فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۲٬۷۷۱ مورد.
ملاحظه ای تاریخی درباره مناسبات جامعه شناختی نهادهای دین و هنرها (با تکیه بر مورد ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشش شده است تا ساحت های دین و هنر به مثابه حوزه گردش ایده نمایانده شده و با بیان رابطة هر یک با فضای اجتماعی و نسبت هر یک با قدرت، در ابتدا بر اساس مبانی نظری پی یر بوردیو امکان تحولات ساختاری در هر یک از این میدان ها طی تکوینی تاریخی نشان داده شود. با نگاهی تاریخی، سعی در نشان دادن این نکته بوده است که در سپهر سنتی، درآمیختگی دین و هنر به قسمی بوده است که جداسازی این دو از یکدیگر ناممکن می نماید و اصولا هنر دینی و دین آمیخته با هنر بوده است و مناسبات میدان های دین و هنر بر اساس همین درآمیختگی قابل فهم است. از سوی دیگر، برآمدن هنر مدرن براساس ایجاد تفکیک حوزه های متفاوت اجتماعی منتج از مدرنیته، منجر به استقلال هرچه بیشتر این میدان ها از هم شد. این امر که با گسترش دنیوی شدن صورت گرفت، هرچند صبغه دینی هنر را کاست، ولی به جای آن هنر را گاه در مقام والای رهایی بخشی قرار داد. با این همه، لازم است که نسبت این امر با فرایند دنیوی شدن سنجیده شود. امری که امروز نیز در باز- افسون زدایی جهان مدرن در قالب نشاندن هنر به جای دین در کار است.
آشنایی با برخی کاربردهای لیزر در زمینه ی حفظ و مرمت آثار نقاشی روی چوب
حوزههای تخصصی:
امروزه کاربرد فن آوری لیزر در زمینه های فن شناسی، آسیب شناسی و اجرای عملیات حفظ و مرمت آثار تاریخی، امری اثبات شده است.
این فن آوری در زمینه ی حفظ و مرمت آثار نقاشی روی چوب نیز، کاربردهای مختلفی دارد که عبارتند از:
1- شناسایی رنگدانه ها.
2- زدودن چرکی ها و آلودگی های سطحی، زدودن لایه های نا مطلوب مثل ورنی های اکسید شده و تغییر رنگ یافته و برداشتن رو رنگی ها (Over Painting) در صورت نیاز.
3- تهیه ی مدل سه بعدی از پانل ها که یک روش مستند سازی و مستند نگاری دقیق بوده و می تواند وضعیت حفاطتی لایه های تشکیل دهنده ی اثر را به خوبی مشخص کند، از جمله وضعیت چوب تکیه گاه، آسیب هایی که به آن وارد شده، حفره های پنهان، ترکها، شکافها، میزان تاب برداشتگی پانل و سایر مشخصات. همچنین در مواردی، لایه های پنهان مثل پیش طرح ها (Under Drawing) را مشخص می کند.
در تمام زمینه های مذکور، فعالیت هایی انجام گرفته و مقالاتی نیز انتشار یافته است که در اینجا مختصراً به سه مورد، جهت آشنایی پرداخته خواهد شد.
شکل گیری فرم چلیپایی باغ بر اساس مفاهیم نمادین
حوزههای تخصصی:
اقلیم گرم و خشک ایران و همچنین خاستگاه اولیه ی اقوام آریایی، باعث شده که باغ در ایران همیشه مکانی مقدس به حساب آید؛ در نتیجه طرحی بر اساس تفکرات مقدس را نیز طلب می نموده است. مفاهیم پنهانی که در طراحی باغ ایرانی نقش داشته اند شامل عالم هستی و اعتقاد به چهار بخشی شدن آن توسط چهار رود، درخت زندگی و قرار گیری آن در ناف جهان، بهشت وعده داده شده و اشاره به خارج شدن چهار رود از باغ عدن در روز ازل است. همچنین توجه به این نکته نیز لازم است که باغ در ایران اغلب جایگاهی برای شاهان و حاکمان بوده است. تأثیر عوامل ذکر شده در شکل گیری فرم چلیپایی به این صورت است که شاه، نظمی جهانی را برای جایگاه خود برمی گزیند تا بدین وسیله حاکمیت خود را به همه نشان دهد. به همین دلیل نظمی جهانی را انتخاب و آن را به چهار قسمت تقسیم می کند. باور به اسطوره ی درخت زندگی، باعث انتقال کوشک به مرکز باغ شده و مفهومی از مرکزیت و همچنین ارتباط با آسمان را در طرح باغ منعکس می کند. ایجاد مکانی شبیه به بهشت نیز همیشه در ذهن انسان وجود داشته، که این ذهنیت در ایران با ساخت باغ تحقق پیدا کرده است.
تاریخ گذاری حلقه های درخت پانل های نقاشی
حوزههای تخصصی:
بسیاری نقاشی های اروپایی بر روی تخته های چوبی سخت یا الوار ها نقاشی شده اند، نوعاً چوب بلوط برای نقاشی های هلندی. معمولاً چوب به صورت شعاعی شکافته می شود، در شرایط ایده آل، یک توالی از حلقه های رشد سالیانه از عمق تا پوست درخت نشان داده می شود. این توالی ها سپس توسط Dendrochronologist یکی در مقابل دیگری، مچ و با توالی رشدی که تاریخ زندگی درخت را نشان می دهد، مقایسه شده اند. تاریخ های مطلق می تواند بدین گونه برای حلقه های سالیانه ی خاص تعیین شوند. گاهی اوقات منشأ زمین شناختی یک الوار می تواند به خوبی شرح داده شود.
تجسمی: هنرها و هنرمندان در آینه اقتصاد
منبع:
هنر بهار ۱۳۸۸ شماره ۷۹
حوزههای تخصصی:
دین و هنر
حوزههای تخصصی:
بازشناسی مقام و مفهوم هنر
حوزههای تخصصی:
ناکارآمدی دریافت زیبایی شناسی غرب برای تحلیل یا ارزش گذاری آثار صناعی هنروران ایرانی روشن تر از آن است که به یک بحث تفصیلی نیاز داشته باشد. این زیبایی شناسی (aesthetics) برآمده از پای بندی به نمود، یعنی عالم کثیر یا خلق، و نمایش عینی آن است. حال آنکه، هنرور اسلامی ایرانی پای بند به نمایشِ بود، یعنی جلوات حق، است و از این رو، به تناسبات دقیق ریاضی پای بند نیست. هرچند این دو قطب واگرا، در تلاش تاریخی خود، به همگرایی می رسند و به هم نزدیک می-شوند. بررسی تاریخی و سیر تحّول معنایی صناعت و هنر یکی از اهداف این تعالیم است.
اثر هنری؛ نظر به وجود شی بررسی تطبیقی آرای ویتگنشتاین متقدم و شکلوفسکی در باب هنر
حوزههای تخصصی:
لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف پر آوازه¬ی قرن بیستم، معتقد است که «اثر هنری شیء است در حالیکه از وجه ابدی به آن نگریسته شود» و ویکتور شکلوفسکی، منتقد و نظریه¬پرداز ادبی، نیز هنر را راهی برای «آشنایی¬زدایی» از اشیاء و «نا آشنا» نمودن امور آشنا می¬دانست. معتقدم که میان این دو دیدگاه در خصوص هنر و اثر هنری، نسبت و تشابهی قابل توجه وجود دارد. تأکید ویتگنشتاین و شکلوفسکی بر هنر به قدرت آن در هموار نمودن راهی برای «خوانندگان» (به معنای وسیع کلمه) برمی¬گردد تا اشیاء را فی¬نفسه و خارج از زمینه¬ی معمول¬شان ادراک نمایند. همانطور که شکلوفسکی میگوید «هنر از طرق مختلف، اشیاء را از خودکاری ادراک رها می¬سازد»؛ در مقابل، اشیاء از منظر شیوه¬ی عادی نگریستن تقریباً اصلاً دیده نمی¬شوند یا «هیچ به حساب می¬آیند». در اثر هنری اما وجود اشیاء برجسته میشود. در این نوشتار می¬کوشم نشان دهم که دیدگاه¬های اولیه¬ی ویتگنشتاین در باب زیبایی¬شناسی در هماهنگی با نظریه¬ی فرمالیستی شکلوفسکی در خصوص هنر است.
تئاتر بی امکان
بازنمایی چالش های روشنفکر طبقه متوسط شهری در سینمای پایان دهه 1360 ایران با تمرکز بر نشانه شناسی فیلم هامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلم ها در هر دوره تاریخی تا حدود زیادی تحت تاثیر شرایط اجتماعی حاکم، به بازنمایی ایدئولوژی طبقه مسلط پرداخته و هریک به نحوی به استیضاح مخاطبان و برساخت سوژه میپردازند. فیلم هامون که در پایان دهه 1360 شمسی ساخته شد و با استقبال بسیاری نیز مواجه گردید، از جمله این فیلم هاست که متاثر از بافت تاریخی و اجتماعیِ عصری که در آن قرار گرفته با بازنمایی چالش های روشنفکر طبقه متوسط شهری با مناسبات حاکم بر خود زندگی در جهت استیضاح مخاطبان موفق عمل کرده است. در این مقاله هدف اصلی واکاوی رمزگان فیلم هامون، در جهت فهم چگونگی بازنمایی چالش های روشنفکر طبقه متوسط شهری در سینمای پایان دهه 1360 ایران است. در این راه، به نشانه شناسی دو سکانس ابتدایی و انتهایی این فیلم پرداخته ایم و رمزگان این سکانس ها را در جهت پاسخ به این سؤال کلیدی که چرا شخصیت اول فیلم که نمونه روشنفکر طبقه متوسط شهری است، در انتهای حیات پرچالش اش به این نتیجه میرسد که باید خود را نابود کند، به کار گرفته ایم. با استفاده از مفاهیم ایدئولوژی از لویی آلتوسر، دلالت های ثانویه اسطوره زمان حاضر از رولن بارت و روشنفکر از آنتونیو گرامشی و چارچوب روش شناختی متاثر از نشانه شناسی جان فیسک به این نتیجه می رسیم که روشنفکر طبقه متوسط شهری در مواجهه با طبقه بالا به سوژه بودن خود پیبرده است و حاضر به توضیح وضع موجود نیست، بنابراین درصدد بر میآید با خودکشی، خود را از مناسبات حاکم بر حیات اجتماعی برهاند.