فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
العلاقه بین الإنسان والوطن فی روایه "صخره الجولان" تتبلور حین یسعی الأدیب السّوری علی عقله عرسان (1940م)، إلى إقناع القارئ بفکرته التی أُسّست علی التّوحّد بینهما. وقد تجلّت هذه الفکره عبر الصّور الفنّیّه التی استنفد الأدیب قوه تعبیرها من خلال استخدام أدوات المونولوج والتّداعی وتیّار الوعی. وفی هذا المسار، تهدف المقاله إلی دراسه الرّوایه فی المقاطع التی تعتنی بقضیّه التّوحّد بین الإنسان والوطن، عبر الصّور. واختار بحثنا الحالی المنهج الوصفیّ-التّحلیلیّ فی تبیین نماذج روائیه ترتبط بموضوعیّه التّوحّد، قائماً بتفکیک وحدات الصّور الموجوده فی طیّات الرّوایه، ثمّ یلیه بالشّرح الأدبی. والحصیله هی أنّ مواقف التّفاعل بین الطّرفین، الإنسان والوطن، تکثر ترداداً فی هذه الرّوایه، عبر صور التّشبیه، والاستعاره، والأسطوره، والرّمز. وقدترد صور التّشبیه والاستعاره مجزّأهً مستقلّه فی مقاطع روائیّه، وقدترد فی تداخل فنّی، وتکتمل الواحده منها بوجود الأخری عند تقدیم صوره کامله، وهذه سمه الکاتب الأسلوبیّه فی خلق الصّور المتمازجه. وقد یضفی الأدیب علی روایته عمقاً فکریاً، حینما یلجأ إلی عنصر الرّمز کنوع من الصّور الزّاخره بالدّلالات العدیده. وفی المواقف المتتالیه من نثر الرّوایه، تظهر مفرده الحجاره/ الصّخره بشکل مکرّر ومتکاثف، ویبدو أنّها ترمز إلی الوطن، والأشیاء، والأشخاص. وهی تعتبر دالاًّ تتعدّد مدلولاتها، ولها الصّوره الرّمزیه الأساسیه.
العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی إیران عصر ناصر الدین شاه القاجاری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه المقاله تهتمّ بدراسه العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی عصر ناصر الدین شاه القاجاری، وعلی منهجیه الدراسه التاریخیه یمکننا القول بأنّ فی القرن الثالث عشر الهجری واجهت إیران أحداثا مختلفه فی العالم. فی هذه الفتره اتجهت أوروبا إلی الشرق رغم اجتیازها التطورات السیاسیه، الفلسفیه والصناعیه. أصبحت الترجمه فی هذا المجال، قناهً للنقل الثقافی حتی تنقل منجزات المجتمع المنشیء للمجتمع المستهدف.لم یکن هذا النقل، نقلاً ساذجا بل تمّ تشکیل ازدواجیه (المصالحه- الصراع) التی استمرت فتره طویله، خاصه مع وعی الجماعات الثقافیه للمجتمعات الشرقیه بطبیعه التطورات والنصوص الأوروبیه المشتقه منها. تمّ اختیار معاییر مختلفه للترجمه من بین المترجمین وبعض المؤسسات الدولیه التی أسّست للترجمه. وقد یکون بإمکاننا أن نعتبر المعاییر الداخلیه والخارجیه هی الأسباب الرئیسه لذلک. حدّدت العوامل الداخلیه، أعمالها وقیمها وأنماطها التی قدّمتها حیث یتعلق هذا الأمر بالدوافع الموجوده لکل مترجم. تتعلق المعاییر الخارجیه أیضًا بالسلطه السیاسیه ودورها فی اختیار الآثار للترجمه.
ملامح السخریه فی روایه المتشائل لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
163-192
حوزههای تخصصی:
السخریه من الإبداعات الأدبیه التی استخدمت فی العصور السالفه حتّی الآن. قد یظنها المتلقّی الاستهزاء بقصد الحطّ من شأن الآخر، وهذا صحیح إلی حدٍ ما والأصحّ منه هو أنّها لاتستخدم لتلبیه الأهواء النفسیه کالدعابه والضحک فحسب بل تبیّن للمتلقی الوضع الاجتماعی والسیاسی والثقافی الذی عاشه المؤلف وعانی منها المجتمع ولاستخدام السخریّه أسباب کثیره من أهمّها تکمیم الأفواه حیث لایستطیع الأدیب أن ینتقد مایراه من ظلم وخطإ أو سیاسه فاشله بالعلن، فعندئذ یتّخذ السخریه منصه للتعبیر عمایرید. المتشائل من الروایات التی استخدمت فیها السخریه ولکن لیس هذا خوفاً من سیاسات الکیان الصهیونی وکأنّما لم یرَ الروائی طریقه أفضل منها حیث إنها لم تؤلّف علی النمط السخری فحسب بل هو نمطٌ سخریٌ لاذعٌ ومأساویٌ یحمل رساله توضّح للقارئ ظروف فلسطین وشعبها. یسلّط المقال الضوء علی الروایه وکیفیه استخدام السخریه فیها وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی وبما أن إمیل صوّر لمحات عدیده من ظروف الشعب الفلسطینی، یرسی هذا الموضوع علاقه وثیقه مع الأدب المقاوم وتتجلّی ضروره البحث فی أهمیه القضیه الفلسطینیه وعدم التغافل عنها دینیاً وإنسانیاً وأنها روایه أحدثت ضجّه فی العالم والکیان الصهیونی فمن البدهی أنها احتوت أفکاراً جدیده تستحق الدراسه. یهدف هذا البحث إلی تبیین کیفیه استخدام السّخریه وأغراضه عند حبیبی ودورها فی نجاح عمله وبما أنّ الأدیب الفلسطینی یستخدم کافه الأنماط للتعبیر عن مأساته وآلامه یکشف هذا البحث عن براعه استخدام الرّوائی حبیبی السخریه کنمط یعبّر به عن أفکاره وآرائه. ومن المواضیع الهامّه التی تطرّق إلیها المقال من خلال الروایه، أزمه الهویه الفلسطینیه وموقف العرب من قضیّه فلسطین وسیاسات التثقیف وتحکی أن الکاتب استخدم السخریه لوصف الوضع السائد فی فلسطین والحطّ من الکیان الصهیونی.
بلاغت وایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیچ انسانی بدون پیش فرض نیست و همیشه این پِیش فرض ها هستند که داوری ها و رویکردهای ما نسبت به پدیده های جهان را شکل می بخشند. مکاتب فکری نیز از این قاعده بیرون نیستند، چون مکاتب فکری می توانند مبنای هستی شناختی و یا معرفت شناختی و یا ایدئولوژیک داشته باشند. لذا در شکل گیری مفاهیم و حوزه نظریه پردازی نیز مبنای ایدئولوژیک تأثیرگذار است. این مسأله یعنی تأثیر پیش فرض ها در رویکرد نظریه پردازان بلاغت عربی مشاهده می شود، چون بلاغت عربی هم در یک بستر تاریخی و تحت تأثیر عوامل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل دیدگاه متکلمان اشعری و معتزلی ، ردپای ایدئولوژی در تبیین و جهت گیری تحلیل مسائل بلاغی، روشن گردد. نتیجه این بررسی آن است که متکلمان مسلمان به ویژه متکلّمان معتزلی، مفاهیم بلاغی را چنان تعریف و تبیین می کردند که با مبانی ایدئولوژیک آنان همسو گردد.
تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت لمؤنس الرزاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناولت هذه المقاله ظاهره التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت التی هی ولیده مجتمع متبعثر ومتخلخل والتی یظهر عبرها تداخل الفضاءات والحلقات السردیه والتشظی فی الزمان والمکان والتشظی فی الشخصیات والحبکه وکأن الکاتب مؤنس الرزاز یهدف إلى تجسید رؤیه لا یقینیه ولا منطقیه لیکسر الجمود فی النص السردی ویقدمه عاریا کعمل متخیل، مُسقِطاً القناع الواقعی الذی بنیت علیه الروایه الکلاسیکیه؛ فلیست روایته إلا ممارسه لدیمقراطیه التعبیر تستهدف عکس اللاائتلافات وتجاوز کل ما هو منطقی وواقعی إلى حریه لا نهایه لها فی التشکیل تصل إلى درجه التشظی والتبعثر فی النص الروائی لیبتدع شکلا روائیا جدیدا. تهدف المقاله إلى عرض تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت بالاعتماد على المنهج الوصفی- التحلیلی، حیث تمثل الروایه تجربه جدیده مشظاه ومتکسره للتعبیر عن تجربه عدمیه وأجواء کابوسیه قد ترافق الإنسان المعاصر. ویسعى الروائی إلى إبراز التخلخل وعدم الانتظام داخل أعماله الروائیه عبر بعض التقنیات الحداثیه کتداخل الفضاءات والحلقات السردیه وبناء الزمکانی المتشظی والمتفکک فی الشخصیات والحبکه داخل مسار الروایه الأصلیه، وهو ما درسناه خلال هذه المقاله. وأهم ما توصل له البحث أنّ هذا التشظی یعبر عن مرحله الانهیار فی المجتمع العربی التی امتدت منذ هزیمه حزیران وبلغت ذروتها فی الاجتیاح الإسرائیلی للبنان، کما یعکس تفککاً عربیا بشعا ومرعبا ویصبح صدى لواقع التکسر الاجتماعی العربی ووعاءً للواقع وانکساراته، وهو لیس انعکاسا تلقائیا أو عفویاً، بل هو مدبر ومتعمد.
بازنمایی شیوه های گفتار روایی در رمان پایداری فلسطین (بررسی موردی: رمان «الطنطوریه» از رضوی عاشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش روایت شناسی به دنبال استنباط کیفیت عناصر روایی، قواعد داخلی حاکم بر روایت و تأثیر این قواعد در زیبایی متن است تا به دنبال آن، میزان ظرفیت هنری متن را مشخص کند. در این میان بحث در مورد شیوه های بازنمود گفتار داستانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لیچ و شورت ازجمله پژوهشگران ساختارگرایی هستند که به صورت علمی و هدفمند به موضوع شیوه های گفتار داستانی پرداخته اند. ایشان در مطالعات روایی خویش، شیوه های بازنمایی گفتار را بر گفتار مستقیم، غیر مستقیم، غیر مستقیم آزاد، آزاد مستقیم و گزارش روایتی تقسیم کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی وجوه بازنمایی گفتار در رمان الطنطوریه اثر رضوی عاشور، نویسنده معاصر مصری می پردازد تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود و روش تولید معنا از متن وی فراهم شود. رهیافت پژوهش نشان می دهد که نویسنده در این رمان برای کم کردن فاصله و واقعی و ملموس نشان دادن حوادث از گفتار مستقیم، گفتار مستقیم آزاد استفاده کرده و در مواردی برای ریتم سریع روایت و فاصله بیشتر بین خواننده و شخصیت از گفتار غیر مستقیم، غیر مستقیم آزاد و گزارش روایتی استفاده نموده است و به دلیل وجود مخاطب درون داستانی، تک گویی رمان «الطنطوریه» از نوع نمایشی است.
ارزیابی مؤلفه های ساختاری مقاله های مجله «نقد ادب عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسشنامه طراحی شده، 63 مقاله مجله نقد ادب عربی را با روش تحلیل محتوای ترکیبی مورد نقد و ارزیابی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقاله ها از سال 89 تا 94 در مولفه های ساختاری روند رو به رشدی دارند. اما در سال های 94 و 95 این روند سیر نزولی پیدا کرده است و سپس سال 96 و 97 مولفه های ساختاری رشد قابل ملاحظه ای دارد. بررسی انطباق ساختار مقاله ها با معیارهای مطلوب مقاله های علمی پژوهشی نشان می دهد که ساختار مقاله ها در قسمت سوال، پیشینه ، روش پژوهش و علت انتخاب آن، چگونگی جمع و تحلیل مواد پژوهش و نتیجه، بامعیارهای مقاله های علمی پژوهشی مطابقت ندارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نویسندگان الگوی ساختاری منسجمی در اختیار نداشتند و ساختار مقاله ها را بر اساس آنچه خود آموزش دیده اند تنظیم کرده اند. ضعف موجود را می توان به بی توجهی به معیارهای ساختاری در آموزش های دانشگاهی ارتباط داد و از طرفی دیگر مشخص نبودن الگوی جامع ساختاری مقاله علمی پژوهشی از سوی سردبیران و داوران از دیگر عوامل برجسته شدن این مشکل در مقاله ها است. بنابراین این پژوهش مدل مفهومی ساختار مقاله های علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی را پیشنهاد داده است.
تحلیل رمان "ساق البامبو" اثر سعود السنعوسی، بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نوین از رویکردهای جدید در حوزه مطالعات فرهنگی و ادبی به شمار می رود که در دهه 1980 عمدتاً بر نظریه های گرین بلات و دیگر منتقدان تاریخ گرایی نوین پا گرفت. این رویکرد جدید قصد دارد مرز بین تاریخ و ادبیات را بردارد و رابطه این دو را از منظری نو بازنگری کند و در نتیجه زمینه ای برای نقد متن فراهم آورد. تاریخ گرایان نوین هنگام تحلیل یک متن، مؤلف آن را رها کرده و نویسنده را متأثر از نیروهای گفتمانی می دانند و برای تحلیل معانی موجود در متن به رابطه تنش آمیز گفتمان ها توجه می کنند. یکی از دغدغه های اصلی آنان، ساختارهای قدرت است. فوکو یکی از مهم ترین نظریه پردازان این نحله فکری، زبان را عرصه بروز روابط قدرت و تعیین کننده سوژه غالب و سوژه تحت سلطه می داند. جستار حاضر برای تحلیل روابط قدرت و زبان، رمان ساقه بامبو اثر سعودالسنعوسی رمان نویس کویتی را انتخاب کرده است که با نوشتن این رمان توانست ششمین جایزه بوکر عربی را در سال 2013م از آن خود کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی گفتمان هایی که در این رمان، قدرت و زبان از طریق آن ها اعمال می شود مشخص کند و به حقایق موجود در متن، سکوت و گاه مقاومتی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت دیده می شود اشاره کند. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ گفتمان های مختلفی از جمله گفتمان جنسیت، گفتمان خرافه باوری، گفتمان اربابی-خدمتکاری، گفتمان فرادستان و گفتمان پدرسالاری در این رمان حضور دارند و هریک از این گفتمان ها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا می کنند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های پایداری ایران و فلسطین (مطالعه موردی اشعار نصرالله مردانی و توفیق زیّاد)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
ایستادگی مردم در برابر بیگانگان در سرزمین های ایران و فلسطین و فداکاری آنان در راه دفاع از وطن، موجب خلق و گسترش شعر پایداری در دو ادبیات فارسی و عربی شده است. مردانی با الهام از میراث گذشته و با خلق تصاویری ساده، دل نشین و سرشار از عاطفه انسانی، شعری آفرید که آینه تمام نمای همه آرزوهای شاعر و چشم انداز آینده او برای وطن به شمار می آید. توفیق زیّاد، شاعر فلسطینی نیز با قلبی دردمند که طعم تلخ فقر، آوارگی و زندان را چشیده بود، تصاویری عاطفی و استوار از پایداری ملت فلسطین در برابر اشغالگران ساخته است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، شعر مقاومت این دو شاعر را بررسی و مورد مقایسه قرار داده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که استفاده از افسانه قدیم ایران و عرب در سروده های هر دو شاعر، فراوان یافت می شود، استفاده از نام پهلوانان و جوانمردان اسطوره ای و تاریخی ایران و عرب و گاه یونان، چون: کاوه، آرش، رستم در شعر مردانی و عنتره، جساس و کولُمبُس در شعر توفیق از ویژگی های بارز شعر آن هاست؛ رویکرد اصلی مردانی در اشعارش، رویکردی دینی است، حال آنکه اشعار توفیق بیشتر قالب و رنگ ملی-انسانی به خود گرفته است، به همین جهت نمادهای مردانی برگرفته از شخصیت های دینی و مذهبی و نمادهای توفیق برگرفته از نمادهای ملی-میهنی است.
چهره ناخودی در سروده های شاعرانِ عربِ دوره عباسی (برای نمونه: چهره های ایرانی پیشااسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند دینی، تاریخی و سیاسی میان ایرانی ها و عرب ها را از زوایای گوناگون می توان تماشا و غوررسی کرد؛ و کم نیست آنچه در این زمینه، به رشتة تحریر درآمده است. این پیوند و اثرگذاری دوسویه را در بسیاری از زمینه های به ویژه ادبی و دینی به روشنی می بینیم. تصویر ایرانِ تاریخی و افسانه ای در ادبیات عربی، چه در شعر و چه در نثر، یکی از این نشانه هاست. اگر به سروده های شاعران عرب نژاد در دورة عباسی نگاه کنیم، پیوسته با نام شخصیت های ایرانی روبه رو می شویم؛ طبیعی است که در سروده های شاعران وطن پرست ایرانی، چهره ای مثبت از این کسان ارائه شود اما وقتی می بینیم بیش تر شاعران عرب نژادی نیز که هیچ حس وطن پرستی ایرانی ندارند، همواره به نیک نامی از آن ها یاد می کنند، موضوع، متفاوت و ریشه یابی ریزبینانه تری احساس می شود. ازآنجاکه شاعر عرب زبان و به ویژه کسی که ریشه ایرانی ندارد، هرازگاهی این نام های ایرانی را که از لحاظ دینی و ملیت با او هم ساز نبوده فراخوانی می کند، بایسته است بررسی شود که او چگونه این افراد ناخودی را به تصویر می کشد. آنچه در این جستار می آید از یک سو نشان می دهد که تا چه اندازه میراث ایران پیش از اسلام برای عرب ها و مسلمانان دوره عباسی، شناخته شده بوده است و از دیگر سو، به اهمیت و ارزش این میراث در سده های نخستین اسلامی اشاره دارد. تصویر ایرانیان در شعر عربی دوره عباسی، برخلاف متونی که از روی جانبداری از سوی ایرانیان و عرب ها نوشته شده، نه تنها پاک نگشته بلکه چه بسا نیکو و مثبت ارائه شده است.
مجلة بحوث فی اللغة العربیة المحکمة فی میزان النقد التحلیلی والاقتباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر المجلات العلمیة المحکمة الیوم إحدی الوثائق والمصادر العلمیة الأکثر استعمالا، والتی باتت موضع اهتمام الباحثین والکتاب واستعمالهم فی نطاق واسع. لذلک أصبحت دراسة المنشورات العلمیة وتحلیلها ذات أهمیة بالغة. ففی هذه المقالة تطرقنا إلى دارسة تحلیلیة واقتباسیة لمقالات مجلة بحوث فی اللغة العربیة العلمیة المحکمة. تعتبر هذه المجلة إحدی المجلات المهمة فی مجال اللغة العربیة وآدابها فی إیران، والتی نشرت حتى الآن 15 عدداً منها تحوی 100 مقالة منشورة عن 191 کاتباً لهم مؤهلات جامعیة علیا یشتغلون فی 36 جامعة ومؤسسة تعلیمیة. تهدف هذه المقالة إلى دراسة إحصائیة تحلیلیة لمقالات المجلة فی مختلف المجالات. فمن هذا المنطلق، حصلت النتائج التالیة: نشرت 22 مقالة بصورة انفرادیة و77 مقالة بصورة مشترکة، تم تألیف 55 مقالة منها من جانب الزملاء الجامعیین فی جامعة واحدة و23 مقالة من جامعات مختلفة. ألفت22 مقالة بمشارکة أعضاء هیئة التحریر للمجلة تشمل نسبة22/22 % تعادل خُمسا من إجمالی المقالات. والأسلوبیة وتحلیل النصوص تغطی موضوع ثلث المقالات تقریباً وتم الإرجاع فیها إلى 2407 مصادر ویصل معدل المصادر لکل مقالة 31/24 مصدراً حیث یعتبر معدلاً مقبولاً ومن بین هذه المصادر 1863 مصدرا ًبنسبة 39/77% مضى أکثر من 14 سنة عن إصدارها.
روایت شنو و موقعیت آن در رمان «الطنطوریه» اثر رضوی عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل روایت شنو شالوده ای است برای شناخت فرم و چگونگی ارائه حوادث داستانی به نحوی که مفهوم تازه ای را به مخاطب القا کند. این حوزه از دانش تا جائی پیشرفت نموده که می توان آن را به عنوان یک شاخه علمی از روایت، بررسی نمود. رمان الطنطوریه، اثر رضوی عاشور، نویسنده ی معاصر مصری به دلیل ظرفیت، پتانسیل و تکنیک های خاص روائی، گزینه ای مناسب برای مطالعات روایت شناسی محسوب می شود. نویسنده در این رمان نشان داده است که راوی برای آفرینش جهان روایی خود، روایت شنو خاص خود را مخاطب قرار داده است. روایت شنو در این داستان ضروری است؛ طوری که نبود آن به معنای نیستی روایت است. روایت شنو در این رمان، جزو شخصیت ها(حسن) و درون داستانی است و در کنش بخش های مختلف روایت، دخیل است. نگرش او همسو با جهان بینی راوی است. علاوه بر روایت شنو اصلی، شخصیت های دیگر و از جمله راوی در موقعیت های کوتاه برای واقعی و ملموس نشان دادن حوادث، درجایگاه روایت شنو نقش ایفاکرده اند و همچنین در برش های کوتاهی از رمان، روایت شنو در مقام راوی جلوگرشده است. نویسنده در این رمان، نکاتی را بیان نموده که متوجه روایت شنو برون داستانی(خواننده) نیز می شود. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی به بررسی ابعاد و موقعیت شناختی روایت شنو پرداخته تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود، درک عمیق و روش تولید معنا از متن رضوی عاشور فراهم کند.
بررسی و نقد تأثیر و تأثر امام فخر رازی در مباحث بیان با رویکرد کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز از امام فخر رازی (606 ه.ق) یکی از کتابهای مهم و قابل توجه در حوزه مباحث بلاغی است. این کتاب که در واقع تلخیصی از دو کتاب اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز عبد القاهر الجرجانی است، متضمن برخی آرا و دیدگاه های امام فخر رازی نیز می باشد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از روش مقایسه ای، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری فخر رازی در مباحث علم بیان را از کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز، مورد بررسی و نقد قرار داده و اختلافات و اشتراکات آنها را ارزیابی می نماید. برخی نتایج مقاله حاکی از آن است که فخر رازی در کتاب خود آرای عبدالقاهر را مورد تحلیل قرار داده و در اغلب موارد همراه با استدلال لغوی و منطقی بر آن صحه می گذارد و در برخی موارد نیز با استاد خود با سبکی منطقی که با مسائل بلاغی سازگار نیست، به گفت و گو می پردازد. فخر رازی نظرات و دیدگاه-های فشرده عبدالقاهر جرجانی را به گونه ای مبسوط بیان می کند و خود نیز تحلیل هایی دیگری به آن می افزاید. و در عین حال خود نیز بر برخی از صاحب نظران و دانشمندان بعدی تأثیر گذاشته است.
فصام الهویه بین أنوثه قاهره ورجوله مقهوره: قراءه ما بعد کولونیالیه فی روایه "العطر الفرنسی" لأمیر تاج السر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الغزو الفکری والثقافی أو ما یعرف بالاستعمار الحدیث یمکن الغرب من إذابه ملامح هویات الشعوب دون الحاجه إلی العنف العسکری. وقد تنعکس تأثیراته علی هویات المستعمَرین بظهور أعراض مشابهه لأعراض مَرضی الفصام/الشیزوفرینیا، حیث یعیشون حاله من الانفصام والاغتراب الذاتی والابتعاد عن الواقع والسیر فی عالم الأوهام والخیالات. وقد تطرّقَ الأدب ما بعد الکولونیالی، خاصه الروائی منه، لقضیه الهویه والصراع النفسی بشکل واسع. إذ تُعدّ إشکالیه الهویه وقضایاها الشائکه کجدلیه الأنا والآخر المتمثله ب (الشرق/الغرب)، من أهم مفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی. وقد تناول الکاتب العربی لقاء الشرق بالغرب فی نتاجه الأدبی بکثره لرصد تبعاته وتأثیراته علی الهویات فی حقبه ما بعد الاستعمار. وفی هذا الصدد عالجت روایه "العطر الفرنسی" للأدیب السودانی أمیر تاج السر، تأزم هویات الشخصیات الروائیه مستخدمه جدلیه الأنا الشرقی والآخر الغربی فی إطار علاقه الرجل بالمرأه، لکن بمعادله مغایره لما جاء فی الروایات السابقه؛ المرأه الغربیه -بالأحری طیفها- هی التی تقصد الشرق، وتحدیدا السودان، وتغزو الشرقی فی عقر داره وتؤدی إلی تأزمه. کما کشفت عن تبعات هذا اللقاء الوهمی مما یحذر من استعمار غربی جدید یتمّ فی الشرق بآلیات حدیثه. یرصد هذا البحث وفقا لمفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی والمنهج التحلیلی –الوصفی توظیف الروایه الخاص لثنائیه الرجوله/الأنوثه ودلالتها علی تأثیر الغرب علی البعد الهویاتی للشعوب فی حقبه ما بعد الاستعمار. ووجدنا أن الروایه بدءا بعنوانها تدلّ علی الغیاب الکبیر للشعور بالقهر الاستعماری عند المستعمَر وأشکال الضغینه التی کانت تمیز علاقات المستعمَر والمستعمِر السابقین، وأن فصام هویه البطل وعجزه عن امتلاک محبوبته رمز دالّ علی عجز الشرق عن امتلاک الغرب وإصابته بما یشبه أعراض مَرضی الفصام.
بررسی هنجارگریزی نوشتاری در شعر محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرمالیسم یکی از مهم ترین نظریه های نقد ادبی معاصر است. بنیان گذاران این نظریه در اوایل قرن بیستم، گامی مهم در زمینه عدول از زبان هنجار برداشتند و با طرح مباحث و اصطلاحاتی مهم، به بررسی و طبقه بندی عوامل قابل شناسایی ایجاد زبان ادبی و به خصوص شعر در قالب مباحثی مانند هنجارگریزی، آشنایی زدایی و ... مبادرت ورزیدند. یکی از عوامل مهم در گسترش هنجارگریزی در آثار شاعران دهه های اخیر، نوگرایی و تلاش برای دست یافتن به آزادی اندیشه و نشان دادن جریان های فکری است. محمود درویش یکی از شاعرانی است که انواع هنجارگریزی در اشعار وی به چشم می خورد که یکی از بارزترین آنها، هنجارگریزی نوشتاری است. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بررسی شعر درویش، به بررسی روش های هنجارگریزی نوشتاری در ساختار ظاهری شعرش و تبیین دلالت ها و اهداف آن بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از این است که ازجمله شیوه های هنجارگریزی نوشتاری در شعر او می توان به موارد زیر اشاره کرد: کاربرد نقطه چین در آغاز مصراع شعر برای پردازش واژگان شعری، کاربرد نقطه چین به جای مصراع کامل با هدف جلوگیری از ضعف خود و نیز خستگی خواننده، به کاربردن برخی علائم نگارشی همچون مربع، قلاب، خط تیره و خط مورب برای نوسازیِ ظاهر شعر و نیز تأکید بر یک مسئله خاص و همچنین شکستن مصراع ها و کوتاه و بلندکردن آن ها و آوردن یک بیت شعری به صورت افقی و تکرار آن به صورت عمودی و کلمه به کلمه با هدف تأکید و جلب توجه خواننده به آن مسئله است.
جدلیه المثقّف والعنف وتجلیاتها فی روایه "ذاکره الماء" لواسینی الأعرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهدتْ الجزائر فی فتره مابعد الاستعمار، عنفاً حصد أرواح الآلاف من الجزائریین نتیجه للظروف السیاسیه والدینیه والإجتماعیه. وقد کان المثقفون آنذاک فی مرکز العنف فانعکس هذا الأمر فی الروایه. تهدف هذه الدراسه إلی دراسه العنف وتجلیاته وجدلیّه العنف مع المثقّف فی خطاب واسینی الأعرج، الروائی الجزائری المعاصر من خلال روایته «ذاکره الماء». تعتمد الدراسه علی المنهج الوصفی- التحلیلی والنتائج تشیر إلی أنّ أنماط العنف الذی یواجهه المثقّف فی هذه الروایه هی: العنف السیاسی، العنف الدینی والعنف الجنسی. وتتمثل أشکال العنف السیاسی فی: الاعتقال، الاتهام بالجنون، السجن، التعذیب لکنّ هذه الأمور لاتمنع المثقفین من النضال ضد العنف. أمَّا أشکال عنف المتطرفین ضدّ المثقّف فتتمثل فی: الملاحقه، ارسال الرسائل العنیفه، الاغتیال، الإنذارات والشعور بفقدان الأمن. وقد جاءت ردود فعل المثقفین إزاء العنف بطرق مختلفه، إذ یظهر الاختلاف الایدیولوجی بینهم: الالتزام، الانتهازیه، الصمت والمحایده أو المهاجره. ویتجلّی العنف فی الفضاء الروائی، من خلال اللغه والذاکره والأحلام والإعلام.
تجلیات الثوره والمقاومه فی شعر عبدالعزیز المقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
117 - 146
حوزههای تخصصی:
یعتبر عبدالعزیز المقالح بصفته شاعراً وناقداً آکادیمیاً وأحد رموز الشعر الیمنی المعاصر خاصه والشعر العربی المعاصر عامهً حیث تولی مسؤولیه بارزه ونشیطه فی حرکه الأدب والنقد وقام بدور فعال فی الثوره الیمنیه والمقاومه الشعبیه وأخذ الشعر سلاحاً للدفاع عن شعبه ووسیلهً للتعبیر عن معاناته وآلامه بقیم جمالیه وشعریه رفیعه المستوی سواءً کان یعیش فی الیمن وصنعاء أو کان مغترباً فی العواصم العربیه کالقاهره حیث تتسم قصائده بالصراحه والمباشره وقلیل من الغموض. دخل المقالح فی قضایا الوطن الیمنی والأمه العربیه وعاش کثیراً من مصائبهم وله دور کبیر ونشیط وفعال فی شحذ الهمم وتحفیز النفوس علی النضال فی وجه الأعداء والمحتلین مستشرفاً مستقبلاً رائعاً وقریناً بالحریه والأمان لأبناء شعبه. فالقارئ لشعره یجده کأنه تنبّأ فی دواوینه الشعریه ما یعانیه الشعب الیمنی من اختناق وعدوان وحرمان وتخلّف وأمیه وجهل. تسعی هذه الدراسه إلی إلقاء الضوء علی شعر المقالح المقاوم والترکیز علی أهم محاور المقاومه والثوره وعناصرها فی شعره وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی ومن أبرز ما توصل إلیه المقال أنه المقالح له تواجد فی الأوساط الیمنیه إذ یهتم بقضایا اجتماعیه کالفقر والحرمان مؤکّداً علی القضیه الفلسطینیه وله نظره قومیه تحاول فی توحید کلمه الشعب الیمنی والأمه العربیه وفی هذا الصدد کثیراً ما یلاحَظ علی أنه قام بتوظیف التراث والشخصیات الأسطوریه والشعبیه کما یتجلی الترکیز علی کثیر من الأمکنه فی شعره.
بررسی محتوایی رمان فلسطین ازآغاز قرن بیستم تا 1948(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان فلسطین همچون رمان سایر کشورهای عربی، زاییده نهضت ادبی است. در این بررسی تلاش شده است تا با شیوه توصیفی- تحلیلی و لحاظ کردن شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فلسطین، محتوای رمان این سرزمین، از آغاز قرن بیستم تا 1948 مورد بررسی قرار داده شود. در ادبیات فلسطین، عوامل نهضت ادبی نیرو محرکه رمان فلسطین گردید. رمان های غربی، ترجمه و در روزنامه ها و مجلاتی که در چاپخانه هایی که در فلسطین تأسیس شده بودند، چاپ می شدند. با توجه به گسترش تأسیس مدارس و افزایش سطح سواد عمومی تمایل به خواندن مطبوعات و آثار ترجمه شده نیز افزایش یافت و همین امر مترجمان را ترغیب به ترجمه آثار بیشتری می کرد. وقتی برخی مترجمان به سطحی از مهارت و آگاهی رسیدند، دست به تألیف زدند و آثاری را خلق نمودند که سنگ بنای رمان فلسطین به شمار می رود. گرچه بسیاری از آثار از میان رفته اند و نمی توان به شکلی دقیق در محتوای آن وارد شد، اما بررسی ها نشان می دهد که موضوع مقاومت مردم علیه مهاجران یهودی، موضوع فروش زمین ها و تلاش یهود برای سیطره بر فلسطین از موضوعات اصلی اغلب این آثار به شمار می رود. بررسی محتوایی رمان این دوره نشان می دهد موضوع فلسطین و مهاجرت یهودیان به این سرزمین و مشکلات ناشی از آن، تا پیش از 1948 نیز وجود داشته، اما چندان جدی و مهم نبوده است. حتی از لحاظ کمّی نیز، رمان های چندانی نوشته نشد که بتواند بیانگر آلام و آمال مردم فلسطین باشد.
الذات الشاعره فی شعر بشر بن أبی خازم (دراسه نصِّیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقوم البحث بدراسه الذات الشاعره فی شعر بشر بن أبی خازم، وهی الذات الحاضره فی التجربه الشعریه، الذات التی تعالت على أناها الواقعیه فی معایشتها واقعاً نفسیاً وموضوعیاً. ویسعى البحث إلى إبراز ما تستبطنه صور الذات الفنیه من أبعاد ودلالات تؤکد ثقافتها المقدَّمه فی نسق یلخص صراعها مع مکونات الوجود. تعتمد الدراسه –فی بعض جوانبها-العلاقه الجدلیه بین الذات الشاعره والآخر، واستجلاء مدى أثر الآخر فی الذات. فالحدیث عن الذات یشکل جزءًا من حدیث الشاعر ونظرته إلى الآخر، وهذا ما اتضح من خلال الوقوف على صورتی: الذات المستَلبه فی حالات الفقد والعجز، والشعور بالفناء المحیط، والذات الموجوده فی حالتی القوه والتخطی.
ویژگی های ترجمه متون نمایشی از عربی به فارسی بر پایه ساختار، بافتار و گونه های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ترجمه متون نمایشی، در میان منتقدین،کمتر مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته است. برای نمونه در این که در ترجمه این متون، چه راهکارهایی کاربرد بیشتری دارد، چیز بسیاری نمی دانیم. تفاوت ساختارهای نحوی زبان ها سبب می شود که پس از گزینش برابر مناسب و نزدیک واژه، معیارها و پیمانه های مشخصی در انتقال این ساختارها وجود نداشته باشد. گاهی ساختار زبان مبدأ با توجه به کاربرد درست آن در زبان مقصد، درست آرایش داده نمی شود؛ مانند اشتباه در زمان فعل (مانند ترجمه فعل ماضی ساده به جای استمرار و مضارع و...)، اشتباه در ترجمه جمله خبری به جای انشایی و.... از آنجا که ساختارهای دو زبان مبدأ و مقصد با هم متفاوتند، طبیعی است که ترجمه نیز باید بر پایه ساختار زبان مقصد باشد. از سوی دیگر، توجه به سبک و رسایی نگارش جمله زبان مبدأ، یکی از محدودیت های مترجم در گزینش جمله برابر به شمار می رود، مانند تفاوتی که می تواند میان نگارش یک متن تاریخی و یا یک متن عاشقانه و خودمانی باشد. این مقاله در پی نشان دادن راهکارهای مترجم در ترجمه متون نمایشی است و نکته های مورد توجه در ترجمه نمایشنامه را در بخش 1-ساختار (ارزش پیامی ساختار زبان مبدأ، ترجمه ساختار به ساختار، بینامتنیت و اشتباه در درک معنا)؛ 2-بافتار (انسجام متنی و عوامل حاکم بر آن، نشانه های سجاوندی، عوامل تأثیرگذار بر معنا)؛ 3- گونه های زبانی (تفاوت سبک و یا شیوه بیان) بررسی کرده و نمونه های آن را در چهار نمایشنامه گزینشی مورد واکاوی قرار می دهد و در پایان ترجمه پیشنهادی خود را در برابر هر یک از جمله های نمایشی بیان می کند. نتایج بررسی، نشان دهنده وجود روش های گوناگونی در ترجمه متون نمایشی است که برای نمونه، توجه به ساخت و بافت و سبک جمله و... ترجمه را از گزینش زبان اشتباه رهایی می بخشد.