فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
سبک در طراحی داخلی یکی از مهمترین عناوین در معماری داخلی با هنر و تزئینات همراه بوده که منجر به زیبایی خارقالعاده در آثار میگردد و این مسئله در طراحی و سبکشناسی سبکهای طراحی داخلی یکی از ارکان اصلی بهحساب میآید. درواقع سبکها تصویری روشنی از سبکهای مختلف در ذهن انسان تداعی مینماید که میتوان آن را از نظرهای متفاوت طراحی با نگرشهای گوناگون مدنظر قرار داد. همچنین از جهات ترکیب بهلحاظ فرم، رنگ، نور، مرتیال با بوطیقایی فضایی در معماری داخلی تجلی آفرینش خلق سبک در هر منطقه بیان کلمه «سبک»، یعنی هویت میباشد. طوریکه طراحی داخلی همیشه بین انسانها تازگی دارد و پیروی از هر سبک در هر جامعه با هر نوع فرهنگی احساس زیبایی و بهبود روحیه روانی در حفظ انسجام گسترده بین مخاطبان با شیوههای منحصربهفرد تبیین گردیده شده است. روش تحقیق در این پژوهش بااستفاده از نوع روش توصیفی-تحلیلی بوده و جمعآوری اطلاعات بهشیوه کتابخانهای و مستندات مکتوب براساس موضوع روند پژوهش با مفاهیم مرتبط استوار و با بررسی واکاوی، تجزیهوتحلیل دادههای اطلاعات، استخراج گردیده برخوردار است و همچنین از مجموعه کتاب سهجلدی سبکها در طراحی داخلی استفاده گردیده شده است. بنابراین سبک در طراحی داخلی را میتوان جدا از معماری دانست و حتی میتوان عنصر یگانه و وحدتبخش در طراحی دانست چراکه اهمیت این موضوعی چیزی فراتر از دیگر تدابیر و غیره میباشد.
معرفی اثر-کاسهسازی
حوزههای تخصصی:
علل گسترش و تخریب شهر کهن نَرماشیرِ کرمان؛ بر پایه نظریه بوم شناسی وات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم دی ۱۳۹۷ شماره ۶۷
53 - 70
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : فراز و فرود شهرهای تاریخی، متأثر از عوامل درونی و بیرونی است که مطالعه هریک،آگاهی هایی را درباره ریشه های تحولات فرهنگی و اجتماعی ارایه می کند. یکی از این شهرهای تاریخی، شهر کهن نَرماشیر در جنوب شرق کرمان است. بر پایه شواهد، این شهر از عصر ساسانی تا اواخر تیموری گسترش داشته، اما در دوره صفوی از رونق افتاده و متروک شده است. پرسش این است که شکل گیری، گسترش و تخریب شهر نرماشیر از چه متغیرهای بوم شناسی اثر پذیرفته است؟ هدف : هدف از این مقاله، تبیین نقش بسترهای جغرافیایی و بوم شناسی در شکل گیری، گسترش و تخریب شهر نرماشیر است. روش : داده ها به روش های اسنادی و میدانی گردآوری شده و روش پژوهش، «تحلیلی» است. در ابتدا، اسناد تاریخی به شیوه «تحلیل محتوا» تحلیل شده اند. سپس داده ها بر پایه نقشه های GIS و متغیرهای پنج گانه بوم شناسی در نظریه کِنِت وات تحلیل شده اند. نتیجه : براساس نتایج، متغیر فضا، بیشترین تأثیر و متغیرهای ماده، تنوع و انرژی تأثیر قابل توجهی در شکل گیری و گسترش شهر نرماشیر داشته اند. متغیر فضا، در مرحله ترک شهر نیز دارای بیشترین نقش بوده است. اما نقش متغیرهای ماده و تنوع در ترک نرماشیر به دلیل فقدان شواهد، روشن نیست. افزون بر عوامل بوم شناسی، احتمالاً شکل گیری، گسترش و ترک آن، پیامد عوامل غیراکولوژیک نیز بوده است. اما به باور نگارندگان، عوامل بوم شناسی، تسهیل کننده سه مرحله فوق بوده اند.
بررسی مشترکات معماری ادیان توحیدی (اسلام، مسیحیت، یهودیت)
حوزههای تخصصی:
دین، مهم ترین ایدئولوژی شکل دهنده به ساختار اجتماعی، فرهنگی و هنری در جوامع سنتی به شمار می آید. علی رغم وجود تفاوت هایی که در ایدئولوژی ادیان مختلف وجود دارد، می توان نقاط مشترکی در حوزه ی معماری و پرستشگاه های این ادیان مشاهده کرد. ادیان در جهان سنتی به عنوان عنصر غالب در تعیین خط فکری و آداب و منش های جوامع مطرح بوده و در شکل گیری و نحوه ی گسترش هنر ها تاثیری ژرف داشته، بطوری که در جهان سنتی، دین با فلسفه ی زندگی وهنرها همزاد و همراه است. مراکز عبادی عمیق ترین جلوه گاه اندیشه و اعتقادات فرهنگ ما و مذاهب در طول تاریخ بشری بوده و ماندگار ترین دستاورد تاریخ هنر و تمدن جهانی می-باشد. با وجود تفاوت، در نگرش ادیان مختلف نسبت به موضوعات معماری، خطوط مشترکی نیز در نگاه آنها وجود دارد که در شکل گیری معابد آنها نقش اساسی داشته است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقاط مشترک معماری سه دین توحیدی اسلام، مسیحیت و یهودیت است. در این مقاله فضاهای مذهبی این سه دین شامل مسجد، کلیسا و کنیسه از نظر الزامات معماری که هر دین مشخص کرده است تشریح شده و سپس وجه مشترک معماری این بناها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایح حاصل از این پژوهش بیانگر این است که وجوه مشترکی مانند محور، جهت گیری، نظم، تناسب، تعادل، ریتم به همراه هندسه ای خاص، نمادگرایی، ایجاد سکون برای تفکر و عبادت در نقاط خاص، مرکزیت، سلسله مراتب، توجه به طبیعت، نور، رنگ در بناهای مدهبی هر سه دین توحیدی دیده می شود. روش گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی و تدوین آن به شیوه توصیفی- تحلیلی است.
معرفی اثر-مجموعه مقالههای معماری و شهرسازی
حوزههای تخصصی:
بازیابی طرح و بازخوانی باغ های ناشناخته ایران نمونه موردی: باغ نشاط نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق در انواع آثار تاریخی حوزه معماری، به مثابه «پدیده کالبدی اجتماعیِ پیچیده»، نیازمند رویکرد و روشی خاص است که محصولی تبیینی روایی از آن اثر را به دست می دهد. باغ ایرانی نیز پدیده ای تاریخی فرهنگی و کالبدی است که شاهد مصادیق گوناگون آن در طول تاریخ ایران هستیم. مطالعه در مصداق های باغ ایرانی، به نحوی که زوایا و لایه های متفاوتِ باغ سازی ایرانی را بر ما روشن کند، می تواند موضوع های متعدد پژوهشی را پیش رو گذارد که از اولویت های امروزِ مطالعات معماری ایران است. پژوهش های همه جانبه و جامع در مصادیق باغ های ناشناخته و در شرف نابودیِ متأخر، از مواردی است که به تعمیق دانش ما از باغ ایرانی یاری می رساند. باغ نشاط نیشابور یکی از مصادیق دوران تحول از سنت به تجدد در باغ سازی ایرانی است که هم اکنون درچارچوب پژوهشی با هدف شناخت زوایای مختلف و حصول روایتی جامع از آن، با رویکردی کل نگر مبتنی بر روش میدانی و تاریخ شفاهی، درکنار سایر منابع، در حال انجام است، بخشی از این تحقیق که به مستندسازی، بازیابی و بازخوانی طرح باغ مربوط می شود، موضوع مقاله حاضر است که بر مبنای دو پرسش اساسی، یکی پرسش از طرح کالبدی و چگونگی فضای باغ و دیگری پرسش از روش تحقیق مناسب برای چنین مصادیقی، با توجه به امکانات و محدودیت هایی که دارند، ساختار یافته است. بنابراین، مقاله با محور بازیابی طرح، بازخوانی و تفسیر طرح و شناخت فضای باغ، هم زمان روش تحقیق مناسب را نیز تبیین می کند و در نهایت، روایتی از باغ سازی را به مثابه صحنه نمایشی شامل سه اپیزود ارائه می دهد.
رویکردهای نوین درپژوهش زیبایی شناسی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه زیبای یشناسی نقش گسترد های درمعماری منظر ایفا کرده و همچنین ب ه عنوان محرکی برای تغییر بنیادین منظر براساس طیف متنوعی از ارز شهای فرهنگی،از جمله عدالت اجتماعی درکنارحقوق زیست محیطی،عمل م یکند.کارکرد زیبای یشناسی وتجربة آن؛ ارایة فر مهای جدید معماری منظر پایدار وکمک به زیبایی، قابل قبول بودن ومعن یدار کردن آن است. با بررسی زیبای یشناسیِ منظر و اهمیت آن، هدف پژوهش حاضر، یافتن پارادایم جه تگیر یهای آینده درپژوهش زیبای یشناسی منظر بوده و در آن به جه تگیر یهایی پرداخته شد ه که زیبای یشناسی به آیندة پژوه شهای منظرم یدهد. با توجه به اطلاعات کیفی حاصل از مطالعات صورت گرفته، برای درک سمت و سوی پژوه شهای آینده درزمینة زیبای یشناسی منظر، سه رویکرد متفاوت درنظرگرفته و هرکدام به تفصیل شرح داده شده است. فرض پژوهش بر این پایه استوار است که سه رویکرد پدیدارشناسانه، روا نشناسانه و اکولوژیک م یتواند پارادایم کلی را در خصوص زیبای یشناسی منظر شکل داده و جه تگیر یهای آتی را درحوزة پژوهشی منظر مشخص کند، برای اثبات فرضیه ذکر شده پاسخ به سؤالات ذیل ضروری است : رویکردهای نوین پژوهش زیبای یشناسی منظرکدا ماند؟ و چگونه م یتوان از این رویکردها جهت شک لدهی به پژوه شهای آتی زیبای یشناسی منظر بهره برد؟ از آنجا که هدف این مقاله نتیج هگیری از تحقیق درچارچوب سامان ههای مفهومی با کاربردی تبیینی و جامع است در راهبرد تحقیق از استدلال منطقی استفاده شده که با مرور تحلیلی ادبیات موضوع از طریق مدارک کتابخان های و اینترنتی سعی در پاسخ به سؤالات فوق دارد. از تحلیل سه رویکرد فوق و نتایج و جداول مربوطه، به دیدگاه اندیشمندان و تیپولوژی فکری آنها در قرن اخیر دست یافته است. در صورتی که رویکرد پدیدارشناختی، به گون های تبادلی و رویکرد اکولوژیک، ب هگون های ک لنگر در نظر گرفته شود، دیدگاه مذکور به رویکرد روا نشناختی وگونة تکاملی، مربوط است. در پایان نتیجة پژوهش نشان م یدهد که با توجه به آیندة پژوه شهای زیبای یشناسی منظر، رویکردهای معرفی شدة فوق نه تنها با یکدیگر ناسازگار یا در رقابت نیستند، بلکه مکمل یکدیگر نیز بوده و تجلی یا بیا نهایی مختلف از فر مهای زیبای یشناسی منظرهستند.
تدوین الگوی بازآفرینی فرهنگ مبنا مبتنی بر رویدادمداری (نمونه موردی: بافت قدیمی شهر سمنان، محله اسفنجان)
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی طلایه دار هویت و فرهنگ شهرهای امروز هستند. هویت، تاریخ و فرهنگ سازندهء بنیاد و شالودهء یک اجتماع و مردم آن است. امروزه به علت ورود مدرنیسم به ابعاد مختلف زندگی انسان، اجتماع و شهر، شاهد غفلت از سنت و تاریخ و درپی آن، فرسودگی بافت تاریخی هستیم. با گسترش نظریات در خصوص شیوهء مداخله در بافت تاریخی، تمرکز ویژه بر کالبد بوده که خود امری ضروری ست؛ اما کافی نه! غفلت از ابعاد اجتماعی، رفتاری و فرهنگی فضا، باعث بی جان شدن بافت تاریخی شده و آن را در بهترین حالت، تبدیل به موزه نموده که در آن، جریان رفتاری ویژه ای رخ نمی دهد. هدف پژوهش حاضر، بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا بافت تاریخی سمنان، از طریق رویدادمداری می باشد. سعی بر این است که علاوه بر احیای بافت تاریخی و ارتقا کیفیت پاسخدهی، بتوان فرهنگ و پیشینه شهر و ملت آن را بازشناسانده و رنگ و بوی دیگری به بافت داد؛ رنگ و بویی از جنس حضور، زندگی و حیات! مقصدی جاذب برای ساکنین، شهروندان، مسافرین و گردشگران! محفلی برای شناساندن تاریخی و فرهنگ غنی شهر سمنان و معرفی اثار فاخر معماری و شهرسازی آن! محور اصلی پژوهش، ارتقا حضورپذیری و زیست پذیری در محله اسفنجان و در گام بعدی، طراحی بستری مطلوب، به منظور بروز رویدادهای متنوع به منظور احیاء فرهنگ و هویت بافت و تبدیل بافت تاریخی و به ویژه محله اسفنجان، به عنوان مقصد گردشگری و فراغت در شهر و استان سمنان، می باشد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش توصیفی- تحلیل می باشد. در ابتدای امر، به بررسی ادبیات و مبانی پژوهش پرداخته شده است. سپس در گام دوم، طی بررسی و واکاوی تجارب صورت گرفته در این زمینه، معیارهایی را برای مکانیابی بستر رویداد، شناسایی نموده و با انطباق آن با پتانسیل های بالقوه و بالفعل بافت، بستر مناسبی را برای بروز رویداد، برگزیدیم. درنهایت بر طبق اهداف راهبردی پژوهش، سیاست هایی وضع نموده و دو گزینه پیشنهادی را مطرح کرده ایم. سپس از طریق تکنیک نمره دهی بر طبق توانایی محقق ساختن اهداف موردنظر پژوهش، گزینه برتر را انتخاب نموده و طرح نهایی را بر اساس آن، ارائه داده ایم.
رد نظریه شهر اسلامی به عنوان فرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ شماره ۱۰۷
99 - 110
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تعاریف متعدد و متنوع و بعضاً متفاوت و متضاد اندیشمندان خارجی و داخلی از شهر اسلامی، تدقیق مفهوم آن را با دشواری و سردرگمی همراه کرده که عمدتاً با دیدگاه های کالبدی است؛ این چالش ها ناشی از قرارگرفتن دو مقوله پیچیده و گسترده «شهر» و «اسلام» در کنار هم است، زیرا برقراری نسبت درست میان این دو مفهوم گسترده و چندلایه (از لایه های ظاهری تا لایه های باطنی) کار آسانی نیست و به یک پشتوانه عمیق نظری و عملی نیاز دارد. هدف پژوهش: بررسی محتوا و مفهوم شهر در متون اصیل دینی، هدف این پژوهش است و بهترین منبعی که از طریق آن دستیابی به حقیقت شهر اسلامی و مفهومش امکان دارد قرآن است. روش پژوهش: روش این پژوهش، تفسیری - تحلیلی است. برای رجوع به قرآن به عنوان اصلی ترین منبع این پژوهش، از شیوه تفسیری - تأویلی بهره برده و تفسیر المیزان برای وصول به فهم آیات قرآن برگزیده شده است؛ همچنین برای مقایسه نظریه اسلام درباره شهر و نظریه شرق شناسان درباره شهر اسلامی روش تحلیلی - تطبیقی به کار رفته است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش قرآنی، شهر اسلامی فراتر از فرم و کالبد، یک مفهوم فرهنگی (عقیدتی - رفتاری) است. نظریه شهر قرآنی با تأکید بر سه عنصر اصلی ساختار مفهومی شهر: مردم، قانون و حکومت شهری، در مقابل رویکرد کالبدی غالب اندیشمندان داخلی و خارجی قرار دارد. آرمانشهر قرآنی مفهومی ارزشی - هنجاری است که بر اساس روابط انسانی شکل می گیرد. در این آرمانشهر اسلامی - قرآنی مجموع روابط فرد با خدا، خود، دیگران و طبیعت، در قالب نظام های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و کالبدی، شهر را شکل می دهد.
امکان سنجی مطالعه و طراحی مراکز آموزش و نگهداری کودکان کار در بافت آسیب پذیر شیراز
حوزههای تخصصی:
پدیده کودک کار، بیانگر کودکان در وضعیت دشواری است که ساعات بسیاری را خارج از نهاد های اجتماعی حمایتی در خیابان می گذرانند که در صورت فقدان مراکزی برای نگهداری، آنان در معرض آسیب های فیزیکی، روانی، بهداشتی، اجتماعی و ... قرار می گیرند و چه بسا ممکن است زمینه خطراطی از قبیل خشونت بزه دیدگی ، بزهکاری و عوارض ناشی از آن را برای کودکانی که لاجرم در خیابان های شهر، کار و زندگی می کنند به بار آورد. طی سال های اخیر و پس از انقلاب صنعتی این پدیده به موضوع پژوهش های متعدد در سطح جهان تبدیل شده است. بدیهی ست سلامت این کودکان در حال، سبب به وجود امدن جامعه ای سالم تر در آینده می شود .روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از منابع کتابخانه ای و مرور نتایج تجارب عملی در ایران وجهان تلاش ها بر رفع این موضوع شده است که بتوان پیشنهادات و انتقاداتی هم مطرح کرد. همانطور که شاهد هستیم کمبود فضای اقامتی مناسب برای این کودکان در شهر کاملا احساس می شود نیازها و خواسته های این کودکان در راستای بهره بردن از یک زندگی سالم با توجه به روانشناسی کودک و نوجوان از جمله دیدگاه پیاژه و هرم مازلو، چندعملکرد درنظر گرفته شده که شامل عملکرد محافظت، عملکرد ارتباط و عملکرد زیبایی شناسانه است. فضای نگهداری و پرورش کودکان کار در زمینه بافت آسیب پذیر شهر شیراز که یکی از سه شهر دارای بیشترین کودکان خیابانی می باشد، پیش بینی مجتمع بزرگ شبانه روزی از 4 تا 18 سالگی آنان و ادغام آن با سایر عناصر آموزشی، فرهنگی، ورزشی و تفریحی است . در این مقاله سعی شده با بررسی ابعاد مختلف این موضوع طراحی فضای اقامتی برای این کودکان محیطی سالم و امن فراهم آید که در آن کودکان آسیب دیده بهبود یابند و به گونه ای قادر به ادامه زندگی ای سالم تر و روبه پیشرفت باشند.
تدوین چارچوب مفهومی کاربست اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا (مورد پژوهی: بافت تاریخی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
229 - 245
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی شهرهای ایران، در فرآیندی قهقرایی که بیش از هشت دهه از عمر آن می گذرد، تبدیل به محدوده هایی شده اند، با شرایطی ناسازنما [پارادوکسال] که علی رغم برخورداری از بیشترین بالقوگی توسعه فرهنگی و حضور پرتعداد عناصر ارزشمند میراثی، به دلیل دگرگونی و فروپاشی بنیان های دیرپای اجتماعی، امکان بهره مندی از امتیازات توسعه اقتصادی متوازن و استفاده بهینه از داشته ها و ثروت فرهنگی نهفته در بافت، از آن سلب گردیده است. بازآفرینی شهری، با تأکید بر لزوم توسعه یکپارچه شهری، امکان استفاده مؤثر و فعال از میراث تاریخی و معماری شهرها را در چرخه ای که می توان در آن به رونق و توان مضاعف اقتصادی دست یافت، و توجیهی محکم در امتداد و حفظ بنیان ها و ساختارهای تاریخی داشت، در دستور کار قرار داده است. بازآفرینی شهری، مجموعه ای از اقدامات و رویکردهای متنوع را در رویارویی با مسائل مربوط به توسعه معاصر شهری مدنظر د ارد، و به منظور بهترین و کارآمدترین استفاده از بافت های تاریخی، راهبردها و سیاست های منطبق با فرهنگ را طی گذاری از رویکردهای فرهنگی در بازآفرینی تا تثبیت بازآفرینی فرهنگ مبنا پشت سر نهاده است. بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا از جمله رویکردهای متأخری است که اهداف احیاء و تداوم حیات شهری در بافت های تاریخی را همزمان دنبال می کند ، و بر اهمیت نقش فرهنگ [در معنایی فراگیر و جامع] و به کارگیری صنایع خلاّق به مثابه عامل اصلی محرّک بازآفرینی و آفرینش مکان تأکید می ورزد. پژوهش حاضر که از نوع کاربردی بوده است، مطالعه ای تفسیری - تحلیلی را با هدف برقراری انسجام و پیوند میان اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا و راهبردها و سیاست های قابل اتخاذ در بافت های تاریخی به انجام رسانده است. بدین منظور، پس از استخراج و دسته بندی اصول و آموزه های بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا که از طریق تحلیل محتوایی و جمع بست فهرستی از منابع معتبر به دست آمده، بخشی از بافت تاریخی شهر شیراز، به عنوان محدوده ی منتخب اقدامات بازآفرینی فرهنگ مبنا یا قلمرو فرهنگی همگانی، تعریف گردیده است. برشمردن معیارها و روند به گزینی محدوده هدف بازآفرینی، و بازخوانی ویژگی های زمینه ای، منجر به ارائه ی الگوی راهبردی چندلایه در تعریف شیوه ها و سیاست های اقدام در بافت تاریخی گردیده است.
تحلیلی مقایسه ای بر خوانش مدرنیستی و پسامدرنیستی اثر معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"نقد اثر معماری" با بررسی خود بنا آغاز میشود؛ اما خاستگاهش، در بنیانهای نظری معماری است. با دانستن این مهم که "نقد" و "نظریه"، دو مقوله مرتبطند، هدف نقد بهعنوان زیرمجموعه تئوری، تفسیر و ارزیابی آثار برمبنای نظریه می باشد. علی رغم مطالعات زیادی که تاکنون بر روی مبانی طراحی « مدرن » و « پسامدرن » و تفاوت هایشان انجام شده؛ اما، تدقیقی بر تفاوت های مبانی و روش شناسیِ خوانش و نقد، و قواعد ارزیابی اثر معماری در این مکاتب صورت نگرفته است. پژوهش حاضر با مطالعه مبانی نظری «مدرن » و « پسامدرن »، ویژگی های « خوانش اثر معماری » و « قواعد نقد » در دو مکتب را مورد تحلیل، واکاوی و قیاس قرار داده است. این پژوهش با ماهیتی کاربردی، و سامانه جستجوی کیفی، با رویکردی تفسیرگرا به تفسیر و تحلیل معنایی داده ها که مشتمل بر نظریات و آراء معتبر نظریه پردازان « مدرن » و « پسامدرن » با محوریت مفهوم نقد است می پردازد. محققان، با روشی توصیفی- تحلیلی و شیوه تحلیل تطبیقی و مقایسه ای، داده های گردآوری شده از طریق مطالعه اسنادی را تحلیل و مقایسه کرده اند؛ در نهایت با ارائه نمونه هایی از نقد آثار معماری به شیوه های مدرن و پسامدرن، تفاوت های خوانش معماری در دو مکتب، به صورت کلّی بازشناخته شده است. یافته های تحقیق، حاکی از تک معنایی و قطعیتی بلاتردید در روند خوانش مدرنیستی اثر است در حالیکه در نظریه های پسامدرنیستی، شاهد عدم قطعیت در داوری به دلیل تکثرمعانی هستیم. خوانش مدرنیستی، کنشی خطی و منطقی با مرکزیت متن و دلالت های صوری و با روند استدلال منظم، خلاصه نگر و تک لایه است و مواجهه محصولگرایانه با اثر دارد، درحالیکه خوانش پسامدرنیستی با مواجهه فرآیندگرایانه، به مثابه یک بازی غیرخطی با محوریت خواننده و دلالت های ضمنی حول لایه های متعدد شکل میگیرد. تفاوت آشکار بین دو خوانش در پژوهش نشان داد که با تکیه برنظریه « بازی های زبانی 1 » ویتگنشتاین، به منظور داشتن نقدی منصفانه تر، وجود تناسب بین اثر معماری و شیوه خوانش آن امری مطلوب به نظر میرسد که منتقد معماری باید بدان آگاه باشد.
نظریه معماریِ اسلامی یا نظریه اسلامیِ معماری: نقدی بر اصالت اسلامی رویکردهای نظری و عملی در دوران معاصر
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در پی یافتن عاملی است که سبب شده تا در روزگار معاصر نتوان «اسلامی» بودن معماری را از «غیراسلامی» بودن تشخیص داد. این امر فقط متوجه معماری های غیرمذهبی نیست، بلکه مسأله در جایی است که طراحان یا نظریه پردازان، معماری را به اسلام منتسب می کنند. برای یافتن علت، موضوع در دو بخش یعنی بررسی نظریات و بررسی رویّه های عملیِ طراحی ارائه شده است. در نقد رویّه های نظری، سه گرایش اصلی نظری ‒ گرایش عرفانی، گرایش فقهی و رویکرد اصول گرا ‒ در تبیین معماری اسلامی به نقد گذاشته شده است. تفوق ارزش های نهاد معمارانه بر ارزش های اسلامی و دید حداقلی به اسلام، ویژگی مشترک این رویکردهای نظری است. این ویژگی ها در بخش عملی، با تمرکز بر طراحی مسجد در دوران تاریخی و دوران معاصر، اسلامیت طرح ها در هر دو بازه به چالش گذارده شده است. در این بخش، منتهی شدن سیر عرفانی در تحلیل مسجد به امکان نوگرایی حداکثری در قالب واسازی مفاهیم دینی، با استناد به آثار نشان داده شده است. در پایان معضل اصلی در همه این گرایش های نظری و عملی تحت عنوان «اسلام از معماری چه می خواهد» طرح و بحث شده است. از دید این نوشتار، راه حل موضوع، جانشانی یک سؤال ساده است: اسلام از معماری چه می خواهد؟ و این سؤالی است در مقابل آن سؤال که «معماری از اسلام چه می خواهد؟»؛ پرسشی که سنّت گرایان یا بوم گرایان معماری در کشورهای اسلامی، سال هاست به آن پرداخته اند و برای اموری چون «ایده»، «کانسپت»، «مردم پذیر کردن معماری»، «روحانی کردن معماری» و بالأخره «اسلامی کردن معماری»، به اسلام یا منابع منتسب به آن رجوع کرده اند.
جستاری بر تبیین دیدگاههای منطقه گرایی و سیر تحول آنها در معماری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
7-18
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی، دیدگاهی تحلیلی و انتقادی است که با تأکید بر حفظ ویژگی ها و خصوصیات خاص مکان، برای هویت خاص منطقه در مقابل خصوصیات عام جهانی اولویت قائل است. مقاله حاضر در پی آن است که از رهگذر بررسی پیشینه و سیر تحول نظریه منطقه گرایی در معماری از طریق تحلیل دیدگاه صاحب نظران و مصادیق به تبیین رویکردهای غالب در این حوزه همت گمارد. روش تحقیق در این نوشتار بر مبنای روش کیفی و تحلیلی– تفسیری است و از شیوه اسنادی استفاده شده است. نتایج مطالعات حاکی از آن است که نظریه منطقه گرایی از رویکردهای بومی گرایانه و تأکید بر برداشت های کالبدی و مباحث سبکی، شکلی و زیبایی شناسی منطقه، به سمت رویکردهای نوین و توجه به مباحث اجتماعی، فرهنگی، زیست بوم و ارتباطات انسانی تغییر رویه داده، در پی تعدیل اندیشه های تعصب گرایانه و محدودیت زای پیشین و تقویت نگرش تعاملی و استفاده از مزایای جهانی است. تأکید بر مشارکت مردم و طراحی با تمرکز بر نیازها و قابلیت محلی در راستای تحقق توسعه پایدار، روش پائین به بالا در طراحی به جای روش متمرکز از بالا به پایین، توجه به نیازهای واقعی انسان و ارزش های فرهنگی، اجتماعی و هنجاری در راستای مقاومت در برابر یکسانی محیط مصنوع، تقویت حس مکان، حفاظت خلاق به جای نگاه رجعت گرا، منطقه گرایی انتقادی و منطقه گرایی تعاملی از راهبردها و گفتمان های غالب منطقه گرایی در قالب رویکردهای کالبدی، بوم شناختی و معنایی به شمار می روند.
تدوین مدل کاربردی تبیین ساختار ذهنی نقشه های شناختی مردم از طریق تحلیل های ریخت شناختی-فضایی بافت های شهری موجود نمونه موردی : بافت تاریخی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه های شهرسازی، مزایای زیادی برای کاربست رویکرد ساختاری یاد شده است. با این حال، در حرفه برای تعیین ساخت اصلی از روش های ذهنی-شهودی (و نه عینی) بهره گرفته شده و عمدتاًً معادل شبکه معابر اصلی و کاربری های عمومی اطراف دانسته می شود. از آنجا که ساختار مفهومی ذهنی که در آن نحوه ترکیب اجزا با یکدیگر به گونه ای که یک کل ایجاد شود، دانسته شده، در این تحقیق قصد بر آن است که برای استخراج ساختار ذهنی مردم از بافت، سازوکاری عینی تدوین شود. بر این اساس این تحقیق در پی پاسخ گویی به این سئوال است کدام عناصر و تحلیل عینی تأثیر بیشتری در تبیین ساختارهای موجود در نقشه های شناختی را دارند؟ در این راستا نقشه های شناختی مردم از طریق ترسیم های کروکی و مصاحبه جمع آوری و ساختار موجود در آن در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی استخراج شد. تحلیل ارزش های مکانی مرتبط با شبکه معابر و کاربری زمین در سیستم اطلاعات جغرافیایی و کیفیت ها و روابط فضایی با استفاده از تحلیل چیدمان فضایی صورت گرفت. هم پیوندی فضایی بین ساختارهای ذهنیِ نقشه های شناختی از یک سو و تحلیل های عینی معابر، کاربری ها و چیدمان فضایی از دیگر سو نشان داد که تحلیل«عمق محوری 1» بهترین تبیین کننده بعد کالبدی ساختار ذهنی ( Correlation = 0.72361, Sig. <0.001 )، تحلیل «عمق متوسط فضای محدب 2» بهترین تبیین کننده بعد عملکردی ( Correlation = 0.66973, Sig. <0.001 ) و تحلیل «هم پیوندی 3فضای محدب» بهترین تبیین کننده بعد معنایی ( Correlation = 0.44744, Sig. <0.001 ) است. بر این اساس نتیجه گیری می شود که برای تبیین ساختار نقشه های شناختی مردم می توان از تحلیل های عینی بافت های شهری موجود استفاده کرد. برخلاف تئوری های موجود، این مقاله نشان داد که الگوی قطعه بندی و کاربری زمین نمی توانند به صورت معنی داری ساختار نقشه های شناختی را تبیین کنند؛ در حالی که تحلیل های فضایی از بالاترین میزان تبیین ساختار نقشه های شناختی برخوردارند. شبکه معابر اصلی نیز در انطباق با تئوری موجود، همچنان تبیین کننده مناسبی برای هر سه بعد ساختار ذهنیِ نقشه های شناختی است.
نقش رویکردهای تأثیر گذار در شکل گیری پیکره ساختمانهای بلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم چالش های پیش روی ساختمان های بلند، جوامع امروزی –هرکدام به نوعی- ساختمان های بلند را در فضاهای شهری و برون شهری خود پذیرا شده اند . مقاله حاضر برپایه بخشی از پژوهش دوره دکتری معماری و مطالعه 80 مقاله مربوط به ساختمان های بلند از یکسو و نیز معیارهایی که مورد توجه و نظر داوران انجمن ساختمان های بلند و زیستگاه های شهری در قضاوت نسبت به این بناها قرار داشته اند از سوی دیگر با اتخاذ روش مطالعه موردی و تحلیل محتوا، ابتدا به معرفی رویکردهای مهم و تأثیرگذار در طراحی و اجرای ساختمان های بلند پرداخته و پس از آن با انتخاب و معرفی محدوده تحقیق که شامل ساختمان های بلند منتخب انجمن فوق الذکردر حد فاصل سال های 1990 تا 2013 می باشد به جمع بندی و تحلیل داوری ها و امتیازگذاری های انجام گرفته اقدام و نهایتاً به میزان نسبی تأثیر گذاری هریک از رویکردهای شناسایی شده بر شکل گیری پیکره ساختمان های بلند نائل آمده و 12 رویکرد مورد نظر را در سه رده بر اساس اندازه و میزان تأثیرگذاری آن ها دسته بندی نموده است. پاسخگویی به نیازهای فیزیولوژیکی از قبیل ایستایی سازه ای از اولویت های اصلی ساختمان های بلند موفق است.بهره گیری از تکنولوژی های نوین علاوه بر اینکه مسیر دست یابی به پایداری سازه ای ساختمان های بلند را فراهم می سازند همزمان و ضمن توجه به اصول پایداری و ارزش های محیط زیست، در ترکیب با دیدگاه های معمارانه به دست یابی این ساختمان ها به طرح های نوآورانه و ریخت و فرم منحصر به فرد نیز یاری می رسانند. هریک از رویکردهای شناسایی شده در ترکیب با سایر رویکردها نقش و جایگاه ویژه ای را در این ارزش گذاری ها بدست آورده اند که مطالعه متن مقاله به روشنگری در این زمینه پرداخته است.
مقایسه تطبیقی الگوی فضایی مسکن شهری مبتنی بر پیشینه تاریخی و اجتماعی شهر (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ خانه به عنوان مهم ترین مکانی که سازگار بازندگی انسان باشد شناخته شده است. به علت عدم شناخت کافی از کاربران و نیازهای آن ها، امروزه شاهد تغییرات زیادی در مبحث مسکن هستیم که منجر به بی هویتی خانه ها و حرکت به سوی یکسان سازی در سطح کشور شده است و پیامدی جز عدم رضایت مندی کاربران، تغییر هنجارهای اجتماعی و از بین رفتن هویت بومی ساکنان نداشته است. درعین حال روی آوردن به اصول مبتنی بر شناخت نیازها، شیوه زندگی، باورهای بومی که در طول زمان تبدیل به فرهنگ آن جامعه شده است، می تواند موجب افزایش حس تعلق به فضا و در کل رضایت مندی ساکنین از برآورده شدن نیازهای واقعی خویش شود. در این پژوهش هدف آن بوده است که به بررسی الگوهای مسکن و تحولات آن در گذر زمان با در نظر گرفتن عوامل اجتماعی مؤثر پرداخته شود؛ لذا به بررسی نظام ساختاری موجود و به بازشناسی ویژگی های اصلی معماری بومی شهر اردبیل پرداخته شده است. پژوهش کمی- کیفی بوده و از روش تحقیق تاریخی و پیمایشی بهره گرفته شده است. در این راستا با ریش سفیدان و اهالی شهر مصاحبه شده و همچنین برداشت میدانی از 36 نمونه خانه در شهر اردبیل مربوط به سه دوره کلی سنتی، سنتی- معاصر و معاصر، انجام شده است؛ تا به تغییرات خانه بومی اردبیل در گذر زمان از نظر تغییرات شیوه زندگی و ویژگی های کالبدی در این خانه ها و تأثیر این تغییرات بر روند تغییر الگوی مسکن شهر پی برده شود. پس از جمع آوری داده ها به دست آمده با استفاده از نرم افزار Excel به طبقه بندی و نمایش اطلاعات در قالب نمودار ها پرداخته شده است. در نهایت مقایسه تطبیقی تغییرات سه دوره فرض شده برای عوامل تأثیر گذار از قبیل شکل کلی خانه ها، الگوی پلان خانه ها، ویژگی های کالبدی و میزان بهره گیری از فضاها ارائه گردیده است.
دستیابی به مولفه های معماری فضاهای آموزشی ویژه کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان کم توان ذهنی به لحاظ جسمانی، عقلانی، رفتاری و اجتماعی تفاوت قابل ملاحظه ای با سایرکودکان دارند . هدف از پژوهش حاضر، شناخت و بررسی عواملی است که موجب کیفیتی ویژه در معماری فضاهای آموزشی کودکان کم توان ذهنی ، که متناسب با ویژگی های ذهنی، جسمی، روحی و رفتاری آنها است، می شود تا بتوان از حداکثر توانایی های این دسته از کودکان که نیازهای ویژه ای دارند، بهره برد. در این پژوهش از روش تحقیق پیمایشی بهره گیری شده، که اطلاعات ضمن جمع آوری و طبقه بندی، با استفاده از آزمون « خی دو » در نرم افزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار می گیرد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش متشکل از 45 دانش آموز کم توان ذهنی ( 21 دختر، 24 پسر) مقطع چهارم، پنجم و ششم ابتدایی می باشد، که برخی از آنها چند معلولیتی می باشند. یافته ها نشان داد عواملی همچون جنس مصالح، صوت، رنگ ها و تناسبات در فضاهای آموزشی تاثیر محسوسی در سطح کیفی اینگونه محیط ها دارد. طبق یافته های این پژوهش کودکان کم توان ذهنی دارای ذهنی مغشوش و مضطرب می باشند که محیط های معماری می توانند با استفاده از فرم های نرم و منحنی، رنگ ها و ابعاد و تناسبات محیطی موجب افزایش توان رفتاری کودک شوند. در نتیجه با توجه به تاثیر مثبتی که محیط های معماری می تواند در روند رو به رشد کودکان کم توان ذهنی داشته باشد، طراحی فضاهای آموزشی از اهمیت ویژه ای برخوردار است و اینگونه محیط ها باید امن، آرام و در عین حال محرک باشد.
تبیین چارچوب مفهومی عدالت فضایی در برنامه ریزی شهر ی با محوریت مفهوم عدالت در مکتب اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال پنجم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱
75-84
حوزههای تخصصی:
تسلط نظام سرمای هداری برفضاهای شهری، شهرها را با چالش های بسیاری روبرو کرده است که یکی از مهمترین این چالش ها، ب یعدالتی فضایی و نابرابری در توزیع خدمات در شهرهاست. این چالش ها، در دهه 1960 و 1970 میادی توسط اندیشمندان شهری نئومارکسیست همانند هنری لوفور، مانوئل کاستلز و دیوید هاروی شناسایی و مورد نقادی قرار گرفت. پی شقراولان عدالت در فضاهای شهری به دلیل وابستگی شان به مکاتب بشری و همچنین داشتن نگاه ت کبعدی و ایستا، نتوانستند تا کنون به یک چارچوب مفهومی از عدالت در فضاهای شهری برسند؛ این در حالی است که در آموزه های مکتب اسام، مفهوم عدالت، یک مفهوم پویا و چندجانبه بوده و عدل و حق لازم و ملزوم هم به حساب آمد هاند و عدالت به عنوان یک ابزار مهم برای رساندن حق به صاحب واقعی اش معرفی شده است. این تحقیق از نوع توسع های بوده و در آن از روش تحلیل منطقی استفاده شده است. هدف تحقیق، ارائه چارچوب مفهومی از عدالت اسامی در فضاهای شهری است. برای تبیین این چارچوب از شش معیار " برابری فرص تها، آزادی، نیاز، اصل تفاوت، استحقاق، منفعت عمومی " استفاده شده است که این معیارها از متون علمی و اسامی استخراج شد هاند. چارچوب مفهومی ارائه شده بیشتر متوجه محتوای برنام هریزی شهری است تا فرآیند آن.
از اتوپیای خیالی تا دستوپیای واقعی سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم دی ۱۳۹۸ شماره ۷۹
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاریخ سینما نمونه هایی را آشکار می سازد که نشان از آن دارد، فیلم سازان با خلق آثار خود در گونه های مختلف، در جهت نقد و تغییر جامعه کنونی و رسیدن به اتوپیا (آرمان شهر)ی مفروضشان در تلاش بوده اند، اما در رسیدن به این مسیر، ناپایدار و متزلزل بوده و شهر آرمانی شان را به دستوپیا (ویران شهر) تبدیل کرده و به تصویر کشیده اند. سینمای ایران نیز بر همین منوال رفتار نموده و تولیدات فراوانی را تجربه کرده است. تخیل و توهم زدگی، بدبینی، تقدیرگرایی، ناباوری و بی اعتقادی عناصر اصلی دستوپیاست و سینمای با شهرت جهانی ایران مملو از سوژه هایی بوده که بن مایه اش از این مضامین تشکیل شده است. مسئله اصلی پژوهش واکاوی چگونگی و چرایی دورشدن فیلم سازان سینمای ایران از اهداف آرمان شهر مورد علاقه خود و مخاطبانشان، و رسیدن به ویران شهر ناخواسته واقعی در دوره های گوناگون تاریخی است. هدف: این پژوهش با هدفی کاربردی بررسی آرمان خواهی سینمای ایران را مورد مطالعه قرار داده است. روش تحقیق: روش تحقیق کیفی و با رویکردی تاریخی-تحلیلی، به مرور منابع کتابخانه ای، مشاهده فیلم و مقایسه تاریخی سینمای ایران و مصاحبه می پردازد. نتیجه گیری: نتیجه حاصله نشان از آن دارد که سینمای ایران در تمام دوره های تاریخی به سوی دستوپیا گرایش پیدا کرده است.