فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نقش محصولات اطلاعاتی معرفی شده توسط کتابداران کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران بر اطلافرینی کاربران.<br /> روش شناسی: پژوهش کاربردی حاضر به روش پیمایشی–تحلیلی انجام شد. براساس جدول مورگان (با80% ضریب اطمینان) از میان 320 نفر از کتابداران کتابخانه ملی، 94 نفر با نمونه گیری تصادفی ساده به منظور تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند که درنهایت 92 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پژوهشگرساخته استفاده شد. روایی پرسشنامه نیز با استفاده از روایی محتوایی نشان داد که متخصصان در روش کیفی، روایی محتوایی را تأیید کردند و در بخش کمّی، ضریب نسبی روایی محتوایی برای هر یک از پرسش ها بالاتر از 49/0 گزارش شد. همچنین شاخص روایی محتوایی برای پرسشنامه نیز برابر 92/0 بوده است. پایایی آن نیز بر اساس ضریب آلفای کرونباخ برابر با 97/0 سنجیده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آمار توصیفی میانگین و آمار استنباطی آزمون تی تک متغیری» بهره گرفته شد.<br /> یافته ها: با توجه به نظر کتابداران نقش مؤلفه های محصولات اطلاعاتی بر اطلافرینی کاربران (61%)، محصولات اطلاعاتی بر راه اندازی پیشه های اطلافرینی (62%)، زیرساخت های اطلاعاتی و فناورانه بر اطلافرینی کاربران (64%)، و زیرساخت های فناورانه بر راه اندازی حرفه های اطلاعاتی (66%) است که همگی بیانگر آن است که معرفی محصولات اطلاعاتی توسط کتابداران بر اطلافرینی کاربران تا حد زیادی (در حدود 63%) نقش دارند.<br /> نتیجه گیری: با توجه به اهمیت کتابخانه ها به عنوان کانون فرهنگی- آموزشی در اشاعه فرهنگ کارآفرینی و کار اطلاعاتی باید کتابداران طوری آموزش داده شوند که بتوانند کاربران را با فناوری های روز آشنا کنند و کار با اطلاعات و نحوه استفاده و ارائه و عرضه اطلاعات و محصولات اطلاعاتی را به آنها آموزش دهند تا به اشتغال زایی و ایجاد کسب وکار الکترونیک و درنهایت درآمدزایی مستقل برای کاربران کتابخانه ها منجر شود.
روند رشد رویکرد تحلیل چهریزه ای در سازماندهی دانش: مروری صد ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد تحلیل چهریزه ای از اوایل قرن بیستم تاکنون روند رشد مستمری داشته است. هدف این مقاله مرور سیستماتیک پژوهش ها و مستندات طرح های سازماندهی چهریزه ای و نیز تقسیم بندی موضوعی و زمانی این مطالعات است. با مرور صورت گرفته، روند رشد و توسعه کاربردهای این رویکرد در ابزارهای سازماندهی و بازیابی اطلاعات شناسایی و پیشنهاداتی برای پژوهشگران آینده ارائه گردید. برای این منظور در گام اول، جست وجوی جامع در منابع و بررسی اولیه اسناد؛ در گام دوم، طبقه بندی و پالایش اسناد؛ و در گام سوم، طبقه بندی زمانی و موضوعی اسناد و تحلیل متون و شناسایی شکاف های موجود و در نهایت، پیشنهاداتی برای پوشش این شکاف ها صورت گرفت. حاصل تلاش های انجام شده قبلی، توسعه رده بندی های چهریزه ای، اصطلاحنامه ها و سرعنوان های چهریزه ای و نظام های بازیابی اطلاعات چهریزه ای بود که به طوری گسترده تا دهه 1990 میلادی ادامه داشت؛ اما بعد از آن با توسعه سیستم های کامپیوتری و وب، چهریزه ها نقش دیگری در بازیابی اطلاعات در پایگاه داده بر عهده گرفتند. در این دوره مجموعه ای از مدل ها، فراداده های چهریزه ای، رابط های کاربری چهریزه ای و آنتولوژی های چهریزه ای شکل گرفت و نرم افزارهای متعددی در این زمینه توسعه یافت. رویکرد تحلیل چهریزه ای از حدود اوایل قرن بیستم تا سال 1990 میلادی بر مبنای نظام منطقی (پیشینی) طبقه بندی علوم پیش رفته است. اما از آن سال به بعد، به دلیل گسترش توانایی های کامپیوتری و رشد نیازهای کاربران، دیدگاه منطقی جای خود را به دیدگاه محاسباتی و کاربرمدار (پسینی) سپرد. ایجاد ساختار چهریزه ها در محیط وب معنایی و ایجاد استانداردهای جدید، بهره برداری از روش های مؤثرتر درک رفتار کاربران و توجه به توسعه و تحول تاریخی علم، شکاف هایی است که هنوز نیاز به مطالعه و بررسی بیشتر دارد. پوشش این شکاف ها، تأثیر پایدار فرایند تحلیل چهریزه در آینده را نوید می دهد.
بررسی نقش اینفوگرافی در ارزیابی وب سایت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به محیط پویای امروزی و روی کار آمدن روز افزون وب سایت ها، اندیشه ی سنجش و ارزیابی آن ها نیز پدید آمده است. از طرفی کاربران وب سایت ها به دنبال دریافت خدمات و اطلاعات در زمان کمتر و با کیفیت و ماندگاری بالاتری هستند و دیگر صفحات راکد و ایستا را نمی پسندند. در همین راستا هدف پژوهش حاضر بررسی ملاک های ارزیابی وب سایت ها با تاکید بر استفاده از اینفوگرافیک (گرافیک اطلاع رسان) است. مدل ارائه شده در این پژوهش با استفاده از نمونه 311 تایی از کاربران برخی وب سایت های پربازدید ایرانی و روش حداقل مربعات جزئی (PLS) مورد اعتبار سنجی قرار گرفته است. یافته های حاصل از معادلات ساختاری برازش شده نشان داد که: 1) اینفوگرافیک به عنوان یکی از مولفه های ارزیابی وب سایت بر کیفیت وب سایت، رضایت مندی کاربر از وب سایت و تمایل او به بازگشت مجدد به وب سایت تاثیر مثبت و معناداری دارد. 2) کیفیت وب سایت تاثیر مثبت و معناری بر رضایت مندی کاربر از وب سایت و تمایل او به بازگشت مجدد به وب سایت دارد. 3) رضایت مندی کاربر از وب سایت سبب تمایل او به بازگشت مجدد به وب سایت می شود. 4) رضایت مندی کاربر از وب سایت و تمایل او به بازگشت مجدد به وب سایت تاثیر مثبت و مستقیمی بر تعهد و وفاداری کاربران نسبت به وب سایت دارد. افراد و مؤسساتی که قصد استفاده از وب سایت را به عنوان ابزار ارائه کالا و خدمات با کیفیت تر دارند، می توانند بر اساس نتایج این مقاله، میزان رضایت کاربران اینترنتی خود و همچنین میزان تعهد و وفاداری آنان را نسبت به وب سایت ها افزایش داده و زمینه های بازگشت مجددشان را فراهم کنند. همچنین نتایج این مقاله می تواند به صورت یک چک لیست برای ارزیابی وب سایت ها مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی مدل مفهومی پیاده سازی معنابخشی به خدمات ارائه شده در سامانه «گنج» پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربران نقش کلیدی در موفقیت سامانه ها و ارتقاء آنها برعهده داشته و اطمینان از رضایت آنان از اهمیت بسیار برخوردار است. این امر در مورد سامانه های پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) اهمیت بیشتری دارد؛ چرا که این کاربرانند که داده های مورد نیاز سامانه ها را فراهم آورده و از اطلاعات فراهم شده استفاده می کنند. لذا فراهم آوردن ابزارهایی که امکان تعامل بیشتر با کاربران و درک درست تری از اطلاعات فراهم آورده شده توسط سامانه ها را برای آنان ایجاد کرده و کمک کند تا سریع تر به پاسخ پرسش های خود دست یابند، ضروری است. یکی از روش های بهبود تعامل با کاربران، معنادار کردن اطلاعات مورد نیاز آنان است که از آن با عنوان معنابخشی یاد می شود. در این مقاله تلاش شده است تا با بکارگیری مفهوم معنابخشی و ادغام آن با مفاهیم موجود در طراحی سیستم های پشتیبانی کننده از جستجو، مدل مفهومی برای معنابخشی به خدمات ارائه شده در سامانه گنج ایرانداک طراحی شود. برای این منظور 9 سامانه خارجی و 6 سامانه داخلی، که وظیفه ای مشابه با گنج را دارند بررسی شده و مدل بهبود خدمات قابل ارائه در سامانه گنج از منظر معنابخشی در سه دسته خدمات قابل ارائه در کوتاه مدت، بلندمدت و خدمات نیازمند پژوهش بیشتر ارائه شد.
کاربردپذیری اصطلاحات غیرموضوعی مورد استفاده در نمایه سازی منابع علوم اسلامی در فرایند بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین کاربردپذیری اصطلاحات غیرموضوعی (عمومی) مورد استفاده در نمایه سازی منابع علوم اسلامی در فرایند بازیابی اطلاعات بود. ج امعه پژوهش را که با روش پیمایشی- تحلیلی انجام شد، کاربران نهایی پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی طراحی شده توسط پژوهشکده مدیریت اطلاعات و مدارک اسلامی تشکیل می دادند. در میان این جامعه، 50 نفر از پژوهشگران بر پایه نمونه گیری در دسترس از نوع هدفمند که با پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی آشنایی مناسبی داشتند و از آن استفاده می نمودند، انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، سه پرسشنامه طراحی شده توسط پژوهشگران بود. این پرسشنامه ها عبارت بودند از: نخست، پرسشنامه مربوط به میزان تجربه کاربران نهایی در استفاده از پایگاه مورد بررسی، دیگر، پرسشنامه تشریحی جهت دریافت بازخورد کاربران نهایی نسبت به فرایند بازیابی، و دو دیگر، پرسشنامه ای با پرسش های بسته برای ارزیابی نتایج جستجو بود که روایی آن ها توسط متخصصان ذخیره و بازیابی اطلاعات، و پایایی آن ها بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار استنباطی در جهت آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که استفاده از اصطلاحات غیرموضوعی (عمومی) برای بسط جستجو در پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی نتایج مطلوبی در بر داشته است. با این وجود، به گسترش اصطلاحات غیرموضوعی بر اساس نظرات و پیشنهادات کاربران نهایی عضو جامعه پژوهش نیاز است. همچنین همخوان با پاسخ کاربران به پرسش ها، بین اصطلاحات غیرموضوعی برگزیده و ناگزیده، روابط هم ارز مناسبی برقرار شده است. نتایج حاصل از این پژوهش بیان می دارد که توجه به کاربردپذیری اصطلاحات غیرموضوعی در فرایند بازیابی اطلاعات، نیز برقراری روابط هم ارز بین آن ها، افزون بر بهره گیری از اصطلاحات موضوعی (تخصصی)، می تواند نتایج مطلوب و مرتبطی را در زمان بازیابی اطلاعات به همراه داشته باشد.
بررسی میزان انطباق رفتار نگارشی نگارندگان و کاربران پایگاه های اطلاعات علمی فارسی با دستورالعمل های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ارتباط با پیوسته نویسی، نزدیک نویسی و جدانویسی کلمات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف کلی پژوهش حاضر شناخت میزان انطباق رفتار نگارشی نگارندگان و کاربران پایگاه های اطلاعات علمی فارسی با دستورالعمل های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی از نظر پیوسته نویسی، نزدیک نویسی و جدانویسی کلمات است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر طرح تحقیق ارزیابانه است. جامعه پژوهش حاضر را دو گروه تشکیل می دهد، یکی مدارک موجود در سه پایگاه اطلاعات علمی فارسی یعنی مگیران، مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری و اس.آی.دی؛ و دیگری دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی (94-93). ابزار پژوهش شامل دو سیاهه وارسی محقق ساخته بود. هر سیاهه شامل 12 مصداق (کلیدواژه) از مجموع قواعد گزینش شده دستورالعمل های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود که امکان رخداد جدانویسی، نزدیک نویسی و پیوسته نویسی آن ها در هنگام نگارش وجود داشت. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد رفتار نگارشی کاربران تنها در 23/25 درصد از موارد منطبق با قواعد دهگانه دستورالعمل های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود؛ و در مقابل، 76/75 درصد از کاربران این قواعد را نادیده گرفته بودند. رفتار نگارشی نگارندگان در 40 درصد از موارد مغایر با قواعد دهگانه دستورالعمل های فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود و در مقابل، 60 درصد از نگارندگان این قواعد را رعایت کرده بودند. از دیگر یافته های پژوهش این بود که باوجود آشنایی 62/6 درصد از کاربران با نحوه درج نیم فاصله از طریق صفحه کلید رایانه، درعمده قواعد دهگانه اغلب کاربران شکل نگارشی پیشنهادی فرهنگستان، یعنی نزدیک نویسی را رعایت نکرده بودند. اصالت/ارزش : به پشتوانه پژوهش حاضر و پژوهش های مشابه، فرهنگستان زبان و ادب فارسی می تواند ضمن آگاهی از سلیقه و گرایش نگارشی نگارندگان و کاربران محمل های الکترونیکی در زمان مواجهه با کلماتی که دارای چند شکل نگارشی هستند، نسبت به اولویت بخشی و سیاستگذاری جهت اصلاح یا بهبود دستورالعمل های نگارشی خط فارسی و در نتیجه محقق ساختن یک رسم الخط واحد و مورد پذیرش طیف گوناگون استفاده کنندگان گام بردارد.
نقش بازی های عروسکی در جذب کودکان به کتابخانه های عمومی روستایی: مطالعه موردی طرح «عروسک دانا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بیان نقش عروسک و بازی های عروسکی در جذب کودکان 3 تا 12ساله به کتابخانه عمومی روستایی است. همچنین این مقاله گزارشی پژوهشی از طرح عروسک دانا در کتابخانه حضرت ولیعصر (عج) روستای مبارک آباد استان قم ارائه می کند که به منظور ایجاد شوق مطالعه در کودکان در این کتابخانه انجام شده است. عروسک دانا به عنوان مخاطبی برای قصه خوانی و اجرای نمایش های عروسکی در کتابخانه است و با ایجاد فضایی صمیمی زمینه ای برای رشد تخیل کودک و شوق و انگیزه او به مطالعه را فراهم می کند. عروسک دانا آن عروسکی است که کودک دوستش دارد و برای داناکردن او قصه خوانی می کند و در برنامه های کتابخانه مشارکت فعال تری دارد. روش: این پژوهش به روش اقدام پژوهی (برنامه ریزی، اقدام، مشاهده و بازتاب) انجام شده است و در پی مشکل اساسی جذب مستمر مخاطب کودک به کتابخانه حضرت ولیعصر روستای مبارک آباد صورت گرفته است. با مطالعه پژوهش های صورت گرفته درباره انگیزه های مطالعه، کتاب درمانی، فعالیت های ترویج کتاب خوانی و نظایر آن، طرحی موسوم به «عروسک دانا» تدوین شده است. در مرحله اقدام این طرح، عروسک هایی در کتابخانه قرار داده شد و سپس از کودکان خواسته شد با عروسک های خود به کتابخانه بیایند و با خواندن قصه و داستان عروسک ها را دانا کنند. برای گزارش نتایج طرح، آمارها از نرم افزار سامان نهاد کتابخانه های عمومی استخراج شده و بازتاب های طرح ذکر شده است. یافته ها: در مرحله مشاهده، نتایج آزمون کای اسکوئر نشان می دهد با برنامه ریزی و اجرای طرح عروسک دانا برای کودکان، آمار عضویت و امانت آن ها نسبت به قبل افزایش یافته است، اما این افزایش برای اعضای بزرگ سال اتفاق نیفتاده است. اصالت/ارزش: اجرای طرح عروسک باعث جذب و افزایش امانت در کودکان شده است. این پژوهش گزارشی از اجرای یک طرح اقدام پژوهی توسط کتابداران برای کودکان را در محیط کتابخانه عمومی روستایی ارائه می دهد.
چقدر علم اطلاعات و دانش شناسی در اَسناد بالادستی حضور دارد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جلسه ای در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، پیش نویس سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت مورد بحث قرار گرفت و از گروه ها خواسته شد تا بر اساس دستور مقام معظم رهبری اگر پیشنهاد و انتقادی بر آن است ارائه شود. در کمیته علم اطلاعات و دانش شناسی هم قرار شد تا دوستان همکار نظرات خود را برای ارسال تهیه کنند. از مجموع نظرات، نکات زیر برجسته شد که بخشی از آن در این سرمقاله آمده است: نکته اول این که مقام معظم رهبری درخصوص این سند یادداشتی هشت بندی نوشته اند که در آن ضمن تقدیر از زحمات تهیه کنندگان سند، به لزوم همکاری و اظهارنظر همه علاقه مندان و خبرگان اشاره کرده اند. نکته دیگر، توجه ایشان در این یادداشت به زبان فارسی است؛ آنجا که ایشان برخلاف بسیاری به غلط واژه «پیشنهادات» را به جای «پیشنهادها» ننوشته اند. البته به کارگیری واژه «آرمان» با توجه به این که معنایش آرزو است با اهداف گفته شده هماهنگ نیست. سوم، توجه به آینده نگری است که امر بسیار مطلوبی است و کشوری که زنده است و امیدوار، حتماً برای فردا و فرداها برنامه دارد و برنامه می نویسد؛ اما نکته هشداردهنده این است که این اقدام نباید به ذکر کلیات ختم شود و مهم تر اینکه وضع موجود نادیده گرفته و هشدارهای لازم درمورد اصلاح وضع موجود کم رنگ شود. چهارم اینکه در اغلب سندهای بالادستی، طراحان از کلیات شروع می کنند و بعداً چنانچه مقدور باشد به برنامه توجه می شود. پیشنهاد این است دست کم یک بار از پایین به بالا برنامه ریزی شود، گرچه در آن هم توفیق چندانی نداشته ایم؛ چراکه برنامه ریزی هرساله کشور به اصطلاح از پایین به بالا است ولی کمتر با واقعیات تطبیق می کند و در اجرا همواره مشکل داشته است. بی شک برنامه ریزی برای آینده زمانی کارساز است که بر پایه های محکم علمی و عملی در زمان حال و با استفاده از تجارب گذشته صورت گیرد. قطعاً این اقدام در آغاز چهل سال دوم انقلاب با تکیه بر تجارب گذشته و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای قبلی و فعلی می تواند سودمند باشد. نکته دوم که قدری اختصاصی تر است نگاه کارشناسانه از منظر علم اطلاعات و دانش شناسی به این سند است. عدم حضور علم اطلاعات و دانش شناسی و یا مفاهیم مرتبط با آن در اَسناد بالادستی معلول دو عامل بسیار مهم است: اول، بحران هویت در خود رشته و خستگی بانیان و مدافعان آن برای معرفی آن به جامعه و دوم، ناشناخته بودن این رشته در نگاه مسئولان و طبعاً عدم توجه آنان به این حوزه برای استفاده از تخصص های موجود در آن، که این دومی هم به عامل اول برمی گردد. توضیح بیشتر این که در متن یادداشت رهبری تنها در بند هشتم از اصطلاح اطلاع رسانی یاد شده است که با توجه به عبارات پس و پیش آن به عملکرد سازمان های خبرپراکنی چون صداوسیما و مطبوعات مربوط می شود و ربطی به حوزه ما ندارد. در متن الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت هم هیچ جا از اطلاع رسانی و بازیابی درست اطلاعات خبری نیست. به نظر من، خوب بود دست کم در بخش آرمان ها از اطلاعات، جریان اطلاعات، ذخیره به منظور بازیابی درست اطلاعات، شفافیت اطلاعات، مستندسازی اطلاعات و امنیت اطلاعات اشاره ای می شد. متن آرمان ها بدین شرح است: آرمان های الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: ارزش های بنیادی فرازمانی و فرامکانی جهت دهنده پیشرفت است. مبنایی ترین این ارزش ها نیل به خلافت الهی و حیات طیبه است. اهم ارزش های تشکیل دهنده حیات طیبه عبارتند از: معرفت به حقایق، ایمان به غیب، سلامت جسمی و روانی، مدارا و هم زیستی با همنوعان، رحمت و اخوت با مسلمانان، مقابله مقتدرانه با دشمنان، بهره برداری کارآمد و عادلانه از طبیعت، تفکر و عقلانیت، آزادی مسئولانه، انضباط اجتماعی و قانون مداری، عدالت همه جانبه، تعاون، مسئولیت پذیری، صداقت، نیل به کفاف، استقلال، امنیت و فراوانی. اگرچه می توان گفت که اطلاعات و بازیابی درست آن بستر همه فعالیت های اجتماعی است، اما با گذشت چهل سال از انقلاب می بینیم که بدون توجه خاص به اطلاع و اطلاع رسانی به شیوه ای صحیح نمی توان از بازیابی درست مطمئن بود و در این صورت مشاهده می شود که تحقق بسیاری از آرمان هایی که به نوعی در قانون اساسی و سایر سندهای بالادستی وجود دارد عقیم می ماند و به نتیجه نمی رسد. در بند 48 تدابیر هم از اطلاعات و اطلاع رسانی می توانستند یاد کنند. متن آن به این شرح است: ارتقای نظارت رسمی، مردمی و رسانه ای بر ارکان و اجرای نظام و پیشگیری از تداخل منافع شخصیت حقیقی و حقوقی مسئولان و کارکنان حکومت و برخورد بدون تبعیض با مفسدان به ویژه در سطوح مدیریتی. در همه زما ن ها و به ویژه زمان ما که بحث اطلاعات و بازیابی سریع و صحیح آن نقشی عمده و اصلی در تصمیم گیری و اجرا دارد، عدم توجه به آن، خواه آگاهانه خواه ناآگاهانه، در پیشرف
تعیین خودکار معنای واژه های فارسی با استفاده از تعبیه معنایی واژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه کوچکترین واحد زبان است که دارای «صورت» و «معنا» است. واژه ممکن است بیش از یک معنا داشته باشد که باتوجه به کاربرد واژه در بافت زبانی، معنی دقیق آن مشخص می شود. گردآوری تمام معانی یک واژه به صورت دستی کار بسیار پرزحمت و زمان بر است. افزون بر آن، ممکن است معانی واژه با گذشت زمان دچار تغییر شود به این صورت که معانی موجود واژه کم کاربرد شود یا معانی جدید به آن اضافه شود. یکی از روش هایی که می توان برای تعیین معنای واژه استفاده کرد به کارگیری روش های رایانشی برای تعیین معنای واژه باتوجه به بافت زبانی است. در پژوهش حاضر تلاش می شود با ارائه یک الگوریتم محاسباتی، معانی واژه های هم نگاره فارسی باتوجه به بافت زبانی به صورت خودکار و بدون نیاز به ناظر انسانی تعیین شود. برای رسیدن به این هدف، از روش تعبیه معنای واژه در یک مدل فضای برداری استفاده می گردد. برای ساخت بردار واژه، از یک رویکرد مبتنی بر شبکه عصبی استفاده می شود تا اطلاعات بافت جمله به خوبی در بردار واژه گنجانده شود. در گام بعدی مدل پیشنهادی، برای ساخت بردار متن و تعیین معنای واژه، دو حالت جمله بنیان و بافت بنیان معرفی می شود. در حالت جمله بنیان، تمام واژه های جمله ای که واژه هدف در آن وجود دارد در ساخت بردار نقش دارد؛ ولی در حالت بافت بنیان فقط تعداد محدودی از واژه های اطرافِ واژه هدف برای ساخت بردار در نظر گرفته می شود. دو نوع شیوه ارزیابی درونی و برونی برای ارزیابی کارایی الگوریتم خوشه بندی به کار گرفته می شود. معیار ارزیابی درونی که محاسبه مقدار تراکم داده در هر خوشه است برای دو حالت جمله بنیان و بافت بنیان محاسبه می گردد. ارزیابی برونی به داده استاندارد طلایی نیاز دارد که برای این هدف، یک مجموعه داده شامل ۲۰ واژه هدف فارسی و تعداد ۱۰۰ جمله نشانه گذاری شده برای هر یک از این واژه ها تهیه شده است. براساس نتایج به دست آمده از ارزیابی درونی، تراکم خوشه ای حالت جمله بنیان با تفاوت معناداری بالاتر از حالت بافت بنیان است. با درنظرگرفتن دو شاخص V و F در ارزیابی برونی، مدل بافت بنیان به صورت معنادار کارایی بالاتری را نسبت به جمله بنیان و مدل های پایه به دست آورده است.
تحلیل موفقیت کنش اشتیاق کاربر در شبکه اجتماعی اینستاگرام نسبت به محتوا از منظرمشخصه های تصویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت تجربه کاربر در تعامل با اطلاعات در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شده است. پژوهش با بهره گیری از دو نظریه درگیر کردن (اشتیاق کاربر) و تجربه خوشایند در صدد بود به تحلیل مشخصه های تصویر و مضامین نهفته در پُرپسند ترین پُست های ارائه دهنده محتوای تخصصی و آموزشی در شبکه اجتماعی اینستاگرام بپردازد و میزان ربط این مضامین را با محتوای اختصاصی این صفحه ها مورد بررسی قرار دهد. این پژوهش با روش کیفی-اکتشافی با بهره گیری از تحلیل مضمون و نمونه هدفمند بر اساس رویکرد افزارسنجی رقابتی از راهبردهای پژوهش معماری اطلاعات انجام شد. تحلیل 270 پُست که در ردیف 9 مطلب ارسالی پُرپسند 30 صفحه مورد بررسی در سال 2017 بودند، نشان داد که استفاده از تصویر تصویر انسان، شخصیت های برجسته هنری، علمی و ادبی و طبیعت در بخش مشخصه های تصویر و مضامین خانواده، عشق، و مذهب در این پُست ها وجود داشتند. همچنین، بیش از 80 درصد محتوای پسند شده از سوی کاربران به موضوع اختصاصی صفحه های مورد بررسی اختصاص داشت. نتایج نشان داد که در محتوای موفق در درگیر کردن کاربر و ایجاد تجربه خوشایند در وی، مشخصه های تصویر مشترکی وجود دارد که در هنگام تولید محتوا باید به آن ها توجه کرد و آن ها را به کار گرفت. این مشخصه ها در این پژوهش مشخص شده اند. همچنین، 80 درصد محتوای موفق در کسب اشتیاق کاربر مرتبط با محتوای صفحه است که نشان دهنده توجه کاربران به تخصصی بودن صفحه مورد نظر است.
ارزیابی بلوغ مدیریت دانش با استفاده از مدل سازمان بهره وری آسیایی (مطالعه موردی: شهرداری تهران)
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سطح بلوغ و میزان آمادگی شهرداری تهران جهت استقرار مدیریت دانش و نیز بررسی وضعیت فرایندهای چرخه دانشی بر اساس مدل بهره وری آسیایی است. روش پژوهش، پیمایشی و نوع آن کاربردی می-باشد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سازمان بهره وری آسیایی و نیز سوالات تکمیلی استفاده شد. پایایی پرسشنامه از طریق آزمون آلفای کرونباخ با استفاده از نرم افزارSPSS 23 و میزان ضریب آلفای 95/0 محاسبه گردید. جامعه آماری پژوهش 250 نفر از مدیران و کارمندان متخصص فعال در حوزه منابع انسانی سازمان بودند که حجم نمونه با استفاده ازفرمول کوکران 150 نفر انتخاب شد. نتایج حاکی از آن بود، شهرداری تهران با کسب 99.51 امتیازدر سطح دوم از پنج سطح بلوغ مدیریت دانش قرار دارد. این بدان معنا است که سازمان پس از آگاهی از مزایای مدیریت دانش بر بهبود فرآیندهای کسب و کار و بهره وری، نسبت به آن اطلاعاتی را جمع آوری و نسبت به اهمیت آن احساس نیاز نموده است. همچنین نتایج رتبه بندی گروه های معیار نشان داد که بالاترین و پایین ترین امتیاز به ترتیب مربوط به معیارهای"فناوری اطلاعات" و "فرایند دانشی" است. تمرکز بر زیر فرایندهای چرخه دانشی، نظیر به کارگیری، نگهداری، تسهیم و خلق دانش حاکی از آن بود که سازمان بایستی برای بهبود وضعیت موجود، نسبت به پیاده سازی راهکارهایی همچون ایجاد یک ساختار مشخص برای راهبری مدیریت دانش (حمایت و پشتیبانی از فرآیندهای مدیریت دانش، توسعه فرهنگ به تسهیم و بکارگیری دانش) از طریق تشکیل انجمن های خبرگی، توسعه مدیریت دانش پروژه، جاری سازی ابزارهایی نظیر مستندسازی تجارب خبرگان، کافه-های دانش و... اقدام نماید.
بررسی نقش منتورینگ (ارشادگری) اسلامی در توسعه شایستگی های پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نقش مهم عاملان اطلاع رسانی و دانش شناسی در پیمایش و ارزیابی کم وکیف توسعه علم در سطوح مختلف نهادی و فردی، یکی از صلاحیت های لازم برای آن ها شایستگی پژوهشی است. در این راستا، تحقیق حاضر با هدف تعیین نقش منتورینگ اسلامی در توسعه شایستگی های پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر توصیفی- پیمایشی از نوع هم بستگی است. داده های مطالعه از 102 دانشجوی تحصیلات تکمیلی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در دانشگاه های تهران به روش نمونه گیری طبقه ای با لحاظ کردن مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی جمع آوری شد. برای اندازه گیری شایستگی های تحقیقاتی از زیرمقیاس های مهارت های انجام و مدیریت تحقیق و تفسیر و انتقال دانش پرسش نامه توسعه دانشجویان و برای گردآوری داده های مربوط به منتورینگ از پرسش نامه منتورینگ اسلامی (خاقانی زاده، تقوی و عبادی، 2019) استفاده شد. یافته ها: میانگین کل منتورینگ اسلامی 78/3 و شایستگی های پژوهشی برابر با 84/3 بوده است که بیانگر وضعیت مناسب دانشجویان است. نتایج حاصل از آزمون هم بستگی نشان می دهد که همه مؤلفه های نه گانه منتورینگ اسلامی به جز چالش انگیزی، مشاوره و معاشرت علمی رابطه معناداری با صلاحیت یابی پژوهشی دانشجویان دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر معناداری مدل بوده و نشان می دهد مقدار قابل توجهی از واریانس صلاحیت یابی پژوهشی دانشجویان توسط مؤلفه های منتورینگ اسلامی تبیین می شوند. اصالت/ارزش: مطالعه حاضر وضعیت عاملان حرفه ای آینده علم اطلاعات و دانش شناسی و پیش بینی پذیری آن را بر اساس یکی از راهبردهای تربیتی سازگار با شرایط فرهنگی حاکم بررسی کرده است.
معماری سامانه گراف دانش زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گراف دانش به عنوان یکی از بسترهای مهم جهت ورود به عرصه وب معنایی و توسعه ابزارهای پردازش زبان طبیعی شناخته می شود. تا کنون پایگاه های دانش مختلفی در زبان های متعدد ایجاد شده است اما فقدان چنین پایگاهی مختص به زبان فارسی در کاربردهای پژوهشی و صنعتی کاملا مشهود است. در این مقاله جامع ترین پایگاه دانش زبان فارسی به صورت عمومی و چند دامنه ای مشتمل بر ۵۰۰ هزار موجودیت و ۷ میلیون رابطه میان آن ها با عنوان فارس بیس ارائه می گردد که به صورت متن باز در دسترس است. منابع اطلاعاتی فارس بیس عبارتند از: اطلاعات ساخت یافته ویکی پدیا مانند جعبه های اطلاعاتی، جداول وب و همچنین اطلاعاتی که توسط ماژول استخراج گر رابطه از متن خام استخراج شده اند. موجودیت های گراف دانش در یک هستان شناسی برگرفته از دی بی پدیا و سفارشی شده برای فارس بیس، سازمان دهی شده است. به منظور پیوند جعبه های اطلاعاتی ویکی پدیا به هستان شناسی بیش از ۷۰۰۰ نگاشت میان الگوها و خصیصه های ویکی پدیا با هستان شناسی برقرار شده است. همچنین با روش های یادگیری ماشین و با نظارت خبرگان، قسمتی از هستان شناسی و تعدادی از موجودیت ها به فارس نت متصل شده اند. مدل داده ای گراف دانش فارسی بر اساس استاندارد وب معنایی و به صورت RDF پیاده سازی شده است بنابراین داده ها به صورت سه تایی در پایگاه دانش ذخیره شده و می توان از طریق زبان SPARQL پرس وجوهای معنایی را بیان نمود. در حال حاضر اطلاعات متنوعی به صورت ساخت یافته راجع به اشخاص مشهور، مکان های مهم، سازمان ها و شرکت ها، آثار ادبی و هنری، گونه های زیستی شامل گیاهان و حیوانات، رویدادها، زیست شناسی و اخترشناسی در این گراف قابل دسترسی است. به منظور خدمت رسانی به موتورهای جستجو یک سامانه جستجو روی موجودیت ها و گزاره های آن پیاده سازی شده است. فارس بیس از چهار جنبه صحت، فراخوانی، پوشش و تازگی اطلاعات مورد ارزیابی قرار گرفته که نتایج به دست آمده حکایت از غنی بودن آن دارد. بستر گراف دانش می تواند در کاربردهای بسیاری نظیر موتورهای جستجو، سامانه پرسش و پاسخ، بازیابی اطلاعات، پردازش زبان طبیعی، تشخیص موجودیت، مشابهت یابی متن و هر کاربردی که نیازمند موجودیت های فارسی و ارتباط میان آن هاست مورد استفاده قرار گیرد
نگرش فهرست نویسان ایرانی نسبت به فهرست نویسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی نگرش فهرست نویسان ایرانی نسبت به فهرست نویسی اجتماعی.<br /> روش شناسی: به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه پژوهشگر ساخته میان 123نفر از فهرست نویسان که با روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شده بودند توزیع و جمع آوری شد.علاوه بر آن، به منظور تأیید و تکمیل داده های فهرست نویسان، این نتایج با یافته های حاصل از مصاحبه با 11 نفر از صاحب نظران تکمیل شد.<br /> یافته ها: میانگین شاخص نگرش فهرست نویسان نسبت به فهرست نویسی اجتماعی به طور کلی 17/3 است که در بُعد عاطفی و عملی به ترتیب بیشترین و کمترین میانگین نمره را داشته است. تأثیر میزان رضایت از زندگی حرفه ای، میزان فایده مندی فهرست نویسی اجتماعی، میزان سرگرم کننده بودن فهرست نویسی اجتماعی، میزان تأثیرپذیری از گروه های مرجع، میزان پیروی فهرست نویسان از انتظارات مهم دیگران، امکانات رسانه ای فهرست نویسی اجتماعی، ارزیابی فهرست نویسان از سهولت یادگیری و استفاده از فهرست نویسی اجتماعی، و میزان تعلق گروهی بر نگرش فهرست نویسان سنجیده شد. به جز تعلق گروهی تأثیر سایر عوامل بر نگرش فهرست نویسان تأیید شد.<br /> نتیجه گیری: باید ویژگی هایی از فهرست نویسی اجتماعی به فهرست کتابخانه افزوده شود که برای کتابخانه مفید باشد، جنبه سرگرمی و لذت داشته باشد، یادگیری و کاربرد آن برای کاربران آسان باشد، و از تنوع امکانات وبگاه های فهرست نویسی اجتماعی برخوردار باشد.
چارچوب مفهومی موضوع های راهبردی فناوری اطلاعات (تحلیل اسناد راهبردی ملی و جهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسیدن به پیشرفت های قابل توجه در زمینه فناوری ها، از جمله فناوری اطلاعات و ارتباطات، یکی از موضوع هایی است که همواره در اسناد راهبردی، به ویژه در سند چشم انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 هجری شمسی به آن تأکید شده است. دسته بندی جامع موضوع های راهبردی فناوری اطلاعات در سطح بین المللی و ملی روشی است که می تواند بینشی مناسب برای تصمیم سازان و سیاست گذاران فراهم آورد. این نوع بازنمایی اطلاعات، از یک سو موجب توصیف و درک بهتر این حوزه خواهد شد و از سوی دیگر، تصویر کلی موضوع مورد مطالعه را در اختیار سیاست گذار قرار می دهد. هدف این پژوهش دستیابی به چارچوب مفهومی موضوع های راهبردی است که با استناد به مستندات راهبردیِ منتشرشده از سوی کشورها انجام شده است. بدین منظور، ۱۱۴ سند راهبردی فناوری اطلاعات با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و با رویکرد استقرایی سازماندهی و تحلیل شده است. یافته های این پژوهش بیش از 900 موضوع راهبردی فناوری اطلاعات را در بر می گیرد که در 16 دسته اصلی تجارت الکترونیکی؛ سازمان الکترونیکی؛ دولت الکترونیکی؛ سلامت الکترونیکی؛ یادگیری الکترونیکی؛ سایر نواحی کاربردی؛ فضای سایبری؛ اطلاعات و محتوای دیجیتال؛ منابع انسانی؛ صنعت فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ جامعه اطلاعاتی و دانشی؛ زیرساخت؛ قوانین، مقررات، و خط مشی ها؛ اصلاحات فناوری اطلاعات و ارتباطات؛ تحقیق و توسعه؛ و ارتباطات از راه دور قرار دارند. این مقاله به یک نگاه جامع و همه جانبه در زمینه راهبردهای فناوری اطلاعات منجر می شود.
شناسایی مؤلفه های موفقیت تولید محتوا در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام: پویش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مؤلفه های متعددی در موفقیت تولید محتوا در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام در ارتباط با محتوای تولیدشده و کاربر مؤثر هستند. پژوهش حاضر بر آن است که با استفاده از روش کیفی عوامل موفقیت تولید محتوا و جلب نظر کاربران (شامل مشخصه های محتوا، تولیدکنندۀ موفق آن، و شاخص های اثربخشی) را در شبکۀ اجتماعی اینستاگرام شناسایی کند. روش : پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوا و رویکرد اکتشافی و با استفاده از نظرات کاربران، بررسی تجربه های موفق، نظرات متخصصان و تجربۀ زیستۀ تولیدکنندگان محتوا انجام شده است. جامعۀ پژوهش شامل تمام صفحات آموزشی اینستاگرام و نمونۀ پژوهش شامل 30 صفحۀ اینستاگرام است که به صورت هدفمند و بر اساس رویکرد افزارسنجی رقابتی انتخاب شده اند. ابزار پژوهش، مطالعۀ مضامین صفحات اینستاگرام بود که مضامین مزبور از آن استخراج و سپس دسته بندی شد. اعتبار پژوهش با استفاده از روش سه سویه سازی ارزیابی و تأیید شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد عوامل موفقیت پذیرش محتوا از سوی کاربران شامل کیفیت، آگاهی بخشی، اعتبار، ارزش افزوده، تخصصی، انگیزه بخشی، سرگرم کنندگی منحصربه فرد بودن، مرتبط بودن، واقع گرایی، روزآمدی، خلاقانه بودن، قابلیت اجرا و اشتراک، و شخصی سازی است. شاخص های اثربخشی محتوا شامل تعداد دنبال کننده، بازخورد های کاربران در پست ها، داستان ها (استوری ها) و نمایۀ شامل میزان متوسط پسند، نظر، ذخیره کردن پست، به اشتراک گذاری، میزان درگیرکردن کاربر، میزان بازدیدها، میزان ارسال مطلب به صورت پیام خصوصی هستند. برخورداری از تعهد، خلاقیت، اعتبار، تخصص، هویت مشخص، مولد بودن و پرهیز از نسخه برداری، انتقادپذیر بودن، داشتن رفتار هوشمندانه، صبر و بردباری، روحیۀ همکاری و ارتباطات قوی، آشنایی با ابزارهای تحلیلی بستر ارائه و همسو بودن با تحولات و روزآمدسازی نیز از ویژگی های تولیدکنندۀ موفق محتواست. اصالت/ارزش: توجه به مجموع مؤلفه ها، چه در ارتباط با تحلیل محتوا و چه در ارتباط با تعامل کاربر با اطلاعات، در کنار یکدیگر و به کارگیری راهکارهای ارائه شده می تواند الگوی مناسبی برای موفقیت در تولید و اشتراک اطلاعات به دست دهد. در این پژوهش، روش جدیدی برای پژوهش دربارۀ محتوای آموزشی رسانۀ اجتماعی اینستاگرام به کار گرفته شده است.
مقایسه اثربخشی کتابخانه های عمومی وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای اثربخشی کتابخانه های عمومی شهر تهران وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی و سازمان فرهنگی هنری شهرداری انجام گرفته است. همچنین به بررسی وضعیت موجود کتابخانه ها و مقایسه آن ها با استاندارد کتابخانه های عمومی پرداخته است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و به روش پیمایشی است. این پژوهش از نظر گردآوری اطلاعات در دسته پژهش های آمیخته قرار می گیرد. برای محاسبه اثربخشی از پرسش نامه و از سیاهه ارزیابی جهت بررسی وضعیت موجود کتابخانه ها استفاده شده است. جامعة آماری این پژوهش، کتابخانه های عمومی شهر تهران است که بعد از نمونه گیری طبقه ای به طور تصادفی 19کتابخانه عمومی وابسته به نهاد کتابخانه های عمومی کشور و 30 کتابخانه وابسته به شهرداری انتخاب شدند. یافته ها: میزان اثربخشی کتابخانه های وابسته به نهاد بیشتر از کتابخانه های وابسته به شهرداری است. در کتابخانه های نهاد بین حجم مجموعه ، مدرک تحصیلی مدیر و میانگین اثربخشی در ابعاد کارکنان و منابع همبستگی مستقیم و معناداری وجود دارد. در کتابخانه های شهرداری بین مدرک تحصیلی مدیر، تعداد کتابداران متخصص، تعداد رایانه های قابل استفاده برای کاربران و کارکنان و میزان اثربخشی این کتابخانه ها رابطه معناداری وجود دارد. نتیجه گیری : باتوجه به نقش کتابخانه های عمومی در توسعه فرهنگی و اجتماعی و مدیریت چندگانه این کتابخانه ها در کشور ضروری است اثربخشی این کتابخانه ها که در راستای ارزیابی عملکرد آنهاست مورد سنجش قرار گیرد. زیرا دلیل اصلی سنجش اثربخشی نزدیک تر شدن به هدف نهایی و خاص هر کتابخانه و به عبارتی برنامه ریزی برای ارتقای وضعیت کتابخانه های عمومی است. یافته های پژوهش حاضر می تواند در شناسایی نقاط قوت و ضعف کتابخانه های عمومی همزمان بادرنظر داشتن استاندارد کتابخانه عمومی از یک سو و بررسی انتظارات و ادراک کاربران کتابخانه ازسوی دیگر، کمک کند.
طراحی و آزمون مدل رابطه علّی سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمون مدل رابطه علّی سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز است. روش شناسی: روش انجام پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مدل معادلات ساختاری (SEM) است که یک روش چند متغیری می باشد. پژوهش های زیادی در ارتباط با متغیرهای پژوهش حاضر انجام شده است که نشان دادند بین متغیرها رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. با توجه به مباحث نظری و نتایج پیشینه ها مدل پیشنهادی پژوهش ارائه شده است. در طراحی مدل پیشنهادی پژوهش، سواد اطلاعاتی متغیر مستقل، خودکارآمدی تحصیلی به عنوان متغیر میانجی و تفکر انتقادی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. در این پژوهش چهار فرضیه مربوط به اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیر سواد اطلاعاتی بر تفکر انتقادی در نظر گرفته شد. یافته ها: مقادیر شاخص های برازندگی مربوط به الگوی پیشنهادی پژوهش حاکی از آن است که اکثر شاخص های برازندگی در مدل پژوهش در حد مطلوب و تا حدودی زیادی قابل قبول است. در رابطه با فرضیه های مربوط به اثر مستقیم، یافته ها نشان داد که سواد اطلاعاتی اثر مستقیم و مثبت بر خودکارآمدی تحصیلی و همچنین تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز دارد. همچنین، در خصوص فرضیه های غیرمستقیم، یافته ها نشان داد که سواد اطلاعاتی از طریق خودکارآمدی تحصیلی اثر غیرمستقیم مثبت بر تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید چمران اهواز دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد برازش مدل پیشنهادی در حد مطلوب و قابل قبولی وجود دارد و تمامی فرضیه های پژوهش مورد تأیید قرار گرفت. براساس یافته های این پژوهش، می توان استدلال کرد که مهارت های سواد اطلاعاتی و یادگیری آن توسط دانشجویان تحصیلات تکمیلی به عنوان کلید یادگیری مادام العمر محسوب می شود که نقش زیادی در بالا بردن خودکارآمدی تحصیلی دانشجویان و افزایش مهارت های تفکر انتقادی این دانشجویان دارد. بنابراین، لازم است مهارت های سواد اطلاعاتی و آموزش آن به دانشجویان، بیشتر مورد توجه مؤسسات آموزش عالی و دانشگاهی قرار گیرد تا بتوانیم افرادی شایسته و توانمند برای جامعه تربیت کنیم.
ارزیابی شایستگی های مدیران کتابخانه های دانشگاهی: مطالعه ی موردی: کتابخانه های دانشگاه های شهرستان اهواز
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
91 - 112
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بر آن است تا ضمن ارائه ی الگوی مفهومی شایستگی های مدیران کتابخانه های دانشگاهی به ارزیابی شایستگی های مدیران کتابخانه های دانشگاهی شهرستان اهواز از دیدگاه کارکنان این کتابخانه ها بپردازد. روش پژوهش: این پژوهش که به صورت پیمایشی انجام شده، به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی و تحلیلی بود. جامعه ی مورد مطالعه شامل کلیه ی کارکنان کتابخانه های دانشگاهی شهرستان اهواز (91 نفر) بودند. در نهایت 68 پرسشنامه گردآوری و تحلیل شد (نرخ بازگشت 72/74 درصد). یافته ها: الگوی مفهومی شایستگی های مدیران کتابخانه های دانشگاهی در 7 دسته (فردی- رفتاری؛ اجتماعی- ارتباطی؛ اخلاقی- ارزشی؛ سازمانی- مدیریتی؛ بینشی- ادراکی؛ نوآورانه- کارآفرینانه و تخصصی) شناسایی شد. شایستگی های مدیران کتابخانه های دانشگاه های شهرستان اهواز از دیدگاه کارکنان این کتابخانه ها متوسط رو به بالا ارزیابی شده است. نتیجه گیری: با توجه به تحولات صورت گرفته ناشی از رشد فناوری های مختلف و حرکت بیش تر این کتابخانه ها به سمت دیجیتالی و الکترونیکی شدن، کتابخانه های دانشگاهی نیازمند مدیرانی هستند که علاوه بر دانش مدیریتی و تخصصی، از آخرین پیشرفت های فناوری آگاهی یابند و مهارت های سواد اطلاعاتی و سایر مهارت های نوآورانه و فناورانه را فراگیرند. اصالت اثر: عمده ترین مطالعات صورت گرفته برای مطالعه ی مدیران کتابخانه های دانشگاهی، به بررسی وضعیت عمکرد مدیریت این کتابخانه ها از ابعاد محدودی پرداخته شده است. این در حالی است که در پژوهش حاضر به ارزیابی شایستگی های مدیران کتابخانه های دانشگاهی اهواز از ابعاد مختلف پرداخته شده است. نتایج حاصل از این ارزیابی ها می تواند زمینه را برای برنامه ریزی در جهت رفع نقاط ضعف مدیران فراهم کند.
مقایسه اثربخشی سامانه های پیشنهاددهنده مقاله های مرتبط در پایگاه های وب آو ساینس و گوگل اسکالر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سامانه های پیشنهاددهنده ی منابع علمی با این هدف بوجود آمدند تا به کاربر منابعی را پیشنهاد دهند که به نیاز اطلاعاتی او نزدیک است. هدف اصلی پژوهش حاضر، مقایسه میزان اثربخشی سامانه های پیشنهاددهنده مقاله های مرتبط در پایگاه های وب آو ساینس و گوگل اسکالر در چهار حوزه موضوعی از دیدگاه کاربران است. روش:پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی از نوع مقایسه ای است. نمونه پژوهش به دو گروه نمونه انسانی و مقالات تقسیم می شود. نمونه انسانی شامل 120 نفر از دانشجویان مقطع دکتری بود. این افراد از ۴ حوزه موضوعی علوم انسانی، علوم پایه، فنی-مهندسی و کشاورزی و دام پزشکی بودند و از هر حوزه ۳۰ نفر. نمونه مقالات، 2400 مقاله مرتبط متشکل از 1200 مقاله مرتبط پیشنهاد شده در هر یک از دو پایگاه بود. داده های این پژوهش توسط دو ابزار پرسشنامه و نرم افزار شبیه سازی محیط پایگاه ها گردآوری شد. نتایج: یافته ها نشان داد از دید کاربران، سامانه پیشنهادهنده پایگاه های وب آوساینس و گوگل اسکالر در پیشنهاد مقاله های مرتبط اثربخش عمل نموده است، همچنین، بین اثربخشی مقاله های مرتبط در چهار حوزه تفاوت معنا دار وجود داشت و هر دو پایگاه در حوزه موضوعی علوم انسانی نسبت به سایر حوزه ها، کمترین تعداد مقاله های مرتبط و بیشترین تعداد مقاله های نامرتبط را به کاربران بپیشنهاد داده بودند. اصالت: علیرغم اهمیت سامانه های پیشنهادهنده مقاله ها، پژوهشی که اثربخشی سامانه های پیشنهاد دهنده مقالات مرتبط در پایگاه وب آوساینس و گوگل اسکالر را از دیدگاه کاربران مورد بررسی قرار داده باشد، مشاهده نشد.