فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
81 - 96
حوزههای تخصصی:
إستراتیجیه الخطاب عملیه یقوم بها المرسل لتخطیط الخطاب واستعمال الوسائل اللغویه التی توصله إلى الهدف. تجعل هذه العملیه المرسل یختار فی المستوی الصرفی، البنى الصرفیه المناسبه التی توافق قصده فی سیاق محدّد. من هنا قد یستخدم المرسل البنى الصرفیه فی غیر معناها ویرید بها معنى یدلّ على القصد ویناسب السیاق ویستخدم من أبواب الأفعال ما تنقل الهدف إلى المرسل إلیه بدقّه وسهوله. هذا، وقد أثّر السیاق والهدف على استعمال البنى الصرفیه عند عبد المعطی حجازی فجعلاه یستعمل الأفعال فی شعره حسب ما یقتضی السیاق. یهدف هذا البحث إلى دراسه إستراتیجیه الشاعر حجازی فی توظیف الأفعال للتواصل مع المخاطب والوصول إلى الهدف. وبما أنّ هذا التوظیف یختلف على أساس السیاق، فیعتمد البحث على المنهج التداولی الذی یهتمّ کثیرا بالسیاق وعناصره. أمّا النتائج التی توصّل إلیها البحث فهی خضوع الأفعال لنفسیه الشاعر وسیاق کلامه، حیث تعدل الأفعال أحیانا عن زمنها الأصلی إلى التعبیر عن الزمن النفسی وتحمل المعنى الموافق للسیاق والمقاصد. وإنّ کثره الأفعال الماضیه لدى الشاعر فی حدیثه عن الغربه فی المدینه القاسیه تؤدّی إلى أن یخیّل المخاطب أنّ الشاعر قد أنشد تلک القصائد بعد ترکه المدینه، بینما أنشدها الشاعر خلال عیشه فی المدینه؛ فمن هنا قد یحمل الفعل الماضی معنى یوافق مقاصد الشاعر ونفسیته فی السیاق المحدّد. وکذلک قد انحرف الشاعر عن استخدام الأفعال الماضیه إلى استخدام الأفعال المضارعه للحدیث عن قضیه تاریخیه؛ ذلک أنّه لم یقصد وصف حادثه تاریخیه فحسب، بل أراد من وراءها التعبیر عن حالته النفسیه فی عصره الحاضر. قد وظّف الشاعر أبواب الأفعال حسب مقاصده وجاء بأبواب تکون کوسیله تنقل المعانی إلى المخاطب وکمرآه تصوّر نفسیه الشاعر وأفکاره.
المنهجیة المعرفیة للقرآن الکریم
حوزههای تخصصی:
تسعی الکثیر من الشعوب لتکوین حضارة سواء مارستها او بعدما اصبحت احد انعکاساتها .
لغرض تقدیم اطروحتها للمعرفة الانسانیة والاجتماعیة عبرتکوینها لأسس منهجیة ومعرفیة علمیة تتفاعل مع الواقع الذی عاشته لصیاغة مستقبلها والتعمق بماضیها فتکون لها السیادة والنفوذ ثقافیا واجتماعیا وانسانیا
عند قرائتنا للدستور الأسمى والمسار الأمثل الذی جسده القران الکریم ککتاب خالد وخاتم ومنهج متکامل للمعرفة نظریا وعملیا یجعلنا نسبر اغواره عبر تحلیل ما اختزله من جذور لغویة بلغت 1800 جذر عکست عمق محتواها التطبیقات التی شکلت محتواه والذی یعکس اسسه المعرفیة والمنهجیة لبناء العقل وآلیات التفکیر البشری نحو التکامل الانسانی لبناء الحضارة .
من خلال المفردة القرانیة التی کونتها اللغة ؛ هذه اللغة التی اختزلت المعرفة وترکیباتها التی تفاعلت مع الحیاة فاثرت فی صیاغة المتعاطی معها فکانت منهجا معرفیا دلالة ومعنا واستعمالا وافقا و تشخص لنا نظریة متکاملة فی العلم والمعرفة والمنهج تقلب عبر 102 مفردة تقلبت من خلال 1100 آیة قرانیة تغطی مساحة 20%من النص القرانی.تعطینا الاسس المنهجیة والمعرفیة للنص القرانی التی یؤسس من خلالها البناء الحضاری للعلوم سیما العلوم الانسانیة والاجتماعیة التی هی الاساس للعلوم الطبیعیة والعلوم الاخرى لتکوین عقل بشری یملک المعرفة والمنهج الذی یؤسس للانسان وحضارة الانسانیة ، فکانت هذة الاطروحة التی نقدمها کنظریة للاسس المنهجیة والمعرفیة.
گذار از مردانگی به زنانگی در رمان La nuit sacrée / لیله القدر، اثر طاهر بن جلون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از جامعه شناسان فمنیست بر این باورند که هویت جنسی، برساختی اجتماعی و سیال است که مجموعه ای پیچیده از روابط اجتماعی بدان معنا می بخشد. بدین ترتیب تصویر فرد از خود به منزله عضوی از یک جنس خاص، افزون بر عوامل بیولوژیک، از عوامل فرهنگی-اجتماعی نیز تأثیر می پذیرد. پس هویت جنسی مقوله ای ثابت نیست و متأثر از عوامل مذکور می تواند تغییر کند. هدف نوشتار پیش رو آن است که نشان دهد چگونه زن قهرمان داستان La nuit sacrée / لیله القدر هویت مردانه ساختگیِ خود را کنار نهاده و از نو زن بودن و زنانگی اش را باز می جوید. در این راستا نگارنده هویت نویافته «زَهرَه» را از رهگذر واکاوی کنش های او در سه حیطه جنس، جنسیت و رفتار جنسی ترسیم می کند تا روشن سازد دگردیسی او از باشنده ای پوشالی به انسانی واقعی چگونه رخ می دهد. «زَهرَه» در این داستان رمزواره ای است از انسان مراکشی که در چنگال تضادهای درونی و بیرونی اسیر است و برای رهایی، ناگزیر باید بر سینه باورهای نادرستی که جامعه بر او تحمیل می کند، دست رد زند.
تکنیک های تصویرسازی آمریکا در شعر معاصر فلسطین ( با تأکید بر نماد و نقاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر سازی یکی از اصطلاحات متداول در نقد قدیم و جدید عربی است که در آن شاعر می کوشد تا موضوعی را با تکنیک های مختلفی به تصویر بکشد. شعر معاصر فلسطین، سعی نموده تا آینه تحولات کشوری باشد که بعد از اشغال آن، دشمنان زیادی به مداخله در آن پرداخته اند. یکی از کشورهایی که در قرن گذشته و حاضر به حمایت از اشغال فلسطین برخواسته، آمریکاست که این امر سبب شده است تا شاعران فلسطینی، به طور وسیعی به ترسیم چهره آن کشور بپردازند. این شاعران با تکنیک های مختلفی ازجمله نماد و نقاب به این تصویر سازی پرداخته اند و تمساح، سگ، کلاغ، گرگ، افعی و طناب پوسیده را نمادهایی از آمریکا قرار داده اند تا ماهیت و ویژگی های اصلی آمریکا همچون ریاکاری، نجاست، شومی، وحشی گری و هرزگی، جهان خواری ظالمانه و فروپاشی زودهنگام آن را به تصویر بکشند. هلاکو، نرون، مارس و شیطان از مهم ترین نقاب هایی به شمار می روند که مفاهیمی همچون توحش، جنون قیصری، جنگ افروزی و اغواگری آمریکا را به تصویر می کشند. مقاله حاضر می کوشد تا نماد و نقاب را به عنوان مهم ترین تکنیک های تصویرسازی آمریکا در شعر معاصر فلسطین با روش توصیفی – تحلیلی، مورد نقد و بررسی قرار دهد.
بررسی قضایای نقدی - ساختاری از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قضایای نقدی – ساختاری از منظر ابن خلدون می پردازد. این نویسنده بزرگ صرف نظر از تاریخ نگاری، علم اجتماع و فلسفه در عرصه نقد ادبی هم دارای دیدگاه های ارزشمندی است. ازجمله این نظریات می توان به تعریف ایشان در مورد ادب و مفهوم نقد و جایگزینی واژه (ملکه) به جای (موهبت) که می توان از ابداعات وی برشمرد، اشاره نمود. هدف اصلی در این مقاله آن است که آراء و رویکردهای ادبی ابن خلدون به درستی بیان شده و نیز تلاش می شود تا با بهره گیری از روش پژوهش ادبی و تاریخی دیدگاه ها و شیوه وی و همچنین مطالعه بحث های مرتبط با نقد دوره اندلس توصیف و تحلیل شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، ابن خلدون که ازجمله طرفداران ترجیح لفظ بر معنا است، پیرامون تعریف ذوق و اسلوب به عنوان معیارهای نقد و سه اسلوب شعر و نثر و قرآن، نگرش ویژه ای دارد. او به تبیین ارتباط خاصی میان دین و شعر و کلام مصنوع پرداخته است. با اهتمام به مجموعه رویکردهای نقدی ابن خلدون و تجمیع دیدگاه های ایشان می توان به تلقی نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او دست پیدا نمود.
تقنیّه السیناریو السینمائی فی قصیده «شِعابٌ جَبَلِیّهٌ» للشاعر سعدی یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ للفن الشعری قدره فائقه فی الافاده الممکنه من الفنون السمعبصریه والتشکیلیه، فقبل ظهور السینما (الفن السابع) کان الشعر فی البدایه تأثّر بالفنون الأدبیه والدرامیه وتخطّى هذه المرحله بصوره تدریجیّه ودخل مرحله متطوّره وهی مرحله الکتابه بالصوره البصریّه کالرسم والألوان وتُعرف بالصوره الثابته، وبعدها الصوره المتحرکه والکتابه بالضوء؛ لذا کان لآلیات السینما کالسیناریو والکامیرا والمونتاج فضل لا یُستهان به فی تطویر بنیه القصیده الحدیثه. یُعدّ السیناریو من أحدث التقنیات فی السینما ویُقصد به وصف تسلسل الأحداث والمکان والزمان والشخصیات وفقاً للنقد السینمائی. وقد کان للقصیده المعاصره نصیب من هذه التقنیه الحدیثه، ومن أهمّ الشعراء المعاصرین الذین اهتموا بهذه التقنیه الشاعر سعدی یوسف. تتقارب رؤیه یوسف من الرؤیه السینمائیّه بشدّه فی أشعاره وبالأخص فی قصیدته "شعابٌ جبلیّهٌ" التی أتحفها بأحداث متسلسله ومشوّقه استلهمها من الطبیعه فی الریف الإیطالی والمغامره التی قام بها هو ورفیقاه جوان ماکنلی وفوزی الدیلمی، لذا تجلّت فی قصیدته تقنیه السیناریو بصوره واضحه ودقیقه. تسعى هذه الدراسه لاستجلاء تقنیه السیناریو التی تتوافق مع أحداث قصیده "شعابٌ جَبَلیّهٌ" للشاعر سعدی یوسف وفقاً للمنهج الوصفی – التحلیلی؛ وقد توصّلنا فی هذا البحث إلى أنّ قصیده "شعاب جبلیه" اعتمدت علی تقنیّه السیناریو السینمائی فی أسلوبها الوصفی لتصویر المشاهد الطبیعیّه التی تبعث روح النشاط والحیویه والمرح فی نفس المخاطب لما تتمتّع به من صفات بصریّه ممیّزه تجذب أنظار الرائی، لذا رکّز الشاعر فی کامیرته الشعریه علی رصد المشاهد السمعبصریه ووصفها وفقاً للقواعد الوصفیه کالتقطیع الفنی للقطات والصور التی یأتی بها السیناریست فی کرّاسته. والشاعر لنقل هذه المشاهد للمتلقی خلط بین الروح الشعریه وجمال الطبیعه وقواعد السیناریو بصوره موفّقه فاستخدم الأفعال المضارعه التی تتّفق مع زمن العرض الآنی للنص المفلمن کما لم یتخلَ عن الأصوات فی النص کصوت الشخصیات وصوت الموسیقى التی ترفع مستوی النص الشعری من نص مقروء إلی نص مفلمن.
شعریّه التکوین البدیعیّ لدى عبد القاهر الجرجانیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصبّ هذه الدراسه فی جزءٍ یسیر مما یمکن درسه فی تراثنا البلاغیّ الزاخر، محاوِلهً محاورته فی ضوء الدراسات الحدیثه، ولربّما کان من الإنصاف أن یخَصّص "" فنّ البدیع "" لدى عبد القاهر الجرجانیّ بالدراسه، ولا سیّما أن ّه لم یلقَ شهرهً فی الدراسات الکثیره التی تناولت جهودَه.
فکانت محاوله هنا لإلقاء الضوء على طریقته فی تناول مظاهر التشکیل البدیعیّ، وقراءتها، ووقوفه على البلاغ ه والشعری ّه فیها، انطلاقاً من نظریّته فی "" الن ّظْ م "" التی فهم تکوین النتاج الإبداع یّ من خلالها.
المنهج الأسطوری فی قراءه الشعر الجاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحث إلى تطبیق المنهج الأسطوری على نصوص من الشعر الجاهلی، تبرز عمق الصور الشعریه، وأبعادها الأسطوریه، وما صاغه خیال الشاعر الجاهلی من بنى لغویه جمالیه.
ویسعى –أیضا- إلى إظهار مدى نجاعه المنهج الأسطوری فی تحلیل النصوص الشعریه، والکشف عما اختزنته من أبعاد ورموز رسمتها مخیله الشاعر، وفق مراحل زمنیه ثلاث، أوضحتها نصوص شعریه أمکننا ترتیبها فی القصیده الجاهلیه، على النحو الاتی:
1- الفراق.
2- الرحله والضیاع.
3- البحث عن الذات.
وتکمن غایه البحث فی إبراز البعد الأسطوری للصور التی نقلت الحس
الشاعری، وتبیان مدى فاعلیه تطبیق هذا المنهج على نصوص الشعر الجاهلی.
تحلیل روند تراجایی تداوم در رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی و فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
147 - 169
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت با توجه به روابط میان متون، بیش متنیت را به عنوان یکی از انواع ترامتنیت مطرح نمود. بیش متنیت با محوریت اقتباس و برگرفتگی به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. در این رویکرد وجود بیش متن به عنوان عنصر تأثیرپذیر و پیش متن به عنوان عنصر تأثیرگذار بسیار دارای اهمیت است. بیش متن با تقلید یا تغییر پیش متن باعث حفظ متن نخستین و یا تغییر آن می گردد. این تغییر هدفمند تراگونگی نام دارد که به دور از تقلید صرف است و گاهی باعث تراجایی در متن می شود. تراجایی که تغییری جدی در پیش متن است، با انجام برخی جابه جایی ها در شکل و معنا تغییرات عمده ای را در پیش متن به وجود می آورد که یکی از این موارد تداوم زمانی روایت است. بررسی تداوم یا سرعت روایت در پیش متن و بیش متن که به مطالعه نسبت میان طول مدت زمان داستان و زمان روایت می پردازد، بر تغییر آن از طریق تراجایی دلالت دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت می باشد. سعداوی که متعلق به نسل جدید رمان نویسان است با قرار دادن فرانکشتاین در فضای ادبی جدید و محیطی متفاوت باعث تغییرات عمده ای در شتاب بیش متن می شود. بررسی تغییر سرعت رمان در بیش متن، خلاقیت سعداوی را در عمق بخشیدن به روایت به نمایش می گذارد و نمونه ای بارز برای تراجایی تداوم و درنگ است. با توجه به آن که رمان "فرانکشتاین فی بغداد" احمد سعداوی تحت تأثیر رمان "فرانکنشتاین" (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در سرعت داستان بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در شتاب منفی و مثبت در بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد که تغییر لحن شاعرانه، توصیف پویا، حذف غیرعلنی و گفتگوهای درونی در بیش متن باعث تراجایی در تداوم می گردد، به گونه ای که عمل ذهنی در بیش متن برخلاف پیش متن باعث حرکت عمودی در متن و پیشروی در دنیای ذهنی شخصیت ها می گردد
جمالیة الملامح الأسلوبیة فی قصیدة مدینة بلا مطر لبدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الأسلوبیة منهج لسانی یتناول دراسة النصوص الأدبیة، ومن أهم سماتها استکشاف العلاقات اللغویة القائمة فی النص، وکذلک البحث عن الخصائص الفنیة التی تمیز النص عن الآخر. لذلک، قمنا فی هذا المقال بدراسة مدی التلاؤم بین الشکل والمعنى وعالجنا بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی أبرز الملامح الأسلوبیة فی قصیدة مدینة بلا مطر، وهی قصیدة سیاسیة رمزیة تمتاز بالتفرد والخصوصیة. قد وضع السیاب شکل القصیدة وصورتها على الجو الأسطوری. وبسبب هیمنة المناخ الأسطوری على جسد النص، نری أن الشاعر لجأ إلى الانزیاح الأسطوری لیعبر عن الفجیعة التی یعانی منها. فهو استخدم أیضاً المفردات الوظیفیة فی هذه القصیدة لإلقا المفهوم الکلی للقصیدة. من جهة أخری، توظیف الصور الفنیة بالاعتماد على الاستعارة المکنیة والصور التشبیهیة التی لا یکون بینها وجه الشبه المنطقی، وکذلک الاستمداد من مفاهیم الشعرا السابقین، یعدان من تقنیات الشاعر الرئیسة فی التعبیر عن مشاعره وأحاسیسه.
أنماط المفارقتین اللفظیة والتصویریة فی شعر علی فودة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن المفارقة تقنیة أدبیة تزداد القصیدة رونقاً وجمالاً بکل أنماطها وسیاقاتها وتنتهی إلى نتیجةٍ تدهش المتلقین، وهی تقوم على التضاد والفرق بین المعانی الظاهریة والمفاهیم الباطنیة للألفاظ والتعابیر وتخل التوتر والإعجاب فی النص. کثیراً ما تحتاج المفارقة إلى کد ذهنی وتأمل عمی للوصول إلى کشف دلالات التعارض بین المعنى الظاهر والمعنى الخفی الغائص فی أعماق النص. من هذا المنطل ، بادر هذا البحث بدراسة أشعار علی فودة ) 1491 1491 م( الشاعر الفلسطینی المعاصر، وما تحتوی من ملامح المفارقتین اللفظیة والتصویریة وأنماطهما مستعیناً بالمنهج الوصفی التحلیلی لتفسیر نماذجها، وتبیین کیفیة استخدام الشاعر لهذه التقنیة ودورها فی تجربته الشعریة. تبین من خلال هذا البحث أن الشاعر وظف مفارقة السخریة والأضداد والإنکار بمثابة ملامح المفارقة اللفظیة ومفارقة التحول والمفاجأة والأدوار بمثابة نماذج للمفارقة التصویریة. وکان غرضه الرئیسی من استخدام هذه التقنیة هو بیان ما یوجد فی المجتمع وسلوک الناس من التناقض والتباین الذی سبب الیأس والمفاجأة والتحسر فی الشاعر خلاف ما کان یصوره.
بررسی عوامل مؤثر بر تعلیق و شتاب داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با تکیه بر زمان روایی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر می گیرد و با رویکردی نظام مند به مطالعه داستان می پردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی می کند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمان های مرده داستان را مشخص کند. داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با هدف ترسیم عواقب زیان بار فقر و محرومیت در زندگی دختران و زنان بی سرپرست با رمزپردازی از طبیعت نوشته شده است. این مقاله سعی دارد تا سرعت روایت و حرکت های زمانی این داستان را بر اساس چهار تکنیک الگوی زمان مند ژنت یعنی «خلاصه، حذف، وقفه توصیفی و نمایش صحنه» مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با استناد به نمونه هایی از داستان، میزان تأویل پذیری معنایی داستان را با استفاده از بررسی ساختاری نشان دهد و به این سؤال پاسخ دهد که شتاب و کاهش سرعت داستان، تا چه میزان متأثر از اغراض معنایی آن بوده است و مهمترین تکنیک های کاهش و افزایش شتاب آن کدامند؟ در پایان مشخص شد که زمان در این داستان به دو بخش تولد تا نوجوانی قهرمان داستان، و شب پایانی زندگی وی قابل تفکیک است. حرکت زمانی داستان در بخش اول از سرعت و شتاب بالایی برخوردار بوده و دو تکنیک حذف و خلاصه بیشترین کاربرد را داشته اند؛ اما در بخش دوم که نقطه اوج داستان به حساب می آید، دارای شتاب منفی است و دو تکنیک وقفه توصیفی و نمایش صحنه سبب کاهش سرعت گفتمان نسبت به داستان شده اند.
مبانی روان شناختی آفرینش ادبی از نگاه عزالدین اسماعیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین اسماعیل از جمله ناقدانی است که با رویکرد روان شناختی در نقد ادبی معاصر عرب شناخته می شود و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مهم ترین اثر وی در این زمینه کتاب "التفسیر النفسی للأدب" است. مطالعات او در سه حوزه ی تحلیل اثر ادبی، تحلیل شخصیت هنرمند و بررسی فرآیند ابداع اثر ادبی صورت گرفته است. از آنجا که امروزه مبانی روان شناختی موثر در فرآیند خلاقیت ادبی و همچنین تحلیل روان کاوانه شخصیت ادیب، در مطالعات نقد ادبی اهمیت ویژه ای دارد، بررسی دیدگاه های عزالدین اسماعیل به عنوان ناقد و ادیبی صاحب نظر در این خصوص ضروری می نماید. به این منظور این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه های عزالدین اسماعیل را در این زمینه بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که از نظر عزالدین اسماعیل، محرک های روانی تا چه حد در خلاقیت ادبی تاثیرگذارند؟ و تحلیل روان کاوانه ی شخصیت ادبی از نظر وی چه فوایدی در بر دارد؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که وی با استفاده از علم روان شناسی در نقد آثار ادبی به این باور رسیده است که برخی از محرک های روانی همچون: نِوروز، خودشیفتگی، نبوغ، جنون، خیال و ... تا حدی در خلق اثر ادبی مؤثرند و از دیدگاه او، تحلیل شخصیت ادیب، به فهم اثر ادبی کمک می کند، به طوری که مثلا، با تحلیل روان کاوانه ی شخصیت شاعران قدیم عرب، می توان به برخی از عوامل ضعف نوع ادبی نمایشنامه در ادبیات قدیم عربی پی برد.
بلاغت وایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیچ انسانی بدون پیش فرض نیست و همیشه این پِیش فرض ها هستند که داوری ها و رویکردهای ما نسبت به پدیده های جهان را شکل می بخشند. مکاتب فکری نیز از این قاعده بیرون نیستند، چون مکاتب فکری می توانند مبنای هستی شناختی و یا معرفت شناختی و یا ایدئولوژیک داشته باشند. لذا در شکل گیری مفاهیم و حوزه نظریه پردازی نیز مبنای ایدئولوژیک تأثیرگذار است. این مسأله یعنی تأثیر پیش فرض ها در رویکرد نظریه پردازان بلاغت عربی مشاهده می شود، چون بلاغت عربی هم در یک بستر تاریخی و تحت تأثیر عوامل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل دیدگاه متکلمان اشعری و معتزلی ، ردپای ایدئولوژی در تبیین و جهت گیری تحلیل مسائل بلاغی، روشن گردد. نتیجه این بررسی آن است که متکلمان مسلمان به ویژه متکلّمان معتزلی، مفاهیم بلاغی را چنان تعریف و تبیین می کردند که با مبانی ایدئولوژیک آنان همسو گردد.
خطاب الأمل عند بشری البستانی دراسة ونقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ من أهم مقومات الأدب الملتزم هو الوعی الممکن عند الشاعر والإیمان بتجاوز المرحلة الزمنیِّة المعیشة. الحقیقة الشعریِّة تتطلب من الشاعر أن یواکب تأسیس الوعی بالواقع الإنسانی عند المتلقی برؤیة مستقبلیِّة تکسبه الصدقیِّة فی التعبیر وفی المشاعر وفی التجریب الشعری والشعریِّة الحقیقیِّة تتجلّی فی الجمع بین الوعی الفعلی الذی یرتبط بإدراک الواقع والوعی الممکن الذی یرتبط بالرؤیة المستقبلیِّة فی الخطاب الشعری.بشری البستانی صوت شعری مسکون بالأمل لا یخفت أصلاً ولا یتزعزع أمام عوامل السلب والانفصال التی عمدت ولاتزال لتحطیم فاعلیات المکان. إنَّ الأمل بالمستقبل الزاهر الطافح بالحیویة والفاعلیة هو سلاحها الذی به تقاوم عوامل السلب والإنفصال المشتبکة بواقع الأمة وهو الذی یحقِّق الحضور ویفتح أبواب الخلاص من المحن والمکابدات المنثالة علی الأرض العربیِّة وإنسانها ویلمُّ بعثرة المکان ویردم الهوات التی تخلقها عوامل السب والانفصال علی وجه الأرض ویجعل الإنسان المعاصر أن یتمکن من التماسک والمقاومة والتشبث بالبقاء فی مواجهة عوامل السلب والانفصال. الرؤیة المستقبلیِّة التی تطغی مسحتها علی کلّ کلمة تقولها بشری البستانی تنمّ عن الوعی الشعری المتقدم للشاعرة حیث تری أنّه لولا الأمل والتفاؤل ما یصمد الشعب ولا یتمکّن من مواجهة العدوان. ینصبّ الاهتمام هنا إلی دراسة هذه الاستراتیجیة الفکریة فی خطاب بشری البستانی الثوری الذی تطغی علیه مسحة التفاؤل ومن هنا یتمّ الترکیز علی بعض الشواهد المناسبة والعکوف علی فحصها ودراسة دلالاتها ومکوناتها وبیان ما یشعُّ عنه من الإیحاءات المحدّدة لتقدیم دراسة نقدیة متکاملة لاستجلاء الرؤیة الفکریة والفنیة لهذا الخطاب الشعری والمنهج المختار هنا هو الوصفی التحلیلی والبحث اتخذ فی تحلیل الأشعار السیمائیة مساراً له لدراسة واستنطاق الرموز والدلالات التی تبعث علی الأمل والتفاؤل فی خطاب بشری البستانی الشعری.
تحولات الموضوع الوطنی والقومی فی قصص محسن یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه التجربه الإبداعیه للقاص محسن یوسف، بدءاً من مجموعته القصصیه الأولى (وجوه آخر اللیل)، وانتهاء بمجموعته القصصیه الأخیره (حکایات السیده الجمیله)، وهذه الدراسه لیست تأریخاً للتجربه الإبداعیه للکاتب، وإنما تلمس لتجربته القصصیه وتطوراتها، والکشف عن التحولات التی طرأت على الموضوع الوطنی والقومی وقد تم تتبع التغیرات التی طرأت على التجربه الإبداعیه، والمضامین الفکریه للکاتب، وتناول التقنیات الفنیه التی وظفها فی قصصه، کالتقطیع، والعنونه، والمونولوج الداخلی، وتداعی الأفکار، والإشاره إلى أن الکاتب لایشقى وراء المصطلحات الحداثیه، بل یبقى له صوته القصصی الخاص الذی یتفرد به، مستخدماً السرد النابض بالحیاه.
ارزیابی مؤلفه های ساختاری مقاله های مجله «نقد ادب عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسشنامه طراحی شده، 63 مقاله مجله نقد ادب عربی را با روش تحلیل محتوای ترکیبی مورد نقد و ارزیابی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقاله ها از سال 89 تا 94 در مولفه های ساختاری روند رو به رشدی دارند. اما در سال های 94 و 95 این روند سیر نزولی پیدا کرده است و سپس سال 96 و 97 مولفه های ساختاری رشد قابل ملاحظه ای دارد. بررسی انطباق ساختار مقاله ها با معیارهای مطلوب مقاله های علمی پژوهشی نشان می دهد که ساختار مقاله ها در قسمت سوال، پیشینه ، روش پژوهش و علت انتخاب آن، چگونگی جمع و تحلیل مواد پژوهش و نتیجه، بامعیارهای مقاله های علمی پژوهشی مطابقت ندارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نویسندگان الگوی ساختاری منسجمی در اختیار نداشتند و ساختار مقاله ها را بر اساس آنچه خود آموزش دیده اند تنظیم کرده اند. ضعف موجود را می توان به بی توجهی به معیارهای ساختاری در آموزش های دانشگاهی ارتباط داد و از طرفی دیگر مشخص نبودن الگوی جامع ساختاری مقاله علمی پژوهشی از سوی سردبیران و داوران از دیگر عوامل برجسته شدن این مشکل در مقاله ها است. بنابراین این پژوهش مدل مفهومی ساختار مقاله های علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی را پیشنهاد داده است.
تحلیل انتقادی کتاب المذاهب الأدبیه و النقدیه عند العرب و الغربیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
158-175 صفحه
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر به معرفی و بررسی ساختاری و محتوایی کتاب « المذاهب الأدبیه و النقدیه عند العرب و الغربیین» اثر دکتر محمد شکری عیاد می پردازد و این اثر را با توجه به مؤلفه های تعریف شده یعنی عنوان، انسجام منطقی، اصالت موضوع، استنادها و ارجاعات و رعایت بی طرفی علمی نتوانسته خوب عمل کند و ضعف های زیادی در آن دیده می شود. کتاب آقای دکتر محمد شکری عیاد همچنانکه خود مولف نیز در مقدمه اشاره می کند نمی توان به عنوان یک کتاب تطبیقی که به معرفی مکاتب نقدی وادبی عربی و غربی پرداخته آن را در نظر گرفت، بلکه این کتاب نوعی رهیافت مولف و حتی می توان گفت نوعی «تفسیر به رای» در مورد مکاتب ادبی و نه نقدی و در بین مکاتب نقدی تنها به کلاسیک و رومانتیک و واقع گرایی پرداخته و نه همه ی مکاتب، چه اینکه مولف در مقدمه اشاره می کند که در این کتاب به جنبه های فلسفه این سه مکتب مذکور به صورت تحلیل پرداخته است و از مهمترین نتایج دست یافته عدم انسجام و نظم منطقی و عدم همخوانی محتوا با بخشها و فصول کتاب است . از ضرورتهای پرداختن به این کتاب، می توان توجه به جنبه های تحلیل و فلسفی مکاتب ادبی که کمتر ذکر آن رفته اشاره کرد و ازاهداف این مقاله آشنایی محققان با کتاب مذکور و رهیافتهای مؤلف در این زمینه است
الظواهر الفنیه والجمالیه لخطبه حجه الوداع ومیزاتها الأسلوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
51 - 74
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا المقال دراسه فنیه لخطبه حجّه الوداع الشهیره بغیهَ الکشف عن هیکلها البنائی وملامح من جمالیاتها الفنیّه، علماً بأنّ هذه الخطبه من روائع الأدب العربی والتراث التشریعی الحضاری الإسلامی، والتی تکشف عن حقوق الإنسان قبل أن تعرف دساتیر الأرض ما هی حقوق الإنسان؟ وترسم الطریق وتوضح المعالم وتبین حدود الله. إنّ هذا التراث الغالی وثیقه تاریخیّه لها قیمه فی الدعوه إلى الفضائل الإنسانیه وحسن المعاملات. فهذا المقال بالاعتماد على المنهج الوصفی والتحلیلی، یهدف إلى دراسه فکره النبی المقدّسه حیال هذه الخطبه ولمحات من خصائصها الفنیه والأسلوبیه مما یکشف لنا عن عظمه الإسلام ونبیّه. یبدأ البحث بتمهید لکلّ ما یجب ذکره حسب المنهجیّه الحدیثه للکتابه ثمّ یتطرق إلى هذه المحاور الخمسه والخاتمه: 1. نصّ الخطبه وتوثیقها؛ 2. الأفکار المطروحه فیها ومکانتها بالمقارنه إلى خطب الرسول (2) الأخرى؛ 3. الجانب العاطفی لها؛ 4. ظواهرها الفنیه والأسلوبیه؛ 5. ظواهرها الدلالیه والبلاغیه. ومن النتائج التی توصل إلیها المقال أنّ النبی الأعظم (2) وظّف صورا مختلفه من التکرار والتوکید ضمن نصّه من أجل لفت انتباه السامعین إلى کلامه وإقناعهم، وهذه الخطبه النبویه قد تشکّلت من العبارات الموجزه بإیجاز القصر فی الغالب الأعم، والتق دیم والت أخیر فیها ظ اهره أسلوبیه جاءت مشحونه بالمعانی البلاغیه واللفتات الجمالیّه الرائعه، وبنیه الخطبه الکلیّه قد تکوّنت فی غالبیتها من الجمل الفعلیه، بحیث أدرجت هذه الجمل فی نصّ الخطبه إدراجاً فنیاً تجعل النصّ أکثر حرکیّه ودینامیکیه
منهجیّه ترجمه الصور الکنائیّه عن القیامه فی القرآن الکریم وفق نظریه لارسون ترجمه مکارم الشیرازیّ وحسین أنصاریان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن ترجمه النصوص المختلفه وخاصّه المقدّسه منها والصور الأدبیّه المستخدمه فیها، بما فی ذلک الکنایه، تتطلّب حلولاً أساسیّه. ولارسون هی واحده من اللغویّین الذین قدّموا استراتیجیات عملیّه لترجمه الصور المجازیّه، حیث تؤکّد، من خلال تقدیم ثلاث ااستراتیجیات والتمییز بین الأسس الدلالیّه والبنى الفوقیّه النحویّه والمعجمیّه والصوتیّه للغه، على اکتشاف المعانی الأصلیّه من خلال فحص البناء اللغویّ ثم إعاده التعبیر عنه فی إطار اللغه الهدف؛ إذ ترجمتها الدلالیّه هی ترجمه وفیّه للغه المصدر وتعتبر طریقه موثقه لترجمه النصوص المختلفه وخاصه النصوص الدینیّه. والغرض من هذا البحث هو التعرّف على طرق الترجمه فی نموذج لارسون ودراسه مدى فعالیّه الاستراتیجیات المقترحه فی هذا النموذج ونسبه توافقها مع ترجمه "مکارم الشیرازی" و"حسین أنصاریان" فی ترجمه کنایات النصف الأول من القرآن الکریم. تم تنظیم هذا البحث من خلال طریقه مراجعه الترجمات بناءً على نهج لارسون، حیث اختیرت اثنتا عشره صوره کنائیّه من إحدى وعشرین صوره موجوده عن موضوع القیامه فی هذا القسم. ومن أهمّ نتائج البحث التی تجدر الإشاره إلیها هی أنّ أداء المترجمَیْن کان مختلفاً فی مکوّنات الترجمه الدلالیّه، إذ کان "مکارم" فی ترجمه المعانی المجازیه أکثر دقّه من أنصاریان، واتّصف الأخیر فی ترجمه المکوّنات المعجمیّه المهمّه ونقل المعلومات الضمنیّه والصریحه للنصّ بأداء أکثر دقّه وحساسیّه. ولکنهما فی ترجمه العلاقات العامّه والخاصّه للکلمات یتّبعان نهجاً مشابهاً.