فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۷۵۹ مورد.
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
17 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثرات یک جلسه تمرین موازی استقامتی و مقاومتی بر تغییرات هماتولوژیک مردان ورزشکار بود. روش شناسی: بدین منظور، هشت دانشجوی تربیت بدنی دانشگاه گیلان با میانگین سن 51/1±21 سال، وزن 85/8±25/74 کیلوگرم و قد 57/5±2/178 سانتی متر به صورت داوطلب در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها تمرینات موازی استقامتی و مقاومتی را در یک جلسه 90 دقیقه-ای انجام دادند. اندازه گیری تغییرات خون شناسی آزمودنی ها (WBC، RBC، HCT، HB، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV) در فواصل زمانی قبل از تمرین، بلافاصله و سه ساعت پس از تمرین صورت گرفت. از آزمودنی ها خواسته شده بود حداقل 12 ساعت پیش از اولین خون گیری ناشتا باشند. در هر مرحله از خون گیری، پنج سی سی خون از ورید بازویی آزمودنی ها گرفته شد. نتایج: برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی برای بررسی تغییرات هماتولوژیک در سطح 05/0 P < استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد مقدار RBC، HCT و HB بلافاصله پس از تمرین افزایش غیر معنی دار و سه ساعت پس از آن کاهش معنی داری نسبت به پیش از تمرین داشت (05/0 P≤). اما تفاوت معنی داری درشاخص های WBC، MCH، MCHC، MCV، PLT و PV مشاهده نشد (05/0 P>). نتیجه گیری: با توجه به کاهش شاخص های مؤثر در اکسیژن رسانی به عضلات فعال و تأثیر نامطلوب احتمالی بر اجرای ورزشکاران به مربیان توصیه می شود در تجویز برنامه های تمرین موازی بیشتر احتیاط نمایند.
تغییرات شاخص های ساختاری و عملکردی قلب مردان نخبه ی سه گانه کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
1 - 9
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: به عنوان یک اصل پذیرفته شده، ورزش های استقامتی عمدتاً باعث سازگاری های قلبی و همودینامیکی می شوند. با این حال، مطالعات نسبتاً کمی درباره ی اثرات ورزش سه گانه روی سازگارهای ریخت شناسی و فیزیولوژیکی قلب انجام شده است. از اینرو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تغییرات شاخص های ساختاری و عملکردی قلب مردان نخبه ی سه گانه کار در مقایسه با افراد غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: بدین منظور 10 مرد سه گانه کار نخبه (میانگین سنی 49/1±7/18 سال، شاخص توده ی بدن 94/0±11/21 کیلوگرم/متر مربع) و10 مرد غیرورزشکار سالم (میانگین سنی 08/1±5/19 سال، شاخص توده ی بدن 14/2±22 کیلوگرم/متر مربع) به صورت داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. ابعاد و عملکرد قلب با استفاده از دستگاه های اکوکادیوگرافی دو بعدی و داپلر M-mode مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر نسبی شاخص های قلبی با استفاده از رویه ی سطح بدن اصلاح شد. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد به کمک آزمون t مستقل در سطح معنی داری 05/0 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های تحقیق حاضر حاکی است شاخص های ساختاری قلب (توده و ابعاد پایان دیاستولی بطن چپ و ضخامت دیواره ی خلفی حین سیستول و دیاستول) و حجم ضربه ای سه گانه کاران به طور معنی دار بزرگتر از گروه کنترل است(05/0P<)؛ اما شاخص های عملکردی ضربان و حاصل ضرب مضاعف ضربان- فشار قلب این ورزشکاران در حین استراحت به طور معنی داری کمتر از گروه غیرورزشکار است(05/0P<). با این حال، هیچ گونه اختلاف معنی داری بین برون ده، کسر تخلیه، زمان کوتاه شدگی و فشار خون سیستولی قلب سه گانه کاران و گروه کنترل در حالت استراحت مشاهده نشد(05/0P<). نتیجه گیری: از اینرو، می توان نتیجه گیری کرد که فشار همودینامیکی ناشی از انجام ورزش سه گانه باعث هایپرتروفی قلب می شود. با این حال، برخلاف هایپرتروفی پاتولوژیک، ترکیب حجیم شدگی درون گرا و برون گرای قلب سه گانه کاران همراه با کاهش ضربان و حاصل ضرب ضربان- فشار در حد کاملاً طبیعی و بهتر از افراد غیرورزشکاراست.
اثر تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن، غلظت پلاسمایی و سلولهای خونی در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
27 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی و بی تمرینی بر فیبرینوژن و سلولهای خونی در دختران چاق بود. روش شناسی: تعداد 24 نفر ( میانگین سنی 30/2 ± 61/21 سال، قد 89/6 ± 159 سانتی متر، وزن 23/10± 68/80 کیلوگرم و شاخص توده بدن 34/3 ± 26/32 کیلوگرم بر متر مربع) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی تمرینات مقاومتی، به مدت 8 هفته، هر هفته چهار جلسه با شدت 1RM70-60%، انجام دادند و به دنبال آن 10 روز بی تمرینی داشتند. قبل از شروع تمرینات، بعد از پایان دوره تمرین و دوره ی بی تمرینی از افراد دو گروه به منظور اندازه گیری فیبرینوژن و سلولهای خونی دختران چاق، خونگیری انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل آماری در رابطه با تفاوت میانگین های غلظت فیبرینوژن (052/0=p)، تعداد پلاکتها (422/0=p)، گلبولهای سفید (775/0=p)، مقدار هموگلوبین (145/0=p) و اسمولالیته (451/0=p) بین دو گروه نشان داد که تمرین مقاومتی تأثیر معنی داری بر این عوامل نداشت، اگرچه تفاوت معنی داری بین میانگین تعداد گلبولهای قرمز (005/0=p) و درصد هماتوکریت (036/0=p) خون دو گروه متعاقب تمرین مشاهده شد. همچنین قدرت عضلانی نیز متعاقب تمرین افزایش معنی داری (001/0=p) را نشان داد. بعد از 10 روز بی تمرینی، تفاوت معنی دار مشاهده شده پس از تمرین در قدرت (227/0=p)، تعداد گلبولهای قرمز(377/0=p) و درصد هماتوکریت (053/0=p) دیگر وجود نداشت . بحث و نتیجه گیری: درحالی که 8 هفته تمرین مقاومتی موجب افزایش قدرت عضلانی و همزمان کاهش تعداد گلبول های قرمز و درصد هماتوکریت می شود، اما تأثیری بر غلظت فیبرینوژن، تعداد پلاکتها وتعداد گلبولهای سفید ندارد. این نتایج بیان می کند، برای اثر بخش بودن تمرین مقاومتی بر غلظت فیبرینوژن و سایر سلولهای خونی احتمالا تمرین مقاومتی برای مدت زمان طولانی تر و با شدت بیشتر باید انجام شود.
مقایسه برخی شاخص های ریوی مصدومین شیمیایی با افراد سالم در وضعیت-های مختلف بدنی: تجویز تمرینات ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
45 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف: از تحقیق حاضر، مطالعه شاخص های ریوی در وضعیت های مختلف بدنی (ایستاده، نشسته روی صندلی، طاقباز و دراز کشیده به پهلو) در مصدومین شیمیایی و مقایسه آن با افراد سالم بود. روش شناسی: 15 فرد سالم (سن 5±4/39 سال، قد 1/6±7/170 سانتی متر، وزن 2/4±6/71 کیلوگرم) و 10 جانباز شیمیایی (سن 5±7/42 سال، قد 4/5±8/174 سانتی متر و وزن 6±8/80 کیلوگرم) در این پژوهش شرکت کردند. پارامترهای تنفسی شامل اوج جریان بازدمی (PEF)، تهویه دقیقه ای (VE) و تواتر تنفسی (fb) در وضعیت های مختلف بدنی به وسیله دستگاه اسپیرومتر مورد اندازه گیری قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که بالاترین و کمترین مقدار اوج جریان بازدمی و تهویه دقیقه ای در هر دو گروه، به ترتیب در وضعیت ایستاده و دراز کشیده بدست آمد که براساس آزمون آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر، تفاوت معنی داری با دیگر وضعیت ها داشتند (05/0 ≥p)، اما تفاوت معنی داری در تواتر تنفسی بین وضعیت های مختلف بدنی مشاهده نگردید. نتیجه گیری: با توجه به اینکه، کارایی دستگاه تنفسی در جانبازان شیمیایی نسبت به افراد سالم پائین تر است، پیشنهاد می شود که این افراد در هنگام بروز مشکلات تنفسی و همچنین در هنگام انجام فعالیت های ورزشی در وضعیت ایستاده باشند.
تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمانST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر چرخه شبانه روزی بر پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران به آزمون زیربیشینه 195PWC انجام گرفته است. در این تحقیق تعداد 13 نفر آزمودنی مرد با میانگین و انحراف معیار سن 3/2± 7/23 سال وزن 2/4± 69 کیلوگرم و قد 3/2±5/176 سانتی متر از میان دانشجویان دو سال آخر رشته تربیت بدنی شرکت کردند. در ساعت 8 صبح از آزمودنیها نمونههای الکتروکاردیوگرام وضعیت استراحت ECG) استراحت( گرفته شد. سپس آزمون 195 PWC به اجرا درآمد و بلافاصله پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) صبح( گرفته شد. در ساعت 17 همان روز مجدداً آزمون 195 PWC به اجرا در آمد و پس از آن الکتروکاردیوگرام آزمودنیها ECG) عصر( ثبت شد. آزمون 195 PWC باعث تغییر معنی دار پاسخ سگمان ST الکتروکاردیوگرام قلب ورزشکاران در هر دو نوبت صبح و عصر نسبت به حالت استراحت شد اما تفاوت معنیداری بین میانگین اندازههای صبح و عصر مشاهده نشد (استراحت: 017/0± 053/0 صبح: 011/0± 023/0 عصر:
004/0± 000/0 میلی ولت 05/0P<). یافتههای تحقیق نشان میدهد هر چند که آزمون 195 PWC باعث کاهش معنیدار (از لحاظ آماری) ولتاژ سگمان ST میشود اما این کاهش از لحاظ پاتولوژیک معنیدار نیست (کمتر از 1/0 میلی ولت)؛ ضمن اینکه وقت روز (صبح یا عصر) روی پاسخ سگمان ST تاثیر نمیگذارد.
مقایسه هزینه انرژی راه رفتن در دامنه ای از سرعت ها بین دختران چاق و با وزن طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدفِ پژوهش حاضر بررسیِ هزینه انرژی راه رفتن در دامنه ای از سرعت ها بین دو گروه دانشجویان دختر غیرورزشکار چاق و با وزن طبیعی بوده است. آزمودنی های این پژوهش را تعداد 19 دختر دانشجو که بر اساس شاخص توده بدن(BMI)به دو گروه چاق (9 n= 7/1±1/32=BMI کیلوگرم بر متر مربع) و با وزن طبیعی(10 n= 4/1±4/21= BMI کیلوگرم بر متر مربع) تقسیم شدند تشکیل دادند. برای اندازه گیری هزینه انرژی آزمودنی ها VO2 و VCO2 آزمودنی ها هنگامی که در شش سرعت (5/0 75/0 1 25/1 75/1 متر بر ثانیه؛ در دوره های پنج دقیقه ای و بین هر دوره پنج دقیقه استراحت) راه می رفتند توسط دستگاه تحلیل گر گاز اندازه گیری شد. هزینه انرژی ایستادن در ابتدای آزمون و در شرایطی که آزمودنی ها بدون هیچگونه تحرکی ایستاده بودند به مدت پنج دقیقه اندازه گیری شد. نتایج آزمون افزایش معناداری در میزان هزینه انرژی ناخالص (8/0± 31/4) و میزان هزینه انرژی خالص ( 6/0± 2/3) گروه چاق در مقایسه با میزان هزینه انرژی ناخالص (5/0± 13/3) و میزان هزینه انرژی خالص (5/0± 2/1) گروه با وزن طبیعی نشان داد. این در حالی است که وقتی داده ها را نسبت به وزن بدن استاندارد کردیم تفاوت بین دو گروه در رابطه با هر دو میزان هزینه انرژی ناخالص و خالص معنادار نبوده است. بر این اساس میزان هزینه انرژی ناخالص افراد چاق بیشتر از افراد با وزن طبیعی است؛ این تفاوت
در میزان هزینه انرژی خالص دو گروه نیز وجود دارد اما به دلیل میزان هزینه انرژی ایستاده کمتر در افراد چاق مقدار آن کمتر می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد وزن بدن عامل اصلی تفاوت هزینه انرژی در سرعت های مختلف راه رفتن بین زنان چاق و با وزن طبیعی باشد اما موارد دیگری نظیر: عوامل بیومکانیکی و فیزیولوژیکی نیز نقش مؤثری در این افزایش دارند.
تاثیر یک دوره کاهش بار تمرین به همراه مصرف مکمل کراتین بر عملکرد جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان فوتبال
مقایسه آمادگی های عمومی بدنی دانش آموزان پسر مناطق مختلف کشور براساس آزمون CAFT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسه آمادگی های بدنی دانش آموزان پسر کشور و تهیه نورم های ملی روی متغیرهای سرعت، استقامت، چابکی و نیروی عضلانی با استفاده از آزمون CAFT بود. از گروه های سنی 18 – 7 سال، 12960 نفر از استان های منتخب از 5 منطقه شمال، جنوب، شرق و غرب و مرکز به طور تصادفی انتخاب و بر مبنای متغیرهای تحقیق و نورم های کشوری حاصله با یکدیگر مقایسه شدند. آزمون های آنوا و تعقیبی توکی در سطح 05/0 نشان دادند که استان های جنوبی و مرکزی در دوهای سرعت و چابکی، شمالی و شرقی و مرکزی در استقامت عضلانی و قلبی – عروقی، شرقی و مرکزی و شمالی در نیروی عضلانی و استان های جنوبی در استقامت قلبی – عروقی آماده تر از دیگر مناطق اند. در ضمن، مناطق جنوبی و غربی به تقریب در همه رده های سنی از نورم های کشوری در سرعت، مناطق جنوبی و مرکزی به طور کلی در همه رده های سنی در استقامت عضلانی، مناطق مرکزی به طور کلی تا سن قبل از 15 سالگی در استقامت عضلات کمربندی شانه، مناطق شمالی در همه رده های سنی در چابکی عمومی، مناطق غربی در همه رده های سنی در نیروی عضلانی و مناطق مرکزی در رده های سنی 12 سالگی به بعد از نورم های کشوری ضعیف ترند. این یافته ها زمینه ها را برای استعدادیابی ورزشی و پرورش آنها در کشور فراهم می آورد و همچنین به افزایش دقت در نمره دادن و ارزشیابی در کلاس های تربیت بدنی مدارس کشور کمک می کند.
آثار چاقی بر اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در طی فعالیت زیر پیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظرفیت اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در طول فعالیت نقشی مهم در نوع سوبسترای مصرفی و ذخیره سازی انرژی در بدن دارد. هدف از این پژوهش بررسی اثر چاقی بر اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در هنگام فعالیت ورزشی می باشد. 6 مرد چاق و 6 مرد لاغر (شاخص توده بدن به ترتیب برابر با22/1± 55/29 و35/1± 27/18 کیلوگرم بر متر مربع) غیرفعال و بزرگسال (سن به ترتیب 83/0 ±50/ 22 و 32/1 ± 83/21 سال، قد 12/9 ± 174 و 75/4 ± 17/175 سانتی متر، وزن 85/8 ± 31/89 و 58/5± 1/56 کیلوگرم، چربی بدن 62/3 ± 38/26 و 92/3 ± 35/ 11 درصد)، 30 دقیقه دویدن روی نوارگردان را با شدت 60 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی در شرایط مشابه انجام دادند. جلسه آزمون در هنگام صبح و پس از 12 ساعت ناشتا انجام گرفت. اکسیژن مصرفی، هزینه انرژی و اکسیداسیون چربی/ کربوهیدرات در حین فعالیت به روش اسپیرومتری مدار باز و کالری سنجی غیرمستقیم با دستگاه گاز آنالایزر اندازه گیری و محاسبه شد. روش آماری آنالیز واریانس دوطرفه مکرر و آزمون t نشان داد که اکسیژن مصرفی(002/0 P =) و انرژی مصرفی(003/0 P =) در افراد چاق نسبت به افراد لاغر بیشتر بود، اما تفاوت معنی داری در نسبت اکسیداسیون چربی/ کربوهیدرات مشاهده نشد (394/0 P =). این یافته ها نشان می دهد که نوع اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در افراد چاق نسبت به لاغر در فعالیت ملایم و کوتاه مدت، تفاوتی ندارد و تفاوت در درصد چربی نمی تواند موجب تغییر در اکسیداسیون چربی و کربوهیدرات در فعالیت زیر بیشینه شود.
ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و پروتئین های انتقال دهنده پلاسما متعاقب فعالیت بدنی شدید هوازی در دوندگان جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق بررسی ارتباط تغییرات هورمون کورتیزول و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما متعاقب فعالیت بدنی شدید هوازی در دوندگان جوان بود. 16 نفر دونده مرد جوان به صورت داوطلب با میانگین سنی2± 8/21 سال، قد 26/5 ± 175سانتی متر، وزن 21/2± 17/64 کیلو گرم، در این تحقیق شرکت نمودند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی (آزمون بالک) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل واریانس یکطرفه با اندازه گیریهای مکرر و آزمون تعقیبی توکی و برای بررسی ارتباط بین متغیرها، از ضریب همبستگی پیرسون در سطح معنی داری 05/0P< استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بلافاصله پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی، سطوح کورتیزول، آلبومین، گلوبولین و هموگلوبین سرم به طور معنی داری افزایش یافتند (05/0P< ) اما هماتوکریت سرم تغییر معنی داری نداشت. در پایان دوره بازیافت (3 ساعت پس از فعالیت بدنی) سطوح کورتیزول سرم به طور معنی داری به پایینتر از مقادیر اولیه کاهش یافت (05/0P< )، همچنین سطوح آلبومین و هموگلوبولین سرم به طور معنی داری به مقادیر اولیه برگشت نمودند (05/0P< ) در حالی که گلوبولین سرم در همان سطح افزایش یافته باقی ماند (05/0P> ). بین تغییرات کورتیزول سرم و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما، بلافاصله و 3 ساعت پس از پایان فعالیت بدنی شدید هوازی ارتباط معناداری مشاهده نشد (05/0P> ). در مجموع، افزایش غلظت کورتیزول سرم و پروتئینهای انتقال دهنده پلاسما در دوندگان جوان، احتمالاً به دلیل ویژگی نوع فعالیت بدنی، شدت فعالیت و انتقال مواد پلاسمایی باشد.
تاثیر تمرینات مقاومتی بر نیمرخ متابولیکی و حساسیت به انسولین در مردان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر تمرینات مقاومتی بر نیمرخ متابولیکی و حساسیت به انسولین در مردان چاق بود. به همین منظور، 16 مرد چاق (48-35 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه هشت نفری قرار گرفتند :1)گروه تمرین مقاومتی و 2) گروه کنترل. از همه آزمودنی ها پس از 12 ساعت ناشتایی و در دو مرحله (قبل و بعد از انجام تمرین) و در شرایط مشابه، خون گیری به عمل آمد. گروه آزمایش 13 هفته و هر هفته سه جلسه تمرینات مقاومتی داشتند. برنامه تمرینات مقاومتی به صورت دایره ای و در یازده ایستگاه با شدت 50-60 درصد یک تکرار بیشینه (1_RM) انجام گرفت. تحلیل اطلاعات با کمک آزمونt مستقل نشان داد که تمرینات مقاومتی تاثیر معنی داری بر متغیرهای وزن، نسبت محیط کمر به لگن، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک، قند خون ناشتا و تری گلیسیرید سرمی ندارد، ولی این تمرینات موجب کاهش معنی دار متغیرهای درصد چربی بدن، کلسترول تام، LDL-C ، هموگلوبین گلیکوزیله و انسولین و افزایش معنی دار حداکثر توان هوازی، HDL-C و شاخص حساسیت به انسولین می شود. می توان گفت تمرینات مقاومتی به بهبود نیمرخ متابولیکی و حساسیت به انسولین در مردان چاق منجر می شود و می توان آن را به عنوان یک جزء مؤثر در برنامه ورزشی این افراد در نظر گرفت.
اثر تمرین استقامتی بر نیمرخ لیپیدی و استقامت قلبی – عروقی در موش های صحرایی نر سالم پس از مصرف عصاره زیره کوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تمرین استقامتی بر نیمرخ لیپیدی، وزن بدن و استقامت قلبی – عروقی در موش های صحرایی نر پس از مصرف عصاره زیره کوهی است. به این منظور 40 سر موش صحرایی نر سالم به پنج گروه کنترل، حلال، تمرین استقامتی، زیره کوهی و تمرین استقامتی + زیره کوهی تقسیم شدند برنامه تمرینی به مدت شش هفته (پنج روز در هفته، 90 دقیقه با سرعت 25 متر بر دقیقه) انجام شد. عصاره زیره کوهی در همان مدت و به مقدار 5 میلی گرم محلول در 5/1 میلی لیتر آب مقطر، در گروه های زیره کوهی و تمرین استقامتی + زیره کوهی مصرف شد. متغیرهای وابسته تری گلیسیرید (TG)، کلسترول تام (TC)، HDL-c و LDL-c، وزن و استقامت قلبی – عروقی قبل از دوره و در پایان آن اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از روش آماری One-way ANOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بر پایه نیمرخ لیپیدی، شش هفته تمرین استقامتی همراه با مصرف عصاره زیره کوهی، سبب افزایش معنی دار مقدار HDL-cشده (013/0 = P)، هم چنین مقدار TG، TC و LDL-c کاهش یافت، اما معنی دار نبود. از طرفی نتایج تحقیق نشان دهنده عدم تغییر معنی دار وزن بدن در گروه تمرین استقامتی + زیره کوهی بود (26/0 = p). هرچند سبب افزایش معنی دار استقامت قلبی عروقی شد (001/0 = p). نتایج نشان می دهند که این برنامه، مقدار HDL-c پلاسما را تحت تاثیر قرار می دهد و در بهبود استقامت قلبی – عروقی و حفظ وزن بدن نیز مؤثر است، بنابراین ممکن است برای پیشگیری از بروز بیماری های قلبی مفید باشد.
تاثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین بر عملکردهای سرعتی و قدرت عضلانی کشتی گیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر با هدف مطالعه مصرف مکمل کراتین به عنوان یک کمک ارگوژنیکی، تاثیر مصرف کوتاه مدت کراتین مونوهیدرات بر عملکردهای سرعتی و قدرتی کشتی گیران بررسی شد. به این منظور 20 کشتی گیر انتخاب و به دو گروه همگن 10 نفره دارونما (گروه کنترل) و مصرف کننده مکمل کراتین (گروه تجربی) تقسیم شدند و در یک طرح دوسوکور، عملکرد آزمودنی ها در دوهای سرعتی، استقامت در سرعت های تناوبی، قدرت عضلانی در حرکت اکستنشن زانو به فاصله 7 روز (مصرف روزانه 20 گرم کراتین مونوهیدرات در چهار وعده 5 گرمی، توسط گروه تجربی و به همین مقدار دارونمای دکستروز توسط گروه کنترل) سنجیده شد. نتایج پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از آزمون آماری t همبسته (در هر گروه) و t مستقل (بین دو گروه) تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان می دهد مصرف کوتاه مدت کراتین عملکرد سرعتی کوتاه مدت (دوهای 20 و 40 متر سرعت)، بلندمدت (60 و 100 متر سرعت) و مسافت طی شده در آزمون عملکرد استقامتی کشتی گیران در دوهای سرعتی تناوبی (30 دوی سرعت حداکثر 5 ثانیه ای با 10 ثانیه استراحت در بین آنها) و قدرت عضلانی در حرکت 1-RM اکستنشن زانو را به طور معنی داری بهبود بخشیده است (05/0P<).
مقایسه ی سلامت روانی دانش آموز ان دوره ی متوسطه در فعالیت های هوازی و بی هوازی
حوزههای تخصصی:
تاثیر یک دوره تمرین سرعتی تناوبی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید و دستگاه ضداکسایشی موش های نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فعالیت ورزشی سرعتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر مقدار پراکسیداسیون لیپید (MDA) و پاسخ دستگاه ضداکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر موش نر 3 ماهه به صورت تصادفی در 2 گروه تمرین سرعتی (15 = n) و کنترل (15 = n، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تمرینی به مدت 12 هفته، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا تاثیرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنی ها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده (دما، رطوبت و چرخه روشنایی _ تاریکی (12:12 ساعت)) نگهداری شدند و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی و دیگر متغیرها به وسیله کیت ارزیابی شدند. پس از سه مرحله خونگیری (پیش آزمون ، میان آزمون (انتهای هفته هشتم)و پس آزمون (انتهای هفته دوازدهم))، نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیری های مکرر نشان داد دو گروه حداقل در یکی از مراحل ارزیابی به لحاظ متغیر MDA (022/0 = P)، FRAP (005/0 = P) و بیلی روبین (002/0= P) با یکدیگر تفاوت معنی داری داشتند، درحالی که پروتئین تام و اسیداوریک دو گروه اختلاف معنی داری با هم نداشتند. همچنین، در گروه تجربی طی زمان های مختلف اندازه گیری به لحاض شاخص MDA (001/0 = P) ، FRAP (001/0 = P) و بیلی روبین (008/0 = P) و اسیداوریک (012/0 = P) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، نتایج این تحقیق نشان می دهد که یک دوره تمرین سرعتی موجب ایجاد سازگاری نسبی در دستگاه ضداکسایشی و اکسایش لیپید می شود، اما در اثر بی تمرینی نتایج معکوس خواهد شد.
مقایسه اثر شش هفته تمرینات پلایومتریک در آب و خشکی بر میزان پرش عمودی و کوفتگی عضلانی تاخیری دختران ورزشکار غیرنخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد محکمی دال بر تأثیر تمرینات پلایومتریک در افزایش معنیدار قدرت عضلانی و پرش عمودی وجود دارد، اما بهدلیل ماهیت شدید این تمرینات، احتمال افزایش آسیبهای عضلانی - اسکلتی وجود دارد. بنابراین بهنظر میرسد انجام تمرینات پلایومتریک در یک محیط آبی، احتمالاً منجر به بهبود پرش عمودی با خطر آسیب کمتر میشود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر یک برنامه پلایومتریک در آب (APT) بر پرش عمودی، کوفتگی عضلانی و سرعت 40 متر و مقایسه آن با تمرینات خشکی بوده است. بدین منظور، تعداد 21 والیبالیست دختر غیر نخبه (سن: 12/1 ±19/22 سال، وزن: 35/6 ±13/59 کیلوگرم و قد: 81/4 ± 16/163سانتی متر) داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آزمودنیها به صورت تصادفی جفت شدند و بر اساس پرش عمودی، به دو گروه تجربی آب و خشکی و یک گروه کنترل تقسیم گردیدند. گروههای تجربی علاوه بر انجام تمرینات والیبال، به مدت 6 هفته، دو جلسه در هفته و هر جلسه 55-45 دقیقه در برنامه تمرینی پلایومتریک در محیط آبی یا خشکی شرکت کردند. میزان پرش عمودی و زمان اجرای دوی 40 متر سرعت قبل از شروع تمرینات، پس از 4 هفته و بعد از 6 هفته تمرین اندازه گیری شد. همچنین کوفتگی عضلانی در عضلات همسترینگ، چهارسر و دوقلو بعد از جلسه اول و بعد از 4 هفته تمرین و بعد از 6 هفته تمرین بلافاصله پس از تمرین، 24 ساعت و 48 ساعت پس از تمرین، با پرسشنامه استاندارد 10 امتیازی کوفتگی عضلانی اندازه گیری شد.
با استفاده از روش تحلیل واریانس برای اندازههای تکراری، مشخص شد که میزان پرش عمودی گروه APT بعد از 6 هفته تمرین، افزایش معنیداری نداشته است (05/0p>)، اما میانگین گروه آب 3/21 درصد در مقابل 77/0- درصدگروه کنترل و 081/0 درصد در گروه خشکی پیشرفت نشان داد. میانگین زمان دوی سرعت 40 متر بین گروهها در پیش آزمون، میان آزمون و پس آزمون معنیدار نبود(05/0p>). کوفتگی عضلانی بعد از جلسه اول ، بعد از 4 هفته و پس از 6 هفته تمرین در هیچ کدام از عضلات در هیچ یک از زمان های یاد شده در گروه آب معنیدار نبود (05/0p>). در مقابل گروه خشکی در جلسات مختلف، در ساعت-های آزمون گیری (0,24,48) و در عضلات متفاوت، میزان کوفتگی معنیداری را گزارش کرد. میزان کوفتگی در گروه آب از بلافاصله پس از تمرین و تا 48 ساعت بعد کاهش نشان داد(05/0p<)، در مقابل میزان کوفتگی گروه خشکی، بعد از 24 ساعت افزایش معنیداری را نشان داد (05/0p<).
هر چند نتایج این مطالعه، پیشرفت معنیداری را در متغیرهای اجرای گروه های تجربی نسبت به پیش آزمون و نسبت به گروه کنترل نشان نداده است، اما با توجه به پیشرفت عددی میانگین پرش عمودی گروه آب نسبت به پیش آزمون، و در مقایسه با دو گروه دیگر، می توان گفت که تمرینات پلایومتریک در آب احتمالاً میتواند سبب بهبود پرش عمودی والیبالیست های زن بدون ایجاد کوفتگی عضلانی شود.
اثر شش هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر میزان زمین خوردن زنان سالمند
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثر شش هفته برنامه تمرینی ثبات مرکزی بر میزان زمین خوردن سالمندان است. چهل زن سالمند (میانگین سن 98/5+20/66 سال) به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. یک هفته قبل از شروع پروتکل تمرینی، برای ارزیابی میزان زمین خوردن از آزمون تعادل برگ استفاده شد. آزمودنی ها بر اساس نمره کسب شده در پیش آزمون برگ به دو گروه خطر زمین خوردن کم (گروه 1)، خطر زمین خوردن زیاد (گروه 2) تقسیم شدند. سپس به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی پروتکل تمرینی ثبات مرکزی را به مدت 6 هفته و 3 جلسه در هفته انجام دادند. به این منظور از آزمون های آماری t مستقل و t وابسته و سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. نتایج نشان داد که در پس آزمون، گروه های تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروه های کنترل داشتند که این اختلاف معنی دار بود (05/0+ P). با توجه به یافته های تحقیق می توان گفت که تمرینات ثبات مرکزی ممکن است کنترل پاسچر و در نتیجه میزان زمین خوردن را در سالمندان بهبود بخشد. همچنین می توان نتیجه گرفت که اگر سالمندان در برنامه های آمادگی بدنی عمومی شرکت کنند، استقلال بیشتری در انجام فعالیت های روزانه خواهند داشت.