مشرب عرفانی خاص آنان امکان پذیر نیست؛ زیرا نظام اندیشگانی هر عارف برآمده از اصول و مبانی سنت عرفانی و نیز آداب ورسوم مشربِ مربوط به اوست. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف تعیین سنت و مشرب عرفانی حاکم بر دو رساله «عشق و عقل» نجم الدین رازی و «عقل و عشق» (مناظرات خمس) علی بن ترکه اصفهانی، بر پایه معیارهای دو سنت عرفانی اول و دوم، به مطالعه تطبیقی این دو اثر می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو عارف، ازنظر غایت و هدف و رویکرد، متأثر از سنت اول عرفانی هستند؛ هرچند در دیگر آثار نجم الدین رازی، نشانه هایی از تمایل او، در این دو زمینه، به سنت دوم، دیده می شود. نجم الدین رازی به کارآمدی عقل در دستیابی به معرفت، اعتقادی ندارد؛ اما نظر علی بن ترکه، عکس اوست. به لحاظ ابزارهای شناخت و کشف معرفت، نجم الدین رازی به سنت اول و علی بن ترکه به سنت دوم تعلق دارد. «عشق»، مفهوم مهم و پُرکاربرد در رساله عشق و عقل است که معنای مدنظر آن در این رساله، به سنت نخست عرفانی نزدیک است. «سکر» و «شطح»، در رساله عقل و عشق نیز، از مفاهیمی است که در هر دو سنت، اشتراک لفظی و معنایی دارد. زبان عرفانی در رساله نجم الدین رازی، از نوع عبارت؛ اما در رساله علی بن ترکه ترکیبی از عبارت و اشارت است.
نگاهی به سیر مطالعات بودایی در غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
97 - 110
حوزههای تخصصی:
مطالعات مربوط به دین بودا همراه با توجه غربیان به اندیشه های شرق و نیز پیداشدن علاقه به بررسی و فهم فرهنگ ها و عقاید بارز و پرطرف دار نزد مردم مشرق زمین به وجود آمد و این چیزی است که امروزه با اصطلاح شرق شناسی شناخته می شود. حال پرسش این است که آن بخش از شرق شناسی که به مطالعات دین بودا اختصاص یافته، چه سابقه و سیری داشته است؟ تحقیق پیش ِرو با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با به کارگیری ابزار کتابخانه ای، سیر پیدایش و دوره های مختلف این دانش به عنوان یک رشته آکادمیک در جهان را بررسی کرده است. براساس پژوهش حاضر، نخستین آشنایی ها با دین بودا به دوران باستان بازمی گردد؛ زمانی که مورّخانِ عمدتاً یونانی تبار در آثار خود به سرزمین هند و فرهنگ های رایج در آن اشاره کردند. تا اوایل قرن نوزدهم این مطالعات شکل آکادمیک و علمی نداشت؛ اما با تأسیس بنیادهای تحقیقاتی و ظهور محققان و مستشرقان برجسته، ماهیت این مطالعات تغییر کرد. کشف متن های فراوان و کهن از ادبیات سانسکریت و پالی موجب شد تا دین بودا نزد اروپاییان بهتر شناخته شود و به ترجمه متون آن اهتمام ورزند. همه این ها به رسمی و علمی تر شدن این مطالعات به شکل یک رشته آکادمیک مدد رساند.
Representation of Duty as an Object of Manipulation in The Bone Clocks and The Buried Giant(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Deontological ethics emphasizes the connection between duty and the morality of human conduct; nevertheless, Mitchell and Ishiguro touch on a different form of duty, which disagrees with the deontological theory and demonstrates that it is in one’s interest. Mitchell in The Bone Clocks suggests that one’s only duty in life is “to survive,” regardless of what may happen to others, but Ishiguro contends in The Buried Giant that failing to fulfill a duty that creates a hardship for others will result in downfall. Despite the differences, they both agree that performing one’s duty is affected by manipulation and deceit. The present article peruses the concept of duty in David Mitchell’s The Bone Clocks and Kazuo Ishiguro’s The Buried Giant and Pierre Bourdieu’s Theory of Practice provides the framework of the study. Bourdieu believes that accomplishing duty seeks a social strategy to maximize one’s profit; therefore, it can easily become manipulative. The research eventually concludes that fulfilling duty in these novels is an object of manipulation which is esteemed in self-centeredness. Moreover, it delves into the definition of habitus to elucidate that it is facing a transition that is entangled with manipulation.
L'effet des ressources audiovisuelles et multimédias sur la qualité de traduction des étudiants du français au niveau de master(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Les méthodes d'enseignement de la traduction peuvent porter des effets variés sur la qualité de traduction des étudiants. Ainsi, dans cette recherche, nous souhaitons savoir comment et avec quelle méthode pourra-t-on rendre les cours de traduction plus efficaces et améliorer la qualité de traduction des étudiants de master ? Dans le cadre d’une recherche-action analytique et descriptive, nous mettrons en œuvre une méthode consistant en l’exploitation des ressources audiovisuelles dans le processus de l’enseignement de la traduction. Cette recherche se donne pour objectif d'étudier l'effet de notre pratique pédagogique proposée sur la qualité de traduction des participants au projet, composés de dix-neuf étudiants de master en traduction et en littérature française qui ont suivi notre formation conçue à cet effet. Les résultats de la recherche, après l’analyse des données à l'aide d'un test t pour échantillons appariés et d'une ANCOVA unidirectionnelle, ont montré que la méthode mise en œuvre avait un effet positif sur la qualité de traduction des étudiants. Cependant, aucune différence significative n'a été trouvée entre la qualité de traduction des étudiants en littérature et en traduction.
بررسی و تحلیل تطبیقی خواب و رؤیا در آثار نروال و اشعار مولانا
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲
108 - 128
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های فرهنگ عامه که از دیرباز در ادبیات باستان و عامیانه مردم نفوذ کرده، خواب و رؤیا و مسئله خیال است. تقریباً می توان گفت تمامی اقوام باستانی به تأثیر آن در زندگی آدمی اعتقاد داشته و «رؤیای صادقه» را نوعی کشف و شهود، پیش بینی و خبر از آینده می پنداشتند. در این پژوهش می کوشیم تا با تطبیق آرای دانشمند بزرگ «مولانا جلال الدین محمد بلخی» و شاعر بزرگ قرن نوزدهم فرانسه «ژرار دو نروال»، نماینده ادبیات فرانسه، خواب و رؤیا را از منظر تطبیق اندیشه های الوهی_انسانی و نیز با رویکرد فراوانی اعتقاد عوام در جهان به مقوله خواب و خواب دیدن بررسی کرده و این همانی اندیشه بشر را از فراسوی زمان و مکان به اثبات رسانیم. می کوشیم تا به تبیین دیدن در معنای واقعی در آموزه-های عامیانه کهن و نیز تعالیم معرفتی _ عرفانی به عنوان توانایی برای طی طریق در مسیر و درک غایت حقایق و نفوذ در ناخودآگاه انسان به سمت تعالی و تزکیه درون بپردازیم.