فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
مقاله به زبان عربی: تحلیل سبکی و معناشناختی سوره نوح (سورة ""نوح""؛ دراسة أسلوبیة دلالیة فی مستوى الصوت والصرف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی یکی از روشهای مهم نقدی است که بسیاری از پژوهشهای زبان شناسی در مورد قرآن کریم بر اساس آن انجام میشود. در این روش فقط تأکید بر شکل الفاظ نیست بلکه در کنار آن، دلالتهای عمیق و پنهان متن نیز، از ورای سطوح زبانی بررسی می شود.
جستار حاضر میکوشد با به کارگیری روش سبک شناسی آماری، به کشف دلالتهای زبانی سوره ""نوح"" از طریق بررسی سطوح زبانی آن، بپردازد. با توجه به ویژگیهای زبانی این سوره، دو سطح آوایی و صرفی از میان سطوح زبانی دیگر بررسی شدند. در سطح آوایی، دلالت انواع آواها و تکرار آنها و دلالت بخشهای زبانی, و در سطح صرفی دلالت اسمهای معرفه و نکره، دلالت برخی از صیغههای صرفی و دلالت فعلهای ماضی، مضارع و امر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتههای پژوهش نشان میدهد که استفاده زیاد از آواهای بم و شدید و تکرار برخی آواها مثل «راء» با سیاق کلی سوره هماهنگ هستند. مقاطع آوایی کوتاه در سوره, دلالت بر سرعت وقایع و مقاطع بلند دلالت بر انذار و تهدید دارد. در سطح صرفی، ضمایر به صورتی به کار رفتهاند که در آغاز سوره, دلالت بر تلاش نوح A برای نزدیک کردن خود به قومش و برانگیختن عواطف آنان دارد در حالی که در پایان سوره دلالت بر تلاش نوح A برای دور کردن خود از قومش به خاطر رد کردن دعوتش دارد.
پژوهشی تطبیقی بر ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره در ترجمه سرخ و سیاه استاندل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی یکی از مهم ترین مسائل زبانی است که در حوزة علم معنا شناسی قرار دارد (ویکتوری، 1997، صص. 41). یک واژه در یک نظام زبانی بنا به شرایط و بافتی که به کار می رود، می تواند دربردارندة معانی گوناگونی باشد (یول، 2006، ص. 148)؛ از این رو است که گفته می شود بیشتر واژگان زبان از این ویژگی برخوردار هستند. تعاریف و معادل های مختلفی که در فرهنگ های زبان مقابل یک واژة وجود دارد، مؤید این امر است. در این پژوهش تطبیقی سعی بر آن است تا با بهره گیری از معنا شناسی واژگانی و استفاده از دلالت اولیه و دلالت ثانویه یک واژه، به مطالعه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری چندمعنایی استعاره و بیان استعاری در دو ترجمة رمان «سرخ و سیاه» استاندل پرداخته شود. در این مطالعه، مهم ترین یافته نقش و اهمیت توجه به بافت زبانی هنگام روبه رو-شدن با واژه یا ساختاری است که قابلیت انتقال چندمعنایی متفاوت را به طور همزمان دارد و اینکه ترجمه پذیری یا ترجمه ناپذیری در اصل امری مطلق نیست؛ بلکه یک پیام را می توان به هر زبان طبیعی انتقال داد و تنها صورت پیام متفاوت است.
فعل سبک در افعال مرکّب فارسی
حوزههای تخصصی:
فعل سبک فارسی یکی از مقولاتی است که پژوهش های قابل توجّهی را در مباحثی چون فعل سببی، انضمام، فعل مرکّب، ساختار موضوعی و ساخت مجهول به خود اختصاص داده است. در عموم بررسی هایی که در خصوص فعل سبک در افعال مرکّب صورت گرفته است افزایش و کاهش ظرفیت فعل و ساختار موضوعی آن بیشتر مدّ نظر قرار گرفته است. یکی از جنبه های قابل بررسی در فعل سبک میزان واژگانی بودن این فعل در ترکیبات متفاوت است. این پژوهش می کوشد تا نحوه سبک شدن فعل سبک را در افعال مرکّب مورد بررسی قراردهد. در این پژوهش فعل سبک از دو منظر هم نشینی با اجزاء غیرفعلی و جانشینی با صورت های متفاوت آن مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که افعال سبک فارسی نه تنها در مقایسه با هم به لحاظ واژگانی و سبک بودن بر روی یک پیوستار قرار می گیرند، به لحاظ هم نشینی با اجزاء غیر فعلی متفاوت نیز به صورت های متفاوت سبک شده اند. در این پژوهش طرحی موسوم به طرح بادبادکی ارائه شد که میزان سبک شدن فعل سبک فارسی را در دو محور افقی (هم نشینی) و عمودی (جانشینی عنصر غیر فعلی)، به تصویر می کشد.
صفت تفضیلی در حوزه ی کسره ی اضافه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ضمن معرفی حوزه ی کسره ی اضافه و پذیرش تحلیل معظمی (1385)، با قائل شدن به گروه درجه در زبان فارسی، به مقایسه ی دو فرضیه در خصوص ساخت درجه در صفات تفضیلی این زبان می پردازیم. بر خلاف نظر کندی (1999) که معتقد است گروه درجه [DegP] در درون فرافکن مستقل خود گروه صفتی را به عنوان متمم میپذیرد، به پیروی از جکنداف (1977)، هلان (1981)، هایم (1985)، مک کاولی (1994) و هازوت (1995) گروه درجه را در جایگاه مخصص گروه صفتی در زبان فارسی در نظر می گیریم که هسته ی صفت، گروه حرف اضافه ای با هسته ی ""از"" را به عنوان متمم خود پذیرفته است. آنگاه با قائل شدن به این که هسته ی گروه درجه دارای مشخصه ی قوی و تفسیر نا پذیر [Adj] هست، در نحو آشکار هسته ی گروه صفتی را به خود جذب می کند تا مشخصه ی [Adj] خود را بازبینی و حذف کند. بدین ترتیب فرافکن درجه، خود در درون فرافکن گروه صفتی قرار میگیرد و همراه با آن وارد حوزه ی اضافه می شود.
«آغاز» و معنی ناشناخته آن در شاهنامه و متون دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر واژه آغاز را با معنی ناشناخته آن در بیتی از شاهنامه فردوسی بررسی می کند. آغاز احتمالاً گونه دیگر آغار از مصدر آغاریدن/ آغشتن «تر کردن» است. این واژه در متون فارسی دیگری نیز به کار رفته است که در این تحقیق شواهدی از آن ذکر می شود.
کدام معنی؟
حوزههای تخصصی:
در نوشته حاضر به دنبال طرح مسأله ای هستم که سال هاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیده ام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعه «معنی» پیچیده ترین بخش زبان شناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخه های مطالعه زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. برای دستیابی به پاسخی مقبول برای این پرسش، ابتدا به معرفی عمده ترین نظریه هایی خواهم پرداخت که ادعای مطالعه «معنی» را داشته و دارند. سپس نارسایی های هریک از این دیدگاه ها را برخواهم شمرد، و در نهایت معلوم خواهم کرد که دست کم به باور من، در مطالعه بخش ها و سطوح مطالعه زبان، ما نیازمند کدام «معنی» هستیم.
نقشِ تخطّی از اصول گرایس در ایجاد نسل جدید لطیفه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی زبان شناختی طنز از دیرباز مورد توجه بوده و از زمان طرح نظریة معناشناختی تولید طنزِ راسکین (1985) انسجام روش شناختی بیشتری یافته است. در کنار عواملی مانند عدم تجانس، ابهام و اغراق، نقض اصل همیاری مکالمه ای گرایس (1975) و اصول چهارگانة آن یکی از مهم ترین عواملی است که به ایجاد موقعیت طنز می انجامد. تأثیر نقض اصولی مانند اصل ارتباط و کیفیت بر ایجاد لطیفه و موقعیت طنز بارها از رویکردهای مختلف مطالعه شده است.
هدف این پژوهش، بررسی نقض اصول همیاری مکالمه ای گرایس و نقش آن در تولید لطیفه های موسوم به «پَ نه پَ» است که به تازگی در فضای اینترنت و پس از آن در گفت وگوهای روزمرة گویشوران بسیار رواج پیدا کرده است. در این پژوهش، سازکار تولید این گونه لطیفه ها در قالب روند نمایی سه مرحله ای نمایش داده می شود. پرسش اصلی پژوهش این است که نقض اصول گرایس چگونه به خلق موقعیت طنز می انجامد و سازکار زبانی تولید این گونه از لطیفه ها چگونه است. چارچوب نظری پژوهش، اصل همیاری گرایس است و داده ها به صورت تصادفی از میان لطیفه های منتشر شده در فضای مجازی انتخاب شده اند. این نسل جدید از لطیفه های ایرانی از آنجا که ضعف های ارتباطی و اجتماعی جامعه را دست مایة طنز قرار می دهند، میتوانند موضوع پژوهشهای بیشتری به لحاظ زبان شناسی و جامعه شناسی باشند؛ زیرا علاوه بر ویژگی های زبانی درخور توجه آن ها، عدم تمرکز این دسته از طنزها بر لهجه&"">تحلیل گفتمان؛ جامعه شناسی زبان؛ کاربرد شناسی زبان
ساخت نحوی بدل و بند موصولی توضیحی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاوت رفتار نحوی ای که بندهای موصولی و بدل فارسی براساس خوانش معناییِ خود در هر جمله نشان می دهند، توجیه نحوی دارد. به بیانی دیگر، این تفاوت ناشی از محل استقرار فرافکنِ متمم نما و گروه حرف تعریف در میان سایر فرافکن های نقشی جمله است. در این پژوهش بند موصولی، به صورت افزوده، و بدل ها، به صورت افزودگی یا همپایگی، ترسیم می شوند. در حالی که با ترسیم افزودگی به جای افزوده، نمودارهای بند موصولی و بدل یکی می شوند. بنابراین اگر به پیروی از زبان شناسانی همچون هگمن، که افزوده را به صورت افزودگی در نظر می گیرند، این حد افراط را قبول کنیم، تمایز آن ساخت ها مشخص نمی شود. بدل ها خود نوعی ساخت موازی در نظریه عمومی زبان تلقی می شوند. ملاک تشخیص این ساخت ها، ملاک های ساختاری و معناشناختی است. نمودار درختی و ویژگی معنایی آنها حاکی از تمایز این ساخت ها با ساخت های موصولی و متممی است. در این پژوهش سعی می شود پس از ارائه توصیفی جامع از ساخت های موازی، به خصوص بدل در زبان فارسی، کاراییِ رویکرد نحوی در این زمینه بررسی شود و تحلیلی جامع از این ساخت ها همراه با توصیف مقولات مورد نظر، برمبنای ویژگی های دستوری، به دست داده شود.
استعاره های مفهومی شادی در زبان فارسی: یک تحلیل پیکره مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی استعاره های مفهومی حوزه شادی در پیکره ای نمونه از زبان فارسی می پردازد. در این پژوهش، تلاش شده با بهره گیری از پایگاه دادگان زبان فارسی، پیکره ای از متون نوشتاری زبان فارسی معاصر که شباهت بیشتری به زبان روزمره سخنوران دارد، نمونه گیری و سپس استعاره های مفهومی از آن استخراج گردد. این پیکره نمونه شامل 14 متن از نویسندگان معاصر نظیر «هدایت»، «نفیسی»، «دانشور»، «آل احمد»، «اسلامی ندوشن»، «ابراهیمی»، «دهخدا»، «پزشک زاد»، «چوبک»، «کسروی»، «افغانی»، «محمود»، «حجازی» و «گلستان» می باشد. پس ازمطالعه پیکره، موفق به استخراج 297 مورد عبارت استعاری در 33 نگاشت نام شدیم. سپس تلاش شد تا پربسامدترین نگاشت های استعاری و پربسامدترین حوزه های مبدأ که در ساخت استعاره های شادی به کار می روند، تعیین گردد و در مجموع با توجه به یافته های پیکره ای مشخص گردد که فارسی زبانان بیشتر از چه حوزه های مبدأ و نگاشت نام هایی برای بیان مفهوم شادی بهره می برند. برای مثال مشخص گردید که حوزه های مبدأ «شیء»، «ماده» و «عمل» پرکاربردترین حوزه های مبدأ پیکره هستند که برای بیان حوزه شادی به کار می روند. در نهایت نیز مقایسه ای میان استعاره های مفهومی حوزه شادی در دو زبان فارسی و انگلیسی انجام گرفت.
مقایسة فرایندهای واجی لهجة اصفهانی و زبان فارسی در چارچوب نظریة بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق، توصیف و تحلیل چند فرایند واجی پربسامد در لهجة اصفهانی و مقایسة آن با فارسی معیار در چارچوب نظریه بهینگی است که نظریه ای نوین در واج شناسی است. این پژوهش به شیوة توصیفی- تحلیلی انجام شده و در گرد آوری داده ها از روش میدانی استفاده شده است. بدین منظور، ده ساعت از مکالمة گویشورانِ بین سی تا پنجاه سال ضبط و سپس این داده ها آوانویسی و دسته بندی شده است. بدین ترتیب، با بررسی داده ها در چارچوب اصول واج شناسی بهینگی، مهم ترین محدودیت های حاکم بر صورت های بهینه در لهجه اصفهانی فارسی معیار مشخص شده است. از مهم ترین فرایندهای موجود در این لهجه، فرایند تبدیل واکه به غلت، هماهنگی واکه ای و ناهمگونی همخوان و واکه مطالعه شده است. بررسی ها نشان می دهد صورت های بهینه در لهجة اصفهانی و لهجة معیار متفاوت است و در اکثر موارد محدودیت های نشان داری بر صورت های بهینة لهجة اصفهانی حاکم است؛ درحالی که در لهجة معیار، محدودیت های پایایی در سلسله مراتب محدودیت ها بر بقیه تسلط دارند.
تحلیل گفتمان حقوقی؛ واکاوی نقش کارگفت در بافت حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل نقش نظریه های کاربردشناسی در بافت حقوقی، موضوعی جدید است. این پژوهش در بستری زبان شناختی و با تکیه بر نظریة «کارگفت» جان آر. سرل (1975) به بررسی نقش کارگفت در بافت حقوقی پرداخته است. به همین منظور، متن بیست دادنامة حقوقی صادره از یکی از شعب دیوان عالی کشور به عنوان پیکره انتخاب و از منظر نظریة کارگفت تحلیل شد. هدف اصلی این نوشتار را میتوان بررسی میزان تطبیق پذیری نظریة کارگفت با این متن حقوقی، کارکردهای ویژة نظریة کارگفت در این گونة حقوقی و تحلیل کاربردشناختی این رویداد حقوقی- گفتمانی در دو سطح خرد و کلان از منظر کنش منظوری (غیر بیانی) دانست. نتایج از تراکم بالای کارگفت در پیکره، اهمیت و تأثیر بسزای آن در بافت حقوقی و به ویژه این گونة حقوقی (دادنامه) حکایت می کند. از منظر رویداد گفتمانی و بر اساس برآیندهای مذکور، هر دادنامة حقوقی یک کنش کاربردی- اعلامی در سطح کلان گفتمان حقوقی به شمار می آید که تعداد زیادی کارگفت توصیفی و اعلامی و اندکی کارگفت های دیگر را شامل می شود.
بررسی صفت های کوتاه در مقایسه با صفت های بلند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان روسی، صفت های کوتاه در کنار صفت های بلند، به عنوان گونهای از صفت های بلند به کار می روند. گاه کاربرد یکی از این صفت ها به استفاده از دیگری ترجیح داده میشود و علت این ترجیح، با مسائلی متفاوت همچون سبک، معنا، نقش در جمله، تغییر پذیری و یا تغییر ناپذیری آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد؛ از این روی، بسته به اینکه کدام گونه از صفت ها در کدام ساختار جمله مناسبتر است، باید یکی از آنها را برگزید؛ همچنین نباید این صفت ها را با مقولههای شبیه آن از لحاظ تلفظ و نوشتار (صفت های فعلی، قید ها، مقوله قید حالت و модальные слова یعنی کلمه هایی که به کمک آنها، گوینده ارتباط جمله خود را با واقعیت نشان میدهد) اشتباه گرفت.
در زبان روسی، برخی اقسام کلام همچون صفت های کوتاه، صفت های فعلی و قید های فعلی، بیشتر در زبان رسمی و ادبی استفاده می شوند؛ اما این بدان معنا نیست که در زبان محاوره کاربرد ندارند.
به طور کلی، صفت های بلند به لحاظ صرف شدن، هماهنگی با اسم و کاربرد بیشتر در زبان روسی، برای دانشجویان خارجی ملموس ترند؛ بدین سبب، در پژوهش حاضر، بیشتر بر صفت های کوتاه و در صورت نیاز، مقایسه آن ها با صفت های بلند تأکید کرده ایم تا به کمک شیوه آموزشی گذر از مطالب آسان به سوی مطالب مشکلتر، این گونه صفت ها را نیز بیشتر بررسی و مطالعه کنیم.
الگوی نحوی ساخت بند موصولی در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: