فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۷٬۶۵۵ مورد.
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۵۲-۱۳۶
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ساختارشکل واژه ای است که چارچوب شکل گیری اشکال را معنا بخشیده و منجربه درک نوع ترکیب اشکال می گردد، باید توجه داشت که این ساختارشکل برمبنای نسبت تداخل در الگوی هندسی قابل بررسی می باشد، لذا این الگو می تواند با تعاملات اجتماعی برآمده از لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار وارد موازنه شود به قسمی که هرچه تعاملات اجتماعی منسجم تر ظاهر گردد، لایه بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار نیز به مراتب تطبیق پذیرتر بوده که بابهره از ابزار بصری (نقطه تا حجم) برآمده از دیدگاه هردگ می تواند به نوع دسته بندی ساختار شکلی- حرکتی اقشار و سپس از فصل اشتراک آنها به پیوند گره های اجتماعی حاصله منجر گردد. هدف: گره های اجتماعی می تواند منجر به فصل اشتراک الگوی هندسی موجود در مجموعه و لایه های شکلی- حرکتی اقشار مرتبط به آن شود. به نحوی که اگر این مهم احصا نگردد، جانمایی و نقطه شروع ساختار شکلی- حرکتی هر کدام از اقشار در هم ارزی صحیح با ترکیب شکل مجموعه قرار نگرفته و این خود منجر به عدم خوانش فضایی و ساختارشکنی شکلی در مجموعه نقش جهان می شود. 137 روش تحقیق: سعی شد با بهره از ماهیت تفسیری- تاریخی جستار و تحلیل روابط هندسی تصاویر ترسیمی و به واسطه درک الگوی آن و بهره از استدلال قیاسی به روند ساختارشکلی مجموعه نائل آمد و با طرح فرضیه ؛ «محتمل است که جانمایی گره های اجتماعی در مجموعه نقش جهان اصفهان می تواند دلیلی بر همسویی الگوی هندسی با ساختار شکلی-حرکتی اقشار از منظر شکل گرایی چون هردگ باشد». نتیجه گیری: با این فرض، می توان بر همنوایی الگوی هندسی میدان با ساختار شکلی مجموعه در راستای شناسایی گره های حاصله از هم ارزی ساختار حرکتی اقشار در مجموعه نقش جهان دست یافت. این مهم می تواند در جهت توجیه پیشبرد همزمان فرم و عملکرد در نحوه پیکره بندی این میدان شهری در زمان احداث آن تا به امروز، موثر واقع گردد.
تبیین جایگاه جامعه شبکه ای در برنامه ریزی شهری با تاکید بر حکمروایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
64 - 86
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: بسیاری از چالش های برنامه ریزی شهری بسیار متنوع بوده و ساختارهای سنتی نیز از کارآمدی لازم جهت تعدیل این چالش ها برخوردار نیستند. بنابراین نیاز به ارائه راه حل های مبتنی بر همکاری، تعامل و ارتباط درون سازمانی، ایجاد شبکه های فراتر از سطوح سلسله مراتبی و سازمان رسمی، ضروری است. در این راستا مانوئل کاستلز، جامعه شبکه ای را به عنوان ساختار جدیدی برای بازاندیشی در مورد جامعه به رسمیت شناخته است. از طرف دیگر، حکمروایی شهری به عنوان عاملی تسهیلگر در راستای جامعه شبکه ای مطرح می گردد.
هدف: تبیین جایگاه جامعه شبکه ای در برنامه ریزی شهری با تأکید بر حکمروایی شهری، تعریف جامعه شبکه ای، سیاست گذاری آن.
روش: این پژوهش بر اساس هدف، بنیادی و ماهیتاً کیفی است و با اتخاذ رویکرد تبیینی- اکتشافی به مرور و تحلیل سیستماتیک منابع و متون در زمینه جامعه شبکه ای و جایگاه آن در برنامه ریزی شهری می پردازد. روش تحقیق به کار گرفته شده در جهت دستیابی به هدف مورد نظر، تحلیل محتوای کیفی است؛ به طوری که با مفروض گرفتن تعریف های مشخص به مطالعه متون پرداخته شد. این مفاهیم و تعاریف عملیاتی بر اساس مباحث نظری استخراج شد. در گام دوم بازیابی منابع بر اساس کلید واژگان، عنوان و انجام شد و در مرحله سوم تحلیل و چارچوب مفهومی تدوین شد.
یافته ها: از دیدگاه جامعه شبکه ای نظام برنامه ریزی شهری یک نظام باز و غیرمتمرکز و گفتمان- محور بوده که در آن فعالیت ها آزادانه و مبتنی بر هوشمندسازی صورت می گیرد. بدین معنی که جامعه شبکه ای به عنوان شکل غالب سازمان اجتماعی، انعطاف پذیر و همگرا بوده که جایگزین ساختار سلسله مراتبی، واگرا و عمودی است.
نتیجه گیری: ایجاد شهری که انسان و نیازهای او به عنوان موضوع کانونی در برنامه ریزی شهری باشد و نه به عنوان ابزار توسعه، توجه به داوری پلورالیستی در نظام برنامه ریزی شهری حائز اهمیت است. در این راستا، تئوری جامعه شبکه ای و توجه به اصول و سیاست گذاری های آن به عنوان انعطاف پذیرترین و سازگارترین رویکرد مطرح می گردد.
Assessment of Influential Components in Vernacular Housing Architecture of Villages in the Gilan Plain(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۳ - Serial Number ۴۹, Summer ۲۰۲۳
99 - 112
حوزههای تخصصی:
Recent advancements in cons truction and shifts in traditional housing practices in the villages of the Gilan Plain have resulted in a disconnect between the newly-cons tructed housing and its surrounding environmental, economic, physical, social, and cultural conditions. This s tudy aims to identify and evaluate the key components affecting traditional rural housing in the Gilan Plain and compare these with those found in the literature review. The s tudy employed a mixed-methods design, including descriptive-analytical approaches, a survey method, and a case s tudy approach, to examine rural housing in the Gilan Plain. The components were dis tilled into items and evaluated through a ques tionnaire dis tributed to 100 architectural experts, the validity and reliability of which were confirmed. The components were then ranked using the Friedman tes t. To observe the functions of these components, 23 case s tudies of rural housing in the Gilan Plain were inves tigated. The findings showed that livelihood played a significant role in shaping the physical s tructure of rural homes in the Gilan Plain compared to other rural areas of Iran. Due to the region's favorable climate conditions, including an abundance of rain and vegetation, there has been a lack of emphasis on climate adaptation s trategies and resource management compared to other regions of Iran. The abundant fields and vegetation also serve important cultural functions, such as providing privacy.
بازنمایی فضای معماری در آثار نقاشی با رهیافت نشانه شناسی لایه ایی (نمونه موردی: منتخبی از آثار ایران درودی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مطالعات بین رشته ایی در حیطه هنر، فهم عمیقی از معنای اثر را فراهم می سازد. اگر نقاشی را نوعی بازنمایی پنداشت که توان ارائه معانی متعدد را دارد، این مسأله مطرح می شود که در خلق تصویر چه رهیافت های فضایی به ماهیت تولید معنا منجر شده و چگونه مورد خوانش قرار می گیرد. این پژوهش با هدف پیوند دو رسانه هنری نقاشی و معماری، به کشف لایه های معنایی فضا در تصویر می پردازد. روش پژوهش با رویکرد کیفی، بر پایه نشانه شناسی لایه ایی، به مرور رمزگان فضایی پرداخته و ساختار بدست آمده در آثار منتخبی از «ایران درودی» مورد خوانش قرار می گیرد. در نهایت دلالت های فضایی در تصاویر به روش توصیفی نتیجه گیری می شوند. نتیجه بر آن است که تصور فضای شهری توسط نقاش می تواند در نشانه های فضایی به صورت برابرجای، دگرجای و یا آرمانشهر نمود پیدا کند، که در لایه های همنشین: متن؛ بافت؛ بینامتنیت؛ رمزگان و در محور جانشینی: شکل شناسی؛ نشانه شناسی و پدیدارشناسی قابل خوانش اند.
Clarifying The Indicators of City Development S trategy with Approach Urban Good Governance (Case S tudy: Mallard City)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
S trategic planning, as the las t s tage of the development of urban planning, s trives to create consensus among citizens regarding urban development adaptability and participative techniques. Urban residents are recognized as s takeholders in the planning process and will take part in its final formulation. In addition to discussing issues like reducing poverty, city planning, and environmental problems, the CDS prioritizes increasing economic competitiveness. This s tudy measured good urban governance, livability, bankability, and competitiveness indicators for Mallard. A descriptive-analytical approach has been used to accomplish this. The mos t crucial feature of this s trategy is that it views cities as the engine of economic growth and directly affects governance, local economic growth, and poverty alleviation.The purpose of this article is to review and evaluate the components of the city development s trategy in Mallard. The data were processed using SPSS and AMOS software, one-sample T-tes ts, and other tools. The results show that while the components of bankability (2.20) and competitiveness (2.42) are in a somewhat better position than the other components, the components of livability (1.70) and good urban governance (18.82) are in a much poorer position.
شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر آینده توسعه گردشگری مذهبی شهر مهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری مذهبی می تواند تغییرات عمده ای در شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جوامع محلی ایجاد کند. این صنعت به منزله بزرگ ترین تحرک اجتماعی با پیامدهای فرهنگی، اقتصادی و کالبدی متعدّد همواره نیازمند اثربخش کردن توسعه آن در حال و آینده است. شهر مهران به عنوان مناسب ترین گذرگاه مرزیِ بزرگ ترین رویداد مذهبی جهان؛ یعنی پیاده روی چندمیلیونی اربعین، با پذیرش تردد 70 درصدی جمعیت زائران عتبات عالیات از خود، پتانسیل بسیار بالایی برای دستیابی به آینده توسعه پایدار منطقه ای - ناحیه ای متأثر از گردشگری مذهبی را دارد. شناسایی عوامل حیاتی و پیشران های اصلی در آینده توسعه گردشگری مذهبی شهر مهران، در راستای مدیریت و طراحی سناریوهای ممکن در آینده، چارچوب سیاست گذاری و برنامه ریزی انعطاف پذیر متناسب با شرایط منطقه است. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی - تحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پایش محیطی است که با استفاده از مطالعات موجود در زمینه آینده توسعه گردشگری مذهبی، پنج شاخص (اقتصادی، اجتماعی – فرهنگی، برنامه ریزی – مدیریتی، زیرساختی – کالبدی، عوامل محیطی – جغرافیایی)، انتخاب، طبقه بندی و تدوین شده است. سپس با استفاده از روش دُلفی مدیران و نخبگان، ماتریس اثرات متقاطع موّلفه ها تشکیل شد، در مرحله بعد تحلیل ماتریس با استفاده از نرم افزارهای میک مک و سناریو ویزارد انجام شده است که پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر بر وضعیت آینده توسعه گردشگری مذهبی 13 عامل کلیدی (جذب سرمایه گذار، مدیریت یکپارچه، تحریم ها، شرایط آب و هوایی، تورهای گردشگری، رفع موانع قانونی، بخش خصوصی، توسعه اقتصادی، نظارت ها، زیست محیطی، موقعیت ژئوپلیتیکی، روادید، شبکه های ارتباطی) که بیشترین نقش را در وضعیت آینده توسعه گردشگری مذهبی شهر مهران دارند، انتخاب شدند. سپس با استفاده از قابلیت های سناریو ویزارد 2 سناریوی قوی، 9999 سناریوی ضعیف و 4 سناریو باورکردنی استخراج شد.
مقایسه تطبیقی رویکردهای طراحی میان بافت تاریخی در پژوهش های مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
195 - 213
حوزههای تخصصی:
طراحی ساختارهای جدید در بافت تاریخی در راستای حفاظت از آن، موضوعی است که حفاظت گران و معمارانی که در بافت تاریخی طراحی می کنند، بر سر آن اختلاف نظر دارند؛ ازاین رو پژوهش های بسیاری به عنوان بخشی از ادبیات موضوع، معطوف به مطالعه رویکردهای مختلف طراحی و پیامدهای آن تدوین شده است که به طور آشکار یا ضمنی ماهیت توصیه ای دارند. بنابراین بررسی و تحلیل آن ها نیز در کنار اسناد سازمان های بین المللی و سایر دستورالعمل ها و راهنماهای طراحیِ ملی و منطقه ای اهمیت دارد؛ مطالعه ای که تابه حال صورت نگرفته است. بر این اساس، این پژوهش با هدف صورت بندیِ مواضع پیشنهادی در قالب رویکردهای طراحی در این دست از پژوهش ها می پردازد؛ به بیان دیگر، معطوف به چیستی رویکردهاست. بدین منظور، داده های مورد نیاز در پژوهش های مرتبط به کمک مطالعه پژوهش های مرتبط گردآوری و براساس مضمون و مبتنی بر ساختار رویکرد در سه سطح نگرش، رهیافت و روش، به تفکیک کدگذاری شدند. سپس، به کمک مقایسه تطبیقی توصیف شدند. نتایج این بررسی نشان می دهد در مطالعات گروت (1985) و ستوده و وان عبدالله (2013) در سطح نگرش، سندانگاری بافت تاریخی بر بافت شهری انگاریِ آن ارجح است؛ ازاین رو به اجتناب از تغییر در سطح رهیافت و همانندی در سطح روش توصیه شده است. این درحالی است که در سایر موارد نگرش سندانگاری و بافت شهری انگاریِ بافت تاریخی مبنا بوده است؛ با این تفاوت که در مطالعات ائرز (2010)، بیانکا (2010)، آدام (2010)، دوچ (2010)و دیسکو (2012)، چهارچوب مرجع، سنّت و در باقی پژوهش ها مدرنیته است. متأثر از نگرش مبنا، ائرز، بیانکا، دیسکو، آدام و دوچ به مدیریت تغییر از طریق کاربست الگوهای معماری و شهرسازیِ سنّتی توصیه می کند؛ولی باقی پژوهش ها، متأثر از نگرش مبتنی بر مدرنیته به مدیریت تغییر با ارجاع به ویژگی های بافت تاریخی با هدف طرحی هماهنگ توصیه کرده اند.
«هندسه» همان «قدر» است و «عاقله زنده و خَلّاقِ مهندسین» همان «لیله مبارکه قدر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
249 - 264
حوزههای تخصصی:
در بیان «اهمیت بسیار بالا و والای هندسه» بسیار شنیده ایم که بر بالای درب خانه آکادمیای علوم یونان نوشته بود: هرکه «هندسه» نمی داند، بر این درب خانه مگذرد و در آن گام ننهد. متأسفانه غالب برنامه ریزان، طراحان و مهندسان جوان و پرشور و بسیار فعال ما در غالب حوزه های هنری، معماری یا صنعتی، با حقیقت و جوهره معنایی کلیدواژه های اصلی مطرح در فرهنگ ازلی ابدی سلام و اسلامِ سلام محور بیگانه اند و به همین سبب، تقریباً هیچ شناختِ بایسته و شایسته و راه گشاینده ای درباره آن ندارند و همین باعث شده تا راهی برای ورود به گنج خانه این فرهنگ آسمانی غنی (یعنی دو منبع قدسی و گران قدرِ قرآن کریم و حدیث) و دستی برای بهره وری یا استفاده از دانش و حکمت عظیم و اصول و قوانین قابل به استخراج از آن نداشته باشند. یکی از این کلیدواژه های طلایی در فرهنگ سلامِ سلامت آفرین یا اسلام عزیز و شکست ناپذیرِ شکست ناپذیرسازنده هر نوع ساختمان وجودی و عملکردی، «قَدر» و دیگری «شب یا لیله عظیم الشأن و مُبارکه قَدر» است. این مقاله بر سر آن است که تا حدودی پرده از این رازِ دل ناگشوده برگرفته، راه ورود انسان را به قلب این گنج خانه غنی و دست نخورده، و خوشبختانه بسیار نزدیک و دست یافتنی باز نماید. می خواهیم مستند بر اصیل ترین و ناب ترین اسناد الهی نهاد، یعنی قرآن کریم، حدیث و کلام اسلامی، بگوییم که «هندسه» همان «قَدر» است، و «مُطلَقِ قَدر» یا به بیانی «قَدرُ الأقدار» و «هندسه جامعِ تمامی هندسه ها» و «جوهر الجواهر هستی بخشنده و اندازه دهنده به جمع در وحدت اندازه های اول یا بُنیادین» همان «اللّه عزّوجل» است، و «اندیشه، دل یا عاقله زنده، و دائم اندر توسعه و عالی ترشونده انسانِ مهندس یا اندازه گذارنده» همان «عَرشِ عالیه حضرتِ قدر الأقدار» و «گنج خانه جانِ آکنده یا مملو از جواهر حق نهاد، هم نهاد، هم جوهر و اندر وحدتِ هندسه ها و اصول و قوانین الهی و ارکان قدسی نهاد هندسه مهندس» و همان «لیله مبارکه قَدر»، و «مقام شب گونه یا گنجینه مانند، و عرشِ حضور و فاعلیتِ آن مُطلقِ هندسه مهندس» است.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان گرگان بر پایه الگوهای بومی ساختاری - کالبدی (نمونه موردی: روستای زیارت)
حوزههای تخصصی:
ﻣﺴکﻦ درﻧﻮاﺣی روﺳﺘﺎیی درﺑﺮآوردن ﻧیﺎزﻫﺎی اﺳﺎﺳی اﻧﺴﺎن ﻧﻘﺶ ویﮋه ای دارد. ﺑﺎ درﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ کﺎرکﺮدﻫﺎی ﻣﺘﻨﻮع ﻣﺴکﻦ روﺳﺘﺎیی، ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﺗﺄﺛیﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ درﻧﺤﻮه ﺗﻐییﺮ و ﺗﺤﻮل آن دارای اﻫﻤیﺖ اﺳﺖ. ﻣﻌﻤﺎری روﺳﺘﺎیی ایﺮان ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻫیﺖ کﺎرکﺮدی و ﭘﺎﺳﺨﮕﻮیی ﺑﻪ ﻧیﺎزﻫﺎی اﻧﺴﺎﻧی ﻓﻌﺎﻟیﺖ ﻫﺎی ﻣﺮدﻣی، ﻋﻨﺎﺻﺮ ﺗﻮﻟیﺪی و ﻣﺤیﻂ زیﺴﺖ، ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ ای ﻫﻤﮕﻦ و ﻣﺘﺸکﻞ ﺑﺎ ﻫﻮیﺖ کﺎﻟﺒﺪی ﺧﺎص را ﺗﺸکیﻞ ﻣی دﻫﺪ کﻪ ﺗﺠﻠّی ﮔﺎه ارﺗﺒﺎﻃﺎت و کﺎرکﺮد ﻫﺎ و ﻧﻘﺶ ﭼﻨﺪ ﻋﻤﻠکﺮدی ﻓﻀﺎﻫﺎ اﺳﺖ. ﻃﺮح، ﺗکﻨﻮﻟﻮژی و ﺷیﻮه ﺳﺎﺧﺖ ﻣﺴکﻦ روﺳﺘﺎیی، اﺑﻌﺎد، ﺗﻨﺎﺳﺒﺎت، ﻣﻘیﺎس و اﻧﻄﺒﺎق ﺑﺎ ﺷﺮایﻂ درون و ﺑیﺮون واﺣﺪ ﻣﺴکﻮﻧی ﻫﻤﻪ و ﻫﻤﻪ از ﻣیﺰان ﺗﺄﺛیﺮ و ﺗﻘﻮیﺖ رواﺑﻂ اﻧﺴﺎﻧی ﺑﺎ اﻣکﺎﻧﺎت و ﺷﺮایﻂ ﻣﺤیﻂ ﻃﺒیﻌی و اﻟﺰاﻣﺎﺗی ﺣکﺎیﺖ داردکﻪ ﺑﺼﻮرت ﺗﺠﺮﺑی و در ﻃﻮل زﻣﺎن ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺻﻮل، ﻣﻌیﺎرﻫﺎ و کﻤیﺖ ﻫﺎیی در ﺳﺎﺧﺘﺎرﻓﻀﺎیی ﻣﺴکﻦ ﺑﺮوز یﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻫﺪف از پژوهش حاضر ﺑﺮرﺳﯽ ﮔﻮﻧﻪ ﻫﺎی ﻣﻌﻤﺎری و ﺳﭙﺲ ﺗﺤﻠﯿﻞ واﺣﺪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ روﺳﺘﺎی زیارت اﺳﺖ. ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻘﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﻣﺤﯿﻂ ﻃﺒﯿﻌﯽ ﻣﺤﻠّﯽ و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻣﺤﯿﻂ روﺳﺘﺎﯾﯽ در ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺷﮑﻞﮔﯿﺮی واﺣﺪﻫﺎی ﻣﺴﮑﻮﻧﯽ اﺳﺘﻮار اﺳﺖ. ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﻣﺘﺪﻟﻮژی از ﻧﻮع ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ- ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﻮده و از ﻧﻮع ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻣﯿﺪاﻧﯽ- ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ اﺳﺖ. ﮔﺮدآوری داده ﻫﺎ ﺑﻪ دو روش ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﭘﯿﻤﺎﯾﺸﯽ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﮐﻪ ﺑﻪ اﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﭘﺎره ای از اﻃﻼﻋﺎت ﻻزم، ﻧﺨﺴﺖ ﺑﻪ ﺻﻮرت اﺳﻨﺎد ﻣﮑﺘﻮب ﮔﺮدآوری ﺷﺪ و ﺳﭙﺲ ﻃﯽ ﭘﯿﻤﺎﯾﺶ ﻣﯿﺪاﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﻘﺎط ﻣﺨﺘﻠﻒ روستای زیارت، ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎی ﻓﺮاواﻧﯽ ﮔﺮدآوری ﺷﺪ ﮐﻪ ﺷﻤﺎری از آﻧﻬﺎ ﭘﺲ از ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺑﺮرﺳﯽ ﻫﺎی ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ، ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی ﺷﺪﻧﺪ. ﻧﺘﺎﯾﺞ ﮐﻠﯽ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﺸﺎن ﻣﯽدﻫﺪ ﮐﻪ ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ وﯾﮋﮔﯽ ﺳﺎﺧﺘﺎری و ﺗﯿﭗ ﻟﻮژی ﻣﻌﻤﺎری ﺑﻮﻣﯽ روستای مورد نظر ﻫﻤﺎﻫﻨﮕﯽ ﺑﺎﻓﺖ و ﺷﮑﻞ ﮔﯿﺮی آن ﺑﺮ اﺳﺎس زﻣﯿﻦ، ﺳﺎﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﻓﻀﺎﻫﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﺴﮑﻦ روﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﻌﯿﺸﺖ ﺧﺎﻧﻮاده، ﻋﻮاﻣﻞ اﻗﻠﯿﻤﯽ و وﺿﻌﯿﺖ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، ﻓﺮﻫﻨﮕﯽ ﻣﺮدم، ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
اهداف و چشم انداز طرح حفاظت از زیرساخت های کلیدی کلان شهرها در افق 5 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۹
1 - 15
حوزههای تخصصی:
طرح راهبردی حاصل کار طرح ریزی راهبردی برای مدیریت راهبردی است که در آن موضوعات و مؤلفه های متعددی تعریف، تبیین یا تجویز می گردد. بخش مهمّی از طرح راهبردی تبیین مطلوبیت هایی است که علاوه بر راهنمایی لازم برای انجام فعالیت ها، شناسایی نتایج مورد انتظار و امکان توفیق در دستیابی به وضعیت مطلوب، به تعیین سمت و سو و معنادارکردن فعالیت ها نیز خواهد پرداخت. این مطلوبیت ها که در قالب اهداف و چشم انداز مطرح می گردد می تواند کیفیت و اثربخشی مورد انتظار را در پیاده سازی و اجرای هرچه بهتر طرح به همراه داشته باشد. در طرح راهبردی حفاظت از زیرساخت های کلیدی کلان شهرها نیز یکی از ارکان اصلی طرح در قالب تبیین اهداف و چشم انداز مطرح گردیده است که با توجه به اهمیت آنها، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای، پرسشنامه، مصاحبه و تعامل فکری با نخبگان در حوزه زیرساخت های شهری داده های لازم جمع آوری و تحلیل شده است. در این پژوهش بمنظور تدوین اهداف و ترسیم چشم انداز طرح از منظر داشتن ویژگی های مناسب برای یک چشم انداز مطلوب، پس از بررسی اسناد بالادستی حوزه حفاظت از زیرساخت و استفاده از نظرات خبرگان، مفاهیم لازم مرتبط با آنها استخراج و بررسی گردیده اند که نتایج حاصل پس از تجزیه و تحلیل، اعتبارسنجی و اولویت بندی نیز شده است.
بررسی ادراکات طبیعت در باغ تاج آباد نطنز از منظر اکولوژیک ادراک
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی را می توان یکی از شاخص ترین و بهترین الگوهای منظرسازی در ایران دانست که حاصل تعامل میان انسان در مواجهه با طبیعت می باشد؛ زیرا که تعامل شکل گرفته بین انسان و طبیعت منجر به تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین تحریک حواس، ادراکات و هندسه باغ ایرانی می باشد. در حقیقت سه عامل اساسی انسان، محیط و روابط بین انسان و محیط موردبررسی قرار می گیرد تا چگونگی کنش و واکنش و تأثیرگذاری هریک را بر دیگری مشخص کند. روش شناسی در پژوهش حاضر به صورت کیفی و با رویکردی قیاسی به ارائه ی ساختار کلی از یک نمونه جز که همان باغ تاج آباد نطنز است، به بیان مبانی نظری کلی برآمده از ادراکات محیط و روان شناسی مربوط به آن می پردازد. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت مشاهده میدانی و استفاده از اسناد کتابخانه ای می باشد. نتیجه ی حاصل گردیده بیان گر این موضوع است که باغ ایرانی به مثابه یک کل، محصول پیوستگی مؤلفه هایی است که هریک به تنهایی معنا و مفهوم خاصی را به مخاطب القا نمی کنند و هم نشینی این عناصر و مؤلفه ها در کنار یکدیگر مفهوم باغ ایرانی را شکل می دهد. ازاین رو در بازآفرینی باغ ایرانی در محیط کالبدی زندگی ازجمله در شهرهای معاصر باید توجه فزاینده ای به فرآیند ادراکی آن توسط انسان امروزی گردد، زیرا در این صورت می توان به نیازهای انسان معاصر پاسخ مناسبی داد که در گام نخست موجب ارتقاء بهداشت روان جامعه گردد و در گام بعدی به پیوند حیطه معنا بیانجامد و اسباب خودشکوفایی فردی را فراهم آورد.
ارزیابی جایگاه حیاط در معماری بیوفیلیِ خانه های اقلیمی سنتی؛ نمونه موردی: اقلیم سرد و خشک
منبع:
بوطیقای معماری سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
93-108
حوزههای تخصصی:
معماری بومی ایران بیش از هر عامل دیگری، تحت تاثیر عوامل محیطی و زیست محیطی ناشی از دوستی با طبیعت و ارتباط با آن شکل (بیوفیلی) گرفته است. همچنین اقلیم به عنوان یک عامل تعیین-کننده موجب پدیدآمدن گونه های متفاوت معماری در مناطق اقلیمی خاصه اقلیم سرد و خشک مختلف شده است. مساله اصلی در این پژوهش بررسی «جایگاه عناصر اقلیمی حیاط در معماری بیوفیلیِ خانه های اقلیمی سنتی در منطقه سرد ایران» است. نتایج این پژوهش حاصل بررسی ساختار کالبدی و تحلیل معیارهای اقلیمی در نمونه های انتخاب شده در میان اقلیم های منطقه سرد ایران بوده که بصورت گونه های مختلف حیاط در این منطقه ارائه شده است. لذا تعداد 30 بنا در مقایسه اقلیم سرد در شهرهای منتخب با روش خوشه بندی K- mean انتخاب و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که ساختار واحدی در الگوی حیاط در این اقلیم سرد دیده می شود تاثیری اساسی در ارتباط با طبیعت و زیست بوم (نور، هوا، گونه های گیاهی و ارتباط با طبیعت) داشته و دارد. مقایسه فرم حیاط و قرارگیری چند توده ساختمانی در ضلع های مختلف آن نشان می دهد که تفاوت شرایط فصلی موجب تغییر محل کاربری مسکونی در هر دو اقلیم می شود که قصد دارد تا نوعی سازگاری اقلیمی- بیوفیلیک را رقم بزند. بزرگ بودن سطح توده ساختمانی در ضلع رو به آفتاب (ضلع شمال) در اقلیم سرد نشان دهنده سازگاری با شرایط فصلی و بهره گیری از تابش آفتاب در زمستان بسیار سرد و طولانی این منطقه است، در ضمن نحوه کاشت گیاهان بطور غالب در این جبهه نیز نشان از تمایل بیوفیلیک به طبیعت در الگوهای شکل گیری حیاط در این اقلیم دارد.
تبیین معاصرسازی و انطباق سیستمی میراث صنعتی البرز بر اساس معماری پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۸۳-۵۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: در سال های اخیر تخریب زودهنگام آثار معماری صنعتی، موجب ایجاد آسیب های مختلف و درنتیجه کاهش پایداری، به خصوص در کشورهای در حال توسعه شده است. پژوهش حاضر سعی دارد به تبیین معاصرسازی سبز و انطباق سیستمی، بر اساس معماری پایدار در کارخانه ذوب آهن کرج به عنوان میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان بپردازد. ابزار و روش ها: پژوهش از نوع کیفی است و تحلیل ها با راهبرد استقرا صورت پذیرفته است. از مطالعات اسنادی و برداشت میدانی در جمع آوری اطلاعات استفاده کرده، برای تحلیل داده از روش های کدگذاری بهره می گیرد. تعیین پتانسیلِ انطباق پذیری پایدار کارخانه ذوب آهن کرج بر اساس متد ARP صورت گرفته است. در آخر برای تدقیق نتایج، برای هر یک از ابعاد، از ضریب شانون استفاده شده است. یافته ها: با توجه به نتایج به دست آمده، بیشترین ضریب شانون مربوط به «ضوابط و مقررات» و کمترین مربوط به «تزئینات» است. یافته های پژوهش نشان می دهد که معاصرسازی یک فضای صنعتی، با قرار دادن فضاهای جمعی و انسانی درون یا در پس زمینه فضاهای صنعتی، موجب می شود که بازدیدکننده، تصویر واضح و مناسبی از گذشته سایت در ذهن خود ترسیم کند. نتیجه گیری: معاصرسازی یک فضای صنعتی از میراث صنعتی مشترک ایران و آلمان، امری است که در تعامل با بستر طرح روی می دهد. پژوهش راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود، و جلوگیری از تخریب ساختمان هایی که دارای عمر مفید هستند ارائه می کند. پژوهش راهبردهای چون حفظ، انطباق سیستمی و معاصرسازی را به عنوان مهمترین عوامل برای پایداری این مجموعه ارزشمند ارایه می دهد.
مطالعه تطبیقی مفهوم نقش فرشته در آثار حجت امانی (به مثابه هنر معاصر) و نگاره های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال نوزدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۱۰۸
17 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: عدم تمایل به عینیت و پرهیز از وفاداری تام به ذهنیت در هنر دوره قاجار، جهانی خیالی-واقعی را پدید آورد که نقش مایه فرشتگان با لباس قاجاری و تأثیراتی که از فرشتگان غربی پذیرفته اند، نشأت گرفته از همین تفکر است. از این رو، در این پژوهش با این فرض که فرشتگان در آثار حجت امانی به عنوان نقش مایه فرشتگان در هنر معاصر در امتداد دوره قاجار قرار داشته، به دنبال تطبیق و تحول فرشتگان درهنر دوره قاجار و هنر معاصر است. از آنجایی که نقش تطبیقی فرشتگان واکاوی و مورد مطالعه قرار نگرفته و به لایه های پنهان آثار فرشته گون این دو عصر پرداخته نشده است، این پژوهش بدیع به نظر می رسد.هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش نمایش چگونگی به کارگیری نقش فرشتگان و روند شکل گیری آن ها در هنر معاصر است که بتواند پرسش های پیش آمده در این تحقیق را با استفاده از تطبیق و نتایج نظرسنجی پاسخ دهد.روش پژوهش: این پژوهش تطبیقی به روش توصیفی-تحلیلی، به همراه آمارگیری، استفاده از منابع اسنادی و مصاحبه انجام شده است.نتیجه گیری: پروژه فرشته های پست مدرن با نگاه فمنیستی حجت امانی، در تطبیق با هنر دوره قاجار از نظر بصری و مفهومی علاوه بر دارابودن مؤلفه های هنر سنتی دوره قاجار معانی وسیع تر اجتماعی در دوران معاصر را نیز به همراه دارد. همچنین نوعی بازسازی از آرزوی بشر برای پرواز به ماورای ماده و قرارگرفتن بر فراز شرایط انسانی است که در باستانی ترین لایه های فرهنگ ایرانی و در بین عامه مردم وجود دارد .
شناسایی و ارزیابی اثر مولفه های محیطی- فردی- اجتماعی بر ادراک حرارتی جهت بهبود وضعیت در فضای اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۳
259 - 279
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های متنوع آسایش در محیط های مصنوع، آسایش حرارتی است که تحت تاثیر مولفه های مختلفی میتواند تغییر یابد. محققان بر این مسئله تاکید می ورزند که مطالعات اولیه آسایش حرارتی با تکیه بر مولفه های اقلیمی تنها بخشی از نتایج را توجیه می نماید؛ از اینرو لازم است اثر سایر مولفه های نیز بررسی گردد. این پژوهش با هدف روشن نمودن مولفه های فردی و اجتماعی، علاوه بر محیطی، اثرگذار بر ادراک آسایش حرارتی صورت پذیرفته است تا بدین ترتیب راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت طراحی و بهسازی فضاهای اداری ارائه نماید. بنابراین دو سوال مطرح است: یکی آنکه مولفه های اثرگذار بر ادراک آسایش حرارتی کدام اند؟ و دیگری کدام یک از پاسخ های حرارتی قابلیت پیش بینی بهتری توسط این نوع مولفه ها را دارا می باشند؟. در این راستا مطالعه ای میدانی (شامل پرسشنامه، مشاهده و ثبت داده های اقلیمی با استفاده از حس گرهای حرارتی) در ساختمان مدیریت دانشگاه شیراز در چهار روز کاری در زمستان 1397 انجام شده است. مولفه های فردی (شامل سن، جنسیت، فشار خون، ضربان قلب، دمای بدن، رنگ پوست، نرخ لباس، نرخ فعالیت و رفتارهای سازگاری خودآگاه) مولفه های اجتماعی شامل (رشته تحصلیی، سمت، سطح تحصیلات، وضعیت مصاحبت و وضعیت مراجعین) در قالب پرسشنامه و مشاهده توسط محقق سنجیده شده است. دمای هوا و رطوبت نسبی داخل به عنوان مولفه محیطی، نیز توسط دیتالاگرها ثبت شده اند. پاسخ های حرارتی افراد نیز در قالب مقیاس های احساس حرارتی، آسایش حرارتی، رضایت حرارتی، ترجیح حرارتی، پذیرش حرارتی و آسایش حرارتی کلی سنجش شده اند. نتایج مطالعه بر روی 108 کاربر در ساختمان اداری نشان می دهد تاثیر مولفه های اجتماعی قابل اغماض است اما توجه بدان ها در روند طراحی می تواند به بهبود وضعیت کمک نماید. در خصوص مولفه های فردی نیز شاخص توده بدن و نرخ لباس دو مولفه با بیشترین اثرگذاری می باشند. بنابراین وجود مولفه های اجتماعی کمک چندانی بر پیش بینی پاسخ های حرارتی نمی نماید. براساس مولفه های محیطی و فردی نیز، ترجیح حرارتی ضریب تعیین بالاتری را نشان می دهد. از آنجایی که ترجیح حرارتی زمینه ساز تغییرات لحظه ای و واکنش فرد در محیط می شود، از اهمیت بسزایی برخوردار است و باید مورد توجه طراحان قرار گیرد.
کاربست رهیافت قراردادهای اجتماعی در توانمندسازی محلی با تأکید بر روش نظریه ی زمینه ای؛ نمونه موردی: محله آبکوه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 57
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه پایداری شهرها بر مدار شهروندی و مشارکت شهرها استوار بوده و با تعهد جامعه شهروندی در اجتماعات سکونتی تحقق می یابد. قراردادهای اجتماعات محلی با معرفی از سوی سازمان هبیتات به عنوان فرآیندی مردمی معرفی شده اند که در تمامی برنامه های محلی به حضور مردم تأکید ویژه دارند. این رویکرد چند سالی است که مورد توجه بسیاری از کشورهای درحال توسعه و توسعه یافته به منظور توانمندسازی و بهبود مدیریت محلی قرار گرفته است. هدف: با توجه به نوآوری موضوع در ایران قصد بر آن است؛ تا با انتخاب محله آبکوه در شهر مشهد به عنوان مورد پژوهی به معرفی و امکان سنجی رهیافت قراردادهای اجتماعی در توانمندسازی محلی و با استفاده از روش نظریه ی زمینه ای پرداخته شود. روش: تبیین چارچوب موضوعی این پژوهش به روش کتابخانه ای و امکان سنجی اجرای رویکرد به روش میدانی همراه با مصاحبه و پرسشنامه است. روش پژوهش با توجه به هدف بیرونی کاربردی و ماهیت آن توصیفی – تحلیلی می باشد. نمونه گیری در مصاحبه و پرسشنامه به روش هدفمند و تا رسیدن به حد اشباع انجام شده است. شیوه ی تحلیل یافته ها بر اساس تحلیل محتوای جهت دار است. یافته ها: نتایج تحلیل نشان از 193 کد باز، 12 زیر مقوله، 2 مقوله اصلی و یک هسته اصلی دارد که در تحقق پذیری رویکرد قراردادی در محله آبکوه مشهد نقش کلیدی دارند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، اگرچه اجرا و پیاده سازی رویکرد قرارداد اجتماعات محلی در سطح محلات به ظاهر سهل و ممکن است، اما تحقق این رویکرد در محله آبکوه نیازمند یکپارچگی و همسو نمودن سازمان های دخیل در بافت است. از طرفی فقدان بودجه برای واگذاری اقدامات ساماندهی محله به شهروندان، ضعف یکپارچگی در امر مدیریت، تصمیم گیری و نظارت بر ساماندهی بافت های فرسوده و نیز ضعف فرهنگ مشارکت در مردم و مدیران شهری از مواردی است که پیش از پیاده سازی رویکرد باید در نظر گرفته شود.
مروری سیستماتیک بر تولیدات علمی نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در حوزه مسکن موقت پس از سانحه با تمرکز بر حوزه معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۷۹
۹۰-۷۷
حوزههای تخصصی:
مسکن موقت پس از سانحه یکی از چالش های آمادگی در برابر سوانح در هر کشور است؛ چراکه، نیاز اساسی به مسکن موقت پایدار، مقرون به صرفه و کارآمد وجود دارد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تولیدات علمی حوزه مسکن موقت پس از سانحه با تمرکز بر حوزه معماری و با استفاده از روش علم سنجی و تحلیل محتوا، تکنیک بررسی سیستماتیک و هم رخدادی واژگان کلیدی انجام شد. جستجو بر اساس منابع پایگاه های اطلاعاتی «اسکوپوس»، «ساینس دایرکت» و «گوگل اسکولار» انجام گرفت. پس از بازبینی تمامی 176 منبع به دست آمده توسط مرور سیستماتیک، 71 منبع با متن کامل وارد مرحله ارزیابی شدند. مصورسازی و ترسیم نقشه های حاصل از اتصال داده های مستخرج از پایگاه ها، نقشه های حاصل از همکاری نویسندگان و هم تألیفی کشورها با بهره گیری از نرم افزار «وی.او.اس.ویوئر» خوشه بندی و ترسیم شدند. یافته های حاصل از نقشه هم رخدادی واژگان کلیدی، درمجموع 4 خوشه را در این حوزه شناسایی نمودند که واژگان «مدیریت بحران»، «سوانح طبیعی»، «توسعه پایدار»، «زلزله»، «تصمیم گیری» جزء واژگان پرتکرار و واژگانی نظیر «آسیب پذیری»، «برنامه های مسکن»، «بهره وری انرژی»، «طراحی» و «تحقیق رفتاری» در زمره واژگان با بسامد پایین بودند. مجلات برتر با بیشترین انتشار در حوزه فعالیت مسکن موقت پس از سانحه از ابعاد مختلفی همچون تعداد انتشار، درجه تأثیرگذاری هر مجله، رتبه مجلات در نظام رتبه بندی سایمگو در سال 2020 و شاخص هرش موردبررسی قرار گرفتند. کشورهای «آمریکا»، «اسپانیا»، «ایتالیا»، «ترکیه» و «ایران» بیشترین تعداد انتشار را داشتند. عوامل اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی با درصد فراوانی 30%، 24% و 22% بیشترین عوامل بررسی شده در میان تولیدات علمی بودند. بیشترین رویکردهای به کاررفته، رویکرد مدیریتی و تکنیکی با درصد توزیع 41/54% و 83/32% بودند. یافته های این پژوهش علاوه بر نشان دادن نقش کم رنگ معماران در فرایند مسکن موقت، بر لزوم پرداخت به حوزه طراحی، دانش برنامه ریزی، علوم رفتاری و بهینه سازی انرژی در ایران و سطوح جهانی و آغاز تولیدات علمی برای معماران و شهرسازان در مطالعات آتی در برنامه ریزی های مدیریت بحران تأکید می نمایند.
بررسی تأثیرات هوشمندسازی ساختمان بر صرفه جویی انرژی
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت تکنولوژی، امکان به روزرسانی اجزای ساختمان جهت افزایش سطح تعامل انسان و تکنولوژی، تأمین آسایش بیشتر، دست یابی به ایمنی، امنیت، راحتی و کنترل بهتر فضای فراهم شده است. همچنین بحران کمبود انرژی در سراسر جهان به یکی از جدی ترین مشکلات بشر تبدیل شده و معماری هوشمند می تواند با کاهش مصرف سوخت های فسیلی، موجب کاهش مصرف برق و گاز، کاهش تولید گازهای گل خانه ای و کاهش اثرات مخرب زیست محیطی شود، به همین دلیل ضروری است که از هوشمندسازی در معماری داخلی بهره برده شود. هدف این پژوهش بررسی تأثیرات استفاده از تکنولوژی در ساختمان و واکاوی تأثیر عناصر هوشمندسازی در بهینه سازی مصرف انرژی است. روش پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت، کیفی و از لحاظ هدف کاربردی است. در گام نخست با مرور مبانی نظری و پیشینه تحقیق در حوزه هوشمندسازی و بهینه سازی انرژی، اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای-اسنادی جمع آوری و عناصر هوشمندسازی در قالب مدل مفهومی استخراج شد. در گام بعدی از طریق تحلیل محتوا به بررسی نحوه عملکرد مقوله ها و زیرمقوله های هوشمندسازی بر کاهش مصرف انرژی پرداخته شد. یافته ها نشان داد، هوشمندسازی یکی از تأثیرات مثبت تکنولوژی در فرایند ساختمان سازی است که از طریق «مواد و مصالح هوشمند»، «حسگرها»، «سامانه کنترل ایمنی، امنیت و نظارت» و «تجهیزات خدماتی» می تواند منجر به بهبود مؤلفه های اقتصادی، روانی، کالبدی و زیست محیطی زندگی ساکنین شود و از دو روش باسیم و بی سیم قابل اجرا است. یکی از مهمترین اثرات هوشمندسازی کاهش مصرف انرژی از مؤلفه زیست محیطی است که نحوه عملکرد مقوله ها و زیرمقوله های آن در قالب نموداری ارائه شده است.
درآمدی بر تبیین انواع تعابیر موجود از مفهوم «وحدت» در طراحی شهری
حوزههای تخصصی:
در ادبیات طراحی شهری مفهوم «وحدت» به دلیل وسعت معنایی از ابعاد متنوعی بکار گرفته شده است، اما علی رغم این وسعت استعمال، جایگاه آن، آنگونه که شایسته است مورد بررسی قرار نگرفته و ابعاد متعدد آن هر یک در جایگاه خویش تبیین نشده اند. نکته دیگر آن که در پژوهش های موجود عمده تأکید بر منابع غربی بوده است در حالی که به نظر می آید تبیین موضوع وحدت و دستیابی به حقیقت آن نیازمند رجوع به وحی الهی و اخذ دیدگاه این ساحت گرانقدر پیرامون وحدت است. براین اساس این پژوهش کنکاشی اولیه در مورد ماهیت این مفهوم و انواع تعابیری که صاحب نظران مختلف از وحدت و نحوه تحقق آن در طراحی شهری داشته اند، انجام داده و نسبت این رویکردهای متنوع را به یکدیگر طی روشی توصیفی - تطبیقی بازشناسی نموده است. در نهایت با استخراج رویکرد قرآنی به مقوله وحدت (با روش تدبر)، نسبت رویکردهای موجود با آن به عنوان اصل و محور مورد سنجش قرار گرفته است. مطابق نتایج این تحقیق، وحدت حقیقی مطابق نگاه قرآنی با هماهنگی در سه محور نظام فاعلی، داخلی و غایی ممکن خواهد بود. اما در رویکردهای موجود که در نه دسته اصلی قابل تقسیم اند بطور عمده تنها بر یکی از سه شرط اصلی تحقق وحدت به نحو حقیقی (مطابق با رویکرد قرآن) تأکید شده است. این امر نشان از آن دارد که وحدت حقیقی در طراحی شهری امروز آنطور که شایسته است، تبیین نشده و لذا امکان تحقق آن بدون انجام پژوهش های منسجم برای نحوه محقق ساختن شروط سه گانه وحدت ممکن نخواهد بود.
آزمایشگاه زنده شهری به مثابه روشی برای گذار فرهنگی به معاصرسازی پایدار؛ نمونه موردی: محله جماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
۴۰-۲۰
حوزههای تخصصی:
اهداف: تحقق تغییرات تحول آفرین برای گذار به توسعه پایدار، نیازمند نهادینه شدن پیکره بندی های فعلی و تبیین راهکارهای جدید است. فرضیه پژوهش با اتکا به اصل مجموعیت در معماری منظر، بیان می دارد که پیاده سازی آزمایشگاه زنده شهری با استفاده از پتانسیل های منظر آیینی، تسهیل فرآیندهای گذار به سوی پایداری فرهنگی و در نتیجه معاصرسازی سبز را به دنبال خواهد داشت. روش ها: آزمایشگاه زنده شهری به عنوان بستری برای استفاده از ظرفیت تجربه زیسته شهروندان و تحقق مشارکت، شناسایی می شوند. پژوهش ضمن مرور مبانی نظری پایداری فرهنگی به تبیین منظر آیینی به مثابه منظر روزمره می پردازد. سپس با مطالعه محله جماران، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با ذی نفوذان توسعه در محله جماران، به روش تئوری زمینه ای ترتیب می دهد. پس از آن با تطبیق مقوله های حاصل از کدگذاری گفتمان های مصاحبه با نتایج خوانش بستر و تحلیل آن ها، نظریه پردازی انجام شد. یافته ها: داده های استخراجی در محله جماران، موجب شناسایی مقوله هایی شد که نقش آزمایشگاه های زنده شهری را به عنوان ساختارهایی در بستر زیست روزمره ساکنین مورد تأیید قرار دادند. الگویی که در بهره گیری از پتانسیل های منظر آیینی، به منظور تسهیل گذار به توسعه پایدار و در نتیجه معاصرسازی سبز، کارایی خود را نشان داد. نتیجه گیری: پیاده سازی آزمایشگاه زنده با به رسمیت شناختن مشارکت و تصمیم سازی افراد محلی، به واسطه منظر آیینی به عنوان امری فرهنگی، موجب تسهیل فرآیندهای گذار به معاصرسازی پایدار است. همچنین، تأثیرات آزمایشگاه زنده شهری بر بازشناخت ویژگی های بومی بستر قابل تأمل است.