فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق، بررسی یک دوره برنامه تمرینی منتخب در کاهش عوارض هایپوتونی عضلانی و تغییر در ترکیب بدنی مردان سندروم داون بود. در این تحقیق نیمه تجربی که در مرکز توانبخشی معلولان نمونه تهران انجام گرفت، 24 مرد سندروم داون به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (سیزده نفر) و کنترل (یازده نفر) تقسیم شدند. کلیه اعضای گروه تجربی به مدت دوازده هفته و هر هفته سه جلسه یک دوره برنامه تمرینی منتخب را دنبال کردند. نتایج نشان داد که متعاقب دوازده هفته برنامه تمرینی منتخب متغیر های درصد چربی بدن کاهش معنادار ( 05/0P<) و توده بدون چربی بدن و عملکرد عضلانی (در پنج آزمون از شش آزمون برای سنجش قدرت، استقامت و توان عضلانی) افزایش معناداری داشتند (05/0P<) و کلیه این متغیرها در گروه کنترل تفاوت معناداری نشان ندادند (05/0P>). همچنین مشخص شد که یک برنامه تمرینی چندبعدی به شکل انجام گرفته در این تحقیق می تواند موجب بهبود سلامت جسمانی از طریق کاهش درصد چربی بدن و افزایش بافت و عملکرد عضلانی بزرگسالان سندروم داون شود و عوارض جسمانی ناشی از اختلال سندروم داون را به نفع بهبود سلامت جسمانی کاهش دهد.
بررسی شیوع، آگاهی و نگرش نسبت به پیامدهای منفی مصرف مکمل های غذایی در اندام پروران مرد شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور تعیین میزان شیوع مصرف مکمل ها و میزان آگاهی و نگرش از عوارض جانبی آن ها در میان اندام-پروران شهر کرج انجام گردید. جامعه آماری، همه اندام پروران شهر کرج بودند که پرسش نامه 25 سوالی (آلفا کرونباخ 84/0) بین 320 اندام پرور مناطق مختلف شهر کرج به عنوان نمونه آماری توزیع گردید. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی در سطح 05/0≥P مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد 4/82% از این ورزشکاران مکمل مصرف می کنند. همچنین، مشخص شد که سطح تحصیلات، سابقه ورزشی و سابقه قهرمانی افراد شرکت کننده در مطالعه با شیوع مصرف هم بستگی معناداری دارد (05/0≥P)، اما بین سطح تحصیلات، سابقه ورزشی و سابقه قهرمانی با آگاهی و نگرش هم بستگی معناداری مشاهده نشد. بیش ترین مکمل مصرفی، به صورت ترکیبی (46%)، کراتین (9/21%) و پودرهای پروتئین (3/15%) بود. مهم ترین دلیل استفاده از مکمل، افزایش توده عضلانی (54%) و افزایش قدرت (6/25%) بود و مهم ترین منابع کسب آگاهی، مربی (62%) و هم تیمی ها (17%) بودند. اوج شیوع مصرف مکمل، در سنین 16 تا 20 سال مشاهده شد. بر این اساس، استنباط می گردد مصرف بی رویه این مواد در کلان شهر کرج به سبب عدم مشورت ورزشکاران با افراد متخصص و دریافت اطلاعات غلط از افراد حاضر در باشگاه های ورزشی افزایش یافته است. بنابراین، برنامه ریزی آموزشی و اطلاع رسانی برای حل این معضل با محوریت باشگاه های ورزشی و مربیان، ضروری به نظر می رسد.
اثر دستکاری حجم تمرین بر افزایش قدرت در افراد تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تعیین حجم تمرین از نکات کلیدی در طراحی تمرینات مقاومتی به حساب می آید. هدف از این تحقیق مقایسه اثرات دستکاری حجم تمرین مقاومتی بر قدرت عضلانی بالاتنه و پایین تنه در مردان تمرین نکرده بود.مواد و روش ها: 18 مرد تمرین نکرده با دامنه سنی 24-20 سال به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها پس از اندازه گیری قدرت (1RM) در دو حرکت (پرس سینه و پرس پا) با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف در دو گروه دو ستی ثابت (9=n) و ست هایی با توالی و حجم متغیر (9=n) همگن سازی شد. همچنین وزن و محیط ران نیز اندازه گیری شد. آزمودنی ها به مدت چهار هفته برنامه تمرینی مشترکی را اجرا کردند و پس از چهار هفته مجدداً آزمون قدرت 1RM به عمل آمد و با رکوردهای جدید گروه دوستی همان برنامه را به مدت شش هفته دیگر ادامه دادند ولی گروه ست های متغیر در هر جلسه تمرینی ست های متغیری را در هر حرکت بر روی عضلات اعمال می کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t وابسته و آزمون t مستقل به ترتیب برای مقایسه تغییرات درون گروهی و بین گروهی در سطح p<0.05 استفاده شد.یافته ها: قدرت یک تکرار بیشینه به طور معنی داری پس از پایان چهار هفته و پس از پایان شش هفته در تمام حرکات بالاتنه و پایین تنه در هر دو گروه به طور معنی دار افزایش یافت (P≤0.05). درصد افزایش قدرت بیشینه در پایین تنه و بالاتنه در گروه ست های با توالی و حجم متغیر بالاتر از گروه دو ستی ثابت بود. همچنین وزن در پایان چهار هفته و محیط ران در پایان ده هفته به طور معنی داری افزایش یافت (P≤0.05).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد پس از سازگاری اولیه، بالاتنه و پایین تنه نسبت به یک حجم تمرینی مشخص پاسخ مشابهی می دهند. همچنین پس از سازگاری های اولیه، تمرینات با حجم بالا (سه ست) در مقایسه با حجم پایین (دو ست) سازگاری های بیشتری ایجاد می کند.
تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضلانی وUCP1 بافت چربی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر 8 هفته تمرین مقاومتی بر میزان پروتئین آیریزین پلاسما و بیان ژن های FNDC5 عضله نعلی وUCP1 بافت چربی زیر جلدی شکمی موش های صحرایی نر بود. 16 سر موش صحرایی نژاد اسپراگ دولی(میانگین وزن 2/22±5/211 گرم و سن 8 هفتگی) به طور تصادفی به دو گروه 8تایی کنترل و تمرین مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت 8 هفته و هفته ای 3 جلسه روی نردبان های مخصوص به ارتفاع 2/1 متر با حمل یک وزنه به میزان 50 درصد وزن بدن که به دم آنها بسته می شد، تمرینات خود را آغاز نمودند و این میزان به 200 درصد وزن بدن در هفتة آخر رسید. تمرینات شامل 3 نوبت 5 تکراری با 3 دقیقه استراحت بین نوبت ها و 1 دقیقه بین تکرارها بود. جهت اندازه گیری میزان آیریزین پلاسما از روش ELISA و برای بررسی بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 و UCP1از روش real time PCR استفاده شد. از آزمون آماری تی مستقل به منظور بررسی تفاوت میانگین بیان نسبی ژن ها در گروه ها استفاده گردید(α=0.05). نتایج نشان داد میزان پروتئین آیریزین پلاسما پس از 8 هفته تمرین تمرین مقاومتی افزایش معنی دار یافت (p<0.001, t=4.48). همچنین میزان بیان نسبی mRNA ژن های FNDC5 (p<0.001, t=6.18)و UCP1 (p<0.001, t=14.26)پس از تمرینات افزایش معنی دار یافت. از نتایج حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که تمرینات مقاومتی احتمالا محرکی جهت ترشح مایوکاین هایی مانند آیریزین است که می تواند بافت چربی سفید را تحت تاثیر قرار دهد.
تاثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Hand2 بطن چپ رت های نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر فعالیت استقامتی بر بیان ژن Hand2 بطن چپ بود. بدین منظور 14 رت (نر نژاد ویستار با 20±113گرم و پنج هفته سن) تحت شرایط کنترل شده (دما، چرخه روشنایی و تاریکی و دسترسی آزاد به آب و غذا) نگهداری و بعد از آشناسازی با پروتکل تمرینی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک برنامه استقامتی (14 هفته ای) را روی تردمیل اجرا کرد و 48 ساعت پس از پایان آخرین جلسه تمرینی بی هوش و تشریح شدند، سپس قلب و بطن چپ آن ها خارج و با استفاده از روش Real time-PCR میزان بیان ژن Hand2 بطن چپ آن ها اندازه گیری شد. در پایان با استفاده از آزمون آماری t تک نمونه ایی اطلاعات به دست آمده ارزیابی شد. نتایج نشان داد میانگین بیان ژن Hand2 بطن چپ گروه تجربی به طور معناداری (P=0.007) بیشتر از گروه کنترل بود. بنابراین به نظر می رسد ژن Hand2 در نوع هایپرتروفی ایجاد شده تأثیرگذار باشد.
مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی بر آنزیم کراتین کیناز و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر یک جلسه تمرین پلایومتریک و قدرتی با وزنه بر آنزیم کراتین کیناز تام و پروتئین واکنش گر-C سرمی مردان تکواندوکار بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی دو گروهی بود و در آن بیست نفر مرد تکواندوکار به طور تصادفی در دو گروه همگن (قدرتی و پلایومتریک) دسته بندی شدند. آزمودنی های گروه قدرتی با وزنه، شش دوره تمرینات باز کردن زانو و پرس پا (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آزمودنی های گروه پلایومتریک نیز شش دوره از تمرینات پرش عمقی و پرش جانبی (شدت 70%) را تا رسیدن به واماندگی اجرا کردند. آنزیم کراتین کیناز تام و پروتین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه طی سه مرحله (30 دقیقه قبل، بلافاصله و 24 ساعت بعد از تمرین) اندازه گیری شد. داده ها در قالب میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون بونفرونی در سطح معناداری (p<0.05) تجزیه و تحلیل شد. با وجود این که فعالیت آنزیم کراتین کیناز تام و نیز سطوح پروتئین واکنش گر-C سرمی هر دو گروه بعد از تمرین به طور معناداری افزایش یافت، اما در تغییرات این شاخص ها بین دو گروه پلایومتریک و قدرتی تفاوت معناداری مشاهده نشد (P<0.05). در نتیجه با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد این دو شیوه، فشار فیزیولوژیکی و آسیب عضلانی یکسانی به همراه داشته باشند و تمرینات پلایومتریک آسیب عضلانی و التهاب بیشتری در مقایسه با تمرینات قدرتی به همراه نداشت.
تأثیر مصرف حاد کافئین بر کراتین کیناز و لاکتات دهیدروژناز پلاسما پس از یک جلسه فعالیت مقاومتی در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس برخی شواهد مصرف کافئین قبل از فعالیت ورزشی بر آسیب عضلانی بدن اثر می گذارد. هدف پژوهش حاضر بررسی مصرف 6 میلی گرم بر کیلوگرم کافئین متعاقب یک جلسه فعالیت ورزشی مقاومتی بر کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) در مردان فعال بود. 20 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (سن 25/1±22/21 سال، قد 88/6±13/175 سانتی متر، وزن 10/7±22/69 کیلوگرم و شاخص تودة بدن 21/2±21/22 کیلوگرم بر متر مکعب، به صورت تصادفی در دو گروه دارونما (10n=) و کافئین (10n=) تقسیم شدند و یک ساعت پیش از فعالیت مقاومتی به صورت دوسوکور کافئین یا دارونما دریافت کردند. فعالیت مقاومتی شامل یک مرحله تمرین دایره ای در 5 ایستگاه و هر ایستگاه شامل 3 نوبت بود که هر نوبت با 75 درصد یک تکرار بیشینه در 8 تا 10 تکرار انجام گرفت. نمونه های خونی قبل از مصرف کافئین یا دارونما، بلافاصله پس از تمرین، 24 و 48 ساعت بعد از تمرین جمع آوری شد. نتایج نشان داد تمرین مقاومتی موجب افزایش معنادار سطوح آنزیمی CK (013/0P=) و LDH (001/0P=) شد. اما این تغییرات بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (05/0P≥). به نظر می رسد مصرف 6 میلی گرم بر کیلوگرم کافئین قبل از فعالیت مقاومتی نمی تواند موجب کاهش شاخص های آسیب عضلانی در خون شود.
اثر مکمل یاری آرژنین بر پاسخ پویایی جذب اکسیژن در دختران تکواندوکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به فراگیرشدن مکملهای ورزشی، پیامدهای مصرف این مکملها بر عملکرد ورزشکاران نیازمند بررسی و ارزیابی است. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر دریافت یک هفته مکمل آرژنین بر پاسخ پویایی جذب اکسیژن و زمان رسیدن به واماندگی در دختران تکواندوکار بود. در این مطالعه نیمهتجربی 60 کیلوگرم( به طور تصادفی /98 ± 2/ 167 سانتیمتر(، )وزن: 4 /53± 6/ 19 (، )قد: 04 /88±2/ با طرح پیشآزمون- پسآزمون، 18 دختر تکواندوکار )سن: 23 به گروههای دریافت مکمل آرژنین )نه نفر( و دارونما )نه نفر( تقسیم شدند. آزمودنیها ابتدا در یک آزمون فزاینده روی دوچرخه کارسنج شرکت کردند و برای شبیهسازی با یک روز مسابقه تکواندو، جلسه پیشآزمون شامل سه آزمون فزاینده بیشینه با فاصله یک تا دو ساعت بود. گروه مکمل روزانه شش گرم پودر آرژنین و گروه دارونما همین مقدار پودر میکروکریستالین سلولز را به مدت هفت روز دریافت کردند. پسآزمون هفت روز بعد طبق پیشآزمون از تمام آزمودنیها گرفته شد. متغیرهای پویایی جذب اکسیژن )کسر اکسیژن، ثابت زمانی اول و دوم( ازطریق دستگاه اسپیرومتری به روش نفس به نفس اندازهگیری 0 در نظر گرفته شد. زمان رسیدن به واماندگی متعاقب مصرف آرژنین / و دادهها با استفاده از تحلیل واریانس دوطرفه تجزیه و تحلیل شد و سطح معناداری 05 همچنین نتایج نشان داد که مکمل یاری آرژنین به تسریع پویایی جذب اکسیژن )کسر اکسیژن، ثابت زمانی اول و .)P<0/ به طور معنیدار افزایش یافت ) 05 به نظر میرسد دریافت یک هفته مکمل آرژنین به میزان شش گرم در روز باعث بهبود شاخصهای .)P<0/ دوم( در دختران تکواندوکار منجر میشود ) 05 پویایی جذب اکسیژن )کسر اکسیژن و ثابت زمانی اول و دوم( و زمان رسیدن به واماندگی در دختران تکواندوکار میشود
مقایسه پاسخ های هورمونی به دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه پاسخ های هورمونی به دو نوع تمرین مقاومتی با و بدون محدودیت جریان خون بود. به این منظور چهارده دانشجوی دختر در یک طرح تحقیق متقاطع شرکت کردند. آزمودنی ها در سه هفته متوالی و به طور تصادفی، در سه حالت کنترل، تمرین مقاومتی سنتی و تمرین مقاومتی همراه با محدودیت جریان خون شرکت کردند. تمرین شامل سه حرکت باز شدن زانو، پرس پا و هاک پا در چهار ست بود. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و نیم ساعت پس از تمرین گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. سطح معنا داری 05/0 P< در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد هر دو نوع تمرین موجب افزایش معنا دار لاکتات بلافاصله پس از ورزش شد؛ اما در مقادیر تستوسترون، هورمون رشد، کورتیزول و انسولین تفاوت معنا داری بین گروه ها وجود نداشت. این مطالعه تا حدودی از سودمندی و اثربخشی تمرینات مقاومتی همراه با انسداد جریان خون حمایت می کند.
تأثیر یک جلسه تمرین روی نوارگردان با محدودیت جریان خون بر سطوح سرمی هورمون های رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در دانشجویان دختر غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرین ورزشی با محدودیت جریان خون، تمرینی مفید و مؤثر برای ارتقای سطح عملکرد ورزشکاران است. هدف این تحقیق، بررسی اثر یک جلسه تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون بر سطح سرمی هورمون های رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در دانشجویان دختر غیرفعال بود.سی دانشجو ی دختر سالم با دامنه سنی 19 تا 24 سال که داوطلب شرکت در مطالعه بودند، به عنوان نمونه آماری انتخاب و به طور تصادفی درسه گروه قرار گرفتند: 1. تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون (با شدت دو مایل بر ساعت، پنج مرحله دودقیقه ای با یک دقیقه استراحت بین هر مرحله)؛ 2. تمرین روی نوارگردانبدون محدودیت جریان خون (با همان حجم ورزش)؛ 3. کنترل (با محدودیت جریان خون و بدون ورزش). سطح سرمی هورمون ها در شرایط ناشتایی قبل و بلافاصله بعد از ورزش اندازه گیری شد. در پایان مطالعه، برای مقایسه تفاوت میانگین متغیرها در بین گروه ها از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی و برای مقایسه تفاوت ها قبل و بعد از ورزش از آزمون t همبسته استفاده شد. سطحمعنا داری آماری 05/0P<تعیین شد. بر اساس تحلیل داده ها یک جلسه تمرین روی نوارگردانبا محدودیت جریان خون، باعث افزایش معنا دار سطح سرمی هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزول در مقایسه با مقادیر پیش از ورزش شد (05/0P<). نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نیز بین میانگین سطح سرمی هورمون رشد، عامل رشد شبه انسولین-1 و کورتیزولِ سه گروه، پس از یک جلسه ورزش، تفاوت معناداری نشان داد (05/0P<). به طور کلی می توان نتیجه گرفت که یک جلسه تمرین روی نوارگردان همراه با محدودیت جریان خون می تواند باعث افزایش بیشتر هورمون های کاتابولیک آنابولیک در دختران جوان غیرفعال شود، از این رو به لحاظ کاربردی به نظر می رسد محدودشدن جریان خون در تمرینِ راه رفتن روی نوارگردان، خود عامل مهمی در ایجاد پاسخ های حاد هورمونی است و محدودیت اجرایی کمتری در مقایسه با تمرینات قدرتی با شدت بالا دارد و در عین حال، اهدافی را که از تمرینات با شدت بالا انتظار می رود، برآورده می کند و برای طیف وسیع تری از مردم، از جمله افراد غیرفعال، ضعیف، بیمار و مسن قابل اجراست.
تأثیر12هفته تمرینات تناوبی استقامتی بر تغییرات اپلین وشاخص های آنتروپومتری در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرین استقامتی تناوبی برتغییرات شاخص های آنتروپومتری وتغییرات اپلین پلاسمایی بود. بدین منظور24 نفراز دانشجویان دختر واجد شرایط(غیرفعال،سالم،دارای شاخص توده ی بدنی 25تا30)دانشگاه حکیم سبزواری به صورت نمونه در دسترس انتخاب وبه طور تصادفی در دوگروه کنترل وتمرینی قرار گرفتند. آزمون های مورد نظر(تعیین ترکیب بدن وتوان هوازی بیشینه)یک هفته قبل از ورود به دوره ی تمرینی و نمونه های خونی 24 ساعت قبل از شروع دوره و48 ساعت بعد از آخرین جلسه ی تمرینی در حالت ناشتایی شبانه انجام گرفت.دوره ی تمرینی شامل 12 هفته، هر هفته 4 جلسه به صورت اینتروال هایی با 5 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 60 درصد ضربان قلب بیشینه واستراحت های 1دقیقه ای به صورت فعال با شدت 30تا40 درصد ضربان قلب بیشینه شروع وهرهفته 1دقیقه به تکرارها افزوده شده وشدت به صورت افزایش بار مرحله ای تنظیم شد طوریکه 4 هفته ی پایانی 13 تکرار 3 دقیقه ای با شدت 80 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. داده ها نشان داد بین مقادیر پلاسمایی اپلین تفاوت معناداری، به نفع کاهش آن در گروه تمرینی مشاهده شد(p˂0/05). شاخص توده ی بدن، درصد چربی،WHR، در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش داشت(P˂0/05) نیزشاخصHDL-C در گروه تمرینی افزایش معناداری داشت(p˂0/05) اما دو گروه تفاوتی در سایر عوامل نیمرخ لیپیدی نشان ندادند.
نتیجه گیری: انجام 12هفته تمرین استقامتی اینتروال همراه با بهبود ترکیب بدنی و برخی عوامل نیمرخ لیپیدی با کاهش اپلین پلاسمایی در دختران دارای اضافه وزن همراه شد .
پاسخ قدرت، توان و استقامت عضلانی به تمرین مقاومتی با فواصل استراحت متفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران و مربیان، دائم در جست وجوی مؤثرترین روش ها برای افزایش اجرای ورزشی هستند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی پاسخ قدرت، توان و استقامت عضلانی به تمرین مقاومتی با فواصل استراحت متفاوت بود. در این پژوهش، شانزده آزمودنی مرد به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند؛ گروه اول: هشت آزمودنی با سن 55/2±22 سال، قد 14/6±20/174 سانتی متر و وزن 33/6±20/64 کیلوگرم، تمرین مقاومتی با فاصله استراحت ثابت (120 ثانیه) و گروه دوم: هشت آزمودنی با سن 54/3±22 سال، قد 50/6±40/176 سانتی متر و وزن 38/6±60/64 کیلوگرم. هر دو گروه، تمرین مقاومتی با فاصله استراحت فزاینده (90، 120 و 150 ثانیه) را سه روز در هفته به مدت شش هفته انجام دادند.
برای تعیین قدرت، توان و استقامت عضلانی، به ترتیب از آزمون های یک تکرار بیشینه پرس سینه، پرتاب توپ پزشکی و حداکثر تکرار پرس سینه با 30درصد یک تکرار بیشینه استفاده شد. برای تعیین لاکتات خون، 3 دقیقه قبل و 2 دقیقه بعد از جلسه هفدهم، از آزمودنی ها نمونه خونی گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون های t زوجی و مستقل استفاده و سطح معنی داری 05/0>α در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد قدرت، توان و استقامت عضلانی در هر دو گروه به طور معنی داری (05/0P<) افزایش یافت؛ اما درصد تغییرات همه آزمون ها در گروه دوم بیشتر بود. بعد از جلسه تمرینی، لاکتات خون به طور معنی داری از زمان استراحت افزایش یافت؛ البته افزایش در گروه دوم کمتر بود. نتیجه اینکه احتمالاً تمرین مقاومتی با فواصل استراحت فزاینده در مقایسه با فواصل استراحت ثابت، از اهمیت بیشتری برای افزایش قدرت، توان و استقامت عضلانی برخوردار است.
بررسی رابطه نسبت انگشت دوم به چهارم و ژنوتیپ های آنزیم مبدل آنژیوتنسین با قدرت عضلانی در ورزشکاران تمرین کرده وزنه برداری شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط نسبت انگشت دوم به چهارم و ژنوتیپ ژن مبدل آنزیم آنژیوتنسین با قدرت عضلانی در وزنه-بردارن تمرین کرده انجام شد. بدین منظور ترکیب بدن، قدرت یک ضرب، دو ضرب و مجموع آن در 18وزنه بردار شرکت ملی مناطق نفت خیز جنوب (سن:8/2±2/23سال، قد:3/9±1/176سانتی متر، وزن:3/28± 9/97کیلوگرم) داوطلب حاضر در سوپر لیگ کشور که در خوزستان و در شرکت ملی نفت فعالیت می کردند، اندازه گیری شد. در جلسه دوم میزان پنج سی سی خون در وضعیت ناشتا گرفته شد تا ژنوتیپ های آنزیم مبدل آنژیوتنسین با استفاده از دستگاه PCR شمارش شوند. با بهره گیری از روش همبستگی ساده مشخص شد که بین نسبت انگشت دوم به چهارم (P=0.3)، ژنوتیپ ID (P=0.4) و DD (P=0.39) ژن مبدل آنزیم آنژیوتنسین با قدرت عضلانی ارتباط معناداری وجود ندارد. از طریق آزمون همبستگی سهمی و با حذف اثر وزن بدن بین ژنوتیپ ID (P=0.01) و DD (P=0.01) ژن آنزیم مبدل آنژیوتنسین با قدرت عضلانی ارتباط معناداری مشاهده شد. آزمون رگرسیون ساده به روش ورود نیز نشان داد که می توان مدلی را جهت برآورد قدرت عضلانی با استفاده از متغیرهای نسبت انگشت دوم به چهارم، توده خالص عضلانی و ژنوتیپ های ژن آنزیم مبدل آنژیوتنسین ارائه نمود. لذا با توجه به نتایج شاید بتوان از نسبت انگشت دوم به چهارم به عنوان فاکتوری در برنامه استعداد یابی فدراسیون وزنه برداری استفاده نمود. همچنین با توجه به ارتباط ژنوتیپ های ژن آنزیم مبدل آنژیوتنسین با قدرت عضلانی، شاید بتوان با پژوهش های وسیع تر بر سایر فواید بهبود در قدرت عضلانی بر سلامتی دست یافت.
تاثیر تمرینات جسمانی و نوروفیدبک بر تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک و تمرینات جسمانی بر تعادل بیماران دچار سکته مغزی بود. روش پژوهش حاضر از نوع RCT و مطالعه بین گروهی بود، جامعه مورد مطالعه بیماران سکته مغزی در بازه سنی 35 – 70 سال بودند که از بین آنها 6 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، و به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین جسمانی و نوروفیدبک (هر گروه 2 نفر) قرار گرفتند. دوره درمان 12 جلسه 40 دقیقه ای (3روز در هفته) به طول انجامید. تمرین نوروفیدبک با هدف تقویت موج SMR انجام شد. همچنین به منظور تمرینات جسمانی از تمرینات کاوتورن و کوکسی استفاده شد. در این تحقیق از آمار توصیفی به منظور دسته بندی اطلاعات، میانگین و انحراف استاندارد و از روش آماریd کوهن و تحلیل واریانس دوطرفه آمیخته برای تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق استفاده شد. همچنین اندازه اثر در این پژوهش با استفاده از روشی مبتنی بر میانگین و انحراف استاندارد داده ها (dکوهن) محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در گروه نوروفیدبک و تمرین جسمانی بهبود معنی داری در تعادل نشان دادند اما در گروه فیزیوتراپی مرسوم تغییر چندانی حاصل نشد. در مجموع می توان گفت نوروفیدبک و تمرینات جسمانی می توانند به عنوان مکمل فیزیوتراپی معمول به تسریع درمان و بهبود تعادل بیماران دچار سکته مغزی کمک کنند.
ارتباط ضرایب سفتی اندام تحتانی با چابکی در ورزشکاران راکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سفتی، معیاری برای تعیین میزان خاصیت الاستیک بدن است و میزان بهینه آن برای الگوهای حرکتی مختلف متفاوت است. یکی از روشهای محاسبه سفتی استفاده
از مدل جرم-فنر است که کل پا را با یک فنر ساده خطی مدل میکند. هدف این مطالعه، محاسبه ضرایب سفتی اندام تحتانی و بررسی ارتباط آن با چابکی، به الگوی
08 کیلوگرم داوطلبانه /2±7/ 12 سال و میانگین وزن 4 /1±3/ حرکتی غالب ورزشهای راکتی، بود. 21 نفر از ورزشکاران راکتی مرد سطح اول کشور با میانگین سن 7
در این پژوهش مشارکت کردند. ضرایب سفتی پا و عمودی برای مشارکتکنندهها حین انجام دو حرکت دویدن روی تردمیل و پرشهای عمودی متوالی محاسبه
8 تحلیل شد. در این مطالعه ارتباط / شدند و ارتباط آنها با زمانهای بهدستآمده در آزمون چابکی، با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون در سطح معناداری 82
معناداری بین متغیرهای تحت مطالعه به دست نیامد که ممکن است بهعلت اثر متضاد سفتی مفاصل مچ و زانو بر عملکرد باشد. این موضوع نیازمند بررسی مجزای
سفتیهای مفاصل است
تأثیر دو پروتکل پیش آمادگی متفاوت بر برون داد توان عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تغییرات اجرای حرکت پویا به دنبال توالی ای از اعمال پیش آمادگی متفاوت بود. دوازده آزمودنی زن سالم، فعال و غیرورزشکار (سن: 1±16سال، قد: 34/6±162 سانتی متر، وزن: 21/9±60 کیلوگرم) داوطلبانه انتخاب شدند. آزمودنی ها در دو پروتکل پیش آمادگی به فاصله یک هفته شرکت کردند. پروتکل اول شامل اجرای 5 تکرار با 50 درصد و 2 تکرار با 75 درصد یک تکرار بیشینه حرکت اسکات و پروتکل دوم شامل اجرای 5 تکرار با 60 درصد و 2 تکرار با 90 درصد یک تکرار بیشینه جهت پیش آمادگی بود. آزمودنی ها آزمون های سارجنت و بوسکو 5، 15، 30 و 60 ثانیه ای را انجام دادند. نتایج نشان داد پروتکل دوم در هر پنج آزمون تغییرات بیشتر و معناداری نسبت به پروتکل اول ایجاد کرد (01/0P<). درصد تغییرات یا اختلاف بین دو گروه به ترتیب در آزمون سارجنت (05/19)، پرش بوسکو 5 ثانیه ای (20/15)، 15 ثانیه ای (58/14)، 30 ثانیه ای (37/11) و 60 ثانیه ای (06/11) کمتر بود. به طور کلی می توان نتیجه گرفت احتمالاً در اجرای پروتکل های پیش آمادگی هرچه شدت بیشتر باشد، اجرای پویای پیایند بهتر خواهد بود و به نظر می رسد اثر پروتکل های پیش آمادگی با گذشت زمان کاهش می یابد.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین A-1، B و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر هشت هفته تمرین هوازی بر سطوح سرمی آپولیپوپروتئین A-1، B و نیمرخ لیپیدی زنان دارای اضافه وزن بود. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی را زنان غیرفعال 30-20 ساله با شاخص توده بدنی بیشتر از kg/m2 25، تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری قابل دسترس و هدفدار انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 نفر) و تجربی (11 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی سه جلسه در هر هفته برنامه تمرین هوازی دویدن با شدت %75-55 حداکثر ضربان قلب را به مدت 8 هفته تجربه نمودند. کلیه اندازه گیری ها در هر دو گروه در پیش و پس آزمون انجام و از طریق آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان داد درصدچربی بدن، شاخص توده بدن، کلسترول، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین پرچگال و کم چگال در نتیجه هشت هفته تمرین هوازی تغییر معنی داری نداشتند (P>0.05)، در حالی که کاهش معنی داری در آپولیپوپروتئین B(0.008= P) و افزایش معنی دار در آپولیپوپروتئین A-1 (0.042= P) مشاهده شد. یافته های این مطالعه نشان داد که تمرین هوازی علی رغم عدم کاهش معنی دار وزن، درصد چربی بدن و بسیاری از عوامل خطرزای بیماری های قلبی عروقی ، سبب بهبود معنی دار در مراحل کلیدی روند انتقال معکوس کلسترول می شود و این تغییرات اثر مثبتی در پیشگیری از تصلب شرایین و بروز بیماری های قلبی عروقی دارند. این یافته نشان داد که متغیرهای apoB و apoA-1 در نتیجه تمرین ورزشی نسبت به LDLو HDL بیشتر دستخوش تغییر قرار گرفته و تأثیرات تمرین را به نحو شایسته تری نشان دادند.
مقایسه تأثیر دو نوع پروتکل تمرین ترکیبی (هوازی- مقاومتی) بر سطوح گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، پروتئین واکنش گر C با حساسیت بالا و مقاومت به انسولین در زنان مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه تأثیر تمرین ترکیبی بر سطوح گلوکز خون ناشتا، هموگلوبین گلیکوزیله، پروتئین واکنش گر C با حساسیت بالا و مقاومت به انسولین در افراد مبتلا به دیابت نوع 2 بوده است. در این مطالعه 33 نفر زن مبتلا به دیابت نوع 2 با دامنه سنی 40 تا 60 سال به سه گروه تجربی1) تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) با فاصله 20 دقیقه استراحت، تجربی2) اجرای تمرین ترکیبی بدون استراحت و 3) گروه کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین به صورت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد .نتایج نشان داد پروتئین واکنش گر C و هموگلوبین گلیکوزیله در دو گروه تمرینی کاهش و مقاومت به انسولین افزایش یافت، اما این تغییرات معنادار نبودند (P>0.05). غلظت گلوکز خون ناشتا در دو گروه تمرینی کاهش معناداری یافت (P<0.05). با این حال بین کاهش گلوکز خون ناشتا در دو گروه تمرینی تفاوت معناداری وجود نداشت. در گروه گواه هیچ یک از متغیرها تغییر معنادار نداشتند. در نتیجه با توجه به آثار سودمند مشابه دو نوع تمرین ترکیبی و احتمال افت قند خون و پرهیز از خستگی بیش از حد این افراد در یک جلسه تمرین ترکیبی می توان اجرای تمرین ترکیبی مقاومتی- هوازی را با 20 دقیقه فاصله استراحتی پیشنهاد کرد.
مواد نیروزا در دانشجویان دانشگاه های آزاد اسلامی استان زنجان: شیوع مصرف، شناخت نام، آگاهی از دوپینگ و عوامل خطرزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاضرازنوعتوصیفی پیمایشیاستکهتمامدانشجویاندانشگاه های آزاداسلامیاستان زنجان،جامعهآماریآنبوده اند. این تحقیق با استفاده از یکپرسشنامه خودگزارش دهیواستانداردشدهبررویششصددانشجویپسرودختربهروشخوشه ایانجامگرفت.پساز حذفپرسشنامه های ناقص،تعداد 555 پرسشنامه کدگذاری شد و در دو سطح توصیفی (میانگین ها،جداولمتقاطعوتوزیعفراوانی) و استنباطی (آزمون های تحلیل واریانس و معادل های ناپرامتریک آنوتحلیلرگرسیونگام به گام) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که در کل 7/17درصد (98 نفر) از نمونه های تحقیق، مصرف حداقل یک ماده نیروزا در طول عمر خود تجربه کرده اند که البته میانگین میزان شیوع مصرف مواد نیروزا در دانشجویان دختر 6/8درصد و در دانشجویان پسر 3/26درصد بود. همچنین 1/6 درصد (34 نفر) از دانشجویان از داروهای دوپینگ و 8/16 درصد (93 نفر) از مکمل ها استفاده کرده بودند. میانگیننمرهآگاهیکلیدانشجویان،6از13 ومیانگیننمرهشناختمواد نیروزا3/12از45بود. اینتحقیقنشاندادکه مواد نیروزا در بین دانشجویان امری شناخته شده است، آگاهی از دوپینگ بسیار کم است و میزان شیوع مصرف موادنیروزادربیندانشجویان ایرانی در مقایسه با تحقیقات خارج از کشور در حد بالایی استودرصورتبی توجهیمسئولانوبرنامه ریزاندر تغییر نگرش و افزایش آگاهی این دانشجویان،هرروزشاهدآسیب های بیشترجوانانمیهناسلامی مانخواهیمبود.
تأثیر دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی بر سطوح آپلین پلاسمایی و برخی متغیرهای آنتروپومتریکی دختران دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر دو شیوه تمرین استقامتی و مقاومتی بر سطوح آپلین پلاسمایی و برخی متغیرهای آنتروپومتریکی دختران دچار اضافه وزن و چاق بود. 34 دختر دچار اضافه وزن و چاق (kg/m225 <BMI) به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه استقامتی (12=n) (سن 44/2±81/22سال، قد 33/5±55/158سانتی متر و وزن 81/6±17/76کیلوگرم)، مقاومتی (12=n) (سن 67/2±50/22سال، قد 74/7±60/161 سانتی متر و وزن 92/9±69/77 کیلوگرم) و کنترل (10=n) (سن 41/2±50/21 سال، قد 40/6±20/159 سانتی متر و وزن 37/1±69/77 کیلوگرم) تقسیم شدند. تمرین استقامتی دویدن، شامل هشت هفته و چهار جلسه در هفته با شدت 65 تا 80 درصد HRmax و تمرین مقاومتی کار با وزنه نیز به مدت هشت هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 65 تا 80 درصد 1RM بود. خون گیری در حالت ناشتا، 24 ساعت قبل از شروع و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام گرفت. داده ها با آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، t وابسته، آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD در سطح معنا داری 05/0>α تحلیل شدند. آپلین در گروه استقامتی کاهش معنا داری داشت (005/0=P)، ولی در گروه مقاومتی با تغییر معناداری همراه نبود. همچنین بین تغییرات WHR، Vo2maxو سطوح آپلین گروه های تجربی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنا داری دیده شد (05/0P<). متغیرهای آنتروپومتریکی در هر دو گروه تجربی با کاهش معنا داری همراه بود (05/0>P).یافته ها نشان داد، تمرین استقامتی نسبت به تمرین مقاومتی تأثیر بیشتری در بهبود سطوح آپلین و عوامل وابسته به چاقی داشته است.