فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۲۱ تا ۶۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
195 - 210
حوزههای تخصصی:
ادبیات عربی هیچ گاه از حماسه به معنای یک ژانر ادبی مستقل با قواعد و هنجارهای مشخص، برخوردار نبوده است؛ اما گاه به اشعار و آثاری برمی خوریم که از مضامین و مؤلفه های حماسی برخوردار است. این اشعار بیشتر به صورت چکامه های بلندی هستند که مضمون حماسی در بخش هایی از این چکامه ها - به ویژه زمانی که به فخر می پردازند- دیده می شود. در سروده های شاعران شعر فتوحات در صدر اسلام، گاه با چکامه ها و قطعه هایی برخورد می کنیم که مؤلفه های حماسی در سراسر آن حضور چشمگیری دارد؛ ازجمله شاعران این سبک قعقاع بن عمرو تمیمی را می توان نام برد. اشعار او علی رغم اندک بودن و پراکندگی برای شناخت پاره ای از مهم ترین مؤلفه های شعر حماسی عربی کارساز است. موضوع برخورداری شعر عربی از حماسه از موضوعات مهم و چالش برانگیز در پژوهش های معاصر است. این پژوهش، ضمن تأیید فقدان اثر بلند حماسی در ادبیات عربی، باهدف اثبات پاره ای مضامین و بن مایه های حماسی و حکایت های دراماتیک و پهلوانی در شعر عربی سامان یافته است. ازاین رو پژوهش حاضر کوشیده با روش توصیفی تحلیلی، سه شاخصه مهم ژانر حماسه را در اشعار قعقاع بن عمرو تمیمی، شاعر و مبارز عرب در زمان فتوحات اسلامی، تبیین و تحلیل نماید. نتیجه پژوهش نشان داد که شماری از اشعار حماسی قعقاع از مهم ترین سازه های حماسی نظیر: جنگ و رزم آوری، قهرمان با تمام ویژگی های حماسی آن و سبک پرطنین حماسی، برخوردار است؛ اما به دلیل رشد در محیطی واقع گرا و اسلامی از خصایص حماسه های اسطوره ای مانند طلسم و جادو، اخترشناسی، وجود جانوران عجیب و اجنّه و پریان و عنصر پیشگویی بی بهره است.
تجلیات أسلوب القصر بطریقه الخبر الْمُثبت بالألف واللام فی دیوان کُثیِّر عزَّه - دراسه أسلوبیَّه بلاغیَّه دلالیَّه -(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یصنِّف علماء النحو والبلاغه طرق القصر فی أربعه أقسام هی: القصر بالنَّفیّ والاستثناء، والقصر ب (إنَّما)، والقصر باستخدام حروف العطف: (بل - لا - لکن)، والقصر بتقدیم ما حقُّه التأخیر، وهناک نوع خامس لم یحظَ بالاهتمام الکافی یُسمَّى (القصر بالدَّلالات والقرائن فی الکلام) وفیه جوانب ثلاث هی: (القصر بإضافه ضمیر الفصل) و(القصر بتعریف طرفی الإسناد) و(القصر بتقدیم ما حقُّه التأخیر). وقد تخیَّر هذا البحث القصر بتعریف طرفی الإسناد بطریقه الخبر الْمُثبت ب «ال »، لیسلِّط الضَّوء علیها، بدءاً ببیان طبیعه هذه الطریقه وکیفیتها، انتهاءً بدراستها دراسه بلاغیَّه أسلوبیَّه دلالیَّه فی دیوان کُثیِّر عزَّه. وقامت الدِّراسه البلاغیَّه على تقسیم حالات ورود القصر بتعریف طرفی الإسناد بطریقه الخبر الْمُثبت بالألف واللام، وفق مجیئها فی السِّیاقات الشِّعریه المتعدِّده، وتحلیلها وفق تفاعلها مع الغرض الشِّعریّ بشکل خاصٍّ، وتفاعلها مع سیاق النَّصّ کلِّه بشکلٍّ عام، ابتداءً بأکثرها وروداً انتهاءً بأقلها.
ادبیت هاشمیات کمیت اسدی و حجازیات شریف رضی در سنجه معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائل مهم دانش سبک شناسی مسأله تشخیص سبک ادبی Literary Style از سبک علمیScintific Style است. دانشمند آلمانی به نام أ. بوزیمان A.Busemann راه حل و شیوه ای عملی و روشمند ارائه کرد که به معادله بوزیمان مشهور شد.این معادله با بررسی رابطه تعدادافعال«Number of verbs» و تعداد صفات« Number of adjectives» در متون ادبی سطح احساس آنها را می سنجد. این رابطه، VARیا (ن. ف .ص ) نامیده می شود. هدف از این پژوهش سنجش ادبیت هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی سپس مقایسه آن دو با یکدیگر بر پایه این معادله آماری می باشد .با به کارگیری این معادله در هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی مشخص شد که، حجازیات از سطح احساس بسیار بیشتری نسبت به هاشمیات برخوردار بوده و از این لحاظ ادبی تر می باشد. عواملی وجود دارد که منجر به کاهش و افزایش ارزش VAR (ن. ف. ص) در اشعار این دو شاعرشده است. از جمله آن می توان به مسأله سن،موضوع اشعار،محیط اجتماعی و سبک شعری آن دو اشاره کرد.
استدعاء التراث التاریخی وآلیاته فی شعر نجاح إبراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
81-104
حوزههای تخصصی:
یُعتبر استدعاء التراث من الظواهر البارزه فی الأدب المعاصر، وإنَّ الشخصیات التاریخیه ذوات الوجود الحقیقی أحد معطیاته الّتی غالباً ما نلاحظها فی النصوص الشعریه، حیث تتجاوز حدود زمنها ولا تتوقف عنده بل تسیر لتصلَ إلى الحاضر ومِن ثَمَّ إلى المستقبل. ومن الشعراء الّذین جنحوا إلى استدعاء الشخصیات التاریخیه ووظّفوها ضمن سیاقاتهم الشعریه هی الشاعره نجاح إبراهیم[i]. عملت نجاح إبراهیم على إحیاء الموروث التاریخی فی نتاجها الشعری وکذلک أحاطت بموروثات أغلب الشعوب، حیث ربطت تجارب تلک الموروثات بتجاربها الشعریه، وألقت من خلالها کلَّ ما یعتمر بداخلها من مشاعر ورؤى. والهدف من هذه الدِّراسه الّتی اعتمدت على المنهج الوصفی-التحلیلی؛ هو دراسه الشخصیات التاریخیه التی انکَبَّتْ علیها نجاح إبراهیم واستمدَّت منها دلالاتها، والتعبیر عمّا تحمله هذه الشخصیات من رموز؛ بناءً على هذا، ارتأینا أن ندرس هذه الشخصیات فی ثلاثه محاور وهی: الشخصیات الممثّله للوجه الوضیء، کشخصیه أمینوبی وزبّاء وإیاز، والشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، کشخصیه نیرون وآکله الأکباد وموسى بن نُصیر، والشخصیات العامّه، کشخصیتی الکسعی وورد. ولسبر أغوار هذه الشخصیات التراثیه وفک رموزها تتطرقنا إلى آلیات استدعائها فی قصائد الشاعره. ظهر لنا من خلال هذا البحث أنَّ أبرز الشخصیات الّتی قامت الشاعره بتوظیفها هی الشخصیات الممثّله للوجه المظلِم، وأنَّ أغلب آلیات الاستدعاء الّتی وظّفتها الشاعره لاستلهام الشخصیات التاریخیه هی آلیه الاسم المباشر. اعتمدت نجاح إبراهیم على الشخصیات التاریخیه إمّا لتعبِّر عن الإباء والأنَفَه اللّذینِ اتّخذتهما منهاجاً، وإمّا تعبیراً عن نفسها وعن وطنها وما یدور فیه من أحداث.. وُلدتنجاح إبراهیم الشاعره فی عفرین بسوریا عام 1965م، وعاشت کل سنواتها فی محافظه الرِّقَّه فی مدینه الطبقه التی فیها سدُّ الفرات العظیم ثم نزحت عنها بسبب الحرب. بدأت الکتابه منذ عام 1978م، ونُشرت أولى قصصها فی مجله "الضاد" عام 1989م، ثمّ نُشرت لها قصص کثیره فی المجلات والصحف وصُدر لها مؤلَّفات عدَّه، منها کتابها الأوّل تحت عنوان "المجد فی الکیس الأسود" عام 1992م؛ وهو عباره عن مجموعه قصصیه. وقد فازت الأدیبه بجوائز عدیده على مستوى سوریا، والوطن العربی، والعالم فی القصه والرّوایه والشعر، منها: جائزه تشوقوأورا العالمیه عام 2016م عن مجمل إبداعها الأدبی، وجائزه ناجی نعمان الدولیه عام 2019م وجائزه العجیلی للقصه القصیره، وجائزه دمشق للثقافه والتراث وغیرها من الجوائز، وشارکت فی العدیدمن المهرجانات الأدبیه فی سوریا والعراق ولبنان وایران، وتُرجمت بعض أعمالها إلى الفرنسیه، والترکیه، والأرمنیه والفارسیه و... وهی عضو اتحاد الکتّاب العرب فی سوریا منذ عام 1998 (إبراهیم، 2018م: 71-73).
السمات الدادائیه فی السرد الشعری لشوقی أبی شقراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الدادائیه ظاهره انفجرت فی وجه الأزمات السیاسیه، والاقتصادیه، والأخلاقیه، واعتبرها روّادها المنقذ الذی سیبدد کل هذه المشاکل. وکان الشکل الوحید للخلاص هو رفض کل ما هو تقلیدی وتبنّی منطق الفوضى والرفض. فی الدادائیه،کثیرا ما یُترجَم الشکُّ الأساسی فی ضیق أفق الفنّ إلى عداء صریح تجاه قِیَم الفنّ ومؤسساته.کان الشاعر شوقی أبو شقرا أحد أبرز أرکان مجله "شعر" التی أسّسها شعراء السریالیه آنذاک. وکان لها دور أساسی فی انتشار وتطوّر الحرکه الحدیثه للشعر العربی. یحاول هذا البحث الوقوف عبر منهج وصفی-تحلیلی، على میزات الحرکه الدادائیه فی شعر أبی شقرا للبحث عن روافد الدادائیه ومیزاتها فی شعره. هذه الدراسه توصّلت إلى نتائج تدلّ على أن أبا شقرا عمل جاهدا على التحرّر من ربقه الماضی تحّرراً کلیاً یتجاوز أنصاف الحلول وفکره التسویات، ویحررالانسان من القیود التی تعوق حرکته، لعلّه یصل إلى المستقبل لیصوغه على هواه. کما وأن الخلق البداهی لدى أبی شقرا و محاولته من أجل تحریر اللغه و تجرید المفردات من حسیّتها و خلق التراکیب المتناقضه، أثارت الفوضویه فی أشعاره و جعلتها تجسیداً بلیغاً للأعمال الدادائیه.
دراسه أسلوبیه فی الدواوین النثریه للشاعر العراقی یحیى السماوی المستوی الصوتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
61 - 80
حوزههای تخصصی:
یعدّ المستوى الصوتی مجالاً من مجالات المنهج الأسلوبی، وهو یهتم بمعرفه الدور الذی یلعبه الإیقاع فی النص، لأنالمادهالصوتیهوماتتضمنهمنإیقاع وتکراروموسیقىعذبه وماتحویهمنتأثیراتصوتیهتسهمفی جمالیه النصوإثراءالمعنى. بما أن قصیده النثر بوصفها واحده من أشکال الکتابه الشعریه الجدیده لا تخلو من العناصر الإیقاعیه التی تتلون أشکالها وتتعدد مصادرها وتؤتی القصیده قوتها الإیحائیه والجمالیه، فتحاول هذه الدراسه أن تتلمس أسالیب التشکیل الإیقاعی فی القصائد النثریه للشاعر العراقی یحیى السماوی. وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً، وذلک باستقراء القصائد النثریه وتفکک عناصرها الإیقاعیه لاستخراج أسلوب الشاعر الإیقاعی وقیمته الدلالیه والجمالیه. وقد تبین من خلال هذه الدراسه أن قصائد السماوی النثریه مشحونه بطاقات إیقاعیه فذه، مما تؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثاره المتلقی وإثراء تجربته، وبذلک تنتمی إلى قصیده التفعیله وتکتسب صبغه الشعر. ومن أهم أسالیب الشاعر الإیقاعیه فی قصائده النثریه هی: إیقاع التقابل والتضاد، وإیقاع التوازی، وإیقاع تعداد، والتکرار بکافه أشکاله، والتراکم الصوتی، والجناس، والتجانس الصوتی. إن هذهالأسالیبجمیعاتسهمفیتشکیلواقعالإیقاعالصوتیالذیتنهضعلیهالقصیده وتسهم بقدرتها على الإثاره والتأثیر فی المتلقی.
التطور البنائی والدلالی للکلمات العربیه الدخیله فی اللغه الترکیه المعاصره بجمهوریه أذربیجان دراسه مصطلحات جدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طفقت اللغه الترکیه تتطور فی جمهوریه أذربیجان بفعل الحاجه وتلوذ إلى صنع کلمماتها من صمیم لغتها أو تستعیر کلمات عربیه لتوسیع دائره الإفاده فی بیان الأغراض لدى الأوساط القومیه والدولیه. من هنا، تتبیّن أجواء الدراسه؛ إذ أنّها تهدف إلى معالجه الکلمات والمصطلحات العربیه الدخیله ودراسه سماتها الصوتیه وتتابع من خلالها، التطورات الصرفیه والدلالیه للکلمات، ضمن استعمالها فی الأذربیجانیه. قامت هذه الدراسه بتصنیف الألفاظ فی الجداول تحت عناوین أصلیه وفرعیه، نظراً للتطوّرات البنائیه (الصوتیه والصرفیه) والدلالیه؛ وتمّ اختیار الألفاظ للبحث صدفهً، حسب القراءه فی الصحافه، والکتب، والمقالات العلمیه والأدبیه بلغتها الأذربیجانیه؛ وتمّ اختیارها أیضاً عن طریق المشاهده والاستماع لوسائل الإعلام المرئیه والمسموعه، نظراً لتداولها الکثیر فیها. وحصلت النتائج التالیه: أوّلاً، أنّه لا یکتب فی الأبجدیه الأذربیجانیه اللاتینیه حرفا "ء ، ع"؛ ومن عاده اللغه إشباع الکسره یاءً والوقف على التّاء المربوطه وحذفها فی الکتابه ونقل الضمّه إلى واو مشبعه مضاعفه؛ وثانیاً، تحلیل بناء بعض الکلمات صرفیاً یهتدی بنا إلى قضیّه النحت؛ وقد لا تستعمل الکلمات بصیاغتها الصرفیه فی العربیه، رغم تداولها فی الأذربیجانیه؛ وثالثاً، قد تصنع الکلمه الدخیله نوعاً من المشترک اللفظی، والسبب فیه انتقال الألفاظ من معناها الأصلی إلى معانٍ مجازیّه؛ والکلمه قد لا تتطوّر لفظاً فتبقى على حالها، رغم التّحول المعنوی فیها؛ وعن سبب تحویل المعنى، قد یتبادر إلى الذّهن وجود علاقه مجازیّه شفیفه بین الکلمات؛ واللفظ الأذربیجانی قد یکون قصیر الدلاله؛ بینما اللفظ العربی یتوسّع فی المعنى؛ وقد تجد اللفظه حیاه معنویه جدیده فی الأذربیجانیه دون العربیه؛ وقد تشیع الکلمات فی اللغتین على السواء وبمعنى واحد؛ وقد تختلط الکلمات الدخیله فی الدلاله فتستعملان بمعنى واحد فی الأذربیجانیه دون العربیه .
بررسی دیدگاه شیخ طَبْرِسی درباره مشکلات نحوی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخالفت با قرآن کریم و ایراد وارد ساختن بر بعضی ساختارهای نحویِ آن، از دیرباز تا کنون، سابقه ای بس دراز دارد و افراد ناآگاهی بر قرآن ایرادهای نحوی وارد ساخته اند. لکن در در طول تاریخ، دانشمندان و نحویان و مفسران به آن اشکالات پاسخ های مستدل و قانع کننده ای ارائه داده اند. یکی از کهن ترین و مهم ترین کتاب هایی که در آن به شکاکان و طراحان ایرادهای نحوی پاسخ داده شده، کتاب تأویل مشکل القرآن تألیف: عبدالله بن مسلم بن قتیبه الدینوری (213-276ق) است که در خلال این مقاله به مناسبتِ بحث، به بخش هایی از آن اشاره خواهد شد. بعضی از آیاتی که در طول زمان بر آنها ایرادهای نحوی طرح نموده بودند، بعدها به مرور زمان، «آیات مشکل» نامیده شد. ما در این مقاله به عنوان نمونه، به ده مورد از برجسته ترین و مهم ترین آیات شریفه که مدّعیان به آن ها ایراداتِ نحوی وارد ساخته اند، اشاره می نماییم؛ سپس با نگاهی گذرا به زندگی نامه شیخ طَبْرِسی و به مشایخ و تلامیذِ وی و نیز به معرفی آثار شیخ می پردازیم که یکی از برجسته ترین آثار ماندگار او همان تفسیر مشهور مجمع البیان است. همچنین نظرات و دیدگاه های نحویِ وی را پیرامونِ همان ده آیه موردِ نقد و بررسی قرار می دهیم.
تحلیل منسجم قصیده لامیه العرب (نمایی هنری از برزخ بین «آرمان» و «ادّعا»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
77 - 91
حوزههای تخصصی:
لامیه العرب، قصیده ای پرآوازه، شامل 68 بیت، منتسب به شنفری ازجمله شاعران صعلوک عرب در عصر جاهلی است. پژوهش حاضر، مبتنی بر یک تحلیل منسجم یا متکامل است که همه عناصر و اثرگذارهای شرکت کننده در آفرینش قصیده را از زوایای مختلف فنّی، تاریخی و روانشناسی، مورد کاوش قرار می دهد. این پژوهش درصدد است که با رویکرد تحلیل عناصر متن از جنبه های مختلف روانشناسی، بلاغی و تحلیل محتوا، تعبیرات شعری را واکاوَد، پرده از عواطف سراینده بردارد و کیفیت رابطه بین ذهن و زبانش را کشف کند. این تحقیق هم از جنبه روانشناسی و هم از منظر بلاغی، ناسازگاری بین ادّعاهای شاعر و ناخودآگاهش را برملا می سازد. در بحث از تخیّل، مشبّه به هایی که شاعر، گزینش کرده، رویکرد وی به سمت جامعه و زندگی اجتماعی را نشان می دهند، درحالی که شاعر از همان آغازین ابیات، آشکارا مدّعی ترک قبیله است. لحن شاعر نیز بین دو حالت غنایی و خطابی در نوسان است و حتّی جنبه خطابی آن، بر جنبه غنایی و ذاتی اش غلبه دارد. باری این تناقض ها نشان دهنده ناسرگی سروده و عدم صدق عاطفی سراینده نیست، بلکه بیانگر دنیای آشفته و متناقضی است که شنفری در بسترش، زیست و نیز نشان دهنده گسلی است که بین واقعیت های ناهنجار زندگی وی و آرمان های بلندش، واقع بوده است.
آواهای القاگر در مرگ نگاره های بدر شاکر السیاب با تکیه بر نظریه موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
112 - 130
حوزههای تخصصی:
زبان، مجموعه ی آوا هایی است که القاگر احساسات و عواطف گونه گون و انگار هایی از رنگ ها و رایحه ها هستند؛ بدین ترتیب، زبان، توده ای از آوا ها و نشانه های نابسامان نیست؛ بلکه شبکه ای است نظام مند و درهم بافته از لایه ها و پیوند ها یعنی هر پاره از گفتار یا متن، از خلال همکاری و پیوستگی همه سطوح زبانی متمایز، سازمان دهی می شود. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب است؛ یکی از مباحث برجسته ای که باید در اشعار این سراینده نامدار به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد، بحث آوا ها و القا هاست. شاعر جیکور یکی از شاعران چیره دستی است که از آواها، برای همراه ساختن خواننده با خویش بهره ی فراوان برده است؛ نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا بر بنیاد نظریه موریس گرامون، زبان شناس نامدار فرانسوی به خوانش و تحلیل القاگری آواها در سروده های سراینده سوگوار عراق، بدر شاکر السیاب دست یازند و در این راستا با کاربست روش توصیفی –تحلیلی به بررسی نشانه ها و شاخصه های موسیقایی سروده های بدر شاکر السیاب به ویژه واکه ها و همخوان ها پرداخته اند؛ خوانش و تحلیل چکامه های بدر شاکر السیاب بر بنیاد نظریه آواهای القاگر گرامون نشان می دهد که متناسب با مضامین چکامه های سیّاب و متأثّر از نفوذ عمیق و ژرف روح سوگباری و اندوه در اندیشه و زبان شاعر، واکه ها و همخوان های پربسامد سروده های او نیز همین بار معنایی منفی، تیره و حزن آلود را تکرار می کنند؛ به دیگر بیان، یافته های این پژوهش نشان می دهد که آوا های القاگر در سروده های بدر شاکر السیاب به توصیف شکست روحی و جسمی مردمان سرزمین شاعر می پردازد و از لحاظ آوایی، اشعار او مرگ نگاره هایی است از شک و تردید، سرخوردگی و دل مردگی و اندوه و بدبینی.
صوره الطفل فی شعر الأطفال المقاوم شعر سلافه الحجاوی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
155-182
حوزههای تخصصی:
تمثّل الطفوله فی التجربه الإبداعیه عنصراً مهماً وحیویاً وحساساً للغایه یوظفها الأدیب أو الشاعر وفق رؤیته الإنسانیّه ومنطلقاته الإبداعیه. ومن هذا المنطلق غطّت صوره الطفوله (البراءه والطهاره) معظم تجارب الشاعره المناضله الفلسطینیه سلافه الحجاوی فی دیوانها حلم شعر الأطفال وأعمالها الشعریه الأخری ممّا عکس ثراء هذا الجانب الوجودانی فی شعرها. لقد تمخضت الدراسه عبر المنهج الوصفی-التحلیلی عن أثر توظیف صور الطفوله المستوحاه من واقع المعاش والطبیعه وعناصرها من قبل الشاعره فی انتاج صورها الشعریه الولیده من رحم المعاناه، وتسلیط الأضواء علی صوره واقع أطفال فلسطین وانقاذهم من جحیم المعاناه التی یعانونها فی أرضهم المستباحه. تدلّ نتائج البحث علی أنّ نصوصها الشعریه المشفره وغیر المشفره الموجّه للأطفال مفعمه بالقیّم الإنسانیّه النبیله ومبادئ الأخلاق والمعرفه والإبداع. فأتت الطفوله وصورها فی ظل الاحتلال الصهیونی والتجویع والحرمان موزعه بین الأمل والألم، وبین الحّب والکراهیه، بین الحریه والسجن، وبین البناء والهدم، وبین المدرسه والمعتقل، مؤکده فی ذلک علی ضیاع القیّم الإنسانیّه وسط صمت بشری رهیب، ورغم تلک المآسی التی فجّرها المحتل الصهیونی فی وئد الطفوله واحلامها، فکان شعرها یبث دوماً رسائل المحبّه والتعایش.
البحث عن سرد الزمن المفقود فی کتابه الشتات المصری؛ می التلمسانی وایمان مرسال نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمتاز کتابه المهجر العربی بمجموعه واسعه من الأصوات التی تعید کتابه تاریخ الشتات العربی فی الدول الأوروبیه، فی الکتابه المصریه یمثل صوت إیمان مرسال ومی التلمسانی من الأصوات الفریده فی کتابه المهجر. هذا البحث یطرح سؤال تطور آلیات التعبیر الأدبی عن الهویه والحنین إلى الوطن فی أدب الشتات المصری، ویرکز على استخدام تقنیه "الصور الفوتوغرافیه" کأداه لاستدعاء الماضی، والتعبیر عن مأزق الانشطار بین هویتین فی أدب الشتات المصری الحدیث، کما یقف البحث على جذور هذه التجربه فی الشعر العربی الکلاسیکی، وبخاصه الوقوف على الأطلال وکیف تلاقى السرد العربی الحدیث مع الافتتاحیه الطللیه؛ لیعبر عن استعاده صور الماضی، التی تمثل حاجه نفسیه للإنسان سواء الحدیث أو القدیم، لردم تلک الهوه الوجودیه، التی یخلقها الاغتراب، ویعمقها الشتات، وأیضا تجاوز انقلاع جذوره من تربه طفولته وثقافته.
عنصر «پیرنگ» در رمان حارس المدینه الضائعه اثر ابراهیم نصرالله
حوزههای تخصصی:
از خود بیگانگی در رمان «غداً یوم جدید» اثر عبدالحمید بن هدوقه با تکیه بر نظریه ملوین سیمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازخودبیگانگی، پدیده ای است به قدمت تاریخ بشر که معنای گسترده ای دارد. دامنه مفهوم این پدیده از غربت رمانتیک که حاصل دلتنگی و بازگشت به کودکی است، آغاز گشته و تا بیگانگی روان شناختی که نتیجه فرار از خویشتن به دنبال شرایط سیاسی و اجتماعی است، امتداد می یابد. این پدیده در برخی دوره ها به دلایل متعددی فزونی یافته است. در عصر معاصر، ملت الجزایر به دلیل حضور استعمار و بحران های اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن، گرفتار این پدیده شده اند. عبد الحمید بن هدوقه، رمان نویس الجزایری که پیامدهای حضور استعمار در این دوره را احساس کرده، به انعکاس بیگانگی در آثار خود پرداخته است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به دنبال آن است تا پدیده ازخودبیگانگی ذاتی و فرهنگی را با تکیه بر نظریه از خود بیگانگی ملوین سیمن در رمان «غداً یوم جدید» مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که نویسنده توانسته نمودهای از خودبیگانگی را که دستاورد حضور استعمار و نتیجه برخی سنت های قدیمی است در قالب شخصیت های داستان ارائه دهد و ضمن نقد این پدیده تلاش نموده راه هایی نظیر بالا بردن روحیه نقد در شرایط موجود جامعه و ارزش گذاری به هویت و فرهنگ خودی را برای مقابله با آن پیشنهاد دهد.
القطع فی النحو العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعالج هذا البحث مصطلح القطع نحویاً، وهو مصطلح تردد فی علوم العربیه نحوها وعروضها، ویحاول البحث تتبع مصطلح القطع فی النحو، متوقفاً عند أربعه أنواع هی: القطع فی الاستثناء، والقطع عن الإضافه، والقطع فی خبر نواسخ المبتدأ، والقطع فی التوابع. وقد وجد البحث أن القطع فی الاستثناء یکون فی الاستثناء المنقطع، وهو ما لم یکن فیه المستثنى بعضاً من المستثنى منه، وتوقف البحث عند الأدوات التی تستخدم للاستثناء المنقطع. أما القطع عن الإضافه فبعد أن بیّن البحث معنى الإضافه بحث فیما یجوز فیه القطع عن الإضافه فی اللفظ لا فی المعنى، ثم نظر البحث فی الأسماء التی لیست بظروف وبیّن أحکامها لجهه القطع، فلفظتا کلّ وبعض - على سبیل المثال - یجوز قطعهما عن الإضافه لفظاً لا معنى، بشرط عدم وقوعهما توکیداً. وکذلک تناول البحث القطع إلى الرفع فی خبر نواسخ المبتدأ، وناقش ما أوردته کتب النحو من شواهد نحویه فی هذا الباب. لینتهی البحث إلى دراسه القطع فی التوابع، وهو معروف شائع فی النعت، وأقل شیوعاً فی البدل والعطف، وقد تناول البحث کلاً منها بالدراسه والمناقشه، محاولاً فی ذلک کله استظهار مصطلح القطع فی النحو.
آلیات الترابط النصّی فی خطبه الجهاد للإمام علی بن أبی طالب(ع) (دراسه تحلیلیه فی ضوء لسانیات النصّ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ النصّ وحده لغویه کبیره تفهم الجمله فی إطارها، فالنصّ هو الموضوع الرئیس فی التحلیل والوصف اللغوی. إنّ الترابط أو التماسک النصّی من أشهر خصائص النصّ إذ لا یقوم النصّ إلّا به، فقد أجمع علماء اللسانیات النصّیَّه بوصف التماسک النصّی أساساً فی بناء النصّ وصیاغتهِ. یهدف الترابط النصی إلی بیان تماسک النصّ وانسجامه عبر توظیف أداوته التی من أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار والوصل وغیر ذلک. هذا البحث یتخذ من المنهج الوصفی- التحلیلی وسیله لیتناول عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ویرمو إلی نفض الغبار عن الموروث الأدبی، وإبراز مواطن ومکامن النصّیه فی خطبه الجهاد التی تعدّ من أهمّ الخطب فی تاریخ موروثنا الدینی والأدبی لما فیها من رصانه وقوه واستحکام. ومن النتائج التی وصل إلیها البحث نذکر أنّ عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ساهمت بشکل کبیر فی الربط بین أجزاء الکلام مما أدی إلی ظهور الخطبه فی قمه جمالها وإبداعها اللفظی والفکری وقد استخدمت الأدوات لسدّ الفجوات والثغرات بین سطور الخطبه. وعلی إثر هذه العناصر، قد جاءت الفکره موحده منسجمه لم یطعن فی تماسکها تشتت ولا رکاکه ولولا هذا الربط لما کانت هذه الخطبه بهذه المکانه التی تحتلها الیوم.
دراسه تحلیلیه مقارنه للبنیه السردیه فی الروایه العربیه المعاصره روایه «لیالی ألف لیله» و «التیه» أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن القصه العربیه الیوم هی نتیجه التطوّر الفکری العالمی، علی أنها إنما نشأت وترعرعت بتأثیر الفن القصصی فی الغرب. فدخلت الروایه العربیه مع بدایه عقد الستینات من القرن العشرین، مرحله جدیده من مراحل تطوّرها. تهدف هذه الدراسه تحلیل الخصائص السردیه للروایه العربیه المعاصره من خلال المنهج الوصفی-التحلیلی الذی یصف الموضوع وصفاً موضوعیاً من خلال البیانات التی یتحصّل علیها باستخدام تقنیات البحث العلمی. فیقوم هذا المنهج بعملیّات ثلاث هی: التفسیر، والنقد، والاستنباط. فاختیرت روایتان «لیالی ألف لیله» لنجیب محفوظ و«التیه» (من خماسیه مدن الملح) لعبدالرحمن منیف. فیبدو أن لهاتین الروایتین سمات خاصّه ومشترکه من حیث الأسلوب وطریقه الأداء فی السرد؛ مثل استخدام طریقه السرد التقلیدی(حیث جاءت أجزاء الروایه مترابطه انطلاقاً من بدایه الروایه، فالعقده، ثم الذروه، والحلّ، وأخیراً النهایه التی تختم بها الروایه)، الاعتماد علی شخصیات رئیسه ولا شخصیه واحده، الاعتماد علی الحوار بین الشخصیات للکشف عن خصائصها ومستواها وطبیعتها واستخدام شخصیات الروایه إمّا من التراث التاریخی أو هی مستمده من خیال المؤلف معتمداً علی واقع الحیاه فی المجتمع، لغه السرد والوصف فصیحه ومتینه وبسیطه، استخدام تقنیه «الراوی العلیم» والرؤیه «مع»، وکذلک ضمیر «هو» لسرد الأحداث و...
پژوهشی بر چگونگی زایش معنا از خلال ساختار روایی در «حارس التبغ» علی بدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که چگونگی تولید و زایش معنا در رمان «حارس التبغ» اثر علی بدر را به عنوان یک متن معنادار تحلیل کند. برای رسیدن به این هدف، باید با تحلیل ساختار روایی این روایت، از لایه سطحی متن عبور کرده و به لایه های عمیق برسیم تا بتوانیم علاوه بر ساختارهای سطحی معنادار، ساختارهایی را که در عمق متن واقع شده اند پیدا کنیم. زیرا این ساختارهای درونی علاوه بر اینکه دارای دلالت معنایی هستند، در حال تولید کردن معنا هم هستند. می خواهیم بدانیم چرا شخصیت اصلی چندین بار تغییر هویت داده است و آیا در این رمان، اندیشه با ساختار روایت ارتباط دارد؟ با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی لایه های سطحی و ژرف این روایت، ارتباط ظریف و مستقیم بین اندیشه نویسنده و ساختارهای روایی این رمان مشخص می گردد. در اندیشه علی بدر ترس و نگرانی ناشی از بی ثباتی عراق، دارای اهمیت بسیار زیادی است و این ترس و نگرانی در شخصیت یوسف سامی صالح (همان حیدر سلمان، کمال مدحت) در ارتباط با خود، با دیگران و با جهان نمایان شده است و بدترین ترس و نگرانی، نگرانی از مرگ است. همچنین می توان ادعا کرد که «این اثر زیباست». زیرا زیبایی بر پایه تناسب است و تناسب، منطقی خاص دارد و منطق منسجم سه پاره ابتدایی، میانی و انتهایی بر رمان حاکم است.
جلوه های پایداری افغانستان در شعر جابر قمیحه، بررسی موردی دیوان «لِجهادِ الأفغانِ أُغَنِّی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
127 - 146
حوزههای تخصصی:
شعر پایداری در کنار عمده نگاه و کارکردهای ملّی و میهن پرستانه ی خود، دارای نوعی رسالت جهانی و بی حد و مرز است؛ چراکه با تمام قابلیت های فنی و ادبی خود در جهت دادخواهی و برانگیختن افکار عمومی نسبت به تحوّلات ناگوار در سرنوشت سیاسی و اجتماعی سرزمین های مختلف به کار می رود. سرزمین افغانستان همواره در طول تاریخ، از حضور بی دلیل دشمنان خارجی و نظام خودکامه ی داخلی درصحنه ی سیاسی خود رنج برده است، درواقع حضور استعمارگر روس و انگلیس در این سرزمین و استبداد نظام های حکومتی وقت که سرانجام با پیروزی مردم افغانستان در آوردگاه های مختلف همراه بوده است، جلوه و تجسّمی جهانی از پایداری و اجنبی ستیزی این سرزمین پدید آورد و شاعران دیگر از سرزمین های مختلف را بر آن داشت تا در اشعار خود، با محوریت و مضمون پایداری افغانستان به توصیف و تحسین این جنبش مردمی بپردازند. نمونه ای از این شاعران، جابر قمیحه، شاعر معاصر مصر است که در دیوانی تحت عنوان «لِجهادِ الأفغانِ أُغَنِّی» به تبیین و توصیف زوایای مختلف مقاومت در افغانستان می پردازد. این پژوهش نیز با در پیش گرفتن روش توصیفی – تحلیلی بر آن است تا به مهم ترین درون مایه ها و کارکردهای فنّی پایداری در دیوان مذکور اشاره نماید. از جمله نتایج این پژوهش حاکی از آن است که شاعر در تبیین درون مایه های پایداری افغانستان، مضمون و اندیشه ایثار و فداکاری را در قالب های دین مداری و خداباوری به عنوان رمز موفقیت پایداری افغانستان معرفی می کند و در تبیین آثار و پیامدهای جنگ، بر آسیب پذیری و دردمنشی کودکان افغان در جهت برانگیختن حسّ مسئولیت اجتماعی تأکید دارد. شاعر در بعد فنّی، به فراخوانی شخصیت های دینی، به ویژه الگوبرداری از شخصیّت پیامبر گرامی اسلام می پردازد و از سوی دیگر با هم صدایی و وام گیری آگاهانه از متن غایب به ویژه تعابیر و مفاهیم قرآنی در جهت انتقال بهتر مضمون پایداری و ارتباط آن با موضوعات ملّی و میهنی تمایل نشان می دهد.
نقد و تحلیل «ادبیت» در چکامه ی « لِعازر عام 1962 » از خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 59
حوزههای تخصصی:
خلیل حاوی، شاعر نام آور لبنانی است که با اشعار عمیق و معانی فلسفی اش، به عنوان شاعرِ فیلسوفِ معاصر عرب، شناخته شد. علاوه بر معانی فلسفی اش که از او چهره ای متفاوت از دیگر شاعران معاصر ارائه می دهد، عرصه ی شگفت انگیزِ دیگری که حاوی یکه تازِ بی رقیب آن است، ساحت زبان و صورت شعر است. از جمله زیباترین چکامه های حاوی، قصیده-ی «لعازر عام1962» است که شکل و صورت آن، در زیباترین هیئت تجلی یافته و در پیوندی عمیق با معناست. با توجه به تمرکز بیشتر پژوهش های ادبی پیرامون آثار خلیل حاوی بر محتوا و معانی ، ضرورت وجود پژوهشی متن محور احساس می شد. در این مقاله، نگارندگان می کوشند با نگاه فرمالیستی و متن محور، ادبیت یا به تعبیری وجه ادبی قصیده ی لعازر، یکی از زیباترین قصاید خلیل حاوی را مورد بررسی قرار دهند و از دریچه ی سازه های شعرآفرینی چون رستاخیز واژگان و آشنایی زدایی و تبیین نقش مهم این دو عنصر در انتقال معنا، اعجاز شعری حاوی را بر دوستداران شعر عربی روشن تر گردانند. در این پژوهش مشخص گردید که خلیل حاوی با ابداع در اسالیب زبانی و به کارگیری شگردهای ادبیت متن، تا حد زیادی توانسته است، سازه های زبانی را به بهترین شکل در خدمت معنا به کارگیرد و پیوند محکمی میان دو عنصر زبان و معنی برقرار کند.