فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تمرین با شدت بالا موجب افزایش بیان ژن های MCTs وNHEs و NBCs می شود اما اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های NHEs و NBCs مشخص نیست. بنابراین هدف از تحقیق حاضر تعیین اثر تمرین استقامتی بر بیان ژن های مبادله گر سدیم هیدروژن1 (NHE1) وهم انتقال دهنده سدیم بی کربنات 1 (NBC1) در عضله قلبی رت بود.روش شناسی: بدین منظور تعداد 20 رت نژاد ویستار نر در سن چهار هفتگی با میانگین وزن 8.9±7.93 گرم انتخاب و به طور تصادفی به دوگروه کنترل (10 سر رت) و تمرینی (10سر رت) تقسیم شدند. تمرین استقامتی (دویدن روی نوار گردان جوندگان، شروع با 20 متر بر دقیقه تدریجاً به 30 متر بر دقیقه در هفته آخر) به مدت هفت هفته، بر گروه تمرینی اعمال شد. میزان بیان ژن mRNA ن ( NHE1وNBC1) از طریق تکنیک Real time-PCR انجام گرفت. از آزمون آماری t مستقل و از نرم افزار (REST(permutation test جهت تعیین معنی دار بودن تفاوت متغیرها استفاده گردید. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد بیان ژن mRNA NHE1 عضله قلبی در گروه تمرین کرده 80 درصد نسبت به گروه کنترل افزایش داشت و این افزایش معنی دار بود (0.05>P). همچنین میزان بیان ژن mRNA NBC1 گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل 50 درصد افزایش داشت اما این افزایش معنی دار نبود (0.05>P). بحث و نتیجه گیری: در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که تمرین استقامتی موجب افزایش بیان ژن mRNAن ( NHE1 وNBC1) در گروه تمرینی می شود و این الگوی افزایش بیان ژن مختص ترانسپورترهایی است که از لحاظ متابولیکی نقش مهم تری را در تنظیم و نگهداری pH درون سلولی در عضله قلب بر عهده دارند.
مقایسه تأثیر شش هفته تمرین اختصاصی والیبال روی سطوح نرم و سخت بر سطوح استراحتی و پاسخ لاکتات، کراتین کیناز و لاکتات دهیدروزناز به فعالیت حاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق مقایسه تأثیر شش هفته تمرینات اختصاصی والیبال روی سطح ماسه و سالن بر سطوح استراحتی و پاسخ لاکتات، کراتین کیناز (CK) و لاکتات دهیدروژناز (LDH) به فعالیت حاد در بازیکنان والیبال بود. به این منظور هجده والیبالیست مرد (میانگین±انحراف معیار، سن3/7±7/23 سال و وزن 7/1±3/75 کیلوگرم) در دو گروه یک پروتکل شش هفته ای تمرین را روی دو سطح ماسه و سالن، به صورت تمرینات اختصاصی والیبال با شدت بیشینه انجام دادند. در مرحله پیش آزمون و پس آزمون، آزمودنی های دو گروه یک جلسه فعالیت حاد را اجرا کردند. دو نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت حاد گرفته شد. نتایج نشان داد که تمرین روی ماسه در مقایسه با سالن بر تجمع لاکتات پس از فعالیت تأثیر معناداری داشت و موجب کاهش آن شد (05/0P<)؛ اما سازگاری تمرین در سطح ماسه تغییر معناداری در سطوح استراحتی و پاسخ به فعالیت میزان CK و LDH ایجاد نکرد (05/0<P). به طور کلی با توجه به تأثیر بهتر تمرین در سطح ماسه بر غلظت لاکتات در پاسخ به فعالیت حاد و با توجه به آسیب های اسکلتی- عضلانی کمتر سطح ماسه، می توان نتیجه گرفت که این نوع تمرین کارایی بیشتری در عملکرد ورزشی والیبالیست ها دارد.
تأثیر هشت هفته تمرین هوازی تناوبی بر بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چاقی زودرس و انتقال آن به بزرگسالی، احتمال بروز بیماری CAD را افزایش می دهد. پروتئین ABCA1 نقش محوری در فرایند انتقال معکوس کلسترول و پیشگیری از CAD دارد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر هشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی بر مقدار بیان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی، ApoA-I و پروفایل های چربی خون در نوجوانان پسر دچار اضافه وزن و چاق بود. به این منظور 30 دانش آموز (میانگین سن 1/1±35/17 سال، وزن 6/11 ±6/88 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 36/2 ±31/28 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه کنترل (15n=) و تمرین (15n=) قرار گرفتند. پروتکل تمرین شامل تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی (8 هفته، 4 روز،40 دقیقه در هر جلسه) بود. سنجش میزان بیان پروتئین ABCA1 لنفوستی از طریق همولیز سلولی و روش الایزای حساس انجام گرفت. داده ها به وسیله آزمون آماری T-test در سطح معناداری 05/0>P تحلیل شد.یافته ها نشان داد میزان پروتئین ABCA1 لنفوسیتی (000/0=P) و VO2max (000/0=P) افزایش معنادار و مقادیر پلاسمایی TG (017/0=P)، TC (001/0=P)، LDL-c/HDL-c (026/0=P) و TC/HDL-c (002/0=P)، درصد چربی بدن (015/0=P) و BMI (042/0=P) کاهش معنادار داشتند. اما افزایش مقادیر Apo A-I، HDL-c و کاهش LDL-c و وزن بدن معنادار نبود. نتیجه اینکههشت هفته تمرین استقامتی تناوبی طناب زنی می تواند تأثیرات مثبتی بر پروتئین ABCA1 (به عنوان دروازه بان فرایند انتقال معکوس کلسترول) و پروفایل های چربی خون در نوجوانان با وزن زیاد و چاق داشته باشد.
براساس نیم رخ سوماتوتایپیک نونهالان پسر ایرانی، کدام یک از نواحی جغرافیایی در کشتی مستعدترند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی سوماتوتایپ و مقایسه آن با ورزشکاران نخبه، یکی از روش های پیش بینی امکان موفقیت افراد در ورزش، به ویژه ورزش المپیکی کشتی است. هدف از تحقیق حاضر، توصیف نیم رخ سوماتوتایپ پسران 9 تا 13ساله نواحی شمالی، کوهستانی و کویری با رویکرد آمایش سرزمینی و با تأکید بر تعیین قطب های جغرافیایی مستعد در ورزش کشتی بود. تحقیق حاضر توصیفی و از نوع میدانی بود. جامعه آماری را نونهالان پسر 9 تا 13ساله تشکیل می دادند که داوطلب شرکت در برنامه های اوقات فراغت تابستانی سازمان ورزش بسیج بودند، به دنبال فراخوان عمومی و داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. نمونه آماری شامل 717 نفر (206 نفر نواحی شمالی، 241 نفر نواحی کوهستانی و 270 نفر نواحی کویری) بود که با توزیع تقریباً متوازن از استان های کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، مازندران، گیلان، گرگان، مرکزی، قم و کرمان انتخاب شدند.
براساس دستورالعمل انجمن بین المللی پیکرسنجی، متغیرهای منتخب پیکرسنجی اندازه گیری و سوماتوتایپ شرکت کنندگان به روش هیث کارتر محاسبه شد. تحلیل داده ها به وسیله آزمون ANOVA و X2انجام گرفت. نتیجه آزمون ANOVA نشان داد که در سه ناحیه جغرافیایی شمالی (مرطوب)، غربی (کوهستانی) و مرکز و جنوبی (کویری) اختلاف معنی داری بین هر سه جزء اندومورف(001/0P < ، 33.99F = )، اکتومورف (016/0P = ، 4.18F = ) و مزومورف (001/0P < ، 15.06F = ) وجود دارد. بیشترین فراوانی تیپ بدنی در نواحی شمالی، اندومورفیک مزومورف با 60 نفر ( 001/0P < ، 176.2X2= ) در نواحی کوهستانی، مزومورفیک اکتومورف با 50 نفر (001/0P < ، 117.9X2= ) و در نواحی کویری، اندومورفیک مزومورف با 53 نفر (001/0P < ، 202.8X2= ) بود.طبق یافته های این پژوهش، نواحی شمالی و کویری به دلیل وجود درصد بیشتری از فراوانی تیپ بدنی اندومورفیک مزومورفیک، احتمالاً در اوزان سنگین کشتی مستعدترند.
اثر ماساژ ورزشی نوازشی بر برخی شاخص های ایمنی بسکتبالیست های نخبه با ویلچر پس از یک جلسه تمرین شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، تعیین اثر ماساژ ورزشی نوازشی بر برخی شاخص های ایمنی بسکتبالیست های نخبه معلول با ویلچر پس از یک جلسه تمرین شدید ویژه بود. آزمودنی ها شانزده معلول جسمی بودند که براساس امتیاز معلولیت (IWBF)، همگن سازی شده، به دو گروه هشت نفره شامل گروه کنترل و گروه تجربی تقسیم شدند. آزمودنی ها یک جلسه تمرین شدید ویژه بسکتبال با ویلچر به مدت 40 دقیقه با شدت بیشینه (با کنترل ضربان قلب)، انجام دادند. پس از تمرین، گروه تجربی 20 دقیقه ماساژ دریافت کرد. گروه کنترل در این زمان استراحت کردند. نمونه های سرمی آزمودنی ها در چهار مرحله توسط کارشناس آزمایشگاه گرفته شد.
نتایج نشان داد بلافاصله پس از ماساژ و 24 ساعت بعد به ترتیب تفاوت معناداری در ایمونوگلوبولین A گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد (063/0< Pو057/0< (P. تعداد نوتروفیل ها در گروه تجربی بلافاصله(008/0>P) ، و 24 ساعت پس از ماساژ کاهش معناداری نشان داد (030/0>P).
به طور کلی، با توجه به کاهش نوترفیل ها به نظر می رسد که 20 دقیقه ماساژ ورزشی نوازشی می تواند تأثیر مفیدی بر سیستم ایمنی بسکتبالیست های با ویلچر داشته باشد. بنابراین، به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود پس از اتمام تمرینات ورزشی شدید از ماساژ ورزشی نوازشی استفاده کنند.
تاثیر یک دوره تمرین اینتروال و کاهش بار تدریجی در دوره زمانی دو و سه هفته ای بر سطوح آکواپورین5 بافت ریه رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: آکواپورین5 پروتئین غشایی و انتگرالی است که نقش اساسی در حرکت آب، در سیستم تنفسی دارد. AQP5 می تواند در فشارهای فیزیولوژیکی مانند ورزش تعادل مایع ریوی را به طور بالقوه ای تغییر دهد و بر روی تبادل گاز و عملکرد ریه تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره کاهش بار تمرینی بر سطوح آکواپورین5 بافت ریه رت های نر بود.مواد و روش ها: 40 سر موش صحرائی ویستار نر نوزاد پنج هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به سه گروه پایه، کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت شش هفته تمرین اینتروال را برای اجرای پروتکل تیپر انجام داده و گروه کنترل هم در طول این مدت بدون فعالیت در کنار گروه تمرینی قرار داشت. در انتهای هفته ی ششم آزمودنی ها به دو گروه شامل یک گروه کنترل که از ابتدا به عنوان گروه کنترل شناخته شده بود و گروه تمرینی که وارد دوره تیپر شد. تمرین اینتروال فزاینده به مدت شش جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 25 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته با الگوی کاهش تواتر تمرینی انجام شد. اندازه گیری سطوح AQP5 با استفاده از کیت و به روشELISA انجام شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون LSD در سطح 0.05≥α انجام شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که سطوح AQP5 بافت ریه گروه های تیپر دو هفته ای و سه هفته ای در مقایسه با گروه پایه و کنترل افزایش معنی داری (P<0.001) داشته است. این در حالی است که تفاوت معناداری (0/55<P) بین سطوح آکوپورین5 گروه تیپر دو هفته ای در مقایسه با گروه تیپر سه هفته ای مشاهده نشد. همچنین افزایشی به میزان 73/07درصدی در میانگین سطوح AQP5 گروه تیپر نسبت به گروه اینتروال دیده شد.بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد یک دوره کاهش بار تمرینی با افزایش سطوح AQP5 تعدیل بار تمرینی احتمالا می تواند به تنظیم عوامل مرتبط بر تعادل آب ریوی و کاهش آسیب مجاری و اپی تلیوم تنفسی کمک کند.
مقایسه تأثیر تمرین های مقاومتی با استراحت فعال و غیرفعال بر آمادگی هوازی و بی هوازی بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه تأثیر تمرین مقاومتی با استراحت فعال و غیرفعال بر آمادگی هوازی و بیهوازی بازیکنان فوتبال بود. 61 بازیکن فوتبال جوانان )ب(
66/22±0/ 16 کیلوگرم، سن 68 /66±8/ 688 سانتیمتر، وزن 78 /86±1/ سپاهان اصفهان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی با استراحت فعال ( قد 16
66 سال و چربی بدن ±0/ 16 کیلوگرم، سن 66 ±1/ 686 سانتیمتر، وزن 10 /78±1/ 20 درصد( و گروه استراحت غیرفعال )قد 77 /68±6/ سال و چربی بدن 60
در پیش و پسآزمون انجام AT و RAST، استقامت عضلانی، هاف ،Tmax ، 20/07±6/80 درصد( تقسیم شدند. آزمون حداکثر اکسیژن مصرفی، قدرت بیشینه
شد. برنامه تمرین به مدت 6 هفته و هفتهای 2 جلسه با 60 حرکت و از 80 الی 70 درصد قدرت بیشینه انجام شد. با این تفاوت که گروه استراحت فعال 8 نوبت
فعالیت 20 تکراری را در 80 ثانیه انجام میداد و فاصله بین 80 ثانیهها با 2 نوبت فعالیت 60 تکراری تکمیل میشد، اما گروه استراحت غیرفعال 6 نوبت فعالیت 20
تکراری در 80 ثانیه و 80 ثانیه استراحت غیرفعال بین نوبتها داشتند. پساز تعیین نرمالیتی از طریق آزمون کلموگروف- اسمیرنوف و آزمون همگنی تجانس
استفاده شد. پساز دوره تمرینی، اختلاف معناداری در تمام متغیرها بهجز توان بیهوازی اوج در α ≥ واریانس از آزمون تی وابسته و مستقل با سطح اطمینان 0.05
عملکرد آزمون هاف، استقامت عضلانی در حرکت پرس سینه و ،Tmax ،vVo2max ،AT گروه استراحت فعال پیدا شد، ولی در گروه استراحت غیرفعال فقط
استقامت عضلانی ،vVo2max ،AT ،Tmax ،Vo2max قدرت عضلانی در حرکت پرس پا افزایش یافت. نتایج بینگروهی تفاوت معناداری بین دو گروه در
در حرکت پرس پا و میانگین توان بیهوازی به سود گروه استراحت فعال نشان داد. درمجموع نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی با استراحت فعال نسبت به تمرین
مقاومتی با استراحت غیرفعال سبب بهبود بیشتر در آمادگی هوازی و گاه بهبود بیشتر در آمادگی بیهوازی بازیکن فوتبال میشود
سازگاری های فیزیولوژیکی عملکرد در پی تمرینات تناوبی شدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، انجام یک مرور روایتی از ادبیات برای تعیین سازگاری های فیزیولوژیکی عملکرد در پی تمرینات تناوبی شدید می باشد. تمرینات تناوبی شدید، به وهله های تکراری با فعالیت های تناوبی به نسبت کوتاه با شدت تمام یا شدتی نزدیک به شدتی که VO2peak به دست می آید نسبت داده می شود. با توجه به شدت تمرینات، یک تلاش HIT ممکن است از چند ثانیه تا چندین دقیقه طول بکشد که وهله های گوناگون، به وسیله چند دقیقه استراحت یا فعالیت با شدت کم از هم جدا می شوند. از ویژگی های بارز این گونه تمرینات، حجم خیلی کم آن و در عین حال، اثربخشی بر هر سه سیستم انرژی می باشد. هر چند یک وهله فعالیت شدید، نیاز به میزان بیشتری از بازسازی ATP از سیستم های تولید انرژی بی هوازی دارد، با افزایش تواتر تکرارهای شدید و اجرای آن به صورت متناوب با ریکاوری بین وهله های فعالیت، نیاز سلول عضلانی و مسیرهای متابولیکی را تغییر می دهد، به گونه ای که سهم بازسازی انرژی از سیستم بی هوازی، به سمت سیستم هوازی تغییر کرده و هم زمان، این دو سیستم درگیر بازسازی ATP می شوند. در مجموع، سازگاری های فیزیولوژیکی درگیر در بهبود اجرا در تمرینات تناوبی شدید را می توان به تعامل نزدیک و هم زمانی سه بعد مهم از بدن انسان؛ یعنی سازگاری های محیطی (درون عضله اسکلتی)، عصبی (واحدهای حرکتی و CNS) و سازگاری های قلبی عروقی نسبت داد؛ بنابراین، با به کارگیری این تمرینات می توان دامنه وسیعی از سازگاری های متابولیکی و عملکردی که موجب بهبود هر دو سیستم هوازی و بی هوازی و آمادگی دستگاه های عمده بدن می شود را انتظار داشت. این نتایج بیانگر این موضوع است که تمرینات تناوبی شدید با حجم بسیار کم، بدن را دستخوش تغییرات عمده ای می کند که حاکی از کارا بودن و مقرون به صرفه بودن این گونه تمرینات، به ویژه از لحاظ زمانی می باشد
آثار هشت هفته تمرین تناوبی بر سطح لاکتات (La) و فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز (LDH) خون موش های صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی آثار تمرین تناوبی بر سطح لاکتات و فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز خون موش های صحرایی بود. 20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (میانگین سن و وزن به ترتیب 3 ماه و 14± 224 گرم) تهیه شده و سپس، به طور تصادفی به دو گروه شاهد (10 = n) و تجربی (10 = n) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 4 دقیقه دویدن روی نوار گردان و 2 دقیقه استراحت فعال در 10 مرحله تمرینی روی گروه تجربی اجرا شد. 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرینی بعد از ناشتایی شبانه، موش ها با ترکیبی از کتامین و زایلازین بیهوش شدند. برای اندازه گیری لاکتات و فعالیت آنزیم LDH، خون گیری از قلب حیوان انجام گرفت. اطلاعات با استفاده از شاخص های پراکندگی میانگین و انحراف معیار (SE ±M) و آزمون t مستقل تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در سطح لاکتات خون دو گروه وجود نداشت، ولی در میزان فعالیت آنزیم LDH، تفاوت معناداری بین دو گروه تجربی و شاهد مشاهده شد (05/0P <). این نتایج نشان می دهد، تمرین تناوبی به پاکسازی لاکتات منجر می شود. پایش لاکتات، موجب حفظ گلیکوژن عضلات شده و از تجمع +H که همراه با لاکتات تولید می شود، جلوگیری می کند.
اثر چهار هفته بی تمرینی، پس از یک دوره تمرین هوازی، برسطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع I(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثر چهار هفته بی تمرینی پس از ده هفته تمرین هوازی بر سطح اپلین پلاسما و آستانه درد موش های صحرایی دیابتی نوع یک بود. مواد و روش ها: 24 سر رت نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 20±300 گرم ، در دو گروه تقسیم و به یکی از گروه ها، بوسیله تزریق زیرپوستی استرپتوزوسین (50 میلی گرم درکیلوگرم)، دیابت نوع I، القاء شد. سپس هر کدام از دو گروه سالم و دیابتی، در دو زیر گروه ورزش (تجربی) و بی تحرک (کنترل)، تقسیم شدند. گروه های تجربی، در یک دوره تمرین هوازی 10 هفته ایی، پنج روز درهفته، روزی یک ساعت، دویدن، بر روی تردمیل و متعاقب آن، در یک دوره چهار هفته ایی بی تمرینی شرکت داده شدند. از دستگاه تیل فلیک برای ارزیابی آستانه درد و برای محاسبه میزان اپلین، از کیت مخصوص ارزیابی اپلین پلاسما، استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها، بوسیله روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t ستیودنت برای گروه های مستقل، انجام شد(P<0.05). یافته ها: اعمال یک دوره تمرین ورزشی هوازی، در موش های سالم و دیابتی، باعث کاهش معنی دار سطح اپلین پلاسما و افزایش معنی دار آستانه درد شد (p<0.05). این تغییرات، پس از دوره بی تمرینی، به سطح قبل از تمرین بازگشت. بحث و نتیجه گیری: در مجموع، یافته های این پژوهش، نشان داد، بی تمرینی برسطح اپلین پلاسما وآستانه درد، تأثیرگذار است.
اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و میزان نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثر ۸ هفته تمرین هوازی بر شاخص های سردرد میگرنی و سطوح نیتریک اکساید خون در زنان مبتلا به میگرن بوده است. در این پژوهش تعداد۲۹ زن مبتلا به میگرن شایع (بدون اورا) با دامنه سنی 25 تا 50 سال به طور تصادفی در دو گروه گواه(۱۴ نفر) و آزمایش(۱۵ نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. گروه آزمایش علاوه بر درمان های دارویی مشابه با گروه گواه، به مدت ۸ هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص (شدت بر اساس مقیاس درک فشار بورگ 6-20) به تمرین هوازی پرداختند. وضعیت میگرن، از جمله شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد) با استفاده از دفترچه ثبت یادداشت های روزانه (با مقیاس آنالوگ بصری(VAS)) مربوط به میگرن مورد ارزیابی قرار گرفت. نمونه خونی در حالت ناشتا برای تعیین سطوح نیتریک اکساید خون آزمودنی ها، قبل و بعد از مداخله گرفته شد. داده ها با آزمون کولموگروف اسمیرنوف، t مستقل و همبسته در سطح معنی داری ۰5/۰ تحلیل شد. 8هفته تمرین ورزشی هوازی باعث افزایش معنادار در سطوح نیتریک اکساید خون(P<0.001) و کاهش معنادار(P<0.001) در شاخص های سردرد میگرنی (تناوب، شدت و مدت سردرد)، در گروه آزمایش شد. این فاکتورها در گروه گواه هیچ گونه تغییر معناداری نداشتند. به نظر می رسد با توجه به یافته های پژوهش حاضر بتوان از تمرین هوازی به عنوان یک روش درمانی مکمل در کنار سایر درمان های دیگر در بیماران مبتلا به میگرن به منظور بهبود سردرد و کاهش علائم آن استفاده کرد.
سنجش شاخص های کارایی عضلانی و انباشت سطح لاکتات هنگام ارگومتری زیر بیشینه به دو روش رکاب زنی در دوچرخه سواران جاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تاخیر در پدیده خستگی از عوامل موفقیت در رشته دوچرخه سواری محسوب می شود. در این مطالعه، تاثیر دو الگوی متفاوت رکاب زدن بر روی شاخص خستگی و کارایی عضلانی دوچرخه سواران جاده بررسی می شود.روش شناسی: 10 دوچرخه سوار حرفه ای با میانگین سنی 4/2± 7/27 سال با سابقه دوچرخه سواری3± 5/6 سال پروتکل ارگومتری زیر بیشینه را در دو جلسه مجزا، با دو الگوی متفاوت پدال زنی ( فقط فشار و فشار-کشش) اجرا کردند. کارایی عضلانی، شاخص های آمادگی هوازی، تغییرات لاکتات خون و خستگی ارادی در پایان هر دو شیوه رکاب زنی اندازه گیری شدند.یافته ها: تفاوت معناداری در مؤلفه های فیزیو متابولیک به دو روش رکاب زنی فقط فشار و فشار-کشش مشاهده نشد. شاخص های خستگی شامل غلظت لاکتات خون (77/0±04/2 و49/0±10/2) و RPE (00/1±67/12 و 58/1±67/11) دوچرخه سواران در پایان دو روش از جنبه آماری متفاوت نبود (05/0
).نتیجه گیری: در این پژوهش تاثیر هر دو الگوی پدال زنی هنگام ارگومتری در اندازه کارایی مکانیکی عضلات فعال پاها یکسان بوده و این امکان هست که پارامترهای غیر فیزیولوژیک مانند عوامل بیومکانیک (کینماتیک) در تغییر نیمرخ عملکرد عضلات فعال هنگام الگوی پدال زنی دوچرخه سواران جاده نقش ایفا نمایند.هدف: تاخیر در پدیده خستگی از عوامل موفقیت در رشته دوچرخه سواری محسوب می شود. در این مطالعه، تاثیر دو الگوی متفاوت رکاب زدن بر روی شاخص خستگی و کارایی عضلانی دوچرخه سواران جاده بررسی می شود.روش شناسی: 10 دوچرخه سوار حرفه ای با میانگین سنی 4/2± 7/27 سال با سابقه دوچرخه سواری3± 5/6 سال پروتکل ارگومتری زیر بیشینه را در دو جلسه مجزا، با دو الگوی متفاوت پدال زنی ( فقط فشار و فشار-کشش) اجرا کردند. کارایی عضلانی، شاخص های آمادگی هوازی، تغییرات لاکتات خون و خستگی ارادی در پایان هر دو شیوه رکاب زنی اندازه گیری شدند.یافته ها: تفاوت معناداری در مؤلفه های فیزیو متابولیک به دو روش رکاب زنی فقط فشار و فشار-کشش مشاهده نشد. شاخص های خستگی شامل غلظت لاکتات خون (77/0±04/2 و49/0±10/2) و RPE (00/1±67/12 و 58/1±67/11) دوچرخه سواران در پایان دو روش از جنبه آماری متفاوت نبود (05/0
).نتیجه گیری: در این پژوهش تاثیر هر دو الگوی پدال زنی هنگام ارگومتری در اندازه کارایی مکانیکی عضلات فعال پاها یکسان بوده و این امکان هست که پارامترهای غیر فیزیولوژیک مانند عوامل بیومکانیک (کینماتیک) در تغییر نیمرخ عملکرد عضلات فعال هنگام الگوی پدال زنی دوچرخه سواران جاده نقش ایفا نمایند.
اثر تعاملی تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی کلاله زعفران بر میزان مالون دی آلدئید و سیستم آنتی اکسیدانی قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز موش های صحرایی نر جوان پس از یک جلسه فعالیت حاد وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر تعاملی تمرین هوازی و مصرف عصاره آبی کلاله زعفران بر میزان مالون دی آلدئید و سیستم آنتی اکسیدانی قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز موش های صحرایی نر جوان پس از یک جلسه فعالیت حاد وامانده ساز بود. 64 سر موش3 ماهه (وزن26±212) در چهار زیر گروه (هر زیرگروه 16 سر) [ 1-=CW مصرف آب مقطر ؛2- CSW= مصرف عصاره آبی زعفران ؛3-= ETW مصرف آب مقطر +تمرین ؛4-= ETSW مصرف عصاره آبی زعفران +تمرین] دسته بندی شدند. موش های زیرگروه تمرین در 5 روز متوالی هفته، 5 جلسه 60 دقیقه ای با سرعت 25 متر در دقیقه در شیب 10 درصد روی نوارگردان دویدند. در پایان دوره آزمایش، نیمی از هر زیرگروه بدون وامانده شدن و نیمه دیگر بلافاصله پس از وامانده شدن قربانی شدند و مقادیر سوپراکسیداز دیسموتاز، کاتالاز، گلوتاتیون پروکسیداز، غلظت پروتئین و مالون دی آلدئید قلب و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز به صورت دستی اندازه گیری شد. داده های حاصل از آنالیز واریانس دو راهه و تک راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد که در نتیجه وامانده سازی سطوح مالون دی آلدئید بافت های قلب (زیر گروه 1،3) و ناحیه پیش حرکتی کورتکس مغز (زیر گروه 3،2،1) بطور معناداری افزایش نشان داد. با وجود این، اثر تعاملی تمرین هوازی و عصاره زعفران (زیر گروه 3) از افزایش سطوح پراکسیداسیون لیپیدی جلوگیری کرد. نتایج تحقیق حاضرنشان داد اثر تعاملی تمرین هوازی و عصاره زعفران آسیب های اکسایشی ناشی از فعالیت های وامانده ساز را در قلب و ناحیه پیش حرکتی مغز کاهش می دهد.
تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین دفعی در دانشجویان مرد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرینات مقاومتی نقش مهمی در برنامه های تمرینی و فواید بی شماری در سلامت جسم و روح دارد. تمرینات قدرتی برون گرا ممکن است با تغییرات فیزیولوژیکی منفی همراه باشد. هدف این تحقیق بررسی تأثیر یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا بر برخی شاخص های کاتابولیسم خالص پروتئین و آسیب عضلانی بود. 24 دانشجوی مرد غیرورزشکار با میانگین سن 54/1± 20 سال، وزن 01/12±95/56 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 8/3± 6/22 کیلوگرم و چربی 21/4±41/13 درصد انتخاب و به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا شامل 50 انقباض برون گرا با دست غیر برتر با 85 درصد قدرت بیشینه همان دست انجام دادند. نمونه های ادراری برای سنجش اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین پیش و پس از آزمون جمع آوری شد. داده ها با آزمون t مستقل در سطح 05/0 P< تجزیه وتحلیل شد. یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب افزایش معنا دار شاخص های اوره، کراتینین و تری متیل هیستیدین ادرار گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل شد ( 05/0P<). یک جلسه تمرین مقاومتی برون گرا موجب فعال شدن کاتابولیسم پروتئین عضلانی، آسیب عضلانی و در نتیجه تجزیه پروتئین های انقباضی عضله می شود.
مقایسه اثر 8 هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ازاینپژوهش مقایسه اثر هشت هفته تمرینات مقاومتی با ترکیبی (مقاومتی-ماساژ) بر لپتین سرم، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی مردان جوان دارای اضافه وزن بود.در این پژوهش 20 نفر مرد جوان دارای اضافه وزن (با دامنه سنی 6/1±1/22 سال و 2/1±3/28 BMI=) به صورتداوطلبشرکتکردند و به شکلتصادفیبه دو گروهتمرینات مقاومتی (10 نفر) و گروهتمرینات مقاومتی همراه با ماساژ (10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرینات مقاومتی شامل اجرای هشت هفته حرکات جلو ران، پشت ران، نشر از جانب، پرس سینه، زیر بغل سیم کش از پشت و پشت بازو ایستاده با ماشین با شدت80% از یک تکرار بیشینه و سه جلسه در هفته بود. جلسات تمرینات ماساژ نیز در روزهای قبل از جلسات تمرین مقاومتی اجرا می شد. نمونه های خونی و ترکیب بدن آزمودنی ها قبل از شروع پروتکل و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی اندازه گیری شد. برای تعیینتفاوتقبلوبعدازتمرین از آزمون t همبسته وازآزمون t مستقلبرای تعیینتفاوتبیندوگروه استفاده شد.هر دو گروه تمرینی بهبودهایی را در سرم لپتین، نیمرخ لیپیدی و ترکیب بدنی داشتند که گروه تمرین مقاومتی همراه با ماساژ به طور معناداری (P<0.05) اثرات بهتری را فقط در تری گلیسرید (TG) و توده چربی بدن در مقایسه با گروه مقاومتی داشت که به نظر می رسد اجرای هشت هفته تمرینات مقاومتی همراه با ماساژ با هدف کاهش تری گلیسرید و توده چربی بدن می تواند یک راهکار مناسب باشد.
تاثیر مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر مصرف مکمل گلوتامین و تمرینات آمادگی جودو بر پروتئین های مثبت و منفی فاز حاد در جودوکاران جوان بود. بدین منظور در یک مطالعه نیمه تجربی- دوسویه کور، 48 نفر جودوکار با میانگین سنی 13/5±34/26 سال، قد 7/3±54/173 سانتی متر و وزن 14/4±56/70 کیلوگرم به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه12نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرار گرفتند. مصرف مکمل گلوتامین به این صورت بود که قبل و بعد از هر جلسه تمرین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن آزمودنی 1/0 گرم گلوتامین یا دارونما (مالتودکسترین) در ترکیب با 300 میلی لیتر آب به آزمودنی داده می شد. برنامه تمرینی شامل تمرینات آمادگی جودو به مدت 14روز و 5 جلسه در هفته بود. نتایج پژوهش نشان داد که نه تنها اثرات جداگانه مکمل و تمرین باعث کاهش هاپتوگلوبین سرم گردید بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش غلظت این پروتئین فاز حاد داشت(05/0>P). به علاوه آلبومین سرم در گروه تمرین- مکمل و گروه تمرین- دارونما به طور معنی داری در پس آزمون نسبت به وضعیت پایه افزایش یافت (05/0>P). مقدار CRP سرم در طول دوره تمرین در گروهای پژوهش بدون تغییر باقی ماند. به طور خلاصه نتایج پژوهش نشان می دهد که دو هفته تمرینات آمادگی جودو همراه با مصرف گلوتامین باعث کاهش سطوح هاپتوگلوبین و افزایش سطوح آلبومین پلاسما می شود و این امر ممکن است به ترتیب به دلیل همولیز ناشی از شدت و سختی تمرینات، افزایش بازگشت لنفاتیک آلبومین بینابینی و افزایش سنتز آلبومین باشد.
تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا در شرایط هایپوکسی نورموباریک و نورموکسی بر پاسخ فاکتور رشد اِندوتلیال عروقی سرم در مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فعالیت متناوب با شدت بالا (HIE) در شرایط هایپوکسی و نورموکسی بر پاسخ VEGF سرم مردان غیرفعال است. به این منظور 9 مرد جوان غیرفعال (سن 5±50/24 سال، قد 6/4±22/174سانتی متر، وزن 5/4±75/70 کیلوگرم و حداکثر بازده کاری (Wmax) در شرایط هایپوکسی 04/29±185 و در شرایط نورموکسی 8/31±0/200) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. آزمودنی ها، پروتکل فعالیت متناوب با شدت بالا را در شرایط هایپوکسی نورموباریک (3/15 تا 5/15درصد اکسیژن تقریباً برابر ارتفاع 2500 متر) و همین پروتکل را در شرایط نورموکسی در دو هفته مجزا اجرا کردند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت پس از فعالیت گرفته شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد که بین شرایط محیطی مختلف (هایپوکسی و نورموکسی)، در میزان اثرگذاری بر سطوح VEGF سرمی مردان غیرفعال اختلاف معنادار وجود ندارد (452/0P=). مداخلات تمرینی و مطالعات بسیاری برای مشخص شدن مویرگ زایی در بدن نیاز است؛ اگرچه سطوح بالای VEGF پس از فعالیت متناوب با شدت بالا ممکن است به افزایش آنژیوژنز و مویرگ زایی منجر شود. به هر حال برای مشخص شدن محرک ها و سازوکارهایی که برای رشد عروق جدید در تمرینات با شدت بالا گزارش شده، به تحقیقات بیشتری نیاز است.
تأثیر تمرینات تناوبی شدید (HIT) بر سطوح سرمی آدیپونکتین و لپتین کودکان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع چاقی در بین کودکان و همچنین تأثیرات مفید تمرینات ورزشی در کاهش وزن از طریق تعدیل فاکتورهای ترشحی بافت چربی مشخص شده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرینات شدید تناوبی (HIT) بر سطوح سرمی آدیپونکتین و لپتین در کودکان چاق است. آزمودنی ها شامل هفده کودک چاق با میانگین سنی 35/0±58/9 سال و شاخص توده بدنی (BMI) 95/0 ± 89/29 کیلوگرم به مدت 8 هفته و 3 جلسه تمرین در هفته، تمرینات HIT را که شامل وهله های 30 ثانیه ای دویدن شدید و 5/1دقیقه استراحت فعال بود، اجرا کردند. تعداد وهله ها از 6 وهله به 10 وهله افزایش یافت. داده ها نشان داد اختلاف معنا داری در سطوح لپتین (001/0P=) و آدیپونکتین (0001/0P=) و همین طور BMI ( 0001/0P=) قبل و پس از یک دوره تمرین HIT وجود دارد. همچنین همبستگی قوی مستقیم بین BMI با لپتین (85/0r=) و همبستگی معکوس با آدیپونکتین (68/0-r=) مشاهده شد. تمرینات HIT موجب کاهش BMI و توده بدنی می شود. به علت وجود رابطه قوی بین BMI و آدیپوکاین های سنجیده شده، می توان گفت تمرینات HIT احتمالاً از طریق کاهش توده چربی موجب کاهش سطوح سرمی لپتین و افزایش آدیپونکتین در کودکان می شود. ازاین رو اجرای تمرینات HIT با رعایت احتیاط های لازم در کودکان چاق می تواند تأثیرات مثبتی داشته باشد.
شیفت اکسیداتیو ایزوآنزیم های LDH متعاقب تمرین استقامتی در تومور موش های مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: شناخت روش های درمانی که بتواند از پیشرفت سرطان سینه جلوگیری کرد حائز اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر تمرین استقامتی بر بیان ایزوفرم های لاکتات دهیدروژناز (LDH) در تومور موش های balb/c مبتلا به سرطان سینه بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع تجربی بود. 25 راس موش ماده نژاد balb/c به طور تصادفی به 2 گروه کنترل سرطانی (12 = n ) و تمرینی سرطانی (13 = n ) تقسیم شدند. سرطان از طریق تزریق سلول سرطانی MC4L2 در پد چربی پستان موش ایجاد و پروتکل تمرین استقامتی به مدت 7 هفته بر گروه تجربی اعمال گردید. غلظت لاکتات تومور با روش RDI (Radioimmunoassay) ، بیان ایزوفرم های LDH-A و LDH-B در تومور بوسیله تکنیک وسترن بلات و ایزوآنزیم های (LDH1 –LDH5) LDH تومور در ژل آگاروز جدا و اندازه گیری شدند. معنی دار بودن تفاوت بین گروه ها با آزمون آماری t- student تعیین گردید.
یافته ها: بعد از 7 هفته تمرین استقامتی به طور معناداری غلظت لاکتات تومور در گروه تمرینی نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (0.05< P). این تغییر با کاهش معنی دار در بیان LDH-A (P<0.05) و افزایش همزمان در بیان LDH-B (P<0.05) تومور در گروه تمرینی همراه بود. در پایان دوره تمرین، در تومورگروه تمرینی ایزوآنزیم هایLDH1 و LDH2 و درگروه کنترل ایزوآنزیم های LDH4و LDH5 بیان بیشتری داشتند.
بحث و نتیجه گیری:تمرین استقامتی می تواند با تغییر در ایزوفرم های لاکتات دهیدروژناز و تعدیل متابولیسم لاکتات تومور ابزاری مفید برای درمان یا پیشگیری از سرطان سینه باشد.
اثرات چاقی و ترتیب انجام حرکات مقاومتی بر خستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر فعالیت مقاومتی حاد با ترتیب حرکتی متفاوت بر شاخص های خستگی (سروتونین و آزمون درک فشار) در مردان غیر ورزشکار با وزن معمولی و چاق بود. 26 دانشجوی پسر به صورت هدفمند انتخاب و در دو گروه چاق و با وزن طبیعی (11 نفر چاق و 15 نفر معمولی) قرار گرفتند. در جلسه اول، به صورت تصادفی نیمی از آزمودنی ها (از هر دو گروه چاق و معمولی) پروتکل مقاومتی الف (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات بزرگ به کوچک) و بقیه آزمودنی ها پروتکل مقاومتی ب (اجرای حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ) را انجام دادند. جلسه دوم، سه روز بعد و با جابه جایی پروتکل تمرینی آزمودنی ها اجرا شد.
در هر جلسه، آزمودنی ها سه ست فعالیت را برای نه حرکت با شدت ده تکرار بیشینه، تا حد واماندگی انجام دادند. در هریک از جلسات، خون گیری قبل از فعالیت، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از فعالیت انجام گرفت. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که بلافاصله بعد از پروتکل ب، غلظت سروتونین سرم در هردو گروه چاق و معمولی افزایش معنی دار یافت (05/0p<) و پس از 30 دقیقه ریکاوری به سطوح اولیه بازگشت. اما، ترتیب حرکات مقاومتی بر تغییرات کورتیزول سرم تأثیری نداشت. علاوه بر این، در هر دو گروه میزان درک فشار در حین فعالیت مقاومتی ب بیشتر بود (05/0p>)، اگرچه تفاوت معنی داری با شرایط الف دیده نشد. در کل، یافته ها نشان داد زمانی که ترتیب حرکات مقاومتی از عضلات کوچک به بزرگ است، خستگی بیشتری به همراه دارد، اما چاقی در این خصوص بی تأثیر است، هرچند چاقی، تغییرات کورتیزول خفیف تری به همراه داشت.