فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۴۱ تا ۲٬۳۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
باغ نظر سال بیستم مرداد ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
5 - 16
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ویرانه شهری به عنوان محصولی از فرایند مدرنیزاسیون و تغییرات شهری، علاوه بر پیوندی که با گذشته دارد نمایانگر تضاد های ذاتی مدرنیته است و از دیالکتیک تخریب/تولیدی سخن می گوید که جامعه در حال توسعه در بطن خود پرورش می دهد؛ جامعه ای که همچنان که خواهان پیشرفت و جلوه گری است، به زیست شهری و زندگی مردم بی توجهی می کند. ویرانه ها با سر بر آوردن از متن شهر مدرن، همچون روایتگرانی به جامانده از گذشته ای نه چندان دور و گواهی بر تاریخ معاصر و وضعیت پرتلاطم اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن ظاهر می شوند. پژوهش حاضر می کوشد با بررسی چگونگی بازنمایی ویرانه های شهری در آثار سینمای موج نوی ایران، به نقش و ماهیت این عنصر در مدرنیزاسیونِ پیش از انقلاب اسلامی ایران بپردازد. مقاله در ابتدا مدرنیزاسیونِ شهری تهران در دوره پهلوی را در ارتباط با پروژه هاسمانیزاسیون پاریس و نیز اهمیت زوال و تولید ویرانه در هر دو پروژه مورد مطالعه قرار می دهد و سپس با در نظر داشتن این نکته که شهر تهران به مثابه بستر روایت در بسیاری از آثار سینمای موج نو عمل می کند، سه اثر شاخص سینمای موج نو به عنوان نمونه موردی مباحث مورد بررسی قرار می گیرند: خشت و آینه (3134) ساخته ابراهیم گلستان، تنگنا (1352) ساخته امیر نادری و دایره مینا (1357) به کارگردانی داریوش مهرجویی.
هدف پژوهش: این مقاله بر آن است تا با بررسی ویرانه های شهری در این آثار، نه تنها نقشی که در متبلورساختن تناقض ها و تضادهای مستتر در بطن مدرنیزاسیون پهلوی دارند را برجسته کند که می کوشد چگونگی قدرت آنها در عیان کردن سوی دیگرِ پیشرفت ظاهریِ جامعه را شرح دهد.
روش پژوهش: مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
نتیجه گیری: مدیوم سینما علاوه بر رویکردی مستند در بازنمایی امر ویرانه، قادر است همگام با این عنصر، با نگاهی خلاقانه و از طریق شخصیت ها و هم زیستی شان با چنین مکان هایی، فانتاسماگوریای شهر مدرن را به چالش کشد و از گسست ها و معضلاتی بگوید که مدرنیته برای بقای خود آنها را حاصل می کند.
ارزیابی محله های بافت تاریخی باغ شهر خوانسار از نظر پایداری کالبدی (مورد مطالعه: محله پُلِگوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال بیستم مهر ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
13 - 32
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: در چند دهه اخیر تغییرات و تحولات مختلف موجب آسیب به بافت تاریخی محله های شهر خوانسار شده است. از این رو باید در جهت ایجاد پایداری در این محله ها گام برداشت. پایداری در محله در گرو پایداری در چهار بخش اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی است. به منظور دستیابی به پایداری در سه بخش اول، ابتدا باید به پایداری در سطح کالبدی که زیرساخت و پایه سه بخش دیگر محسوب می شود، دست یافت. اگر ضرورت ایجاد پایداری کالبدی در سطح محله پلگوش مطرح باشد، می توان سؤال کرد که شاخص های پایداری کالبدی کدامند؟ و با توجه به این شاخص ها محله پلگوش در چه سطحی از پایداری کالبدی قرار دارد؟ هدف پژوهش: این پژوهش با بیان مفهوم پایداری محله به دنبال استخراج شاخص های پایداری کالبدی و ارزیابی محله پلگوش خوانسار با توجه به این شاخص ها است.روش پژوهش: در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از استدلال منطقی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی، شاخص های پایداری کالبدی استخراج می شود و با توجه به آن محله پلگوش ارزیابی می شود. به منظور تحلیل محله پلگوش از سه روش بررسی های میدانی، مطالعه طرح جامع شهر خوانسار و مصاحبه های عمیق با ساکنین استفاده شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص های پایداری کالبدی شامل هفت شاخص معماری ساختمان ها، چندعملکردی بودن ساختمان های عمومی، کاربری های استاندارد، تحرک و پویایی، فضاهای عمومی، دسترسی مناسب و کیفیت کالبدی است. با توجه به شاخص های فوق و براساس تحلیل و بررسی های صورت گرفته در محله پلگوش سه شاخص کاربری های استاندارد، دسترسی مناسب و کیفیت کالبدی پایدار، شاخص معماری ساختمان ها، نیمه پایدار و سه شاخص چندعملکردی بودن ساختمان های عمومی، تحرک و پویای و فضاهای عمومی، ناپایدار هستند.
قرائت منظر خیابان در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۴
6 - 15
حوزههای تخصصی:
مفهوم باغ ایرانی به واسطه تداوم و گستردگی حضورش در جغرافیای ایران زمین، از ماوراءالنهر تا پس کرانه های بین النهرین همواره به مثابه یکی از نمادهای تمدن و کهن الگوهای معماری حوزه ایران بزرگ شناخته می شود. با بررسی دقیق تر اسناد، سفرنامه ها و تحلیل سیر تحول کالبدی پدیده مذکور، می توان گفت که شرایط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، نظام کشاورزی و اقتصادی در هر دوره تأثیر اندکی بر نظام معنایی باغ ایرانی داشته است. اولین ادراک مخاطب از فضای باغ ایرانی ترکیبی از درختان بلندقامت و نقطه عطف انتهای محور اصلی است که از محدوده ورودی تا کوشک امتداد یافته و با حضور پررنگ آب در استخرها، حوضچه ها، جوی ها و سایه درختان ترکیب شده است. این تصویر، مهم ترین و ماندگارترین تصویر از باغ ایرانی، یعنی خیابان باغ را تداعی می کند و مؤلفه ای از باغ ایرانی است که شکل و تداوم حضورش در روند تاریخی تحولات، بیشترین ثبات و کم ترین تغییر را داراست. «خیابان باغ» نقش هستی بخش در طراحی باغ ایرانی دارد و تجلی عالی ترین وجوه معنایی باغ است. این مقاله درصدد است نقش خیابان را به مثابه مهم ترین مؤلفه منظره پردازی باغ ایرانی تبیین کند و جهت تحقق، به تحلیل اسناد تاریخی اتکا داشته و در گام بعدی، با تعریف معیارهای تأثیرگذار در تحولات تاریخی خیابان باغ، به تحلیل آن می پردازد. خیابان در تاریخ تحولات باغ ایرانی، نقشی مفهومی در پدیدآمدن باغ برعهده داشته و ثبات مؤلفه های پدیدآورنده آن در دوره های مختلف، منشأ تداوم هویت باغ ایرانی قلمداد می شود.
واکاوی اصول ادراک دیداری در کوفی تزیینی با تأکید بر اصل شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک؛ نمونه ی موردی کتیبه ی گریوار بقعه دوازده امام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقعه دوازده امام یزد، ساخته شده در سال429 ه.ق، یکی از بناهای تاریخی کم نظیر عالم اسلام است که نزد پژوهشگران معماری اسلامی جهان شهرت زیادی دارد.کتیبه ی گریوار این بنا آیه الکرسی را به خط معشق مشجر به رنگ لاجوردی بر بستر گچی نشان می دهد. نظریه ی ادراک دیداری گشتالت، ازجمله نظریه های تأثیرگذار قرن بیستم در حوزه هنرهای تجسمی است که فرایند ادراک بصری را به نوعی معطوف به رؤیت یکپارچه و تمامیت اثر هنری کرده، قوانین ده گانه ادراک دیداری را طرح می افکند.این پژوهش به دنبال پاسخ این سؤال است که طراحان کتیبه بقعه دوازده امام چگونه از اصول شکل و زمینه، تداوم و سرنوشت مشترک که سه اصل از این اصول ده گانه هستند، برای رسیدن به این کتیبه ی فاخر بهره برده اند و میزان پراگنانس حاصل از به کارگیری هر یک از این اصول در طراحی آن، چه میزان است؟ روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در ابتدا بر مبنای عکاسی از اضلاع، کتیبه مورد بازآفرینی قرار گرفت و با توجه به طول زیاد آن و شباهت ساختاری همه بخش ها، تنها قسمت هایی انتخاب و تحلیل های بصری بر روی آن ها انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که اصل شکل و زمینه، در نمای کلی و اجزای کتیبه بسیار زیاد، اصل تداوم در نمای کلی بسیار زیاد و در اجزا متوسط، و اصل سرنوشت مشترک در نمای کلی بسیار زیاد به کار رفته است و در اجزا مصداق ندارد. حاصل کاربست هر یک از این اصول، تحقق پراگنانسی قوی بوده است که موجب تأثیرگذاری بیشتر و ارتباط بهتر مخاطب با اثر می گردد.
عوامل تبیین مفهوم اسطوره عکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، عکس هایی ثبت و منتشر شده اند که به جایگاهی فراتر از یک عکس معمولی رسیده اند. این عکس ها به بخشی از خاطره ی گروهی مردمانِ یک سرزمینِ مُشخص و یا کُلِّ جهان تبدیل شده اند. به همین دلیل، هنرمندان و مؤلفان با الهام از آن ها آثار دیگری از جمله فیلم، مجسمه، شعر، پرفورمنس و غیره را خلق نموده و باعث شده اند که آن عکس بار دیگر مورد توجه مخاطبان قرار گیرد. این میزان از استقبال و اقتباس نشان می دهد قدرت و دامنه ی اهمیت عکس مورد نظر تا آن اندازه بوده که دیگران نیز مایل بوده اند اثری مشابه آن را داشته باشند. پرسش ابتدایی این پژوهش آن است چگونه ممکن است عکسی از جایگاه فعلی خود به عنوان یک رسانه ی تبلیغاتی فراتر رفته و در جایگاه الگو قرار گیرد؟ «اسطوره عکس» عبارتی است که در این پژوهش تک وین یافته و تلاش شده که برای مفهوم و نیز عوامل مؤثر در تولید آن، و همچنین مراحل تکوین آن حدود و تعریفِ مُشخص بیابد. چنین عکس هایی می توانند آغازگر یا ادامه دهنده ی یک جریان و جُنبش فرهنگی یا سیاسی شوند؛ باعث برتری یک اندیشه ی درست یا نادرست در میان مُخاطبان گردند؛ در مقام تولیدکننده ی ایدئولوژی قرار گیرند؛ و نیز با تکثیر در سایر نظام های نشانه ای، باعث رُشد و گُسترش معنای خود و البته گُسترش آن رسانه گردند. نوع پژوهش کاربردی و روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات اسنادی و مطالعات کتابخانه ای است. این پژوهش به صورت بنیادی انجام شده است. نتیجه آن که پیرامتن ها، قابلیت تکثیر، و میزان اقتباس در سایر رسانه ها از عوامل مؤثر در شکل دهی به اسطوره عکس هستند. همچنین امور فنی عکاسی تأثیر چندانی بر این روند ندارند.
مطالعه نقش درخت ویسبوبیش در ترمه کرمانی دوره قاجار از منظر اسطوره شناسی تمثیلی کروزر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
77 - 89
حوزههای تخصصی:
نقش مایه ویسبوبیش به عنوان الگو و مدل همواره بر آثار هنری بازنمایی می شود، اما تاکنون به نحوه شکل گیری اولیه این نقش مایه و ترکیب بندی آن با دیگر عناصر با رویکرد مطالعات فرهنگی پرداخته نشده است. رویکرد مطالعات فرهنگی بر تمامی عناصری که فرهنگ خطاب می شوند، از جمله اساطیر، تاکید دارد و روش اسطوره شناسی تمثیلی کروزر نیز امکان مطالعه ساخت مند آن ها را فراهم کرده است. ازآنجاکه ویسبوبیش در بسیاری از دست بافته های قاجاری بازنمایی شده، پژوهش حاضر به منظور دست یابی به ماهیت اولیه اش، آن را با روش تمثیلی کروزر، و بر روی یک نمونه شال ترمه قاجاری واکاوی نموده است. بر این اساس، پرسش اصلی این است: از منظر اسطوره شناسی کروزر که رمزگرایی میان آیکون و ایدوس را مبنای دانش اساطیر می داند، چه ارتباطی میان ویسبوبیش و بازنمایی آن بر آثار دوره قاجار وجود دارد؟روش تحقیق در این پژوهشِ بنیادین به صورت توصیفی-تحلیلی، و گردآوری مطالب به روش کتابخانه ای خواهد بود. بنابر این پژوهش، میان مفهوم جاودانگی و آفرینش/ ایدوس و درخت ویسبوبیش ترمه کرمان/ ایکون رابطه ای تمثیلی برقرار است و در نهایت می توان گفت علت نمونه ای استفاده از طرح ویبوبیش در ترمه قاجاری نام برده، دستیابی ذهن بافنده و مخاطب به نامیرایی و زندگی ازلی و ابدی است. [i] Icon[ii] Idos[iii] Mythical relationship
بررسی تطبیقی سطوح عاملیت در «عروسکخانه» ایبسن و «سارا» اثر مهرجویی بر اساس خوانش آلن اسپیت از «پدیدارشناسی روح» هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۴)
16 - 7
حوزههای تخصصی:
آلن اسپیت در کتاب هگل، ادبیات و مسئله عاملیت با بررسی پدیدارشناسی روح سعی دارد سه سطح از عاملیت را به سه ژانر در ادبیات پیوند بزند: تراژدی، کمدی و رمان رمانتیک. بررسی عاملیت کاراکترها در آثار مختلف به نوعی بررسی میزان تعلق کنش های آن ها به خود آن هاست؛ این که تا چه حد آن ها خود را در کنش های خود می یابند. هگل تلویحاً حد اعلای عاملیت را اولاً اجتماعی می داند و ثانیاً با طرح مفهوم بخشایش1 نوع عاملیت مناسب برای زندگی اخلاقی مدرن را که پس از انقلاب کانت، خودآیینی یکی از مؤلفه های مهم آن شده است، ترسیم می کند. این که چرا هگل برای شرحِ این سیر، گاهی آشکار و گاهی تلویحی، به آثار روایی ارجاع می دهد، به این خاطر است که هم در عاملیت و هم در روایت آنچه اهمیت اساسی دارد کنش است. در این مقاله ضمن مطرح کردن خوانش اسپیت از پدیدارشناسی روح، عاملیت در عروسکخانه ایبسن و اقتباس سینمایی مهرجویی از آن مورد بررسی قرار می گیرند. در هر دو این آثار، کاراکتر اصلی بعد از تجربه دقیقه های پس نگر و نمایشی، باید برای دقیقه ای مهم، یعنی بخشایش آمادگی پیدا کند اما طرف مقابل او نمی تواند به این سطح از عاملیت برسد. البته در نسخه مهرجویی بیشتر از نسخه اصلی بر جنبه آشتی جویانه و متعادل بخشایش تأکید می شود و تصویر آن را مشخص تر و دلپسند تر می سازد.
توسعه شاخص های طراحی مبلمان شهری ملهم از طبیعت؛ نمونه موردی: نیمکت های خیابانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بشریت در دوران حیات خود ارتباط تنگاتنگی با طبیعت داشته است اما طی دهه های اخیر، به واسطه گسترش شهرنشینی تعامل انسان با طبیعت بسیار محدود شده است. پیامد چنین گسستی، از دست رفتن قدردانی و حمایت مردم از طبیعت است. در این پژوهش، این گسست از منظر دو تئوری مهم انقراض تجربه و بایوفیلیا مورد بررسی قرار گرفته و معیارهای طراحی بایوفیلیک برای کاهش این گسست تعاملی میان انسان و طبیعت مورد بررسی واقع شده است. هدف این پژوهش بررسی شاخص های طراحی مبلمان شهری مبتنی بر الهام از طبیعت در طراحی بایوفیلیک، موثر بر کاهش گسست تعامل شهروندان با طبیعت می باشد. متدولوژی این پژوهش توصیفی ( علی- مقایسه ای) و از نوع کیفی است. روش جمع آوری اطلاعات، روش کتابخانه ای برای بررسی پژوهش های پیشین با هدف ادراک مولفه های موثر بر نوع طراحی، بوده است. پس از مطالعه و دسته بندی عناصر طراحی دخیل در رویکرد الهام از طبیعت، شاخص های طراحی این رویکرد استخراج گردید. برای درک میزان اثر بخشی حضور این عناصر، دو نیمکت خیابانی که یکی با حضور این عناصر و دیگری بدون آن ها طراحی شده اند در پرسشنامه تصویری مورد سوال واقع شد. دویست و بیست پرسشنامه در جامعه نمونه که منطقه شش تهران بوده است، توزیع شد. نتایج نشان می دهد حضور عناصر الهام از طبیعت شامل فرم، هندسه، مواد و بافت و رنگ طبیعی، مکانیزم و برانگیختن طبیعت، در طراحی المان های شهری تداعی گر تعامل با طبیعت بوده و حس حضور در طبیعت را در شهروندان ایجاد می کند. این مهم به نوبه خود تعامل غیرمستقیم با طبیعت و کاهش انقراض تجربه را به دنبال دارد. گسترش جهت گیری مثبت نگرشی، رفتاری و عاطفی پیامد ارزشمند کاهش انقراض تجربه است.
ارزیابی فضای عمومی محلات شهری با تأکید بر مفهوم زمان (نمونه موردی: محله های گلسار و ساغریسازان در شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 24
حوزههای تخصصی:
با گذر زمان در جوامع کنونی، بر سرعت تغییرات افزوده می گردد و ساختار استخوان بندی محلات سنتی، در نزاع مابین تجدد و سنت، تغییر می یابند. درگذشته، زمان با مکان پیوند داشت و در ایجاد هویت خاص محله تأثیرگذار بود، اما در فرایند جهانی شدن، زمان فشرده شد و توانایی هویت سازی آن کاهش یافت. مسئله این است که چگونه می توان مولفه های زمانی را در فضاهای عمومی محلات شناسایی کرد و راهکارهای برنامه ریزی در جهت ارتقاء کیفیت این فضاها را ارائه داد. شناخت و ارزیابی مولفه های زمانی فضاهای عمومی محلات شهری و ارائه راهبردها و راهکارهای برنامه ریزی زمانمند در راستای ارتقاء کیفیت فضای عمومی محلات شهری از اهداف این مقاله است. دو محله سنتی (ساغریسازان) و جدید (گلسار) در شهر رشت، به عنوان نمونه انتخاب و شاخص های استخراج شده از متون نظری با استفاده از روش تحقیق تحلیلی – اکتشافی، استخراج، ارزیابی و تحلیل شدند. اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای، مشاهده، مصاحبه با خبرگان، نمونه-گیری و پرسش نامه (نمونه گیری احتمالی تصادفی ساده با تعیین حجم نمونه 380 توسط آزمون کوکران) طبق طیف پنج گزینه ای لیکرت جمع بندی و با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و تلفیق آن با ماتریس سوات تحلیل و ارزیابی گردید. مولفه های زمانی (سال، فصل، ماه، روز و ساعت)، در کنار مولفه های تأثیرگذار متعارف در فضا (مولفه های کالبدی، عملکردی، فرهنگی و اجتماعی، ارتباطی، بصری و ادراکی)، بر کارکرد فضاهای عمومی محلات شهری تأثیرگذار هستند. تبلور مولفه های زمانی در محله های قدیم و جدید متفاوت است و با ارزیابی فضای عمومی محلات، راهکارهای برنامه ریزی زمانمند معرفی گردیدند. نمود مولفه های زمانی هر محله، متناسب با بستر زمانی آنها و متفاوت با دیگر محلات است و مدیریت ساختارهای زمانی، بر افزایش کیفیت فضاهای عمومی محله تأثیرگذار است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر محله زمان های خاص خود را دارد و لازم است چارچوب زمانمند خاص آن در برنامه ریزی های آتی ارتقای کیفیت فضای عمومی محلات مدنظر قرار گیرد.
بررسی تغییرات الگوی شاخص های کیفی مسکن مرتبط با روش چیدمان فضا(از دوره قاجار تا به امروز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
21 - 38
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مردم یک منطقه مبتنی بر نحوه پاسخگویی به نیازهای انسانی در محیط های زیستی می باشد .موضوعی که با گذر زمان در عرصه های مختلف زیستی از جمله مسکن دچار ضعف گشته است. لذا این تحقیق بر آن است تا با روش به نام نحو فضا به خوانش پیکره بندی سازمان فضایی خانه های بومی شهر مشهد در ادوار مختلف تاریخی بپردازد. در این پژوهش، از روش ترکیبی استفاده شده است و به عنوان نمونه تعداد 12خانه از دوره های مختلف تاریخی انتخاب شدند که سهم ادوار مختلف قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم و معاصر، هر کدام 3 خانه است که پس از برداشت، در نرم افزار نحو فضا، پلان آنها شبیه سازی شد. آنچه می توان بیان کرد اینکه با خوانش نحو فضا در خانه های بومی و امروزی آنتروپی بصری، عمق نسبی و ارتباط بصری در خانه های امروزی افزایش یافته که افزایش آنها می تواند برخی را کاهش دهد. اما همپیوندی بصری و قابلیت دید در خانه های امروزی کاهش یافته است.
تأثیر امکانات و شیوه های بازنمایی واقعیت بر هویّتِ اجتماعی در تئاتر مستند با بررسیِ آثار پیتر وایس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
23 - 33
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با بررسی آثار نمایشیِ تئاتر مستند، به تحلیل چگونگیِ ارتباط میان شیوه های بازنماییِ واقعیتِ اجتماعی در درام مستند، و مفهومِ «هویت» می پردازد. نخست مفاهیم و ویژگی های اصلی، برای تحلیل ها، استخراج و دسته بندی شد. پرسشِ اصلی به این شکل طرح شد که اولاً چگونه روش ها و رویکردهای نمایشنامه نویسی مستند و به طور خاص آثارِ پیتر وایس، هویتِ اجتماعی را نمایش می دهد و ثانیاً چگونه می توان رویکردِ خنثی نسبت به حقیقت را در آن حفظ نمود. برای پاسخ به این پرسش، آثار نمایشیِ مستندِ پیتر وایس به عنوان نمونه ، بررسی شد. برای تحلیلِ مفهومِ حقیقت و نسبتِ آن با واقعیت و هویت اجتماعی در درام مستند، از رویکرد نظریِ آلن بدیو1 در چگونگیِ روندِ تولیدِ حقیقت، با توجه به محوریتِ تقابلِ حقیقت و واقعیت در نظریه او، بهره گرفته شد. روش این تحقیق، توصیفی، تحلیلی و تفسیری است و نمونه های موردی بر اساس اهمیت، موضوع و شیوه هایی که برای بازنمایی واقعیتِ اجتماعی در نمایشنامه مستند، مورد استفاده قرار داده اند، انتخاب و تحلیل شد. نتایج نشان داد با در نظر گرفتنِ هدفِ اصلیِ اثرِ مستند برای نمایشِ حقیقت، و نظریه بدیو می توان معیاری برای ارزیابیِ تئاترِ مستند ارائه کرده و با در نظر گرفتنِ مفهومِ «هویت» در آثارِ پیتر وایس، پرسش از مفهومِ «هویت» را در جایگاهِ حقیقت، می توان به مرکزیتِ آثار او بازگرداند. او با مهارت و تسلط در به کارگیریِ روش ها و تکنیک های هنری، توانسته با ایجادِ تقابلی پیچیده بینِ سوژه و رخداد، امکانِ تلاش برای تولیدِ حقیقت را فراهم کند و بخشی از این وظیفه را مخاطب منتقل کند.
نقش مفهوم غیاب در خلق درام ابزورد با تکیه بر نظریه واسازی (مطالعه موردی نمایشنامه های در انتظار گودو، آوازخوان طاس و مستخدم ماشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخِ حیات ادبیات دراماتیک، «حضور» به عنوان مفهومی بنیادین فرض شده است، چنان که تجلی این مفهوم را می توان به نحوی بارز در وجود و حضور شخصیتِ کنشگر، پی رنگ منظم و عمدتاً پیش برنده در ساختار درام مشاهده کرد. در تقابل با مفهوم حضور - که امری بنیادین فرض شده - اغلب «غیاب» به عنوان جنبه ای دیگر از حضور، نادیده گرفته شده و مغفول مانده است. ژاک دریدا، فیلسوف پساساختارگرا، در نظریه واسازی، با در نظر گرفتن این موضوع که سنت متافیزیک غربی قائم بر حضور بوده و غیاب را نادیده می گیرد، خواستار برهم زدن تقابل های دوگانه رایج در این سنت و شکستنِ ساختارهای موجود شد تا صداهایِ به حاشیه رانده شده و هر آنچه پیش تر غایب بوده است، امکان سخن گفتن پیدا کند. این مقاله، با توجه به نظریه واسازی ژاک دریدا، و با روش توصیفی– تحلیلی، تجلی مفهوم «غیاب» را در نمایشنامه هایِ آوازخوان طاس، در انتظار گودو و مستخدم ماشینی به عنوان نخستین، معروف ترین و یکی از شاخص ترین نمونه هایِ درام ابزورد بررسی کرده، و نشان می دهد که چگونه با واسازیِ ساختار و الگوهای رایج که قرن ها بر سنت درام نویسیِ غرب حاکم بوده، در غیابِ شخصیتی کنشگر و پیش برنده، پی رنگی غیر خطی و تکرارشونده و بی منطقی حاکم بر جهان این آثار، گونه ای جدید از ادبیات دراماتیک شکل گرفته که متناسب است با عصر شکل گیری و قوام این آثار که نوید فضایی تازه تر را وعده می دهند. درواقع این آثار را می توان پیشاهنگانی دانست که نشانگر امکان رخداد گونه هایی تازه از درام با شکستن الگوهای رایج و سنت های تثبیت شده و ایجاد تناسب بین درام هر عصر با مؤلفه هایِ زمانه خویش هستند.
Urban Acupuncture as an Alternative Approach to Identification and Prioritization Public Spaces (Case S tudy: Pamenar Neighborhood in Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۳, Issue ۲ - Serial Number ۴۸, Spring ۲۰۲۳
53 - 68
حوزههای تخصصی:
Urban spaces are the heart of any city. These spaces play a crucial role in improving citizens' quality of life, welfare, and mental health. In recent decades, there have been growing concerns among urban experts over the widespread disregard for public spaces due to the dominance of capitalism and changes in citizens' lifes tyles due to their crucial needs being ignored. Despite the considerable efforts to develop urban spaces in Iranian cities, there are s till huge gaps between proposed plans and implementation processes. Due to limited resources and execution mechanisms, it is necessary to identify such spaces based on real-world needs and prioritize them in the implementation phase. In line with this, the present s tudy seeks to develop an efficient method for identifying potential public spaces in deteriorated urban neighborhoods through participative processes, reducing the cos ts and time of projects, and increasing the effectiveness of projects employing the urban acupuncture approach. The data collection and analysis tools used in this s tudy include semi-s tructured interviews, focus group discussions, analysis of documents related to the development of the neighborhood under s tudy, space syntax analysis using Depth Map software, prioritization of indicators using AHP ques tionnaire and analyzing them in Expert Choice software, and analysis and overlaying information in ArcGIS software. The findings related to the Pamenar neighborhood in Tehran sugges t that it is practically possible to identify and prioritize the public spaces through the urban acupuncture approach by s tudying and analyzing motion flows. Finally, 13 urban spaces have been identified and prioritized in the neighborhood.
سنجش گروه های خلاق در کارگاه های مدل سازی معماری (ارزیابی خلاقیت دانشجویان معماری در آموزش حضوری و آموزش مجازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش مراکز آموزشی در رشته های مختلف دانشگاهی به خصوص معماری و تعادل نابرابر بین تحصیلات آکادمیک و تولید دانش فنی، تربیت فراگیران خلاق ضروری می نماید. عدم توجه به سبک های مختلف یادگیری دانشجویان، ازجمله آسیب ها و معایب سیستم های آموزشی مرسوم معماری است. پژوهش حاضر با عنایت به اهمیت آموزش خلاق در عصر کثرت گرای حاضر، در گام اول، نظری اجمالی به اهمیت تشکیل گروه در توسعه و تقویت مهارت های بین فردی و خود دانش پذیران داشته است. در گام دوم، به معرفی مدل تمام- مغزی نِد هِرمان جهت ارائه روشی برای تشکیل گروه های خلاق می پردازد؛ و در گام سوم، به سنجش خلاقیت در کارهای گروهی کلاسی، فردی منزل، پروژه پایانی در سه مرکز آموزشی منتخب در تبریز و بناب در کارگاه مدل سازی و بررسی نقش گروه های خلاق در افزایش خلاقیت فردی دانشجویان با استناد به تحلیل های آماری و براساس سنجه ی HBDI (ابزار سنجش تسلط مغزی هرمان) می پردازد. در گام چهارم نیز به تحلیل تمایلات تفکری و خلاقیت با انجام مقایسه ای بین آموزش در دوران مجازی و حضوری اختصاص یافته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که با کسب آگاهی از مهارت های متمایز افراد می توان گروه های خلّاقی را برای یادگیری جمعی تشکیل داد که این امر باعث افزایش خلاقیت در کارهای فردی در خانه می شود و زمینه ی بهتری برای تشکیل ترکیب های جدید از افراد در گروه ها برای پروژه ی نهایی فراهم می کند. همچنین کارگاه های مجازی و فرصت کمتر برای کارهای گروهی در عصر مجازی، باعث کاهش خلاقیت و معدل نمرات برتر شده است.
تحلیل بازآفرینی پایدار شهری در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده با رویکرد مشارکت مردمی ( مطالعه موردی: محله سرخور بندرگناوه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۳
97 - 112
حوزههای تخصصی:
مناطق فرسوده شهری مشکلات فراوانی را برای شهرهای کهن تر که از نظر اقتصادی کم توان تر هستند، بوجود می آورد. تحلیل بازآفرینی پایدار شهری با رویکرد مشارکت مردمی یک رویکرد است که در بهبود کیفیت زندگی مناطق فرسوده و محلات شهری مؤثر استفاده می شود. در این رویکرد، مشارکت و همکاری از جمعیت محلی، مردم و سایر ذینفعان در فرآیند بازآفرینی شهری تأکید می شود. مطالعه موردی محله سرخور بندرگناوه، یک نمونه است که این رویکرد در آن به کار گرفته شده است.بازآفرینی پایدار شهری به معنای بازسازی و تجدیدساخت مناطق شهری فرسوده است و هدف آن بهبود کیفیت زندگی ساکنان و ایجاد محیطی پایدار و سالم است. این رویکرد در برخورد با چالش هایی مانند فرسایش زیرساخت ها، کاهش کیفیت زندگی، بحران مسکن و تغییرات شهری مؤثر است.استفاده از رویکرد مشارکت مردمی در تحلیل بازآفرینی پایدار شهری به افزایش نقش و مشارکت ساکنان و جامعه محلی در فرایند تصمیم گیری و برنامه ریزی شهری می پردازد. این رویکرد به مردم امکان می دهد تا نیازها و اولویت های خود را درباره بازسازی مناطق فرسوده اعلام کنند و در مراحل تصمیم گیری و طراحی شهری شرکت کنند. از طریق مشارکت مردمی، ایده ها و نظرات متنوع به کار گرفته می شوند و بهبودی چشمگیر در نتایج و عملکرد پروژه های بازآفرینی شهری حاصل می شود. محله سرخور بندرگناوه به عنوان مطالعه موردی نشان دهنده این رویکرد است. در این محله، مردم و جامعه محلی در فرآیند بازسازی و توسعه مشارکت فعال داشته اند. آن ها نیازها و مسائل خود را مطرح کرده و در تصمیم گیری های مربوط به طراحی و برنامه ریزی منطقه سرخور شرکت کرده اند.
نمودی از تلاقی ادبیّات و معماری در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
270 - 293
حوزههای تخصصی:
انسان براساس فطرت خویش زیبایی طلب است و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیبایی شناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... می توان در نظر گرفت. تق ارن به عن وان یکی از اساسی ترین پایه های هنر و زیبایی در درک نظم بین اجزا، در اکثریّت علوم و هنرها نقش انکارناپذیری ایفا می کند. از آن جمله می توان از علوم و هنرهایی مانند ریاضی، هندسه، نجوم، معماری، موسیقی، نقّاشی، فرش بافی، طرّاحی، تذهیب، منبت کاری، ادبیّات و... یاد کرد. از بررسی های این پژوهش این گونه برمی آید که در بین دو هنر اسلامی ایرانی ادبیّات و معماری از جهات الفاظ و مفاهیم، اشتراکات و بده بستان های زیادی وجود دارد. گاهی ادبیّات با بهره گیری از طرح ها و الگوهای معماری در خلق صورخیال، تصاویر بدیعی می سازد و گاهی معماری در آفرینش برخی از نقوش و طرّاحی بناها و حتی خط نوشته ها از الفاظ و مفاهیم ادبیّات استفاده می کند. در این پژوهش با ابزار کتابخانه ای و به شیوه سندپژوهی و تحلیل داده ها پس از ذکر مواردی از اشتراکات ادبیّات فارسی و معماری، نمود مفاهیم ادبی را در الگوهای متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان بررسی شده است.اهداف پژوهش:بررسی اشتراکات و مشابهات بین ادبیّات و معماری.بیان مفاهیم ادبی موجود در الگوی های متقارن گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان.سؤالات پژوهش:ادبیّات و معماری در چه زمینه ها و مواردی با هم مشابهت دارند؟در نقش های گنبد مسجد شیخ لطف الله اصفهان چه مفاهیم متعالی ادبی و عرفانی نهفته است؟
آسیب شناسی وضعیت طراحان فرش اراک در دوره معاصر بر مبنای نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
420 - 435
حوزههای تخصصی:
در بررسی وضعیت طراحان فرش اراک در دوره معاصر (دو دهه اخیر)، کاهش شدید تعداد طراحان و باقی ماندن شش کارگاه نیمه فعال در بازار سنتی شهر اراک نشان از وجود مسائل و مشکلاتی در جامعه طراحان فرش اراک دارد. با احتمال آنکه دلایل فراوان و متنوعی در ایجاد وضعیت کنونی طراحان فرش اراک دخیل است، روش نظریه زمینه ای به کار گرفته شده است تا از نظرات سلیقه ای اجتناب شود. بدین منظور، اطلاعات مورد نیاز به صورت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با جامعه آماری متشکل از شش طراح و همچنین شش تاجر یا تولیدکننده فرش گردآوری شده است. روش نمونه گیری طراحان، از نوع هدفمند معیاری و نمونه گیری تجار، هدفمند گلوله برفی است. مصاحبه ها طبق روند نظریه زمینه ای، ابتدا با کدگذاری باز در سطح اول منجر به تولید مفاهیم و در سطح دوم منجر به تولید مقوله های متعددی شده است. در ادامه، با کدگذاری محوری و تحلیل آ ن ها، وجود ده مقوله هسته ای در پیدایش وضعیت نامطلوب طراحان فرش اراک موثر است که با تقسیم مجموع این عوامل در سه سطح خرد (نحوه عملکرد طراحان)، میانی (وضعیت تجارت فرش اراک) و کلان (تولید و تجارت فرش ایران در عرصه جهانی) می توان چنین نتیجه گرفت که وضعیت موجود جامعه طراحان فرش اراک در شرایط نامطلوبی قرار دارد که بر مبنای پارادایم تئوری زمینه ای، بیشتر این عوامل به نحوه عملکرد خود طراحان (شرایط علّی) بر می گردد. از طرفی برخی آسیب ها نیز به طور غیرمستقیم برگرفته از مسائل تجارت فرش اراک و ایران (شرایط زمینه ای و تداوم روند حاضر) است. در نهایت پیامدهای این وضعیت نامطلوب، عدم نوآوری در طراحی فرش اراک و به تبع آن آسیب به پیکره تولید و تجارت فرش در این منطقه است.اهداف پژوهش:آسیب شناسی وضعیتِ موجودِ طراحان فرش اراک.شناخت عوامل شکل گیری و پیدایش آسیب های وضعیت موجود طراحان فرش اراک..سؤالات پژوهش:مهم ترین آسیب های وضعیتِ موجودِ طراحان فرش اراک کدامند؟پیدایش و شکل گیری آسیب های وضعیتِ موجودِ طراحان فرش اراک مربوط به چه عواملی است؟
مقدمه ای بر روش شناسی مطالعات آزمایشگاهی در فرآیند پژوهش و پاک سازی سکه های تاریخی
حوزههای تخصصی:
مطالعات آزمایشگاهی در شناخت بهتر سکه های تاریخی و تکمیل اطلاعات پژوهشی کمک بسیار مؤثری هستند. شاید برخی از افراد خبره بتوانند با یک نگاه ماهیت سکه را تشخیص دهند ولی این امکان همیشه و به خصوص در شرایطی که سکه پوشیده از رسوبات حجیم باشد و یا بحث تعیین اصالت آن مطرح باشد، وجود نخواهد داشت. لذا لازم است در کنار دید تجربی و مطالعات تطبیقی از روش های دقیق آزمایشگاهی نیز بهره گرفت. از طرفی شناسایی ماده و بستر اصلی یک اثر فرهنگی و همین طور رسوبات سطحی در روند فرآیند حفاظت و مرمت جزء ارکان اصلی بوده و نقش بسزایی در تعیین راه و روش و بقای اثر دارد. برای رسیدن به این امر استفاده از روش های آزمایشگاهی دستگاهی و میکروسکوپی اجتناب ناپذیر است. روش های زیادی در مطالعه سکه ها به منظور روشن شدن شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمان ضرب سکه استفاده می شود. روش هایی مانند پیکسی(PIXE) و فلورسانس اشعه ایکس(XRF) به دلایلی مانند دقت و غیر مخرب بودن بیشتر موردتوجه محققان قرارگرفته است. در این یادداشت با معرفی روش های مختلف در زمینه مطالعات مسکوکات ساخته شده با ضرب چکشی و ماشینی، به نقش و اهمیت مطالعات آزمایشگاهی از جنبه مطالعات تکمیلی و امر حفاظت و مرمت پرداخته می شود.
خانواده بزرگ در مقابل رقابت و تناقض: بررسی موردی سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۹
5 - 28
حوزههای تخصصی:
مفهوم سکونت پیچیده و پویاست. از این رو نظریات و دیدگاه های موجود در زمینه مفهوم سکونت که اغلب در شرایط و ساختارهای سکونتگاه های رسمی ارائه شده اند، در سایر سکونتگاه ها اثربخشی لازم را ندارند. با توجه به گسترش سکونتگاه های غیر رسمی، مطالعه و شناخت دقیق آنها می تواند تأمل برانگیز باشد. هدف از این پژوهش، شناخت ادراک و تجربه ساکنان از سکونت و چگونگی معنا و مفهوم بخشی به آن در زمینه سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد واقع در منطقه کلانشهری تهران است. این پژوهش در دسته پارادایم تفسیرگرایی قرار می گیرد و از جنبه شناخت شناسی، تأکید بر کنش و تعامل پژوهشگر با مورد پژوهش و حداقل فاصله عینی با مشارکت کنندگان پژوهش دارد. در این پژوهش از موردکاوی به عنوان روش پژوهش و از تحلیل محتوای کیفی استقرایی آشکار به عنوان شیوه تحلیل و به منظور تفسیر داده های متنی به دست آمده از مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته و مشاهده های میدانی، استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که در سکونتگاه غیر رسمی مرتضی گرد، مفهوم سکونتِ پویا و مؤلفه های تعریف گر آن همچون آرامش، سکون و امنیت در مراحل گوناگون از سکونت دیگرگونه معنا یافته و دگردیسی آن مشاهده می شود. یکبار از رهگذر زندگی در چارچوب خانواده ای بزرگ و احساس تعلق جمعی و بار دیگر، از طریق رقابت و تنازع درون گروهی، ارتقاء سرمایه ها و تصرف فضا. وجه بداعت نوشتار نمایش تفاوت معنایابی سکونت در سکونتگاه غیر رسمی و تدقیق مفهوم و مؤلفه های تعریف گر آن در مراحل مختلف اسکان غیر رسمی است.
طراحی همه شمول فضاهای همگانی برای افراد کم توان در خیابان انقلاب اسلامی (حد فاصل میدان فردوسی و سازمان بهزیستی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
119-91
حوزههای تخصصی:
اهداف: فضای شهری از اصلی ترین مکان ها برای تعاملات اجتماعی مردم است که شامل میدان ها، خیابان ها، دسترسی ها و... می باشد. این فضاها نیازمند طراحی همه شمول به معنی استفاده راحت و آسان برای تمامی افراد با هر محدودیت جسمی و حرکتی است. بخش قابل توجهی از شهروندان را افراد کم توان تشکیل داده اند لذا باید توجه ویژه ای به برطرف نمودن نیازها و مشکلات آنها در سطح شهر انجام شود. افراد کم توان شامل شهروندانی با معلولیت حرکتی، ذهنی، حسی و احشای داخلی، زنان باردار، کودکان و سالمندان هستند. در همین راستا هدف این مقاله بررسی و شناخت مشکلات فیزیکی تردد افراد کم توان در محور مورد مطالعه و ارزیابی آنها برای حضور افراد کم توان و توانیاب می باشد. روش ها: پس از شناخت وضع موجود به وسیله مطالعه منابع کتابخانه ای و طرح های فرادست، با انجام برداشت میدانی از محور مطالعاتی به تحلیل آن با روش SWOT و سناریو ویزارد پرداخته شده است. پس از اولویت بندی راهبردهای تدوین شده به طراحی سیاست و راهکارهای اجرایی پرداخته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته های به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد، از مهم ترین مشکلات موجود در محور هدف می توان به عدم مناسب سازی مبلمان برای استفاده افراد کم توان توانیاب، عدم کف سازی مناسب، عدم مکان یابی مناسب موزاییک های مسیریابی نابینایان، عدم مناسب سازی ایستگاه های حمل ونقل اشاره نمود. همچنین با انجام راهکارهایی مانند مناسب سازی کاربری های خدماتی، مناسب سازی ایستگاه های حمل ونقل، کفسازی استاندارد برای انواع گروه های کم توان، مکان یابی مناسب مبلمان شهری، طراحی مبلمان شهری برای استفاده تمامی شهروندان و ایجاد تابلوهای حسی و صوتی می توان فضاهای شهری را برای حضور افراد کم توان و توانیاب آماده سازی کرد.