فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
إن النحو قد بدأ من منطلق عظیم، وهو السعی لفهم معا نی القرآن الکریم ومعرفة أسالیب التعبیر عن تلک المعانی والکشف عن أسرار بلاغته ووجوه إعجازه. ثم خطا علما ؤ ه خطوات لإنضاج الفکر النحو ی والارتقاء به إلى أرفع مستویات الرقی العقلی وذلک بتنویع اتجاهات البحث فیه وتطویر وسائل الکشف عن وجوه معانی الکلام. یتناول هذا البحث واحداً من الشخصیات النحویة التی یکون لها دور مهم فی إیحاء النحو العربی فی یومنا هذا، فهو ینظر إلى النحو بمنظاره الجدید، وهو البحث عن المعنى من خلال النحو. ویقوم بحثنا هذا بدراسة آراء السامرائی النحویة دراسة منهجیة تقوم على التوضیح و المقارنة بکبار النحاة و بعض البلاغیین، للوقوف على منهج المؤلف وما امتاز به السامرائی عن غیره من اللغویین والنحاة فی عرضه وتوجیهه . فقد قمنا فی هذا المقال من خلال المنهج الوصفی التحلیلی و المقارن بقراءة کتب السامرائی قراءة دقیقة و متأنیة، ثم استخرجنا أبرز معالم منهجه فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى مع ذکر شواهد من کتبه ، مضافاً إلى المقارنة بین آرا ئه وغیره من النحویین. ومن أهم ما وصل إلیه البحث هو أن السامرائی قد جمع بین النحو والبلاغة وعلم المعانی خاصة فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى، وبذلک سعى أن یعید الروح أو المعنى إلى النحو العربی.
تأملات فی الفکر النقدی عند ""نازک الملائکه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یحاول هذا البحث الوقوف عند تحلیل المتن النقدی للشاعره ""نازک الملائکه""، بعد أن انتشرت ظاهره الشعر الحر، أو التفعیله، وذلک عبر الوقوف عند المؤثرات التی کوّنت فکرها النقدی، محاولا بعد ذلک تحلیل فهمها للقصیده الحدیثه. إن ""نازک"" شعرت بعقده الذنب تجاه الشعر الحدیث، بعدما رأت الکثیر من التفاهات الشعریه تطفو على السطح، وهذه الغثاثات کانت کفیله، من وجهه نظرها، بإفساد الذوق العام لهذا الجیل المطالب بالتمسک بثوابته الدینیه، والتراثیه، والقومیه. ولکن رؤیتها لم تکن صافیه، ولا عمیقه، فی جانب کبیر منها؛ ذلک أنها لم تر إیجابیات هذه الظاهره، بل رأت السلبیات، التی وضعتها بدورها تحت المجهر، وصارت تنظر إلى ""الحداثیین"" نظره فیها توجّس، واتهام بخیانه الدین والوطن واللغه ولا سیما على صفحات مجله الآداب اللبنانیه. أما الشعر الحدیث، فقد بدأت بتکبیله، ووضع العراقیل أمامه، وأخذت تتنبّأ بأفول شمسه.
القصه القصیره العمانیه المعاصره (الریاده والتأصیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یأخذ هذا البحث على عاتقه تقدیم القصه العمانیه المعاصره، بدءاً من مرحله البدایات، مروراً بمرحله التکوین، وانتهاء بالتجریب والتحدیث فی حرکه القص العمانی، ویتطرق هذا البحث أیضاً إلى الملامح الفنیه والفکریه للقصه، ورصد المتغیرات التی طرأت علیها من خلال تجارب قصصیه لکتاب یمثلون حرکه القصه العمانیه فی مراحلها کافه.
وقد حاولت من خلال هذا البحث الانفتاح على التجربه القصصیه العمانیه، لیتعرف القارئ إلى ملامح القصه العمانیه الحدیثه.
وهذه الدراسه لا تقید نفسها بمنهج معین، وإنما تحاول الاستعانه بما یفیدها من مناهج البحث الأدبی، ولا سیما التاریخی، رغبه فی رصد التحولات التی استجدت على حرکه القصه العمانیه فی العصر الحدیث.
تحولات الموضوع الوطنی والقومی فی قصص محسن یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه التجربه الإبداعیه للقاص محسن یوسف، بدءاً من مجموعته القصصیه الأولى (وجوه آخر اللیل)، وانتهاء بمجموعته القصصیه الأخیره (حکایات السیده الجمیله)، وهذه الدراسه لیست تأریخاً للتجربه الإبداعیه للکاتب، وإنما تلمس لتجربته القصصیه وتطوراتها، والکشف عن التحولات التی طرأت على الموضوع الوطنی والقومی وقد تم تتبع التغیرات التی طرأت على التجربه الإبداعیه، والمضامین الفکریه للکاتب، وتناول التقنیات الفنیه التی وظفها فی قصصه، کالتقطیع، والعنونه، والمونولوج الداخلی، وتداعی الأفکار، والإشاره إلى أن الکاتب لایشقى وراء المصطلحات الحداثیه، بل یبقى له صوته القصصی الخاص الذی یتفرد به، مستخدماً السرد النابض بالحیاه.
وصف طبیعت، بُن مایه دیگر اغراض سنتی شعرِ ابن خفاجه اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درون مایه وصف یکی از فنون برجسته شعری است که شاعران زیادی در آن طبع آزمایی کرده اند. خصوصیات شخصیتی چون نازک خیالی، احساس لطیف، عاطفه سرشار و لطافت روح، ابن خفاجه را دلبسته طبیعت ساخته و توصیف آن را به درون مایه ای پُربسامد در شعر ایشان بدل کرده و شاعر از وصف طبیعت به عنوان تکنیکی ادبی در جهت نقل افکار، احساسات و عواطف در دیگر اغراض شعری کمک گرفته و انسان انگاری را بنیان سرایش اشعار خود قرار داده تا از این رهگذر، بر تازگی و طراوت اشعار وصفی اش بیفزاید. این پژوهش با تکیه بر شیوه وصفی تحلیلی در تلاش است وصف طبیعت را نه به عنوان یک غرض سنتی شعر، بلکه به عنوان بُن مایه دیگر اغراض سنتی شعر ابن خفاجه بررسی نموده و به این سؤال پاسخ دهد که مهم ترین اغراض شعری که ابن خفاجه در آن وصف طبیعت را به عنوان بن مایه به کار برده کدام است؟ نتایج این پژوهش نشان می دهد که شاعر در اغراض مدح، غزل، رثاء، و فخر و حماسه ، به شکلی انبوه و پربسامد از بن مایه وصف طبیعت استفاده می کند. همچنین اهتمام به امور جزئی تصاویر شعری، برقراری انسجام میان موسیقی و محتوای ایماژها و ایجاد هماهنگی داخلی میان آ ن ها، به کارگیری حُسن مطالع زیبای طبیعی و توجه به رنگارنگی تصاویر از خصوصیات بارز ایماژهای شعر ابن خفاجه در این اوصاف است که غنا و زیبایی بن مایه وصف طبیعت او را دو چندان کرده و شعر او را به دایره المعارفی از واژگان طبیعی بدل ساخته است که روح و جسم طبیعت، در سراسر اشعار و واژگان شعری اش خودنمایی می کند.
مؤشّرات سیمیائیه فی شعر محمّد عفیفی مطر قصیده مکابدات کیخوتیه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
51 - 72
حوزههای تخصصی:
لقد تمکّنت السیمیائیه بفرض منهجیتها المجدیه على ساحه النقد الأدبی المعاصر من إجلاء مکامن النصوص الشعریه ورصد شبکه علاقاتٍ نصّیهٍ فیها؛ فهی تعمل على إضاءه نشاط النصوص فی المقاربات النقدیه والکشف عن شیفرات البنى اللغویه وتقییم مدى مرونتها مع التعابیر الإبداعیه. یعدّ محمّد عفیفی مطر شاعراً مصریاً کبیراً یحظى تعبیره بنسقٍ من الرموز والمفاهیم الغامضه التی تتوّجه معظمها نحو إشاراتٍ معرفیهٍ نشیطهٍ تتیح فرصهً مغتنمهً لمقاربه شعره من رؤى مختلفهٍ کرؤیه السیمیائیه. من هذا المنطلق، اخترنا السیمیائیه فی دراستنا لقصیده مکابدات کیخوتیه کی نخطو مع الاستعانه بها فی ساحه دلائلها المکنونه وإشاراتها المعرفیه الفاعله مهما کانت لسانیهً أو غیر لسانیهٍ. تدلّ حصیله البحث على أنّ الشاعر لتحقیق السمات التعبیریه العلیا فی القصیده المعنیه، یستعیر معظم ألفاظه من لغه الحیاه الیومیه ویسعى أن یقلّل من وطأه لغته التصویریه الغامضه من جههٍ ویبعد عن التعبیر المباشر من جههٍ أخرى، لکنّه ما زال ینغمس فی سلسلهٍ من المفارقات الضدّیه الّتی تحدث خرقاً کبیراً بین واقعه الملموس وتصوّراته الذهنیه. تجتمع غایه الصور المستعمله لهذه القصیده فی الطبیعه والمفردات الّتی تتعلّق بها، وإن یرافق هذه الصور خرق النظام اللغوی المعتاد فی طریقه التمتّع بالمفردات والنظره إلیها. تملک عتبات القصیده النصیه دوراً سافراً فی إناره طریقه ولوج الشاعر فی النصّ وإیصاله إلى نهایهٍ منشودهٍ، إلى جانب فضاء النصّ الجمالی الذی یبیّن فی القصیده خصوصیته الفریده عن طریق ألوان التشاکل والتباین حصولاً على الانسجام النصّی الشامل بواسطه اختیار الألفاظ المتباعده والمتقاربه معاً.
تحلیل روند تراجایی تداوم در رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی و فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
147 - 169
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت با توجه به روابط میان متون، بیش متنیت را به عنوان یکی از انواع ترامتنیت مطرح نمود. بیش متنیت با محوریت اقتباس و برگرفتگی به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. در این رویکرد وجود بیش متن به عنوان عنصر تأثیرپذیر و پیش متن به عنوان عنصر تأثیرگذار بسیار دارای اهمیت است. بیش متن با تقلید یا تغییر پیش متن باعث حفظ متن نخستین و یا تغییر آن می گردد. این تغییر هدفمند تراگونگی نام دارد که به دور از تقلید صرف است و گاهی باعث تراجایی در متن می شود. تراجایی که تغییری جدی در پیش متن است، با انجام برخی جابه جایی ها در شکل و معنا تغییرات عمده ای را در پیش متن به وجود می آورد که یکی از این موارد تداوم زمانی روایت است. بررسی تداوم یا سرعت روایت در پیش متن و بیش متن که به مطالعه نسبت میان طول مدت زمان داستان و زمان روایت می پردازد، بر تغییر آن از طریق تراجایی دلالت دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت می باشد. سعداوی که متعلق به نسل جدید رمان نویسان است با قرار دادن فرانکشتاین در فضای ادبی جدید و محیطی متفاوت باعث تغییرات عمده ای در شتاب بیش متن می شود. بررسی تغییر سرعت رمان در بیش متن، خلاقیت سعداوی را در عمق بخشیدن به روایت به نمایش می گذارد و نمونه ای بارز برای تراجایی تداوم و درنگ است. با توجه به آن که رمان "فرانکشتاین فی بغداد" احمد سعداوی تحت تأثیر رمان "فرانکنشتاین" (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در سرعت داستان بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در شتاب منفی و مثبت در بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد که تغییر لحن شاعرانه، توصیف پویا، حذف غیرعلنی و گفتگوهای درونی در بیش متن باعث تراجایی در تداوم می گردد، به گونه ای که عمل ذهنی در بیش متن برخلاف پیش متن باعث حرکت عمودی در متن و پیشروی در دنیای ذهنی شخصیت ها می گردد
المنهج الأسطوری فی قراءه الشعر الجاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحث إلى تطبیق المنهج الأسطوری على نصوص من الشعر الجاهلی، تبرز عمق الصور الشعریه، وأبعادها الأسطوریه، وما صاغه خیال الشاعر الجاهلی من بنى لغویه جمالیه.
ویسعى –أیضا- إلى إظهار مدى نجاعه المنهج الأسطوری فی تحلیل النصوص الشعریه، والکشف عما اختزنته من أبعاد ورموز رسمتها مخیله الشاعر، وفق مراحل زمنیه ثلاث، أوضحتها نصوص شعریه أمکننا ترتیبها فی القصیده الجاهلیه، على النحو الاتی:
1- الفراق.
2- الرحله والضیاع.
3- البحث عن الذات.
وتکمن غایه البحث فی إبراز البعد الأسطوری للصور التی نقلت الحس
الشاعری، وتبیان مدى فاعلیه تطبیق هذا المنهج على نصوص الشعر الجاهلی.
بررسی قضایای نقدی - ساختاری از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قضایای نقدی – ساختاری از منظر ابن خلدون می پردازد. این نویسنده بزرگ صرف نظر از تاریخ نگاری، علم اجتماع و فلسفه در عرصه نقد ادبی هم دارای دیدگاه های ارزشمندی است. ازجمله این نظریات می توان به تعریف ایشان در مورد ادب و مفهوم نقد و جایگزینی واژه (ملکه) به جای (موهبت) که می توان از ابداعات وی برشمرد، اشاره نمود. هدف اصلی در این مقاله آن است که آراء و رویکردهای ادبی ابن خلدون به درستی بیان شده و نیز تلاش می شود تا با بهره گیری از روش پژوهش ادبی و تاریخی دیدگاه ها و شیوه وی و همچنین مطالعه بحث های مرتبط با نقد دوره اندلس توصیف و تحلیل شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، ابن خلدون که ازجمله طرفداران ترجیح لفظ بر معنا است، پیرامون تعریف ذوق و اسلوب به عنوان معیارهای نقد و سه اسلوب شعر و نثر و قرآن، نگرش ویژه ای دارد. او به تبیین ارتباط خاصی میان دین و شعر و کلام مصنوع پرداخته است. با اهتمام به مجموعه رویکردهای نقدی ابن خلدون و تجمیع دیدگاه های ایشان می توان به تلقی نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او دست پیدا نمود.
أنماط المفارقتین اللفظیة والتصویریة فی شعر علی فودة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن المفارقة تقنیة أدبیة تزداد القصیدة رونقاً وجمالاً بکل أنماطها وسیاقاتها وتنتهی إلى نتیجةٍ تدهش المتلقین، وهی تقوم على التضاد والفرق بین المعانی الظاهریة والمفاهیم الباطنیة للألفاظ والتعابیر وتخل التوتر والإعجاب فی النص. کثیراً ما تحتاج المفارقة إلى کد ذهنی وتأمل عمی للوصول إلى کشف دلالات التعارض بین المعنى الظاهر والمعنى الخفی الغائص فی أعماق النص. من هذا المنطل ، بادر هذا البحث بدراسة أشعار علی فودة ) 1491 1491 م( الشاعر الفلسطینی المعاصر، وما تحتوی من ملامح المفارقتین اللفظیة والتصویریة وأنماطهما مستعیناً بالمنهج الوصفی التحلیلی لتفسیر نماذجها، وتبیین کیفیة استخدام الشاعر لهذه التقنیة ودورها فی تجربته الشعریة. تبین من خلال هذا البحث أن الشاعر وظف مفارقة السخریة والأضداد والإنکار بمثابة ملامح المفارقة اللفظیة ومفارقة التحول والمفاجأة والأدوار بمثابة نماذج للمفارقة التصویریة. وکان غرضه الرئیسی من استخدام هذه التقنیة هو بیان ما یوجد فی المجتمع وسلوک الناس من التناقض والتباین الذی سبب الیأس والمفاجأة والتحسر فی الشاعر خلاف ما کان یصوره.
دراسه عثرات عناصر الاتساق فی الخطاب المکتوب لدى متعلّمی العربیه الإیرانیین جامعه کاشان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 60
حوزههای تخصصی:
إنّ الکتابه هی المرحله الأخیره من مهارات اللغه الأربع فی تعلیم أیّ لغه؛ المرحله المتقدّمه التی یجب أن ینتج المتعلّم نصّاً أو خطاباً یراعی فیه مقوّمات النصوص والخطابات للغه الهدف. بما أن التماسک من مقومات الخطاب وجزءاً رئیساً فی أیّ نصّ فتناولت هذه الدراسه العثرات التی تحجب على اتساق الخطاب المکتوب. هناک مظاهر صوریه تعمل على تحقیق التماسک النصّی وتعالق الجمل بعضها ببعض. فقد أولى هالیدای وحسن الاهتمام بهذه المظاهر واعتبراها ضامنه للترابط بین الجمل فی أیّ نص. هذه المظاهر هی الاتساق النحوی، والاتساق المعجمی وآلیات الربط. من هذا المنطلق، ینوی هذا البحث بمنهجه الوصفی التحلیلی، تحلیل العثرات الاتساقیه للکتابه عند متعلّمی العربیه من الإیرانیین. تکوّن مجتمع الدراسه من 50 طالبهً دارسهً فی الفصل السابع من مرحله البکالوریوس بجامعه کاشان الحکومیه فی العامَین الدراسیَین 2016 2017 م و2017 -2018 م، وکانت أداه الدراسه ما جمعنا من وظائفهن الکتابیه فی ثلاثه موضوعات وصفیه. ظهر من خلال هذه الدراسه أنّ عدم استثمار الطالبات لمظاهر الاتّساق وتوظیفها الخاطئ قد أدّى إلى التشتّت النصی والتعبیر التحریری الردیء الضعیف واستنبط أنّ إحدى المؤشّرات الهامّه التی تحدّد نوعیّه الکتابه باللغه العربیه هی کیفیه توظیف مظاهر التماسک النّصی وإجادتها، حیث کلّما استخدم المتعلّم آلیات الربط أکثر أنجح فی نوعیّه الکتابه أکثر.
خطاب الأمل عند بشری البستانی دراسة ونقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ من أهم مقومات الأدب الملتزم هو الوعی الممکن عند الشاعر والإیمان بتجاوز المرحلة الزمنیِّة المعیشة. الحقیقة الشعریِّة تتطلب من الشاعر أن یواکب تأسیس الوعی بالواقع الإنسانی عند المتلقی برؤیة مستقبلیِّة تکسبه الصدقیِّة فی التعبیر وفی المشاعر وفی التجریب الشعری والشعریِّة الحقیقیِّة تتجلّی فی الجمع بین الوعی الفعلی الذی یرتبط بإدراک الواقع والوعی الممکن الذی یرتبط بالرؤیة المستقبلیِّة فی الخطاب الشعری.بشری البستانی صوت شعری مسکون بالأمل لا یخفت أصلاً ولا یتزعزع أمام عوامل السلب والانفصال التی عمدت ولاتزال لتحطیم فاعلیات المکان. إنَّ الأمل بالمستقبل الزاهر الطافح بالحیویة والفاعلیة هو سلاحها الذی به تقاوم عوامل السلب والإنفصال المشتبکة بواقع الأمة وهو الذی یحقِّق الحضور ویفتح أبواب الخلاص من المحن والمکابدات المنثالة علی الأرض العربیِّة وإنسانها ویلمُّ بعثرة المکان ویردم الهوات التی تخلقها عوامل السب والانفصال علی وجه الأرض ویجعل الإنسان المعاصر أن یتمکن من التماسک والمقاومة والتشبث بالبقاء فی مواجهة عوامل السلب والانفصال. الرؤیة المستقبلیِّة التی تطغی مسحتها علی کلّ کلمة تقولها بشری البستانی تنمّ عن الوعی الشعری المتقدم للشاعرة حیث تری أنّه لولا الأمل والتفاؤل ما یصمد الشعب ولا یتمکّن من مواجهة العدوان. ینصبّ الاهتمام هنا إلی دراسة هذه الاستراتیجیة الفکریة فی خطاب بشری البستانی الثوری الذی تطغی علیه مسحة التفاؤل ومن هنا یتمّ الترکیز علی بعض الشواهد المناسبة والعکوف علی فحصها ودراسة دلالاتها ومکوناتها وبیان ما یشعُّ عنه من الإیحاءات المحدّدة لتقدیم دراسة نقدیة متکاملة لاستجلاء الرؤیة الفکریة والفنیة لهذا الخطاب الشعری والمنهج المختار هنا هو الوصفی التحلیلی والبحث اتخذ فی تحلیل الأشعار السیمائیة مساراً له لدراسة واستنطاق الرموز والدلالات التی تبعث علی الأمل والتفاؤل فی خطاب بشری البستانی الشعری.
تقنیّه السیناریو السینمائی فی قصیده «شِعابٌ جَبَلِیّهٌ» للشاعر سعدی یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ للفن الشعری قدره فائقه فی الافاده الممکنه من الفنون السمعبصریه والتشکیلیه، فقبل ظهور السینما (الفن السابع) کان الشعر فی البدایه تأثّر بالفنون الأدبیه والدرامیه وتخطّى هذه المرحله بصوره تدریجیّه ودخل مرحله متطوّره وهی مرحله الکتابه بالصوره البصریّه کالرسم والألوان وتُعرف بالصوره الثابته، وبعدها الصوره المتحرکه والکتابه بالضوء؛ لذا کان لآلیات السینما کالسیناریو والکامیرا والمونتاج فضل لا یُستهان به فی تطویر بنیه القصیده الحدیثه. یُعدّ السیناریو من أحدث التقنیات فی السینما ویُقصد به وصف تسلسل الأحداث والمکان والزمان والشخصیات وفقاً للنقد السینمائی. وقد کان للقصیده المعاصره نصیب من هذه التقنیه الحدیثه، ومن أهمّ الشعراء المعاصرین الذین اهتموا بهذه التقنیه الشاعر سعدی یوسف. تتقارب رؤیه یوسف من الرؤیه السینمائیّه بشدّه فی أشعاره وبالأخص فی قصیدته "شعابٌ جبلیّهٌ" التی أتحفها بأحداث متسلسله ومشوّقه استلهمها من الطبیعه فی الریف الإیطالی والمغامره التی قام بها هو ورفیقاه جوان ماکنلی وفوزی الدیلمی، لذا تجلّت فی قصیدته تقنیه السیناریو بصوره واضحه ودقیقه. تسعى هذه الدراسه لاستجلاء تقنیه السیناریو التی تتوافق مع أحداث قصیده "شعابٌ جَبَلیّهٌ" للشاعر سعدی یوسف وفقاً للمنهج الوصفی – التحلیلی؛ وقد توصّلنا فی هذا البحث إلى أنّ قصیده "شعاب جبلیه" اعتمدت علی تقنیّه السیناریو السینمائی فی أسلوبها الوصفی لتصویر المشاهد الطبیعیّه التی تبعث روح النشاط والحیویه والمرح فی نفس المخاطب لما تتمتّع به من صفات بصریّه ممیّزه تجذب أنظار الرائی، لذا رکّز الشاعر فی کامیرته الشعریه علی رصد المشاهد السمعبصریه ووصفها وفقاً للقواعد الوصفیه کالتقطیع الفنی للقطات والصور التی یأتی بها السیناریست فی کرّاسته. والشاعر لنقل هذه المشاهد للمتلقی خلط بین الروح الشعریه وجمال الطبیعه وقواعد السیناریو بصوره موفّقه فاستخدم الأفعال المضارعه التی تتّفق مع زمن العرض الآنی للنص المفلمن کما لم یتخلَ عن الأصوات فی النص کصوت الشخصیات وصوت الموسیقى التی ترفع مستوی النص الشعری من نص مقروء إلی نص مفلمن.
جمالیة الملامح الأسلوبیة فی قصیدة مدینة بلا مطر لبدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الأسلوبیة منهج لسانی یتناول دراسة النصوص الأدبیة، ومن أهم سماتها استکشاف العلاقات اللغویة القائمة فی النص، وکذلک البحث عن الخصائص الفنیة التی تمیز النص عن الآخر. لذلک، قمنا فی هذا المقال بدراسة مدی التلاؤم بین الشکل والمعنى وعالجنا بالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی أبرز الملامح الأسلوبیة فی قصیدة مدینة بلا مطر، وهی قصیدة سیاسیة رمزیة تمتاز بالتفرد والخصوصیة. قد وضع السیاب شکل القصیدة وصورتها على الجو الأسطوری. وبسبب هیمنة المناخ الأسطوری على جسد النص، نری أن الشاعر لجأ إلى الانزیاح الأسطوری لیعبر عن الفجیعة التی یعانی منها. فهو استخدم أیضاً المفردات الوظیفیة فی هذه القصیدة لإلقا المفهوم الکلی للقصیدة. من جهة أخری، توظیف الصور الفنیة بالاعتماد على الاستعارة المکنیة والصور التشبیهیة التی لا یکون بینها وجه الشبه المنطقی، وکذلک الاستمداد من مفاهیم الشعرا السابقین، یعدان من تقنیات الشاعر الرئیسة فی التعبیر عن مشاعره وأحاسیسه.
مبانی روان شناختی آفرینش ادبی از نگاه عزالدین اسماعیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین اسماعیل از جمله ناقدانی است که با رویکرد روان شناختی در نقد ادبی معاصر عرب شناخته می شود و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مهم ترین اثر وی در این زمینه کتاب "التفسیر النفسی للأدب" است. مطالعات او در سه حوزه ی تحلیل اثر ادبی، تحلیل شخصیت هنرمند و بررسی فرآیند ابداع اثر ادبی صورت گرفته است. از آنجا که امروزه مبانی روان شناختی موثر در فرآیند خلاقیت ادبی و همچنین تحلیل روان کاوانه شخصیت ادیب، در مطالعات نقد ادبی اهمیت ویژه ای دارد، بررسی دیدگاه های عزالدین اسماعیل به عنوان ناقد و ادیبی صاحب نظر در این خصوص ضروری می نماید. به این منظور این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه های عزالدین اسماعیل را در این زمینه بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که از نظر عزالدین اسماعیل، محرک های روانی تا چه حد در خلاقیت ادبی تاثیرگذارند؟ و تحلیل روان کاوانه ی شخصیت ادبی از نظر وی چه فوایدی در بر دارد؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که وی با استفاده از علم روان شناسی در نقد آثار ادبی به این باور رسیده است که برخی از محرک های روانی همچون: نِوروز، خودشیفتگی، نبوغ، جنون، خیال و ... تا حدی در خلق اثر ادبی مؤثرند و از دیدگاه او، تحلیل شخصیت ادیب، به فهم اثر ادبی کمک می کند، به طوری که مثلا، با تحلیل روان کاوانه ی شخصیت شاعران قدیم عرب، می توان به برخی از عوامل ضعف نوع ادبی نمایشنامه در ادبیات قدیم عربی پی برد.
بلاغت وایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیچ انسانی بدون پیش فرض نیست و همیشه این پِیش فرض ها هستند که داوری ها و رویکردهای ما نسبت به پدیده های جهان را شکل می بخشند. مکاتب فکری نیز از این قاعده بیرون نیستند، چون مکاتب فکری می توانند مبنای هستی شناختی و یا معرفت شناختی و یا ایدئولوژیک داشته باشند. لذا در شکل گیری مفاهیم و حوزه نظریه پردازی نیز مبنای ایدئولوژیک تأثیرگذار است. این مسأله یعنی تأثیر پیش فرض ها در رویکرد نظریه پردازان بلاغت عربی مشاهده می شود، چون بلاغت عربی هم در یک بستر تاریخی و تحت تأثیر عوامل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل دیدگاه متکلمان اشعری و معتزلی ، ردپای ایدئولوژی در تبیین و جهت گیری تحلیل مسائل بلاغی، روشن گردد. نتیجه این بررسی آن است که متکلمان مسلمان به ویژه متکلّمان معتزلی، مفاهیم بلاغی را چنان تعریف و تبیین می کردند که با مبانی ایدئولوژیک آنان همسو گردد.
بررسی مواضع متمایز نحوی علامه طباطبایی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت هر متنی تنها با ساز و کار های ویژه ی همان متن به صورت تشکیکی امکان پذیر می باشد این قاعده کلی در مورد کتب آسمانی از جمله قرآن کریم که در مقام نزول از علم الهی به عالم طبیعت در قالب ادبیات بشری تجلی نموده است نیز صادق است از این رو یکی از دانشهای تعیین کننده در قلمرو قرآن پژوهی به ویژه تفسیر قرآن کریم دانش نحو است. مقاله پیشارو با عنوان "بررسی مواضع نحوی علامه طباطبائی در تفسیر المیزان" کاوشی نظری به روش تحلیل_توصیفی است که جهت تبیین دیدگاههای متمایز نحوی علامه طباطبائی در تفسیر المیزان سامان یافته و در مقام پاسخگویی به پرسش زیر بوده است.«سهم دانش نحو در تمایز تفسیر المیزان نسبت به دیگر تفاسیر عامه و امامیه چه اندازه می باشد» پژوهشگر از رهگذر پردازش داده ها در مجموع به این نتیجه رسیده است که اولاً : سیاق مداری ، حجیّت ظاهر و استقلال قرآن کریم در دلالت بر مدلول لفظی خود سبب رویکرد ویژه علامه به دانش نحو و برجستگی نقش این دانش در تفسیر قرآن به قرآن گشته است. ثانیاً : علامه طباطبائی برای اثبات و ابرام دیدگاههای تفسیری خویش و نیز نقد و جرح دیدگاههای دیگر مفسران به صورت فراگیر از قواعد و معیارهای نحوی سود برده است
مناویل الهومونیمی وتجلیاته فی اللغة العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عد اهلومونیمی من أهم التقنیات الیت تنصب الوجوه الداللیة یف خانتها، وهو یتمظهر أکثر ما یتمظهر یف الدراسات التقلیدیة للغة العربیة یف إطار املشرتک اللفظی، إال أن هذه التقنیة الیت تستوعب مساحة الئقة یف اللغة العربیة، تتوغل یف خفایا الغموض واإلبهام ومل تعرف حق املعرفة؛ ذلک أن اهلومونیمی حیتظی یف اللغة العربیة مبظاهر شتى ال یعرف منها إال ما مسی باملشرتک اللفظی من غری بسط املرایا املتواجدة فیه. وهذه املعرفة ال تضمن جناعة تکفل مهمة اإلضاءة التامة والکشف عما یتوارى من هذه الظاهرة اللغویة. بذلک یستهدف البحث رصد أهم مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة وإزاحة الستار عن مدى فاعلیته یف النصوص. فتخطو هذه الدراسة خطواتها على أساس املنهج الوصفی التحلیلی مبینة مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة مضیئة متفصالته ودهالیزه املختفیة، وذلک یف إطارین: األول التعریف بأنواع اهلومونیمی ومناویله یف اللغة العربیة، والثانی: إزاحة الستار عن مدى فاعلیة اهلومونیمی یف التعامل اللغوی واستفسار النصوص أدبیة کانت أم غری أدبیة والتعبری عن کیفیات وظائفه الیت ختلق شحنة داللیة جدیدة یف اللغة. وما توصل إلیه البحث یکشف عن أنواع اهلومونیمی یف اللغة العربیة من التام واجلزئی والرتقیمی، واللغوی، والنحوی، والصوتی، والرتکییب، واملضاد والسیاقی ویبین أن مظاهر اهلومونیمی تتوزع یف نطاق ما یسمى باملشرتک اللفظی احلقیقی املعجمی واملثلثات، واجلناس، والتضاد، والتوریة واالستخدام، واملشاکلة، وهذه الظاهرة تقد قمیص الرتاتب یف النصوص أحیاناً ویف أحاینی أخرى ختلق طقساً أدبیاً بدیعاً یتمتع به املتلقی متتعاً ال مثیل له.
منهجیّه ترجمه الصور الکنائیّه عن القیامه فی القرآن الکریم وفق نظریه لارسون ترجمه مکارم الشیرازیّ وحسین أنصاریان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن ترجمه النصوص المختلفه وخاصّه المقدّسه منها والصور الأدبیّه المستخدمه فیها، بما فی ذلک الکنایه، تتطلّب حلولاً أساسیّه. ولارسون هی واحده من اللغویّین الذین قدّموا استراتیجیات عملیّه لترجمه الصور المجازیّه، حیث تؤکّد، من خلال تقدیم ثلاث ااستراتیجیات والتمییز بین الأسس الدلالیّه والبنى الفوقیّه النحویّه والمعجمیّه والصوتیّه للغه، على اکتشاف المعانی الأصلیّه من خلال فحص البناء اللغویّ ثم إعاده التعبیر عنه فی إطار اللغه الهدف؛ إذ ترجمتها الدلالیّه هی ترجمه وفیّه للغه المصدر وتعتبر طریقه موثقه لترجمه النصوص المختلفه وخاصه النصوص الدینیّه. والغرض من هذا البحث هو التعرّف على طرق الترجمه فی نموذج لارسون ودراسه مدى فعالیّه الاستراتیجیات المقترحه فی هذا النموذج ونسبه توافقها مع ترجمه "مکارم الشیرازی" و"حسین أنصاریان" فی ترجمه کنایات النصف الأول من القرآن الکریم. تم تنظیم هذا البحث من خلال طریقه مراجعه الترجمات بناءً على نهج لارسون، حیث اختیرت اثنتا عشره صوره کنائیّه من إحدى وعشرین صوره موجوده عن موضوع القیامه فی هذا القسم. ومن أهمّ نتائج البحث التی تجدر الإشاره إلیها هی أنّ أداء المترجمَیْن کان مختلفاً فی مکوّنات الترجمه الدلالیّه، إذ کان "مکارم" فی ترجمه المعانی المجازیه أکثر دقّه من أنصاریان، واتّصف الأخیر فی ترجمه المکوّنات المعجمیّه المهمّه ونقل المعلومات الضمنیّه والصریحه للنصّ بأداء أکثر دقّه وحساسیّه. ولکنهما فی ترجمه العلاقات العامّه والخاصّه للکلمات یتّبعان نهجاً مشابهاً.
الظواهر الفنیه والجمالیه لخطبه حجه الوداع ومیزاتها الأسلوبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
51 - 74
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا المقال دراسه فنیه لخطبه حجّه الوداع الشهیره بغیهَ الکشف عن هیکلها البنائی وملامح من جمالیاتها الفنیّه، علماً بأنّ هذه الخطبه من روائع الأدب العربی والتراث التشریعی الحضاری الإسلامی، والتی تکشف عن حقوق الإنسان قبل أن تعرف دساتیر الأرض ما هی حقوق الإنسان؟ وترسم الطریق وتوضح المعالم وتبین حدود الله. إنّ هذا التراث الغالی وثیقه تاریخیّه لها قیمه فی الدعوه إلى الفضائل الإنسانیه وحسن المعاملات. فهذا المقال بالاعتماد على المنهج الوصفی والتحلیلی، یهدف إلى دراسه فکره النبی المقدّسه حیال هذه الخطبه ولمحات من خصائصها الفنیه والأسلوبیه مما یکشف لنا عن عظمه الإسلام ونبیّه. یبدأ البحث بتمهید لکلّ ما یجب ذکره حسب المنهجیّه الحدیثه للکتابه ثمّ یتطرق إلى هذه المحاور الخمسه والخاتمه: 1. نصّ الخطبه وتوثیقها؛ 2. الأفکار المطروحه فیها ومکانتها بالمقارنه إلى خطب الرسول (2) الأخرى؛ 3. الجانب العاطفی لها؛ 4. ظواهرها الفنیه والأسلوبیه؛ 5. ظواهرها الدلالیه والبلاغیه. ومن النتائج التی توصل إلیها المقال أنّ النبی الأعظم (2) وظّف صورا مختلفه من التکرار والتوکید ضمن نصّه من أجل لفت انتباه السامعین إلى کلامه وإقناعهم، وهذه الخطبه النبویه قد تشکّلت من العبارات الموجزه بإیجاز القصر فی الغالب الأعم، والتق دیم والت أخیر فیها ظ اهره أسلوبیه جاءت مشحونه بالمعانی البلاغیه واللفتات الجمالیّه الرائعه، وبنیه الخطبه الکلیّه قد تکوّنت فی غالبیتها من الجمل الفعلیه، بحیث أدرجت هذه الجمل فی نصّ الخطبه إدراجاً فنیاً تجعل النصّ أکثر حرکیّه ودینامیکیه