فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۵۸-۴۵
حوزههای تخصصی:
مسکن پدیده ای متأثر از اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و محیط است. این عوامل بر کالبد تأثیر گذاشته و الگوهای متفاوت مسکن را به وجود آورده است. اما امروزه به دلیل افزایش شهرنشینی، نیازهای متفاوت افراد کمتر موردتوجه قرار گرفته که این امر سبب بدمسکنی و بی مسکنی شده است. داشتن الگوهای مسکن همساز با نیاز کاربران باعث می شود مساکن باکیفیت تر به وجود آیند و از ادامه مساکن بی برنامه و نابسامان که سبب از بین رفتن سرمایه می شوند جلوگیری شود. با توجه به شناخت ارزش ها ی موجود در الگوها و به کارگیری آن در ساخت وسازهای جدید می توان دسته بندی جامعی از الگوهای مسکن داشت. بنابراین هدف موردنظر در این پژوهش تحلیل الگوهای مسکن در محلات مختلف شهر خرم آباد بر اساس شاخص های مؤثر بر شکل گیری الگوهای مسکن بوده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و نوع پژوهش از نوع کاربردی است. شیوه ها ی گردآوری اطلاعات به صورت مشاهدات میدانی و کتابخانه ای است. همچنین در این پژوهش به منظور تعیین الگوهای مسکن در شهر خرم آباد از بین شاخص های استخراج شده، از تحلیل خودهمبستگی فضایی (موران) استفاده شده است. از این ابزار برای بررسی توزیع فضایی عوارض استفاده می شود. الگو یی که هم زمان ویژگی های مکانی و خصوصیت توصیفی آن را بررسی می کند و مواردی که آماره موران آن ها یک یا نزدیک به مثبت یک است دارای همبستگی فضایی و به صورت خوشه ای هستند که شامل: عوامل نابرابری، عوامل اقلیم، شیب، آسایش اقلیمی، شکل شبکه معابر، سلسله مراتب معابر، سطح اشغال، قیمت زمین، درآمد خانوار، تراکم ساختمانی و هزینه مسکن در الگوهای متفاوت مسکن در شهر خرم آباد مؤثر هستند و کمتر متأثر از شاخص ها ی قومیت و خویشاوندی، نوع خانوار، سبک زندگی و ارزش های حاکم بر جامعه، دانه بندی، همگونی شغلی است. بنا بر بررسی های انجام شده، الگوهای مسکن در خرم آباد متأثر از 4 بعد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی است که می توان در جهت دستیابی به الگوی مناسب برای برنامه ریزی مسکن از آن بهره برد.
ارتباط تحول در معماری شهری و مفاهیم پایداری اجتماعی (نمونه موردی: بافت همت آباد اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
658 - 680
حوزههای تخصصی:
از زمان آغاز ایجاد سازه های مسکونی توسط انسان تا عصر حاضر، تحولات زیادی در آن ها ایجاد شده است. علی رغم ایجاد تحولات مکرر در طول زمان، در بسیاری از مناطق شهری، بافت های جدید و قدیم در کنار یکدیگر قرار دارند. معماری ای که به مرور زمان نیازمند تغییراتی بوده است و بنابر دلایل مختلف ایجاد تحول در آن به تأخیر افتاده است. بافت های ناکارآمد شهری پهنه هایی از شهر هستند که در مقایسه با سایر پهنه های شهر از جریان توسعه عقب افتاده، از چرخه تکاملی حیات جدا گشته و به کانون مشکلات و نارسایی ها درآمده اند. این بافت ها عمدتاً درصد بالایی از جمعیت شهری را در خود جای داده و در عین حال از ظرفیت ها و قابلیت های نهفته بسیاری، برای توسعه های آتی درون شهری برخوردار هستند. از این رو معضلات اجتماعی بافت های ناکارآمد یکی از مهم ترین موضوعات پیشِ روی ایجاد تحول و مداخله در این بافت ها می باشد. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی ادبیات موجود پیرامون پایداری اجتماعی، عوامل کلیدی موضوع را استخراج کرده و به تحلیل آن ها در بافت ناکارآمد همت آباد بپردازد. دلیل انتخاب بافت مذکور این است که، بخشی از این بافت نوسازی شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی و تحلیلی و با استفاده از تکنیک SWOT می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که شاخص های الگوی پایدار بافت ناکارآمد شهری همت آباد عبارت اند از: رنگ تعلق، رعایت سلسله مراتب حریم، حفظ هویت و چیدمان فضایی مطلوب می باشد و همچنین مفاهیم و مؤلفه های پایداری اجتماعی همت آباد ازجمله: شناخت مردم، آرامش و خلوت، حفظ هویت و کیفیت رویداد فضاها که، نتیجه تأثیر و تأثر این دو رویکرد بر یکدیگر، ارائه راه کارهای طراحی بر نوسازی بافت ناکارآمد می باشد. با در نظر گرفتن نتایج این دو عوامل در نوسازی بافت می توان شاهد حفظ و تقویت نظام های اجتماعی_فرهنگی محله بود و از ناهنجاری های رفتاری، روانی، شغلی و هویتی پیشگیری کرد.اهداف پژوهشتبیین راهکارهای مؤثر بر تحول و نوسازی معماری با توجه به مشکلات اجتماعی بافت ناکارآمد همت آباد.بررسی عوامل تأثیرگذار در ارتقای پایداری اجتماعی در معماری شهری.سؤالات پژوهش: چه راهکارهایی در ایجاد تحول و نوسازی در بافت ناکارآمد همت آباد نقش دارد؟کدام عوامل در ارتقای پایداری ایجاد در بافت شهری همت آباد مؤثر است؟
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در بازسازی پایدار مجموعه های مسکونی پس از جنگ؛ نمونه موردی: سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۸۱
۱۴۴-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
جنگ به طورکلی نه تنها بر جوامع انسانی بلکه بر محیط زیست نیز آثار منفی زیادی دارد. در سوریه، بخش مسکونی عمدتاً تحت تأثیر تخریب گسترده قرار گرفته است که باید در اولویت استراتژی ها و برنامه های بازسازی قرار گیرد تا مسکن موردنیاز افراد آواره تأمین گردد. در این پژوهش، سعی شده است استراتژی های بازسازی مسکن پس از جنگ در سوریه با رویکرد پایدار ارائه گردد. مطالعات انجام شده از ادبیات موضوع و بررسی نمونه های اجراشده در کشورهای جنگ زده جهان نشان می دهد که بازسازی می تواند فرصتی برای دستیابی به توسعه پایدار باشد؛ به شرطی که در چهارچوب برنامه های توس عه بلندمدت در نظر گرفته شده شود. مقاله حاضر متمرکز بر یافتن دیدگاه ها و راه حل های نوین برای بازسازی پایدار واحدهای مسکونی که به طور جزئی پس از جنگ تخریب شده اند، است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا مفهوم بازسازی و رویکردهای آن را بیان می کنیم، سپس معماری مسکن بومی دمشق را موردبررسی قرار داده و به مطالعه تجربیات جهانی کشورهای مختلف در بازسازی های پس از جنگ می پردازیم. با توجه به شرایط هر کشور و بررسی شرایط سوریه پس از جنگ، به ویژه شهر دمشق، می توان راهبرد مناسبی برای بازسازی انتخاب کرد. به این منظور یک مجموعه مسکونی را که دچار آسیب های جنگ در سوریه بود انتخاب و بررسی شد. در این زمینه، کار میدانی و پرسش نامه ای جهت دستیابی به مهم ترین مؤلفه ها در پروژه های بازسازی پایدار مسکن پس از جنگ متناسب با وضعیت بستر تحقیق صورت گرفت. با بهره گیری از پرسش نامه، نظر خبرگان در مورد تأثیر گذارترین مؤلفه ها در چنین پروژه هایی به دست آمد. نتایج پرسش نامه نشان می دهد که این مؤلفه ها بر ابعاد زیست محیطی و بعدازآن ابعاد اجتماعی اهمیت بیشتری دارند اما بر ابعاد اقتصادی اهمیت کمتری دارد. درنهایت مؤلفه های پایداری زیست محیطی و پایداری اجتماعی به ترتیب اولویت بیان شده اند.
بازشناسی مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان با رویکرد پدیده شناسانه شولتز و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
113-128
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه معماری بومی در هماهنگی با "تجربه زیسته" بومیان شکل می گیرد، معماری ای از مدخل فضای وجودی است که از منظر شاعرانگی، فضایی نامنتظر و درعین حال آزادکننده است که به واسطه خیال، کشف و فهم می شود. بنابراین مقاله حاضر، با رجوع به رویکرد پدیده شناختی که ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون "تجربه زیسته" و "ادراک" انسان از هستی اشاره دارد، موضوع را به گونه ای بررسی نموده که "چگونگی" در آن ممکن باشد. در راستای پاسخ به پرسش اصلی پژوهش: «چگونه می توان با معیارهای پدیده شناسی برآمده از نظریات هایدگر و شولتز، به تحلیلی وجودی (اگزیستانسیال) از تحقق سکونت در معماری بومی منطقه منوجان دست یافت؟»، معیارهای پدیده شناسانه برآمده از مطالعات نظری پایه، در فلسفه وجودیِ هایدگر و پدیده شناسیِ مکان در تحقیقات شولتز شامل: یک مورد متغیر وابسته مؤلفه "باشیدن" و ده مورد متغیر مستقل شامل: "مکانمندی"، "آشکارگی"، "خودبودگی"، "گردآوری"، "خصلت"، "دربرگیرندگی"، "نمادین سازی"، "مراقبت"، "معناداری" و"شاعرانگی" استخراج و تدوین شدند؛ سپس در جهت هدف تحقیق یعنی فهم عمیق تر و بهتر معماری بومی منوجان در توصیف و تفسیری پدیده شناختی با معیارهای ذکرشده ارائه شد. جامعه آماریِ این پژوهش، بنا و فضای زیستی بومیان -کپر و عناصر وابسته به آن- می باشد. آنچه این سکونتگاه/قرارگاه را به طرز چشمگیری از نمونه های مشابه متمایز می کند، نوعِ مصالح، شکل و نحوه استقرار کپرها از یک سو و از سوی دیگر شیوه سکونتی است که در آنجا محقق شده است. نتایج نشان داد سکونتگاه موردنظر در عین تمامی مشکلات اقتصادی و فقر شدید ساکنین آن، مؤلفه های لازم برای تحقق سکونت در تطابق با احراز هویت و پذیرش کاربری و درنتیجه در رابطه با فرم و فضا را در خود دارد. درنهایت سعی شد نشان داده شود این شیوه "سکناگزیدن/باشیدن" واجد امتیازاتی است که در پژوهش ها و مطالعات رایج معماری مغفول می ماند؛ امتیازاتی که معطوف به "تجربه زیسته" ساکنان و رابطه وجودی آن ها با محیط و مکان زندگی شان می باشد که به نظر می رسد با تحلیلی وجودی و رویکردی پدیده شناسانه بهتر به دید می آیند.
بازشناسی الگوی معماری کارخانه های چای در شمال ایران، مورد پژوهی: کارخانه های چای دوران پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۹-۱
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف اصلی پژوهش معرفی کارخانه های چای و بازشناسی الگوی معماری آن ها می باشد که نمونه انحصاری معماری صنعتی شمال ایران محسوب می شوند. از این رو پژوهش با در نظر گرفتن شش مولفه و تجزیه و تحلیل چهار نمونه منتخب کارخانه ها، به تفکیک الگوی معماری هر یک می پردازد. روش ها: این پژوهش مبتنی بر روش کمی- کیفی و با اتکا بر راهبردهای توصیفی - تحلیلی و مطالعه ویژگی های معماری کارخانه های چای ساخته شده درشمال ایران، در بازه زمانی پهلوی، صورت گرفته است. مطالعات تاریخی، با رجوع به اسناد و مدارک تاریخی با ارجاع به آرشیو سازمان چای کشور و پژوهشکده چای ایران انجام شده است. سپس، از طریق مشاهدات میدانی و رجوع به منابع کتابخانه ای موجود، به بازشناسی ویژگی های معماری کارخانه های مورد بحث پرداخته شده است. یافته ها: تحلیل معماری کارخانه های چای بر اساس شش مولفه (پلان ، حجم، سازه سقف و نوع پوشش، مصالح، نما ، بازشو و تزئینات) نشان می دهد: در چهار نمونه کارخانه چای، دو نمونه پهلوی اول هستندکه توسط معماران اروپایی ساخته شده و در دو نمونه دیگر مربوط به دوره پهلوی دوم، تلفیقی از معماری مدرن و سنتی در کالبد بناها مشهود است. نتیجه گیری: الگوی غالب کارخانه های چای در ایران، پلان محوری با پیش آمدگی در مرکز، بام شیبدار، بازشوهای ردیفی و نمایی ساده است. که نخستین بار توسط معماران آلمانی در ایران اجرا شد. در نمونه های پهلوی دوم با حضور معماران سنتی و استفاده از مصالحی همچون آجر، از خشکی نما کاسته شد. در برخی نمونه ها نیز بام مسطح و پیش آمدگی در گوشه پلان مشاهده می شود.
مقایسه اشعار انتقادی حافظ و اندیشه انتقادی هابرماس در تطبیق با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
756 - 776
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش ها و شیوه های نوین در نقد آثار ادبی است. از آنجایی که این نوع روش، روشی بینارشته ای و جامع است، می تواند به صورت علمی و دقیق، بسیاری از مؤلفه های اندیشه و دیدگاه شاعران، نویسندگان و نظریه پردازان را تبیین و تحلیل کند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و استعانت از مباحث رویکرد انتقادی، بر آن است تا اندیشه و جهان بینی انتقادی حافظ شیرازی به عنوان شاعر شرقی و کلاسیک را در تطابق با آراء یورگن هابرماس، نظریه پرداز غربی عصر جدید، در چهارچوبی علمی به مخاطب ارائه و اندیشه انتقادی حافظ را با نظریه عقلانیت، کنش ارتباطی و بحران مشروعیت هابرماس با رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر مقایسه نماید و در نهایت جامعه آرمانی مورد نظر آن ها را مورد بررسی و انطباق قرار دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد مهم ترین وجه اشتراک حافظ به عنوان شاعر شرقی و هابرماس به عنوان نظریه پرداز غربی معاصر این است که هر دو مصلح اجتماعی اند و اصلی ترین ابزار آن ها که توانسته اند پیام خود را به مخاطب خود برسانند، زبان است.اهداف پژوهش:ارزیابی زبان و اندیشه حافظ براساس نظریه عقلانیت و کنش ارتباطی هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر.میزان قرابت اندیشه و تفکر یک شاعر برجسته ایرانی با یک اندیشمند غربی.سؤالات پژوهش:اساس ارتباط اندیشه حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه اصلی استوار است؟فصل مشترک اندیشه های حافظ و هابرماس و رویکرد انتقادی در نقاشی معاصر بر چه محوری نهاده شده است؟
اصول تهیه پالت رنگ شهر خلاق جهت افزایش حضور شهروندان (نمونه موردی: پیاده راه 15 خرداد تهران)
منبع:
اندیشه راهبردی شهرسازی دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
106 - 121
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چهره شهر بیانگر هویت و فرهنگ مردم شهر است. همان طور که برنامه ریزان، تصمیم گیران و مدیران شهری روی شهر تاثیر می گذارند، شهر هم به صورت متقابل بر روی شهروندان تاثیر می گذارد. یکی از جنبه های مهم و تاثیرگذار بر کیفیت زندگی شهروندی، سیما و منظر شهری تهران است.هدف پژوهش: مهم ترین هدف این پژوهش، ایجاد هارمونی رنگی، افزایش حضور شهروندان، خاطره انگیزی و ماندگاری فضای شهری از طریق تدوین اصول پالت رنگ شهر تهران بوده است که بر اساس تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از پرسشنامه تلاش شده است به این موضوع پرداخته شود.روش شناسی: در این پژوهش روش بین المللی لوچر و کادول توسعه یافته است و روش پیاده سازی آن در یکی از مهم ترین مراکز شهر تهران (محدوده بازار پانزده خرداد شهر تهران) ارائه شده است. این مدل برمبنای ترجیحات بیان شده شهروندان و روانشناسی رنگ ها توسط آن ها می باشد و در نهایت پالت رنگی مناسب برای طراحی شهری محدوده را پیشنهاد می کند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است. برای تعیین پالت رنگی مطلوب شهروندان در پیاده راه 15 خرداد تهران، از پرسشگری و روش های آماری استفاده شده است.یافته ها و بحث: بر اساس نتایج پرسشنامه عمده شهروندان از رنگ زرد، قرمز و فیروزه ای استقبال کرده اند. رنگ های مشکی، قهوه ای و خاکستری از نقطه نظر جامعه آماری چندان مطلوبیت نداشته اند. نتایج تحلیل روانشناسی بیانگر این مطلب است که عمده شهروندان برای برای جلب احترام تلاش دارند. گروه دیگری از نمونه آماری، ایده ها و احساسات را با هم ادغام و ترکیب می کنند. از این موارد در طرح ارائه شده برای بهسازی و اصلاح محدوده بازار تهران استفاده شده است. نتیجه گیری: در این پژوهش به ارائه اصول تهیه پالت رنگ شهری خلاق محدوده پیاده راه پانزده خرداد شهر تهران با هدف افزایش حضور شهروندان پرداخته شد و ثابت شد به کارگیری رنگ اجزای سیما و منظر یکی از جلوه های مهم و ضروری در کیفیت فضاهای شهری است.
تحلیلی بر اثربخشی شیوه برخورد با مسئله در فرایند طراحی معماری و نسبت آن با میزان خلاقیت در فرآورده معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
85-102
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به پیچیدگی های موجود در مسائل و نیز تحولات گسترده در گستره جهان معماری، بهره مندی از خلاقیت در طراحی بیش ازپیش احساس می گردد. اما نکته حائز اهمیت، مسائلی است که امروزه با این پیشرفت ها پیش روی معماری قرار می گیرند که با چالش ها و مسائل دوره های قبل متفاوت هستند. در نتیجه، این شرایط مسیر و شیوه منحصربه فردی را در برخورد با مسائل، به منظور پیدایش آثار خلاقانه، می طلبد. ضرورت انجام این پژوهش توجه به تأثیر خلاقیت و تقویت آن در مسیر توجه فردی یا گروهی است. هدف از پژوهش حاضر، سنجش میزان خلاقیت معماری در دو سطح فردی و گروهی به منظور دستیابی به استراتژی مطلوب در حیطه آموزش خلاقیت و تقویت آن و نیز نیل به نتایج مطلوب در حیطه حرفه معماری خواهد بود. در خصوص توصیف روش تحقیق، در این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی داده ها و مطالب گردآوری شده پرداخته خواهد شد که در نهایت با استفاده از داده های کمّی مستخرج از آزمون در محیط آموزشی، به صورت ترسیم نمودارها، به تحلیل نتایج حاصل از آزمون خواهیم پرداخت. ماهیت پژوهش از حیث هدف، کاربردی است؛ و همچنین به منظور استخراج فاکتورهای سنجش و ارزیابی شیوه طراحی به صورت «فردی یا گروهی» و فراورده طراحی، در این پژوهش از روش دلفی استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نمرات سنجش و ارزیابی میزان خلاقیت در فراورده طراحی شده مبتنی بر روش گروهی، در گروه هایی که به متغیرهای مؤثر بر گروه شامل اندازه، تنوع، انسجام و سیستم ارتباطات توجه شده و اصطلاحاً هم افزایی صورت گرفته، در سطح بالاتری از نمرات روش فردی قرار گرفته است. ازاین رو، به نظر می رسد توجه به شیوه های پرورش خلاقیت علاوه بر تمرکز در سطح فردی، در سطح گروهی نیز در حیطه برنامه ریزی آموزش، لازم و ضروری خواهد بود.
تبیین لایه های ساختاری گونه شناسی در رابطه استراتژی های طراحی معماری سنتی در ساختمان های بلند مرتبه مسکونی معاصر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
473 - 494
حوزههای تخصصی:
در ایران نیز مانند همه جای دنیا، با انگیزه صرفه جویی در مصرف زمین گران، مراکز شهرهای بزرگ به ساختمان های بلند روی آورده است. اما تجاربی که دارندگان فن آوری بلندمرتبه سازی از سر گذرانده اند هنوز کسب نکرده و شرایط را برای توسعه در زمینه هایی که در سیر تکامل آن حضور نداشته، فراهم نساخته است. حجم قابل توجهی از بناهای بلندمرتبه فاقد پشتوانه مطالعه تخصصی لازم اند که خسارات و ضایعات عظیمی را در پی خواهند داشت که باید این ضایعات را تا حد ممکن کاهش داد. تجربه ناکام این چند دهه اخیر ساختمان های بلند مسکونی در کشور نیازمند مطالعه تحلیلی لایه های ساختاری گونه شناسی در (استراتژی های طراحی) است. این مرحله از پژوهش شامل تحلیل و تفسیر یافته های حاصل از مطالعات کتابخانه ای و میدانی است که به دو بخش قابل تقسیم است. ساخت ساختمان های بلندمرتبه مسکونی با تأثیر از افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی هم زمان با توسعه نقش دولت در زندگی اجتماعی، بستر مناسبی، جهت توسعه فعالیت های بلندمرتبه سازی را فراهم آورد که غالباً به صورت تولید انبوه و رویکردهای آن به صورت شکلی و عملکردی در دهه پنجاه آغاز گردیده و تاکنون جنبه مباحث محتوایی آن در تبیین لایه های ساختاری گونه شناسی ساختمان های بلندمرتبه مسکونی معاصر تهران انجام نگرفته است.اهداف پژوهش:بررسی ترکیب گونه و اجرا ساختمان های بلندمرتبه مسکونی معاصر تهران.تبیین الگویی چندلایه گونه شناسی، براساس تایپ، جهت طراحی مسکن بلندمرتبه تدوین و با خوانشی پدیدار شناسانه.سؤالات پژوهش:تأثیر لایه های ساختاری گونه شناسی در رابطه استراتژی های طراحی مسکن بلندمرتبه چگونه است؟بازتاب نظریه هستی شناسی شی ءگرا در لایه های ساختاری گونه شناسی براساس تایپ چگونه است؟
بررسی تطبیقی ارزش حال انواع استراتژی های سرمایه گذاری در شبکه حمل و نقل کشور (نمونه موردی آزاد راه های بین شهری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
41 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با توجه به اهمیت آزادراه ها در اتصال سکونتگاه های شهری و نقش آن ها به عنوان زیرساخت اصلی حمل ونقل جاده ای کشور در توسعه شهرک ها، مدل سازی جدید مبتنی بر ریسک برای تصمیم گیری بهینه در مورد انتخاب استراتژی ساخت و بهره برداری - وانت از آزادراه ها در داخل شهرک ها کشور ارائه شده است. حداکثر کردن ارزش فعلی خالص سود برای جامعه عمومی تابع هدف اصلی است.هدف: حداکثر کردن ارزش فعلی خالص سود برای جامعه عمومی تابع هدف اصلی است.روش: در اینجا ارزش فعلی خالص پروژه های آزادراه با توجه به جریان درآمد و هزینه های پروژه به عنوان معیاری برای انتخاب استراتژی دولتی-خصوصی یا سنتی تعیین می شود. عوامل موثر بر مدل شامل طول و تعداد خطوط آزادراه، مدت زمان مشارکت بخش خصوصی، کشش تقاضا، سقف حجم ترافیک، نرخ تورم سالانه، حجم ترافیک سالانه و ساعات اوج مصرف برای محورهای موازی، درصد اجتناب از عوارض، نرخ عوارض سالانه. نرخ بهره بدون ریسک سالانه، نرخ تنزیل سالانه بخش دولتی و خصوصی، رشد اقتصادی و جمعیت سالانه کشور، رشد اقتصادی و جمعیت دو استانی که توسط آزادراه به هم متصل می شوند. میزان افزایش نرخ عوارض، وام ها و مالیات بخش خصوصی در نظر گرفته شده است. حجم تقاضا برای ترافیک در حین بهره برداری از آزادراه ها به عنوان یک عدم قطعیت و ریسک کاهش درآمد مربوطه از طریق سناریوی درخت احتمال در مدل پیشنهادی وارد شده و برای حل آن از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است.یافته ها: نتایج شبیه سازی برای مطالعه موردی 1 نشان می دهد که ساخت هر پنج آزادراه، استراتژی PPP بهتر است. برای مطالعه موردی 2، با توجه به احتمال وقوع و شدت تقاضای سناریوهای مختلف برای استفاده از آزادراه های مورد مطالعه، مقدار ارزش فعلی خالص برای ساخت و بهره برداری از پروژه آزادراه چه با استراتژی PPP و چه با استراتژی سنتی تغییر می کند.. در این تحقیق مشاهده می شود که به جز آزادراه قم – مرکزی، بقیه آزادراه های مورد مطالعه دارای ارزش خالص فعلی منفی برای استفاده از استراتژی سنتی هستند. ارزش فعلی خالص ساخت و بهره برداری از پروژه آزادراه قم – مرکزی با استراتژی سنتی نسبت به استراتژی دولتی – خصوصی ارزش مثبت تری دارد، بنابراین بهتر است. این پروژه به صورت سنتی ساخته شود. از نتایج شبیه سازی بر اساس اطلاعات موجود می توان دریافت که به دلیل زمان کوتاه ساخت و شروع سریع بهره برداری و کیفیت تعمیرات، نگهداری و تعمیرات، بهترین گزینه برای ساخت و بهره برداری تمامی آزادراه ها، استراتژی دولتی-خصوصی است. بهبود زیرا ارزش فعلی خالص پروژه آزادراه با استفاده از این استراتژی نسبت به تدارکات سنتی مثبت تر می شود. در این مقاله مدل احتمالی برای انتخاب یک استراتژی دولتی-خصوصی یا سنتی برای پنج آزادراه مذکور در داخل کشور با توجه به عدم قطعیت تقاضای ترافیک توسعه داده شده و نتایج شبیه سازی نشان می دهد که ارزش فعلی خالص یک پروژه آزادراهی تحت تأثیر قرار گرفته است. احتمال و شدت سناریوهای تقاضای ترافیک از سوی دیگر، مدت زمان مشارکت بخش خصوصی عامل بسیار مهمی است که می تواند تأثیر زیادی بر سود بخش خصوصی و انگیزه آن ها داشته باشد و افزایش این عامل می تواند موجب افزایش سود آن ها شود.نتیجه گیری: نتایج شبیه سازی این واقعیت را ثابت می کند که ارزش فعلی خالص پروژه آزادراه تحت تأثیر مقادیر پیش بینی شده احتمال و شدت وقوع سناریوهای بهره برداری قرار می گیرد و از سوی دیگر، مدت زمان مشارکت عامل مهمی است که می تواند تاثیر زیادی بر سود داشته باشد. بخش خصوصی و انگیزه مشارکت آن ها باید موثر باشد و افزایش این مدت حداکثر سود را برای بخش خصوصی به همراه خواهد داشت.
برنامه ریزی منطقه ای بیوفیلیک در مشکین دشت کرج با تاکید بر کاربرد فناوری های سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
85-67
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این مقاله تبیین برنامه ریزی منطقه ای زیست سازگار با تاکید بر کاربرد فناوری های سبز بوم آورد و اجرای نمونه ای آن در مشکین دشت کرج است. هدف اصلی معرفی «طبیعت» و «محیط زیست» گیاهی و جانوری به عنوان یک منبع الهام بی پایان و البته هماهنگ با طبیعت و سازواره های طبیعی برای ایده یابی، راهبری، هدایت، اجرا و مدیریت نظام برنامه ریزی منطقه ای است؛ نوعی از نظام برنامه ریزی منطقه ای که «اهداف توسعه هزاره» سازمان ملل متحد را با درک عمیق از «خدمات فرهنگی اکوسیستم» محقق می سازد. روش ها: روش تحقیق تلفیقی از روش های توصیفی و تحلیلی است و با بررسی شواهد به دست آمده از نمونه های منتخب (با انتخاب هدفمند) از میان نمونه های شاخص محیط زیست گیاهی و جانوری، به شناخت و توصیفِ هندسه پنهان آن ها مبادرت می ورزد. یافته ها: ظرفیت اکوسیستم گردشگری طبیعی عامل اساسی در توسعه بیوفیلیک به حساب می آید: 1- شاخص « میزان طبیعی بودن» یا پتانسیل گردشگری (RPI)، 2- دوری و نزدیکی و دسترسی (RA)، و 3- محاسبه طیف «فرصت گردشگری» نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که بهترین راه حفاظت و پاسداشت محیط زیست گیاهی و جانوری؛ برنامه ریزی منطقه ای زیست سازگار با تاکید بر کاربرد فناوری های سبز بوم آورد است. راه حلی که چهار پایه دارد: 1- جامع نگری و برنامه ریزی پهنانگر، 2- به کارگیری ظرفیت خدمات فرهنگی اکوسیستم برای توسعه متناسب با بوم، 3- تاکید بر توسعه نرم و کاربرد فناوری های سبز بوم آورد و 4- آموزش مدیریت و آموزش محیط زیست در تعامل گروه های ذی نفع و ذی نفوذ.
واکاوی مختصات معماری اسلامی و بررسی آن در پژوهش های معماری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
250 - 264
حوزههای تخصصی:
توجه به مفاهیم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری در جهت کاهش خطر بلایا و ایجاد محیطی سرزنده و قابل زیست در دهه های اخیر به منظور ارتقاء سطح کیفیت زندگی اهمیت فراوان یافته است. این پژوهش با هدف واکاوی حوزه نظری پژوهش های مربوط به دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری انجام شده است. بر این اساس با بهره گیری از روش ترکیبی فرامطالعه و جامعه آماری 175 مقاله و پایان نامه در بازه زمانی ده ساله اخیر اقدام به گردآوری و تحلیل داده ها از شیوه هایی چون مرور نظام مند و کدگذاری بازمی نماید. پس از اطمینان از روایی، در بخش اول ویژگی های عمومی پژوهش های منتخب در حوزه تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری و در بخش دوم ملاحظات معطوف به چارچوب نظری پژوهش های انجام یافته را تبیین می نماید. درنهایت، ضمن توجه به دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری در دو سال اخیر، به خصوص در رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری، با نگاه انتقادی به شهر و برنامه ریزی شهری، تحلیل و بررسی جایگاه دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری با دو دیدگاه کلی ساختاری و کارکردی را نشان می دهد که با بهره گیری از این مطالعات می توان گام های مهمی را در جهت شناخت این دو مفهوم و در نتیجه اقدامات مؤثر در جهت تاب آور ساختن و زیست پذیر کردن شهرها برداشت. شهرسازی اسلامی با توجه محوری به محیط و کیفیت آن در حوزه های فرهنگی و اجتماعی نقش مهمی در افزایش زیست پذیری شهری دارد.اهداف پژوهش:بررسی مختصات شهرسازی اسلامی.هدف واکاوی حوزه نظری پژوهش های مربوط به دو مفهوم تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری. سؤالات پژوهش:مختصات شهرسازی اسلامی چیست؟تاب آوری اجتماعی و زیست پذیری در برنامه ریزی شهری و پژوهش های این حوزه چه اهمیتی دارد؟
معیارهای نحو فضا در نوسازی معماری بافت ناکارآمد به عنوان نمودی از حیات پایدار اجتماعی در بافت همت آباد اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
871 - 891
حوزههای تخصصی:
بافت های ناکارآمد شهری، ناهنجاری اجتماعی را در برابر ساکنین قرار می دهد. نوسازی بافت های ناکارآمد نیز همانند بسیاری دیگر از مسائل شهری امروزه تحت تأثیر مفاهیم پایداری قرار دارد. پایداری اجتماعی در مداخله با رویکرد اجتماعی در بافت های ناکارآمد ضروری است. پژوهش حاضر سعی بر آن دارد تا با بررسی ادبیات موجود پیرامون پایداری اجتماعی، عوامل کلیدی موضوع را استخراج کرده و به تحلیل آن ها در بافت ناکارآمد همت آباد بپردازد. هدف این پژوهش تبیین معیارهای نحو فضا در نوسازی بافت و همچنین ارائه اهداف کلان و خرد، راهبردها، سیاست ها و دست یابی به اهداف در جهت بهبود کیفیت از لحاظ شاخص های پایداری اجتماعی در فرآیند نوسازی بافت ناکارآمد همت آباد می باشد. در این پژوهش بافت همت آباد از نظر کالبدی و شکل به روش نحو فضا در نرم افزار UCL Depth map مدل سازی شده است و به روش استدلال منطقی رویکرد اسنادی- تاریخی در راستای رسیدن به یک منطق اجتماعی از تکنیک های تحلیلی و نقشه های خطی نحو فضا و روش های تحلیل آن در بافت استفاده شده است. به ارتباط بین الگوهای فضایی آن منطقه و تحلیل مفاهیم پایه نحو فضا (ارتباط، عمق، هم پیوندی) همچنین (فضای محدب، محوری و میدان دید) منطقه پرداخته شد. این الگو علاوه بر شناخت نحوه طراحی اجتماعی بافت همت آباد توسط معماران بومی می تواند به عنوان الگوی عملی در راستای طراحی های جدید مورد استفاده واقع گردد. از نتیجه پژوهش اینطور برمی آید که ارزش فضایی در راستای منطق اجتماعی در محله همت آباد در رابطه با شاخص های نحو فضا نظام می یابد.اهداف پژوهش:تشخیص، دسته بندی و تحلیل معیارهای نوسازی معماری در بافت همت آباد مؤثر بر پایداری اجتماعی.تبیین ارزش و کیفیت روابط فضایی در همت آباد، با بررسی عامل تفاوت فضا و نتایج حاصل از آن.سؤالات پژوهش:چگونه می توان معیارهای نوسازی معماری در بافت همت آباد مؤثر بر پایداری اجتماعی تشخیص، دسته بندی و تحلیل کرد؟چگونه می توان با به کارگیری روابط ریاضی نحو فضا به شیوه کمی و با استفاده از مفاهیم عمق فضا و ارتباط و هم پیوندی به شیوه کیفی روابط فضایی را در راستای منطق اجتماعی ارزشمند و نظامند ساخت؟
ارزیابی اقتصادی اثرات ثبت جهانی بر توسعه گردشگری: مقایسلأ موردی یزد و همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزدیک به پنجاه سال از ایده یونسکو برای ثبت جهانی آثار ارزشمند فرهنگی بشر می گذرد. این اقدام همچنان به عنوان یک سیاست مؤثر در کشورها حمایت می شود. یکی از دلایل این حمایت، تأثیر آثار ثبت شده بر جوامع پیرامونی خود در قالب توسعه پایدار اقتصادی است. تکیه بر اقتصاد گردشگری با ملاحظات ویژه آن، می تواند یکی از انگیزه های ثبت جهانی آثار میراث فرهنگی باشد. هدف از این مقاله، بررسی تأثیر ثبت جهانی در قالب افزایش تعداد گردشگر داخلی و خارجی در بافت تاریخی شهر یزد است. برای کنترل متغیرهای مداخله گر، از روش مقایسه ای و راهبرد تفاضل در تفاضل (DiD) استفاده شده است. به این منظور، بافت تاریخی شهر همدان به عنوان رقیب قابل قیاسی برای یزد انتخاب شد. همچنین داده های گردشگر وارد شونده در این دو شهر از سال 1389 تا 1399 گردآوری شدند. سپس با مدل رگرسیون خطی، دو گروه کنترل(شهر همدان) و درمان(شهر یزد) در دو بازه زمانی قبل و بعد از ثبت جهانی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد ثبت جهانی محدوده تاریخی یزد، اقدامی مؤثر در جهت افزایش گردشگر داخلی و خارجی بوده است. روش ارائه شده می تواند متناسب با آثار دیگر بکار گرفته شود.
بررسی ویژگی ها و ابداعات آثار خوشنویسی ملک محمد قزوینی (هنرمند دوره قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
452 - 473
حوزههای تخصصی:
ملک محمد قزوینی یکی از هنرمندان دوره قاجار در شهر قزوین می باشد که وی را به عنوان خوشنویس معرفی کرده اند. باتوجه به کمبود منابع مکتوب درباره این هنرمند، تحقیقات علاوه بر منابع کتابخانه ای و اسنادی به صورت میدانی نیز انجام شده است. تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی است. پژوهش انجام شده حول محور این پرسش صورت گرفته است که ابداعات و نوآوری های آثار ملک محمد قزوینی دارای چه ویژگی هایی می باشند؟ با بررسی و تجزیه وتحلیل آثار به جامانده از ملک محمد قزوینی که در این پژوهش به آن پرداخته شده است، وی را نه تنها به عنوان خوشنویس بلکه بیشتر باید به عنوان هنرمندی که به خلق اثر اهمیت داده و دارای یک تفکر گرافیکی می باشد شناخت. آثار ملک محمد به دو دسته کتیبه ها و قطعات خط تقسیم می شوند. کتیبه ها شامل سنگ نوشته های مسجد شهید ثالث و دیگری کتیبه آب انبار مولاوردیخان در قزوین می باشد. قطعات خوشنویسی وی نیز که در این پژوهش توسط نگارنده جمع آوری و عکاسی شده است، 28 قطعه می باشند. نتایج حاصل از بررسی آثار این هنرمند مشخص شدن چند ویژگی بارز در آثار وی است ازجمله:1. استفاده از چند نوع خط در یک قطعه؛ 2. استفاده از نقطه های گرد؛ 3. اتصالات حروف و ابداع ترکیب های مختلف برای کلمات؛ 4. تغییر اندازه قلم در یک قطعه و یا یک جمله؛ 5.کم کردن وجه ادبی اثر و پرداختن به وجه بصری آن؛ 6. استفاده از تزئینات در داخل قطعه و کتیبه.اهداف پژوهش:شناخت ویژگی های خوشنویسی ملک محمد قزوینی.شناسایی الگوهای نوآورانه در خوشنویسی.سؤالات پژوهش:ویژگی های خوشنویسی ملک محمد قزوینی چیست؟الگوهای نوآورانه در خوشنویسی این هنرمند کدام است؟
بررسی ابعاد موثر بر سنجش میزان دلبستگی ساکنان به محله های مسکونی؛ مورد مطالعه: محله هفت چنار- منطقه 10 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۶
33 - 46
حوزههای تخصصی:
بحران دلبستگی به مکان به مفهوم بحران معنی اجتماعی از فضا و زمان، از بارزترین مشکلات شهرسازی معاصر است. بحرانی که در ایجاد محلات شهری، فاقد تاریخ و فاقد ارتباط تبلور یافته است. شهرسازی سده بیستم بیش از آن که معطوف به کیفیت ارتباطات باشد، متوجه کمیت ارتباطات بوده و از این رو پیوستگی احساسی با مکان یا به عبارتی دلبستگی مکان به عنوان مهم ترین ابعاد ارتباط انسان و محیط فضایی در آن مورد غفلت و فراموشی قرار گرفته است.کمااین که با بررسی محلاتی با سطح بالای دلبستگی به مکان میان ساکنان و بررسی و شناسایی ابعاد مؤثر می توان به افزایش دلبستگی مکانی و تقویت ارتباطات عاطفی در محلاتی با سطوح پایین از ارتباطات دامن زد. از این رو، این پژوهش با هدف ارزیابی عوامل مؤثر بر دلبستگی مکانی ساکنان در محله هفت چنار در ناحیه یک از منطقه ده شهرداری تهران انجام گرفته است. حجم نمونه 687 عدد بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 22 نرم افزار Spss انجام شد. بدین منظور از تحلیل عاملی تأییدی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان می دهد که هریک از ابعاد چهارگانه شامل هویت مکانی، وابستگی مکانی، پیوند اجتماعی با مکان و عاطفه مکانی مناسب ارائه ساختار دلبستگی مکانی به عنوان یک مؤلفه درجه دوم در مطالعات محلات شهری هستند. علاوه بر آن، مدل معادلات ساختاری پژوهش حاکی از برازش خوب مدل و تأیید نقش همه ابعاد در شکل گیری دلبستگی مکانی است. همچنین در میان چهار بعد شناسایی شده عاطفه مکانی و پیوند اجتماعی با مکان بیشترین امتیازات و به ترتیب وابستگی مکانی و هویت مکانی کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند.
بررسی نقش حضور آب در حوض خانه ی خانه های سنتی اقلیم سرد بر آسایش حرارتی ساکنین؛ نمونه ی موردی: حوض خانه ی خانه قدکی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به فضاهایی باکیفیت و بازدهی بالا جهت تأمین امنیت و آسایش روح و جسم انسان از مهمترین اهداف معماری پایدار است. با نگاهی بر تجربیات پیشینیان در معماری بومی، رهیافت بهبود کیفیت معماری را می توان در ایجاد فضاهایی با اصول طراحی اقلیمی مشاهده نمود. ازجمله طراحی های اقلیمی جهت تحقق آسایش حرارتی در فصل تابستان، بهره گیری از سرمایش تبخیری با ایجاد فضاهای حوض خانه در خانه های سنتی اقلیم سرد بوده که در معماری معاصر به فراموشی سپرده شده و با سیستم های تبرید تراکمی جایگزین شده است. هدف این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته، بررسی نقش حضور آب بر آسایش حرارتی ساکنین فضاهای خانه است. در این راستا حوض خانه های خانه های سنتی به-عنوان فضاهای تابستان نشینی که از حضور آب برای تأمین آسایش محیط حرارتی بهره می بردند موردمطالعه و تحلیل قرار گرفتند تا به این پرسش اصلی که حضور آب تا چه میزان می تواند در بهبود شرای ط محیط حرارتی در تابستان های اقلیم سرد و خشک کمک کند پاسخ دهد. برای نمونه موردی حوض خانه ی خانه قدکی تبریز انتخاب و ساختمان موردنظر براساس نقشه های وضع موجود مدل سازی و سپس شبیه سازی آسایش حرارتی برای تعیین میزان دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز، نمودارهای آسایش PMV، احساس دمایی، درصد نارضایتی PPD و میزان تطبیق بیولوژیکی حرارتی افراد در فصل تابستان در دو حالت حضور و عدم حضور آب در حوض خانه انجام شده است. به منظور به دست آمدن نتایج صحیح در شبیه سازی از موتور شبیه سازی انرژی پلاس استفاده شده است و مدل انرژی فضاها نیز در نرم افزار راینو با استفاده از زبان برنامه نویسی گرس هاپر و کاربرد پلاگین های Ladybug Tools ایجاد شده است. نتایج شبیه سازیها حاکی از آن است که حضور آب تأثیر چشمگیری در کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی، رضایت مندی و تطابق بیولوژیکی ساکنین دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که حضور آب در حوض خانه علاوه بر فضای اصلی حوض خانه با بهره گیری از کوران هوای طبیعی بر بهبود شرایط آسایش سایر فضاهای مجاور نیز اثرگذاری داشته است. از طرفی وجود این فضا از نظر معماری، حس زیبایی شناسی و تأمین نیازهای روحی و روانی نیز قابل توجه است. حضور آب در گرمای تابستان از نظر ادراکی و ذهنی نیز بر روی درک و احساس مخاطب اثرگذار است و می تواند حس طراوت و خنکی را به-صورت ذهنی القا کند.
واکاوی معنایی و بازنمود بصری نقش مایه سرو در آرایه های بناهای مذهبی مازندران دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
69 - 87
حوزههای تخصصی:
تزیینات در معماری ایرانی اسلامی از ظهور باورها و آرمان هایی حکایت دارد که در کالبد بناها مکان مند شده و تجسد یافته اند. اندیشه های مکنون در این آرایه ها مفاهیم و باورهای روح زمانه را بازمی نمایانند. حضور انواع نقش مایه ها در معماری، بیانگر ایده های ازلی در ساحتی مفهومی است که به واسطه نقوش نمادین به ظهور رسیده اند. در میان انبوه نقش مایه ها، نقش سرو از نمادهای دیرینی است که همواره در بناهای ایران از دوران باستان تا دوران اسلامی به شکل های متنوع متجلی شده است. به دلیل محتوای غنی و سرشار این نقش مایه در معماری بومی مازندران نمونه های فراوان و بدیعی از آن بر پیکر بناها مشاهده می شود که حاکی از جایگاه ارزشمند این نماد نزد مردمان منطقه است. پژوهش حاضر با هدف کشف لایه های پنهان و معناشناختی نقش سرو در معماری مازندران دوره قاجار صورت گرفته است و با کنکاشی توسعه ای مبتنی بر روش کیفی و رهیافتی توصیفی 16 بنای قاجاری این منطقه را واکاوی می کند. نگارندگان با بهره گیری از مطالعات اسنادی و میدانی در تلاش برای پاسخ به این پرسش ها هستند که نقش مایه سرو در تزیینات بناهای مذهبی مازندران دوره قاجار دربردارنده چه لایه های پنهان و معناشناختی بوده و از چه ویژگی های بصری برخوردار است؟ یافته ها نشان می دهند که بن مایه های ذهنی نقش مایه سرو برخاسته از روایت های اساطیری، باورهای آیینی و اعتقادات مذهبی مردمان منطقه بوده و در ترکیب با نقش مایه های جانوری، گیاهی، هندسی، آسمانی و خط نوشته، متناسب با کاربری بناهای قاجاری مازندران، در قالب مفاهیمی چون باروری، برکت، جاودانگی، آزادگی، راست قامتی و تجدید حیات نمود یافته است و هنرمندان با بهره گیری از جنبه های نمادین این نقش مایه و نیز گزینش آگاهانه سایر نقوش در تلفیق با آن ترکیبی شگفت از رمزهای تصویری و صور مثالی را با استفاده از فنونی متنوع به عینیت رسانده اند.
تبیین مدل پیشنهادی سنجش کیفی منظر صوتی با رویکرد زمینه گرایی در بافت شهری با استفاده از ماتریس های چهارگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
42 - 53
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که بعد از حس بینایی، حس شنوایی در درک فضای شهری اهمیت پیدا می کند یکی از پژوهش های مورد توجه در مطالعات و طراحی محیطی «منظر صوتی» است. روش ها و ابزارهای سنجش منظر صوتی معرفی شده بیشتر مبتنی بر روش های کمّی مانند استفاده از دستگاه و یا کیفی مبتنی بر پرسشنامه هستند و کمتر روشی جامع و مبتنی بر ویژگی های زمینه ای فضای شهری است. هدف از این پژوهش شناسایی و معرفی چارچوبی جامع است برای ارزیابی منظر صوتی در فضای شهری براساس زمینه ای که صوت در آن شنیده شده و درک می شود. این پژوهش در راستای نقد به اغلب پژوهش های انجام شده در منظر صوتی است، که اکثراً در ارزیابی به یک یا دو روش متکی بوده اند. در حقیقت پژوهش بر این موضوع تأکید دارد که صوت یک پدیده تک وجهی نیست که گاهی توسط محیط و گاهی توسط انسان مورد ارزیابی قرار گیرد، بلکه منظر صوتی دادوستدی میان انسان و محیط است که در فرایند ارزیابی باید همزمان به هر دو وجه توجه کرد. در این پژوهش متون و روش های مورد استفاده در سنجش در منظر صوتی در مقالات مورد بررسی قرار گرفته و براساس شاخص های زمینه مؤثر بر درک صوت روش ترکیبی کمی- کیفی پیشنهاد شده است. این پژوهش، استفاده از ماتریس های چهارگانه سازگاری، مطلوبیت، ظرفیت و وابستگی را پیشنهاد می کند که عمدتاً در ارزیابی کیفی کاربری ها به کار برده می شود. بر این اساس درک اصوات در فضا براساس نوع کاربری و فعالیتی که در آن فضاست شکل می گیرد، و ازسویی دیگر آستانه تحمل صوت و همچنین منظر صوتی خوشایند براساس بافت زمینه ای که فرد صوت را در آنجا می شنود متفاوت است.
مطالعه تطبیقی نقوش مشاغل سنگ مزارات آرامستان تخت فولاد با ارامنه جلفای اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
7 - 23
حوزههای تخصصی:
فلسفه مرگ و زندگی، از اعتقادات مشترک تمامی ادیان و تمدن های بشری است که به شکلی نمادین و مقدس در سنگ مزارات آرامستان تخت فولاد و جلفای اصفهان حضور یافته است؛ و موزه ای از انواع نقوش و کتیبه ها از دوره صفوی تا معاصر به نمایش می گذارد. یکی از تزیینات متداول در این آرامگاه ها، نقش مشاغل و جایگاه اجتماعی متوفی به هنگام حیات خود است که، به صورت ادوات و ابزارهای مشاغل، تجلی یافته و یا صورت شمایل انسانی به خود گرفته است. ارتباط و تعامل مسلمانان و ارامنه، قرابت ادیان توحیدی و تجربه زیستی مشترک آنان در اصفهان موجب اشتراکات هنری بسیاری طی چند صدسال در تخت فولاد و جلفا شد، و نقش مهمی در بازشناسی فرهنگ، هنر و جهان بینی مفهوم زندگی - مرگ و حیات پس از آن دارد. در پژوهش پیش رو، که اطلاعات آن به صورت میدانی و اسناد و منابع کتابخانه ای گردآوری شده اند، تلاش می شود با روش توصیفی تحلیلی نقوش مشاغل سنگ مزارهای مسلمانان با ارامنه (صد سنگ مزار)، مورد مطالعه تطبیقی قرار گیرد. در این پژوهش، به این پرسش پاسخ داده می شود: چه رابطه ای میان نقوش انسانی و ابزار مشاغل سنگ مزارهای ارامنه با تخت فولاد، با درنظرگرفتن اصول مبانی هنر اسلامی و مسیحیت وجود دارد؟ نتایج نشان می دهند که، مشاغل در مزارات آرامستان جلفا، عمدتاً، نقوش زنان و مردان در حال انجام کار و پیشه خود به صورت شمایل گرایی جلوه گر شده؛ اما در اکثر مزارات تخت فولاد با رویکرد شمایل گریزی، تنها ابزار و ادوات مشاغل بدون نقش انسانی تجلی یافته است که، ریشه در تفاوت های بنیادین مبانی هنر اسلامی و مسیحیت دارد.