فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۶۱ تا ۱٬۵۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تشکّلت النظریات النسویّه فی احتجاج النساء على ظروفها فی المجتمع وانعکست فی النتاجات الأدبیّه للکاتبات المؤیّده لها. وأدّى انتشار التیار النسویّ فی الغرب إلى نشره فی المجتمعات العربیّه والإسلامیه الشرقیه، حیث تماشت کاتبات مثل نوال السعداوی وغاده السمان وغیرهما مع هذا الاتجاه معترضات على مکانه المرأه ومواکبه لنشر وجهات نظر کاتبات نسویات، فیما وقفت کاتبات أخریات على العکس من ذلک، معارضات لهذا الاتجاه وواعیات لحرکه تستهدف عفه النساء المسلمات وتحدیداً فی المجتمعات الشرقیه واستندت علی المعاییر الإسلامیه فی أعمالها الأدبیّه وتحدّت الآراء النسویّه المتطرفه حول قضایا المرأه. تسعى الروائیه خوله القزوینی، إلى نقد النسویّه الغربیّه فی روایتها «زینب بنت الأجاوید»، وفقاً للمبادئ الإسلامیه. وبما أن المرأه العنصر البنیوی للأسره والأسره هی الدعامه الأساسیه للمجتمع البشری، وشرط دینامیکیتها واستقرارها ضروره العلاقات الصحیحه والمستقره بین الزوج والزوجه والأبناء، اعتمد البحث، فی دراسه الأسره عاماً والمرأه علی وجه الخصوص فی الروایه هذه، علی المنهج الوصفی - التحلیلی وتحلیل انعکاس وجهات نظر النسویّه الرادیکالیه والإسلام حولها. ومن أهمّ النتائج التی توصّلت إلیها الدراسه أنّ جمیع خصائص المرأه المتأثره بتعالیم الإسلام قد تجمعت فی شخصیه زینب، وقد دُمّرت حیاه شخصیات نسائیه أخرى بابتعادهن عن الأعراف الإسلامیه الأصلیه المتعلقه بالأسره، وأنّ العائله المتأثره بالنسویّه فقدت مهمتیها الأساسیتین: تلبیه الحاجات الجنسیه فی إطار محدّد، والأسره کمرکز للتعلیم والتربیه؛ بینما یعتبر الإسلام الرجل والمرأه مکمّلین لبعضهما البعض، وقد أظهر أن الرجال والنساء متساوون فی المکانه الإنسانیه، کما أنّ نظره الإسلام القیمیه تختلف عن الآراء النسویّه حول وظائف الأسره، باستثناء مساهمه الأسره فی الاستغلال غیر المشروع للمرأه والعنف الأسریّ ضدها؛ فإن للإسلام فی حالات أخرى قیم إیجابیّه تجاه الوظائف العائلیّه.
قراءه حداثویه للتحرّر فی أعمال میخائیل نعیمه وأحمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
18 - 43
حوزههای تخصصی:
ازدادت مسأله الخلاص أهمیه فی العصر الحاضر مع ظهور نهضه التنویر والتطوّر العلمی الحدیث وظهرت المدرسه الواقعیه الاشتراکیه والقضایا الفلسفیه الجدیده حول المارکسیه والمسیحیه ومسأله التطوّر العقلی فی هذا العصر وطُرحت هذه القضایا الفلسفیه، المفاهیم والشعارات حول الحرّیه والعداله والرفاهیه. وبسبب تأثیر الأوضاع السیاسیه علی المجتمع ازدهر الأدب الملتزم فی العصر الحدیث لیلبّی الحاجات الإنسانیه والفردیه والاجتماعیه أیضاً، یُنتشر هذا النوع من الأدب على نطاق واسع فی الأدبین العربی والفارسی، أما وقد ترک میخائیل نعیمه وأحمد شاملو العدید من الآثار التی تتناول قضیه تحرّر الإنسان من وجهه نظر أنثروبیولوجیه وفلسفیه وسیاسیه واجتماعیه لکن غرض الباحثین فی هذا المقال، یتجلّی فی العثور علی مظاهر المارکسیه والمسیحیه والتطوّر العقلی عند میخائیل نعیمه 1889)م) وأحمد شاملو (1925م) وأوجه الشبه والخلاف عند هذین الأدیبین فی استخدام هذه القضایا الثلاثه وفی العثور علی أهدافهما لطرح هذه القضایا فی أعمالهما أیضاً، بمنهج وصفی- تحلیلی وفقاً للمدرسه الأمریکیه وتشیر النتائج المستخلصه من هذه الدراسه إلی أنّ هذه المذاهب الثلاثه واضحه فی أعمال هذین الأدیبین ویختلفان فی استخدام هذه المضامین فی أعمالهما وفقاً لخطاباتهما ونعیمه هو الأدیب الصوفی ویستخدم المفاهیم المعنویه من مفاهیم هذه المظاهر الشمولیّه للتحرّر ولکن شاملو هو الشاعر الملتزم الإنسانی ووظّف المفاهیم الاجتماعیه من هذه المضامین الشمولیه والتحرّریه وإنّ هدف نعیمه لطرح هذه القضایا، التحرّر المعنوی وهدف شاملو لطرح هذه القضایا، التحرّر الاجتماعی فی أعمالهما وکانت قراءه نعیمه لهذه القضایا الفکریه من الجوانب الإیدیولوجیه والفردیه والمعرفیه وفق المنهج الحداثی متناسبه مع الحداثه الإنجلیزیه التی اهتمت بسوسیولوجیا الفضیله، وقد أدت شخصیته الصوفیه إلى عدم تجلی الفلسفه المارکسیه فی أعماله بشکل کامل، إذ بقیت فی مرحله الوعی، لذا فهو لیس مارکسیاً. وکانت قراءه شاملو لهذه المذاهب من النواحی الإیدیولوجیه والاجتماعیه والسیاسیه وفق المنهج الحداثی المتضمن للحداثه الأمریکیه فی مجال التحرّر السیاسی
المرأة العاملة في روايات خولة حمدي (رواية أحلام الشباب... يوميّات فتاة مسلمة، أن تبقى، ياسمين العودة أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
59 - 74
حوزههای تخصصی:
إنّ المرأه کیان کلّ أمّه وکلّ حضاره ولها قدسیّه مثل الرجل من حیث المکانه والصوره، وإنّها منبت البشریّه ومنشئه أجیالها وللمرأه دور مهم تؤدّیه فی المجتمع، خصوصا إذا تعلّقت قضیّتها بالروایه. فهی بمثابه أیقونه، لا یمکن الاستغناء عنها لاسیّما فی الروایه العربیّه، لأنّ الکاتب یعالج المرأه ظاهریّاً وباطنیّا؛ یصفها من الخارج ویحلّل نوازع شخصیتها من الداخل. للمرأه حضور بارز وحیویّ ومهم فی الروایه العربیّه، وهی محور من المحاور، التی استخدمها الکتّاب والکاتبات فی رسم صورتها للتعبیر عن مختلف أفکارهم وتصوّراتهم، کما أنها تمثل منطلقاً فکریّاً للبوح عن مختلف همومهم وأفکارهم ومعتقداتهم وواقعهم الاجتماعی والاقتصادی، وکذلک القضایا الإنسانیّه المختلفه. لذا کانت قضیّه المرأه من أهمّ القضایا، التی شغلت بال الکاتبه الروائیّه التونسیّه، خوله حمدی، وإنّ الکاتبه قد حاولت ألّا تتجاهلها أیّا کانت الظروف والأجواء المحیطه بأحداث الروایه. فقرّر البحث أن یسلّط الضوء على دراسه الجوانب المختلفه لحیاه المرأه العامله، وظروف عیشها فی روایات خوله حمدی، التی تمّ اختیارها میداناً للبحث. الهدف من هذا البحث هو استجلاء رؤیه الکاتبه حمدی فیما یخصّ المرأه العامله بحالاتها المتعدّده فی روایاتها وعرض صوره واضحه عن مستوى براعه الکاتبه فی ذلک، عبر وصف الشخصیات، وتحلیل الأحداث المتخیّله، والتعریف عن الوضع الذی تمرّ به المرأه العربیّه العامله فی المجتمع العربیّ وغیره، وفق المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ. وقد توصّلنا، عبر هذه الدراسه، إلى أنّ المرأه الأدیبه ألا وهی الکاتبه الروائیّه حمدی تمکّنت من تحقیق ذاتیّتها الإبداعیّه المؤثّره فی الفکر والأدب التونسیَّینِ. فجاءت المرأه العامله فی روایاتها امرأه واثقه بذاتها وعارفه بحقها وبمکانتها، کما تجلّت لنا معاناتها فی الجمع بین مهامها الأسریّه والمهنیّه، وتبیَّن لنا اهتمامها الکبیر بنشاطها المهنی وتفانیها فی عملها، وبهذا تمّ الکشف عن عوالم المرأه العامله فی روایات خوله حمدی.
شاخصه های فردیت مؤلف در گفتمان علوی مطالعه موردی خطبه 238 با محوریت دعوت به وحدت و نهی از تفرقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
70 - 87
حوزههای تخصصی:
شناخت و درک عمیق از متن و پی بردن به لایه های زیرین معنایی، نیازمند به کارگیری ابزارهای روشمند علمی است. یکی از این ابزارها که در نظریه هرمنوتیک شلایر ماخر (1768-1834) مطرح می شود تأویل روان شناختی است که در جستار پیش رو در قالب یک نوع پارادایم معرفتی به نام پارادایم روان شناخت گرا مورد استفاده قرار گرفته است. پارادایم روان شناخت گرا بر اتخاذ مفاهیم رهیافتیِ ویژه ای ازجمله فردیت مؤلف، انسانیت مؤلف، و فضای گفتمانی حاکم بر عصر مؤلف استوار می گردد. مقاله حاضر با هدف تبیین شاخصه های فردیت امام علی (ع) در ارتباط با مفهوم راهبردی وحدت اسلامی در پی پاسخگویی به این سؤال است که بر اساس پارادایم روان شناخت گرایِ شلایر ماخر، مفهوم رهیافتیِ فردیت مؤلف در خطبه 238 نهج البلاغه چگونه نمود یافته است. مسئله وحدت همچنان یکی از چالش های جهان اسلام است که بازگشت به گفتمان ناب اسلامی و بازخوانی مبانی اصیل آن را به ضرورتی اجتناب ناپذیر مبدل می سازد. خطبه 238 با محوریت دعوت به وحدت و پرهیز از تفرقه یکی از منابع ارزشمند در این حوزه است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نظم ذهنی و ساختار منطقی حاکم بر گفتمان امام علی (ع) در ارتباط با مسئله وحدت، ریشه یابی دقیق عوامل تفرقه ساز و سپس ارائه راه حل های رفع مشکل، جایگاه ویژه تعقّل و خردورزی در گفتمان علوی و خود پنداره مثبت در تعامل با مخاطب از برجسته ترین شاخصه های فردیّت آن حضرت در خطبه مذکور به شمار می آید .
ارزیابی ترجمه فارسی رمان فی قلبی أنثی عبریة بر پایه الگوی کارمن گارسس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و ارزیابی ترجمه یکی از مهم ترین زمینه های مطالعاتی بر پایه بنیان های پژوهش های علمی به شمار می رود که به منظور سنجش و تشخیص سطح کیفی متون ترجمه شده صورت می پذیرد. لازمه این نقد و ارزیابی، کمک گرفتن از پژوهش های زبان شناختی نظریه پردازان مطرح در حوزه مطالعات ترجمه است. یکی از مهم ترین الگوهای ارزیابی در حوزه مطالعات ترجمه، الگوی ترجمه کارمن گارسس است. پژوهش پیش رو با روشی توصیفی- تحلیلی بر آن است تا با بهره گیری از الگوی پیشنهادی کارمن گارسس به عنوان یک سنجه و الگوی ارزیابی کیفیت ترجمه، رمان «فی قلبی أنثی عبریه» از خوله حمدی با ترجمه اسماء خواجه زاده را بررسی و ارزیابی کند. کارمن گارسس چهار سطح را برای سنجش و ارزیابی ترجمه ها پیشنهاد می دهد که عبارتند از: 1- سطح معنایی- لغوی، 2- سطح نحوی- واژه ساختی (صرفی)، 3- سطح گفتمانی-کاربردی و 4- سطح سبکی-مقصود شناختی. به دلیل گستردگی سطوح چهارگانه گارسس، پژوهش حاضر صرفاً به بررسی دو سطح معنایی- لغوی و نحوی- واژه ساختی پرداخته و به این نتیجه می رسد که برجسته ترین مؤلفه های سطوح معنایی- لغوی در این ترجمه، معادل فرهنگی یا کارکردی، بسط نحوی، قبض نحوی، ابهام و خاص در برابر عام یا برعکس است و در سطح نحوی- واژه ساختی، برجسته ترین مؤلفه ها را ترجمه تحت اللفظی، اقتباس، تغییر نحوی یا دستورگردانی، تغییر دیدگاه، توضیح یا بسط معنی، تقلیل و حذف، تغییر نوع جمله در ترجمه تشکیل می دهد و با نظر به اینکه میزان کفایت و مقبولیت یک ترجمه بر اساس شمارش ویژگی های مثبت و منفی آن سنجیده می شود و هرچه تعداد ویژگی های مثبت متن ترجمه شده بالاتر باشد به همان میزان کفایت و مقبولیت آن نیز بالاتر است، می توان گفت ترجمه خواجه زاده مطابق با الگوی گارسس از کفایت و مقبولیت مطلوبی برخوردار است.
وظائف اللغه وتوظیف الرساله فی خطابات سوره هود (ع) من منظور رومان جاکبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
107 - 124
حوزههای تخصصی:
یطلق التواصل على عملیه تبادل رساله بین المرسِل والمرسَل إلیه، بحیث یحاول فیها المرسَل إلیه أن یؤوّل الخطاب من خلال تأویل الکلام مع مراعاه السیاق ومقتضى الکلام. فإنّ قوام نظریه التواصل اللغوی التی طرحها رومان جاکبسون شفراتٌ لسانیه تشرک المرسَل إلیه فی الحدث الکلامی، ووظائفُ اجتماعیه للغه، بحیث تعتبر أساساً للتواصل اللغوی. یرى جاکبسون أنّ اللغه فی أی عملیه تواصلیه تقوم على وظائف أساسیه، وهی: التعبیریه، والإفهامیه، والانتباهیه، والمرجعیه، وماوراء اللغه، والشعریه. وبناءً على المخطّط الجاکبسونی، تسعى هذه الدراسه وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، الوقوفَ على ظاهره التواصل اللغوی فی خطابات سوره هود (j)، وهی من السور التی لها مدلولاتها وإشاراتها التداولیه التی تفسّر عبر عملیه التواصل اللغوی. أظهرت النتائج أن وظیفتی المرجعیه (%36) والتعبیریه (%25) من أبرز الوظائف التداولیه فی خطابات سوره هود ((j))، فإنّ الاختلاف الإحصائی بین هاتین الوظیفتی یدلّ على أنّ الخطاب فی هذه السوره یقوم فی أصله على الإخبار والتبلیغ ونقل الوقائع وتصویرها (الوظیفه المرجعیه)، ومن ثمّ یشیر إلى حاله المرسِل الفکریه (الأنبیاء خاصه)، ویکشف عن مشاعره وانفعالاته إزاء الرساله الإلهیه من خلال استخدام الأفعال والحالات الانفعالیه (الوظیفه التعبیریه). وفی الأخیر، الدراسه تبیّن مدى استفاده خطابات سوره هود (j) من وظائف التواصل اللغوی لجاکبسون، ومدى التطابق بین أرکان النظریه التواصلیه وبنیه التعبیر اللغوی فی نص سوره هود (j).
أثر سید جمال الدین الریادي في ظهور أدب المقاومه المصري (دیوان محمود سامي البارودي أُنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
137 - 160
حوزههای تخصصی:
لقد کان أثر السید جمال الدین الأسد آبادی کبیراً فی الصحوه الإسلامیّه ولاسیما فی نهایات القرن التاسع عشر وقد کان یؤمن أنها هی السبیل الأساس لنهضه المجتمعات الإسلامیّه وخاصه العربیه ومن ثم یمکن توجیه نشاطات الأدباء لتعمیق الأثر الإیجابی فی تلک النهضه، ولمکانه مصر وأثرها فی العالم الإسلامیّ فقد اتخذها السید مرکزاً لنشاطاته بعد أن أحدث فیها تطورات ملحوظه سیاسیاً واجتماعیاً وأدبیاً؛ ففی الحقل الأدبی أخذ عنه أدباء وکتّاب أمثال: محمود سامی البارودی ومحمد عبده بوصفهما الأبوین الریادیین للأدب. فقد أحدث البارودی ملامح فی الشعر العربی الحدیث، نستشف منها سمات المقاومه والصمود، مستلهماً مشروع جمال الدین الإصلاحی. فظهر الشاعر مناضلاً إسلامیّاً، یتحدّى الاستعمار وأذنابه؛ وقد قامت هذه الدراسه لتسلیط الضوء على الأثر الذی ترکه السید جمال الدین فی الشعر والأدب الحدیث متخذهً من شعر البارودی مادهً للبحث. وتمّ البحث على ضوء المنهج الوصفی –التحلیلی. فجاءت إشکالیه البحث وخلفیته فی طلیعه المقال ثم قدمنا نبذه عن حیاه الاثنین السید جمال الدین والبارودی. فتمخّضت الدراسه عن نتائج منها: أنّ الشعر العربی الحدیث فی انتعاشه وانتقاله من البرود والسطحیه إلى الحیویه والذاتیه لیس نتیجه للحمله الفرنسیه أو احتکاکه بالأدب الأروبی فحسب، وإنّما مدینٌ لمحاولات القاده والمفکرین الإسلامیّین أمثال سید جمال الدین وأتباعه فی شتى البلدان الإسلامیّه. وقد ترکزت دعوه السید جمال الدین على عنصرین مهمین وهما الحفاظ على الأصاله الإسلامیّه والمعاصره، وتمثلت ملامح هذه الریاده فی شعر محمود سامی البارودی ومنها: الدفاع عن الشعوب المظلومه وحثهم على کسب العلوم الحدیثه واجتناب الخمول کخطوه للتخلص من استعباد المستعمر وذلّه، وإماطه اللثام عن وجه المستعمر ومؤامراته، ودعوه الحکام المسلمین إلى إقامه العدل وتأکید أثر العلماء والمثقفین فی تحدید مصیر المجتمع الإسلامیّ متأثراً بأفکار السید جمال الدین.
مصیر الجبال من منظار قرآني(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
من المنظار القرآنی أنَّ الجبال الثوابت المنعوتة بالأوتاد والمثبتة لطبقات الکرة الأرضیّة ترجف وتتحرّک وتُدکُّ وتتلاشی فی أحداث یوم القیامة، وفی النهایة تکون هباءً منبثاً. وقد شبّهت فی الآیات المراد بحثها بالعهن المنفوش، وقد أخبرنا القادر المتعال عنها فی آیات عدیدة؛ فتدکُّ الجبالُ کما تُدکُّ الأرض، فتقلَع وتسیَّر من مکانها، وتنسف بإذن الله وتکون متفکّکة متطایرة فلایبقى منها إلا ّ سراب وقاع صفصف. المحاولة فی هذه المقالة هی دراسة الأحداث التی تطرأ علی الجبال قبل یوم القیامة وقد ذکرت فی آیات عدیدة حیث سنبیّنها بتسلسل مع ذکر اللّمسات البیانیّة والملامح النّحویّة الواردة فیها.
القیود الزمکانیّه فی شعر الخنساء؛ دراسه جمالیّه دلالیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
القیود تزید الکلام معنى وتغنیه إیضاحاً وعمقاً فکلّما ازدادت قیود الکلام ازدادت معانیه وکثرت دلالاته. والقیود الداله على الزمان والمکان من أکثر القیود استعمالاً فی اللغه العربیّه؛ إذ إنّ لکل فعل زماناً یحدث خلاله ومکاناً یقع فیه. وقد استخدمت الخنساء هذه القیود بکثافه فی نتاجها الشعری بغیه إثراء نصّها ورفده بوظائف جمالیّه ودلالیه فاعله. إنّ الخنساء من أشهر شواعر الأدب العربیّ وفی مقدمه شعراء الرثاء الذی یعدّ من أقدم الأغراض الشعریه المرتکزه علی القیود الزمکانیه تهدف هذه الورقه إلى دراسه القیود الداله على الزمان والمکان فی شعر الخنساء للوقوف على دورها فی خلق المعانی وإبداع الصور البیانیه فی شعرها. تعتمد هذه الورقه على المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ وتستفید من الإحصاء فی بعض جوانبها، وقد توصّلت إلی نتائج أهمّها أنّ الخنساء أفادت من طاقات القیود الزمانیه والمکانیه لبیان عواطفها فی فقد أقربائها، فأبدعت فی الکثیر من المعانی والثیمات المبتکره. ومن خلال توظیف الشاعره لهذه القیود الموحیه رکزت علی صفات المدح بغیه تمجید مرثیها والإطراء علیه حیث تجعله فی قمه تلک الصفات. فضلاً عن الدلالات التی تنتجها هذه القیود فی النصّ الشعریّ، فقد أخضعتها الخنساء لإغناء الصور التشبیهیه والاستعاریّه المبتکره، إذ أغنت الصور حسناً وجمالاً وظرافهً، کما وظفتها لخلق بعض الصور الکنائیه.
واکاوی مؤلفه های سوررئالیسم در رمان "أبواب المدینه" اثر الیاس خوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
106 - 128
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم در اوایل قرن بیستم میلادی و با هدف تغییر نگرش انسان به جهان صنعتی و به نوعی مبارزه با آن شکل گرفت. هدف سوررئالیست ها تغییر دنیا بر محور عقاید خود و به نوعی بازگشت به طبیعت اصلی انسان بود؛ هرچند این مکتب ادبی بیشتر با شعر سروکار داشت، ولی به تدریج وارد عالم ادبی رمانهای مدرن نیز شد و نظراتی را در زمینه ی نوع ادبی رمان و نزدیکی زبان آن به زبان شعری مطرح نمود. الیاس خوری، نویسنده ی معاصر لبنانی، در رمان أبواب المدینه، با استفاده از مؤلفه های سوررئالیستی، سعی دارد تا تلاش بی نتیجه ی قهرمان داستان برای رسیدن به شهری مجهول را روایت کند و در نهایت نیز با نابودی شهر، تلاش انسان معاصر در رسیدن به خواسته هایش را زیر سؤال می برد. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه ی توصیفی تحلیلی به بررسی شاخصه های سوررئالیستی این رمان پرداخته و بیان نماید که مؤلفه های سوررئالیسم در این رمان کدامند و چه کاربردی در طرح مسائل رمان داشته اند؟ بنا نهاده شدن این رمان بر بستری سورئالیستی در کنار عدم نگارش پژوهشی مستقل در مورد این اثر ادبی ازیک طرف و لزوم آشنایی با آثار پست مدرن در ادب عربی از طرف دیگر، نشان دهنده ی ضرورت و اهمیت پژوهش حاضر است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رمان أبواب المدینه بر بستری سوررئالیستی بنیان نهاده شده و مؤلفه هایی مانند تصاویر سوررئال، عشق، خیال و رؤیا، نگارش خودکار و پیچیدگی و ابهام از مهم ترین شاخصه هایی است که در رساندن معانی سوررئالیستی به خواننده در این رمان به کار گرفته شده اند.
التحليل النقديّ لخطاب أصحاب الکهف في القرآن الکريم علي أساس نظريه نورمان فيرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ التّقییم لمختلف مستویات الخطاب یوفّر لنا إمکانیه استکشاف معانی النصّ الخفیه ویعید الصّوغ لطرق مواجهه اللّغه للصّیاغات وراء اللّسانیه. یعدّ تحلیل الخطاب النقدیّ منهجاً جدیداً فی تحلیل النّص کما یعتبر السّیاق عنصراً مؤثّراً فی اکتشاف المعنى وتفسیره بالإضافه إلى الانتباه إلى السّیاق اللّغوی للنص فهو یدرس العلاقه بین اللّغه والسّلطه والأیدیولوجیا والخطاب. یمکن تحلیل معظم النّصوص وتفسیرها فی هذا الإطار مثل أدب الأمم والروایات وبعض القصص القرآنیّه، ومن النّصوص الدّینیه التی یمکن دراستها علی أساس الإطار المعنی هی قصّه أصحاب الکهف القرآنیه؛ إنّ الخطاب الذی یسود علی هذه القصه فهو خطاب توحیدی تواجه فیه قوّتان متعارضتان بعضهما مع البعض ویختار کل منهما نوعاً معیناً من الکلام لإثبات صحّه ادعائهما. إنّ الانتباه إلی الأنماط المختاره للّغه إلی جانب شرح الوضع الثّقافی والاجتماعی والسیاسی فی ذلک الوقت یمکن أن یؤدّی إلى إعاده فتح العدید من الأسرار الدّلالیّه للغه. لذلک، بسبب أهمیّه هذا الموضوع وضروره تفسیر النص القرآنی من زوایا مختلفه، یهدف هذا البحث علی ضوء المنهج الوصفی التّحلیلی، وبالاستناد إلی نظریه تحلیل الخطاب النقدیّ لنورمان فیرکلاف[1] -التی تتکوّن من ثلاثه مستویات: أ. الوصف، ب. التفسیر، ج. التأویل- إلی الکشف عن الطبقات الخفیه للنص القرآنی وتحلیلها فی هذه القصه. فالدّراسه اللّغویه وغیر اللغویه لهذه القصه تدعونا إلی الاعتقاد بأنّ کل وحده لغویه تخضع لسیاق لغوی خاص وهذا السیاق بکل میزاته الخاصه مثل التّجسیم واختیار المفردات وترتیبها ناتج عن المعتقد الخاص بصاحب الخطاب؛ وفی المستوی السطحی للعمل المتواجد فی هذه القصه القرآنیه نلاحظ أنّ تکرار کلمه «الربّ» علی النقیض من کلمه «الآلهه» یتبع تفکیر الوحدانیه لأصحاب الکهف ضدّ عباده الآلهه المختلفه لدی الملک والشعب آنذاک ولاشک فی أنّ الخطاب الذی جری بین هذین التیارین الفکریین لم یکن فکراً علی فتره تاریخیه خاصّه، وإنما کان مبنیاً لنوع خاصّ من المعتقد نحو التوحید والشرک والمقاومه والاتّحاد کما کان مؤثّراً فی اتّجاه فکریّ و ثقافیّ للمخاطبین والعلاقات المستقبلیه؛ حیث بنیت قبّه علی قبور أصحاب الکهف بعد مضی سنوات عدّه علی وفاتهم، وذلک یکون احتراماً لمعتقدهم ومذهبهم التوحیدی کما یکون توسیعاً لأصول عقیدتهم. [1] . Norman Faireclough
دراسه سیمیائیه لشعر داعش علی ضوء معادله بیرس أشعار أحلام النصر أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
83 - 98
حوزههای تخصصی:
تعتبر جماعه داعش التکفیریه الإرهابیه من الظواهر المعاصره التی تهدّد العالم، وخاصه منطقه غرب آسیا؛ وأبرز ما یمیز هذه المجموعه هو العنف. استخدام العلامه والرمز فی جمیع المجالات مثل الأعلام والثیاب إلخ من میزات هذه الجماعه. توجد هذه العلامات على نطاق واسع فی مجال الدعایه الشعریه لداعش؛ وقد استخدمت أحلام النصر، المعروفه بشاعره داعش، العدید من العلامات والرموز فی دیوانها الشعری المسمی بأوار الحقّ . یمکن من خلال تحلیل هذه العلامات، التعرف علی أیدیولوجیا داعش. یهدف هذا المقال إلی دراسه أشعار أحلام النصر، بناء على نظریه بیرس فی السیمیائیه. وقدأظهرت نتائج المقال أنها استخدمت الأنواع الثلاثه من العلامات: الرمز، والأیقونه والإشاره فی قصائدها. یشتمل الرمز علی ألقاب خلیفه داعش وأسماء الأعداء ومدینه الموصل، وهی تهدف بذکر هذه العلامات إلى زیاده شرعیه وقبول أبی بکر البغدادی وتکفیر الأعداء ووحده المسلمین. الأیقونه فی هذه الأشعار هی استخدام أسماء الأعداء مثل آل سلول والروافض وإلخ، وأیضا استخدام الأسماء الدینیه والتاریخیه لعناصر داعش ومعرکه القادسیه واللون الأسود والأبیض. الغرض من هذه الأیقونات هو التعبیر عن تقوى وشجاعه مقاتلی داعش وکفر وهزیمه الأعداء ورفض الأفکار والمعتقدات الأخرى؛ لقد قلّ استخدام علامه الإشاره فی أشعارها وتشتمل علی الخلافه والبیعه، وهذا یشیر إلى هدف داعش لاستعاده أسلوب حکم القرون الأولى للإسلام وزیاده الدعم الشعبی للخلیفه. القاسم المشترک لمعظم هذه العلامات هو الصراع وقسمه العالم إلى عناصر داعش المتدینین والأعداء الکفار. تستخدم أحلام النصر غالبا الرموز التاریخیه والدینیه؛ فهذه دلیل علی الفکر السلفی لداعش.
واکاوی اختلاف نحویان بصره و کوفه پیرامون وجود واو مقحمة در قرآن کریم و تحلیل انتقادی برگردان آن در 30 ترجمه فارسی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان مصادیق مورد نزاع نحویان بصری و کوفی که عدد آن ها بیش از صد مورد است، اختلاف در إقحام یا عدم إقحام واو در زبان عربی به خاطر وجود مصادیق متعدّد قرآنی، اهمیتی ویژه دارد. «واو مقحمه» که اختراع برخی از نحویان متقدّم نظیر ثعلب است، به واوی اطلاق می شود که وجود یا عدم وجودش در کلام تأثیر نحوی ایجاد نمی کند و به تعبیر دیگر، «زائده» است. در همین راستا، نحویان کوفه به خصوص فرّاء قائل به وجود چنین واوی در زبان عربی و به تبع آن قرآن کریم هستند و در مقابل نحویان بصره زیادت واو را، چه در قرآن و چه در زبان عربی، نمی پذیرند. پژوهش حاضر، ضمن تبیین اختلاف این دو مکتب تأثیرگذار نحوی درباره واو مقحمه، به سنجش آرای ایشان پرداخته و ضمن جمع آوری مصادیق قابل توجه قرآنی از این «واو»، رأی نحویان کوفه را برگزیده است. سپس به نقد و بررسی عملکرد سی ترجمه فارسی قرآن کریم در ارتباط با چگونگی برگردان این واو در 12 شاهدمثال قرآنی پرداخته است. نتایج تحقیق نشان می دهد 47.7% از مجموع عملکرد مترجمان مطابق نظر بصری، 23.6%، ترجمه ها مطابق نظر کوفی و 27.7% موارد نیز عملکردی نادرست از نظر نحوی را دربرمی گیرد. در این میان بیشترین تطابق با نظر کوفیان از آن ارفع و صادق نوبری با 7 عملکرد کوفی و بیشترین تطابق با نظر بصریان از آن مشکینی با 10 عملکرد بصری است. بیشترین تعداد ترجمه نادرست نیز متعلق به حدادعادل با 6 ترجمه نادرست است.
الأنساق الثقافيّه المضمره للعربيّ من منظور الآخر الغربي في خماسيّه مدن الملح لعبد الرحمن منيف «مقاربه في النقد الثقافيّ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خماسیّه مدن الملح لعبد الرحمن منیف التی تدور رحاها حول اللقاء بین العربیّ والغربی والصراع بینهما حول اکتشاف النفط من السردیّات العربیّه التی تناولت الأنساق الثقافیّه لکلّ من العربیّ والآخر الغربی من رؤیه معاکسه. وبسبب دور الأنساق الثقافیّه البارز فی توجیه العلاقات بین الشّعوب وضروره فهمها لإنجاز تبادلات اجتماعیّه وإنسانیّه واعیه وکذلک دور الأدب الخطیر فی التعبیر عن الأنساق الثقافیّه، حاول هذا المقال أن یبحث عن قضیّتین هامّتین وفقاً لمنهج النّقد الثقافیّ وهما موقف الغربی من الأنساق الثقافیّه المضمره للعربیّ والخلفیّات التی أدّت إلی قبول أو رفض تلک الأنساق. یحکی قسم من نتائج البحث أنّ الشخصیّات الغربیّه حاولت تفسیر الأنساق الثقافیّه المضمره للعربیّ لکنّها وقعت فی فخّ عدم إدراک خلفیّات هذه الأنساق وأهمیّه مفهومها عند العرب، فاقتصر الغربی علی فهم وتفسیر الأنساق الثقافیّه للعربیّ حسب ثقافته التی تضع معظم المتغیّرات علی محک العلم التجریبی وأنّ الغربی حاول أن یتطبّع بالأنساق الثقافیّه المضمره للعربیّ لنیل قبول المجتمع والحصول علی نوایاه ومصالحه السیاسیّه.
القطع فی النحو العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث مصطلح القطع نحویاً، وهو مصطلح تردد فی علوم العربیه نحوها وعروضها، ویحاول البحث تتبع مصطلح القطع فی النحو، متوقفاً عند أربعه أنواع هی: القطع فی الاستثناء، والقطع عن الإضافه، والقطع فی خبر نواسخ المبتدأ، والقطع فی التوابع. وقد وجد البحث أن القطع فی الاستثناء یکون فی الاستثناء المنقطع، وهو ما لم یکن فیه المستثنى بعضاً من المستثنى منه، وتوقف البحث عند الأدوات التی تستخدم للاستثناء المنقطع. أما القطع عن الإضافه فبعد أن بیّن البحث معنى الإضافه بحث فیما یجوز فیه القطع عن الإضافه فی اللفظ لا فی المعنى، ثم نظر البحث فی الأسماء التی لیست بظروف وبیّن أحکامها لجهه القطع، فلفظتا کلّ وبعض - على سبیل المثال - یجوز قطعهما عن الإضافه لفظاً لا معنى، بشرط عدم وقوعهما توکیداً. وکذلک تناول البحث القطع إلى الرفع فی خبر نواسخ المبتدأ، وناقش ما أوردته کتب النحو من شواهد نحویه فی هذا الباب. لینتهی البحث إلى دراسه القطع فی التوابع، وهو معروف شائع فی النعت، وأقل شیوعاً فی البدل والعطف، وقد تناول البحث کلاً منها بالدراسه والمناقشه، محاولاً فی ذلک کله استظهار مصطلح القطع فی النحو.
تمظهرات الأنساق الثقافیه فی السّرد النّسوی التونسی والمغربی والجزائری المعاصر؛ (روایات "غربه الیاسمین"، و"عام الفیل" و"سأقذف نفسی أمامک" أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحاول هذه الورقه البحثیه استنطاق تلک الأنساق الثقافیه التی اختزلتها بعض الأعمال السردیه المغاربیه مستمدا من المنهج الوصفی التطبیقی، من خلال مقاربه ثقافیه نستند فیها على مقولات النقد الثقافی، بما تحمله من إجراءات نسقیه تساعد على الحفر فی النص والبحث فی المسکوت عنه والتغلغل فی عوالمه الممکنه والبحث فی نسق مهیمن فیه، فاخترنا نماذج لروائیات تونسیه ومغربیه وجزائریه؛ هی راوایات "غربه الیاسمین"، و"عام الفیل"، و"سأقذف نفسی أمامک" کنسق تضمنت نتاجاتهن أنساقا ثقافیه، تسعى إلى مقاربه نص سردی یتمتع بخصوصیه جمالیه و فکریه؛ ولکنه یضمر تمردا دلالیا وثقافیا مغایرا تماما لما یصرح به ظاهره، مما یجعل منه مسرحا لجدل أنساق ثقافیه وفکریه متناقضه. من أهم الأنساق التی تم استکشافها فی الروایات الثلاث المختاره الفحوله، نسق دونیه المرأه، نسق سلطه المؤسسه الدینیه. الروایه النسویه المغاربیه میثاق یحمی وجود المرأه المغاربیه، ومنبر یوصل صوتها بکل دیمقراطیه، ویرفض إیداعها الظلمه والعتمه التی عانت منها طویلا.
تداولیه الخطاب السردی القرآنی و بلاغه الحجاج والإقناع سورتا البقره و طه أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشغل الخطاب الحجاجی حیّزا کبیرا فی النص القرآنی بشکل عام وسورتی البقره وطه بشکل خاص، ویتجلى ذلک من خلال تعدّد الموضوعات التی تطرّقتا إلیها وتنوّع المخاطَبین فیهما؛ هذا ما أدّى إلى توظیف کثیر من الآلیات الحجاجیه: لغویه، وبلاغیه... بقصد جذب انتباه المخاطبین من أجل الامتثال والاقتناع بما أُمروا به، ومن أجل ذلک، جاءت هذه الدراسه معتمده على منهج وصفی تحلیلی وبالاستعانه بالمقاربه التداولیه لتسلّط الضوء على آلیات الحجاج والإقناع فی سوره البقره وسوره طه؛ ذلک لأنّ غایتهما حمل الطرف المتلقی على الاقتناع بالتسلیم والإذعان لله تعالى. من خلال عرض آیات الحجاج والحوار التی دارت بین المرسل والمتلقی، ورصد الأفعال الکلامیه والروابط الحجاجیه لتحقیق استراتیجیه الإقناع المنضویه ضمن الحقل الکبیر المعروف باستراتیجیات الخطاب نتناول هذه القضایا اللسانیه التی تعنی أن الخطاب المنجز یکون خطابًا مخططًا له بصفه مستمره،إذ یعمد المرسل فی خطابه إلى توظیف استراتیجیه مناسبه تعبر عن مقصده وتحقق هدفه على حدّ تعبیر عبدالهادی بن ظافر الشهری، وهی استراتیجیه تداولیه، تکتسب اسمها منهج الخطاب، ویبنی فعل الإقناع وتوجیهه دومًا على افتراضات سابقهبشأن عناصر السیاق خصوصًا المرسل إلیه، وتستعمل هذه الاستراتیجیهمن أجل تحقیق أهداف المرسل.
بررسی و تحلیل کارکرد موسیقی در تصویر های شعری حافظ رجب برسی حلّی (نمونه های مورد مطالعه: مدایح و مراثی اهل بیت علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
1 - 29
حوزههای تخصصی:
موسیقی یکی از مهم ترین عناصر سازنده شعر است که سبب رستاخیز کلمات و تشخص واژه ها می شود. حافظ رجب برسی حلّی (744- 813ه.ق)، یکی از شاعران عصر مملوکی است که در مدح و رثای اهل بیت (ع) اشعاری بلیغ و نغز سروده و موسیقی در کلام او، جلو ه ای خاص دارد. ضرورت این پژوهش تبیین کارکرد معنایی انواع موسیقی در شعر و تبیین جایگاه ادبی برسی حلی به عنوان یک شاعر شیعی است که شعرش علاوه بر مضمون والا از زیبایی های لفظی و ساختاری در خدمت معنا برخوردار است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر تحلیل کارکرد معنایی و زیباشناختی موسیقی در تصویرسازی های حلی است. در این مقاله که با روش توصیفی- تحلیلی انجام شد، یافته ها نشان داد که برسی با آگاهی از تأثیر موسیقی بر روان خوانندگان و آگاهی از جنبه های زیباشناختی موسیقی، در بهره گیری از موسیقی بیرونی و درونی موفق عمل کرده است؛ در حوزه موسیقی بیرونی به خوبی توانسته میان مضامین شعری خود و وزن و بحر انتخابی، هماهنگی برقرار کند که این هماهنگی، باعث ایجاد پیوندی مستحکم میان شعر او و موسیقی آن شده است؛ برسی برای ایجاد تأثیرات مختلف در خوانندگان و آفرینش فضاهای گوناگون به زیبایی و درستی از قافیه که هر کدام آهنگ مخصوص به خود را دارد بهره برده است؛ در حیطه ی موسیقی درونی نیز شاعر به شیوه ی هنری هم از موسیقی اصوات مانند تکرار و جناس و هم از موسیقی معنوی مانند مراعات النظیر، تلمیح و دیگر آرایه های بدیعی موسیقی آفرین استفاده کرده که باعث توافق، انسجام و هارمونی کلام شاعر شده و جلو های موسیقایی خاصی در شعرش به نمایش گذاشته که گوش نوازی و سحرانگیزی نغمه ها و آواها، به لذّت روحی مخاطب و در نتیجه انتقال هر چه بهتر معنا به ذهن او کمک شایانی می کند
المتلازمات اللّفظیّه ودورها فی إعداد المعجم اللّغوی المعاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث ظاهره التّلازم اللّفظی فی المعجم فی إطار دلالیّ ترکیبی، وتکمن أهمیته فی الإسهام فی تطویر الصّناعه المعجمیّه أحادیه اللغه أو فوق الأحادیّه، کما یمکن أن یُستفاد منه فی صناعه معجم ترکیبی للّغه العربیّه. فالنظام اللّغوی فی العربیّه أو غیرها من اللغات لا ینبنی فقط على التعابیر العادیّه، بل تشکّل المتلازمات اللّفظیّه جزءاً مهمّاً منه. وهذا الجزء یخضع لقوانین العربیّه من حیث الاستجابه التامه للقواعد النّحویّه والصّرفیّه. ویدرس هذا البحث المتلازمات اللّفظیّه نظریاً، ویبحث فی هذه الظّاهره فی معجمات ذات طابع مؤسسی، تتمثّل فی «المعجم الوسیط» من إصدار مجمع اللّغه العربیّه فی القاهره، و«المعجم العربیّ الأساسی» من إصدار المنظمه العربیّه للثّقافه والعلوم. کما تتخذ الدّراسه من مدوّنات معجمیّه ذات طابع فردی أنموذجاً تطبیقیّاً، هی معجم «المنجد» لصاحبه لویس معلوف، ومعجم «الرّائد» لصاحبه جبران مسعود. ومن هنا تتعرّض الدراسه لمسأله مسأله معجمه المتلازمات اللّفظیّه فی المعجم أحادی اللغه، وسیط الحجم. وتهدف إلى الجمع بین التنظیر والتطبیق من أجل ملامسه واقع المعجم اللغوی المعاصر عن کثب. لقد تزاید اهتمام الأفراد والمؤسسات بصناعه المعجم اللّغوی الوسیط، فظهرت معاجم کثیره حاولت أن تستثمر التّجربه المعجمیّه الغربیّه، غیر أنها بقیت قاصره عنها، وقد یرجع هذا لعدم الإخلاص فی تطبیق معاییر الصّناعه المعجمیّه، ونقص فی خبرات صنّاع المعجم، أو عدم تبادل الخبرات، مما یضیّع الوقت والجهد. إذن فإنّ صناعه معجم لغویّ وسیط یلبی حاجه القارئ العربیّ أو متعلّم العربیّه، أمرُ ملّح.
دراسه سوسیونصّیه فی روایه خان الخلیلی لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعدّ السوسیونصیّه من الدّراسات النابعه عن المنهج الاجتماعی للنّقد الأدبی والتی رأت النّور فی القرن العشرین. ساعد التحلیل السوسیونصّی علی تناول العمل الأدبی من حیث الإیدیولوجیا والطّوابع الثقافیّه والسیاسیّه. بما أنّ الروایه الحدیثه أخذت علی عاتقها تصویر وتخلید الآلام والأزمات التی یعانیها الإنسان ویواجهها علی مرّ الزمن وخاصّه الواقعیه منها ظهرت الکثیر من الدراسات التی نظرت إلی الرّوایه من المنظور السوسیونصّی. روایه خان الخلیلی من أشهر روایات نجیب محفوظ الواقعیه التی بدأت بتصویر الحیاه والواقع الاجتماعی المعاش، والملامح الثقافیه والسیاسیه للشّعب المصری فی فتره الحربین العالمیتین. وبما أنّ هذه الروایه بمثابه السجلّ الذی دوّن فیه معلومات تاریخیه واجتماعیه قیّمه تُساعد القارئ علی التوصّل إلی فکره کلّیه وعامّه بالنسبه إلی تلک الظروف المُعاشه بإمکانها أن تکون مادّه خصبه للتحلیل السوسیونصّی. حاول هذا المقال تسلیط الضّوء علی السّوسیونصیّه فی هذه الروایه وفقاً للمنهج الوصفیالتحلیلی وبناءً علی الطابع الاجتماعی للنّقد والتّحلیل بهدف التوصّل إلی أهمّ میزات الحیاه الاجتماعیه فی المجتمع المصری وکیفیّه ظهورها فی الرّوایه. تسلطی الضّوء علی الأصوات الروائیه وخطاب الشخصیات الأیدیولوجی ودراسه الأمکنه الهامّه فی الروایه من أهمّ الموضوعات الفرعیّه التی انتقاها هذا المقال. ومن النّتائج التی وصل إلیها هی أنّ هناک أصواتاً وأفکاراً عدیده، تشابهت وتناقضت حتّی وصلت إلی شیء من الغموض الّذی یحکی عن عدم التراتیبیّه والضّوضاء التی خیّمت علی المجتمع المصری وعلی مدی مستویات الأنظمه الاجتماعیه والثقافیه والسّیاسیه آنذاک وأنّ روایه خان الخلیلی لم تدع شارده ونافره من الحیاه الاجتماعیه إلّا وعبّرت عنها ویمکن القول بأن جمالیّه هذه الروایه تتمثّل فی نمط التعبیر عن الأزمات والواقع المعاش وکذلک الحفاظ علی الطابع الأدبی وجاذبیّه الروایه حتی تبقی صادقه وتجعل القیمه الفنیه هی الغایه والهدف.