فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
نقش جهان سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
71-78
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر در انواع ساختمان ها با کاربری های گوناگون، آنچه در امر طراحی معماری بیشتر به نظر می آید، تغییرات پس از بهره برداری توسط کاربران می باشد که این تغییرات از نظر عدم رعایت الزامات طراحی و توجه نکردن به تغییرات ابعاد دیگر آن مانند تأسیسات و ... در مرحله پیش از بهره برداری است. در فرآیند طراحی گاه با تغییری ناگهانی مواجه می شویم و با توجه به ساختار سنتی روند طراحی، این تغییر در ابعاد دیگر اعمال نمی گردد و در مرحله پس از بهره برداری خطاهای طراحی، خود را نشان می دهند و تغییرات الزام آور می شود، از این بُعد می توان ارائه مدلی که تغییرات طراحی را دنبال کند و در مرحله ی پیش از بهره برداری به رفع آن ها بیانجامد؛ لازم دانست. مدل سازی اطلاعات ساختمان (BIM) با رفع پیچیدگی ها، در مراحل طراحی، تولید و ساخت، تغییرات احتمالی را با یکپارچه سازی اطلاعات ساختمان در دیگر اجزای بنا، پیش بینی کرده و خطاهای پس از بهره برداری و ساخت را کاهش می دهد. هدف کلی پژوهش حاضر، توسعه ی نوعی روش بهبود طراحی معماری در مرحله ی پیش از بهره برداری است؛ با هدف اثربخشی فاکتورهای بهبود دهنده، با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان، طراحی نهایی انجام می گردد. در حقیقت این الگو فرضیات مورد نیاز طراح را در قالب ضعف ها، قوت ها، تهدیدها و فرصت ها به منظور کاهش خطاهای حاضر و بهبود طراحی در آینده ارائه داده و طراح با استفاده از مدل اطلاعات ساختمان فرآیندهای مرتبط را در قالب نحوه ی پاسخگویی فرآیند ساخت به فشارهای در حال افزایش از جانب پیچیدگی بیشتر، توسعه سریع تر و تداوم پذیری بهبود یافته در قالب فناوری BIM ترسیم می نماید؛ زیرا که فعالیت های سنتی قادر به پاسخگویی این فشارها نمی باشند. امید است با فراگیر شدن روش مدل اطلاعات ساختمان در عرصه ی ساخت و ساز کشور، هزینه های ساخت و استفاده های عملکردی بعدی کاهش پیدا کند و عملکرد بهبود یافته از خطاهای احتمالی در پس از بهره برداری بکاهد.
نخستین بیانیه انجمن علمی معماری منظر ایران
حوزههای تخصصی:
تأسیس انجمن علمی معماری منظر ایران در بهمن ماه 1391 نقطه عطفی در جامعه علمی و حرفه ای ایران در ارتباط با مقوله مکان و فضا بود.
دستاوردهای نوین دانش بشر و رویکردهای نویافته او در مواجهه با محیط و پیرامون، علم منظر را پدید آورد که با سرعت خیره کننده ای در جهان در حال رشد و توسعه است. همنشینی آن با علوم دیگر مستمراً زمینه ها و رشته های جدیدی را خلق می کند که هر یک نیازی از انسان فرهنگی امروز در قبال تنگناهای محیط زندگی او را برآورده می سازد.
سال اول انجمن علمی معماری منظر ایران به تدوین اساسنامه، تنظیم مقدمات تشکیلات خود، استقرار نهادهای قانونی و آگاهی رسانی به دست اندرکاران مصروف شد.
اینک در پایان نخستین سال فعالیت انجمن، بیانیه 10 نفر اعضای هیئت مؤسس در پاسخ به سؤال کلی ضرورت تشکیل انجمن از نظرگاه های مختلف در قالب یک بیانیه تحلیلی در اولین کنگره سالیانه انجمن علمی معماری منظر ایران در 21 اسفندماه 1392 تقدیم علاقه مندان می شود.
امید که راه تعالی جامعه ایران با مشارکت جوانان و متخصصان این حوزه هر چه هموارتر و دست یافتنی تر شود.
کنکاشی در نقش پل به عنوان گونه ای از فضاهای شهری (نمونه مطالعاتی: پل طبیعت تهران)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ همواره پل ها به عنوان عناصر برجسته مناظر شهری مطرح بوده اند، پل هایی که می توانند به همان اندازه ای که موجب بهبود ارتباط فیزیکی و بصری شوند، پیوندهای اجتماعی را ارتقا بخشند. بااین حال امروزه عطف توجه پل های شهری به نیازهای ترافیکی بوده و توجه چندانی به زندگی جمعی نداشته اند که همین امر، ضرورت گونه شناسی و بازاندیشی در نقش پل های شهری را به امری ضروری مبدل می سازد؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف گونه شناسی پل در شهر، به نقش و اهمیت آن در جایگاه فضای شهری تأکید داشته و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی پل طبیعت تهران به عنوان نمونه ای از پل در این جایگاه پرداخته است. نتایج حاصل از مطالعات نیز حاکی از این امر می باشد که پل ها اگرچه دارای گونه های متنوعی هستند اما صرفاً نباید به عنوان یک کار عمرانی بلکه باید به عنوان یک عنصر مهم شهری، مقصدهای اجتماعی- فضایی و به منظورانجام فعالیت های دسته جمعی، قرار ملاقات، مشاهده محیط پیرامون و غیره نیز بکار روند تا علاوه بر نقش جابجایی تا حد زیادی کمبود فضای شهری در شهرهای کنونی را جبران کرده و با طراحی بر اساس اصول و معیارهای فضاهای شهری موفق بر ارزش و غنای محیط های شهری بیفزایید.
مدل مفهومی ارتباط معنایی هنر و فضای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم آذر ۱۳۹۷ شماره ۶۶
5 - 16
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش : ارتباط هنر و فضای شهری در طول تاریخ موجب انتفاع هر دو پدیده بوده است. اما شتاب تحولات سده گذشته موجب چالش هایی در زمینه ارتباط هنر با فضاهای شهری در کشور ما شده، به گونه ای که هنر به کارگرفته شده در شهر بیش از هر چیز ماهیتی فرمایشی و الصاقی دارد و نه مردمی، واجد معنا و همخوان با ویژگی های فضا. در ارتباط با ارتقای کیفی فضاهای شهری دو نگاه اصلی به پدیده هنر شهری وجود دارد : «هنر به منزله وسیله ای برای زیباسازی فضا» و «هنر به منزله وسیله ای برای تقویت ارتباط ذهنی مخاطب با فضای شهری». در دیدگاه دوم، تأکید اصلی بر ارتقای معنای فضای شهری از طریق هنر است. ارتباط هنر و فضای شهری در لایه عمیق تر ذهنی و معنایی، مستلزم کشف سازوکار ارتباط مخاطب/کنشگر با فضا و هنر شهری است که دغدغه اصلی این پژوهش است. هدف پژوهش : این پژوهش به دنبال ارایه چارچوبی مفهومی به منظور توضیح ارتباط بهینه دو پدیده هنر و فضاست. با این هدف، پس از بررسی بعد معنایی فضای شهری از خلال آرای صاحبنظران، نیز بررسی سازوکار انتقال معانی توسط هنر، مدلی برای نحوه همکاری هنر در ساخت، تقویت و بازیابی معنای فضای شهری ارایه شده است. روش پژوهش : روش مورد استفاده در پژوهش، تحلیل محتوای کیفی است. در مرحله اول، از طریق تحلیل مقایسه ای سازوکار انتقال معانی هنر و فضای شهری، مدل اولیه پژوهش ارایه شده است. مضامین ارتباطی در قالب «هنرمند و قدرت ها/کالبد»، «مخاطب جمعی/اجتماع»، «مخاطب فردی/شخص» از مدل، استخراج شده و سپس با بررسی این مضامین از طریق تحلیل محتوای پژوهش های صورت گرفته در این زمینه، ابرهنجارها و هنجارهای معطوف به هنر و فضای شهری استنتاج شده است. نتیجه گیری : ابر هنجارها، سه مفهوم اصلی «زمینه گرایی فرهنگی»، «دموکراسی» و «تجربه زندگی روزمره» هستند که خود به هنجارهایی هم در ارتباط با به کارگیری هنر در فضا و هم در ارتباط با نحوه انطباق فضای شهری با هنر مشتق می شوند. همچنین به تأثیراتی که این هنجارها از طریق معنابخشی به فضای شهری بر کیفیت آن می گذارند نیز پرداخته شده است.
بررسی عملکرد بازشوهای دوپوسته در ساختمان های سنتی نواحی سردسیری ایران؛ نمونه ی موردی: خانه قدکی و خانه گنجه ای زاده در تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری بومی در هر اقلیم با محیط پیرامون خود هماهنگ بوده و در تمامی خرد اقلیمها، فرمت و کالبد معماری از کل تا جزء در راستای پاسخگویی به شرایط محیطی و به منظور آسایش و راحتی انسان، شکل گرفته ا ست . در این راستا، حفظ ساختمان در برابر سرمای محیط و استفاده ی بهینه از نور خورشید به عنوان منبع گرما در نواحی سرد کشورمان، که طول دوره ی سرما بسیار طولانیتر از دوره ی گرما می باشد، همواره الویت طراحی معماران سنتی اینمناطق بوده است. پوسته های ساختمانی مرز بین فضای داخل و خارج ساختمان هستند و نقش مؤثری در کاهش مصرف انرژی بر عهده دارند. از میان پوسته ها و جداره های مختلف پرکاربرد در مناطق مختلف سردسیر، نماهای دوپوسته یکی از بهینه ترین انتخابها در مدیریت تعامل بین فضای داخلی و خارجی بوده است . ارزیابی نقشه ها و مشاهدات میدانی صورت گرفته از جداره ها و بازشوهای موجود در ساختمانهای سنتی شهر تبریز، که قدمت بیشتر آنها به دوران قاجار بر می گردد، حاکی از کاربست بازشوهای دو جداره ای است که به منظور ورود حداکثری نور و حداقل اتلاف حرارتی مورد استفاده قرار گرفته است. در این مقاله از روش تحقیق کمی با تکنیک های مدل سازی عددی برای یک نمونه ی موردی شاهد استفاده شده و هدف اصلی آن اعتبارسنجی به تفکر معماران سنتی بر مبنای مدلسازی عددی بازشوهای دوپوسته در ساختمانهای واقع در اقلیم سرد است. از اینرو، با شبیه سازی انرژی یک واحد آزمایشی شاهد به ابعاد 4×5 متر واقع در اقلیم سرد تبریز با هندسه، جانمایی و مشخصات مصالح بازشوهایی تقریباً منطبق بر بازشوهای خانه های قدکی و گنجه ای زاده، عملکرد نمای دوپوسته در کاهش مصرف انرژی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج شبیه سازی نشان می دهد که مصرف انرژی گرمایشی در واحد شاهد مورد نظر با استفاده از نمای دوپوسته و با در نظر گرفتن تمامی فرضیات بکار رفته در شبیه سازی ها حدود 64/42 % کاهش می یابد.
توسعه چارچوب مفهومی مدیریت ارزش مبنا در مکان های فرهنگی تاریخی ؛ (با نگاهی به فرهنگ اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
1-14
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر بدنبال تحولات صورت گرفته در نگرش به میراث فرهنگی و ارزش های آن، رویکرد مدیریت مکان های فرهنگی -تاریخی نیز دستخوش تغییرات گردیده است. رویکرد ارزش مبنا به عنوان رایج ترین رویکرد مدیریتی از اواخر قرن بیستم مورد توجه مجامع علمی در سطح بین المللی قرارگرفته است; این رویکرد که به واسطه منشور بورا به جامعه حفاظتی ارائه گردید، از طریق تجربیات عملی مؤسسه ی حفاظتی گتی و نظریه های افرادی همچون جیمزکر توسعه یافت و بعدها به سازمان ها و مؤسسات بین المللی دیگری راه یافت. بررسی اسناد بین المللی، نظریه های مرتبط، جایگاه و اولویت ارزش های میراث فرهنگی در قرآن کریم و نهایتاً مدیریت بر مبنای نظام ارزشی فرهنگ اسلامی نشانگر آن است که رویکرد ارزش مبنا، پاسخی مناسب برای شناخت جنبه های پیچیده و در حال توسعه میراث ارائه می نماید که هدف اصلی آن حفظ اهمیت معنایی مکان و ارتقاء ارزش هایی است که توسط همه ی گروه های جامعه به آن نسبت داده می شود و دستیابی به این هدف از طریق برنامه ی مدیریتی ساختاریافته و مبتنی بر سیستم ارزشی جامعه میسر می گردد از این رو مقاله حاضر از طریق بازخوانی اسناد و دستورالعمل های عملیاتی سازمان های بین المللی از یک سوی و دیدگاه های صاحب نظران و جایگاه میراث فرهنگی و ارزش های آن در فرهنگ اسلامی از سوی دیگر، با بهره گیری از روش کیفی و راهبرد تحلیل محتوا در پی توسعه چارچوب مفهومی مدیریت ارزش مبنا از طریق ارائه فرآیند کلی برنامه ی مدیریتی می باشد. بر مبنای چارچوب مفهومی مدیریت ارزش مبنا در این مقاله، اهمیت معنایی مکان که خود در برگیرنده ارزش های میراث است و بر مبنای سیستم ارزشی جامعه اسلامی و مد نظر قرار دادن اولویت بندی آن ها از دیدگاه قرآن کریم تنظیم می گردد به عنوانِ هسته ی اصلی چارچوب پیشنهادی معرفی می گردد. به منظور حفظ اهمیت معنایی مکان باید سه مرحله درک مکان، سیاستگذاری و مدیریت مورد توجه واقع شوند و این فرآیند به واسطه مشارکتِ متخصصان حفاظت، جامعه محلی و ذینفعان محقق می گردد.
سیر تطور کشکول از منظر هانس روبرت یاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم مرداد ۱۳۹۷ شماره ۶۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : کشکول ظرف کشتی شکلی ا ست که سابقه ای طولانی در ایران داراست؛ و فرض مقاله بر این است که کاسه های کشتی شکل میگساری بر اثر دریافت های متوالی در ادب فارسی، به کشکول تبدیل شده است؛ و می توان با دو مبحث بازسازی افق انتظار و زنجیره دریافت هانس روبرت یاوس به تحلیل این سیر تطور پرداخت. هدف : این پژوهش بررسی سیر دریافت فوق از طریق مفاهیم بازسازی افق انتظار و زنجیره دریافت در آرای یاوس است. بازسازی افق انتظار روشی سه مرحله ای است که به وسیله آن می توان به معیاری که مخاطبین برای ارزشگذاری و تفسیر آثار یک عصر به کار می بردند، پی برد؛ زنجیره دریافت به سیر بسط آثار طی دریافت های متوالی گفته می شود که می توان با بررسی آن از اهمیت تاریخی و چگونگی سیر تکامل آثار آگاهی یافت. البته لازم به ذکر است تا حال از آرای یاوس برای بررسی آثار هنری نیز بهره گرفته شده است. ولی بدون داشتن سندی از دریافت مخاطبین فقط می توان به حدس هایی از چگونگی انتظار آنها بسنده کرد. در این مقاله برای اولین بار از دریافت های یک گونه اثر هنری صناعی (کشتی) در متون ادبی برای تحلیل ماهیت دریافت مخاطبین آن بهره گرفته شد. روش پژوهش : در مورد چگونگی روش پژوهش باید گفت، ابتدا افق انتظار کاسه های کشتی شکل به استناد متون ادب فارسی بازسازی و از آنجا که در افق انتظار این ظرف سیر دریافت های مکرری دیده شد که موجب به وجود آمدن ظرفی دیگر به نام کشکول شده است، از مبحث زنجیره دریافت یاوس نیز بهره گرفت. نتیجه گیری : بازسازی افق انتظار کشتی به استناد متون ادبی نشان داد، زنجیره دریافت غنی از این ظرف وجود داشته است؛ به گونه ای که کشتی میگساری در سیر دریافت های متوالی، به استعاره ای از وسیله نجات از بحر غم، و بر اثر تکرار، تبدیل به نماد رهایی از غم شده، سپس با افزوده شدن زنجیر، به نماد فقر که موجب رهایی از متعلقات دنیا می باشد، تبدیل شده است؛ مستند این مدعا آنکه برخی کشکول ها با اشعار نشاندهنده زنجیره دریافت از یک ظرف میگساری تا نماد فقر، آذین شده اند. بنابراین می توان کشکول را، یکی از منحصر به فردترین و غنی ترین آثار ایران به لحاظ زنجیره دریافت محسوب کرد؛ و در گامی فراتر دستاوردهای روش شناختی این پژوهش از جمله بهره گیری از متون ادبی برای اطلاع از جایگاه زیبایی شناختی یک اثر هنری کاربردی، استفاده از بحث زنجیره دریافت مخاطب در روش بازسازی افق انتظار و همچنین بررسی سیر تطور یک استعاره تا نماد در بحث زنجیره دریافت، می تواند زمینه ساز پژوهش های دیگری در حوزه ادبیات، هنر و زبان شود.
معماریِ سلطنتیِ هخامنشی: نمادی از فناوری و خِرد انسانی در عهد باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستاوردهای هنری و معماری هخامنشیان از دیرباز توجه محققان را به خود جلب کرده اند، اما بیشتر تحقیقات صورت گرفته در این حوزه ها به یافتن ریشه های آثار امپراتوری هخامنشی در دیگر تمدن های باستان معطوف بوده است. در دهه های اخیر، تلاش های ارزشمندی برای شناخت مستقلی از تاریخ و ارزش های هنری آثار هخامنشی صورت گرفته، اما معماری و به ویژه فناوری به کارگرفته شده توسط آنان، تنها به صورت محدود و پراکنده بررسی گردیده است. چنین مطالعاتی نمی تواند افق های جدیدی را برای درک بهتر فرهنگ ساختمان سازیِ آن عصر پیش روی محققان باز کند. تحقیق حاضر در جست وجوی پر نمودن این خلأ دانش است. با در نظر گرفتن ویژگی های منحصربه فرد مهندسی در کاخ های هخامنشی، شناخت فناوری هایی که برای اجرای این بناها به کار گرفته شده، اهمیت فراوان دارد. با استفاده از پژوهش تاریخی تفسیری و تحلیل مهندسی از اسناد باستان شناسی، این مقاله روش های کاربرد مصالح و فنون ساختمانی، چگونگی مقابله با نیروهای ویرانگر طبیعت و روند توسعه فناوری معماری در امپراتوری هخامنشی را معرفی می کند. درک تقریبی از ویژگی های مصالح ساختمانی و نحوه جریان یافتن نیروها، همچنین کاربرد و ترکیب فناوری های موجود و توسعه هوشمندانه روش های جدید برای بهبود رفتار سازه ای بنا، از جمله مواردی بودند که ساخت بناهای عظیم سلطنتی هخامنشی را امکان پذیر ساخت.
تحلیل تاثیر احداث زیرگذر خیابان کریم خان زند شیراز به عنوان پروژه محرک توسعه بر ادراک شهروندان از کیفیت های محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروژه های محرک توسعه می توانند نقش تاثیرگذاری بر ارتقاء کیفیت های محیطی فضاهای شهری داشته باشند و زمینه تقویت ابعاد اقتصادی، هویتی و اجتماعی این گونه فضاها را فراهم آورند. از این رو هدف اصلی این پژوهش تحلیل تطبیقی ادراک شهروندان از کیفیت های محیطی فضاهای شهری در دو بازه زمانی قبل و بعد از انجام یک پروژه محرک توسعه است. به این منظور پروژه احداث زیرگذر در خیابان کریم خان زند شیراز و فضاهای شهری شکل گرفته در محدوده مجموعه بناهای تاریخی زندیه (بازار وکیل، ارگ کریم خان و باغ نظر) به عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شده است. در این پژوهش از روش های تحقیق توصیفی- تحلیلی و پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق کلیه کسبه، شاغلین و ساکنان بالای 18 سالی بودند که از فضاهای شهری موجود در محدوده پروژه زیرگذر احداث شده به صورت مداوم استفاده می کردند. با توجه به نامشخص بودن تعداد دقیق جامعه آماری، حجم گروه نمونه 384 نفر بوده و تعداد آن با استفاده از فرمول کوکران محاسبه شده است. به منظور پیشبرد پژوهش، مولفه های محیطی دسترسی، امنیت، خوانایی، هویت، جذابیت، انطباق پذیری، تعامل اجتماعی و کارایی اقتصادی در قالب ابعاد چهارگانه عملکردی، ادراکی، زیباشناختی و زیست محیطی معرفی شده اند و ادراک شهروندان از وضعیت هر کدام از این مولفه ها در دو بازه زمانی قبل و بعد از احداث پروژه با استفاده از تکنیک پرسشگری بررسی و تحلیل شده است. برای مقایسه گویه های مرتبط با هر کدام از کیفیت ها در قبل و بعد از اجرای پروژه از آزمون ناپارامتریک ویلکاکسون Wilcoxon استفاده شده است. نتایج حاصل از این آزمون نشان می دهد که از نظر پاسخگویان بیشترین اثرگذاری در مولفه دسترسی با میانگین 1.78 رخ داده است و پس از آن مولفه های خوانایی و کارایی اقتصادی با میانگین1.87 قرار دارند. همچنین در این پژوهش راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت های محیطی فضاهای شهری ارائه شده است که با پروژه های محرک توسعه در ارتباط هستند.
طراحی پارامتریک نمای متحرک با هدف ارتقاء بهره وری روشنایی و آسایش بصری؛ بررسی موردی: ساختمان های اداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
85 - 100
حوزههای تخصصی:
بهره گیری از نور طبیعی در فضا های داخلی، افزون بر کاهش مصرف انرژی، تأثیرات مثبت فیزیکی و روانی بر کاربران را نیز در پی دارد. در کنار فواید استفاده از نور طبیعی باید توجه داشت که زیاده از حد بودن مقدار نور در فضا، منجر به بروز نارضایتی بصری و خیرگی می شود. در این مطالعه بهره وری روشنایی یک پوسته متحرک با طرح اسلیمی مورد بررسی قرار گرفته است. شش ضلعی های این طرح به عنوان بازشو در نظر گرفته شده اند و حرکت آن ها وابسته به موقعیت خورشید می باشد. هدف از طراحی این پوسته و سناریوی حرکتی آن، تأمین آسایش بصری در یک فضای اداری با نمای جنوبی در شهر تهران است. همچنین در مقابل پوسته، پانل های افقی با هدف کاهش تابش مستقیم نور خورشید در نظر گرفته شده اند. برای مدل سازی از نرم افزار گرس هاپر برای راینو، استخراج داده های آب و هوایی و موقعیت خورشید از پلاگین لیدی باگ، آنالیز نور از پلاگین هانی بی و برای یافتن حالات بهینه از نرم افزار دیزاین اکسپلورر استفاده شده است. آنالیز های خیرگی در ساعات بحرانی در 4 روز بحرانی سال انجام شده اند. نتایج آنالیز های روشنایی سالانه نشان داد که اعمال پوسته متحرک، نقش قابل توجهی در افزایش بهره وری روشنایی دارد و با معیار های آسایش بصری سیستم ارزشیابی لید مطابقت می کند و در اغلب ساعاتی که آنالیز خیرگی صورت گرفته، میزان خیرگی در حد نامحسوس است.
الگوی نوین از دستور زبان شکل در معماری خانه امروز؛ نمونه موردی : خانه های مجموعه ای قاجاری شهرهای تبریز و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال پانزدهم شهریور ۱۳۹۷ شماره ۶۳
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : با توجه به سرعت تغییرات ایجادشده در حوزه های معماری، نمی توان گفت این هنر عاملِ ارتقای کیفیت های زیستن نیز بوده و جوابگویی به ابعاد جامع تری از نیازهای انسان را به همراه داشته است. ساکنان بناهای امروز در بیشتر موارد از فضاهای زیست خود ناراضی و با وجود گسترش امکانات، بناهای امروز زیباتر و انسانی تر از بناهای دیروز نیستند. در مواردی، معماری به یک سرپناه یا نمایشی از سلایق فردی معمار و کارفرما تقلیل یافته و از شأن حقیقی خود دور شده است. آنچه امروز نمایان است، خالی شدن از دیروز و گم شدن در آن همه معناست. این مقاله برآن است که با توجه به گذشته ما ، چرا ساکنان بناهای امروز در بیشتر موارد از فضاهای زیست خود رضایت نداشته و واکنش های طبیعی و احساسی خود را نسبت به محل زندگی شان ازدست داده اند. افق دید این مقاله تبیین الگویی نوین با استفاده از دستور زبان شکل<sup>1 </sup>برای خانه معاصر بر اساس جوهره معماری خانه های دوران قاجار است. هدف : این مقاله برآن است که با استناد به ویژگی های کالبدی و معناییِ خانه های مجموعه ای<sup>2</sup> دوره قاجارِ شهرهای تهران و تبریز، به الگویی قابل استفاده در خانه های امروز دست یابد. در این راستا اهداف زیر مطرح می شود: 1. چگونگی تبیین الگوی نوین با استفاده از دستور زبان شکل 2. چگونگی ایجاد شکل های پایه در خانه های مجموعه ای قاجار شهرهای تبریز و تهران 3. درک معنایِ نهفته در شکل های متنوع خانه های قاجاری تبریز و تهران. روش تحقیق : این پژوهش از نوع کیفی است؛ فن تحلیل داده ها، دستور زبان شکل است. دستور زبان های شکلی، سامانه های تولیدکننده ای هستند که بر پایه مجموعه ای از قاعده های شکلی به طراحی منجر شده و برمبنای الگوریتم کار می کنند. الگوریتم فرایندی است با خروجی هایی که حاصل دستورالعمل ها یا قوانینی برای اجرا در مجموعه ای از داده هاست. روش شناسایی قوانین، تأویل پدیدارشناسانه خانه های دوره قاجاری با روش ماکس ون منن<sup>3</sup> است. کیفیت خانه قاجاری در این مقاله به عنوان یک تحقیق پدیدارشناسانه بر مبنای بیان تجربه زیسته در مکان چهار خانه قاجاری استوار است. خروجی ها نیز الگوهای نوین خلق شده هستند. نتیجه گیری : در فرایند دستورزبان شکل، داده ها، چهار خانه منتخب پژوهشگر است. ترسیم اشکال پایه بر اساس چگونگی قرارگیری فضاها در این خانه هاست؛ مجموعه قوانین با روش پدیدارشناسی ون منن تعریف می شود. قوانین از طریق مصاحبه های عمیق و تأویل و تفسیر مصاحبه ها با افرادی که تجربه زیستن در خانه های انتخاب شده دارند، وضع می شود. درنهایت درون مایه های اصلی حاصل از این روش "پیوند با محیط، شادی، آرامش، جدایی از زندگی روزمره" استخراج شده که در فضاهایی چون ایوان، زیرزمین، فضای سبز و هشتی و شاه نشین نمایان می شود. این فضاها درواقع، قوانین دستورزبان شکل هستند. در آخردر فرایند الگوریتمی دستور زبان شکل، در درخت تصمیم گیری، به ایجاد الگوهای جدید منجر می شود.
شهر اسلامی: تخیل یا واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۳ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
33 - 47
حوزههای تخصصی:
شهر اسلامی واژه ای است که شرق شناسان ، عمدتا فرانسوی، با مطالعه کالبدی شهرهای شمال افریقا، جعل کرده اند و پاره ای از ویژگی ها را درباره ی شهرهایی که با آن برخورد داشتند بیان نمودند و به شهر اسلامی نسبت دادند در صورتی که این ویژگی ها برخی به اقلیم و برخی به در هم آمیختگی فرهنگ و آداب و رسوم سرزمینی با فرهنگ اسلامی باز می گردد که هیچ کدام ربطی مستقیم با آموزه های تکوینی و تشریعی جهان بینی اسلامی ندارد. برای بررسی مفهوم شهر در دین اسلام باید به مهمترین کتاب آن یعنی قرآن کریم و همچنین سنت پرداخته شود تا شاید بتوان ویژگی های تکوینی و تشریعی شهر اسلامی را دریافت. در این مقاله برای کاوش در مفهوم شهر از روش پدیدارشناسی و تأویل متن استفاده شد و چهار مفهوم(بلد، قریه، مدینه و مصر) ازکتاب مبین برای شهر استخراج گردید که ویژگی های این مفهوم توسط تفاسیر علمای مطرح دین و بررسی روایات مربوطه توسط آنها روشن و تکمیل شد و این ویژگی ها با نظریات شرق شناسان درباره ی شهر اسلامی و با نظریات جدید شهرسازی در جهان و همچنین با ویژگی های شهر معاصر(اسلامی) مقایسه و تطبیق گردید. بررسی های انجام شده نشان می دهد که در شریعت اسلامی برای نحوه ی زیست انسانها و سبک زندگی آنها دستورالعمل های مشخص وجود دارد که تعیین کننده ی شرایط زیست آنها در شهر می شوند و در نهایت شهر تحت تاثیر این شیو ه ی زیست و سبک زندگی شکل می گیرد و کالبد آن را در کنار عوامل دیگر(فرهنگی، جغرافیایی و ...) می سازد.آنچه امروزه شهر اسلامی نامیده می شود، بسیار دور از آموزه های یاد شده است و نمی تواند شهر اسلامی باشد. شهری اسلامی است که هم ظاهر آن و هم باطن آن اسلامی باشد.
تأثیرپذیری تزیینات معماری کرمان از فرهنگ ایرانی، هندی و چینی از عهد صفویه تا دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال شانزدهم خرداد ۱۳۹۸ شماره ۷۲
65 - 80
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کرمان از دیرباز جایگاه تاریخی مهمی در ایران داشته و در دوره هایی این جایگاه با اهمیت تر شده است. از دوران صفوی و بعد از تبدیل بندرعباس به یک بندر مهم تجاری، کرمان به مرور تبدیل به یک نقطه مهم تجاری در پهنه کشور می شود و در یکی از شاخه های جاده ابریشم قرار می گیرد. در این زمان مبادلات زیادی با هندوستان و چین در کرمان انجام شده و در نتیجه این شهر از یک شهر درجه دو به یک شهر درجه یک تبدیل می شود. بررسی تأثیر این مراودات و نزدیکی جغرافیایی روی معماری و تزیینات کرمان از دوران صفوی به بعد بسیار کم بوده است.<br /> هدف : هدف تحقیق حاضر واکاوی تزیینات ساختمان های کرمان از دوران صفوی به بعد و بررسی تأثیرات این موارد از سایر کشورها به خصوص هندوستان و چین است. با درنظرگرفتن برخی از بناهای این دوران در کرمان تحقیق حاضر به دنبال تحلیل و دسته بندی تزیینات ساختمان های کرمان از لحاظ اصالت و نوع تزیین است.<br /> روش تحقیق : روش تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش جمع آوری داده ها بر مبنای اطلاعات کتابخانه ای است. برای آنالیز داده ها از شیوه قیاسی استفاده شده است. در این تحقیق به منظور تحلیل و دسته بندی تزیینات معماری بناها از لحاظ اصالت، از میان بناهای برجای مانده تعدادی بنا انتخاب و به تحلیل ویژگی های طراحی آنها پرداخته شده است. انتخاب نمونه ها بر مبنای دوره ساخت آنها و داشتن تزیینات معماری اعم از کاشی کاری، آجرکاری، نوع رنگ و احجام استفاده شده در آنها بوده است. فرضیه تحقیق حاضر آن است که تزیینات معماری کرمان از دوران صفویه به بعد ترکیب تزیینات اصیل ایرانی، هندی و چینی را به نمایش می گذارد.<br /> نتیجه گیری : نتایج کاوش ها فرضیه تحقیق را تأیید می کند. در بناهایی که مورد بررسی قرار گرفتند به وضوح ردپای معماری هندوستان و چین در کنار عناصر معماری سنتی ایرانی و گاهاً تأثیر معماری غرب دیده می شود. نتیجه تحقیق حاضر به ویژه از این جنبه حائز اهمیت است که باب جدیدی را در تحقیقات معماری ایران در دوره صفوی به بعد باز کرده و در دیدگاه های رایج گذشته سنت شکنی می کند.
معرفی اثر-عناصر معماری
حوزههای تخصصی:
Urban regeneration of a dysfunctional historic texture: a reflection on social theme in the northern zone of Naqsh-e Jahan Square of Esfahan
منبع:
Socio-Spatial Studies, Vol ۳, Issue ۷, Summer ۲۰۱۹
21 - 30
حوزههای تخصصی:
Nowadays, an important matter has emerged which is to pay attention to the problems of releasing historic textures. Urban regeneration with emphasis on social themes has always been a fundamental approach to eliminate the shortcomings of historic textures. Redefining social life and public events, creating unity and integrity, and social justice and etc. are of the main approaches to urban regeneration according to historical values and the existing identity in these textures.<br style="box-sizing: border-box;" /> This research is trying to identify the social themes of dysfunctional historic textures in the northern zone of Naqsh-e Jahan Square of Esfahan, and suggest proper solutions based on the current and past situation of this neighborhood, so that it can revitalize this area through a comprehensive plan and become able to play novel roles alongside its historic identity, in coordination with new urban centers. To do so, methods of desk research, survey research and questionnaire have been employed. The volume of the samples have been calculated with Cochran formula method and the data analyses have been done with SPSS software first, and then using GIS, they have been positioned on a limited-blocks level and by overlaps of indicators, known factors of the inefficiencies have been introduced so that the problems causing inefficiencies in textures with social themes can be tackled.
ارزیابی منظر و آثار بصری تفرجگاه رود کناری سراب گیان
حوزههای تخصصی:
جایگاه استفاده از مصالح ساختمانی در حفظ یا تهدید منابع زیست محیطی شهر تهران بررسی نمونه موردی آجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱
79-90
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی بستر حیات و گنجینه ای ارزشمند است که از سالیان دور برای انسان به یادگار مانده است؛ استفاده بی رویه و نادرست از آن می تواند اثرات غیر قابل بازگشتی برای محیط زیست و ادامه زندگی ایجاد کند. در این میان خاک یکی از عناصر ارزشمندی است که مراقبت در حفظ آن مانند سایر عناصر برای ادامه حیات ضروری است. مطالعات زمین شناختی نشان می دهد که خاکی که امروزه در اختیار داریم حاصل میلیون ها سال است و مصرف بیرویه و از بین بردن منابع آن غیر قابل بازگشت است. یکی از حوزه هایی که می تواند در حفظ یا از دست رفتن منابع خاک و تخریب محیط زیست نقش موثری داشته باشد، حوزه معماری است. در این مقاله به بررسی یکی از قدیمی ترین و پرکاربردترین مصالح ساختمانی ساخته شده از خاک، یعنی آجر و نقش آن در حفظ یا نابودی منابع خاک و تاثیر آن بر محیط زیست شهر تهران می پردازیم. ساخت و تولید آجر با اینکه میراثی از گذشتگان ما است و موجب هویت بخشی به معماری ایرانی ما می باشد، میتواند موجبات بر هم زدن محیط زیست را از طریق برداشت بی رویه و غیر اصولی خاک فراهم کند.
شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده های تاریخی شهرهای ایران؛ مورد مطالعه: محله فیض آباد کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۹۶
105 - 120
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تجربه های جهانی اخیر حکایت گر آن است که رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبنا نقش مهمی در ارتقاء کیفیت زندگی شهری به ویژه در محدوده های تاریخی- فرهنگی داشته است. در تجربه های شهری یک دهه اخیر ایران نیز با توجه به سابقه غنی فرهنگی، توجه به این موضوع رو به افزایش بوده است. یک تحلیل کل نگر به مطالعات موجود نشان می دهد فرایند روشنی برای شناسایی و تدوین استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا ارائه نشده و عمدتاً به دستاوردهای تجارب پرداخته شده است. هدف پژوهش: دستاورد اصلی پژوهش ارائه فرایندی جامع در راستای چگونگی شناسایی استراتژی های بازآفرینی فرهنگ مبنا است، به گونه ای که اولویت های استراتژی ها براساس ماهیت محدوده تعیین می شود. روش پژوهش: مبتنی بر مورد پژوهشی محدوده تاریخی فیض آباد در کرمانشاه، به عنوان محدوده ای با دارایی های فرهنگی قابل توجه و تجربه پروژه های فرهنگی معاصر، این پژوهش ترکیبی از روش های کیفی و کمی بوده و از تحلیل محتوا، تحلیل تفسیری-تاریخی و تحلیل چیدمان فضا جهت دستیابی به استراتژی های متناسب با محدوده بهره می گیرد. در فرایند شناسایی استراتژی ها، ابتدا براساس تحلیل ادبیات جهانی یک مدل مفهومی جامع در زمینه استراتژی ها و سیاست های کاربردی در بازآفرینی فرهنگ مبنا تدوین شده است. چهار گام تحلیل تحولات دارایی های فرهنگی، شناسایی پروژه های فرهنگی در محدوده و سپس سنجش تصویر ذهنی ساکنان نسبت به این پروژه ها، اولویت بندی استراتژی های مستخرج از مدل مفهومی براساس نظرات متخصصین و ساکنان و در نهایت مکان مندکردن استراتژی ها فرایند روشنی برای اتخاذ استراتژی های مناسب جهت بازآفرینی فرهنگ مبنا در محدوده تاریخی کرمانشاه و دیگر شهرهای تاریخی ایران فراهم می آورد. نتیجه گیری: مبتنی بر فرایند پیشنهادی این پژوهش در محله فیض آباد کرمانشاه چهار استراتژی نقش آفرینی بازیگران محلی، ارتقاء کیفیت محیط شهری، استفاده مجدد از ابنیه باارزش و ساختمان های کنار گذاشته شده و توسعه مختلط، در دسته اول اولویت قرار می گیرند.
ابنیه و آثار
حوزههای تخصصی:
مطالعه تحلیلی آثار هنر معاصر ایران بر اساس مفاهیم و کارکردهای رویکرد «ازآن خودسازی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم آبان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
19 - 30
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله : هنرمعاصر شاهد پیامدها و پدیده های گوناگونی بوده است، که به هیچ عنوان از قواعد سنتیِ هنر تبعیت نمی کنند. «ازآن خود سازی» در هنر معاصر یکی از همین پدیده های نوظهور است که هنرمندان بسیاری به آن روی آورده اند. هنرمند امروز، علاوه بر فعالیت های فرهنگی، خود نیز مصرف کننده هنر است. از این رو «ازآن خود سازی» راهکاری است در هنر معاصر برای رجعت به گذشته و استفاده از تصاویرِ ازپیش موجود و باز تولیدِ آثاری با مفاهیم جدید. این پدیده همزمان با غربْ در هنر ایران نیز طرفداران خود را پیدا کرده است.
هدف پژوهش : این پژوهش بر آن است تا «ازآن خودسازی» وکارکردهای آن را در هنر معاصر ایران و آثار نقاشان معاصر ایرانی پی بگیرد.
روش پژوهش : این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته و شیوه گردآوری منابع آن نیز میدانی و کتابخانه ای بوده است. در اینجا، ابتدا، با توجه به تعاریف و مطالعات حوزه «ازآن خود سازی» در هنر غرب به بررسی مشابهت ها و مطابقت های این پدیده با هنر معاصر ایران پرداخته شده است، سپس هنرمندان معاصر ایرانی را که رویکرد «ازآن خود سازی» در آثارشان به وضوح قابل رؤیت است، شناسایی شده است.
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش حاکی از حضور چشم گیرِ رویکرد «ازآن خود سازی» در هنر معاصر ایران است که با کارکردهای متفاوتی در میان هنرمندان به کار گرفته شده است، که از آن میان می توان سه کارکرد عمده را برجسته کرد: 1) «فراخوان گذشته در وضعیت معاصر»، 2) «ترجمه یا گفتگوی بینافرهنگی» و 3) «معنی گردانی آثار درون فرهنگی پیشین». در این پژوهش، ذیل هرکدام از این کارکردها، تعدادی از آثار ازآن خود ساخته هنرمندان معاصر موردبررسی قرارگرفته است. در حالی که، در کارکرد اول بازنماییِ عظمت گذشته، مسائل و مصائب انسان امروزی در معرض توجه هنرمندان بوده، درکارکرد دوم ترکیب فرهنگ و هنر ایرانی با آثار مهم و تأثیرگذار غربی مورد تأکید قرار گرفته است. در نهایت در کارکرد سوم، با دخل وتصرف در آثار شناخته شده پیشینِ ایرانی و افزودن معانی تازه ای به آن ها مواجه می شویم. بنابراین، استفاده از تصاویر و آثار پیشین با رویکردهای نوین و انتقادی به منظور معنا سازی، درهم آمیختن گذشته و آینده، ارجاع به گذشته و نقلِ آن، از ویژگی های آثار خلق شده کنونی با رویکرد «ازآن خود سازی» هستند.