فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مصطفی وهبی التل متخلص به عرار، پرآوازه ترین شاعر، ادیب، روشنفکر و فرهیخته اردن است، در شعر وی مضامینی همچون عشق، شراب، مستی و هستی و نیستی، زندگی و مرگ، عیاشی و خوشگذرانی را می توان دید البته خمریات از مهمترین مضامینی است که در دیوان(عشیات وادی الیابس ) به صورت های گوناگونی به کار می رود تا جایی که او را در خمریات، همپایه أَبونواس، أَعشی وأَخطل می دانند، باده گساری، شراب و مستی از مهمترین موضوعاتی است که در دیوان وی به وضوح مشاهده می شود. این پژوهش به این نتیجه رسیده که خمریات این شاعر، با مضمون جلوه های خمری از جمله«عیاشی و خوشگذرانی، بی مبالاتی به دنیا و متعلقات آن، اضطراب و بیم از مرگ و اغتنام فرصت، بکار بردن می و انگور واقعی و درمان و دعوای بیماری» همراه و با روش پژوهشی توصیفی – تحلیلی بررسی شده است و به این سؤال پاسخ دهد که جلوه های خمر در شعر مصطفی وهبی التل چگونه به کار رفته است؟ و بر این فرض استوار است که؛ عیاشی و خوشگذرانی و در پی آن غنیمت شمردن فرصت ها، نتیجه تفکر او در مورد شراب است. این پژوهش در پی این هدف است که باده و خمر از مهمترین اغراض شعری شاعر است و حضور آن در شعر وی انکار ناپذیر است.
هنجارگریزی و برجسته سازی در سوره طه از دیدگاه لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرمالیسم یا صورت گرایی یکی از نظریه های نقد ادبی معاصر در حوزه های بررسی ادبیات است که درنیمه اول قرن بیستم در روسیه به وجود آمد. برجسته سازی از مباحث مهم مطرح در این نظریه و مبتنی بر هنجارگریزی(قاعده کاهی) و توازن (که از طریق قاعده افزایی به وجود می آید) است. از این رو می توان زبان قرآن را در قالب زبان معیار، یک زبان هنجارگریز نیز دانست. اما باید توجه داشت که هنجارگریزی در قرآن بدین معنا نیست که کلام خداوند برخلاف قاعده و قیاس است بلکه شیوه بیان آن متفاوت است. به عقیده فرمالیستها آشنایی زدایی یک امر نسبی است و با مرور زمان، متن ادبی عادی و تکراری می شود. اما از آنجایی که زیبایی های ادبی وعلمی قرآن پایان ناپذیر است، پژوهشگران قرآنی پیوسته با تأمل و تدبر در آن می توانند بخش های تازه ای از آن را آشکار سازند و غبار کهنگی و عادت را از آن بزدایند. نگارندگان در این مقاله با تکیه بر نظریه فرمالیسم و با رویکردی توصیفی- تحلیلی به بیان برجسته سازی(هنجارگریزی و توازن) از منظر لیچ در سوره طه پرداخته و ارتباط و تناسب ساختار آیات با محتوا و نام سوره را بررسی نموده اند.
بررسی تطبیقی مضامین سیاسی مشترک در شعر محمدتقی بهار و سید قطب
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
69 - 90
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر فارسی و عربی در دو سطح محتوایی و ساختاری شباهت های قابل توجهی دارد و مراحل و تحولات ادبی مشابهی را پشت سر گذاشته است. محمدتقی بهار و سید قطب هردو نماینده یک دوره تاریخی مشابه در ایران و جهان عرب و از شاعران و ادبای نام آور دوره اول شعر معاصر فارسی و عربی به شمار می رود و تشابه بارزی میان مضامین شعری آن ها به چشم می خورد؛ مهم ترین این تشابهات، تشابه در مضامین سیاسی می باشد چراکه هم سید قطب و هم محمدتقی بهار در کنار فعالیت ادبی، از فعالان سیاسی دوره خود بوده اند و این فعالیت سیاسی بازتاب ویژه ای در دفتر شعری آن ها دارد، خاصه آنکه هردو شاعر از شرایطی سیاسی مشابه و جور استبداد حاکم در زمانه خود رنج برده اند و حتی هردو به زندان هم افتاده اند. هر دو شاعر محل بحث ما، متعلق به دوره نخست شعر معاصر پارسی و عربی هستند و شعر آن ها در موضوعات سیاسی تشابهات بسیاری دارد، مقاله حاضر به شیوه تطبیقی به بررسی مضامین سیاسی مشترک در شعر ملک الشعرای بهار و سید قطب می پردازد؛ از مهم ترین مضامین مشابه می توان به ستایش آزادی، میهن دوستی، دعوت به اتحاد و یکپارچگی، انتقاد از جهل مردم، دعوت به جهاد در برابر دشمن و انتقاد از بی عدالتی حاکمان اشاره کرد که در متن مقاله با شواهد شعری تحلیل و تبیین شده است
دینامیه المعنى والسیاقات الدلالیه فی شعر ابن لُبّال الشریشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
إنّ دراسه دینامیه المعنى والسیاقات الدلالیه للنص الشعری منهج نقدی یتناول دراسه السیاقات والرؤى التشکیلیه التی اختارها الشاعر لتفجیر الدلالات فی شعره. فصله المعنى بالعناصر الدلالیه فی الشعر صله وثیقه؛ لذا نرى أن کلّ شاعر یتطرق إلیها فی شعره. تهدف هذه المقاله إلى دراسه الأثر اللغوی وبنیاته الإیحائیه فی شعر ابن لُبّال فتعالج معتمده على المنهج الوصفی التحلیلی، الظواهر الدلالیه التی ظهرت فی شعر الشاعر بجلاء. وتوصّل البحث إلى أن ابن لبال استخدم التکرار لیجسد عمق السرور والفرح، کما نجد فی شعر ابن لبال عدداً عدیداً من عناصر إبلاغیه المعنى وتأثیر السیاق من خلال الألفاظ المتنوعه التیقد تجلّت أیضا فی قسم من أشعاره. فیعمد ابن لبال إلى توظیفها لتنسجم مع المعنى المستفاد، وصولا إلى إنتاج الدلالیه اللازمه، مثلاً الکراهه من منصب قضاء بلده. ولا شک أنّ ظاهره الترادف الإشاری احتلّت حیّزا مهما فی شعر ابن لُبّال؛ إذ تقوم على التأکید والتقریر بما یدور فی باله. أیضا التلاعب بالکلمات، وشبکه التساؤلات، وبؤره الدلاله، وإیجابیه اللُغَز، والنهج الاستهلالی، تقنیات اعتمد الشاعر علیها فی تحسین شعره وتفعیل دینامیه المعنى وتخزینه بمعانٍ متنوعه یتفاعل معها الشاعر ویخاطب بها عقلیه المتلقی فی کشف المعنى.
تقنیات السرد فی روایه " ادفع بالتی هی أحسن" لجمیل عبد الله الکنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
260-277
حوزههای تخصصی:
روایه "ادفع بالتی هی أحسن" لجمیل عبدالله الکنوی روایه ذاع صیتها فی الأدب النیجیری، وهی عباره عن تحلیل بعض المشاکل الاجتماعیه، حیث أخبر فیها عن حیاه أحد الشباب الذی یسمى "بشیراً" من إحدى الولایات الشَّمالیه، الذی أرسل إلى ولایه إبادن لأداء الخدمه الوطنیه وترک محبوبته ساره، فخدعها أحد أصدقائه وتزوج بها، ولما انتهى من الخدمه وعاد إلى بلده وسمع ما حدث وجرى، حزن حزنا شدیدا وأخیرا تحمَّل وصبر وعامل ذلک الصدیق الخائن بما هو أحسن. یهدف هذا البحث إلى استخراح التقنیات السردیه فی هذه الروایه وتحلیلها، وتظهر أهمیه البحث فی معرفه الماده السردیه المتوفره فی الروایه، ومبنِیّاً على المنهج الوصفی- التحلیلی. توصل البحث إلى نتائج کثیره أهمها: إن الروایه تتضمن بعض التقنیات السردیه فیها: المشهد، والخلاصه، والاستراحه، والحذف، والوصف، والاسترجاع، والاستشراف. وامتازت الروایه بکثره الشخصیات، وباستخدام الشخصیه البطله المدوره، والشخصیه المسطحه التی لا یُسْمَع لها صوتٌ ولا تصدر عنها حرکهٌ. واستخدمت الروایه الوصف التفسیری التوضیحی المزیج بالسرد.
الأفعال الکلامیه التعبیریه فی الخطاب القرآنی (لیت من أسلوب التمنی نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التداولیه تقوم بدراسه اللغه وعلاقتها بمستعملیها فی ظروف معیّنه، ونظریه الأفعال الکلامیه من أهم النظریات فی التداولیه التی أرسى دعائمها أوستن، مؤکدا أننا حین نتلفظ بجمله ما، نقوم بثلاثه أفعال: فعل القول والفعل المتضمن فی القول والفعل التأثیری. وقسّم الأفعال إلى الحکمیات والتنفیذیات والوعدیات والعرضیات والتعبیریات، والأخیره تدل على إراده المتکلم للتعبیر عن مشاعره وخلجاته النفسیّه. یقوم هذا البحث بدراسه أسلوب التمنی (لیت نموذجا) فی ضوء الأفعال الکلامیه التعبیریه بالاعتماد على المنهج الوصفی- التحلیلی؛ بغیه إدراک مدى تحقق الفعل الکلامی فی التمنی. وتکمن أهمیه البحث وضرورته فی الکشف عن الانفعالات النفسیه لدى الأشخاص وکیفیه التعبیر عنها بأسلوب التمنی، ومدى توفر شروط الملاءمه فی تحقق الفعل الکلامی(لیت). وأهم ما توصّل إلیه البحث أن شروط الملاءمه لم تکتمل عند أوستن وسیرل؛ ولذلک یمکن أن یضاف إلیها شرطا الزمان والمکان. أما التمنی فی القرآن الکریم فهو یتعلق بمواقف الدنیا عند المؤمنین وغیرهم، وتتجلّى قوته الإنجازیه فی إظهار التوبه والندامه والتحسر على فوات الفرصه، والاسترحام والاستغفار، وخوف الفتنه والإنکار، والتلهف والتأسف، کما أنه یتوافر فی مواقف القیامه ؛ للتعبیر عن الانفعالات النفسیه للظالمین والکفار؛ لما عاینوا من أهوال القیامه ونار الجحیم؛ مما أدى إلى أن یعتریهم خوف ورهب، وإظهار الندامه تأثیرا على المخاطب؛ لیتخلّصوا من الواقع الألیم. أما شروط الملاءمه فقد توفرت فی کثیر من کلام المتکلمین إلا أن شرطی الزمان والمکان لم یتحققا فی جمیع المواقف؛ مما أدى إلى إخفاق الفعل الکلامی فی التمنی، وذلک فی تمنی الکفار والظالمین یوم القیامه فی ما یرتبط بالعوده إلى الدنیا وتعویض ما فاتهم من عمل الصالحات والخیرات.
جدلیه المکان والشخصیه فی روایه حین ترکنا الجسر لعبدالرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
239-259
حوزههای تخصصی:
إن العلاقه بین المکان والإنسان علاقه وطیده وشیجه لأن الإنسان عندما یفقد المکان، یفقد الهدوء والسکینه. فالمکان منبع الأمن والسکینه ومرجع النفور والخوف والیأس؛ تکسب هذه العلاقه أهمیه قصوی فی عالم الروایه التخییلی الذی هو من صنع کلمات الروائی، لأنه یدین حیویته ومصداقیته إلی التلازم والتشابک بینهما؛ وإذا سلمنا بأن الشخصیه هی القوه الفاعله فی بناء النص السردی والمولده لوقائعه ولکی تتحقق هذه الأحداث وحرکه الشخصیات فلابد أن یکون هناک مسرح مکانی تتحق فیه هذه الأحداث وتتحرک الشخصیات. فالعلاقه بین المکان والشخصیه فی العمل الروائی علاقه جدلیهٌ لأن المکان لا یحقق قصدیته ودلالته و لا یعد وحده مقومه فی النص السردی إلا من خلال الشخصیه الدرامیه و من جانب آخر، إن الشخصیه الروائیه کثیراً ما تفصح عن آرائه الاجتماعیه وحالاته النفسیه عبر المکان فیکون تعبیرا عن رؤیتها للعالم وموقفها منه، فالعلاقه بینهما علاقه التأثیر والتأثر فی آن واحد. بعد قراءه روایه "حین ترکنا الجسر" لمؤلفه عبدالرحمن منیف، نلاحظ أن الکاتب یوظف المکان توظیفاً فنیاً جدلیاً ویربط بینه وبین "زکی نداوی"-الشخصیه الرئ؛ إذ یحدد الفضاء الذی تعیش هذه الشخصیه فیه بما فیها من أفکار وآراء ومشاعر وعواطف بشکل ممتاز. ومن ثمَّ یقیم صله وطیده بینها والمکان، حیث یتجسد تأثیر الشخصیه فی المکان المذکور وبالعکس.
استقصاء الممتنع وفلسفه الامتناع فی خطب نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
275-298
حوزههای تخصصی:
استفاد الإمام علی بن أبی طالب علیه السلام فی نهج البلاغه من الفنون البیانیه المتعدده لتجسید المفاهیم المعنیه حسب مقتضی الظاهر وعقلیه المتلقی؛ فالامتناع من أهمّ التقنیات التی وظّفها الامام (ع) فی نصه الدینی؛ الفن الذی یستفاد منه حینما جزم المتکلم علی أمر وقطعَ بانتفاء الشیء، فالأداه التی یستعین بها المتکلم لإیصال المقصود تتراوح علی العموم بین (إن، لو ولولا جازمتین وغیر جازمتین). وتقصّی خطب نهج البلاغه من هذا المنظور یدعونا إلی الاعتقاد بأنّ الامتناع ببعده الحجاجی الرّصین جاء لتجسید مختلف الموضوعات متراوحاً بین امتناع الله وامتناع الإمام وامتناع الملائکه. علی ضوء حضور مکثّف لأشکال الامتناع فی بنیه نص نهج البلاغه ودور هذا الأسلوب البیانی فی الرساله الّتی یرید صاحب النص إیصالها إلی القارئ وأهمیته فی فهم نهج البلاغه، تتعاطی هذه المقاله بمنهجها الوصفی- التحلیلی موضوع الامتناع فی خطب هذا الکتاب القیّم. من المستنبط أنّ إشاره الإمام علی (ع) إلی عدد لابأس به من الامتناع انتهی إلی تنویر ذهن المتلقی تجاه الموضوعات العدیده دینیه کانت أو غیر دینیه، ثم إنّ ما یمکن أن نستشفّه من دراسه الموضوع هو أنّ الخطبه القاصعه هی أکثر خطبه توظیفاً للامتناع، هذا وإنّ الامتناع الصادر من الله تعالی مرتبط فی الکثیر بالأنبیاء والبیت الحرام.
واکاوی سبک شناسانه سوره مبارکه فجر
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
7 - 26
حوزههای تخصصی:
تماثلات الحدث فی مسیر السبایا یوم الأربعین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
302-318
حوزههای تخصصی:
لقد کُتب الخلود لثوره الإمام الحسین علیه السلام لأسباب عدّه منها: الدور الذی مارسته بقیه البیت الحسینی الذی تعرّض للسبی حیث کان الأداه الإعلامیه الرائده التی اضطلعت بحمل رساله عاشوراء ونشرها للعالم. فالنصّ السردی المأثور عن السیده الحوراء زینب بنت علی علیها السلام وسائر حرائر الرساله یحدّثنا أنّ المعسکر الأموی بات عاجزاً عن مجاراه خطاب السبایا الذی أزاح القناع عن وجه السلطه الکالح. تحاول هذه الدراسه أن تستعرض بعض الجوانب من هذا الخطاب وتحلیل تماثلاته. یبحث العمل عن بنیه الحدث وتماثلاته فی النص، محاولاً أن یفید من دراسه (تودوروف) للأنساق، والتی حُدّدت بثلاثه أنماط هی: (التضمین والتناوب والتتابع). تتعلّق الإشکالیه بالکشف عن مکامن النص الروائی الإبداعی عن طریق المنهج البنیوی، وذلک لفتح أفق جدید أمام تحلیل النصّ الروائی، ما یکسب النص فعالیه أکثر.
قصدیه الإغتراب وظواهره فی شعر عبدالرزّاق الربیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الحروب والمضایقات الطائفیّه والقبلیّه والمجاعه التی حلّت بالعراق دفعت فئهً کبیرهً من أبناءِ العراق إلی النزوحِ عن الوطنِ. وهذا ما دفعَ الفرد العراقی إلی الشعور بالقلقِ والخوف والتوتّر جرّاء الضیاع فی الغربه، وکانت هذه القضایا الإنسانیه مادهً علمیّه لعُلماءِ الإجتماعِ، والفلاسفه والشعراء والروائیین للبحثِ عنها. ظهور الإغتراب فی نتاجِ الشعراء هو حصیله القضایا اللاطبیعیّه فی الآونه الأخیره، فالشعراءُ قاموا بالتعبیرِ عن هذه القضایا؛ فالنزوحُ عن الوطنِ، والشعورُ بأن لیس للحیاهِ أی معنی؛ یعزل المرءَ عن قیم مجتمعه؛ وهذا کلّه یدخلُ فی إطارِ "ظاهره الإغتراب".عبدالرزّاق الربیعی شاعر من جیلِ الثمانینیات عاش حُقبه حربٍ وحصار، کما أنّه وجدَ قاطبه الأدباء فی المنافی وسجون حزب البعث؛ فهذا الشاعر کان یری فی العراق تراثاً إنسانیاً ضخماً؛ ویری کل المعتقدات الثقافیه، والإقتصادیه، والإجتماعیه فی إنهیارٍ تام ممّا أدّی إلی ظهور "ظاهره الإغتراب" فی حیاته وشعره قبل أن یهاجر ویغترب عن وطنه وتکاثرت لوعات الحنین فی حنایا قلب الشاعر. هذا البحث من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی، یقوم برصد ظاهره الإغتراب فی شعر عبدالرزاق الربیعی ویعالج قضایا ترتبط بهذه الظاهره ک الإغتراب الإجتماعی، والنفسی، والإخوانی، والزمانی، والمکانی، وآثارها السلبیه.
نشانه شناسی ارتباطات غیرکلامی در رمان «النبطی» اثر یوسف زیدان
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
1 - 26
حوزههای تخصصی:
بررسی متون مختلف از منظر ارتباطات غیرکلامی، که زنجیرهایی از نشانه های گ سترده اس ت، می تواند به خوانشی ت ازه از متن منجر شده و از لایه های معنایی متعدد آن پرده برداری نماید. استفاده از نشانه ها و رمزها، به عنوان ابزاری نیرومند و مؤثر در تمامی ابعاد زندگی در حال افزایش روزافزون است؛ به طوری که کارکرد اصلی نشانه ها، انتقال معنا از طریق نظام پیام ها در نظر گرفته شده است. از سوی دیگر، در عصر بمباران نشانه ها، یکی از پرکاربردترین و مؤثرترین روش ها در تحلیل انواع متون و آثار ادبی و هنری، تحلیل نشانه شناسی آنها است. رمان النبطی اثر یوسف زیدان، نویسنده معاصر مصری است که بیانگر زندگی شخصی راوی داستان یعنی ماریه است و به ورود اسلام به سرزمین مصر پرداخته شده است. جستار حاضر کوشیده است با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به بررسی نشانه شناسی ارتباطات غیرکلامی در این رمان بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نویسنده در قالب حوزه های معنایی مختلف مانند: محبت و مهربانی، ترس، شادمانی و خوشحالی، حیرت و تعجب و ... از دال های مختلف برای بیان مدلول های متنوع بهره برده و بدین گونه قدرت خویش را در استفاده از ارتباطات غیرکلامی نشان داده است.
ضالَّه الشُّعراء بین الإبداع والتّلقّی حتّى نهایه القرن الخامس الهجریّ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
127 - 146
حوزههای تخصصی:
ضالَّه هذا البحث المعرفه؛ وأداته السُّؤال، ونهجه ال مُناقَدَهُ؛ فَثَمَّ یتجاوز التَّکرار، والأحکام العامَّه، و یتوخَّى قتل التَّالد علماً، لیسهم فی الکشف عن الطَّارف؛ ولذا ینتحی هذا البحث سمت حفریَّات المعرفه؛ فینقِّب عن ضالّه الشّعراء، وما یدور فی فلکها الدّلالیّ من قیم وصفات، فی دیوان الشّعر العربیّ القدیم، ومدوَّنه التُّراث النَّقدیِّ حتّى نهایه القرن الخامس الهجریّ؛ لعلَّه یکشف عن طبقاتٍ غیر معروفهٍ من اللَّطائف والأسرار الخفیَّه فی صنعه الشِّعر، والغایات البعیده الَّتی تحدو رکاب الإبداع؛ جاعلاً مادَّتَه تنافُس الشُّعراء العرب فی بلوغ الدَّرجات العُلَى من الشَّاعریَّه التی یحفز إدراکها إلى نشدان ما یعلوها، ورؤى النُّقَّاد فی تفاضُل أشعار الفحول، وتعاظُمِ الفضل، واستئنافِهِ غایهً بعدَ غایهٍ، وصولاً إلى ضالَّه الشُّعراء فی الصَّنعه البِکْرِ النّادره الغریبه الغامضه المُطْمِعَه، وإصابه الغایه القصوى فی الإبداع، والتّفوُّق الفنّیّ، والخِلابه، والسِّحر، والإعجاز الفنّیّ.
العلاقه بین الوظیفه و البنیه فی نظریه النظم دراسه فی التقدیم و التأخیر و الحذف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
73 - 84
حوزههای تخصصی:
یرتبط اسم حلقه براغ اللسانیه باللسانیات الوظیفیه عموماً؛ إذ أنها اهتمّت بوظیفه اللغه، وهی التواصل وأسبقیه الوظیفه على البنیه، لأنّالوظیفیین ینظرون إلى علاقه الوظیفه والبنیه عبر التأکید على دور المتکلم والسامع. وأما الجرجانی بصفته عالماً فی البلاغه واللغه وصاحب» الوظیفیه « کتاب دلائل الإعجاز، فیرکّز على المواءمه بین الوظیفه والبنیه، والتی تعدّ من أهمّ المعالم الوظیفیه. وبناءً علیه یمکن القول إنتتقارب مع البلاغه العربیه عامهً بما أنّ مهمّه البلاغه هی الترکیز على العلاقه بین المقام والمقال. إذن یستهدف هذا البحث دراسه العلاقه بینالوظیفه والبنیه عند الجرجانی عبر الترکیز على مبادئها وهی: وظیفه اللغه، والعلاقه بین البنیه والوظیفه، ودور المتکلم والسامع من خلالتطبیقها على التقدیم والتأخیر، والحذف، مستخدماً المنهج الوصفی التحلیلی لتبیین علاقه نظریه النظم للجرجانی والوظیفیه عبر تفسیرهذه النماذج. ومما توصل إلیه البحث هو أنّ نظریه الجرجانی تتمحور على أنّ الوظیفه الأساس للغه هی إقامه التواصل بین متکلمیها،والتواصل لا یکون بالمفردات، وإنما یکون بالجمل والوظیفه سابقه على اللفظ، والوظیفه المقصود ههنا وظیفه مقامیّه. وبناء علیه نستطیعأن نعتبر الجرجانی وظیفیاً، ولو عنده تشابهات مع المدارس اللسانیه الأخری.
جذور الفکر التکفیری فی واقعه الطف؛ أسبابه ونتائجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
159-189
حوزههای تخصصی:
إنّ نشأه التیارات المتشدّده تعتبر من أهم مشاکل المجتمع الإسلامی فی القرن الأول الهجری. لو أمعنا النظر علی التاریخ الإسلامی لرأینا أنها تطوّرت بجانب الإسلام الأصیل. هذه الحرکات إنبثقت من الجهل والمفاهیم الخاطئه ومقابلتهم فی منهج الإسلام واضح منطقیه عقلیه وحیانیه.لم یتم إجراء مزید من البحوث فی هذا المجال التحلیل والإسشتهاد. یلقی هذا البحث علی ظاهره التکفیر وعلامه التکفیری وجذوره فی الإسلام ویتناول أسباب الأفکار المتشدّده وخذلانه، مع الترکیز علی ملحمه کربلاء للکشف عن منهج الأئمه المعصومین (ع) تجاهها؛ ومما توصّلت إلیه هذه الدراسه من خلال المنهج التاریخی (الوصفی-التحلیلی) مع إستخدام المصادر الأصلیه. کان موقف أهل البیت(ع) منهم موقفاً عدوانیاً، فیعارضونهم فی المنهج ومبادئهم الفکریه واحتجهم الی الایات الشریفه والسنه النبویه وقواعد الهیه ویحاولون إرشاد الناس وتعلیمهم کیفیه التعامل معهم. هناک أدله متقینه فی النصوص تدّل علی جذور التیارات المتطرفه فی واقعه الطف تنبت من الهواء والجهل والجعل والتحریف وتعود إلی عدم الوعی الحقیقی عن الإسلام والروح العصبیه التی انتهت إلی التضلیل واختلاق الخلافات. کل ذلک یعنی، التکفیری بالمغامره فی التعالیم الدینیه والأثر المدمر الذی قد یلقی دائما بظلاله علی حیاه المجتمع الإسلامی. مصیرهم، حیث أن الوعد الإلهی وقد ذکر بوضوح بکلام أهل البیت (ع) وتاریخها یشهد؛ خسران التامه وقطع الرحمه الإلهیه علی طریق النقمه والانتقام الإلهی.
مبانی روان شناختی آفرینش ادبی از نگاه عزالدین اسماعیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین اسماعیل از جمله ناقدانی است که با رویکرد روان شناختی در نقد ادبی معاصر عرب شناخته می شود و از جایگاه ویژه ای برخوردار است. مهم ترین اثر وی در این زمینه کتاب "التفسیر النفسی للأدب" است. مطالعات او در سه حوزه ی تحلیل اثر ادبی، تحلیل شخصیت هنرمند و بررسی فرآیند ابداع اثر ادبی صورت گرفته است. از آنجا که امروزه مبانی روان شناختی موثر در فرآیند خلاقیت ادبی و همچنین تحلیل روان کاوانه شخصیت ادیب، در مطالعات نقد ادبی اهمیت ویژه ای دارد، بررسی دیدگاه های عزالدین اسماعیل به عنوان ناقد و ادیبی صاحب نظر در این خصوص ضروری می نماید. به این منظور این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی-تحلیلی، دیدگاه های عزالدین اسماعیل را در این زمینه بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که از نظر عزالدین اسماعیل، محرک های روانی تا چه حد در خلاقیت ادبی تاثیرگذارند؟ و تحلیل روان کاوانه ی شخصیت ادبی از نظر وی چه فوایدی در بر دارد؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که وی با استفاده از علم روان شناسی در نقد آثار ادبی به این باور رسیده است که برخی از محرک های روانی همچون: نِوروز، خودشیفتگی، نبوغ، جنون، خیال و ... تا حدی در خلق اثر ادبی مؤثرند و از دیدگاه او، تحلیل شخصیت ادیب، به فهم اثر ادبی کمک می کند، به طوری که مثلا، با تحلیل روان کاوانه ی شخصیت شاعران قدیم عرب، می توان به برخی از عوامل ضعف نوع ادبی نمایشنامه در ادبیات قدیم عربی پی برد.
الاغتراب المکانی لدى المثقّف فی روایات سعد محمد رحیم بعد 2003م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرنو البحث فی طرحه إشکالیه العلاقه القائمه بین المثقّف والاغتراب إلى نیل إجابات شافیه عن کیفیه بلوره الشخصیّه المثقّفه فی روایات العراقی، سعد محمد رحیم، والتعرّف على نوعیّه الأمکنه التی کابدت الشخصیّات الرئیسه فیها الاغتراب جرّاء الأزمات الناجمه عن الانقلابات، والحروب، والحصار والاحتلال. وتهدف الدراسه وبالإفاده من المنهج الوصفی - التحلیلی إلى إماطه اللثام عن بعض مکنونات الأعمال الروائیّه لرحیم فی توظیفها ظاهره الاغتراب، والترکیز على النوع المکانی منه فی ثلاث روایات له، وهی ترنیمه امرأه .. شفق البحر (2012م)، و مقتل بائع الکتب (2016م)، و فسحه للجنون (2018م). تعمّد الروائی اختیار شخصیّاته مثقّفه کونها الشاهد الواعی على ماضی العراق وحاضره؛ وعلیه صاغها إشکالیّه، ومستلبه، ومسکونه بأوهامها، وممثّله لجیل بأکمله. المثقّف واجه فی کلتا الحقبتین سلسله من الهزائم على الصعید الاجتماعی والثقافی والسیاسی، أرغمته إمّا على التنقّل بین الأمکنه المعادیه، وإمّا التنحّی مرمیّاً على الهامش؛ فما جنى سوی الفشل فی البحث عن الأنا وفقدان البوصله.
تحلیل مؤلفه های پست مدرنیسم در رمان «الهؤلاء» از مجید طوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
198 - 214
حوزههای تخصصی:
با انقلاب پست مدرنیسم در ادبیات تغییر و تحولاتی صورت گرفت که از جمله آن ها می توان به داستان هایی اشاره کرد که بر طبق قاعده و اصول روایت نگارش نشده اند بلکه در طول روایت، به شیوه های مختلف بر داستانی بودن آن ها تأکید می شود. این نوع از ادبیات علاوه بر تثبیت جایگاه خود در بین نویسندگان غربی، به ادبیات داستانی عربی نیز راه یافته است و بسیاری از نویسندگان عرب توانسته اند در روایت های خود، آن مؤلفه ها را به خوبی به کار گیرند. از جمله آن نویسندگان، مجید اسحاق طوبیا نویسنده مصری با اثر خود، رمان «الهؤلاء» است. در این رمان، شیوه های به کار رفته است که آن را در زمره آثار پست مدرنیسم قرار می دهد. این پژوهش درصدد آن است با رویکرد توصیفی- تحلیلی به شگردهای مختلفی که طوبیا برای خلق داستان پست مدرن خود از آن ها بهره جسته، اشاره کند. یافته های پژوهش نشان می دهد طوبیا توانسته است مؤلفه هایی چون ساختگی و وهمی بودن شخصیت ها، تخیلی بودن راوی که در اصل خود نویسنده است، فرجام های چندگانه و فراواقعیت را در این رمان برای خواننده به معرض نمایش بگذارد. دیگر نکته مهم این رمان، ویژگی معکوس کردن است و این وارونگی را می توان در معکوس کردن اسم مجید طوبیا به صورت«أیبوط دیجم»و در طرح گردش زمین بر خلاف عقربه های ساعت و در پایان داستان، جهت مخالف حرکت قطارها مشاهده کرد.
العلاقات الفیزیاویه بین المکان والزمان فی شعر أدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
105 - 126
حوزههای تخصصی:
یعتمد الشّعراء فی نصوصهم الشعریه علی المکان والزمان وما یتعلق بهما من علاقات فیزیاویه، فالأحداث تقع فی الزمن والمکان فی بنیه حرکیّه أو سکونیه. العلاقات الفیزیاویه بین المکان والزمان فی شعر أدونیس أسهمت بشکل فاعل فی التعبیر عن أحاسیس الشاعر النابعه من موقفه الثوروی والعلاقات هذه تحمل أسساً جمالیه ذات أبعاد ودلالات نفسیّه ورمزیه حیال حوادث عصره وموطنه. تحاول هذه المقاله أن تقوم بدراسه کیفیّه حضور العلاقات الفیزیاویه بین المکان والزمان ودلالاتها فی البناء الشّعریّ عند أدونیس علی أساس المنهج النفسی، حیث تحاول أن تربط أبعاد دلالتها بعواطف الشاعر ومشاعره، کما سنتّبع فی هذه الدراسه، المنهج الوصفیّ التحلیلیّ– الإحصائیّ بالإضافه الاستشهاد بنماذج شعریّه دالّه علی استعمال هذه الظاهره ودلالاتها فی الصور الشعریه عند أدونیس. أهمّ ما یلفت الانتباه فی صوره الشعریهالفیزیاویه أنّ الشاعر یرغب کثیراً ما إلی استعمال الحرکه الزمکانیه فی نصّه الشّعری؛ إذ تتّفق دینامیکیهالمکان والزمان مع رؤیته الثوریه فی التغییر والطموح إلی تحقّق أحلامه فی بناء مستقبل زاهر وعالم جدید. ویفصح الشاعر عن اتجاهه الوثنی من خلال توظیف صور الحرکه الزمکانیه کما یتّضح من وراء صور الحرکه الزمانیه والمکانیه رأیه حول الشّعر؛إذ یعتقد أنّ الشّعر دینامیکیه وبثّ الحرکه ورفض السکون فیلجأ الشاعر إلی صور الحرکه المکانیه والسکون الزمانی فی تصویر فقدان الحبّ، کما اعتمد علی توظیف صور الجمودالزمانی والمکانی، لتحریض الموقف الثّوری والمجال الحیویّ والتجدّد علی نحو أعمق وأکثر حراره وفاعلیه ویستعرض الشاعر فی توظیف الحرکه الزمانیه والسکون المکانی إدراک عبثیهالوجود وتحطیم الزمان النجومی والغلبه علی سطوهالزمن الموضوعی فی جمود الفضاء.
جستاری بر مکانیسم "جبران" و فرایندهای آن در آینه ادبیات ادونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
18 - 34
حوزههای تخصصی:
از میان روان شناسانی چون آدلر 1 ، یونگ 2 ، فروید 3 ، اریک فروم 4 ، لاکان 5 و... که تحلیلی روانکاوانه به ادبیات و هنر داشته اند، می توان گفت که رویکرد روان شناختی آدلر به این دو مقوله، با استناد به محوریت تأثیر "احساس نقص" در شکل گیری ادبیات یک شاعر، از جامعیت بالاتری برخوردار بوده است. آدلر رویکرد فکری خود را بر مبنای احساس حقارت بنا نهاد؛ بد ین معنا که شکل گیری بسیاری از مؤلفه های هنری و ادبی به نوعی برخاسته از احساس نقصی سرکوب شده است که با تکیه بر مکانیسم جبران به منصه ظهور رسیده اند. در حوزه ادبیات، ادونیس و شاملو از جمله سرایندگان بنام معاصر ند که تأثیر بسزایی بر روند تصویر و معنا در حوزه شعر داشته اند. آن ها گرایش سنت گرا به شعر را مردود دانسته و با تکیه بر شناختی جامع از مسیر ذهنی انسان امروزی به موسیقی و مفهوم شعر جهت گیری خاصی داده اند که با رنگ و لعابی روان شناختی همراه بوده است. جستار پیش رو می کوشد تا با تکیه بر نقد تطبیقی، گفتگو مندی متن و روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی روان شناسی فردی دو شاعر پرداخته، سپس محورهای حاصل از احساس حقارت موجود در ادبیات آن ها را در قالب فرایندهایی چون "جابجایی" 6 ، "آرمان گرایی" 7 و "انکار" 8 موردبررسی و واکاوی قرار دهد. قدر مسلم اینکه، دوران کودکی و افت وخیزهای فردی دو شاعر، ضمن ایجاد ذهنیتی منحصربه فرد در آن ها، رویکرد ادبی خاصی از آن ها به جای گذاشته و همین مسئله، زمینه شکست هنجارهای ساختاری و معنایی را در زمینه هنری شان ایجاد کرده است. این جستار، بر مبنای مکتب آمریکایی، اصالت اشتراک موجود در متن هنری دو شاعر را با محوریت مکانیسم جبران، مطمح نظر قرار داده است