فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
گزاره های تاریخی افزون بر مدد رساندن به دانشمندان برای کشف آموزه های دینی، برای تبلیغ این آموزه ها هم در قالب مجالس وعظ و خطابه مورد استفاده قرار می گیرند. به همین دلیل نقد و پالایش این گزاره ها برای تفکیک گزاره های درست از نادرست اهمیت یافته است. شهید مطهری با آگاهی از این ضرورت، بخشی از آثار خود را به بررسی و پالایش گزاره های تاریخی اختصاص داده است. این مقاله بر آن است با گونه شناسی و طبقه بندی روش مند، مهم ترین نقدهای استفاده شده از سوی شهید مطهری را در گزاره های تاریخی شناسایی و پس از دسته بندی آنها را معرفی نماید.
تأثیر آموزه های تصوف بر مقتل نگاری کربلا؛ مطالعه موردی اللُهوف علی َقتلَی الطُفوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هم زمان با بسط و گسترش اندیشه های صوفیانه در جهان اسلام از سدة هفتم هجری و نزدیکی تصوف و تشیع به یکدیگر، رویکردهای صوفیانه بر مقتل نگاری کربلا -همچنان که بر برخی دیگر از مکتوبات دینی و تاریخی- تأثیر گذاشته است. این مطلب با مطالعه متون مکتوب این دوره و توجه به شاخص های اندیشه های تصوفی در آن و شناسایی و ردیابی این اندیشه ها در متون مزبور قابل مطالعه و بررسی است. در مقاله حاضر، سعی شده با روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر پژوهش کتابخانه ای، به این سؤال پاسخ گفته شود که کتاب لهوف، اثر سید ابن طاووس، به عنوان یکی از مقاتل مهم و مشهور واقعه کربلا، از اندیشه های صوفیانه چه تأثیراتی پذیرفته است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که در مقتل لهوف، تأثیرپذیری از آموزه های تصوف و نمادهای آن، ولو به میزان اندک، وجود دارد و نویسنده آن، علی رغم اینکه به هیچ طریقت صوفیانه ای وابسته نبوده است، مباحث صوفیانه و عرفانی را در اثر خود بازتاب داده است.
بازتاب قتل امین در تاریخ نگاری اسلامی
حوزههای تخصصی:
بحرانی که پس از مرگ هارون در روابط میان فرزندان او پدید آمد و به سقوط امین و برآمدن مأمون بر سریر خلافت انجامید، نه تنها خلیفه ی به ظاهر پیروز را در مشروعیت بخشی به حاکمیت برآمده از «فتنه» با موانع جدی روبه رو کرد، بلکه باعث تشویش اندیشه ی تاریخ نگاری اسلامی در بازتاب قتل امین نیز شد. پرسشی که در کانون توجه این مقاله قرار دارد، این است که ماجرای قتل امین چگونه در تاریخ نگاری اسلامی بازتاب یافته است و مورخان، چگونه انعکاس آن مبادرت ورزیده اند؟یافته های این پژوهش، ناظر به این معناست که آن دسته از مورخانی که در تبیین این حادثه اسیر منطق مأمونیان شدند، قتل امین را به خیانت، سبک سری، بی کفایتی و سرنوشت مقدر او حواله کردند؛ اما دگراندیشانی که با رویکردی متفاوت به پیروزی مأمون می نگریستند، در بازتاب این حادثه، از ناکارآمدی منطق جناح مأمونی پرده برداشتند.
صفین در تاریخنگاری ابن ابی الحدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویداد صفین به مثابه یکی از عمده ترین چالش های فرا روی حکومت امام علی، از دیر باز موضوع تأملات مورخان و تاریخ پژوهان بوده است. این واقعه که در زمره «فتن» شمرده شده، در تاریخ نگاری اسلامی- بویژه مکتب شام و عراق- بازتاب های متفاوت یافته است.این که ابن ابی الحدید چگونه به این حادثه پرداخته و زمینه ها و فرایند آن را چگونه مورد کاوش قرار داده، عمده ترین پرسشی است که این مقاله می کوشد با تکیه بر شرح نهج البلاغه و رجوع به سایر منابع تاریخی در جهت تایید و تطبیق مدعیات ابن ابی الحدید،برای آن پاسخی جستجو کند.
یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ابن ابی الحدید،انگشت اتهام را متوجه معاویه نموده و او را عامل بحران در روابط شام و عراق به شمار آورده است.او حتی در یک موضع گیری ایدئولوژیک،معاویه را به سبب تمرد از فرمان امام مسلمین و به هدر دادن خون مسلمانان،زندیق و مخلّد در آتش می داند.
تاریخ خودمانی
حوزههای تخصصی:
استاد باستانی پاریزی که حدود هفتاد سال در زمینه های تاریخی، ادبی و غیره قلم فرسایی نمود و آثار فراوانی را عرضه کرد، بدون شک از پرکارترین مورخین معاصر ایران بوده است. در کنار محاسن بسیار کارش که مردم را وارد تاریخ نمود و بیشتر تاریخ محلی و مردمی را نوشت و با شیوه خاص خود مخاطب فراوانی را جذب نمود، دارای ایراداتی هم بود، ازآن جمله که آثارش با معیارهای علمی و آکادمیک تاریخ نویسی فاصله داشت. مطمئناً با مرگ آن سعید فقید فرصت بیشتری است تا عملکرد او در تاریخ نویسی به محک نقد و نقادی گذاشته شود. هدف این مقاله بررسی و تبیین سبک و سیاق استاد باستانی پاریزی در تاریخ نویسی و طرح اشکالات وارده به سبک وی و کنکاش درباره پاسخ های آن مرحوم در آثارش به نقد نقادان کارهایش می باشد.
رویکرد و شیوه تاریخ نگاری ابوریحان بیرونی با تکیه بر آثارالباقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه تاریخ نگاری یکی از موضوعاتی است که در دو سده ی اخیر مورد توجه قرارگرفته و دارای فروع ها و شاخ و برگ های بسیاری گشته است. تاریخ نگاری جدید و اصول آن یکی از پایه های تغییر در علوم انسانی و به تبع آن تحولاتی است که در مغرب زمین پدید آمده است. در این نوشتار تلاش شده تا با معرفی اجمالی تاریخ نگاری جدید در مقدمه و متن، نسبتِ ابوریحان بیرونی با این تاریخ نگاری سنجیده شود.
ابوریحان بیرونی، بیشتر به عنوان منجم، ریاضی دان، پزشک و به طورکلی عالم علوم تجربی شناخته شده است. در بُعد علوم انسانی نیز، بُعد مردم شناسی او با توجه به تحقیقاتش درباره ی هند، برجسته گردیده و از این رو کمتر از منظر مورخی صاحب سبک و پیشرو که فراتر از زمانه اش می زیسته مورد توجه قرار گرفته است.
محقق در پاسخ به این غفلت تاریخی با طرح فرضیه وجود اصول مدون و اندیشیده شده در نزد ابوریحان برای نگارش تاریخ درست و مطابق با واقع ،تلاش کرده است تا جایگاه ابوریحان در تاریخ نگاری به ویژه شباهت هایش با تاریخ نگاری جدید مورد توجه قرار گیرد و مقدمه ای برای شناخت بهتر او در این عرصه فراهم شود.
درآمدی بر بازشناسی تاریخ نگاری منصوره اتحادیه
حوزههای تخصصی:
توجه به تاریخ نگاری زنان و پرداختن به ریشه های تاریخ نگاری و تاریخ نگری مورخان زن، یکی از مباحث مهم معرفت شناختی در حوزه ی پژوهش های تاریخی به شمار می رود و در این منصوره اتحادیه بانوی مورخی است که در معرفی کتاب ها و شناسایی و نشر اسناد تاریخی ایران در دوره ی قاجار نقش مؤثری ایفا کرده است.در این پژوهش می کوشیم با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مراجعه به آثار متعدد وی به بیان و بررسی روش تاریخ نگاری او بپردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه به دلیل پیروی نکردن از مکتبی خاص، در تدوین آثار تاریخی روشی پیچیده ندارد و رهیافت هایش در این حوزه مبتنی بر تعاریف آسان است و به دور از هرگونه مباحث فلسفه ی تاریخ، تاریخ را از دریچه ی انسان برای انسان می نگرد.
سنت ها، آموزش و بیداری اجتماعی زنان: تحلیل تاریخی رویکرد ""ملانصرالدین"" به مساله ی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجه اشتراک جوامع اسلامی در مواجهه با غرب احساس ناتوانی و عقب ماندگی شدیدی بود که همراه خود چالش های فکری زیادی در عرصه های گوناگون از جمله زنان ایجاد کرد. بطوریکه غالب جریان های روشنفکری به ویژه روزنامه های انتقادی به لزوم تغییر وضع زنان و آگاهی آنان تاکید و خواستار اصلاحات ترقی خواهانه در جامعه و وضعیت اجتماعی زنان شدند. در این بین، روزنامه تجدد طلبِ ملانصرالدین در طرح و پیگیری مساله ی آزادی و حمایت از حقوق زنان در جوامع اسلامی به ویژه ایران پیشتاز بود. این روزنامه با طرح انتقادی مسائل مربوط به حوزه زنان توسعه جوامع اسلامی را در پیوند با تغییر وضع زنان ارزیابی می کرد. نویسندگان این روزنامه ی انتقادیِ پیشرو، راه برون رفت از وضعیت سنتی را در مساله ی آموزش و به تبع آن در آگاهی و احقاق حقوق زنان را در گروِ توجه به حقوق زنان و تصریح آن در قانون اساسی جوامع اسلامی و لزوم بازنگری در دیدگاه های سنتی و تجدید نظر در مبانی آن و به ویژه خوانش جدید متون مذهبی می دانستند. تحلیل محتوای روزنامه ملانصرالدین، چاپ تفلیس در پنج سال نخست (1328- 1324 ه.ق ) در حوزه مسائل زنان روش مناسبی است که می تواند تصویر روشنی از وضع عمومی زنان ایران و جوامع مسلمان در آغاز قرن بیستم و نخستین گفتمان های انتقادی از وضع زنان به دست دهد.
تاریخ نگاری اسلامی در روایت اهل حدیث نمونه ی موردی: تاریخ خلیفة بن خیاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی متون تاریخ نگاری اسلامی، می تواند به عنوان مسیری برای فهم شیوه ی تفکر مسلمانان درباره ی گذشته در سده های نخست اسلامی تلقی شود. برای این امر می توان با انتخاب رویکرد نظری تفسیرگرایی و ره یافت معناکاوی، منظری متفاوت به این متون داشت. بر این مبنای نظری، داده های مؤلفان این متون، «گزارشی از واقعه» بر مبنای تفسیر و درک آن ها از رویدادهای گذشته است که در قالب «گزارش واقعه» - با ادعای برابری با عینیت رویداد - به مخاطب منتقل می شود. بر این اساس، شیوه ی گزارش دادن آن ها از رویدادهای گذشته، نشان دهنده ی نظام ارزشی و باورهای ایشان و آن مقوله ای است که به یک معنا ایدئولوژی مورخ نامیده می شود. بدین ترتیب، این نگاه ایدئولوژیک از گذشته، تصویری خاص و معنایی ویژه از آن را به مخاطب منتقل می کند و تاریخ گذشته در این بازنمایی/بازسازی، معنایی دیگر به خود می گیرد. این عمل – آگاهانه یا غیر آگاهانه – بر اساس درک ضرورت و نیازهایی در زمانه و زمینه ای که مورخ در آن قرار دارد، انجام می شود. بدین سان، با بازشناسی معنا و مضمون بازنمایی مورخ از گذشته، می توان به درک دشواره/مسئله ی وی نزدیک شد،که محرک او برای مراجعه به تاریخ و نگارش آن بر اساس نگرش و روش معینی بوده است. از آن جا که هر مورخ، متعلق به یک بافت فکری و نیروهای اجتماعی باورمند به آن است، بنابراین، منافع و باورهای عقیدتی/سیاسی آن نیروها نیز در بازنمایی گذشته در نظر گرفته می شود. بنابراین، تاریخ از منظر روایتی که نیروهای اجتماعی از گذشته دارند، بازخوانی و بازنمایی می گردد.
در این مقاله، کتاب تاریخ خلیفة بن خیاط، به عنوان نخستین نمونه ی تاریخ عمومی اسلام، بر اساس این رویکرد بررسی می شود. یافته های مقاله نشان می دهد، ابن خیاط بر مبنای شیوه ی تفکر اهل حدیث به تاریخ گذشته ی خلافت اسلامی نگریسته و به همین دلیل به حاشیه رانی، غیریت سازی و طرد خوارج، ایرانیان و ترکان در تاریخ خلافت پرداخته و هویت عربی/اسلامی و اقتدارگرایی خلافت اسلامی را برجسته ساخته است.
تحلیل شاخصه های محلی نگاری خراسان در دوره ی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی شاخصه های محلی نگاری خراسان در دوره معاصر پرداخته می شود. این شاخصه ها در سه مولفه مورخ، موضوع و انتشار مورد تبیین قرار می گیرد. به منظور تشریح مولفه ها از آمار کمّی و تحلیل کیفی استفاده شده است. آمارهای گردآوری شده به روش کتابخانه ای و آرشیوی و بر اساس اطلاعات موجود در پایگاههای کتابشناختی و کتابشناسی ها تهیه شده است. اهمیت این تحقیق از آن روست که تاکنون به تاریخ نگاری محلی خراسان در دوره معاصر با مولفه های تبیین شده، پرداخته نشده است و بیشتر به تک نگاری های موضوعی درباره کتابها و برخی موضوعات سیاسی واجتماعی توجه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سه عامل آستان قدس رضوی، مشهد و هویت تاریخی خراسان در کنار برخی از حوادث مانند انقلاب اسلامی و جنگ بر شاخصه های تعریف شده، تاثیر مستقیم گذاشته است.
درآمدی تاریخی بر جایگاه حدیث نگاری از دیدگاه عروه بن زبیر با تکیه بر اندیشه پویانگری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث بسیار مهم در تاریخ حدیث اهل سنت و جماعت، بحث گرایش صحابه و تابعان به نگارش یا عدم نگارش احادیث در قرن اول هجری است. دیدگاه بیشتر آنان نسبت به نگارش حدیث از میان گزارش های موجود در کتاب های رجالی و تاریخی در دسترس است. براساس این گزارش ها، برخی از ایشان اقدام به نوشتن حدیث کردند و برخی دیگر، گرایشی به مکتوب ساختن روایت ها نداشتند. در این میان، آن چه جلب توجه می کند وجود برخی گزارش های متعارض درباره گرایش تعداد بسیار اندکی از ایشان، نسبت به این موضوع است. یکی از این افراد، تابعی مشهور در میان اهل سنت، عروه بن زبیر است که از فقهای سبعه مدینه به شمار می آید. این مقاله، پس از بررسی شخصیت عروه بن زبیر، به منظور دست یابی به تحلیلی جامع از گزارش های متعارض درباره دیدگاه وی نسبت به نوشتن حدیث، از اندیشه پویا نگری بهره می برد. نتیجه مقاله نشان می دهد که هر یک از این گزارش ها، نشان دهنده مرحله ای از زندگانی وی هستند و باید در امتداد یکدیگر ارزیابی شوند
بررسی و تحلیل نظامهای تاریخگذاری وقایع در تاریخنگاری عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مورخین جهت مرتب سازی وقایع از نظام های گاهشماری رایج بهره می گرفتند تا به وقایع خود بعد زمانی بخشیده و به اصطلاح انها را تاریخگذاری کنند. الگوهای تاریخگذاری وقایع و انگیزه های پشت پرده انها مسئله تحقیق حاضر است. زمینه این تحقیق تاریخنگاری سلسله ای عصر صفوی است، که در آن می توان سامانه های مرتب سازی وقایع را به دو دسته اصلی موضوعی و سالنگاری تقسیم کرد. نگاه ما به دنبال تحولاتی است که در این دوره تاریخی در شیوه های تاریخگذاری رخ داده است و تاریخ های موضوعی از منظر موضوع این تحقیق تغییری رانشان نمی دهند. پس تنها سالنگاری، که خود به سه شاخه فرعی (عصری، چرخه ای، جلوسی) تقسیم می شود محل توجه خواهد بود. در تحلیل روشهای سالنگاری خواهیم دید که می توان رابطه معناداری میان روشهای تاریخگذاری سالنامه ای و مقام و موقعیت شاه در منظومه فکری جامعه صفوی یافت، یا مورد تایید قرار داد. همانطور که احتمالاً حجم تاریخ های تولید شده در این عصر نیز تا حدی تابع همین عامل است: یعنی با مطلق شدن قدرت شاه، از تعداد و شاید نیاز به تاریخنگاری کاسته می شود و در عوض بر آثاری داستانی که به ستایش شاه می پردازند افزوده می شود. به این منظور ابتدا اصولی که مورخین صفوی برای مرتب سازی وقایع برگزیده اند بررسی می شود. سپس به معرفی روشهای اصلی تاریخگذاری سالنگارانه در این دوره و توزیع تاریخی آنها پرداخته می شود.
روش اِسنادی و گذار از آن در تاریخ نگاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری اسلامی از همان آغاز تکوینش همانند بسیاری دیگر از معارف اسلامی مانند فقه، حدیث، کلام و... دو گونه نگرش و دیدگاه معرفتی را تجربه کرد: یکی دیدگاه نقلی- روایی و دیگر دیدگاه عقلی- انتقادی. تاریخ نگاری اسلامی از بدو پیدایش به دلیل تأثیر عمیقی که از نگرش های حدیثی گرفته بود، به شدت نقلی- روایی بود. مشخصه اصلی این رویکرد پایبندی مستحکم به روش «اِسنادی» بود؛ یعنی همان چیزی که خود یکی از ممیزه های اصلی اصحاب حدیث بود. اما در مراحل بعدی و به تدریج گرایشی در تاریخ نگاری اسلامی پدید آمد که ازسوی اصحاب حدیث متهم به «تساهل در اِسناد» می شد. حامیان این گرایش به تدریج گام هایی برمی داشتند تا خود و مخاطبانشان را از قید وبندهایِ به شدت حدیثی رها کنند. این گام های تدریجی در مراحل بعدی به «گذار از روش اِسنادی» در بخشی از تاریخ نگاری اسلامی انجامید و درنهایت به شکل گیری گرایش تحلیلی- انتقادی در تاریخ نگاری اسلامی کمک شایانی کرد. بنابر یافته های این پژوهش، ازآنجاکه حدیث و تاریخ دو حوزه مستقل معرفتی و بالطبع دارای دو موضوع مستقل، یکی قول و فعل پیامبر و دیگری واقعیت تاریخی بودند، نمی توانستند از روشی یکسان استفاده کنند. از این رو بود که اخباری- مورخان نخستین درنهایت روش حدیثی (اِسناد) را کنار گذاشتند و روش های تاریخی تری را برگزیدند.
تاریخ نگاری شیعیان امامی مذهب در آغاز دوره ی غیبت کبری (نمونه موردی: تثبیت نظریه وجود و غیبت امام زمان(عج))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علما، اندیشمندان و بزرگان امامی مذهبی از ابتدای امر غیبت تاکنون، با روش های مختلف به رفع شبهات و تثبیت نظریه ی وجود و غیبت امام عصر(عج) پرداخته اند. در این میان چهار اثر الغیبه نعمانی، کمال الدین صدوق، ارشاد مفید و الغیبه طوسی که در اولین سده ی پس از آغاز غیبت کبری، به رشته ی تحریر درآمده اند، در تثبیت این نظریه نقش بسزایی داشته اند. در پژوهش حاضر چگونگی کوشش برای تبدیل نظریه ی وجود و غیبت امام زمان(عج)، به تصوری اجتماعی با تکیه بر منابع یاد شده و با استفاده از رویکرد نظریه ی تحلیل گفتمان و اصطلاحات تخصصی نظریه ی گفتمان لاکلا و موفه مورد بررسی قرار گرفته است. براساس بررسی انجام شده، مؤلفان این آثار با جایگزین نمودن دال خالی غیبت به جای دال مرکزی گفتمان تشیع امامی (ائمه) و مفصل بندی وقته هایی حول محور این دال، پس از گذشت بیش از یک قرن به تدریج توانستند از نظریه ی وجود و غیبت دوازدهمین امامِ شیعیانِ امامی تصوری اجتماعی ایجاد کنند. در نتیجه به سهم خود در رفع بحران ایجاد شده در گفتمان تشیع امامی و باور امروز شیعیان امامی به غیبت دوازدهمین امام شان و شناخت آنان با شاخصه ی «منتظر» بودن، تأثیرگذار باشند.
روند بازنمایی هویت خودی و دیگری در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت از منظر قائلین به گفتمان، دستاورد گفتمان است و در ظرف آن شکل می گیرد. هر هویتی محصول گفتمان خاصی است و می توان آن را همچون فرآیند، فهم کرد و به آن جنبه تاریخی و در حال شدن داد. از آن جا که گفتمان، امری سیال و نسبی است هویت نیز امری متغیر و دگرگون است. گفتمان در حقیقت محصول نظام علم و ساختار زبانی است که نظامی خاص از نمادها و معانی را شکل داده است. گفتمان، نظام معنایی وسیع تری از زبان است و هر گفتمان بر قسمت هایی از حوزه جامعه چیره شده و از طریق سیطره بر ذهن ها، به گفتارها و کردارهای فردی و جمعی سوژه ها شکل می دهد. در این پژوهش با بهره گیری از نظریه گفتمانی انتقادی فرکلاف، تاریخ بیهقی در سه مرحله؛ نخست؛ تحلیل مفصل متن، دوم؛ تفسیر بافت زمینه ای و گفتمان هایی که متن متکی برآن است و سوم؛ تبیین به معنی دیدن گفتمان به عنوان جزئی از روند مبارزه اجتماعی در ظرف مناسبات قدرت، تحلیل شده و نشان داده شده است که بیهقی با تکیه بر کدامین صفات و فصول مشترک گروه «ما»ی مورد نظر خود را شکل می دهد؟ و با برجسته کردن کدام تفاوت ها و بهره گیری از کدام الگوها، گروهی را طرد می کند و در نهایت هویت سیاسی بیهقی چگونه در توصیف او از «ما» و «غیر» شکل می گیرد.
«تحلیل داستان ""مکر سهزن مکار با قاضی و شحنه و محتسب"" از منظر تحلیل گفتمان انتقادی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن آیینه ذهن مؤلف،زمانه و فضای زیستی اوست؛ از این رو تحلیل متن به ویژه داستان به سبب ماهیت و گستره وسیع مؤلفان و مخاطبانش در دریافت تاریخ هر دوره اهمیت دارد. داستان محبوب القلوب برخاسته از گفتمان فکری-فرهنگی دوره صفویه است و تحلیل آن در شناخت بیشتر این دوره مهم رشد داستان پردازی در ایران راهگشاست. پس این پژوهش از روش تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی داستان «مکر سه زن مکار با قاضی و شحنه و محتسب»، از کتاب «محبوب القلوب» می پردازدتا به این پرسش پاسخ دهد که متن چه گوشه هایی از فضای فکری اجتماعی عصر صفوی را بازتاب می دهد. حاصل آنکه در سطح زبانی، واژگانی انتخاب شده اند که بیشترین سازش را با بن مایة اصلی داستان یعنی مکر و حیله گری زنانه، دارند. سطح تفسیری، به تواتر چنین داستانی در متون هم مضمون و بررسی تطبیقی آنان می پردازد؛ در سطح تبیین گفتمانی، داستان بخشی از نظام رفتاری عصر صفوی را بازنمایی کرده است.
رویکرد اجتماعی ضیاءالدین برنی در تاریخ نگاری رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب تاریخ فیروزشاهی تألیف ضیاءالدین مؤید الملک برنی، یکی از مهم ترین متون تاریخ نگاری در حوزه تاریخ مسلمانان در هند است. این اثر، افزون بر بررسی مسائل سیاسی سلاطین مسلمان دهلی تا عصر مؤلف، مسائل اجتماعی و اقتصادی جامعه را نیز در بردارد. بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی مردم از آنجا اهمیت می یابد که علاوه بر مهم بودن نقش آنان در مسیر تاریخ، مؤلفی درباری دست به چنین کاری زده باشد. این نوشتار می کوشد از خلال اشارات مستقیم و غیرمستقیم برنی به طور اکتشافی، به دیدگاه های اجتماعی وی دست یابد. در بررسی تأثیر بینش اجتماعی ضیاءالدین برنی بر تاریخ نگاری او فرض بر این است: بینش اجتماعی ضیاءالدین برنی سبب رویکرد جدی مؤلف به مسائل اجتماعی در جهت راهنمایی حکام و شاهان عصر برای اصلاح جامعه بوده است. در این مقاله ضمن آشنایی با زندگی نامه و موارد موردنظر مؤلف در باب مسائل اجتماعی و اقتصادی، به نظرات وی در باب عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی پی برده می شود.