فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۲٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقد ساختاری طرح روایی در داستان، روشی برای نقد داستان است. در این مقاله،
ابتدا تعریف روایت و ساختمان آن ارائه شده و سپس تمایز آن با عناصر زبانی مطرح می شود.
روایت، عنصری از داستان است که در حیطه زبان قرار ندارد و به عنوان جوهره و اساسِ
داستان، قصه، نمایش نامه و دیگر قالب های ادبی مربوط، ساختار محوری اثر هنری را
تشکیل می دهد. طرح روایی شامل مواردی از عناصر داستان می شود که در بررسی ساختمان
روایت اهمیت به سزایی دارند. طرح روایی در ساختارشناسی داستان بسیار اهمیت دارد و در
اینجا به منظور تحلیل طرح روایی و ساختار آن، عناصر طرح بررسی می شوند. ساخت شناسی
روایت موتیف های هنری داستان را آشکار می سازد و نحوة ارتباط مخاطب با داستان و
روایت از این دیدگاه مطرح خواهد شد. در پایان، روش و شیوه این نقد به صورت مستقل و
کاربردی ارائه می شود و اهمیت و ارزش این روش بررسی می گردد
بررسی «ساختار زمانی» در رمان ""چشمهایش"" علوی
حوزههای تخصصی:
«ساختار زمانی» نظریهای است که به چگونگی شکلگیری ساختار داستان به تأثیرپذیری از زمان می پردازد. در رمان چشمهایش، ارتباط علی و معلولی بین وقایع، با استفاده از عامل زمان برقرار می شود. بر هم خوردن توالی قراردادی زمان، باعث شده است این رمان شروعی از میانه داشته باشد. بازگشت های مکرر به گذشته در خاطرات فرنگیس، زمانی غیرخطی و مدور در رمان ایجاد کرده است. هر حادثة این رمان، مانند حلقه ای است که از یک نقطه شروع می شود (زمان حال و محیط مادی؛ اتاق فرنگیس) و پس از شرح ماجرا (بازگشت به گذشته) به همان نقطة آغاز (زمان حال) باز میگردد. به این ترتیب، نویسنده به نوعی در زمان داستانی، سنتشکنی میکند. هدف این پژوهش، بررسی «ساختار زمانی (زمان غیرخطی)»، در رمان چشمهایش است و هدف از انتخاب این موضوع، انطباق این نظریه بر گونة ادبی رمان است.
نقد روان شناختی آثار فروغ فرخ زاد بر اساس مبانی روا نکاوی فروید و آدلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
نوآوری های فرمی در آثار داستانی ربیع جابر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ربیع جابر نویسنده،رمان نویس وروزنامه نگار برجسته و مبتکر معاصر لبنانی است که آثارش به زبان های بسیار از جمله زبان فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. این مقاله ضمن معرفی مختصراین نویسنده، با بررسی هفت اثر داستانی او، شامل شای أسود، الفراشه الزرقاء، البیت الاخیر، رالف رزق ا... فی المرآه، تقریر میلیس، الاعترافات و بیریتوس مدینه تحت الارض، در پی شناساندن ابعاد خلاقیت اندیشه و ابتکار در آثار این او است و در چهار بخش نوآوری های شکلی این داستان ها را نشان می دهد. بخش اول تحت عنوان زبان و واقعیت، به جنبه های پسامدرنیستی و بازی های زبانی و موضوع فراداستان در آثار ربیع جابر می پردازد. بخش دوم با عنوان طراحی زاویه دید نو، خلاقیت های نویسنده را در پاره ای مفاهیم چون راوی مرده، راوی دوم شخص و.. مورد بررسی قرار می دهد. در بخش سوم ارتباط میان متنی آثار جابر با دیگر متون داستانی مانند رمان های فرانتس کافکا نشان داده می شود . بخش چهارم به تطبیق نگرش های پسا استعماری در داستان های ربیع جابر با نظریه های پسا استعماری هومی بابا اختصاص دارد.
بررسی دیالکتیک خدایگان و بندة هگل در مرگ یزدگرد اثر بهرام بیضایی و سارداناپولس اثر لرد بایرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند تکوین سبک زنانه در آثار زویا پیرزاد: تحلیلی بر پایه سبک شناسی فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره ویژگیهای زبانی آثار ادبی زنان دیدگاه های گوناگونی وجود دارد. در پژوهش حاضر بر ضرورت تحلیل سبکی آثار داستانی زنان به عنوان روشی برگزیده در تحلیل ویژگی های زبانی، ادبی و اندیشگانی این آثار تأکید شده است. در ادامه، برجسته ترین وجوه سبکی آثار زویا پیرزاد، با رهیافت سبکشناسی فمنیستی، بررسی و تحلیل شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد از نخستین اثر نویسنده یعنی مجموعه داستان مثل همه عصرها تا رمان عادت می کنیم، در سطوح مختلف متن (واژگان، جملات و سطح گفتمان) دیدگاه زنانه نمود یافته است. سیر تحول اندیشه که به تحول زبان منجر میشود، در آثار پیرزاد اینگونه است: در مجموعه داستانهای مثل همه عصرها، طعم گس خرمالو و یک روز مانده به عید پاک زنان اسیر روزمرگیاند و از خود ارادهای ندارند؛ در رمان چراغها را من خاموش میکنم جایگاه زن مورد پرسش قرار میگیرد و در رمان عادت میکنیم با تحول نقش زن به عرصه کنشگری و فعالیت اجتماعی، توصیفی دیگرگون از هویت زنانه در نقش فاعلی ارائه شده است.
صندوق خانة ایدئولوژی تأویلِ نشانه شناسی «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی...(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأویل و فهم هر اثر ادبی بر پایه نظریه های جامعهشناختی، نوعی تلفیق روش ها و ترکیب نگرش هاست؛ چنان که هم زاویه های تاریک اثر ادبی را روشن می کند و هم نظریه ها را به آزمون می گذارد. این مقاله رهیافتی است ساختاری و نشانهشناختی و تأویلی بر داستان کوتاه «گیاهی در قرنطینة» بیژن نجدی از مجموعه داستان یوزپلنگانی که با من دویده اند که بر اساس نظریة ایدئولوژی و گفتمان قدرت نوشته شده است. ابتدا، نگارنده نشانه های فرامتنی و متنی داستان را به تفکیک توصیف و تبیین کرده، سپس همة این نشانه ها را در شبکه ای از دلالت های متنی تأویل نموده و سرانجام کنش های معناساز و معناآفرین متن را با نظریة ایدئولوژی (مارکس، آلتوسر و ژیژک) و گفتمان قدرت (فوکو) همساز کرده است. هدف این مقاله، جدا از شناسایی ابعاد بینامتنی، ساخت های روایی، رمزگشایی نشانه های متنی و دریافت ساختار پنهان متن داستان «گیاهی در قرنطینه»، کوششی برای دست یابی به استعارة کلانی است که می تواند هستة مشترک مضامین داستانیِ یوزپلنگانی که با من دویده اند باشد؛ استعارهای که سلطه ایدئولوژی و توهمِ هویت، مستعارٌله آن است.
بررسی دلایل اجتماعی تشتّت روایات در باره پادشاهی همای چهرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای چهرزاد به روایت حماسه ملی نخستین پادشاـ زن ایرانی است که سرگذشتش آمیزه ای از افسانه، حماسه و تاریخ است. او دختر،همسر و جانشین بهمن اردشیر، پسر اسفندیار و پادشاه ایران بود. حضور همای در نقش پادشاهی و رهبری سیاسی کشور، حضوری غیر متعارف و چالش برانگیز بود. تکثر و اختلاف روایات در مورد او چون ضبط 8 نامِ متفاوت، هویت یکسان پدر و همسر، رها کردن فرزند در رودخانه، یافتن فرزند، اختلاف در پادشاهی و مدت سلطنت و حتی ساختگی بودن شخصیت و پادشاهی او، موضوعی قابل بحث در حماسه، تاریخ و مطالعات زنان ایران است. از این رو در این جستار عامل این پراکندگی آرا و اطلاعات ریشه یابی و با خوانشی نو نقشِ جنسیتی همای و نگرش و واکنش سنتی جامعه به این تغییرِ نقش بیان شده است. در این تحلیل به این نتیجه رسیده ایم که موقعیت اجتماعی همای به عنوان زن ـ پادشا سبب تکثر روایات و رویدادهای زندگی او شده است.
تحلیل ساختاری دو حکایت از بوستان سعدی بر اساس الگوهای تودوروف و برمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
نقد سیاست زدگی در رمان معاصر (مطالعه موردی رمان سیاسی «رازهای سرزمین من »)
حوزههای تخصصی:
رمان سیاسی یکی از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مؤلفه هایی خاص است که از دیگر جریان های داستان نویسی معاصر متمایز است. به دلیل ویژگی و ماهیت منحصر به فرد این نوع از داستان ها و تعامل نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، روش تحلیل گفتمان انتقادی، رویکردی مناسب در تحلیل این قسم از ادبیات داستانی است. این رویکرد بر هر دو جنبه صورت و معنای متن توجه دارد و در تحلیل متن ها ی ادبی، افزون بر جنبه های صوری و واژگانی، به عوامل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در شکل گیری متن مؤثرند؛ نظر دارد. از این رو صاحب نظران این رهیافت معتقدند که در تحلیل متن، صرفاً با عناصر لغوی تشکیل دهنده جمله، به عنوان عمده ترین مبنای تشریح معنی، یعنی زمینه متن یا همبافت سروکار نداریم؛ بلکه فراتر از آن، به عوامل بیرون از متن، یعنی بافت موقعیتی، فرهنگی، اجتماعی و غیره توجه داریم. «نورمن فرکلاف[1]» از نظریه پردازان تحلیل گفتمان انتقادی است که متون را در سه سطح توصیف[2]، تفسیر[3] و تبیین[4] بررسی می کند. این شیوه از تحلیل، در تبیین و کشف دیدگاه های فکری نویسندگان و رویکردهای سیاسی و اجتماعی آنان، روشی کارآمد است. چهارچوب نظری این پژوهش بر مبنای رویکرد تحلیلی فرکلاف شکل گرفته است. روش پژوهش، توصیفی– تحلیلی است و بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی می کوشد با تأمل و بازخوانش رمان «رازهای سرزمین من»، نوشته رضا براهنی که از برجسته ترین رمان های سیاسی پس از انقلاب اسلامی است، حوادث مهم و جریان ساز سیاسی ایران را با تأکید بر مسائل روانی شخصیت ها و عناصر برجسته حاضر در آن همچون نشانه شناسیِ عنوان، تصویرها و توصیف ها، شخصیت های داستان (کنشگر-کنش پذیر- راوی)، نحوه روایت پردازی، طرح و درون مایه برتر داستان و... بررسی و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که این رمان به عنوان یک متن ادبی با روش فرکلاف در تعامل با کردار گفتمانی و کردار اجتماعی و هژمونی غالب جامعه بوده و با گفتمان حاکم بر دهه شصت ایران تناسب نزدیکی دارد.
تحلیل ساختاری دو حکایت از بوستان سعدی براساس نظریة برمون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأملی در نقد ادبی
تحلیل کهن الگویی داستان رستم و اسفندیار
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای مهم نقد و بررسی آثار ادبی، نقد کهن الگویی یا اسطوره شناختی است که آن خود یکی از متفرعات نقد روان شناسی ژرفانگر به شمار می آید. این نوع رویکرد که بر پایة اندیشة روان پزشک سوئیسی، کارل گوستاو یونگ تکوین یافته، به بررسی و تحلیل عناصر ساختاری اسطوره که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، می پردازد. در نظر یونگ این عناصر نوعی تجربة همگانی است که به گونه ای در همة نسل ها تکرار می شود، و از راه قرار گرفتن در ناخودآگاه جمعی وارد سازمان روانی فرد می شود. کهنالگوهای یونگ در هر یک از داستانهای شاهنامه قابل بررسی است. در پژوهش حاضر برآنیم تا داستان رستم و اسفندیار را به عنوان پیکرة دادههای پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی مورد مطالعه قرار دهیم. در این تحقیق نشان می دهیم که لازمه خودیابی و یکپارچگی شخصیت این است که فرد مراحل دشوار سفر را بگذراند، سختی ها را تحمل کند، و بیاموزد که به راستی روزی بر چالش های جدی جهان حتی به همان شکل مبالغه آمیزی که تصویر ترس های اوست چیره خواهد شد و همین امر موجب غنای شخصیت او می گردد. این داستان هشدار می دهد که اگر کسی نتواند خود را به فردی مسئول در عالی ترین سطح بدل سازد، باید در انتظار پیامدهای مخرب و ویرانگری باشد. برآیند نهایی پژوهش آن است که هر یک از کهنالگوهای یادشده، تجلیات متعدد روان واحدی تلقی میگردند.
مفهوم دوره در مطالعات ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منتقدان ادبی، دوره ادبی را در روایت تاریخ ادبیّات ایده ای سامان بخش یافته اند. دوره ادبی در اصل برشی از زمان است امّا در تاریخ های ادبی و مباحث انتقادی، معانی ضمنی و متداعی دیگری نیز دارد. این معانی ثانوی را می توان مؤلّفه های دوره ادبی خواند. مهم ترین این مؤلّفه ها که به تنهایی یا در ترکیب های گوناگون به مفهوم برش زمانی افزوده می شوند، عبارتند از: روح زمانه، شرایط تولید ادبی، هنجارهای غالب، تغییر و تحوّل/ تکامل، تقابل های دوگانی، روایت ایدئالیستی فردی یا جمعی و مفهوم فضا/ مکان مندی.
روح زمانه و شرایط تولید ادبی، نظریّه های عرضه می کنند درباره عواملی بیرون از ادبیات که شکل گیری و تغییر دوره های عمومی و ادبی را مدیریت می کنند. تلقّی دوره به عنوان برهه ای از زمان که مجموعه ای از هنجارهای ادبی بر آن حکم فرماست، نوعی وحدت و انسجام درونی به دوره ها نسبت می دهد. دوره بندی برمبنای ایده تکامل زیستی/ اندام وار، هر دوره ادبی را با مرحله ای از حیات ارگانیسم زنده برابر می نهد. برخی منتقدان نیز دوره های ادبی را در چارچوب تقابل هایی دوگانی مانند کلاسیک و مدرن یا کهنه و نو درک می کنند. برخی نیز با کنار گذاشتن نگاه محدود سنّتی به دوره ها، جنبه ای مکانی برای دوره ادبی قائل می شوند.
در هر حال، دوره ادبی حاصل روایت ایدئالیستی فردی یا جمعی است و بیش از آن که یک مفهوم باشد یک ایده است، بیش از آن که به دانش مربوط باشد با اندیشه مرتبط است.
کلیدواژه ها: دوره ادبی، دوره بندی، نظریّه تاریخ ادبی، نظریّه ادبی.