فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه سرعت راه رفتن ترجیحی (PWS) و هزینه انرژی راه رفتن در دامنه ای از سرعت ها بین زنان چاق و با وزن طبیعی می باشد. آزمودنی های این پژوهش را 19 دختر دانشجوی غیرورزشکار تشکیل می دادند که بر اساس شاخص توده بدن به دو گروه چاق (9 n= ،7/1±1/32= شاخص توده بدن) و با وزن طبیعی (10 n= ،4/1±4/21= شاخص توده بدن) تقسیم شدند. حداکثر اکسی ژن مصرفی آزمودنی ها با استفاده از پروتکل بروس اصلاح شده و توسط دستگاه گازآنالایزر تعیین شد. PWS آزمودنی ها در پیست دو و میدانی و در مسافت 70 متری اندازه گیری شد. هزینه انرژی آزمودنی ها در 6 سرعت راه رفتن (5/0، 75/0، 1، 25/1، 75/1 متر بر ثانیه؛ در دوره های 5 دقیقه ای و بین هر دوره 5 دقیقه استراحت) بر روی تردمیل توسط دستگاه گازآنالایزر اندازه گیری شد. از آزمون t مستقل برای مقایسه قد، توده بدن، توده بدون چربی، درصد چربی بدن، VO 2max و PWS دو گروه و از آزمون آماری تحلیل واریانس دو طرفه با اندازه-گیری های مکرر برای مقایسه هزینه انرژی استفاده شد. نتایج آماری پژوهش نشان داد که بین PWS (1/0±2/1 متر بر ثانیه در مقابل 1/0±3/1 متر بر ثانیه) و هزینه انرژی در این سرعت (6/0±4 ژول بر کیلوگرم بر متر در مقابل 6/0±7/2 ژول بر کیلوگرم بر متر) در دختران چاق در مقایسه با وزن طبیعی تفاوت معنی داری وجود ندارد. سرعت بهینه در دختران چاق برابر با 23/1 متر بر ثانیه و در دختران با وزن طبیعی برابر با 3/1 متر بر ثانیه بود که انرژی مصرفی در این سرعت های به ترتیب 87/2 و 75/2 ژول بر کیلوگرم بر متر بود. بر اساس PWS و سرعت بهینه تعیین شده مشخص شد که هر دو گروه به طور طبیعی سرعتی را اتخاذ می کنند که در آن هزینه انرژی حداقل می باشد.
تاثیر تمرین مقاومتی بر شاخص های التهابی سیستمیک در مردان مسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر تمرین مقاومتی بر شاخص های التهابی سیستمیک در مردان مسن. به همین منظور 20 مرد داوطلب سالم با دامنه سنی 60 تا 70 سال انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. برنامه تمرین مقاومتی به صورت دایره ای، به مدت 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با 50 تا 65% یک تکرار بیشینه بود. قبل و بعد از 8 هفته تمرین از همه آزمودنی ها در حالت ناشتا خون گیری (5 سی سی) به عمل آمد. با استفاده از آزمون آماری t مستقل و هم بسته نشان داده شد تمرین مقاومتی سبب کاهش معنادار CRP سرم و فیبرینوژن پلاسما در مردان مسن می شود (05/0P<). بنابراین، می توان گفت انجام تمرین های مقاومتی سبب کاهش شاخص های التهابی و احتمالاً کاهش خطر حوادث قلبی- عروقی بعدی در مردان مسن می شود.
تاثیر یک دوره اردوی آماده سازی بر پروتئین واکنشگرC – کاراته کاران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تعیین تاثیر یک دوره اردوی آماده سازی شش هفته ای بر پروتئین واکنشگر C – به عنوان یکی از پروتئین های التهابی فاز حاد کاراته کاران حرفه ای جوان انتخاب شده برای شرکت در مسابقات بین المللی جام فجر بوده است. 10 نفر کاراته کار پسر دعوت شده به اردو با وزن5±68 کیلوگرم سن 2±8/20 سال قد 4±175 سانتی متر و میزان چربی 2±6/7 درصد به طور داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. تمرینات به مدت شش هفته و شش روز در هفته در قالب اردوی آماده سازی انجام گرفت. بدین صورت که در سه هفته اول شدت و مدت تمرین فزاینده بود و تمرینات با رعایت اصل اضافه بار و در دو نوبت صبح و بعد از ظهر انجام گرفت. شدت جلسات تمرینی در هفته های چهارم و پنجم ثابت بود و دو جلسه در روز اجرا شد اما در هفته ششم تعداد جلسات تمرینی به یک جلسه در روز کاهش پیدا کرد. نمونه های خون از هر آزمودنی در سه نوبت شامل 24 ساعت قبل از شروع اردو بعد از گذشت سه هفته و شش هفته گرفته شد. نمونه خونی اول به دنبال 12 ساعت ناشتایی و 48 ساعت بی تمرینی و نمونه های دوم و سوم در حالت ناشتا و تقریباً 18-17 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی جمع آوری شد. برای تعین میزان کمی CRP از روش الایزا استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که غلظت CRPدر هر سه مرحله 24ساعت قبل از شروع اردو بعد از گذشت سه و نیز شش هفته در دامنه طبیعی قرار داشت. در طی سه هفته اول CRP افزایش114 درصدی نسبت به مقادیر پایه داشته است که این افزایش معنی دار نبوده و در طی سه هفته پایانی نیز به مقادیر اولیه بازگشت کرده است. بهطور کلی با توجه به نتایج تحقیق حاضر میتوان گفت که شش هفته تمرینات آماده سازی باعث پاسخ ملایم فاز حاد در کارته کاران حرفه ای می شود و تغییرات سطوح CRP در طی این مدت حاکی از آن است که شدت التهابات در این ورزشکاران خفیف بوده است.
مقایسه ی شیوع علائم سندرم پیش از قاعدگی در دختران ورزشکار دانشگاهی
حوزههای تخصصی:
تاثیر یک جلسه فعالیت شدیدِ کوتاه مدتِ معین بر برخی از عناصر خونی ورزشکاران پسر نخبه کاراته کا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد بر این است خون نقش مهم و قابل توجهی در فعالیت های بدنی و ورزش ایفا می کند که عبارتاند از: انتقال مواد تنظیم درجه حرارت بدن و حفظ تعادل اسیدی ـ بازی (PH). هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر یک جلسه فعالیت شدید کوتاه مدت منتخب بر برخی از عناصر خونی شامل گلوکز خون(BS) تعداد گلبول های قرمز (RBC) هموگلوبین (HGB)و هماتوکریت (HCT) ورزشکاران نخبه پسر کاراته کا بوده است. بدین منظور دوازده نفر از کاراته کاهای نوجوان و جوان (با میانگین سنی 8/1 ± 3/15 سال وزن 3/8 ± 55 کیلوگرم و قد 1/8 ± 166 سانتی متر) داوطلبانه به عنوان آزمودنی در این تحقیق شرکت کردند و به مدت سه دقیقه در قالب مسابقه رسمی و حساس دو به دو به رقابت و فعالیت پرداختند. از آزمودنی ها قبل و بلافاصله بعد از فعالیت بدنی شدید آزمون ضربان قلب و نمونه خون گرفته شد. پس از جمع آوری داده ها به منظور بررسی معنی دار بودن اختلاف بین میانگین های قبل و بعد از فعالیت از آزمون t ویژه گروه های وابسته در سطح معنی داری 05/0P ≤ استفاده شد. با بررسی یافته های پژوهش مشخص شده است که متغیرهای مورد مطالعه در پایان سه دقیقه فعالیت شدید کوتاه مدت افزایش معنی داری یافتهاند (05/0 ). به نظر می رسد این افزایش مربوط به مدت شدت و نوع فعالیت همچنین تغییر هورمون های تنظیم کننده گلوکز خون افزایش کاتکولامین ها و کاهش حجم پلاسما باشد.
بررسی عملکرد محور هیپوتالاموس - هیپوفیز - تیرویید پس از به کارگیری تمرین هوازی در دانشجویان با اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج مطالعات نشان می دهد که غده تیرویید و هورمون های آن نقش مهمی در سبب شناسی افسردگی ایفا می کنند. علاوه برآن، انجام تمرینات ورزشی هوازی منجر به تغییر معنی دار در غلظت هورمون های تیروییدی می گردد. در این مطالعه، تأثیر تمرینات هوازی بر عملکرد تیرویید و هورمون های مترشحه آن در بیماران افسرده بررسی شد. تعداد ۱۸۸ نفر دانشجوی پسر به صورت نمونههای در دسترس در آزمون اولیه شرکت کردند و از آزمون بک، جهت اندازه گیری میزان افسردگی آنان استفاده شد. از این تعداد ۵۲ نفر نمره افسردگی آزمون بک را بیش از ۱۸ کسب کردند که پس از جلسه توجیهی در ارتباط با چگونگی مطالعه، تنها ۲۵ نفر از این تعداد داوطلب شرکت در این تحقیق شدند. برنامه تمرینی شامل ۶۰ دقیقه بازی یا توپ در آب (شبیه واتر پلو) بود که ۳جلسه در هفته تکرار شد و به مدت ۷ هفته ادامه یافت. آزمون بک در چهار مرحله شامل دو ماه قبل از شروع تمرین، روز اول تمرین، هفته چهارم و هفتم تمرین به انجام رسید. آزمایش عملکرد تیرویید نمونهها نیز از طریق اندازه گیری تیروگلوبولین، هورمون محرک تیرویید، تیروکسین تام، شاخص تیروکسین آزاد، تری یودوتیرونین، تری یودوتیرونین برداشتی، در روز اول و هفته هفتم تمرین با روش رادیو ایمونواسی به عمل آمد. نتایج حاصله از آزمون بک نمونهها توسط روش آنالیز واریانس دادهها با اندازهگیری مکرر و ارزیابی عملکرد تیروئید نمونهها، توسط آزمون t تحلیل شد. میانگین نمره بک نمونه ها در روز قبل از شروع تمرین ۸/۸± ۱۹/ ۲۵، در هفته چهارم بعد از تمرین ۸/۸± ۰۸/۱۵ و در هفته هفتم ۲/۸ ± ۶۴/۱۱ بهدست آمد که کاهش معنی داری نسبت به روز اول تمرین را نشان میدهد. .نتایج آزمون عملکرد تیرویید در روز اول و هفته هفتم تمرین به ترتیب: تیروگلوبولین ۴/۴۴۶/۹۵ درمقابل ۴/۱۲ ۶/۷۴نانو گرم در میلی لیتر، هورمون محرک تیرویید ۰/۶۲۱/۳۵ در مقابل ۰/۴۰۱/۱۸میلی لیتر واحد در میلی لیتر، تیروکسین تام ۱/۳۶ ±۸۸/ ۸ در مقابل ۱/۱۶۸۲/۸۲ گرم واحد در دسی لیتر، شاخص تیروکسین آزاد ۰/۳۸ ± ۲/۵۸ در مقابل 30/0 52/2 گرم واحد در دسی لیتر، تری یودوتیرونین ۱۱/۵۱۰۱/۵ در مقابل ۱۷/۳۱۰۲/۴۷ نانو گرم در دسی لیتر، تری یودوتیرونین برداشتی۲/۳۶۲۹/۲۲ ٪ در مقابل ۵۴/۱ ± ۲۸/۶ ٪ بهدست آمد که پس ازآزمون، تفاوت معنی داری در نتایج آزمون عملکرد تیرویید مشاهده نگردید. به نظر می رسد که الگوی تمرین هوازی طراحی شده در آب می تواند به عنوان یک روش درمانی مؤثر مورد توجه قرارگرفته شود و در صورت انجام پژوهش های تکمیلی حتی به عنوان یک روش درمان جایگزین در برخی از بیماران مبتلا به افسردگی تحت نظارت پزشک بهکار رود. به علاوه، تمرینات ورزشی هوازی با سازوکارهای دیگری غیر از تغییر عملکرد محور هیپوتالاموس-هیپوفیز- تیرویید، نقش درمانی خود را در بهبود نمرات افسردگی ایفا مینماید.
پاسخ های متابولیکی و هورمون های آنابولیک در ورزش فزاینده دست و ورزش فزاینده پا در کاراته کاران
تأثیر فعالیت بدنی منظم هوازی بر تغییرات گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله خون و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ورزش و علوم زیست حرکتی سال ۱ بهار ۱۳۸۸ شماره ۲
10 - 16
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری دیابت می تواند تأثیرات منفی بر سلامت عمومی و احساس خوب بودن بیماران داشته باشد و میزان کیفیت زندگی بیماران دیابتی معیاری مناسبی برای بحث درباره زندگی شخصی و تحمل بار بیماری بر زندگی آنان است. هدف اصلی از این پژوهش تعیین تأثیر فعالیت بدنی منظم هوازی بر تغییرات گلوکز ، هموگلوبین گلیکوزیله و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع2 بود. مواد و روش ها: پنجاه و سه بیمار دیابتی نوع2 با دامنه سنی (11/6 ± 15/45 سال) و میانگین مدت بیماری 3 ± 5 سال به صورت هدف دار انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (27نفر) و کنترل (26نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی در یک برنامه فعالیت بدنی منظم هوازی شرکت کردند. برنامه تمرینی شامل 45 تا 60 دقیقه فعالیت هوازی با شدت 70- 60 درصد ضربان قلب ذخیره روی دوچرخه کارسنج سه بار در هفته و به مدت 8 هفته بود. پیش وپس از فعالیت بدنی منظم هوازی میزان گلوکز و هموگلوبین گلیکوزیله خون و حداکثر اکسیژن مصرفی (Vo2max) آزمودنی ها اندازه گیری شد. همچنین کیفیت زندگی آزمودنی ها درهر دو گروه توسط پرسشنامه SF – 36ارزیابی گردید.روش تحقیق از نوع نیمه تجربی بود و درتجزیه وتحلیل آماری اطلاعات از روش t مستقل استفاده شد. یافته ها: فعالیت بدنی منظم هوازی به مدت 8 هفته تأثیر معنی داری بر میزان کاهش گلوکز خون و افزایش حداکثر اکسیژن مصرفی و کیفیت زندگی بیماران دیابتی نوع2 داشت (05/0< p ). ولی برمیزان هموگلوبین گلیکوزیله تاثیر معنی داری مشاهده نشد (05/0< p ). نتیجه گیری: فعالیت بدنی منظم هوازی در این تحقیق برای بیماران دیابتی نوع2 می تواند نمونه ای از برنامه های ارتقاء سلامت بوده و در افزایش کیفیت زندگی و همچنین کاهش میزان قند خون بیماران دیابتی مؤثر باشد.
مقایسه میزان اکسایش چربی در دامنه شدت های فعالیت دویدن دانشجویان پسر غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر عبارت است از مقایسه میزان اکسایش چربی در دامنه ای از شدت های مختلف فعالیت دویدن تا شدتی از فعالیت بدنی (Fatmax) با حداکثر اکسایش چربی (MFO). 15 دانشجوی غیر ورزشکار دانشگاه گیلان با سن 2/2±3/21 سال، وزن 3/8±0/71 کیلوگرم، قد 1/4±5/172 سانتی متر، BMI 3/1±23 کیلوگرم بر مترمربع، چربی بدن 6/4±3/18 درصد، و ml/kg/min 2/4±8/38 max2VO، فعالیت دوی فزاینده ای با مراحل 3 دقیقه ای را روی نوارگردان اجرا کردند. در طول آزمون با استفاده از روش کالری سنجی غیرمستقیم میزان اکسایش چربی محاسبه شد. تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی، میزان اکسایش چربی در 7 سطح از شدت فعالیت مقایسه شدند. نتایج آزمون در هر نفر به منظور رسم نیمرخ شدت فعالیت- اکسایش چربی به کار رفت.
نتایج تحقیق نشان داد شدت Fatmax برابر است با 3/8±4/40 درصد max2VO معادل 0/8±3/52 درصد ضربان قلب بیشینه افراد. محدوده Fatmax در دامنه 3/5±8/31 و 0/8±46 درصد max2VO قرار داشت. سهم اکسایش چربی در تامین انرژی مصرفی با شدت 2/12±9/84 درصد max2VO مطابق با 5/5±1/90 درصد ضربان قلب بیشینه ناچیز است. به علاوه دامنه بین 5/6±6/49 و 5/9±4/58 درصد ضربان قلب بیشینه در محدوده Fatmax قرار دارد. به طور کلی، نتایج نشان داد با افزایش شدت فعالیت دویدن، میزان اکسایش چربی نیز تا حداکثر مقدار آن در شدت Fatmax بالا می رود. با این حال، در شدت های بالاتر از Fatmax، میزان آن افت می یابد.
تاثیر مکمل ال کارنیتین بر IL-6 و CRP طی یک دوره تمرینات شنا در شناگران مرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از مطالعه تاثیر مکمل ال کارنیتین بر سطوح ال کارنیتین آزاد، سایتوکین التهابی (6IL-)، و CRP متعاقب یک دوره تمرینات فزاینده شنا در دانشجویان پسر شناگر. بدین منظور 19 دانشجوی داوطلب شناگر دانشگاه ارومیه با میانگین سن 2/1±12/22 سال، وزن 2/7±1/72 کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 1/3±2/50 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (10نفر) و کنترل (9 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها مدت 6 هفته تمرینات فزاینده شنا (2000-3500 متر در روز، سه روز در هفته) انجام دادند؛ گروه تجربی (مکمل) روزانه 1000 میلی گرم مکمل ال کارنیتین خوراکی به مدت 6 هفته و گروه کنترل (دارونما) در مدت مشابه دارونما (نشاسته) مصرف کردند. نمونه های خونی به منظور بررسی سطوح ال کارنیتین آزاد، 6IL-، و CRP سرم قبل از شروع دوره و در پایان هفته ششم بعد از فعالیت جمع آوری شدند. نتایج تجزیه و تحلیل آماری داده ها که با آزمون t مستقل و وابسته انجام گرفت، نشان داد در گروه مکمل در پایان هفته ششم غلظت ال کارنیتین آزاد سرم نسبت به سطوح اولیه 27 درصد افزایش (01/0P≤) یافت که در مقایسه با گروه دارونما معنادار بود (001/0P≤). در گروه مکمل غلظت 6IL- و CRP سرم در پایان دوره نسبت به مقادیر قبل از شروع تمرینات تغییرات معناداری نداشت، ولی در گروه دارونما افزایش معناداری مشاهده شد. افزایش غلظت 6IL- و CRP در پایان هفته ششم در گروه دارونما در مقایسه با گروه مکمل از لحاظ آماری معنادار بود (02/0P≤ و 001/0P≤). به نظر می رسد مصرف مکمل ال کارنیتین باعث کاهش پروتئین های التهابی 6IL- و CRP سرم در شناگران می شود. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که مکمل کارنیتین عملکرد سیستم ایمنی و ضد اکسایشی ورزشکاران را بهبود می بخشد.
نیمرخ غرق شدن گردشگران در سواحل دریای خزر در طی سالهای 1385- 1380(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی الگوی رفتاری و دموگرافی غرق شدن در طی سالهای 1380 تا 1385 در سواحل دریای خزر در استان مازندران بوده است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کاربردی است. برای دریافت اطلاعات لازم جهت ثبت وضعیت دموگرافی افراد غرق شده از پرسشنامه استفاده شده و تجزیه و تحلیل یافتههای پژوهش نیز با استفاده از آمار توصیفی به وسیله نرم افزارهای آماری Excel 2003 و Spss 13 انجام گرفته است.
بر اساس یافتههای این پژوهش تعداد افراد غرق شده در طی سالهای 1380 الی 1385 وضعیت منحنی شکل را نشان میدهد. علیرغم کاهش تعداد افراد غرق شده به میزان 6/75 درصد در سال 1381 این روند در طی سالهای 1382 و 1383 به ترتیب نسبت به سال قبل از آن 2/34 و6/12 افزایش یافته است؛ اما در سالهای 1384 و 1385 این روند سیر نزولی پیدا کرده به نحوی که تعداد غرق شدهها در این دو سال نسبت به سال قبل از آن به ترتیب 1/28 و 5 درصد کاهش یافته است. یافتههای پژوهش نشان می دهد از هر 100000 نفر غرق شده در دنیا 50 نفر در سواحل استان مازندران جان خود را از دست می دهند. بر این اساس به نظر می رسد با آموزش مناسب و بهره گیری از ظرفیتهای طبیعی گردشگری دریای خزر بتوان خطرات آسیبی ناشی از غرق شدن که سلامت شهروندان و گردشگران را تهدید میکند را کاهش داد.
بررسی تفاوتهای رده های سنی از نظر فیزیولوژیکی و نتایج مسابقات جهانی در والیبال
حوزههای تخصصی:
تاثیر سه و پنج جلسه تمرین تداومی بر پروتئین واکنش دهنده C موش های ویستار با ژنوم 14848(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت HS-CRP، حساس ترین شاخص التهابی پیشگویی کننده بیماری قلبی – عروقی است. برای بررسی تاثیر دوازده هفته تمرین تداومی سه و پنج جلسه ای در هفته بر پروتئین واکنش دهنده C با حساسیت زیاد، 56 موش ها صحرایی ماده نژاد ویستار با ژنوم 14848 (با وزن 93/4± 6/325 گرم، سن 21 ماه که دست کم سه ماه از اتمام دوران باروی آنها گذشته بود) انتخاب و به طور تصادفی به گروه کنترل و گروه تمرینی تقسیم شدند. گروه های تمرینی به گروه های تمرینی تداومی 3 جلسه و 5 جلسه در هفته تقسیم شدند. برنامه تمرینی تداومی سه یا پنج جلسه در هفته به مدت 12 هفته با سرعت و مدت تعیین شده اجرا شد. خونگیری حالت ناشتایی در سه مرحله پیش آزمون و به دنبال شش و دوازده هفته تمرین انجام شد. مقادیر HS-CRP گروه کنترل پس از شش و دوازده هفته، افزایش معناداری داشت، در حالی که در هر دو گروه تمرین تداومی در شش هفته نخست تمرین، کاهش غیرمعناداری مشاهده شد که این کاهش در پایان هفته دوازدهم به لحاظ آماری معنادار بوده است. از سوی دیگر، بررسی تغییرات HS-CRP بین سه گروه نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو گروه تمرینی 3 و 5 جلسه ای در مقایسه با گروه کنترل وجود دارد، در حالی که این تفاوت بین دو گروه تمرینی معنادار نیست. باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت اگرچه درمجموع اثربخشی تمرینات 5 جلسه ای بیش تر از تمرینات 3 جلسه ای در هفته است، ولی برای مهار پاسخ التهابی، طول دوره تمرینی مهم تر از تعداد جلسات تمرینی در هفته است.
تاثیر دمای محیط بر تغییر ناشی از تمرین برونگرایی مقادیر پروتئین شوک گرمایی در دختران فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه هایی که سلول ها می توانند در قبال آسیب یا مرگ سلولی ناشی از هر گونه استرس از جمله ورزش مقاومت کنند سنتز پروتئین های شوک گرمایی(HSP) است. در حالی که مطالعات قبلی افزایش این پروتئین ها را به دنبال تمرین های استقامتی گزارش کرده اند این مطالعه به بررسی تاثیر دمای محیط بر پاسخ HSP72 دختران فعال به دنبال تمرین برونگرایی با وزنه میپردازد. پس از انجام مقدمات پژوهش 27 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی (سن 63/2±44/20 سال وزن 21/11±1/59 کیلوگرم حداکثر اکسیژن مصرفی21/5±84/36 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن در دقیقه) انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تمرین برونگرا با وزنه در محیط با گرمای ملایم (WHG) تمرین برونگرا در محیط طبیعی(WNG) و قرارگرفتن در معرض محیط با گرمای ملایم (HG) تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل چهار نوبت تمرین برونگرایی جلو بازو بود که دو نوبت آن با 25 تکرار با 50 درصد و دو نوبت نیز با 20-15 تکرار با 60 درصد یک تکرار بیشینه اجرا شد. خون گیری در شرایط مشابه در سه مرحله (پیش آزمون میان آزمون و 30 دقیقه پس از پایان آزمون) و به دنبال 14-12 ساعت ناشتایی شبانه از ورید پیش بازویی دست غیر برتر انجام شد. نمونه های خونی در چند نوبت به آزمایشگاه منتقل شدند و مقادیر HSP72 سرمی با استفاده از روش ساندویچ الایزا و مقادیر کراتین کیناز و کورتیزول نیز به ترتیب به روش آنزیماتیک و الایزا سنجیده شد. داده ها با استفاده از روش آماری مناسب شامل آزمون آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر t مستقل و آزمون های تعقیبی LSD و شفه در سطح 05/0 P≤ تحلیل شد. نتایج نشان داد افزایش مقادیر HSP72 در مرحله میانی در هر دو گروه تمرین برونگرا معنی دار و این افزایش در مرحله پسآزمون تنها در گروه WNG معنی دار بوده است. به علاوه تغییرات بین گروهی مقادیر این شاخص معنی دار نبوده است. بر اساس این یافته ها می توان گفت اعمال گرمای ملایم تاثیر قابل توجهی بر تغییرات ناشی از تمرین برونگرایی مقادیر پروتئین شوک گرمایی نداشته است.
بررسی اثر تداخلی تمرینات ترکیبی (قدرتی و استقامتی همزمان) بر قدرت و توان هوازی بیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج پژوهش های مختلف درباره اثر تداخلی تمرینات ترکیبی بر قدرت و توان هوازی بیشینه (VO2max) متفاوت است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر شش هفته تمرینات ترکیبی بر قدرت بیشینه و VO2max مردان غیرورزشکار بود. به این منظور 34 دانشجوی غیرفعال و سالم (با میانگین سن 18/1± 22 سال، قد 48/6 ±54/173 سانتیمتر و وزن 50/8 ± 01/65 کیلوگرم) داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند و به صورت تصادفی در یکی از چهارگروه استقامتی (10=n)، قدرتی (8 = n)، ترکیبی (8 = n) و کنترل (8 = n) قرار گرفتند.گروه استقامتی، برنامه تمرین استقامتی اینتروال بومپا (3 روز در هفته، 25 – 5/12 دقیقه، 70 – 50 درصد HRR) را به مدت شش هفته انجام دادند. گروه قدرتی، برنامه تمرینی قدرتی (3 روز در هفته، 3 ست / 6 حرکت، 85 – 70 %RM1) و گروه ترکیبی نیز از تمرینات استقامتی و قدرتی (تمرین استقامتی قبل از ظهر و تمرین قدرتی بعد از ظهر) را اجرا کردند. گروه کنترل در هیچ برنامه تمرینی شرکت نکردند. کلیه آزمودنی ها قبل و بعد از برنامه تمرینی آزمون های ارزیابی قدرت (حرکت لیفت با دستگاه) و VO2max (آزمون بروس) را انجام دادند. نتایج تحقیق حاضر با تی وابسته نشان داد، اجرای تمرینات ترکیبی به افزایش معنی دار قدرت (00/0=P) و VO2max (00/0=P) آزمودنی ها منجر شد. به علاوه، با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه بین توسعه VO2max در دو گروه استقامتی (18%) و ترکیبی (16%)، اختلاف معنی داری مشاهده نشد (95/0=P). بین مقدار افزایش قدرت بیشینه در گروه قدرتی (39%) و ترکیبی (31%) به لحاظ آماری اختلاف معنی داری مشاهده نشد (31/0=P). نتیجه این که اجرای تمرینات ترکیبی هیچ اثر تداخلی در افزایش قدرت و توان هوازی بیشینه نسبت به گروه های قدرتی و استقامتی نداشت.
اثر پیاده روی بر کیفیت، کمیت و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب در مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته برنامه پیاده روی بر کیفیت، کمیت و برخی پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب (TG، TC، HDL) در مردان سالمند بود. به این منظور 20 مرد سالمند سالم (با میانگین سنی 24/7±4/72 سال، قد 11/6 ±59/163 سانتیمتر و وزن 19/9±31/68 کیلوگرم) به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفره پیاده روی و شاهد تقسیم شدند. آزمودنی ها در گروه پیاده روی به مدت هشت هفته هر هفته سه جلسه و هر جلسه به مدت 45 – 30 دقیقه با شدت 75 – 60 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره روی نوارگردان تمرین کردند. کیفیت خواب آزمودنی ها توسط پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) و کمیت خواب توسط ثبت طول مدت خواب مفید شبانه آزمودنی ها ارزیابی شد. متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب نیز (TG، TC، HDL)، قبل و بعد از هشت هفته پیاده روی توسط نمونه گیری خون سنجیده شد. نتایج نشان داد که در گروه پیاده روی کیفیت خواب آزمودنی ها 31 درصد بهبود یافت و کمیت خواب نیز 45 دقیقه افزایش داشت که از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0P<). به علاوه، در گروه پیاده روی تغییرات TC و HDL بهبود معنی داری داشت (05/0P<). نتایج آزمون t مستقل هم نشان داد که کیفیت و کمیت خواب بین دو گروه پیاده روی و شاهد تفاوت معنی داری داشت (05/0P<). با این حال هیچ رابطه ای بین تغییرات کیفیت و کمیت خواب با تغییرات متغیرهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب مشاهده نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت هشت هفته پیاده روی کیفیت و کمیت خواب را به همراه برخی از پارامترهای فیزیولوژیک مرتبط با خواب در سالمندان بهبود می بخشد و به عنوان راهی برای درمان مشکلات خواب در سالمندان مفید خواهد بود.