فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
رابطه اخلاق و سیاست در فلسفه انتقادی کانت: فلسفه اخلاق کانت: قابلیت ها و ظرفیت های کاربردی
منبع:
آیین مرداد ۱۳۸۷ شماره ۱۵
پایه های فطری اخلاق در نظریه علامه طباطبایی(ره) و اصول تربیتی مبتنی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، مبانی فلسفی ـ دینی تربیت اخلاقی با تمرکز بر تبیین رابطه میان فطرت، اخلاق و دین با روش توصیفی تحلیلی از آرای علامه طباطبایی استخراج، و مشخص شد که فطرت نقطه کانونی و زیربنای ساختمان اخلاق است در عین حال، لایه هایی دارد که تنها در موقعیتهایی مناسب و در پرتو هدایت تشریعی شکوفا می شود. در بخش دوم پژوهش با شیوه ای که از دیدگاه خود علامه به دست آمده بود بر مبنای یافته های بحث نظری و متناسب با غایات تربیت اخلاقی، اصولی برای تربیت اخلاقی تعیین شد که ضرورت پاکی نسل، آغاز زود هنگام تربیت، اصلاح وضعیت محیطی، تقویت خود شناسی، غفلت زدایی و شناخت مصداق واقعی کمال، مبارزه با دنیا گرایی و رفاه زدگی و نیز ضرورت تقویت نور فطری از طریق اطاعت از دستورهای اخلاقی دینی و مداومت بر اعمال اخلاقی را نشان داد.
ملاحظاتی در باب تکنیک
حوزههای تخصصی:
برساخت گرایی جمعی برنو لاتور؛ از متافیزیک سوژه ابژه به متافیزیک مذاکره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لاتور گرچه خود یک برساخت گرا است، منتقد سرسخت برساخت گرایی اجتماعی و نقطة مقابل آن، واقع گرایی متداول (که لاتور آن را خام می داند) است؛ مسئله و مشکل لاتور با این دو رویکرد برمی گردد به مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی آن ها، یعنی تقابل سوژه ابژه و نحوة ارتباط آن ها؛ به نظر وی، این تقابل چیزی جز شکاکیت و نسبی گرایی برای فلسفه، به ویژه فلسفة علم، در بر نداشته است. وی، با استفاده از نظریه کنش گرشبکه، با رویکرد کاملاً متفاوتی به موجودات جهان و روابط میان آن ها می نگرد. برای وی رابطه میان کنش گران انسانی و غیر انسانی نه سوژه ابژه، بلکه مذاکره است.
ما در این مقاله، ضمن بازسازی دیدگاه لاتور و نشان دادن تقابل آن با واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی، نشان خواهیم داد که اولاً برساخت گرایی لاتور، آن چنان که در وهله نخست به نظر می رسد و برخی منتقدان می گویند، ضد واقع گرا نیست، بلکه به قول خودش عین واقع گرایی است؛ ثانیاً این برساخت گرایی دچار شکاکیت و نسبی گرایی، که واقع گرایی متداول و برساخت گرایی اجتماعی دچار آن اند، نخواهد شد.
ابلیس در قرآن و حدیث
علیت تاریخی ( دیدگاه کالینگوود و اوکشات )
حوزههای تخصصی:
در این جستار کوتاه، ضمن تفکیک مساله ی مفهومی علیت تاریخی از مساله ی معرفت شناختی، جایگاه این دو مساله در فلسفه ی تحلیلیِ تاریخ، مورد بررسی قرار گرفته و در ارتباط با مساله ی تبیین تاریخی، دیدگاه دو فیلسوف برجسته ی تاریخ که هر دو به نحله ی ایده آلیستی تعلق دارند، به اختصار آورده شده است. کالینگوود، با تمایز بین سه معنای علت در علوم تجربی، زندگی عملی و تاریخ، علت را در تاریخ، به معنای دلیل می گیرد و تبیین رویدادهای تاریخی را در گرو فهم اندیشه ی فاعلان آن رویدادها و از طریق بازاندیشی و بازسازی ذهنی آن ها توسط مورخ می داند. اوکشات، با تاکید بر جنبه ی منحصر به فرد بودن رویدادهای تاریخی، تبیین آن ها را نه به وسیله ی تعمیم، بلکه با ذکر جزئیات هر چه بیش تر به طوری که در سلسله رویدادهای مرتبط با هم، هیچ خلا و فروافتادگی باقی نماند، می داند و از این رو «علت» را مفهومی زائد و غیرضروری دانسته و از حوزه ی پژوهش تاریخی، طرد می کند.
حدود و موانع آزادی بیان
منبع:
کیان ۱۳۷۵ شماره ۳۲
حوزههای تخصصی:
تعدد ادیان
تعارضات عقل محض در فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش و اهمیت ”تعارضات عقل محض“ در فلسفه نقادی غیرقابل انکار است. نویسنده مقاله حاضر کوشیده است تا تبیین روشنی از تعارضاتی را که عقل در حوزه جهانشناسی با آنها رو به روست، ارائه کند. همچنین سعی نگارنده بر این بوده که اشاراتی- هر چند مختصر- به منشأ بروز این تعارضات نموده و راهحلهای هر یک از آنها را نیز به بحث بگذارد.
نقدی بر نظریه تجربه دینی شلایر ماخر
حوزههای تخصصی:
طرح تجربه دینی به عنوان گوهر دین، و منحصر کردن دین به مقوله احساسات شخصی، مولود ناکارآمدی فلسفه غرب در توجیه آموزه های دینی با هدف دفاع از اصالت و استقلال دین است که یکی از مسایل مهم فلسفه دین در عصر جدید می باشد و می تواند از جنبه های مختلف مورد نقد و بررسی قرار گیرد. یکی از نقدها این است که اتکاء به تجربه دینی و محدود کردن دین به امور شخصی، مشکلات جدی را در توجیه احکام و قوانین اجتماعی دین پیش خواهد آورد و اساساً فهم احکام اجتماعی دین، به عنوان زمینه ساز کسب مشروعیت و مقبولیت آن در جامعه و نهایتاً اجرای آن، امکان پذیر نخواهد بود و سبب خواهد شد یکی از جنبه های مهم دین عملاً از صحنه زندگی اجتماعی حذف گردد و همچنین اقدامات اجتماعی و عدالت طلبانه پیامبران، به عنوان حاملان وحی و بیان کنندگان و عمل کنندگان به دین توجیه پذیر نخواهد بود. در این میان نقد و بررسی موضوع مذکور با محوریت نظر شلایر ماخر به عنوان آغازگر مسئله تجربه دینی می تواند در خور توجه باشد که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است.
آیا قوانین بنیادین فیزیک واقع نما هستند؟
حوزههای تخصصی:
در سال 1983 یک خانم فیزیکدان و فیلسوف علم آمریکایی به نام پروفسور نانسی کارترایت کتابی منتشر کرد با عنوان چگونه قوانین فیزیک دروغ می گویند؟ نکته اصلی که در این کتاب مورد بحث قرار گرفته بودآن بود که قوانین فیزیک واقع نما نیستند و به کار پیش بینی های علمی نمی آیند. آنچه در کاوش برای شناخت اسرار طبیعت واقعاً مددکار دانشمندان واقع می شود قوانین پدیدار شناسانه است و نه قوانین بنیادین.فیسلوف علم آمریکایی این دیدگاه را در آثار مکتوب بعدی خود که طول دو دهه 1980 و 1990 به چاپ رساند کم و بیش تکرار کرده و بر این نکته تأکید ورزیده که حیطه ها و حوزه های مختلف علمی و حتی در بخش های مختلف واقع در درون قلمرو یک علم خاص مانند فیزیک ذرات بنیادی،قوانین پدیدار شناسانه و مدل های متفاوتی مورد استفاده قرار دارند و قوانین را نمی توان منبعث از یک یا چند قانون بنیادی به شمار آورد.
حملیه مرددة المحمول و کاربرد آن در استدلال های مباشر و قیاس های اقترانی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
حملیة مرددهْْالمحمول پس از سده هفتم در میان منطقدانان مورد توجه واقع شده است. این قضیه، حملیهای است که تردید در ناحیة محمول آن است. بنابراین، با قضیه منفصله که تردید بین دو قضیه است، تفاوت دارد. این قضیه در کنار حملیههای دیگر، میتواند در استدلالهای مباشر و قیاسهای اقترانی شرکت کند و نتایجی را به بار آورد. همچنان که این حملیه در کنار منفصلهها میتواند با شرکت در قیاسهای استثنایی، نتایجی داشته باشد، ولی تا کنون منطقدانان به درستی احکام حملیة مرددهْْالمحمول را در استدلالها به دلیل تشابهش با منفصله بررسی نکردهاند. از سوی دیگر، به سبب تشابه آن با منفصله احتمال رسوخ مغالطه در قیاسهای استثنایی میرود. از این رو، شناسایی درست این دسته از حملیهها برای جلوگیری از مغالطههای احتمالی لازم است. آنچه در این مقاله مورد نظر است، بررسی احکام استنتاجی مرددهْْالمحمولها در استدلالهای مباشر و قیاسهای اقترانی است. اما بررسی احکام استنتاجی مرددهْْالمحمولها در قیاسهای استثنایی به نوشتار دیگری موکول میگردد.