فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۵٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت در فلسفة سیاسی کلاسیک، از سنخ اخلاق غایت گرا و هنجاری است و با مفاهیم اخلاقی چون فضیلت و رذیلت، خیر و خوبی، بایستی اخلاقی، فعل ارادی، فاعل ارادی، سعادت و کمال در ارتباط است. نظریه های اخلاقی فضیلت محور، از ویژگی غایت گرا بودن، تأکید بر عامل درستکار به جای صرف عمل، ابتنای ارزش ها بر ارزش های ذاتی عقلی، ممتاز بودن جایگاه نیّت و انگیزه های فاعل در آن، برتری حکمت بر قواعد الزامی و تقدم الگوها و اسوه های اخلاقی برخوردارند. همچنین اخلاق فضیلت را می توان از چهار منظر تاریخی، غایت گروی، وحدت یا کثرت گروی، دینی یا سکولار مورد بررسی قرار داد.
تسامح و تساهل
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۷۶ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
فرا روایت بنیادگرایی مسیحی (بررسی موردی رابطه دین و سیاست در آمریکا)
حوزههای تخصصی:
بنیادگرایی جنبشی مذهبی است که بازگشت به اصول و بنیادها را مفروض گرفته و عمدتاً خواستار عبور از مدرنیسم و بازگشت به سنتهاست. تصلب، تأکید بر جامعیت دین، مخالفت با سکولاریسم و تأکید بر خشونت جهت پیشبرد اهداف، از وی ژگیهای اصلی جریانهای بنیادگرا و از جمله بنیادگرایی مسیحی است. جنبشهای بنیادگرا با چنین رویکردی درصدد تأثیرگذاری بر محیط پیرامون خود بودهاند. تحقیق حاضر به بررسی تأثیر آموزههای بنیادگرایی مسیحی بر سیاست ایالات متحده آمریکا در دو حوزه سیاست خارجی و سیاست داخلی خواهد پرداخت.
موقعیت های مرزی در فلسفه های اگزیستانس و نهج البلاغه
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات موارد دیگر متون حدیث نهج البلاغه پژوهی
مقاله حاضر در مقام پژوهشی مقایسه ای به بررسی کلامی-فلسفی دیدگاه اگزیستانسیالیسم و نهج البلاغه نسبت به موقعیت های استثنایی یا پیش آمدهای خاص زندگی انسان ها می پردازد. اگزیستانسیالیست ها از این پیش آمدها به موقعیت های مرزی تعبیر می کنند و آن را یکی از مبانی جنبش فکری خود می دانند و معتقدند که انسان به واسطه ی قرار گرفتن در این موقعیت ها، به شناخت راستین خود دست می یابد. نهج البلاغه از این موقعیت ها تحت عنوان آزمایش الاهی یاد می کند و آن ها را سنتی ثابت و لایتغیر از سوی خالق هستی می داند که منجر به شناساندن گوهر درون می شود. سرانجام این پژوهش بدان جا می انجامد که هردو اگزیستانسیالیسم و نهج البلاغه رخ دادن این گونه اوضاع و احوال را برای دست یابی به شناخت صحیح از خویشتن، امری ضروری می دانند. از دیگر مشترکات این دو نگرش آن است که بروز این اتفاقات را همگانی و گریزناپذیر درنظر می گیرند؛ اما نهج البلاغه که دربرگیرنده حکمت اسلامی است، بیش از اگزیستانسیالیسم، شمه ای توحیدی و غایتمند برای این موقعیت ها و شناخت حاصل از آن ها قایل است که در نهایت به تکامل دنیوی و اخروی انسان می انجامد.
تساهل در تاریخ اندیشه غرب
حوزههای تخصصی:
نگاه جامعه شناختی و مدارا
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
مبنای حقوق از دیدگاه کانت
حوزههای تخصصی:
کارنپ و رئالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۴ شماره ۴۷
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تحلیل معناشناختی کارنپ و تحولات فکری وی در خصوص مساله رئالیسم بررسی می شود. هدف نهایی کارنپ اتخاذ موضعی بی طرفانه نسبت به مساله رئالیسم است. مقایسه ای میان موضع نهایی کارنپ و موضع رئالیسم ساختاری راسل به عمل خواهد آمد و در نهایت به ارزیابی و میزان توفیق رویکرد کارنپ خواهیم پرداخت.
عدالت عرفی یا عدالت واقعی؛ بازتعریف «عدالت حقوقی» در نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خصوص مفهوم «عدالت حقوقی» در نظام اسلامی، دو دیدگاه وجود دارد: عدالت حقوقی به معنای عدالت عرفی و عدالت حقوقی به معنای عدالت واقعی. مفهوم عدالت حقوقی در نظام جمهوری اسلامی ایران، منطبق بر عدالت واقعی است. با توجه به تعاریف ارائه شده از عدالت در جهان بینی اسلامی، یعنی «دادن هر حقی به صاحب آن» و «قراردادن هر چیزی سر جای خود»، شناخت عدالت متوقف بر شناخت حق است و تعریف حق در اندیشه ی اسلامی ، با تعاریف ارائه شده از این واژه در مکاتب دیگری چون پوزیتیویسم حقوقی و حقوق طبیعی تفاوت دارد. «حق» در اندیشه ی اسلامی، عبارت است از آن اعتباراتی که با قوانین و غایات واقعی حاکم بر جهان هستی هماهنگ است. از طرف دیگر، آنچه که کاملاً با قوانین و غایات واقعی حاکم بر نظام هستی و عالم واقع هماهنگ است «شرع» است. بنابراین مفهوم «حق» به لحاظ ثبوتی، با قوانین و غایات واقعی حاکم بر نظام هستی و به لحاظ اثباتی، با «شرع» پیوندی ناگسستنی دارد. چون با پیروزی انقلاب اسلامی، شرع در قالب قوانین و مقررات مصوب مجالس قانون گذاری به منصه ی ظهور رسیده است، عدالت عبارت است از هرچه منطبق بر قانون نظام اسلامی باشد. البته این امر که ملاک عدالتْ قانون است به معنای انطباق با پوزیتیویسم حقوقی نیست، بلکه در نظام جمهوری اسلامی ایران، شاهد تلفیق و امتزاج حقوق طبیعی و پوزیتیویسم حقوقی با معانی مدنظر و خاص خود هستیم؛ تلفیقی که خود زمینه ساز شکل گیری نوع جدیدی از نظام حقوقی شده است.
متافیزیک ارسطو و ابن سینا در تقابل با دیدگاه مثُل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
کانت و خویشاوندی عقل و خیال در زیبایی هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت در نقد قوه حکم که سومین کتاب اصلی وی است، تلاش دارد داوری زیباشناختی را به قوه حکم تأملی اختصاص داده و آن را از احکام معرفتی فاهمه در نقد اول و احکام اخلاقی عقل در نقد دوم متمایز سازد. با این حال از آنجا که نقد سوم می بایست شکاف بین دو نقد نخست را پر کرده و بنابراین ارتباط بین دو قلمرو فلسفه را امکان پذیر سازد، قوه حکم تأملی می بایست در مواضع متعدد، پیوند قوای فاهمه، خیال و عقل را خواه در تأملات زیباشناختی و یا غایت شناختی برقرار کند. این نوشتار درصدد است پس از تقریر اصول کلی حاکم بر قوه حکم زیباشناختی و بازی آزاد خیال و فاهمه جهت نیل به صورت محض و غایی اعیان، چگونگی پیوند این قوه با عقل در زیبایی هنری و دو قسم برجسته آن، یعنی هنر مکانیکی و هنر زیبا (نبوغ) را نشان دهد.
دیدگاه تقوم و تفسیری مادی انگارانه از حیات پس از مرگ (دیدگاه لین رادر بیکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فیلسوفان مسیحی ازجمله لین رادر بیکر حیات پس از مرگ را با رویکردی مادی انگارانه تفسیر می کنند. بیکر معتقد است دیدگاه تقوم وی درباره ی هویت شخصی بیشترین سازگاری را با حیات پس از مرگ مسیحی دارد. مطابق این دیدگاه، ملاک این همانی شخصی، داشتن ویژگی منظر اول شخص است؛ ازاین رو شخص پس از مرگ بدن، به دلیل بقای این ویژگی باقی می ماند و به بدنی متناسب با آن جهان که با اعجاز خداوند خلق شده، دوباره تقوم می یابد. مقاله ی حاضر پس از تحلیل دیدگاه بیکر درباره ی رابطه ی تقوم و هویت شخصی و توجیه وی درباره ی سازگاری دیدگاهش با آموزه ی مسیحیت، آن را نقد می کند. وجود برخی ناسازگاری های درونی و نیز ایراداتی فلسفی مانند خلاصه کردن انسان در یک ویژگی و همچنین ناسازگاری نظریه ی بیکر با برخی آموزه های دینی، از آن جمله است. ایراداتی که درنهایت نشانگر ناکامی بیکر از ارائه ی تفسیری مادی گرایانه از حیات پس از مرگ مسیحی است.
بازتاب عشق افلاطونی در جهان مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از موضوعاتی است که افلاطون در سه محاوره خود به آنها پرداخته و متفکران در شرق و غرب واکنشهای گوناگونی به آن نشان داده اند که در این مقاله فقط به بازتاب آن در جهان مسیحیت پرداخته میشود. بطورکلی در جهان مسیحیت دو جریان فکری در خصوص عشق وجود دارد که یکی متاثر از افلاطون بوده و متفکران آن معتقدند از آنجاییکه اندیشه های افلاطون سازگار با دین مسیحی بوده و مغایرتی با آن ندارد، از این رو می توان ضمن اعتقاد به سنت مسیحی از فلسفه افلاطون نیز برای فهم بهتر و عمیقتر مفاهیم دینی استفاده کرد. غالب متفکران اولیه کلیسا مانند یوحنا، اوریگن، و آگوستین به این جریان فکری تعلق دارند. جریان بعدی واکنشی بود به جریان اول و پیروان آن احساس می کردند که عناصر یونانی از طریق متفکران اولیه مسیحی وارد دین مسیحیت شده و آن را آلوده کرده است، از این رو در صدد پیراستن و زدودن مسیحیت از اندیشه های یونانی مخصوصا افلاطونی برآمدند. افرادی چون پولس، لوتر و نایگرن به این جریان فکری تعلق دارند. در این مقاله فقط به آراء اوریگن به عنوان نماینده جریان اول پرداخته می شود زیرا او اولین کسی است که پای افلاطون را به جهان مسیحیت کشید، همچنین اشاره ای مختصر نیز به آراء آگوستین خواهد شد. در خصوص جریان دوم نیز به آراء نایگرن پرداخته می شود زیرا او بطور جدی به این مسئله پرداخته و حتی کتابی دوجلدی تحت عنوان آگاپه و اروسنگاشته و در صدد مقابله با جریان فکری اول برآمد
کتابشناسی (ترجمه): معنای زندگی (ریچارد تیلور)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از نظر ریچارد تیلور مفهوم «بی معنایی» دشواری کمتری نسبت به مفهوم «معناداری» دارد. به همین دلیل او ابتدا به تعریف زندگی بی معنا، که بهترین نمونه آن افسانه باستانی سیسوفوس است، می پردازد و سپس از طریق مقایسه زندگی بامعنا را تعریف می کند. وی زندگی بی معنا را زندگی بیهوده می داند که مطلقاً هیچ حاصلی ندارد. بنابراین، زندگی بامعنا زندگی هدفمند خواهد بود. اما اگر هدف زندگی صرفاً خود زندگی باشد و انسان به فعالیت های تکراری بپردازد که به آن ها علاقه ای ندارد، زندگی او معنایی نخواهد داشت. همچنین اگر انسان به اهداف خود برسد و سپس به استراحت بپردازد و از نتیجه کارهایش لذت ببرد دچار ملال بی پایان می شود و زندگی اش بی معنا خواهد شد. تیلور نتیجه می گیرد که معنای زندگی عبارت است از انجام فعالیت هایی که اراده و علاقه ما به آن ها تعلق گرفته است. معنای زندگی چیزی جز ارضای امیال مان نیست. از این رو، معنای زندگی از درون ما نشأت می گیرد نه از بیرون.
پدیدار شناسی دین و الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرسیا الیاده دین پژوهی است که از نقطه نظر روش در معرض انتقاد دیگر دین پژوهان قرار دارد بعضی به دلیل رویگردانی او از روش تاریخی و کسانی دیگر به دلیل آنکه او را متعهد به روش کلامی می دانند آرای وی را در دین پژوهی فاقد اعتبار دانسته و از نقطه نظر روش آثار او را غیر انتقادی خوانده اند بررسی آثار این دانشمند نشان می دهد که او به دلیل نوع دین شناسی خود که به فهم گوهر و ذات دین یا تجربه دینی نظر دارد به رهیافتی توصیفی و تجربی و پدیدار شناسانه متمایل گشته و به طور ضمنی به منتقدان خود پاسخ گفته است در نظر او دین پاسخ مناسب انسان به مقدس است و این پاسخ در یک فرایند تجربی و درجریان زندگی انسان دین ورز به دست می آید.
هرمنوتیک فلسفى و قرائتهاى مختلف از دین
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
هرمنوتیک شامل مجموعه بحثهایى درباره تفسیر متن و فهم آن است. در واقع، علمى است که متکفل بیان شیوه فهم و مکانیزم تفسیر متون است. براى هرمنوتیک مىتوان دو اصطلاح عام و خاص تصور کرد. اصطلاح عام آن، هر نوع پژوهشى را در باب تفسیر متن شامل مىشود و اصطلاح خاص آن ناظر به مباحثى است که معناى متن را با توجه به فضاى فرهنگى و علمى ذهن مخاطب در نظر مىگیرد. هرمنوتیک فلسفى رویکردى جدید در باب تفسیر متن است که مبتنى بر مفسرمحورى است. نظریه قرائتهاى مختلف از دین، مبتنى بر همین مبناى تفسیرى هرمنوتیک مدرن است. آنچه در پى مىآید نگاهى منتقدانه به مبانى هرمنوتیک مدرن و قرائتهاى مختلف از دین و نوع ارتباط آنها با یکدیگر است.