فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر، نقد ادبی در کانون توجه قرار گرفته است و آثار ادبی از دیدگاه های مختلف بررسی شده اند. در میان شاخه های متعدد نقد ادبی، یکی از رویکردهایی که از آغاز سده بیستم به آن توجه شد، رویکرد بررسی ساختارگرایانه است که به سبب تلاش برای کشف الگو و نظامی از روابط و پیوندها، ارزیابی مفاهیم را ممکن می سازد؛ بدین ترتیب ساختارگرایی با حرکت از زبان به ادبیات و تحلیل ژرف ساخت آثار ادبی، الگوهای مناسبی برای بازخوانی و نقد آن ها به دست می دهد. از جمله این الگوها، نظریه رولان بارت ساختارگرای فرانسوی است. او در الگوی پیشنهادی خود ساخت مایه اساسی هر متن روایی را، دو عنصر «کنش و نشانه» می داند. محققان ایرانی، در دهه های اخیر به روش بررسی ساختاری متون ادبی، توجه بسیاری کرده اند و حجم قابل توجه از متون روایی کهن، زمینه ای را برای گسترش این نوع دیدگاه فراهم کرده است. یکی از این متون، کلیله و دمنه نصرالله منشی است و بررسی ساختاری عناصر روایی (کنش ها) در این اثر نشان می دهد نویسنده در داستان های خود طرح رفتاری و ساختار خاصی را در وضعیت های به ظاهر متفاوت و شخصیت های گوناگون تکرار می کند؛ بدین منظور پنج داستان از این اثر یعنی باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن که ریشه هندی دارند (به غیر از باب بازجست دمنه که ایرانی است)، انتخاب شد و پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که الگویی پیوندی میان ابواب هندی، باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن وجود دارد.
روان شناسی شخصیت زیدری نسوی بر مبنای ابعاد درونگرایی و برونگرایی
حوزههای تخصصی:
روان شناسی شخصیت مؤلفان آثار ادبی از زیرشاخه های دانش نوبنیان روان شناسی ادبیات است. این رویکرد پژوهشی تأثیر صفات شخصیتی نویسنده در شکل گیری ساختار درونی و بعد زیبایی شناختی اثر ادبی را مورد بررسی قرار می دهد. نفثه المصدور زیدری از منابع ارزشمند جهت بررسی از این منظر به شمار می رود. زیدری با خود افشایی و حضور ملموس در اثرش، امکان چنین جستاری را به دست محقق می دهد. در مقاله حاضر، شخصیت زیدری بر اساس نظریات دو روان شناس مشهور، یونگ و هالند، از بعد درونگرایی و برونگرایی مورد واکاوی قرار گرفته و ابعاد فرعی شخصیتی برونگرای اجتماعی، هنری، جست وجوگر، احساسی و شهودی و درونگرای حسی در شخصیت وی بازشناخته شد. همچنین تأثیر این صفات در ساختار درونی، بیرونی و بعد زیبایی شناختی اثر نیز بررسی گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زیدری از شخصیتی متعادل با تمایل بسیار به برونگرایی برخوردار بوده است. تیپ های شخصیتی برونگرای احساسی، برونگرای شهودی، برونگرای هنری، جست وجوگر، اجتماعی و درونگرای حسی در شخصیت او وجود دارد و در خلق اثرش تآثیر گذاشته است.
بررسی دامنه تأثیرگذاری شاهنامه بر پژوهش های خاورشناسان انگلیسی (ره یافتی تطبیقی بر بنیان ترامتنیّت ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریّة ترامتنیّت ژرار ژنت، گسترة تأثیرگذاری شاهنامه به عنوان اثری ملّی- میهنی بر پژوهش های خاورشناسان انگلیسی تحلیل و بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد از مجموع 65 اثر بررسی شده که متأثّر از شاهنامة فردوسی نگاشته یا ترجمه شده است، 16 مورد با روی کرد تقلیدی یا همان گونگی آفریده شده و 47 مورد با روی کرد دگرگونگی و تغییر تألیف شده است. این تغییرات شامل افزایش، کاهش، حذف، گسترش، جابه جایی و ترکیب است که به دلایلی مختلف پژوهش های بررسی شده را از پای بندی بر اصل متن دور کرده است. از میان شصت و پنج اثری که از خاورشناسان انگلیسی بررسی شده 5% با افزایش، 38% با کاهش،
3% با حذف، 50% با گسترش، 5% ترکیبی تألیف یا سروده شده است. در این دگرگونگی ها هیچ گونه جابه جایی صورت نگرفته است. بر همین پایه می توان آثار بررسی شده را دسته بندی کرد.
کهن الگوی زن در آثار غزاله علیزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روایت های داستانی معاصر، اسطوره سازوکاری ایدئولوژیک گرفته است. اسطوره بنا به کیفیّت تبیینی خود، در پی توضیح و کشف حقایق ناشناخته و ابتدایی، به ویژه امر لایتناهی و مقدّس است. از این رو، به ناچار خاصیّتی متناقض و مبهم به خود می گیرد، امّا روایت بنا به داشتن پیرنگ، انسجام و کلّیّت ، تلاشی برای ساختاربندی و پیکرسازی حوادث پراکنده است. پس وقتی اسطوره وارد روایت (به ویژه روایت های ایدئولوژیک) می شود، ناچار برای شفّافیّت معنای روایت، تبدیل به اشاراتی زبانی و تصویری می شود. غزاله علیزاده از جمله زنان داستان نویس است که اسطوره را در داستان های خود از طریق زبان و نماد به تصویر کشیده است. از این رو، در آثار وی، اسطوره بیشتر کارکردی هدفدار، فمینیستی و گاه تزیینی و آرایشی دارد. اینگونه نیست که اسطوره به پیرنگ داستان های وی خاصیّتی اسطوره ای داده باشد، بلکه اسطوره، حکم کاتالیزوری (واسطه ای) را دارد که از آن برای ایضاح، تتمیم و تکمیل مضمون روایت بهره گرفته است. در این مقاله تلاش شده است تا نوع پردازش، کارکرد و اهداف اسطوره در سه سطح زبانی، مضمونی و روایی در آثار علیزاده با تأکید بر کهن الگوی زن بررسی شود.
گوهر دریای راز (تحلیل ساختار روایی و بلاغی نعتی از مخزن الاسرار نظامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به نظامی در نعت اول مخزن الاسرار، ضمن به کارگیری قابلیت های ذاتی زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، واقعه ای تاریخی را به شیوه آشنایی زدایی، بازآفرینی کرده است. چینش کلمات به گونه ای است که واژه به واژه ابیات در محور افقی و عمودی، با یکدیگر تناسب آوایی و معنایی دارند تا نمودار انسجام متن باشند. نظامی در پی ساختاری است که با شگردهای بلاغی، بر بُعد ادبی و عاطفی کلام بیافزاید و به شیواترین وجه، حضرت رسول - صلی الله علیه و آله - و سلم را وصف نماید. روایت این اثر، با داشتن تم جذّاب، شخصیت پردازی محدود که بر یک حادثة اصلی تمرکز دارد؛ شبیه داستان های مینی مال امروزی است؛ ولی با حضور پررنگ راوی، براعت استهلال و نتیجه گیری پایانی آن، ساختار روایی کهن را به یاد می آورد. این روایت، از پیرنگی مستحکم برخوردار است. بر خلاف موضوع تلخ آن، لحن کلام، نرم و شیرین است، علل این ناهمخوانی بدین شرح است: 1) وزن شعر (بحر سریع) که شاد و پرتحرک و پویاست؛ 2) درون مایه این اثر که بر تسلیم و شکرگزاری است.
نشانه معناشناسی زاویه های دید در داستان صلح براساس نظریة ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
بررسی تداوم زمان در منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه آرش کمانگیر، یکی از شاهکارهای برجسته در حوزه منظومه های روایی است. سیاوش کسرایی با به کارگیری شگردهای زمان روایی، اسطوره آرش را در حوزه ادب معاصر تا ابد زنده نگه داشت. این جستار با بررسی تداوم زمان در این منظومه و انواع شگردهای روایی در بخش تداوم که دربرگیرنده حذف، درنگ، چکیده و صحنه می شود، بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته و در نهایت از داده های به دست آمده، نتیجه گیری شده است. در این منظومه، بیش از همه از شگرد حذف، استفاده شده است. پانزده مورد حذف در کلّ منظومه، بیانگر اهمیّت و عدم اهمیّت برخی رویدادها نسبت به دیگری است. همچنین این عامل بیانگر صدا، انگیزه و محرّک اصلی راوی آن است. بیشترین شگرد روایی تداوم از آن حذف است امّا از هشت مورد توصیف، پنج مورد چکیده و صحنه نیز بهره گرفته شده است. هر چند که بسامد حذف از توصیف بیشتر است امّا در نهایت اعمال توصیفات ایستا و مقتدرانه بر حذف ها و چکیده ها می چربد. دو شگرد حذف و چکیده با ابزار دیگری تحت عنوان ایجاز با یکدیگر خلط شده و سبب شتاب مثبت در رویدادهای بی اهمیّت یا کم اهمیّت روایت شده اند. توصیفات اغلب برای آشناسازی خواننده با فضا و صحنه است. هر چه توصیف یک رویداد طولانی تر است، نشان دهنده اهمیّت آن رویداد در پیکره کلّ روایت است. اهمیّت سرعت/پویایی رویدادها سبب تمرکز ما بر برخی رویدادها می شود و بی اهمیّتی نسبت به برخی رویدادها. بسامد مکرّر و توصیفات در نهایت سبب بخشیدن شتاب منفی به روایت شده اند.
تطبیق نظریة جامعه شناسی با ساختار ادبی- اجتماعی رمان های سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد جامعه شناختی رمان که یکی از انواع پرکاربرد نقد ادبیات داستانی است، بر اساس پیوند میان ساختارهای اجتماعی و ساختار ادبی، قرائتی جامعه شناسانه از متن ادبی ارائه می دهد. این مقاله به روش تطبیقی به بررسی ویژگی های اجتماعی، کنش های معنادار فاعلان جمعی، درون مایه های اجتماعی تکرارشونده، شناخت جایگاه طبقاتی نویسنده و بازتاب آن بر پیرنگ و شخصیت های رمان، ارتباط و تناظر میان ساختار ادبی و ساختار اجتماعی در رمان های دانشور پرداخته است. زنان آثار دانشور، از هر دو طبقة اجتماع، «اشراف و محروم» و از آدم های دور و بر خودش انتخاب شده اند. او در رمان های متأخر خود، شخصیت های زن را از میان دانشجویان و قشر دانشگاهی برگزیده است. سووشون سکوی پرتاب نویسنده برای حرکت در مدار واقع گرایی بوده و دانشور خط عزیمت اندیشة زری را از فردگرایی تا جامعه گرایی و از انقیاد تا عصیان ضد روزگار خود و از زنی احساساتی و منفعل تا مرز زنی منطقی و فعال و از عامیانه اندیشی تا پهنة اندیشه های فلسفی و اجتماعی پیگیری کرده است. در نتیجه از دیدگاه جامعه شناسی، عواملی مانند تحولات اجتماعی، انقلاب بیرونی و درونی و ارتباط و تناظر ساختار ادبی و ساختار اجتماعی بر آفرینش و تحول شخصیت های رمان های دانشور تأثیری به سزا داشته است.
نشانه شناسی عناوین رمان ""سه گانه ی"" نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام ""عنوان پژوهی"" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار دهد و به این مسأله مهم بپردازد که غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.
بررسی تحلیلی ساختار روایت در شعر «مسافر» بر اساس الگوی ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ریخت شناسی از جمله نظریه هایی است که در زمینه تحلیلِ ساختاری آثار ادبی بسیار کارآمد است. اهمیت این نظریه سبب شد تا با رویکرد به آن، شعر «مسافر» از سهراب سپهری به لحاظ شکل شناختی مطالعه شود. این پژوهش به طور کلی شامل دو بخش است؛ بخش اول، به بیان مباحث نظری و اصول تئوری ریخت شناسی و الگوی ولادیمیر پراپ در تحلیلِ آثار ادبی می پردازد. همچنین، اصطلاحاتِ مربوط به این نظریه از قبیل «خویشکاری»، «نمودگار» و «حرکت» شرح داده می شود. در بخشِ دوم، عناصر ریخت شناسیِ شعر و ارکانِ موجود در آن در قالب جدول هایی ارائه می شود. افزون بر آن، نگارنده تحت عنوان تحلیل ریخت شناختی «مسافر»، با توجه به الگوی ساختاری پراپ و بافت تاریخی آن به ارائه تحلیل کلّی از این شعر می پردازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد عناصر ریخت شناختی و ساختار این شعر، علاوه بر برخی شباهت ها با الگوی روایی پراپ، ساختاری مستقل دارد که آن را باید در چارچوب تفاوت های جامعه ایران و روسیه تحلیل کرد.
تحلیل کهن الگوی «خویشتن» در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کهن الگو های یونگ «خویشتن» است که بیانگر یک نمونة خداگونه در آفرینش انسان است و رسیدن به این نمونة خداگونه، غایت رشد او را نشان می دهد. عطار با کمک مصداق های گوناگون کهن الگویی خویشتن در یک مسیر ماندالایی از خود تا خود مثالی به بیان نهایت رشد و ادغام در ترکیب عالی تری می پردازد که در عرفان به مقام فنا تعبیر می شود و یونگ آن را «حل شدن من در خویشتن» تعبیر می کند. عطار این فنا را در افعال الهی می داند ؛ زیرا سی مرغ تنها در فعل الهی (خویشتن) غرق شدند نه در ذات الهی، و یونگ آن را تکامل در ناخودآگاه فردی می داند. یونگ مانند عطار معتقد است که خویشتن (سیمرغ) هیچ گاه جای خدا را نمی گیرد؛ گرچه ممکن است پیمانة فیض الهی باشد. گوناگونی نمودهای کهن الگوی خویشتن در منطق الطیر بیانگر آن است که راه های معرفت بی شمار اما حقیقت یکی است و عطار این اندیشة فلسفی – عرفانی – روان شناختی را در نهایت ایجاز در تمثیل سی مرغ نمود سیمرغ تعبیر نموده است که سیمرغ «خویشتن یا صورت الهی» سی مرغ است که بر اساس نظریة فرایند فردیت یونگ، سیر تحول شخصیت سالکان از من (سی مرغ) به خویشتن (سیمرغ) تحقق یافته است.
تحلیل کهن الگویی حکایت «الملک و البراهمه» کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کهن الگو از مکتب روان شناسی کارل گوستاو یونگ برگرفته شده است. یونگ، تصاویر و رسوبات روانی و آگاهی های ارثی موجود در ناخودآگاه جمعی را کهن الگو (آرکی تایپ) می نامد؛ به عبارت دیگر، کهن الگو، طرح کلی تجارب و رفتارهای مکرر اجداد و نیاکان بشر است که در ناخودآگاهی جمعی ریشه دارد. کهن الگوها در قالب نماد یا به شکلی نمادین در بسترهایی مانند اسطوره، حماسه، داستان، رؤیا و اوهام آشکار می شوند یا در آثار ادبی ظهور می یابند. از مهم ترین کهن الگوها می توان به «آنیما»، «آنیموس»، «پیر دانا»، «سایه»، «نقاب»، «تولد دوباره» و «فردیت» اشاره کرد. کلیله و دمنه کتابی مشحون از داستان های تمثیلی (تمثیل های حیوانی) است که به دلیل وجهه اساطیری، برخی از آن ها را می توان از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی کرد. یکی از این داستان ها که صبغه اساطیری و نمادپردازانه بر آن غالب است، حکایت «الملک و البراهمه» از باب شانزدهم این کتاب است. این داستان به دلیل افسانه ای بودن و نیز داشتن سلسله ای از رؤیاها، ظرفیت تحلیل کهن الگویی را دارد؛ در این پژوهش، کهن الگوهایی چون «سایه»، «آنیما»، «نقاب»، «پیر دانا» و «فردیت» در حکایت یادشده بررسی شده است. بر این اساس به اجمال می توان چنین تأویلی از داستان به دست داد: هبلار شاه که دچار گونه ای روان پریشی شده است، از طریق رؤیا به ناخودآگاه خویش راه می یابد و پس از رویارویی با آنیمای خود، به یاری آنیما و راهنمایی پیر دانا، از پریشانی می رهد و به «خود» (من راستین) نایل می شود. شاه فرایند فردیت و مسیر خودیافتگی را با رؤیا آغاز می کند؛ سپس به پیشنهاد ایران دخت، نزد کارایدون، معبر حکیم فرستاده می شود و در پایان با درایت و ارشاد وزیر دانای خویش، از غم و روان پریشی می رهد.
نقد جامعه شناختی نمایشنامه چهارصندوق بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه چهارصندوق نوشته بهرام بیضایی با درون مایه سیاسی _ اجتماعی در دهه چهل یکی از مناسب ترین نمونه های آثار این نمایشنامه نویس برای نقد جامعه شناختی ادبیات است. نقد جامعه شناختی ادبیات با ایجاد پیوند میان اثر ادبی و جامعه توانسته جایگاه و اهمیت خود را در میان انواع نقد نشان دهد و در حال حاضر یکی از روش های سودمند و کاربردی در بررسی آثار هنری به شمار می رود. روش مورد استفاده در این نوشتار روش ساختگرای تکوینی لوسین گلدمن است که ارکان و اصولی قابل ارتباط و تعمیم پذیر دارد. با بهره گیری از این روش، نمایشنامه براساس شخصیت ها که هر کدام نماینده طبقه ای خاص از مردم جامعه هستند، تحلیل شده و نهایتاً مشخص می شود که چگونه بهرام بیضایی با نگاه موشکافانه، دریافت خود را از حوادث اجتماعی و سیاسی که در بستر تاریخ معاصر در جریان است، در قالب یک اثر هنری متعهد و جهت بخش به مخاطب ارائه می دهد و در نقش منتقد اجتماعی باعث گسترش آگاهی جمعی می گردد.
کاربرد آرای پیرس در مطالعة نشانه های الفبایی دیوان شاعران (مطالعة موردی: دیوان انوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله ی حاضر، نگارنده، نخست جنبه های نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس را تبیین می کند، آن گاه بر پایه ی آرای وی به نشانه شناسی نگرش های الفبایی انوری می پردازد و همه-ی سروده های حروفی او را گزارش و تحلیل می کند. نظریّه ی نشانه شناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، امّا از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجه ای علمی تر را میسّر می کند. در این پژوهش، سه گانه های مشهور شمایل، نمایه و نماد پیرس و فرآیند تکامل نشانگی آن ها در دیوان انوری بررسی شده است. فرآیندهای نشانگی متفرّد، خطّی و متداخل، سه گونه ی سیر نشانگی هستند که نگارنده آن ها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه می گیرد که نشانه های شمایلی، بسیار بیشتر از نشانه های نمایه ای و نمادین با بلاغت سنّتی زبان فارسی مشابهت دارند؛ همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.
تقابل های دوگانه در غزلیات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان شناسی و نشانه شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می شود. بررسی تقابل های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می شود. این مقاله به بررسی تقابل ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می دهد. مهم ترین دلایل توجه عطار به تقابل های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی شناختی و موسیقایی. به هرروی، تقابل های دوگانه یکی از شاخصه های سبکی غزل های عطار به شمار می آید که کارکرد معنایی و زیبایی شناختی دارد.
رویکردی نوین در روایت شناسی شناختی بر اساس فضاهای ذهنی روایی و الگوی ان ام اس بی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر که بخشی از پژوهشی گسترده در مورد کاربست نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل متون روایی است، در پی آن است که یک تحلیل شناختی نوین و روش مندی از متن روایی به دست دهد و در پی ارائه پاسخی برای این پرسش در زبان شناسی شناختی باشد که چگونه فرایندهای زبانی مختلف می توانند در پیدایش «داستان نوظهور» در یک متن روایی به کار روند. نخستین و اساسی ترین گام در رسیدن به این هدف، ارائه الگویی شناختی-تحلیلی است که فرایندهای شکل گیری معنا را در متون روایی بررسی کند. در این راستا، نظریه فضاهای ذهنی فوکونیه (۱۹۹۷، ۱۹۹۴، ۱۹۸۵) و روش شناسی دنسیگر بر پایه آن (۲۰۱۲، ۲۰۰۸)، استدلال های محکمی در مورد فرایند معناسازی در گفتمان ارائه می دهند. بر این اساس، این مقاله به تبیین چگونگی فرایند معناسازی در یک متن داستانی به زبان فارسی می پردازد. هدف از ارائه این تحلیل، در درجه اول، آزمایش کاربست مفاهیم بنیادین نظریه فضاهای ذهنی در تحلیل شناختی متن های روایی، و در درجه دوم، معرفی الگوی ان ام اس بی، به عنوان یک ابزار شناختی نوین و روش مند در روایت شناسی شناختی است. یافته ها نشان می دهد فضاهای ذهنی روایی، افق هایی را برای کشف پیچیدگی ها و ویژگی های معناسازی در روایت های داستانی آشکار می سازد.
تحلیل هرمنوتیکی نقش عناصر فرهنگی در درک زیبایی-شناسی شعر عربی قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک زیبایی در شعر عربی دوره پیش از اسلام اگر با شناخت عناصر فرهنگی همراه نشود در فرم و تصویر محدود خواهد شد. در باب اشعاری که از ویژگی، سبک ها و معانی این اشعار تقلید کرده و بر همان منوال پیش رفته است نیز وضع چنین است. درک زیبایی شناسی فارسی زبانان از چنین اشعاری در صورتی که با دانش پیش زمینه ی فرهنگی همراه نباشد، سطحی و در حد همان وزن و قافیه خواهد بود. از دیدگاه رویکرد هرمنوتیک فلسفی در باب اشعار عربی معناگرا، حکمت آمیز و عرفانی، همانند اشعار فارسی همسان، شناختِ متناسب فرهنگی و همچنین جنبه های فرازمانی و قابلیت اطلاق در معنا باعث می شود تا خواننده، از زیبایی های نهفته در عالم معنایی شاعر نیز بهره مند شود. در این اشعار به دلیل اشتراک فرهنگی موجود، خواننده درک زیبایی شناسی کاملی دارد؛ زیرا عناصر فرهنگی همسان به عنوان عامل جهت دهنده ی پویا، حضور فرازمانی داشته و خواننده می تواند با حاضرسازی این عناصر، درک زیبایی شناسی عمیق تری داشته باشد. در این حالت اشعار عربی مورد نظر در حقیقت تفاوتی جز زبان ظاهر با اشعار فارسی ندارند.
«شوهرآهوخانم» در بوتة نقد پساساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی قصه های قشقایی براساس نظریه ساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ساکنان سرزمین ایران قوم ترک زبان قشقایی هستند. این قوم ادبیات و فرهنگ غنی دارند که به نظر می رسد در جریان یکسان سازی و فرایند مدرنیته جامعه ایران در حال اضمحلال است. قصه ها بخشی از ادبیات و فرهنگ شفاهی قشقایی است. تاکنون مطالعه ای با رویکرد ساختاری بر روی قصه های قشقایی صورت نگرفته، لذا در این پژوهش ده قصه برای نمونه بررسی شده است. روش بررسی بر اساس خویشکاری های پیشنهادی خدیش است که خود برگرفته از الگوی ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ، محقق فرمالیست روسی، است. برای این کار ابتدا قصه ها تجزیه و تحلیل شده اند و سپس الگوی هر قصه به همراه ترکیب حرکت های آن ذکر شده است. این بررسی نشان می دهد که قصه های قشقایی قابلیت بررسی ساختاری را دارند و تا حد زیادی با الگوی دیگر قصه های ایرانی همخوانی دارند.