فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۷٬۶۷۷ مورد.
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۸
51 - 68
حوزههای تخصصی:
آینده شهرها به مثابه محصول بشری پیچیده با چالش هایی مواجه است که نیازمند ابزارهای مختلفی جهت راهکارگزینی است. در این میان سینمای علمی تخیلی از معدود رسانه های فرهنگی و فراگیر است که درباره آینده شهرها ایده پردازی می کند. سینمای علمی تخیلی با برون یابی زوایای پنهان وضعیت معاصر، عناصر، روندها و گرایش های زمان حال، علاوه بر ارائه سناریوها و حالات مختلف از آینده شهرها به نوعی هشدار و شبیه سازی عواقب فعالیت های امروز بشر نیز محسوب می شود. پژوهش حاضر ماهیتی آینده پژوهانه دارد و با هدف توسعه فهم و درک موضوع از دیدگاهی تفسیرگرا، استقرایی و رویکردی کیفی برخوردار بوده، از روش تحلیل محتوای کیفی سود جسته است. در این پژوهش، برای دستیابی به چالش های پیش روی شهرهای آینده، فیلم های منتخب (داده ها) از طریق نمونه گیری غیرتصادفی، هدفمند و اکتشافی طی چهار مرحله از میان مجموعه ای از فیلم های علمی تخیلی آینده پژوهانه انتخاب و مورد مطالعه عمیق قرار گرفته است. داده های گردآوری شده در قالب گزاره، مقوله و مفهوم، کدگذاری و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که مفاهیم حکومت و حکمروایی شهری، پایداری، عدالت فضایی، کیفیت محیطی، حاشیه نشینی، رسانه های دیجیتال و معماری رسانه، واقعیت افزوده و واقعیت مجازی، هوشمندی، عناصر ساختاری شهر، فرهنگ و برند شهری، چالش های پیش روی شهرهای آینده خواهد بود.
ارتباط مقیاس های آسایش حرارتی با مولفه های فیزیکی - محیطی؛ سنجش موردی: ساختمان مدیریت دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
253 - 281
حوزههای تخصصی:
مطالعات آسایش حرارتی از دیدگاه های متفاوتی قابل بحث است. سازگاری حرارتی روند تدریجی تطابق با شرایط و پاسخ به محرک های حرارتی است که در سه دسته سازگاری فیزیکی، فیزیولوژیکی و روانی طبقه بندی می گردد. بنابراین آسایش حرارتی صرفا تحت تاثیر مولفه های اقلیمی نبوده و متغییرهای دیگری بر آن اثرگذارند. به همین دلیل تحقیقات متعددی جهت تعیین مولفه ها و میزان اثر آنها تاکنون انجام شده است. در این پژوهش با هدف شناسایی تاثیر همزمان مولفه های فیزیکی و محیطی، مطالعه ای میدانی در ساختمان اداری در شهر شیراز انجام شده است. مولفه های محیطی شامل دمای خشک، دمای کروی، دمای کروی مرطوب و رطوبت نسبی است که در فضای داخلی و خارجی ثبت شده اند. مولفه های فیزیکی نیز شامل دید به اطراف، موقعیت مکانی، وضعیت بازشوها، سطح آلودگی صوتی، وضعیت روشنایی و چیدمان فضایی است. فرایند تحقیق میدانی شامل سه بخش توزیع پرسشنامه، مشاهده و ثبت داده های آب و هوایی با استفاده از دیتالاگر است. مطالعه در مدت زمان چهار روز کاری در فصل زمستان انجام شده است. نتایج بر روی 108 نفر کارمند در فصل زمستان نشان می دهد، از میان مولفه های محیطی بیشترین اثرگذاری بر ادراک حرارتی فرد به رطوبت نسبی وابسته است. تاثیر همزمان مولفه های فیزیکی - محیطی نیز نشان می دهد علاوه بر دما و رطوبت نسبی هوای داخل، وضعیت بازشوها و موقعیت مکانی فرد نیز اثرگذاری قابل توجهی بر احساس حرارتی فرد دارند. براساس نتایج مقیاس احساس حرارتی توسط مولفه های فیزیکی - محیطی و مقیاس ترجیح حرارتی عمدتا توسط مولفه های محیطی قابلیت پیش بینی داشته اند.
بررسی تاثیر مالوفات ذهنی پیرنیا در ریشه یابی واژگان اصول معماری ایرانی- اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمد کریم پیرنیا از بارز ترین تاریخ پژوهان معماری ایرانی است که توانست با بهره از هوش زبانیخود، مانیفست معماری ایرانی را بنویسد و تفکری پایبند به این معماری پایه گذاری نماید. او اعتقاد داشت که معماری ایرانی -اسلامی با توجه به عیار خود همواره حرفی برای گفتن دارد، ولی در این حین وفور و هجمه معماری غرب، معماری این سرزمین را وارد ورطه های سهمگین و دچار خودباختگیماهیتی کرد. لیکن، سیل غرب زدگی توسط قلم فرسایی تعدادی از پژوهشگران ایرانی تا حدودی عقب نشینی کرده و دست از طغیان بلامعارض خود برداشت، در این میان اشخاصی چون سلطان زاده، کسمایی، شاطریان، بیدهندی، نادری و... پایه و اساس معماری ایرانی-اسلامی را زنده نگاه داشتند و جنبه های انشایی آن را احیا نمودند و تعدادی نیز کوشیدند تا این جنبه های انشایی را در قالب خبری به منصه ظهور برسانند. حال تلاش بر آن است که با بهره گیری از روش تفسیری-تاریخی و پی بردن به روش میدانی پیرنیا در جهت کشف واژگان محلی به کمک مردم و دانش آموختگان در قالبی تفسیرگرا به ریشه یابی این واژگان دست یافت، واژگانی محلی و بوم آورد که با برداشت های ذهنی پیرنیا در باب معماری ایرانی-اسلامی در موازنه کامل قرار داشته تا بتوان به خروجی جهت مندی در باب این واژگان در قالب اصول معماری این مرز و بوم پی برد، تا در این مسیر بتوان به پاسخ پرسشی چون، مالوفات ذهنی پیرنیا چگونه در جهت تدوین واژگانی بوم آورد توانسته به اصول معماری ایرانی-اسلامی مبدل شود، دست یافت؛ زیرا ایشان هیچ گاه به شیوه و روش تدوین این اصول به شکل اخباری تاکید ننمود و در چارچوب تنظیم آنها در قالب انشایی سعی کرد راه را فراروی پژوهشگران و معماران آتی باز گذارد تا آنها با بهره از قدرت تحلیل و استنتاج فکری خود بتوانند تلفیقی مابین این اصول با عرصه ساختاری فضایی امروزی ایجاد نمایند که این خود در حفظ مانیفست ارائه شده و تکامل آن در گذر زمان موثر بوده تا معماری این مرز و بوم را به استیلای خودش برساند و در جلوگیری از رشد معماران بی وطن تاثیرگذار باشد.
بازخوانی وقف نامه حاجی رجبعلی بر مسجد جامع میبد، از دریچه تاریخ معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقف نامه حاجی رجبعلی به تاریخ 1247ق بر شبستان زمستانی مسجد جامع میبد و دیگر آثار مورد حمایت و ساخته شده واقف تنظیم شده است. این وقف نامه، سندی تاریخی است که حاوی اطلاعاتی از میانه سده سیزدهم هجری درباره شهر میبد، اماکن و آثار معماری آن است. تاریخ وقف نامه هم زمان با دهه آخر حکومت فتحعلی شاه قاجار است و روشن کردن سیمای کهن شهر میبد در این دوره تاریخی پراهمیت است. مسجد جامع شواهدی از این دوره دارد. وقف نامه، سندی حقوقی به شمار می رود و واقف به قصد تضمین حیات شبستان و بناهای دیگری، که خود ساخته، دست به تنظیم آن زده؛ اما در این تحقیق در مقام یک سند تاریخِ معماری بررسی و نمایانده شده است. در واقع استعداد یک متن حقوقی تاریخی برای بهره بردن در راه مطالعه تاریخ معماری بررسی شده و ویژگی های آن معلوم می شود. با طرح این پرسش که، اماکن و شواهد معماری مذکور در وقف نامه چیست و چه آگاهی های تازه ای در حوزه تاریخ معماریِ شهر میبد به دست می دهد؟ این تحقیق که به روش توصیفی تاریخی به انجام رسیده، با بازخوانی متن وقف نامه و بررسی و تحلیل آن، مشاهدات میدانی و ذکر شواهدی در کتب تاریخی همراه شده است. این تحقیق به نوعی سندپژوهی محسوب می شود، زیرا تمرکز بر یک سند تاریخی دست اول دارد. هدف از تحقیق، بازخوانی نکات روشن و تاریک مربوط به اماکن و تاریخ معماری مذکور در وقف نامه است. نتیجه تحقیق نشان داده، این وقف نامه کوتاه، امّا حاوی مطالب با اهمیتی از حیث ثبتِ نام و تواریخِ اماکن است. یک یک اعلام جغرافی که در وقف نامه از آن ها نام برده شده همه مربوط به میبد است، بنابراین در روند تحقیق، با مراجعه به محل مربوط، اصل اثر یا بقایای برجا مانده شناسایی و مشاهده شد. مجموع آثار قابل بررسی به 22 اثر می رسد که مشتمل بر محله ها، قنوات، دکان ها، مزار (گورستان)، آسیاب، باغات و خانه ها و موارد دیگر است. تاریخ ساخت شبستان زمستانی مسجد جامع، حدود تاریخ و بانی ساخت مسجد و آب انباری در میدان کَرَم واقع در داخل شارستان میبد که از بناهای واقف است، از این وقف نامه به دست می آید که مربوط به دهه 1240ق است.
تبیین میزان اثرگذاری شاخص های زمینه ساز بر گسترشِ تقاضا برای سکونت در مسکن کوچک مقیاس در کلان شهرها: بررسی دیدگاه ساکنینِ محدوده نوابِ شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساحت مسکن بر گسترش و سکونت افراد به خصوص در واحدهای کوچک مقیاس است. گسترش مسکن کوچک در کلان شهرها در ارتباط با حوزه های اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و کالبدی است. این پژوهش سعی در شناسایی و اولویت بندیِ میزان اثرگذاری شاخص های زمینه سازِ رشد مسکن کوچک مقیاس برای سکونت دارد. پژوهش با بهره گیری از روش کیفی در استخراج شاخص ها و گردآوری نظرات ساکنین در کنار روش کمی برای تعیین میزان اثرگذاری متغیرهای مستقل برمبنای رویکردِ آمیخته صورت می پذیرد. سؤال تحقیق عبارت است از: شاخص هایی که سبب رشد توجه به مسکن کوچک مقیاس گردیده است، کدام اند؟ میزان اثرگذاری و اولویت بندی این شاخص ها بر اساس دیدگاه ساکنین خانه های کوچک در محدوده نوابِ شهرِ تهران چگونه است؟ از میان مناطق 22 گانه، محدوده نواب بر اساس معیارهایی مانند فراوانی مسکن کوچک، دسترسی به شبکه حمل ونقل مترو و اتوبوس شهری، مراکز خدماتی، یکسانی نسبی معماری و شهرسازی محدوده، انتخاب گردید. نتایج نشان می دهد که 23 مؤلفه مستخرج از ادبیات موضوع در حوزه های مختلف هستند که هفت مورد دارای بیشترین تأثیر بوده و عبارت اند از: مقرون بصرفه بودن، تعادل بخشی در عرضه و تقاضای مسکن، نزدیکی به مرکز شهر، اولویت دهی به کیفیت فضای داخلی، افزایش تنوع مسکن و خانه دار شدن طیف بیشتری، انتخابی اختیاری در مقابل اجباری و امکان پس انداز بیشتر.
تبیین عوامل مؤثر بر دلبستگی و وفاداری گردشگران به مقاصد گردشگری؛ مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری امروزه یکی از صنایع مهم و کلیدی در جوامع شهری است که می تواند توجه برنامه ریزان را به خود جلب نماید. هدف از پژوهش حاضر تبیین عوامل موثر بر دلبستگی و وفاداری گردشگران به مقصد گردشگری رشت است. این پژوهش در گام نخست به نقش رضایت گردشگران به عنوان میانجی رابطه بین پنج شاخص (ارزش ادراک شده، کیفیت ادراک شده، کیفیت تجربه، تصویر مقصد و تصویر برند مقصد) با دلبستگی گردشگران و سپس در گام دوم، دلبستگی گردشگران به عنوان میانجی ارتباط بین رضایت گردشگران با وفاداری گردشگران می پردازد. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه گردشگرانی است که حداقل یک بار به شهر رشت سفر کرده اند. اطلاعات به دست آمده از 404 پرسشنامه توسط نرم افزار SPSS و Smart PLS3 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته و در نهایت مدل نهایی پژوهش ارائه گردید. در گام اول نتایج پژوهش نشان داد کیفیت تجربه، ارزش ادراک شده و تصویر مقصد اثر مثبت و معناداری بر رضایت گردشگران داشته است. همچنین شاخص کیفیت ادراک شده و تصویر برند مقصد ارتباط معناداری بر رضایت گردشگران درنتیجه دلبستگی و وفاداری گردشگران نداشته است. در گام دوم نتایج نشان داد که شاخص رضایت بر دلبستگی گردشگران و درنتیجه وفاداری آن ها به مقصد گردشگری رشت موثر است و ارتباط مثبت و معناداری دارد.
ارزیابی کیفیت مسکن و شناسایی مسائل استراتژیک بر مبنای دیدگاه بهره برداران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دغدغه تأمین مسکن مناسب از موضوعات مهم در برنامه ریزی شهری به شمار می آید که علی رغم سابقه طولانی همچنان الگوی واحد و وفاق نظر جامعی در مورد آن وجود ندارد. هر چند در دهه های اخیر افزایش توجه به برنامه ریزی راهبردی، برنامه ریزی مسکن را تحت تأثیر قرار داده اما پژوهشی مبنی بر کاربست این الگو و منطق نظری آن در عرصه عمل در برنامه ریزی مسکن انجام نشده است. در این پژوهش سعی شده تا با بهره گیری از رویکرد راهبردی که بر مقتضیات مکانی، نقش فعال بهره برداران و گزینش هدفمند مسائل متمرکز است، مسائل استراتژیک مسکن شهر بجنورد بر مبنای دیدگاه بهره برداران شناسایی گردد. به این منظور با روش ارزیابی و بر مبنای 33 شاخص، کیفیت مسکن بررسی شد. بدین منظور پرسشنامه هایی در سطح شهر توزیع و نتایج به صورت مکانی ثبت گردیدند. با همپوشانی نتایج مجموعه ای از پهنه های همگن در سطوح مختلف کیفیتی شناسایی شد که حتی با ناحیه بندی رسمی شهر نیز تفاوت داشت. مسائل مسکن و اولویت ها آنها نیز در تمامی پهنه ها یکسان نبود لذا نیاز به راهکارهای ویژه ای در هر پهنه وجود دارد که در رویکردهای معمول ساده انگارانه، مغفول واقع می شوند.
چارچوب شناسایی، تحلیل و بررسی قرارگاه های رفتاری در طراحی فضاهای مسکن- نمونه موردی منطقه فرهنگ شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت ساماندهی رفتاری بر فضا و نحوه ساماندهی فرم ها اثرگذار است، لذا شناخت الگوهای رفتاری، باعث افزایش آگاهی معماران نسبت به میزان پاسخگویی شیوه طراحی به نیازهای رفتاری کاربران می گردد و که نتیجه این آگاهی رویکرد منطقی و غیر کلیشه ای در طراحی است. لذا این پژوهش به بررسی، شناسایی و تحلیل قرارگاه های رفتاری در فضای مسکونی می پردازد.
میزان تطابق طراحی فضایی در کاربری مسکونی کنونی با نیازمندی های فضایی در زندگی روزمره این پرسش را مطرح می کند که معماری معاصر ایران تا چه میزان توانسته است فضایی مناسب خواست ها و تمایلات رفتاری انسان امروزی را طراحی کند. این پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و با استفاده از بررسی غیرمداخله گرانه نمونه های عینی، به همراه کاربست ابزارهای محقق ساخته شامل جدول های شناسایی قرارگاه های رفتاری و مشخصات ترسیم شده توسط کاربران، اطلاعات را جمع آوری می نماید. یافته های این پژوهش به شناخت قرارگاه های رفتاری، شبکه ی الگوهای مکان-رفتار و خصوصیات و ویژگی های زمانی و مکانی آن ها می انجامد.
این پژوهش در پی شناخت شاخصه های مکان-رفتار، فهم صحیح و واقع نگرانه ای از شبکه رفتار فضایی، بررسی میزان تداخل قرارگاه های رفتاری و شدت و ضعف و اثرگذاری آن در فضای خانه های امروزی در منطقه فرهنگ شهرشیراز است. نتایج پژوهش به ارائه روشی جهت پاسخ بهینه فضایی به رفتارهای دلخواه و درخور زیستی می ا نجامد.
نقد و آسیب شناسی آغاز آموزش معماری در مدرسه هنرهای زیبا: از ورود سیستم بوزار تا سال 1348(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق نقد و بررسی آسیب شناسانه آغاز آموزش آکادمیک معماری در ایران متاثر از سیستم آموزش بوزار است. پرسش های اصلی عبارتند از: تا چه حد استفاده از سیستم بوزار به عنوان سیستم آغازگر آموزش آکادمیک معماری در ایران صحیح بود؟ نقاط قوت و ضعف این سیستم و ریشه آسیب های آن در دانشکده هنرهای زیبا چه بوده است؟ روش به کار رفته در این تحقیق روش تفسیری-تاریخی است. فرایند تحقیق، در دو گام صورت می گیرد. گام اول شامل شناخت اولیه، تحلیل ارکان پنج گانه این سیستم و معرفی نقاط قوت و ضعف آن می باشد. گام دوم مرحله آسیب شناسی است که به ریشه یابی مسائل و مشکلات این دوره می پردازد. دستاوردهای تحقیق نشان می دهد که بهره گیری از سیستم آموزش بوزار به سبب شهرت و رواج آن در جهان و خصوصا نیازهای جدید و تحولات معماری کشور، گزینه ای قابل تامل می نمود. اما از سه زاویه موجد آسیب هایی بود که در سه بخش به صورت آسیب شناسی بیرونی، آسیب شناسی انتقال و آسیب شناسی درونی مورد مطالعه قرار می گیرد. از آنجائی که ردپای سیستم آغازین و آسیب های آن در سیستم جاری آموزش معماری قابل ردیابی است، نتایج تحقیق ضمن تبیین نقاط قوت و ضعف سیستم، پیشنهاداتی در راستای باززنده سازی نقاط قوت و رفع نقاط ضعف متناسب با شرایط امروز مطرح می نماید.
تحلیل طراحی فضاهای شهری ایمن برای زنان براساس تعاملات اجتماعی مادر و کودک (پارک بانوان آنا در تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۱
49 - 67
حوزههای تخصصی:
سرعت و ماهیت سریع شهرنشینی در سراسر جهان چالش های جدیدی را برای دولت ها و همچنین دانشمندان و فعالان اجتماعی ایجاد کرده است. فضاهای عمومی شهری یک فضای اجتماعی است،که به طور کلی برای همه افراد قابل دسترس است. اما اکنون برای بسیاری از زنان و کودکان همراه آنها، استفاده از فضاهای عمومی، بخصوص پارک های شهری، در سراسر جهان باعث نگرانی زیادی شده است. این فضاها باید پاسخگوی نیازها، ایمنی و حس تعلق زنان، برای استفاده از آنها باشد. روش تحقیق حاضر بصورت توصیفی و تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل زنان محله قطران تبریز می باشد. حجم نمونه شمال 380 نفر می باشد که از طریق فرمول کوکران بدست آمد، برای پایایی سوالات از آلفای کرونباخ استفاده شد. تحلیل داده ها هم از طریق تکنیک تحلیل عاملی و نرم افزار SPSS انجام شده است. هدف از این پژوهش طراحی فضاهای شهری ایمن برای زنان براساس تعاملات اجتماعی مادر و کودک در پارک بانوان می باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد که، در پارک بانوان آنا در تبریز می توان با تغییراتی در طراحی از نظر ایمنی و نیازهای زنان امکان فعالیت همزمان مادر و کودک را فراهم کرد. همچنین محدودیت ها و فرصت هایی برای طراحی فضاهای پارک های بانوان به همین منظور وجود دارد.
تحلیل ویژگی های کالبدی و ساختاری حوضچه های سقفی
حوزههای تخصصی:
مفاهیم معماری پایدار و انرژی در ساختمان سازی با توجه به بحران آلودگی محیط زیست و کمبود سوخت های فسیلی در سالیان اخیر اهمیت و جایگاه ویژه ای یافته است، به صورتی که پیامدهای ناشی از استفاده روزافزون از سوختهای فسیلی به منظور دستیابی به آسایش کاربران استفاده از سامانه های ایستا در ساختمان ها را در کانون توجه قرار داده است. در این رابطه حوضچه های سقفی به عنوان کارامد ترین سامانه های ایستا جهت کاهش و یا افزایش دما در فضاهای داخلی قلمداد شده و با بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در ساختمان ها، رابطه مستقیمی دارد. بدین ترتیب، در این پژوهش سعی بر آن است که با معرفی انواع این حوضچه ها و همچنین مشخصه های تأثیرگذار در انتخاب هر یک از آن ها بر اساس نیازها و شرایط اقلیمی قدم مؤثری برداشته شود.
مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
43 - 54
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گستره حوزه نمای شهری عرصه ای است برای دسته بندی میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران که شباهت ها و تفاوت های گوناگونی را در این زمینه پدید می آورد. تحلیل شباهت ها و تفاوت ها می تواند ویژگی های خاص و عام میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه های نمای شهری آشکار سازد. مطالعه مقایسه ای، راهکاری برای تحلیل چگونگی و چرایی تفاوت میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران در گستره نمای شهری با وجود شباهت های ارائه می دهد. دیگر پژوهشگران حوزه های نمای شهری، با رویکرد منظر تاکنون برای یک مطالعه مقایسه ای در میدان های تهران به کار نبسته اند. هدف: این مقاله بر آن است تا چگونگی و چرایی تفاوت ها و شباهت های پدیدآمده در حوزه نمای شهری را مورد تحلیل قرار دهد. روش تحقیق: این پژوهش از نوع کیفی و براساس هدف کاربردی است. مقاله پیش روی برای نخستین بار روش مطالعه مقایسه ای میدان های حکومتی و غیرحکومتی تهران را در حوزه نمای شهری مورد تحلیل قرارمی دهد. پژوهش بر پایه داده های کتابخانه ای از یک سو و داده های میدانی از سوی دیگر استوار است. از این روی پس از به دست آوردن داده ها، فرم های گوناگون و اشکال به کاررفته در ساختار معماری و نما از لحاظ چگونگی چینش در کنار یکدیگر نسبت های طولی و عرضی، شکل مورد استفاده، مورد مقایسه قرارخواهد گرفت و تأثیرات این شکل ها در نماهای میدان به دست خواهد آمد. نتیجه گیری: تحلیل های انجام شده آشکار ساخت که نظام های شکل دهنده میدان منتج از تناسبات ابعاد و سطوح بازشوها، جانمایی آن ها و هندسه نما بوده که متأثر از کارکرد و جانمایی آن میدان هاست. این نظام ها هرچند ممکن است درصورت خود در طول تاریخ میادین ایرانی دچار تغییراتی شده باشد، لیکن از لحاظ محتوا تا چند دهه اخیر تداوم داشته است و می تواند به عنوان مجموعه شاخص هایی جهت طراحی مورد استفاده معماران منظر و شهرسازان قرارگیرد.
رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی در نظریه معماری سرآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
75-83
حوزههای تخصصی:
اهداف : آسیب شناسی صورت گرفته نشان می دهد که روش های متداول آموزش، در عمل نتوانسته اند در انتقال مفاهیم کاهش مصرف انرژی موفق باشند. بنابراین این پژوهش با استفاده از دستگاه فکری "نظریه معماری سرآمد"، به تبیین ویژگی های رویکرد طراحی- مبنا به مصرف هوشمندانه انرژی و تاثیر آن بر افزایش بازدهی آموزش طراحی معماری می پردازد. روش ها: پژوهش از طریق پرسش نامه های بسته، به صورت خوداظهاری با مشارکت 20 استاد و 85 دانش آموخته کارشناسی ارشد معماری، سئوال می کند که مخاطب با مباحث "فیزیک ساختمان" و بهره وری در مصرف انرژی چه میزان آشنایی دارد و مخاطب تا چه اندازه آموزش های دانشگاهی مربوط را کاربردی می داند. یافته ها: نتایج پرسش نامه گویای آن است که آموزش های موجود در دانشگاه های برتر کشور براساس مدل اطلاعات- مبنا (و نه طراحی- مبنا) اجرا می شوند و در نتیجه توسط مخاطب "غیرکاربردی" ارزیابی می شوند. نتیجه گیری: نظریه معماری سرآمد استفاده از الگوهای "طراحی- مبنا" در کاهش مصرف انرژی را در "آموزش طراحی معماری" و تغییر دیدگاه برای جایگزین کردن تربیت ابرمعمارِ "احساساتی- فرمالیست" (روش های متعارف)، با تربیت یک معمار آشنا به استفاده از فناوری های روزآمد را پیشنهاد می دهد. مهم ترین موضوعات برای تحقق این نظریه در آموزش معماری عبارتند از: حرکت از "دانش ضمنی" به "یادگیری عمیق"، از "داده های یکه" به "ابرداده ها"، از "روش های متعارف کنترل و نظارت" به "اینترنت اشیا"، و از نظام قدیمی "نقشه کشی ساختمان" به "مدل سازی داده ای ساخت".
ماهیت و هستی هنر، بررسی شهود در خلق اثر هنری در دوره معاصر
حوزههای تخصصی:
هنر یکی از آشکارترین و بارز ترین جلوه های رازآمیز مدنیت و فرهنگ حیات بشری است که همواره بر زیست بشر مستولی گردیده است. در هر خطه و دیاری که مدنیت و تمدنی به عرصه تجلی میرسد، نماد و نشانه مختلف هنری، تعجب و حیرت محققین و پژوهشگران هنر و مدنیت را برانگیخته است. ماهیت و ذات هنر، مسئله ای عرفانی، مینویی و انسانی است و همانند عرفان و ادب از معارف شهودی است و نوعی از علم حصولی به شمار نمی آید بلکه نوعی علم حضوری است و در حیطه و قلمرو معنا و مفاهیم و پنداشت های ذهنی نمیگنجد. اثر هنری با الهام گرفتن از شهود استعلایی و حسی شخص هنرمند و همچنین درک و دریافت آن توسط مخاطب، یگانه و بی همتا میشود، شهود ماهیت، ذات و حقیقت ذهن فرد هنرمند و در پایان حقیقیت اثر هنری را نمایان میسازد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی ماهیت، هستی و ذات هنر است و همچنین جایگاه و منزلت شهود را در ایجاد و ظهور آثار هنری در دوره معاصر بررسی میکند. در این پژوهش و تحقیق از روش تحلیلی-توصیفی استفاده شده است. بر این اساس با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، استفاده از منابع و سایتهای موجود در اینترنت و اسنادهای در دسترس، به بررسی هویت هنر و نقش شهود در خلق و آفرینش اثر هنری پرداخته خواهد شد. در پایان و با تکیه بر استدلال و تحلیل در این پژوهش دریافتیم که در رشته های مختلف هنری پرداخت به موضوع و سوژه در پایان تابع نوعی فهم شهودی است و توجه کردن به مثلث سرچشمه اثر هنری در آفرینش اثر هنری نقش بسیاری دارد و برای درک کردن اندیشه و تصمیم گیری شهودی لازم است که آن را در برابر اندیشه و تصمیم گیری تحلیلی قرار دهیم.
بازخوانی نظریه سینومرفی (هم ساختی) در معماری بازار محلی ایرانی بررسی موردی: بازار تجریش تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۸
93 - 113
حوزههای تخصصی:
مقابله با افول کارکردی بازارهای محلی- تاریخی به عنوان قرارگاه های جمعی که با الگوهای رفتاری روزمره پیوند عمیق دارند، نیازمند اتخاذ رویکردی اکولوژیک و بررسی پیوندهای محیط- رفتار است. هدف این نوشتار، ارائه مدلی برای تحلیل میان دانشی محیط انسان ساخت جمعی از طریق بازخوانی «نظریه سینومرفی» راجر بارکر و به کارگیری آن در تحلیل بازار محلی تجریش به عنوان یک قرارگاه سرزنده است. این پژوهش با رویکردی کیفی به روش تحلیل محتوا در بخش اول و روش توصیفی - تحلیلی و قوم نگاری در بخش دوم به انجام رسیده و با کمک فنون برداشت میدانی در چهار مقطع زمانی به مشاهده مستقیم 16 الگوی رفتاری در بازار تجریش پرداخته است. به علاوه، این محیط اکولوژیک براساس الگویی متشکل از چهار ساختار بنیادی و سه مؤلفه زیرمجموعه آنها تحلیل گردیده و به روش استدلال و استنتاج منطقی در 26 گزاره، تأثیر شش پیوند ساختاری بر وقوع انواع رفتارها بررسی شده است. بنابه یافته های پژوهش، پیوند ساختارهای کالبدی - اجتماعی بازار تجریش به نحو مشهودتری در جهت دهی رفتارها دخالت دارد و راهبردهای خلاقانه رفتاری، نشان دهنده عدم سینومرفی ساختار کالبدی با الگوهای رفتاری ایستا است. بهبود قابلیت فرم جداره های درونی و امکانات فضاهای باز پیرامونی راهکاری برای رفع این معضل است. در مجموع، شناسایی موانع انطباق پذیری ساختارهای کالبدی با الگوهای رفتاری جدید برای احیای بازارهای تاریخی، تدوین قالب های مشاهده ای دقیق تر نسبت های کالبدی- رفتاری و واردکردن شاخص های رفتاری به الگوهای انتزاعی از الزامات پژوهش در حوزه طراحی محیطی محسوب می گردند.
واکاوی خاستگاه فلسفی آموزش به اجتماع در فرآیند مشارکت پذیری شهروندان از منظر روش رئالیسم اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت امری مهم در برنامه ریزی شهری است؛ یکی از عوامل ناموفق بودن اجرای پروژه های توسعه محلات شهری در ایران عدم توجه به نقش ساکنان است. این مهم، حاصل فقدان برنامه ریزی لازم برای جلب مشارکت حداکثری ساکنان و آموزش آن ها است. هدف این پژوهش، تدوین چارچوب مفهومی متناسب با فرهنگ جامعه ایرانی اسلامی برای ارائه الگوی بومی آموزش ساکنان مبتنی بر فلسفه رئالیسم اسلامی است. برای نیل به این هدف، جایگاه آموزش در فرایند جلب مشارکت مردمی مبتنی بر مبانی فلسفی اندیشه اسلامی درباب آموزش، با توجه به نقش اجتماع و به تبع آن مشارکت، تحلیل شده است تا ماهیت اندیشه اسلامی در باب آموزش اجتماعی و رفتار اجتماعی در جامعه، اهداف، اصول، روش و محتوای آموزش متأثر از اندیشه اسلامی، ارائه شود. این پژوهش از منظر هدف، تحقیق بنیادی و براساس ماهیت موضوع و حیطه مورد پژوهش در علوم اجتماعی، توصیفی–تحلیلی محسوب می شود. تبیین ویژگی های آموزش به اجتماع براساس فلسفه رئالیسم اسلامی در مقایسه با آن دسته از نظریه های مشارکت در شهرسازی و برنامه ریزی شهری که بر پایه آموزش به اجتماع تدوین شده اند، به عنوان نتیجه تحقیق نشان می دهند، آموزش از جامعه و آموزش برای جامعه اصل است، و نه آموزش به جامعه. در این جامعه، ارزش ها براساس انسان شناسی تبیین می شوند. به این معنی که در جامعه اسلامی، اهداف و نیازهای آموزشی طی فرایندی دوطرفه و با اهمیت بخشی به نقش اجتماع در این فرایند، براساس خواست های جامعه تدوین و در قالب برنامه ریزی شده به جامعه ارائه می شوند.
بازتاب مفهوم خاطره جمعی در تاریخ نگاری معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات میان رشته ای جایگاه مهمی در ادبیات مطالعات معماری یافته است. یکی از مفاهیم جدید مطرح شده در حوزه تاریخ نگاری و علوم اجتماعی «خاطره جمعی» است. خاطرات جمعی وقایع و رویدادهایی است که توسط افراد در یک چارچوب اجتماعی و در تعامل با گروه، تجربه شده است. خاطره جمعی به مسئله هویت و تعلق اجتماعی گره خورده و با مفهوم مکان هم پیوند است. هدف این پژوهش شناخت وجوه مختلف مفهوم خاطره جمعی و نسبت آن با حوزه های مختلف مطالعات معماری و بررسی امکان و کیفیت بهره گیری از این مفهوم در تاریخ نگاری معماری است. براین اساس، متون مختلف با روش تفسیری مطالعه اکتشافی شده و با استدلال منطقی، روابطی میان این مفهوم و حوزه های مطالعاتی مختلف ارائه شده است. از این مفهوم می توان در نحله های مختلف مطالعات معماری نظیر مطالعه درباره بناهای مذهبی، تدابیر ایجاد خاطرات در مکان ها، طراحی فضاهای یادمانی و مطالعه درباره طراحی فضاهای شهری بهره برد. نسبت این مفهوم و معماری را می توان از مسیر منابعی چون منابع نوشتاری، منابع تصویری و منابع شفاهی جستجو کرد و خاطرات جمعی را چون بُعد مهم و ارزشمندی از مکان و آثار معماری مطالعه کرد. از مفهوم خاطره جمعی می توان در مطالعه موضوعاتی چون هویت و احساس تعلق در شهرها بهره برد. همچنین با رجوع به خاطرات جمعی می توان شناخت بهتری از سیاق پدید آمدن و ماندگاری بعضی از آثار معماری و به خصوص بناهای یادمانی به دست آورد. بناهای مذهبی و فضاهای عمومی دیگر در شهرها، محل شکل گیری و محمل ماندگاری بسیاری از خاطرات جمعی هستند و می توان از مسیر مطالعه خاطرات جمعی وجوه بیشتری از بستر آفرینش و ادامه حیات آن¬ها را فهمید و تصور کامل تری از معماری این فضاها به دست آورد.
فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر تهران (یک مطالعه خود مردم نگارانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۲
129-144
حوزههای تخصصی:
در پژوهش های حوزه شهر انسان مدار، دوچرخه سواری شهری عمدتاً در سایه مطالعات مربوط به پیاده ها قرار گرفته است. عمده مطالعات مربوط به دوچرخه سواری این پدیده را ذیل رشته هایی چون مهندسی ترافیک، مدیریت شهری و حوزه سلامت قرار داده است و در این میان معدود مطالعاتی وجود دارد که نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به این زیست متفاوت شهری داشته اند. از طرفی با وجود مطالعات متعددی که به تجربه زیسته پیاده ها در شهر پرداخته اند، مطالعات بسیار محدودی در راستای فهم بخشی از تجربه دوچرخه ها در شهر انجام شده است. علاوه بر این مطالعات صورت گرفته در این حوزه غالباً از روش های کمی برای رفع نیازهای زیرساختی و افزایش قابلیت دوچرخه سواری استفاده کرده اند، پژوهش هایی که مبتنی بر روش های کمی و پوزیتیویستی صرفاً به پاسخ های کالبدی-فضایی دوچرخه سواران از جمله طراحی مسیرها،ایستگاه ها و... پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته دوچرخه سواری در شهر خودرو محوری چون تهران با نگاهی جامعه شناسانه و انسان شناسانه به آن با کاربست روش نوظهور خود مردم نگاری (همکارانه) انجام شده است. نتایج حاصل در قالب ابعاد چهارگانه تجربه زیسته (فضا، بدن، روابط اجتماعی و زمان) ارائه شده است که نشان می دهد دوچرخه سواران در شهر تجربه کاملاً متفاوت از پیاده و سایر افراد در ارتباط با شهر و دیگران می سازند که پژوهش های کاربردی در حوزه هایی چون طراحی شهری نیازمند فهمی بنیادین از این تجربه های زیسته اند تا بتوانند فضای شهری را به شکل مطلوبی به نفع دوچرخه سواران تغییر دهند.
تبیین الگوی مدیریت شهری مبتنی بر مشارکت اسلامی (مورد مطالعه: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مشارکت، در مدیریت شهری یکی از مباحث مهم و پر چالش در شهرسازی است. متأسفانه در کشور ما اکثر اقدامات مدیریت شهری، از بالا و از بیرون انجام شده که اکنون به حرکتی از پایین و از درون، برای بومی شدن آن ها نیاز است. در این پژوهش، هدف اصلی، تبیین الگوی مدیریت شهری مبتنی بر مشارکت اسلامی در شهر زنجان است. این پژوهش، با اتخاذ روش استدلال منطقی از رویکرد واقع گرایانه، از استراتژی پس کاوی استفاده می کند. مبنای این پژوهش، مبتنی بر اصل ولایت علامه طباطبائی است و روش تحقیق این پژوهش، به صورت تلفیقی (استدلال منطقی-تحلیلی) خواهد بود. با توجه به رویکرد نظری تحقیق که نظریه ساخت یابی آنتونی گیدنز است؛ الگوی اولیه مبتنی بر مشارکت اسلامی در چهار بُعد: بدنه تصمیم گیری، بدنه تصمیم سازی، بدنه اجرایی، بدنه کنترل و نظارت، مطرح شد. با توجه به اینکه عمل تجزیه تحلیل داده ها به عنوان یکی از مهم ترین بخش ها در تحقیقات اجتماعی، به ویژه در حوزه داده های جمع آوری شده از میدان تحقیق، مطرح است، در مرحله بعد داده های حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده توسط جامعه آماری مورد جمع بندی قرار گرفت و نتایج آن درنتیجه گیری و ارزیابی فرضیه ها به کار گرفته شد. در همین راستا، پس از ارزیابی الگوی ارائه شده توسط شهروندان، متخصصان و مدیران شهری شهر زنجان، بدنه ارزیابی و پایش نیز به چهار بدنه قبلی الگوی مدیریت شهری اضافه شد. سرانجام، الگوی نهایی مدیریت شهری مبتنی بر مشارکت اسلامی در شهر زنجان در پنج بُعد: بدنه تصمیم گیری، بدنه تصمیم سازی، بدنه اجرایی، بدنه کنترل-نظارت و بدنه ارزیابی و پایش تبیین شد.
تحلیلی بر روش های فهم هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت روش های بررسی و فهم هنر و معماری اسلامی، چالشی مستمر است. سؤال این است که برای نیل به این فهم، تا چه اندازه باید به دانش جهانی(علم و عقل) و تا چه میزان بر راهکارهای مبتنی بر آموزه های اسلامی (دین و وحی) اتکا کرد؟ مقاله حاضر، برای پاسخ گویی به این سؤالات در بخش اول، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعه بنیان های مهم شناخت شناسی معاصر که عمدتاً از طریق مطالعات اسنادی گردآوری شده است، به نقد و بررسی هریک از این روش ها در فهم فضاهای معماری به طور عام و فضاهای معماری اسلامی به طور خاص، می پردازد. نتایج بررسی، نشان می دهد که بنیان های شناخت ماده محور و حتی بنیان های معتقد به وجود شناسی در هنر، هرچند دستاوردهای قابل توجهی از فهم را به ارمغان می آورند اما قادر به شناسایی همه جانبه یک اثر معماری خصوصاً معماری اسلامی نیستند. شیوه پیشنهادی این مقاله، حکمت متعالیه اسلام است زیرا جامع ومانع محسوب می شود و می تواند معرفتی یقینی را نسبت به درک هنر و معماری اسلامی، فراهم آورد. در بخش دوم مقاله، با استناد بر آیات و روایات، نسبت بین دین اسلام و مدرنیته بررسی و مشخص می شود که اگر عقل حجت دینی است و حکم دین را می رساند، پس محصولات عقلی به معنای وسیع آن ، که شامل تمامی علوم در حوزه های مختلف می شود، مطالب دینی را می رسانند؛ نه آنکه بیگانه و متمایز از دین باشند. درنهایت، پیشنهاد شد که فهم صحیح از هنر و معماری اسلامی، درگرو تغییر اساسی در نگاه به حکمت عملی اسلام و تولید دانشی با انگاره های اسلامی است که بدون تعقل و وحی شناسی (ملازمه عقل و شرع) امکان نخواهد داشت.