سرزمین ژاپن در طول تاریخ ردپای حضور ادیان و آئین های متفاوتی بوده است. آئین کهن، شینتو، بودیسم، آئین کنفسیوس و تائوئیسم ادیان اولیه ژاپن بوده که زمان شکل گیری آنها از 6000 سال قبل از میلاد تا قرن هفتم میلادی است. متناسب با این سابقه کهن، ژاپن دارای پیشینه ای غنی از معماری سنتی-آئینی بوده و مفاهیم و فضاهای متفاوتی در طول زمان متناسب با این آیین ها و سنت ها شکل گرفته است. به گونه ای که معماری سنتی-آئینی ژاپن دارای اصول تعریف شده ای در طراحی فضای معماری است. چگونگی ایجاد پیوند با معماری گذشته در سرزمین هایی که دارای سابقه ای کهن از معماری سنتی می باشند، همواره به عنوان یکی از دغدغه ها و به بیانی دیگر چالش های معماری معاصر چنین سرزمین هایی مطرح بوده است. در ژاپن نیز به دلیل آمیختگی اصول و آئین های مذهبی با زندگی مردم در طول زمان لزوم توجه به این پیوند توسط معماران معاصر ژاپن احساس شده است. در این میان سه تن از معماران معاصر ژاپن یعنی کنزو تانگه، فومیهیکو ماکی و تادائو آندو، که تنها معماران ژاپنی برنده جایزه بین المللی پریتزکرز بوده اند، بیش از دیگران در آثارشان به این امر توجه داشته اند. لذا تحلیل این دست از آثار این سه معمار می تواند زمینه چگونگی تبلور مفاهیم و فضاهای سنتی-آئینی در معماری معاصر ژاپن را فراهم آورد. روش تحقیق در این نوشتار تحلیل تطبیقی پروژه های خاص این سه معمار با مفاهیم و اصول فضاسازی معماری ادیان و آئین کهن ژاپن می باشد. نتیجه این رویکر تحلیلی حکایت از آن دارد که به دلیل وجود مفاهیم مشخص غیرکالبدی در معماری کهن ژاپن، معماران معاصر زمینه ارائه این مفاهیم در کالبدهای مختلف را دارا بوده اند. همچنین به نظر می آید که فومیهیکو ماکی و تادائو آندو بیشتر دارای رویکرد محتوا گرا و مفهوم گرا نسبت به معماری گذشته ژاپن بوده و در مقابل کنزو تانگه بیشتر از این دو معمار دارای رویکرد فرم گرا در ارتباط با معماری کهن ژاپن بوده است. تحلیل کرنولوژیک آثار این معماران نیز نشان می دهد که با وجود تاثیر پذیری هر سه معمار از لوکوربوزیه، به خوبی توانسته اند پیوند با معماری سنتی-آئینی سرزمین خود را حفظ کنند.
مکتب نقاشی امپرسیونیسم در نیمه دوم سده نوزدهم در میان نقاشان فرانسوی زاده شد. این هنرمندان به طور عمده با شیوه رسمی رایج نقاشی روزگار خود که بر پایه هنر کلاسیک و واقع ما استوار بود،مخالف بودند. از نظر آنها نقاشان قدیمی در ترسیم واقعیت پیرامون خود به راه خطا رفته بودند و تنها توانسته بودند برداشتی کلی از واقعیت پیرامون خود به راه خطا رفته بودند و تنها توانسته بودند برداشتی کلی از واقعیت پیرامون خود به راه خطا رفته بودند و تنها توانسته بودند برداشتی کلی از واقعیت را به نمایش بگذارند. این نقاشان جوان که بعدها به «امپرسیونیست»معروف شدند، با تکیه بر برخی دستاوردهای علم شیمی و فیزیک در زمینه نور و رنگ، کوشیدند دریافت لحظه ای و عاری از خیال پردازی خود را از طبیعت پیرامون بر بوم نقاشی بیاورند. شیوه امپرسیونیسم به تدریج پیروانی یافت و هنرمندان متعددی به آن پیوستند اما همه آنها تا آخر به آن وفادار نماندند و پس از آخرین نمایشگاه مشترک در سال 1886 ، هریک راه خود را پیش گرفتند. به واقع ریشه بسیاری از گرایشهای بعد از امپرسیونیستها و نقاشی مدرن در جنبشی بود که امپرسیونیستها آغاز کردند. کلیدواژگان: نقاشی فرانسه، نقاشی سده نوزدهم، امپرسیونیسم، مونه، نقاشی مدرن
نحوه ادراک محیط یکی از مباحث و مفاهیم کلیدی در حوزه مطالعات متقابل انسان - محیط در مقیاس های کلان و خرد است. از آنجا که نظام عصبی و ادراکی انسان مسوول برقراری ارتباط بین انسان و محیط زیست اوست و امکانات و محدودیت های خاصی دارد لذا نمی توان بدون توجه و اشراف کافی به فرایندهای درک و فهم محیط از سوی مردم و سازو کارهای مرتبط با آنها، مبادرت به مداخله در محیط کرد. زیرا همین درک و فهم است که در نهایت تعبیر و تفسیر آنان را از محیط و جهان پیرامونشان شکل می دهد و اغلب به شکل رفتار در محیط بروز و ظهور پیدا می کند.از سوی دیگر، تجربیات جهانی نشان می دهد، در فرایند ادراک محیط و نتایج آن، بین زنان و مردان تفاوت هایی نیز وجود دارد. اگرچه این موضوع در کشور ما به طور مستقل کمتر مورد بررسی دقیق قرار گرفته است، اما نتایج چنین آزمایش هایی، هرچند کنترل شده و محدود، می تواند تاثیر قابل توجهی در برنامه ها و طرح های ارتقای کیفیت محیط زیست انسانی داشته باشد. از جمله روش های مرسوم برای کنکاش در چنین حوزه هایی روش های آزمایشی است. در همین راستا و در قالب یک فعالیت تجربی، از تعدادی دانشجوی دختر و پسر خواسته شد که از یک نمایشگاه عکس، که شامل بیست و دو تصویر از مناظر مختلف طبیعی و انسان ساخت بود، دیدن کرده و سپس به سوالاتی در مورد عکس ها پاسخ دهند. هدف از این آزمون، تشخیص چگونگی نحوه برداشت و ادراک محیط این تعداد از دانشجویان بوده است. و همچنین در وهله دوم سوال تحقیق این است که آیا بین دو جنس مرد و زن در این مورد اختلاف قابل توجهی وجود دارد یا خیر؟ این مقاله حاصل این فعالیت پژوهشی است که در آن، ضمن مرور ادبیات موضوع به تحلیل نتایج بدست آمده از این آزمون پرداخته شده است.
مسئله آموزش شهرسازی امروزه از اهمیت والایی در بین دست اندرکاران برخوردار است. تحولات جهانی شهرسازی در دهه های اخیر حاکی از نزدیک شدن دو گرایش آموزشی شهرسازی (برنامه ریزی و طراحی) به عنوان یک ضرورت است. اما در نظام آموزشی شهرسازی در ایران، در حال حاضر نظریاتی مطرح است که با سمت و سوی تفکیک این دو گرایش همراه می باشد لذا خلا پرداختن به موضوع «برنامه ریزی طراحی محور» با نگاهی به برنامه ریزی و طراحی شهری به صورت توامان در فرایند آموزش شهرسازی کاملا مشهود می باشد. بر این اساس هدف از نگارش این مقاله بکارگیری رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در فرایند آموزش شهرسازی ایران در جهت ارتقا کیفیت آموزشی این رشته می باشد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- قیاسی- توصیفی به معرفی و بیان بنیادهای نظری رویکرد برنامه ریزی طراحی محور در امر آموزش شهرسازی پرداخته و تلاش می کند با نگاهی موشکافانه، زمینه های تجلی رویکرد آموزشی برنامه ریزی طراحی محور را بررسی نماید. نتایج این پژوهش راهبردهایی در جهت تشخیص و سو گیری سامانه های آموزشی مربوطه و متخصصین در امر آموزش شهرسازی و پر نمودن فاصله میان برنامه ریزی و طراحی ارائه می دهد.
دو مفهوم از فضای شهری در کالبد شهر ایرانی قابل درک است. یکی مفهوم "آرمان شهر دولتی ایرانی" است که در آن دولت نیازمند تعامل با مردم نیست و مکانی نیز در شهر برای این موضوع در نظر گرفته نمی شود، مانند تمامی قلعه شهرهای قدرت مادی و پارسی ایران. دیگری مفهوم "دولت شهر آرمانی ایرانی" است که در آن حضور مردم در عرصه تصمیم گیری های دولتی مطرح بوده و مکان میدان مرکزی در شهر بدین منظور اختصاص یافته است، مانند شهر های پارسی هلنی و پارتی که چون این میدان، صحن معبد نیز می باشد، مفهوم یک دولت شهر آرمانی ایرانی نیز دارد. سازمان شار ایرانی در دولت اشکانی از یکسو با تبعیت از قدرت پادشاه شهر دارای حصار و قلعه بوده است، و از سوی دیگر دولت - شهری است که در آن از آرای مردم در تصمیم گیری های حکومتی استفاده می شود، که مکان جلوه این حضور اجتماعی، میدانی در جلوی معبد ایرانی بوده است. چون این میدان حکومتی در راستای باورهای دینی و آرمان های ایرانی شکل می گیرد، مفهوم فضای شهری ایرانی در این دوره یک "دولت شهر آرمانی ایرانی" است. به منظور اثبات فرضیه های فوق، تعریفی از موضوع فضای شهری به تشریح مفاهیم ذهنی و مصادیق عینی، در مکاتب شهرسازی پرداخته می شود. سپس تاریخ مفاهیم دولت شهرهای ایرانی و یونانی در سیر تحول شهرسازی ایران نسبت به هم مقایسه می شوند. عدم تمایل به مردمسالاری بودن حکومت های ایرانی، قلعه شهرهای مادی و پارسی با دولت شهر آرمانی مردمسالارانه که در شهر هاترا عنوان گشته مطرح می شود.
این مقاله به بررسی و تحلیل ابعاد مختلف مفهوم تفرق سیاسی به عنوان بزرگ ترین چالش فراروی نظام های اداره و حاکمیت مناطق کلان شهری می پردازد. ابعاد مختلف این چالش در منطقه کلان شهری تهران در قالب مدلی سه وجهی شامل قلمروهای حکومتی و مدیریتی موجود در منطقه ، نهادها و سازمان های مختلف اثرگذار در اداره و حاکمیت و نیز ابزارها و منابع پشتیبان این نهادها موضوع بررسی قرار گرفته است. نتایج بررسی حاکی از وجود قلمروهای متعدد حکومتی و مدیریتی و افزایش روزافزون آن در منطقه کلان شهری تهران است که در فقدان ساز و کارهای هماهنگی و همکاری مانع از اتخاذ هرگونه تصمیم سیاستی یکپارچه برای منطقه کلان شهری تهران به عنوان یک کل ارگانیک است. علاوه بر این به واسطه نظام برنامه ریزی متمرکز و بخشی کشور ، نهادها و سازمان های متعددی در قالب شعبه های استانی و شهرستانی وزارتخانه ها و سازمان های ملی در سطح منطقه کلان شهری تهران فعال هستند، اما ساز و کار موثری برای ایجاد هماهنگی ، همکاری و همیاری بین این نهادها با قلمروهای مدیریتی (نهادهای مدیریت شهری موجود در منطقه کلان شهری ) و قلمروهای حکومتی شهرستان و بخش ( فرمانداری ها و بخشداری ها ) وجود ندارد.