فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۲۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
دادگری به عنوان یک مفهوم فراگیر، به اشکال مختلف در هنر و ادبیات ایران بروز یافته است. در اندیشه سیاسی ایرانشهری، برقراری نظم دربار، مبتنی بر قواعد نظم مقدس کیهانی یکی از الزامات دادگری محسوب می شد. با بروز تحولاتی در دوران شاهرخ، امیران لشکر ضمن لشکرداری، در راستای کسب قدرت دیوانی نیز اقدام می کردند. این فرایند از منظر اندیشه سیاسی ایرانشهری مصداقی از بیداد و بی نظمی بود. بر این اساس، به نظر می رسد بروز نگاره ثناگویی امیر دزدان در نسخه بایسنغری گلستان سعدی، ضرورت بروز دادگری و برقراری نظم دربار را از سوی هنرمندان مکتب هرات و در نسبت با احوال زمانه آشکار می کند. بنابراین با هدف شناخت نسبت مفهوم دادگری و شکل گیری نگاره ثناگویی امیر دزدان، این سوال طرح گردید که روایت گلستان سعدی از حکایت ثناگویی امیر دزدان و تصویرگری آن در نسخه بایسنغری گلستان سعدی، چه نسبتی با ضرورت دادگری و برقراری نظم دربار در زمان حکومت شاهرخ تیموری و فرزندش بایسنغر دارد؟ ضرورت و اهمیت این مقاله نیز در بررسی وجوه سیاسی اجتماعی هنر ایران است. روش تحقیق این مطالعه توصیفی- تحلیلی و تاریخی و روش گردآوری داده های آن به صورت اسنادی و کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نگاره ثناگویی امیر دزدان، با توجه به شواهد تاریخی در زمره آثار سنت اندرزدهی سیاسی و آشکارکننده ضرورت توجه حاکم به دادگری و برقراری نظم دربار است. این تصویر که وضعیتی از بیداد را تجسم می بخشد، نقش و حضور امیران تیموری در دربار را نظیری بر امیر دزدان طرح می کند. از طرف دیگر، نگارگران در تداوم نقش سعدی در اندرزدهی سیاسی، ناشایست بودن ثناگویی در دربار را نیز موردتوجه قرار داده و عاقبت ناپسند آن را متذکر می شوند.
بررسی مفاهیم به کاررفته در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی- اسلامی با زبان نمادین همواره با مفاهیم اسلامی، حکمی و ادبی نمود یافته است. از جمله نمودهای تصویری در هنرهای ایرانی و به ویژه نگارگری نقش مایه قندیل است. به تصویر کشیدن قندیل در نگارگری ایرانی بازتابی از تفکر دینی، ادبی و حکمی آنان در جهت رساندن مفهوم و باورهای عمیق فکری می باشد. هدف از این پژوهش بررسی مفهوم نمادین نقش مایه قندیل در فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی است که با تامل در مفهوم نمادها در هنر ایرانی- اسلامی و با استفاده از رویکرد اسطوره سنجی ژیلبر دوران انجام یافته است. در این راستا نگاره ای از کتاب لیلی و مجنون مکتبی با رویکرد ژیلبر دوران در مورد اسطوره سنجی و مفاهیم مرتبط با نمادها مورد مطالعه قرار گرفته است. پاسخ به این سوالات ضروری می نماید که نماد قندیل در فرهنگ و هنر اسلامی- ایرانی چه مفهوم و کاربردی داشته ؟ نقش مایه قندیل در نگاره مکتب خانه چه مفهوم نمادین در ارتباط با سایر عناصر و مفاهیم نمادین نگاره دارد؟ این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی و به روش کتابخانه انجام یافته است. بررسی های انجام یافته حاکی از آن است که نقش مایه های نمادین برخاسته از کهن الگوها بیانگر مضامین حکمی و اسلامی بوده اند. در نگاره مکتب خانه لیلی و مجنون با استفاده از کاربرد نمادین نقوش تصویری و همچنین نحوه ترکیب آنها به کهن الگوی شکل دهنده این نقوش به مفهوم غایی دست می یابیم. نقش مایه قندیل در تناسب با سایر عناصر تصویری بیانگر پیوند بین تصویر و مفاهیم دینی، ادبی و حکمی آن است. براساس نظر ژیلبر دوران و توجه به کهن الگوها در شکل گیری نمادها و اسطوره ها، نقش مایه قندیل را می توان با مفهوم کهن الگوی نور در قرآن کریم و حکمت اشراقی پیوند داد. استفاده از تنوع عناصر نمادین چون(قندیل، محراب، گنبد و...) در ساختاری متوازن در جهت رسیدن به کهن الگوی "نور ازلی" که از جمله مضامین اصلی در حوزه اساطیر دینی ( ایرانی- اسلامی) بوده، بر اهمیت این نگاره افزوده است.
بررسی و شناسایی سبک بافت، نوع الیاف و مواد به کاررفته درگلابتون استفاده شده در قالی بشریت عیسی بهادری موجود درموزه هنرستان هنرهای زیبا اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف سال های زیادی است به عنوان هنر کاربردی و تزیینی و اصیل ایرانی در زندگی مردم این خطه نقش و جایگاه ویژه دارد. ازاین رو در حال حاضر پژوهش در خصوص این شاخه از هنرهای سنتی، از وجوه مختلف صورت می پذیرد. در این بین، پژوهش های فن شناسانه در خصوص فرش دستباف نیز یکی از شاخه های تخصصی پژوهش در این حوزه است؛ به ویژه فن شناسی قالی های قدیمی و آنتیک یا آن گروه از فرش هایی که از لحاظ تکنیک بافت یا مواد اولیه حائز اهمیت و متفاوت هستند. به وسیله فن شناسی علمی می توان به تکنیک تولید و نوع مواد اولیه به کاررفته در فرش دستباف پی برد. این مقوله به ما کمک می کند که با مددگیری از یافته های به دست آمده و ارائه آن، در پیشبرد این هنر بکوشیم. پژوهش پیش رو با توجه به اهمیت قالی موسم به بشریت، به علاوه کاربرد متفاوت الیاف گلابتون در قسمت گلیم باف قالی به منظور شناخت بهتر ساختار لیف گلابتون مورد نظر و آسیب های واردشده بر آن، با رویکرد بررسی فن شناسی گلابتون های به کاررفته در قالی بشریت متعلق به دوران پهلوی صورت گرفته است. در این راستا با معرفی کلی قالی بشریت، به بررسی تکنیک بافت و نحوه تولید، ساختار و آسیب شناسی گلابتون های به کاررفته در این قالی با کمک روش های آزمایشگاهی از جمله تصویربرداری میکروسکوپی، EDS، طیف سنجی مادون قرمز و... پرداخته شده است. در نتیجه با استناد به داده های پژوهش می توان به دانش تولید گلابتون در دوران پهلوی پی برد؛ به علاوه با بررسی نوع و دلیل آسیب وارده به این الیاف می توان از وارد شدن آسیب به قالی یا حتی الیاف با شرایط مشابه جلوگیری کرد. و در نهایت به وسیله روش های آزمایشگاهی به کاررفته در این پژوهش، همچنین پژوهش های متناظر، می توان از روش های نوین و علمی در جهت شناخت بهتر و عمیق تر فرش دستباف یاری گرفت. از سوی دیگر با توجه به نوع کاربرد گلابتون در این قالی، می توان به نوآوری و خلق آثاری بدیع به کمک الیاف گلابتون پرداخت.
مقایسۀ ساختار تذهیب صفحات مذهّب مُزدوج در چهل نسخه از شاهنامه ها و خمسه های دورۀ صفوی (سده های 10 و 11 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدمت و تدوام هنر تذهیب منجر به انجام مطالعات بسیاری در این زمینه شده است ولیکن مطالعه ای که در آن رابطه میان نوع تذهیب با نوع محتوای نسخه (ژانر یا گونه اثر) را به صورت اختصاصی مورد سنجش قراردهد تاکنون انجام نشده است. لذا هدف مطالعه پیش رو آن است تا ویژگی های ساختاری تذهیب را در صفحات مذهّب مزدوج هریک از دوگروه شاهنامه ها و خمسه های دوره صفوی (چهل نسخه منتخب از کتابخانه ها و موزه های کشورهای مختلف)، به عنوان نمایندگان ادبیات حماسی و تغزّلی، بر اساس شاخصه های کمّی، تعیین و در نهایت علت وجود تفاوت ها را در تذهیب این دو گروه توضیح دهد. بر این اساس، سؤالات ذیل پاسخ داده شد: ویژگی های شاخص در ساختار تذهیب صفحات مذهّب مزدوج شاهنامه ها و خمسه های سده دهم و یازدهم کدامند؟ و تفاوت های ساختاری آنها چگونه قابل توضیح است؟ یافته های این تحقیق که به روش، کیفی و استقرایی بوده و از نقطه نظر بررسی داده ها، توصیفی-تحلیلی است نشان می دهند که، ساختار صفحات مذهّب مزدوج چه در شاهنامه ها و چه در خمسه ها در نیمه اول سده دهم غالباً هندسی، کادرها ساده و عرض آنها کم و یا متناسب بوده و از نیمه دوم سده دهم ساختارهای غیر هندسی در کنار ساختارهای هندسی رواج یافته و کادرها عریض تر و کنگره ای شده اند و این تغییرات در شاهنامه ها بیش تر از خمسه ها نمود داشته است و علت آن وابسته به نوع متن، یعنی نظم و یا نثر بودن متن در این صفحات است و نه گونه (ژانر) اثر همچنین بررسی ها مشخص نمود که در سده یازدهم این سبک از تزیین (صفحات مذهّب مزدوج) در شاهنامه ها تداوم یافته ولیکن در خمسه ها بسیار محدود بکار رفته است. علاوه براین در هر دو گروه مورد مطالعه (خمسه ها و شاهنامه ها) الگوهای مشترکی شناسایی شد، الگوهایی که در قرآن ها نیز شاهد بکارگیری آنها هستیم که این خود نشان دهنده عدم اختصاصی بودن تذهیب ها در گونه های مختلف (ژانرهای مختلف) است.
کلاه قزلباشی، شاخصی پنهان در هنر نظامی محور صفویه
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
103 - 111
حوزههای تخصصی:
معمولاً تصور می شود که نگارگری هنری است صِرفاً درباری و جدا از حیات اجتماعی. همچنین این گزاره زیاد به گوش می رسد که نگارگران اسیر عالم خیال و حتی تخیل و توهم خود بوده و هستند و اصولاً کاری با جهان واقع ندارند و در پی خلق جهان مثالی- در معنای افلاطونی و اشراقی- خویش اند. اما شواهد و قرائنی وجود دارد که احکام فوق را به چالش کشیده و حتی آن ها را ابطال می نماید. مقاله حاضر در صدد است با واکاوی یک عنصر ویژه تصویری در نگاره های نیمه اول عصر صفوی که کلاه قزلباشی نام دارد اثبات کند نقش مذکور نماد نظامی محورانه خاص صفویه بوده و ظهور و بروز آن با تحولات اجتماعی و ساختاری نیروی نظامی این دوره ارتباط مستقیم دارد. اهمیت پژوهش پیش رو در این است که می توان از طریق واکاوی آثار هنری، مسیری به میان تفکرات اجتماعی مرسوم دوره ای خاص- که اغلب منابع مکتوب مربوط به آن زمان، درباره آن تفکرات خاموشی اختیار کرده اند- گشود و به نتایجی جدید دست یافت. هدف مقاله نیز پرتو افکندن بر اندیشه پنهانی است که در نگاره های نُسَخ مصور نیمه اول عصر صفوی مستتر بوده و به زعم نگارنده می توان از آن به نوعی هنر نظامی محور یا میلیت اریستی تعبیر کرد. حوزه موضوعی نوشتار حاضر نیز جامعه شناسی هنر بوده و به این موضوع اصلی می پردازد که چگونه تمایلات نظامی محورانه در هنر نگارگری صفوی نمود یافته است. این مقاله با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی- تحلیلی تألیف شده و کوشیده مستندات تاریخی را با نحوه نمودیافتن نقش کلاه قزلباشی در نگاره های نیمه اول دوره صفوی (نگاره هایی از شاهنامه شاه تهماسبی، خمسه نظامی 954 ه .ق، شاهنامه 984 ه .ق و شاهنامه رشیدا) تطبیق داده و نشان دهد توجه نگارگران در میزان استفاده از این نقش، کاملاً معطوف به شرایط واقعی و حیات اجتماعی و نظامی دوره خود بوده است.
مطالعه هنر سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ایرانی با زندگی پیوند نزدیکی دارد و دارای جنبه کاربردی و زیبایی بوده که نشان از اهمیت جنبه کاربردی و هنری توأم در هنرهای سنتی ایران است؛ زیرا این آثار در کنار مرتفع ساختن نیازهای روزمره و کاربردی بودن، استعداد هنری و درک زیبایی را در هنرمندان پرورش می دادند. سبدبافی یکی از هنرهای سنتی بوده که در مناطق مختلف ایران از جمله در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع در جنوب غربی کشور، رواج دارد. در گذشته سبدهایی با کاربردهای فراوان در این استان بافته می شد، ولی امروزه از رونق هنر سبدبافی کم شده و رو به فراموشی است. این پژوهش با هدف مطالعه سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی و یافتن راهکارهایی برای احیاء و حفظ هنر سبدبافی این استان، بر آن است به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان دست ساخته های سبدبافی را به عنوان یک میراث به جای مانده از گذشتگان احیا نمود و با زندگی امروزی مردم عجین کرد؟ پژوهش حاضر با رویکرد آسیب شناسی و روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند بر مبنای شیوه گلوله برفی انتخاب و شامل ۱۱ نفر بوده است. با بررسی اطلاعات به دست آمده برپایه تحلیل مضمون مصاحبه ها و رسیدن به داده ها، هنر سبدبافی در استان کهگیلویه و بویراحمد در گذشته متناسب با شرایط زندگی عشایری و روستایی رواج داشته و سبدهای بافته شده به فراوانی استفاده می شدند. با گذر زمان و ورود تکنولوژی این سبدها از رونق افتاد؛ امروزه برخی از آن ها منسوخ شدند. در این پژوهش با مطالعه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد و بررسی آسیب شناسی آن در گذشته و حال، راهکارهایی برای حفظ و احیای این هنر مطرح گردید. بنابر یافته ها مهمترین عامل منسوخ شدن، کم کاری در زمینه معرفی، شناخت و آموزش این هنر و نبود بازار مشخص برای فروش محصولات، همچنین حمایت نشدن هنرمندان از طرف نهادهای حمایتی مربوطه و توجه نکردن بافندگان به نوآوری در کاربرد و تزیین سبد های بافته شده است. در انتها با بررسی سه مقوله آموزش، اقتصاد و کاربرد راهکارهایی برای رونق مجدد این هنر بیان شده است.
بررسی حسن همجواری در آثار چلیپایی میرعماد با تاکید بر کرسی های سیال
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
43 - 53
حوزههای تخصصی:
شناخت و نیل به ادراک صحیح در خوشنویسی نیازمند غور است . در این طریق چه چیز شایسته تر از مطالعه آثار بزرگان و مفاخر خوشنویسی و چه کس نیک تر از میرعماد الحسنی؛ حضور این حجم از زیبایی بصری در آثار میر، نتیجه متغیرهای متفاوتی است که با مداقه در آثار او می توان وجوهی از آن را آشکار و از رازهای پنهان آن پرده برداشت. پژوهش حاضر کوشیده است تا با بررسی یکی از قواعد و اصول خوشنویسی یعنی حسن همجواری و تاکید بر کرسی حروف و واژگان؛ نوع و زاویه نگاه میر در این مورد را بررسی و تحلیل نموده و به چرایی چینش خاص واژگان توسط میر با استفاده از کرسی های سیال در حد بضاعت پاسخ دهد. بدین خاطر پس از پرداختن به تعاریف اولیه، با انتخاب سطرهایی از آثار چلیپایی میرعماد و انتخاب برش هایی از آن، کرسی سطرها، سپس حروف و واژگان ترسیم شد و جزئیات با تصویر اشکال، فضاهای منفی و حسن همجواری کلمات واکاوی شد. روش تدوین اطلاعات در این مقاله در بخش هایی به صورت میدانی بوده و با استفاده از منابع مکتوب و کتابخانه ای صورت گرفته و در بررسی آثار با نگاهی تحلیلی و توصیفی، هدفی بنیادی را دنبال کرده است. بر اساس نتایج به دست آمده، حسن همجواری در چینش حروف و واژگان در ترکیب، از منظر میرعماد ، از جایگاهی خاص برخوردار بوده و کمابیش بر قاعده کرسی رجحان دارد.
همبستگی گره های هندسی صندوق آرامگاهی شیخ صفی الدین اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صندوق قبر نفیس و ارزشمند عالم عارف و ربانی، شیخ صفی الدین اردبیلی، نیای بزرگ خاندان صفویه، در زیر گنبد الله الله در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. این صندوق به دلیل ارزشمند بودن نوع تزیینات و اجرای بسیار دقیق تکنیک های مختلف، همواره مورد توجه بوده و در بیشتر مطالعات به لحاظ فرمی، تکنیکی یا محتوایی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. لذا این پژوهش سعی دارد با نگاهی متفاوت از لحاظ گره گشایی و رمزیابی به این مهم بپردازد تا دستاوردی برای سایر محققان و هنرمندان در خلق آثار معاصر باشد. هدف از این پژوهش، تحلیل ساختاری گره های هندسی به کاررفته بر روی صندوق قبر شیخ صفی الدین اردبیلی و همچنین معرفی و شناساندن این گره ها به علاقه مندان این رشته و آثار است. سؤالی که برای این تحقیق در نظر گرفته شده این است که ویژگی های بارز گره های هندسی به کاررفته بر روی صندوق قبر شیخ صفی الدین اردبیلی چیست و نیز از چه نوع روش ترسیمی استفاده شده است؟ روش تحقیق حاضر به صورت توصیفی تحلیلی می باشد که در چند مرحله به روش دستی و با استفاده از نرم افزارهای کورل و فتوشاپ تحلیل و رمزگشایی شده است. گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای – میدانی (عکاسی از صندوق) است. یافته های حاضر نشان می دهد که گره اصلی «ده تند» موجود بر روی این صندوق به صورت دست گردان اجرا شده و به حالت یک چهارم نیز تکثیر یافته است. روش دست گردان بودن و همچنین نوع تکثیر باعث شده تا یک سری آلت های دیگر مثل موریانه (عروسک)، پابزی، ترقه، تخمه (لوزی)، شش شل، شمسه هشت، شش بندی و... البته بسته به نوع فضا و طرح در ترکیب نهایی به این گره اضافه شود. در حالت کلی یک همبستگی و وحدت کلی در گره های هندسی ایجاد شده است.
بررسی آرایه های تزئینی خانه های قاجاری شهر اردبیل (مطالعه موردی: خانه تاریخی حاج میرزا ابراهیم صادقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری تزیینات در معماری سنتی و بومی ایران همواره جایگاه ویژه ای داشته است. از جمله بسترهای درخور توجه جهت ارائه آرایه های تزیینی، خانه های اشخاص متمول و دارای اعتبار اجتماعی و مذهبی است که امروزه با عنوان خانه های تاریخی از آن ها یاد می شود. خانه مرحوم حاج میرزا ابراهیم صادقی یکی از خانه های قاجاری شهر اردبیل است که با داشتن شاخصه های هنری دوره قاجار مانند: تزیینات چوبی، نقاشی پشت شیشه، نقاشی دیواری، کتیبه نگاری، تزیینات گچی و آجرکاری در فهرست آثار ملی کشور، ثبت گردیده است. لذا ضرورت پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل تزئینات این خانه تاریخی به عنوان مطالعات و بررسی های نگارندگان که از طریق مشاهدات میدانی، مصاحبه و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته؛ حاکی از آن است که آرایه ها و تزیینات موجود در خانه صادقی جزو شاخصه های هنر دوره قاجار به شمار می آیند. همچنین با تطبیق تزیینات و آرایه ها با دیگر خانه های قاجاری می توان به وجود نوعی مفهوم و مضمون مشترک در آن ها پی برد که نشان می دهد الگوی خاصی از تزیینات در خانه های دوره قاجار حاکم بوده است. داده ها و اطلاعات در این پژوهشِ کیفی با رویکرد توصیفی تحلیلی [A1] [U2] مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف پژوهش بررسی آرایه های خانه تاریخی صادقی جهت شناسایی الگوی خاصی از تزیینات دوره قاجاری در منطقه شمال غربی است. سوالات پژوهش عبارت است از: تزیینات وابسته به معماری در خانه تاریخی صادقی شامل چه مواردی است و بر چه مضامینی دلالت دارد؟ آیا الگوی خاصی از تزیینات در خانه های قاجاری شهر اردبیل با تاکید بر خانه تاریخی صادقی حاکم است؟ این الگو دربردارنده چه نوع شاخص هایی است؟ به طور کلی میتوان نتیجه گرفت خانه های تاریخی متعلق به بازه زمانی قاجار در شهر اردبیل دارای الگوی تزئینی خاصی است که به صورت انواع نقوش گردان و منحنی و کتیبه نگاری با استفاده از تکنیک های متنوعی از جمله نقاشی پشت شیشه و قواره بری به اجرا درآمده است. [A1]عنوان شود پژوهش کمی است یا کیفی. [U2]عنوان کیفی قید شد
تحلیل نگاره نبرد بهرام گور با اژدها منسوب به کمال الدین بهزاد با روش آیکونولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نگارگری ایرانی نیز می توان تفسیر هنرمند را از طریق بررسیِ مصورسازی متون و مضامین ثابت توسط نگارگران برجسته مطالعه کرد. از این زاویه دید مسئله تفسیر هنرمند از متن ادبی اهمیت فراوانی می یابد و نگارگران در مصورسازی نسخه های متنوع آن، از تفسیر شخصی خود از متن اولیه بهره برده و معنای دیگری علاوه بر مضمون اثر در نگاره ها خلق کرده اند. اژدهاکشی بهرام به دلیل ویژگی هیجانی در بیشتر نسخ خمسه نظامی با نوآوری هایی تصویرسازی شده است. نگارگران در ترسیم نگاره های خمسه نظامی در مکتب هرات درواقع معنای دیگری را در نگاره ها خلق کرده اند که در حقیقت نشان دهنده مؤلف بودن نگارگر در ترسیم صحنه های خمسه نظامی است. یکی از نگاره هایی که نگارگر به عنوان مؤلف یک اثر معنای افزوده ای را ایجاد کرده است، تصویر نگاره «نبرد بهرام گور با اژدها» منتسب به کمال الدین بهزاد در نسخه خمسه نظامی کتابخانه بریتانیا هست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معنای لایه های پنهانی در نگاره بهرام گور با اژدها به روش آیکونولوژی شکل گرفته است و با مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به طرح این پرسش می پردازد که «چه لایه های معنایی پنهان در نگاره نبرد بهرام گور با اژدها وجود دارد؟» نگاره مذکور در این نوشتار به روش تحلیلی با رویکرد آیکونولوژی انجام گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که این نگاره ازنظر بصری و رابطه بین متن ادبی و خود اثر با سایر نگاره هایی با چنین مضمونی تفاوت دارد و بیانگر سیر صعودی بهرام به سوی حق و به نوعی نمایانگر سلوک معنوی بهرام است. حرکت بهرام در حقیقت مراحل رسیدن به کمال را نشان می دهد. بهرام در این نگاره با از بین بردن غرور، نفس درونی که با شکست اژدها همراه است دچار تزکیه درونی می شود در حقیقت گورخر نماد نفس هشداردهنده و لوامه است که به مدد آن بهرام موفق به کشتن اژدها که نماد نفس اماره است می شود؛ و شکست اژدها به نوعی شکست این نفس بوده است. که در آن بهرام سیر سلوک وادی حق را طی می کند که به نوعی نمایانگر حرکت از عالم ناسوتی به عالم لاهوتی هست که با سختی هایی همراه است.
بررسی تطبیقی هنر مدرن و اصیل ایرانی از نظرگاه الگ گرابر و جلیل ضیاءپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از پژوهش ها درباره هنر معاصر ایران، از اساس، هنرمندان نوگرای ایرانی را فاقد درک درست از هنر مدرن و برخی دیگر آن ها را مقلّد معرفی کرده اند. بعضی دیگر نیز هنر مدرن ایران را وارداتی، سطحی، ظاهری و عده ای دیگر نیز ورود آن را یک ضرورت به شمار آورده و برخی دیگر هم تلفیق اسلوب های مدرن و سنتی را غیرممکن دانسته اند. در این میان، پژوهش الگ گرابر نشان می دهد که هنر اواخر دوران قاجار، هنری مدرن و دارای اصالت است. ازطرف دیگر، جلیل ضیاءپور، نیز، ساز و کار نقاشی اصیل و مدرن در ایران را در بیانیه مکتب کامل تعریف نموده است. هدف پژوهش حاضر، حصول رهیافت های نظری نوین از طریق مقایسه این دو تفکر در زمینه هنر مدرن ایران است. پرسش این است که ضیاءپور و گرابر، چه چیزی را در جهت نوشدن هنر ایرانی، اصیل و مهم تلقّی می کنند؟ و این دو نظریه چه شباهت ها و تفاوت هایی دارند؟ این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی، با تکیه بر آرای الگ گرابر چهار مؤلفه را استخراج نموده و با آرای ضیاءپور مورد مقایسه قرار داده است. نتایج حاصله نشان داد که نفی مِدیوم ها در مِدیوم اصلی و همچنین نفی بازنمایی برخلاف نظر گرابر، در نظر ضیاءپور شروط مهمی برای اصیل و مدرن بودن نقاشی محسوب می شوند. ضیاءپور به تأملات دقیق در کارکرد عوامل ترکیب بندی با تکیه بر زبان اختصاصی هنر معتقد است، اما گرابر شیوه انتزاع در هنر اصیل و مدرن را غریزی و فقدان این تأملات می داند. تنها مورد مشترک در این دو منظر، گسست از سنت، پذیرش مدرنیته و گشودن راه های جدید است.
بررسی و تحلیل نقوش و تزیینات قلمدان های دوره قاجاریه موزه آرمیتاژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلم و قلمدان همگام با رشد تمدن تطور یافته و قلمدان سازی به عنوان یک هنر دیرینه، نقش بهسزایی در فرهنگ ایران دارد. قلمدان سازی در ایران دوره صفویه و قاجاریه به اوج شکوفایی رسید. در این دوران قلمدان نگاری ایران تحت نفوذ شیوهی اروپایی قرار گرفت و امروزه بسیاری از قلمدان های ایرانی در موزه های معتبر دنیا نگهداری میشوند. با توجه به تعداد قلمدانهای قاجاریه موزه آرمیتاژ، مسئله پژوهش به چگونگی طبقه بندی شکل، موضوعات و نقوش قلمدانها از منظر بصری میپردازد. بر این اساس، در پژوهش حاضر به سؤالات زیر پاسخ داده شده: 1- شکل، موضوعات، نقوش و تزیینات بصری زینتدهنده قلمدان های منتخب دوره قاجاریه چگونه طبقه بندی میشوند؟ این پژوهش به دنبال دستیابی به اطلاعاتی پیرامون تزئینات و شکل 35 نمونه قلمدان قاجاری موجود در موزهی آرمیتاژ روسیه است که از قدیمی ترین نگارخانه های هنری با آثار فاخر ایرانی است. پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات این نوشتار به روش اسنادی است. قلمدان های موزه آرمیتاژ از لحاظ کاربرد و شکل در دو دسته کلی طبقهبندی می شوند: 1- کشویی 2- دربدار. تعداد قلمدان های کشویی بیشتر از دربدار بوده و تمام قلمدان های کشویی، کله گرد هستند که دو شیوه برش مختلف دارند: 1- دهان اژدری 2- بیضی؛ که شیوه برش دهان اژدری متداول تر از بیضی است و قلمدان های دربدار نیز همگی برش عرضی دارند. موضوعات قلمدان نگاری ها متنوع است که از این بین منظرهپردازی، گل و مرغ و کاربرد نقوش گیاهی در قالب هنر تذهیب بیشترین فراوانی را دارند که به شکل یک موضوع و یا ترکیبی از چند موضوع روی یک قلمدان به چشم می خورد.
بهشت گمشده: مطالعه نقش طاووس در نمای بیرونی بناهای تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش طاووس با ویژگی های بصری گوناگون در نمای بیرونی برخی بناهای مذهبی و غیرمذهبی شهر اصفهان به طور متنوع یا تکرارشونده جلوه گر شده است. صورت ظاهری این نگاره ها با مفاهیم مختلف اساطیری، باورهای باستانی و اعتقادات اسلامی، در بستر زمانی چندصد سال درمی آمیخته و مهارت هنرمندان ایرانی را آشکار ساخته اند. این پژوهش در ابتدا به بررسی پیشینه طاووس و جایگاه آن در هنر ایران باستان و دوره اسلامی و پس از آن به مطالعه ساختار بصری نقوش طاووس در نمای بیرونی بناهای اصفهان پرداخته است. روش پژوهش بر اساس یافته های میدانی و مطالعات کتابخانه ای و با روش توصیفی تحلیلی است. بررسی پیش رو مفاهیم و ریخت شناسی نقوش طاووس و سیر تحول آن را ارزیابی کرده است. شیوه ترسیم نقوش، بیشتر به صورت ترکیبی از شمایلی و استیلیزه است که به اشکال متنوعی ایجاد شده اند. هنرمندان در ترسیمات خود، هم از حالات طبیعی جانور الهام گرفته و هم آن را با بیان ذهنی خود درآمیخته اند که ارتباطی میان دو نوع متفاوت تفکر اسلام شیعی و باورهای پیش از آن به وجود آورده است. نتایج تحقیق نشان می دهد از میان 18 نمونه مطالعاتی، ۱ مورد متعلق به قدیمی ترین نمونه برجای مانده یعنی بنای مسجد جورجیر از دوره دیلمی است. اوج بازتاب نقش مایه طاووس در دوره صفوی (8 مورد) و در بناهای مذهبی است. در دوره قاجار، 2 مورد و در دوره پهلوی و جمهوری اسلامی، 7 نمونه وجود دارد که شباهت فرمی و رنگی آن نشان دهنده احیای کاشی کاری و مضامین دوره صفویه است. در بیشترین حالت، طاووس از نمای جانبی با چتر نیمه بسته (13 مورد)، به عنوان عنصر نگهبان در کنار درخت زندگی است، و از نمای مقابل ۵ نقش تکی با چتر بازشده وجود دارد. همچنین در ترکیب بندی ها بیش از همه رنگ های سبز، آبی فیروزه ای، لاجوردی، قهوه ای و از اواخر صفوی و قاجار رنگ زرد و قرمز وجود دارد، که با قاب های هندسی، مازه دار،تیزه دار و گاهی همراه با کتیبه طراحی شده است.
بررسی سیر تحول کارکردهای تزئین در رویکردهای مطالعاتی هنر اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
111 - 132
حوزههای تخصصی:
اشکال و نقوش تزئینی به کار رفته در مصنوعات و بناهای سرزمین های اسلامی، در سه سده اخیر محل توجه شرق شناسان، باستان شناسان و تاریخ نگاران بوده اند. شیوه مواجهه با کارکردهای تزئینات، همواره نقش مهمی در جهت دهی به مسیر مطالعات هنر اسلامی داشته است. این پژوهش، سیر تحول رویکردها به تزئینات اسلامی با تأکید بر دگرگونی نگرش به «کارکرد» تزئین در سه سده اخیر را بررسی می کند و به دنبال پاسخگویی به این پرسش است: در پژوهش های انجام گرفته پیرامون فرهنگ مادیِ سرزمین های اسلامی، سیر تکوین کارکردهای تاریخ هنری و معنای تزئینات چه بوده است؟ روش انجام پژوهش، توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای است. برای پاسخگویی به پرسش تحقیق، مطالعات تزئین به چهار گروه رویکرد اکتشافی گونه شناختی، تاریخی آغازین (تاریخی سبک شناسانه)، رویکردهای جهانشمول، و تاریخی متأخر ( زمینه محور فرهنگی) تقسیم شدند و کارکردهای منتسب به تزئینات در هر یک از این رویکردها مورد بررسی قرار گرفتند. نتیجه پژوهش، بیانگر تنوع دیدگاه ها و سیر تحولی است که در بازشناخت کارکردهای تزئین رخ داده است. در رویکرد نخست، کارکرد فرمی ارجح بوده و تزئین، نشانگر ویژگی های قومی، نژادی، روح شرقی یا عنصری برای بیان بصری دین جدید است. همزمان، کارکرد زیباشناسانه یا تلقی صفاتی نظیر نمادین یا شهودوار را برای تزئینات شاهدیم. در رویکرد تاریخی آغازین، غالباً تزئین در حکم نماد یا عنصری معنادار تلقی می شود و این رویکرد، آغازگر تأملاتی در باب کشف معنا و بررسی زمینه های تاریخی و فرهنگی تزئینات است. رویکردهای جهانشمول به دو حوزه متمایز تقسیم می شوند، کلیت نقوش تزئینی در حوزه مطالعات فراتاریخی، کارکردی فرامادی دارد و نمادِ الوهیت و توحید است؛ در حوزه مطالعات روانشناسانه، کارکرد تزئین و اثرات آن بر رفتار، انتخاب و حالات روانی انسانی موردتوجه قرار می گیرد. با شکل گیری رویکرد تاریخی متأخر در نیمه دوم سده بیستم ، شاهد تمرکز بر ادراک و خوانش مخاطب از نقوش تزئینی و تمرکز بر کارکردهای معنایی و زیباشناسانه تزئین برمبنای حوزه های زبان شناسی هستیم. هم چنین بر بستر و بافت پیدایش فرم تزئینی تأکید شده و اغلب، تزئین به منزله نشانه فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است.
مطالعه ارتباط معنادار نقوش با شکل پا (آناتومی) مطالعه موردی: جوراب های سنتی و دستباف استان گیلان
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
5 - 22
حوزههای تخصصی:
جوراب بافی یکی از محصولات دستبافی صنایع دستی دربسیاری ازنقاط ایران دارای پراکندگی جغرافیای است.این هنر بومی در استان گیلان ،ازپیشینه تاریخی برخورداراست. .نحوه این بافت، بسیار ساده بوده و به دستگاه خاصی نیاز ندارد.بافت جوراب های پشمین از قدیمی ترین دستبافته ها و هنر های سنتی استان های مرکزی ،شمال، غرب وشرق ایران به شمار می رود و تقریبا در تمامی مناطق بافته می شود.فرض براین است که با دیدگاه هنرهای تجسمی و طراحی لباس بتوانیم بین مفاهیم فرم، نقوش وآناتومی درجوراب بافی سنتی رابطه معناداری بیابیم. تحلیل نقوش جوراب ها بر اساس فرم ومکان بافت مطابق آناتومی پا مد نظر این مطالعات می باشد. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤالات است که: ویژگی های این هنر صنعت بومی چیست ؟نقوش جوراب سنتی چه رابطه ی معناداری با آناتومی پا دارد؟روش این پژوهش توصیفی – تحلیلی، با استفاده از داده های اسنادی و کتابخانه ای انجام شده است.نتایج حاصل نشان می دهد .تنوع بصری در رنگ ، نقش مایه ها با مفاهیم زیبایی شناسی آمیخته در طراحی کاربردی جوراب هارعایت شده است.
تحلیل نظام گفتمانی فرش و کارکرد موزه ای آن
منبع:
هنر و ادبیات تطبیقی سال ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
فرش به مثابه نظام گفتمانی وارد تعامل با فضا، ابژه های پیرامون خود و همچنین انسان می گردد. این امر سبب می شود تا فرش اثرِ هنری سیال تلقی گردد. این سیالیت سبب می شود تا فرش هم جنبه کاربردی استعمالی داشته باشد و هم مانند موزه دارای ویژگی های نمایشی، زیبایی شناختی و تخیلی باشد. فرش با حرکت بین سنت و مدرنیته، ما را از دور تا نزدیک، از فرهنگ تا طبیعت، از واحد تا متکثر و از شناخت تا هیجان به حرکت در می آورد. فرش با ورود به دو نظام گفتمانی جانشینی و هم نشینی قدرت حضور خود را توسعه می دهد. فرآیند جانشینی عامل تولید استعاره است؛ همانطور که فرآیند هم نشینی عامل تولید روایت است. به همین دلیل فرش با کارکرد موزه ای خود هم وجهی شاعرانه و موسیقیایی و هم وجهی تاریخی و روایی دارد. همین قدرت گفتمانی است که سبب می گردد تا همه ابژه های پیرامون فرش به آن تفویض اختیار کنند و فرش به صدای همه آن ها تبدیل شود. پس موزه بودن فرش یعنی همین قدرت نمایندگی همه ابژه های هنری پیرامون. چگونه فرش می تواند از زمینی بودن تا قدسی شدن و از فرهنگ تا طبیعت در نوسان باشد؟ هدف از این مطالعه بررسی ویژگی های گفتمانی فرش جهت دسترسی به کارکرد موزه ای آن و سپس عبور از وجه موزه ای جهت کشف جنبه های هستایشی و وجودی آن است. همچنین نشان خواهیم داد که فرش با ایجاد مرز بین دو جهان درون و بیرون از خود دو زمانِ حال و لحظه بارقه ای را خلق می کند.
بررسی و تحلیل میزان بازتاب شاخصه ها و ابعاد هویت ملی در قالیچه های تصویری دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
213 - 236
حوزههای تخصصی:
قالیچه های تصویری دوره قاجار اساساً پدیده ای نو و جدید در فرش ایران و بدعتی در طراحی فرش به شمار می آیند. از این رو به دلیل حفظ پیوندشان با نقش مایه های سنتی و ساختار کلی فرش ایران جایگاه ویژه ای در تاریخ فرش این کشور دارند. به همین سبب ضرورت دارد این نوآوری در سنت طراحی فرش ایرانی، از منظر جایگاه و نمود شاخصه های هویت ملی و ایرانی، مورد مطالعه قرار گیرد. در این راستا این سوالات پژوهشی مطرح است که هر گروه و دسته از قالیچه های تصویری دوره قاجار، تا چه حد واجد ابعاد شش گانه «هویت ملی» هستند؟ فراوانی هرکدام از شاخصه های «هویت ملی» در این قالیچه ها به چه میزان است؟ و مؤلفه های هویت ملی در این قالیچه ها به چه شکلی نمود و بازتاب داشته اند؟ پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از منظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی به حساب می آید. تجزیه وتحلیل داده ها و یافته ها به صورت ترکیبی از شیوه کمّی و کیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای انجام شده است. تعداد نمونه آماری این پژوهش 79 قالیچه تصویری قاجار بوده که به روش انتخابی گزینش شده اند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که تصویر بافی های دوره قاجار با انتخاب موضوعاتی در تناسب با فرهنگ ایرانی ، حاوی مفاهیم و مضامین عمیق و ریشه دار هویتی بوده است. در بررسی انجام شده مشاهده شد ابعاد شش گانه «هویت ملی» در دسته بندی هشت گانه این قالیچه ها به ویژه در موضوعات نقش شاهی، مشاهیر، چهارفصل و موضوعات برگرفته از ادبیات کهن بیش ترین بروز و ظهور را داشته است. از سوی دیگر ابعاد «فرهنگی» و «مذهبی» هویت ملی بیش ترین و بُعد «سیاسی» آن، کم ترین فراوانی را در این قالیچه ها داشته است. عناصر و مؤلفه ها و شاخصه های «هویت ملی و ایرانی» در این قالیچه ها با استفاده از نقش مایه های خاص، خط و مضامین داستانی نظم و نثر فارسی، نمود لباس و پوشش اقوام ایرانی، استفاده از تصاویر شعرا، شاهان باستانی و اساطیری و ابنیه تاریخی و ارائه تصویری مثبت از سنت ها و فرهنگ زیست ایرانی نمود و ظهور پیدا کرده است.
شناسایی ساختار بصری نشانه های لوزی شکل در خطوط ایلامی بر دست بافته های معاصر ایرانی با تأکید بر نظریه تطورگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دست بافته های ایرانی گنجینه ای از نقوش کهن این سرزمین را در بر می گیرد؛ نقوشی که طی قرن ها تداوم یافته اند و تحولات آن ها در طول تاریخ، قابل بررسی است. پرسش اصلی تحقیق حاضر این است که نشانه های هندسی لوزی شکل در خطوط کهن ایرانی کدام اند و بازخوانی نمودهای مشابه آن ها در دست بافته های معاصر ایران چگونه ممکن می گردد. در مراحل نگارش این پژوهش، هدف تحقیق، تحلیل سیر تطوری نشانه های خطی بر دست بافته های ایرانی با تأکید بر نظریه تطورگرایی از حوزه انسان شناسی هنر بوده است. با توجه به اهمیت شکل گیری ساختار نقش مایه های سنتی بر اساس کهن ترین نگارش های کهن ایرانی و نبود مطالعات تطبیقی میان کتیبه نگاری کهن ایرانی و نقوش دست بافته های ایرانی، هرگونه پژوهش در این زمینه ضروری به نظر می رسد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و گردآوری مطالب از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی با بهره گیری از فیش برداری متنی و تحلیل تطبیقی تصاویر است. در نهایت داده های مورد نیاز به روش کیفی و با تکیه بر استدلال منطقی تحلیل می شود. بر اساس نتایج تحقیق، لوزی به عنوان یک نقش هندسی، اساس شکل گیری بسیاری از نشانه ها در خطوط کهن ایلامی است. تداوم حیات این نشان ها در دست بافته های معاصر ایرانی به چشم می خورد به شکلی که برخی از نقوش لوزی مانند بر دست بافته ها دقیقاً ساختار نشان های خطی را بازنمایی می کند و برخی با اندک تغییراتی همراه با جزئیات افزوده شده، نقوش دست بافته ها را تشکیل می دهد. تفاوت نشانه های خطی با نقوش دست بافته ها این است که نشانه های لوزی شکل در کتیبه ها بر اساس ساختار خط و زبان ایلامی چیدمان می شوند اما در بافته های معاصر ایرانی، این نقوش تحت قاعده تکرارهای متوالی یا تناوبی بر زمینه و حاشیه بافته، ظهور یافته اند یا تناسبات آن ها دستخوش تغییر شده است به شکلی که گاهی یک نشان خطی، طرح کلی بافته را تشکیل می دهد.
تحلیل و طبقه بندی نقش آینه در سوزن دوزی بلوچ از منظر باورهای فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوزن دوزی یکی از هنرهای اصیل ایرانی است که در برخی اشکال به آینه آراسته شده است. به دلیل گستردگی صور به کارگیری آینه در هنرهای سنتی و مفاهیم نمادین مکتوم در آن، مقاله حاضر بر سوزن دوزی بلوچ در نواحی جنوبی استان سیستان و بلوچستان تمرکز دارد. به عبارتی هدف آن است که در گام اول، نقوش بلوچی دوزی که آینه در آنها حضور مؤثری ایفا می کند؛ بازیابی شود و در گام بعدی، مفاهیم نمادین و کارکرد این عنصر در سوزن دوزی بلوچ با نظر به اطلاعات به دست آمده به روش میدانی (مبتنی بر مشاهده و مصاحبه) به عنوان رکن مهم شکل گیری این مقاله و البته مطالعات اسنادی به عنوان پشتوانه آن مورد گمانه زنی قرار بگیرد. با این حساب پرسش آن است: «آینه در سوزن-دوزی بلوچ با چه صور و اشکالی ظاهر می شود و بر چه مفاهیمی دلالت دارد؟» نتیجه این پژوهش کیفی به شیوه توصیفی تحلیلی نشان داد: آینه، حداقل در بیست و چهار مورد از نقوش سوزن دوزی بلوچ، کاربرد دارد. با نظر به انگاره های فرهنگی، آینه در سوزن دوزی بلوچ صرفاً هدف تزیین را دنبال نمی کند و همچون سایر هنرهای سنتی ایران، مستلزم معنی سازی است. آینه در برخی از نقوش همچون ستاره، کپ و نال و گل کندی با نور و روشنایی مرتبط می-نماید و در بعضی دیگر مثل حریر، تک زرافشان و گل و گلدان با آب و آبادانی در ارتباط است. به نظر می رسد در برخی از مصادیق همچون چم مژه، کوه بندر و کوه سر عاشق؛ مفاهیم والایی چون عشق، شهادت و ایثار محمل معنی سازی است و در بعضی مانند مروارید، نه آدینکی و چم آهوگ معصومیت و پاکی به صورت خاص به تلویح درمی آید. درمقابل در نمونه های معدودی همچون شرین جنک و دژ، صرفاً صورت ظاهری و زرق و برق ناشی از تلألو نور در آینه به مثابه مکنت و قدرت به رخ کشیده می شود.
تحلیل نشانه شناختی نگاره عرفانی "دیدار شیخ صنعان و دختر ترسا"
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴
67 - 79
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر تحلیلی نشانه شناختی از نگاره عرفانی «دیدار شیخ صنعان و دختر ترسا» در منطق الطیر عطار، مربوط به دوره صفوی است که در دوره های مختلف نقاشی ایرانی تصویرگری شده است. هدف این تحقیق بررسی نشانه های تصویری و شیوه تعامل آنها در ساخت معنا با رویکرد نشانه شناختی است. امروزه نشانه شناسی به طور کاربردی در تحلیل متون هنری مورد استفاده قرار می گیرد و با توجه به خصوصیت نمادین نقاشی ایرانی به نظر می رسد این رویکرد با ارائه تحلیل های نظام مند از متن، امکان خوانش و رمزگشایی نشانه ها را در نقاشی ایرانی به دست دهد. در نظریه نشانه شناسی، نشانه ها نه به صورت جداگانه بلکه به عنوان عناصری پویا و سیال از یک نظام نشانه ای در تعامل و چالش با یکدیگر معنا می یابند. بر این اساس پژوهش حاضر به این سؤالات پاسخ داده است: 1. نشانه های تصویریِ نگاره، در تعامل با هم بازنمود کدام مفاهیم هستند؟ 2. شیوه تعامل نشانه ها در شکل گیری مفهوم و درونمایه نگاره چگونه است؟ این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه این بررسی، نشان می دهد که در نگاره موردنظر، نقاش بر بازنمایی مفاهیم عرفانیِ کمال و آگاهی از طریق تعاملات میان نشانه های تصویری اهتمام داشته و این مفاهیم را به صورت نمادین و با استفاده از نشانه های بصری انسانی و غیرانسانی بیان کرده است. با تبیین شیوه تعامل نشانه ها در متن بر اساس رویکرد نشانه شناسی درمی یابیم، نقاش در بیان مفاهیم روایت و در گذر از دلالت صریح نشانه به دلالت ضمنی آن از روش های نشانه شناسانه مجاز و استعاره، تقابل های دوگانه و نا دستور زبانی استفاده کرده است.