یکی از نتایج اصل یگانگی اجرای تعهد و مفاد آن این است که طلبکار را نمیتوان به پذیرش بخشی از موضوع تعهد مجبور کرد، یا تمام یا بخشی از موضوع تعهد را در زمانی غیر از موعد مقرر پرداخت؛ زیرا پرداخت موضوع یا بخشی از آن در غیر موعد مقرر از ارزش آن میکاهد و به زیان طلبکار است. با این همه، انصاف و عدالت گاه سبب نادیده گرفتن اصل میشود و دادرس را بر آن میدارد که برای اجرای تعهد، مهلتی به متعهد بدهد تا متعهد به عسر و حرج نیفتد که این مهم در ماده 277 ق.م منعکس شده است؛ ولی گستره آن در حقوق ایران مبهم مانده و رویه قضایی رغبتی بدان نشان نداده است. اکنون پرسش این است که آیا نهاد مهلت عادله یا اجل قضایی مبتنی بر اعساراست یا مبنای گسترده¬تری دارد و بالاخره آیا امکان دادن مهلت عادله یک قاعده است یا یک حکم استثنایی؟ چنین مینماید که هرچند دو نهاد اعسار و مهلت عادله با یکدیگر متفاوتند، رویه قضایی میان این دو نهاد تفاوتی ننهاده است.
آیا خودشناسی از جسم و مشخصات بیرونی ما نشئت می گیرد یا خصوصیات درونی، منش انسانی، خلق و خوی فردی نیز در آن سهیم اند؟ دیگران ما را چگونه می شناسند؟ معیارهای مشترک خودشناسی و دیگرشناسی چیست؟ در پی این پرسش هاست که درک از خویشتنِ خویش با خودآگاهی و ادراک «غیر من» یا «غیر خود» ارتباط می یابد. در این مقاله، علاوه بر سؤالات فوق در صدد پاسخ گویی به آن هستیم که اگر، به طور مثال، اصل «وجود ادراک است» یا وجود به معنای «شیء مدرک» را از بارکلی بپذیریم، آن گاه وقتی می گوییم «من حق دارم» یا «این مالِ من است» یا «خودم را می شناسم»، این «من» و «خود» چیست. خواه وجود ماده را منتفی بدانیم و قائل به ظاهر و نمود یا نمود بی بود باشیم، و خواه قائل به ماده و اصالت آن باشیم و جسم را در قالب بدن انسان به عنوان بود و وجود او قبول کنیم، باید قبل از آن ثابت کنیم که محملِ حقی که بر «من» تعلق می گیرد، کجاست. «من» توسط چه نحله های فکری و متفکرانی مطرح بوده و آیا از طریق فلسفی قابل تعریف است؟
جان رالز را بی تردید باید مهمترین فیلسوف سیاسی انتهای قرن بیستم دانست . وی تمام عمر فلسفی خویش را صرف تفکر و مطالعه در بنیان های فلسفه ، اخلاق و پرداختن به پرسشهای عدالت نمود . جان رالز پیش از هر چیز به خاطر کتاب بی بدیل « نظریه عدالت » (1972) شهرت یافته است به همین خاطر عنوان فیلسوف عدالت ، حقیقتا شایسته اوست . این کتاب به 27 زبان ترجمه شده است ...