فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۴
19 - 36
حوزههای تخصصی:
للأغانی العربیه المصوّره بطریقه الفیدیو کلیب حضوراً قویاً فی المجتمعات العربیه. ولها تأثیر قوی على الناشئه. فالصوره التی تظهر بها المرأه غالباً ما تکون صوره جندریه نمطیه سلبیه. هناک فراغ علمی فی دراسه الفیدیو کلیب وخصوصاً دراسه الدلالات اللغویه و دور الصور المسجله فی رسم صور ورسائل عن دور ومکانه المرأه فی المجتمع تهدف الدراسه إلى التعرف على صوره المرأه فی الأغانی العربیه المصوره بطریقه الفیدیو کلیب وقد اعتمدت على المنهج الکیفی. یهدف البحث إلى الکشف عن التنمیط الجندری وبالتالی توعیه الناشئه بخطر الصور التی یتم تمریرها. الهدف هو تحلیل الصور النمطیه ومحاربتها بطریقه علمیه والتوصیه بخلق صور إیجابیه متوازنه لخلق مجتمع متوازن. تم الاعتماد على دراسه الدلالات اللغویه والصوره والسیناریو المعتمد فی الفیدیو کلیب. عینه الدراسه تشکلت من أغنیتین "سی السید" و "التنوره". إذ تم تحلیل أغنیه المطرب المصری تامر حسنی "سی السید" وأغنیه فارس کرم "التنوره". فقد تم القیام بتحلیل لغوی للکلمات لفهم الدلالات و الرموز التی تصاحب ظهور المرأه العربیه فی أغانی الفیدیو کلیب کما تم رصد أبعاد السیناریو فی کل من الأغنیتین. وکشفت النتائج أنه تم عرض المرأه بطریقه سلبیه نمطیه ترسخ صوره المرأه الجسدیه والمرأه المستضعفه التافهه والمتحکم فی مصیرها، کما تظهر کأداه للإثاره و مصدر الخطیئه، حیث تم تکریس صوره حواء التی أخرجت آدم من الجنه. و بالتالی فإن الفیدیو کلیب یخدم ویقنن ویحیی الصوره النمطیه القدیمه. أما الرجل فهو سید المجتمع و صاحب القرار والحکم الذی یقرر مصیر المرأه. بالتالی أغانی الفیدیو کلیب جاءت لتعزیز وتقنین الصور النمطیه المتوارثه. فالصوره السلبیه التی تخلقها الأغانی من شأنها أن تؤثر على مکانه المرأه فی المجتمع أینما کانت فی البیت أو الشارع أو العمل.
تحلیل گفتمان انتقادی اشعار احلام نصر بر اساس نظریه «لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
78 - 103
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با دخالت دادن عواملی همچون ایدئولوژی و قدرت، قابلیت زبان شناختی بهتری نسبت به سایر روش های تحلیل گفتمان در تفسیر متون دارد، همچنین نظریه «لاکلا و موفه» به سبب وارد کردن تحلیل گفتمان انتقادی به عالم سیاست و اجتماع برای شناخت و تبیین پدیده های اجتماعی و سیاسی مناسب است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل گفتمان انتقادی اشعار احلام نصر به عنوان شاعر داعش بر اساس مفاهیم نظریه «لاکلا و موفه» است که عبارت اند از: دال مرکزی، وقته ها، دال شناور، دال خالی، غیریت سازی، برجسته سازی و حاشیه رانی و استعاری سازی. اهمیت پژوهش حاضر، ضرورت شناخت اندیشه های مبلغان داعش برای مقابله با شیوه کنش آن ها در عرصه اجتماع است، به ویژه این که گروه های تکفیری در سالیان اخیر در منطقه غرب آسیا گسترش یافته و فصل جدیدی از مسائل امنیتی را رقم زده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که دال مرکزی این گفتمان، تشکیل خلافت اسلامی است و وقته های جهاد، هجرت، تسخیر دنیا و شریعت، حول آن مفصل بندی شده است. احلام نصر بر اساس دال خالی قرون اولیه اسلام، دال مرکزی تشکیل خلافت را مطرح کرده است. دال شناور در اشعار وی، مصداق خلفای دوازده گانه قریشی است که با به کاربردن لقب «الحسینی» برای «ابوبکر بغدادی» وی را از مدلول های آن معرفی می کند. دال مرکزی و وقته های گفتمان در این اشعار، برجسته شده، همچنین مفهوم امنیت در حکومت «بشار اسد» و نمادهای ناسیونالیستی از قبیل زبان و نژاد به حاشیه رانده شده است. احلام نصر با تشبیه «ابوبکر بغدادی» به حضرت «ابراهیم»(ع) و داعشیان به صحابه پیامبر(ص) و تداعی نبرد «قادسیه» و شکست ایرانیان، گفتمان اشعارش را استعاری سازی کرده است و بدین وسیله آینده ای درخشان و عاری از مشکلات فعلی را برای مردم مناطق تحت سلطه داعش ترسیم می کند. نتیجه این که روح سلفی گری و خصومت بر گفتمان داعش غلبه دارد که بازتاب آن در اشعار احلام نصر و عملکرد آن ها ملاحظه می شود.
بازآفرینی ضدقهرمان یهودا در شعر عبدالعزیز مقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
23 - 38
حوزههای تخصصی:
ضدقهرمان یا «آناتاگونیست» -که در زبان عربی برابرنهاده آن « اللابطل» است- در شمار شخصیت های طردشده تاریخ هست که به علت نوعی رفتار ناهنجار در مقابل قهرمان های اسطوره ای در ضدونقیض های دراماتیکی قرارگرفته است. شاعران معاصر عربی برای بیان تجربه معاصر و القای دغدغه های شخصی و جمعی به مخاطب، در کنار هم ذات پنداری باشخصیت قهرمانان، به فراخوانی ضدقهرمان ها نیز پرداخته اند که القاگر عملی نشدن ایده ها و آرمان های مردمی، احساس نارضایتی و ناامیدی، بی کفایتی حاکمان عرب، خیانت ها و... است. در میان ضدقهرمان ها، شخصیت یهودای اسخریوطی که در تاریخ، سمبل خیانت و دورویی است، کهن الگو و بازتاب دهنده بی ثباتی و بی کفایتی حاکمان عرب در اداره جامعه به شمار می آید. عبدالعزیز مقالح (1937) شاعر معاصر یمن، ازجمله شاعرانی است که در بستر شعر خود برای انتقال تجربه های شخصی و غیرشخصی، از این چهره مطرود دینی بهره برده است و به کمک آن کوشیده ادیبانه مخاطب خود را نسبت به زمانه ناهمساز و ناهمگون آگاه سازد. ازاین رو پژوهش حاضر تلاش دارد با رویکرد تحلیلی و به شیوه توصیفی تحلیلی به نقد و تحلیل دو سروده «عصر یهوذا» و «یهوذا» شاعر بپردازد و از علل فراخوانی و کاربست آن ضدقهرمان در متن شعری پرده بردارد؛ با این ایده که اگر شعر وی از این زاویه مورد کنکاش قرار نگیرد، چهره حقیقی شعرش در سایه روشن ابهام باقی خواهد ماند. چنین استنباط می شود که شخصیت یهودا، معادلی از دشمن سیاسی است که حکمرانی دنیای معاصر را به دست گرفته و مقالح کوشیده از رهگذر سرایش آن متن، مخاطب خود را متوجه سیطره خیانت و دورویی در دنیای معاصر بنماید.
السرد الکولاجیّ وخصائصه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الروایه العربیه الجدیده استعارت من الفنون الأخری عده من التقنیات، منها تقنیه الکولاج التی سیتم استخدامها فی الروایه بصعوبه، للافتراقات البنیویه التی توجد بین الأسلوب الروائی و هذا الفن التشکیلی. وقد تم توظیف هذه التقنیه فی الروایه العربیه حتی أدّی إلی بناء السردیه الجدیده. ففی السرد الکولاجی یقوم الروائی عبر سیطره الوصف بالتقلیل من حده الحدث وهیمنته، أو اخفاء الشخصیه أو حذفها رامیاً إلى جعل المکان بطلاً لروایته أو وسیله لانعکاس هواجسه وانفعالاته؛ ما یؤدی إلى جعل الروایه تتشکل من الصور المتشظیه البصَریه، وتنتهی إلی تکوین السرد الکولاجی الخلّاب والمتقطع الذی یفوح بالرائحه التمثیلیه الجدیده التی تنخرط فی التجریب الروائی بعیده عن جذور الروایه التقلیدیه. هذه الدراسه تتوخی دراسه هذه التقنیه السردیه فی روایه "إسکندریتی" لإدوار الخراط، ومعرفه النسَق والأسلوب السائد فی الروایه العربیه الجدیده عامه. وقد توصلت الدراسه إلى أن الخراط، خلق روایه إبداعیه یهیمن علیها الوصف بدل السرد، والوصف فیها من نوع الأوصاف الکولاجیه المتنوعه المتشظیه والبطل فیها المکان بدل أن یکون شخصیه من الشخصیات الإنسانیه. کما أدّی اختیار هذا الأسلوب السردی فی الروایه إلی هیمنه الذات ومشاعرها الإنسانیه والغنائیه وتحطیم الزمن وعدم توظیفه.
المفارقه فی ضوء نظریّه التلقّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
131 - 150
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث المفارقه باعتبارها وسیطاً اجتماعیاً تعتبر آلیه تهدف إبلاغ الرساله الإصلاحیه الاجتماعیه والتی أخذت انتشاراً لدى الباحثین العرب المعاصرین، وقد تعلقت دراستنا التنظیریه هذه حول تلک التقنیه فی ضوء نظریه التلقّی مع تحلیل مضامین النظریه وإجرائها على المفارقه حیث تطرقت إلى عرض نظریه التلقّی محلله أرکانها، کما رکزت على قضیه التواصل اللسانی وفهم المفارقه وحللت بعض عناصر التلقّی وأعراف المفارقه. فقد عدّت هذه الدراسه تسلط المتلقی على الموضوع الکلی والأساس فی النص معیاراً مناسباً لفهم المفارقه، فمادام المتلقی لم یستدرک الموضوع الکلی والموقف المحیط بالمفارقه لم یستطع أن یستوعب ویفهم المعنى الأصلی والمفهوم الأساس للمفارقه ویسمّى ضحیه للمفارقه. وأخیراً إن عملیه التلقّی تفید أنواعاً خاصه من المفارقه لکون التلقّی بحاجه إلى حضور النص والقراءه وهذا ما لا یتیسر فی کل أقسام المفارقه. ومن نتائج الدراسه أن المفارقه آلیه بید المؤلف لإبلاغ مقاصده الإصلاحیه ولکنها لا تصل إلى الهدف المنشود إلا بتعامل المتلقی والنصّ معاً وطالما لم یتکامل هذا التفاعل لم تنجح المفارقه. وإن نعترف بأولویه المبدع فی صیاغه المفارقه وإعلاء شأنها، فلأنه یجب أن یعتبر نفسه قارئاً افتراضیاً وذلک لنجاح المفارقه. فمبدع المفارقه هو الذی یهیئ السیاقات والوسائط وینظم الأسالیب الفنیه الهادفه لوصول المتلقی إلى أبرز النتائج وأحسنها.
تحدید المستوى المصنف لمهاره المحادثه لدى متعلمی اللغه العربیه وفقاً للإطار العالمی ACTFL المعیاری فی تعلیم اللغات الأجنبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اللغه هی الوسیله الأساسیه للتواصل والتفاهم بین البشر، ویکون ذلک عن طریق تعلم اللغات وتعلیمها سواء للناطقین بها أو للناطقین بغیرها، وهذا یحتم على المهتمین والمختصین فی تعلیم اللغات وتعلمها وضع أطر عامه ومعاییر محدده تکون دلیلاً مرجعیاً للمعلمین والمتعلمین على حد سواء، یمکن قیاس محتویات هذه الأطر من خلال مؤشرات أداء علمیه دقیقه؛ لیکون التعلیم صحیحاً یؤتی ثماره ویحقق أهدافه من خلال مخرجاته. ومن أهم الأطر العالمیه فی تعلیم مهارات اللغات الأجنبیه، إرشادات المجلس الأمریکی لتعلیم اللغات الأجنبیه ACTFL، وقد قام بوضع هذه الأطر فریق من المتخصصین والعاملین فی حقل تدریس اللغات. ویعد هذا الإطار دلیل مرجعی عالمی فی تعلیم اللغات الأجنبیه. ومهاره المحادثه باعتبارها المهاره اللغویه الرئیسه الثانیه بعد الاستماع وذات أهمیه للتواصل الشفهی مع الناطقین بالعربیه؛ والطلاب بصوره عامه من غیر الناطقین بالعربیه یحفظون المفردات وأسالیب اللغه العربیه، لکن معظهم عاجزون عن تطبیق ما یتعلمونه من المفردات والأسالیب فی المحادثه. والعینه التی تم اختیارها للدراسه 30 طالباً وطالبه فی الفصل الدراسی الثامن من مرحله البکالوریوس فی قسم اللغه العربیه وآدابها بجامعه الخوارزمی. واتبعت الدراسه المنهج الوصفی الاستقرائی فی إطار میدانی، للکشف عن مستوى أداء الطلاب فی المحادثه، وأسباب ضعفهم، وتم استخدام الملاحظه والاختبار فی جمع البیانات کأداه للدراسه. ومن أبرز النتائج التی توصلت إلیها الدراسه هی أن الطلبه الناطقین بغیر العربیه ورغم دراستهم لاثنتی عشره وحده دراسیه، خاصه بمهاره المحادثه (3 مستویات)، وبمختبر اللغه العربیه (3 مستویات)، لم یحققوا المستوى المطلوب المعیاری، وذلک لعده أسباب، منها: قلّه الساعات المخصّصه لتعلیم مهاره المحادثه، ودوافعهم لدراسه هذه اللغه، والمحتوی الدراسی العلمی للمنهج، وطرائق التدریس، ووسائل وأنشطه التعلیم، وأخیراً التقویم.
سردیات الجماعه فی الروایه العربیه المعاصره: قراءه ثقافیه لروایه "أکراد، أسیاد بلا جیاد" لمصطفى سعید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترتبط الروایه منذ نشأتها بهاجس ضروره استجابه الکتابه لسؤال الحریه ولمعطیات العصر، وقد حاولت هذه الروایه بلوره عده مفاهیم کالحریه والمتخیل والمجتمع والهویه... کما رفضت الروایه العربیه أن تعیش على الهامش بلا حیاه، وتحولت إلى صمام أمان یحمی الأمم من السقوط فی هوه النسیان، ففی عالم متناقض وصعب تُصبح الحریه هاجس الأدب ومبتغاه وتصبح الهویه هاجس الأدیب وبحثه الدؤوب. ویتعلق السؤال هنا تحدیدا بتحدیات الروایه العربیه وقضایا الهویه والحریه والتاریخ، فهل هی ضروره حضاریه للحریه؟ وهل تنشأ داخل الحاجه الثقافیه التی لا یمکن الاستغناء عنها لأنها وجه الآخر الثقافی أمام عالم متحول ومنزلق؟ وهل هذه الروایه هی التاریخ المضاد للتاریخ الذی تصنعه المؤسسات الرسمیه وهو تاریخ طوباوی ملیء بالأکاذیب؟ فهل للروایه القوه من أجل قول تاریخ مسکوت عنه، والحفاظ على جسورالحوار التی تضیق کل یوم قلیلا. تسعی هذه المقاله دراسه قضایا ثقافیه مترکزه علی المنهج الوصفی التحلیلی فی روایه أکراد أسیاد بلا جیاد. إن روایه "أکراد أسیاد بلا جیاد" نموذج لسردیات الهویه القومیه، وکما یشعر الأکراد بالأسى کانت الروایه کذلک تعبر عن مدى الألم والأسى الذی یشعر به کل کردی ومدى الألم المعبر عنه، ورغم السرد البطیء للروایه، ورغم أن لغتها تخلو من أی حشو وأی إضافات شعریه، وتظهر أحی انا ممله وصعبه القراءه، إلا أنه هناک رابط خفی بین السطور یقود القارئ إلى آخر الروایه، روایه تعبر عن مصیر شعب اضطهده العالم ونسیه التاریخ، یجد القارئ نفسه وهو یتتبع خط وات البط ل فی بحثه عن صدیقه شیروان، ویتتبع القارئ هویه قومیه بحاجه الى تعریف من جدید.
الزمن الروائی فی القصص القصیره لکولیت الخوری علی ضوء نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
السردیه هی مجموعه من القواعد العامه حول أسالیب السرد والأنظمه التی تحکم السرد أو السرد القصصی وهیکل الحبکه. السرد هو نوع من التسلسل الزمنی ذی الوجهین؛ نقل الأحداث وزمن الروایه. إحدى القضایا المهمه التی تتناولها النظریه البنیویه هی العلاقه بین الزمن والسرد وکیفیه تبلور الزمن فی السرد. یعتبر جیرار جینیت، مع المنظرین مثل فلادیمیر بروب، إی. جی. غریماس وتزیفیتون تودوروف، روّاد هذا المنهج البنیوی الذین درسوا الأسالیب السردیه للنص الأدبی. وقام جینیت بتحلیل زمن السرد للنص بناءً علی النظام واللازمنیه والمدی والسعه والاستمرار و زمن السرد. وأما کولیت الخوری فهی کاتبه القصص القصیره منها الکلمه الأنثی وسنوات الحب والحرب وعبق المواعید وستلمس أصابعی الشمس، فهی کاتبه غزیره الإنتاج وسجلت العدید من الأعمال تحت اسمها. بسبب قضایا مثل التاریخ وقضیه المرأه، لم تتمکن کولیت الخوری من متابعه المسار الطبیعی والخط الروائی للأحداث. إنها تستخدم تقنیات السرد مثل الاسترجاع والاستباق لإیجاد الفراغ والتشویق فی القصه وتقدمها خلال أربع طرق للازمنیه کما تستخدم المدی والسعه والتواتر السردی فی قصصها. الإنجاز الأکثر أهمیه لهذه الأبحاث هو الاستفاده من المناهج الجدیده للنقد والتحلیل الأدبی والعلوم الجدیده، بما فی ذلک علم السرد فی دراسه مختلف النصوص الکلاسیکیه والحدیثه مثل القصص القصیره لکولیت الخوری.
"قافله الضّیاع" لبدر شاکر السّیّاب، بین السّردانیّه وبناء النّصّ الشّعریّ العربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یدور هذا البحث حول فکرهٍ مرکزیّهٍ أولى هی السّردانیّه فی قصائد الشّاعر بدر شاکر السّیّاب، وعلى وجه الخصوص فی قصیدته "قافله الضّیاع". وتتجلّى أهمّیّه البحث فی کونه یتناول لغه شاعرٍ عربیٍّ ذی شهرهٍ واسعه، ویتناول السّردانیّه بوصفها أسلوبًا متاحًا فی الشّعر الحدیث. والهدف من ذلک لیس فقط الإضاءه على الشّاعر أو على شعره أو على الحقبه الزّمنیّه الّتی عبّر عنها، إنّما بالإضافه إلى ذلک التّوصّل إلى تصوّرٍ یحدّد للقارئ الفروقات والحدود الّتی لا بدّ أن تمیّز اللّغه الشّعریّه عن اللّغه السّردیّه. ویکون ذلک من خلال تتبّع الأسلوبین فی النّصّ الواحد على الرّغم من تداخلهما خدمهً للإبداع وللمعنى. أمّا فی منهجیّه الدّراسه، فیعتمد البحث الألسنیّه السّلوکیّه – التّوزیعیّه الّتی أتى بها العالم اللّغویّ الأمیرکیّ بلومفیلد، وطبّقها فی نصوصٍ سردیّه. ویبرز هذا المنهج قادرًا على تحقیق غایه البحث، فنرى التّوزیع عاملًا مهمًّا فی سبک العنوان، کما نرى التّرتیب السّلوکیّ أساسیٌّ فی المسار الدّلالیّ المطروح. وفی سبیل تحقیق الأهداف المرجوّه ضمن المنهج المعتمد، جاءت عناوین البحث الأساسیّه: 1 العنوان، 2 الأفعال (دراسه سلوکیّه)، 3 القصص الدّینیّه والتّاریخیّه، 4 الحوار.أمّا فی النّتائج، فقد أظهرت هذه الدّراسه المختصره ارتکاز القصیده على السّردانیّه والشّعریّه معًا. على المستوى السّردیّ لم تغب عناصر النّوع القصصیّ بأغلبها، وهی الأحداث، والإطار الزّمانیّ المکانیّ، والشّخصیّات، والحوار، والصّوت السّردیّ. وعلى المستوى الشّعریّ لم یبخل الشّاعر بالرّمزیّه وبالمجاز. بَیْد أنّ الفصل بینهما یکمن فی الفصل بین الواقع والمتخیَّل، فیتأرجح التّعبیر بین نقل الواقع الحقیقیّ واختلاق الصّوره الشّعریّه النّاطقه بتفاصیل العالم النّفسیّ الصّارخه. وهذا یُفضی إلى ترابطٍ بین الاثنین وتأثّرٍ وتأثیر، فالواقع هو الضّاغط على الحاله النّفسیّه حتّى تفجّر العاطفه، والعاطفه تصوّب قوّتها نحو العالم کی تؤثّر فیه. وقد تکون الغلبه لأحد الأسلوبین على حساب الآخر فی بعض جنبات النّصّ، لکن یبدو أنّ کلًّا منهما وسیلهٌ وغایه فی آنٍ معًا.
توظیف الأمثال العامیّه فی تفسیر الشعراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
207-234
حوزههای تخصصی:
"تفسیر الشعراوی" للشیخ «محمّد متولی الشعراوی» من جمله التفاسیر التی یُمکن اعتبارها حلقه اتصال بین المنهج التقلیدی فی التفسیر والمنهج الحدیث التی تطرق إلیه معظم المفسّرون الجدد؛ فالشعراوی أبداً یحاول تیسیر فحوی الآیات والسور القرآنیه بصوره تجعل القارئ لا یملّ حدیثه وینجذب إلیه أیّما انجذاب. الأدبیه هی السمه الغالبه فی تفسیر الشعراوی فهو یعتمد علی شرح الأسالیب النحویه والبلاغیه فی القرآن بأسلوب یمیّزه عن أقرانه من المفسّرین وهذا ما جعله یعتمد على غیر قلیل من الأمثال العامیه فی تفسیره ممّا لا نجد هذا الأسلوب –إلاّ نادراً - عند غیره من المفسّرین. من هذا المنطلق یحاول هذا البحث بالاعتماد علی المنهج الوصفی-التحلیلی أن یبیّن مکانه الأمثال العامیه وتوظیفها فی تفسیر الشعراوی. تُظهر لنا نتائج البحث بأنّ الشعراوی اعتمد على الأمثال فی ثلاثه مستویات) أ: فکّ شفره الاستعارات ب: بیان العله والأسباب. ج: نقل المفاهیم العقلیه إلى العینیه والمحسوسه. ولا ننسى الإشاره إلى أنّ کلّ هذه العوامل أدّت إلى الاختصار والإیجاز فی القول.
بازتعریف هویّت شناسانه مفهوم وطن در رمان «التّائهُون اثر امین معلوف»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معناسازی و معنابخشی به مفهوم وطن، از دیرباز تا کنون همواره از چالش بر انگیزترین موضوعات در آراء جامعه شناسان، سیاست پژوهان و دیگر عرصه های علوم شناختی بوده است. در این میان، از کارسازترین نگرش هایی که وطن را نه به صورت مستقل، بلکه در پیوند جدایی ناپذیری با انسان قرار داده، تعریفی است که درسایه سار هویّت انسانی صورت می پذیرد. امین معلوف، نویسنده لبنانی تبار مقیم فرانسه، از نویسندگان معاصری است که این پدیده مهم را از دریچه هویّت انسانی نگریسته و جوانب مهمی از آن را در رمان التّائهون مورد تبیین قرار می دهد. وی که در صورت های پیرامتنی، نظریه پردازی های مهمّی را در راستای پیوند دو مقوله وطن و هویت ارائه نموده، تنها معنای منطبق با حقیقت در ذیل مفهوم وطن را در نگرش هایی می پندارد که با اصل هویت انسانی همسو بوده و آن را مخدوش نسازد. این قلم برآن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی، مفهوم وطن را از منظر این نویسنده پردغدغه بررسی و براساس مؤلفه های هویّت شناختی واکاود. نتیجه پژوهش نشان می دهد که در نگاه معلوف، هویّت انسانی و ویژگی های وحدت بخش آن در رویکردهایی چون: «جهان وطنی»، الگوی «ملّی گرایی مدنی» و «کثرت باوری دینی» به شکل ویژه ای انعکاس دارد که با اتخاذ چنین باورهایی از سوی دولتمردان و مردم، وطن در متعالی ترین مفهوم خود تعریف شده، تعارض از میان برخاسته و همبستگی در کارسازترین ظرفیت خود میان آحاد مردم تحقق می یابد.
مکانه الفضله فی بنیه الجمله العربیه عند نحاه قدامى ومحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
159 - 178
حوزههای تخصصی:
تناول البحث آراء بعض علماء اللغه القدامى والمحدثین، ممن أتیح الاطلاع على آرائهم فی مکانه الفضله فی بنیه الجمله العربیه ودورها فی بناء النص. فالجمله عند النحاه العرب هی المسند والمسند إلیه، وبهما تتم الفائده، والفضله من الزیاده التی یمکن الاستغناء عنها عند أغلب النحاه، ونُظر إلیها عند اللسانیین المحدثین عربا وغربیین نظره غیر بعیده عن نظره النحویین العرب القدامى، غیر أن بعضهم قد تحدث عن البعد الدلالی فی بنیه الجمله نفسها، بما توفره المتممات أو الذیل فی الجمله، ویقصدون بذلک الفضله، وهذا وصف یغلق الجمله عن بعدها النصی. لکن المتمعن فی بنیه النص والجمله من ناحیه الدلاله والتداول، یجد أن الفضله عنصر قار فی بناء الجمله، وهو الذی یقود الجمله إلى نصها، ویحدد المعنى المقصود من الجمله، ومن الجمله إلى الجمله یتکوّن النص، وبعض الجمل یکون نصا. فالفضله هی الرکن الأساس الثانی فی بناء الجمله العربیه بعد العمده، أی العمده والفضله أو العنصر الثالث فی بناء الجمله، (المسند والمسند إلیه والفضله)، وهو موجه نصی للجمله؛ وعلیه نسمی الفضله بالموجِّه؛ لأنها توجه الجمله إلى نصها الذی تنتمی إلیه. لم یتناول أحد قضیه موقع الفضله فی بنیه الجمله العربیه کعنصر أساسی. وقد اعتمدنا هذه الدراسه بناء على المنهج الوصفی التحلیلی فی ظل علم نحو النص.
تیسیر اللغه الناتجه عن الحذف والتخفیف فی العلاقات القائمه بین أل والتنوین والنداء والإضافه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
131 - 146
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه العلاقات القائمه بین ألْ وبین التنوین والنداء والإضافه وتُبیّن دور هذه العلاقات وتأثیرها فی تیسیر اللغه العربیه ضمن البحث حول ظاهرتی الحذف والتخفیف، معتمده على المنهج الاستقرائی الوصفی، مشیره إلى آراء علماء النحو قدیمه وحدیثه، تهدف إلى استخراج آرائهم بالنسبه إلى العلاقات القائمه بین "ألْ" وثلاث من العلائم المشهوره للاسم. والهدف الرئیس ترسیم شکل حقیقی من شبکه هذه الترابطات للکشف عن حقیقهٍ قد خُفِیت وراء تلک العلاقات، والتی تجلب التیسیر والتسهیل للغه والأداء النطقی. تدلُّ النتائج الحاصله على أنّ ه هناک علاقه أخرى بین علاقه التخارج (العلاقه القائمه بین "ألْ" والتنوین، و"ألْ" والإضافه)، وعلاقه البدلیه (العلاقه القائمه بین "ألْ" والمنادى)؛ وهی علاقه التخفیف بأنّه عندما نقوم بخروج التنوین من الکلمه المُحلاّه ب "ألْ" أو نحذف "ألْ" التعریف من المضاف أو ما یتعرّض للنداء، فی الحقیقه حذفناها تخفیفاً وتیسیراً لعملیه أداء الکلمه فی اللغه، وأیضاً بما کشفنا عنه من دراسه التخفیف فی الإضافه؛ یمکننا أن نضیف صفه التخفیف إلى فوائد الإضافه المعنویه، علاوه على التخصیص أو التعریف
السّرد الموسوعیّ فی التّراث النّثری العربی:"الإمتاع والمؤانسه" لأبی حیّان التّوحیدیّ أنموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدف الدّراسه إلى رصد طبیعه السّرد العربی القدیم معتمده علی أساس المنهج التحلیلی، من خلال دراسه السمه الموسوعیّه التی تطبع النّصوص النثریه العربیّه القدیمه بشکل لافت، مؤشّره على الخصوبه المعرفیّه ووفرتها، وامتداد أطراف العلوم وتشعّبها لدى ثقافه الأدیب العربیّ، وقد تتبّعنا هذه السّمه فی کتاب "الإمتاع والمؤانسه" لأبی حیّان التّوحیدی باعتباره خطابا قائمًا على السّرد الموسوعیّ، لنتعرف تجلّیاتها وأشکالها ووظائفها. هذا الکتاب هو الذی یترحّل فیه مؤلّفه فی ضروب المعارف وأصناف المجالات العلمیه مستحضرا مختلف الأجناس التعبیریّه والأنماط القولیّه، الأمر الذی یدفعنا إلى الإقرار بأن النثر العربیّ القدیم نثر یقوم على الإمتاع والإنفاع. وجدیر بالذکر أن صوره المتکلِّم الموسوعیّه وإن کانت ملمحًا یطبع نثرَ التَّوحیدی جمیعه، فإنها فی إطار المسامره ارتبطت بوظیفه تأثیریّه تداولیّه، إذ رام المتکلم أداء وظیفتیه التثقیفیه والامتناعیه اللتین أنیطتا به، وذلک حتى ینال رضا الوزیر ابن سعدان، ویحقق الحظوه فی مجلسه، وتقربنا أحد الملفوظات من هذا الملمح. أما الخطاب السّردی فی الإمتاع یبرز ذاتا متکلمه موسوعیه تتنقّل بین العلوم، وتصول بین المعارف، ولا تتردّد فی التَّفاعل مع أسئله الوزیر ابن سعدان.
ادبیت هاشمیات کمیت اسدی و حجازیات شریف رضی در سنجه معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائل مهم دانش سبک شناسی مسأله تشخیص سبک ادبی Literary Style از سبک علمیScintific Style است. دانشمند آلمانی به نام أ. بوزیمان A.Busemann راه حل و شیوه ای عملی و روشمند ارائه کرد که به معادله بوزیمان مشهور شد.این معادله با بررسی رابطه تعدادافعال«Number of verbs» و تعداد صفات« Number of adjectives» در متون ادبی سطح احساس آنها را می سنجد. این رابطه، VARیا (ن. ف .ص ) نامیده می شود. هدف از این پژوهش سنجش ادبیت هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی سپس مقایسه آن دو با یکدیگر بر پایه این معادله آماری می باشد .با به کارگیری این معادله در هاشمیات کمیت و حجازیات شریف رضی مشخص شد که، حجازیات از سطح احساس بسیار بیشتری نسبت به هاشمیات برخوردار بوده و از این لحاظ ادبی تر می باشد. عواملی وجود دارد که منجر به کاهش و افزایش ارزش VAR (ن. ف. ص) در اشعار این دو شاعرشده است. از جمله آن می توان به مسأله سن،موضوع اشعار،محیط اجتماعی و سبک شعری آن دو اشاره کرد.
بررسی سبک شناسانه خطبه 226 نهج البلاغه (لایه های؛ آوایی، نحوی، بلاغی، واژگانی)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 25
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی به عنوان دانش شناسایی شیوه کاربرد زبانی، به بررسی ویژگی های زبانی موجود در متن می-پردازد و عهده دار بررسی تمام چیزهایی است که به سبک مربوط می شود. بنیاد کار این دانش بر تمایز، گوناگونی و گزینش زبانی در لایه های مختلف زبان استوار است. خطبه 226 نهج البلاغه با موضوع دنیا، به بیان ناپایداری احوال دنیا و عیب ها و ویژگیهای آن می پردازد و بررسی سبک شناسانه این خطبه مهم می تواند مشخصه ها و عناصر سبکی نهفته موجود در آن را که سبب برجستگی خطبه مذکور شده است، فرادید مخاطب قرار دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی و بر مبنای سبک شناسی به بررسی خطبه 226 نهج البلاغه در چهار لایه؛ آوایی، نحوی، بلاغی و واژگانی پرداخته و به این نتایج دست یافت که؛ تکرار آواهای متناسب با مضمون خطبه و سجع در لایه آوایی سطح موسیقائی خطبه را بالا برده و بر زیبایی متن افزوده است. تشخّص نحوی، ساخت های همپایه و حذف در لایه نحوی، به کارگیری استعاره و کنایه در لایه بلاغی، تناسب و تقابل معنایی میان واژگان و کاربست بالای واژگان عینی نسبت به انتزاعی در لایه واژگانی از دیگر مشخصه های سبکی خطبه 226 می باشند که امام (ع) با بهره گیری از آنها در لایه های مختلف سبب برجستگی سبک خطبه شده و بر انسجام و تاثیرگذاری خطبه افزوده است.
تجلیّات الانطباعیه فی روایه «أدرکها النّسیان» لسناء الشعلان علی ضوء نظریه سوزان فیرغوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الانطباعیه مدرسه أدبیه فنیه، ظهرت فی أواخر القرن التاسع عشر فی فرنسا تعتقد أن الإحساس والانطباع الشخصی هما الأساس فی التعبیر الفنی والأدبی. ویرجع ذلک إلى أنّ أی عمل فنی لابدّ من أن یمرّ بنفس الفنان، وعملیه المرور هی التی توحی بالانطباع الّذی یدفع الفنان إلى التعبیر عن نفسه. تؤکّد هذه المدرسه الفنیه، مس رحیه الضّوء والظّل على إدراک اللّحظه وتسجیلها، والذّاتیه، وغموض الصوره، والتّوهج غیر المستقر للألوان والمزج مع الرّمز فی العمل الأدبی. سناء الشعلان کاتبه فلسطینیه نشرت روایه «أدرکها النسیان» بعناصر من الخیال الانطباعی وحصلت على جائزه نجمه السلام العالمیه. تظهر التأملات فی العناصر الانطباعیه فی أعماق القصه أنّ الشعلان رسمت لوحات للواقع والخیال، وتوجّهت إلى السّلام والعداله والحریّه فی العالم؛ وقد رسمت قضایا إنسانیه مهمه؛ مثل الحرب والإزاحه والفقر والحب والصَّحوه منعکسه فی صوره حیاه الإنسان. یستهدف هذا المقال تحلیل المکوّنات الانطباعیه بطریقه وصفیه تحلیلیه، معتمده على نظریه «سوزان فیرغوسن» لخصائص الروایه الانطباعیه، و تحاول نقد وتحلیل روایه «أدرکها النسیان» و إبراز جوانب النّظریه الانطباعیه فیها. أظهرت النّتائج أن الروایه هی مثال ناجح للأدب الروائی یسمى «الانطباعیه» فی الأدب الروائی العربی. ثم تقدم مؤلّفه الروایه سردًا غامضًا من القصه مستندا إلى نموذج «سوزان فیرغوسن» مستخدمه تجلیات الانطباعیه مثل الحبکه المحذوفه، والحبکه المجازیه، وانقطاع الوقت و السرد فی الروایه، والدور الاستعاری للمکان مما أدّى إلى إنعکاس فی الأفکار والمشاعر الدّاخلیه لشخصیات القصه، والمشاعر والعواطف الغامضه والمتقلبه والمتغیره الدّاخلیه لشخصیاتها.
إعداد شامل للدلالات الهامشیه للفظه "السبیل" فی القرآن الکریم فی ضوء الأحادیث والتفاسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
لفظه "السبیل" تحتمل فی کثیر من النصوص القرآنیه من الدلالات أکثر مما حدّه اللغویون فی کتب القوامیس والمعاجم. وتکشف الدراسات التی تمّت فی کتب وجوه القرآن و الوجوه والنظائر ، أنّ مدلولها یختلف فی الآیات المختلفه حسب السیاق والقرینه فلا یجوز أن نفترض لجمیعها مدلولا واحداً، غیر أنّ کثیرا ممّا ذهب إلیه أئمه هذا الفن وسجّلوه فی کتبهم محلّ النقد والنقاش، ولا یتناسب مع ما روی عن أئمه أهل البیت (b) والمفسّرین. حاولت هذه المقاله أن تدرس تعدد الوجوه الدلالیه لهذه اللفظه فی القرآن الکریم على ضوء نظریه الدلالات المرکزیه والهامشیه بأسلوب وصفی تحلیلی مستعینه بأحادیث المعصومین وآراء المفسّرین من جهه وأن تقارنها بما ورد فی کتب وجوه القرآن الکریم و الوجوه والنظائر من جهه أخرى، ومما توصلت إلیها هذه المقاله أنّ هذه الدلالات متشابهه فی قسم یسیر منها ومختلفه فی معظمها لم یفطن إلى الکشف عن دلالاتها مؤلّفو هذه الکتب.
تحلیل منسجم قصیده لامیه العرب (نمایی هنری از برزخ بین «آرمان» و «ادّعا»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
77 - 91
حوزههای تخصصی:
لامیه العرب، قصیده ای پرآوازه، شامل 68 بیت، منتسب به شنفری ازجمله شاعران صعلوک عرب در عصر جاهلی است. پژوهش حاضر، مبتنی بر یک تحلیل منسجم یا متکامل است که همه عناصر و اثرگذارهای شرکت کننده در آفرینش قصیده را از زوایای مختلف فنّی، تاریخی و روانشناسی، مورد کاوش قرار می دهد. این پژوهش درصدد است که با رویکرد تحلیل عناصر متن از جنبه های مختلف روانشناسی، بلاغی و تحلیل محتوا، تعبیرات شعری را واکاوَد، پرده از عواطف سراینده بردارد و کیفیت رابطه بین ذهن و زبانش را کشف کند. این تحقیق هم از جنبه روانشناسی و هم از منظر بلاغی، ناسازگاری بین ادّعاهای شاعر و ناخودآگاهش را برملا می سازد. در بحث از تخیّل، مشبّه به هایی که شاعر، گزینش کرده، رویکرد وی به سمت جامعه و زندگی اجتماعی را نشان می دهند، درحالی که شاعر از همان آغازین ابیات، آشکارا مدّعی ترک قبیله است. لحن شاعر نیز بین دو حالت غنایی و خطابی در نوسان است و حتّی جنبه خطابی آن، بر جنبه غنایی و ذاتی اش غلبه دارد. باری این تناقض ها نشان دهنده ناسرگی سروده و عدم صدق عاطفی سراینده نیست، بلکه بیانگر دنیای آشفته و متناقضی است که شنفری در بسترش، زیست و نیز نشان دهنده گسلی است که بین واقعیت های ناهنجار زندگی وی و آرمان های بلندش، واقع بوده است.
بررسی دیدگاه شیخ طَبْرِسی درباره مشکلات نحوی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مخالفت با قرآن کریم و ایراد وارد ساختن بر بعضی ساختارهای نحویِ آن، از دیرباز تا کنون، سابقه ای بس دراز دارد و افراد ناآگاهی بر قرآن ایرادهای نحوی وارد ساخته اند. لکن در در طول تاریخ، دانشمندان و نحویان و مفسران به آن اشکالات پاسخ های مستدل و قانع کننده ای ارائه داده اند. یکی از کهن ترین و مهم ترین کتاب هایی که در آن به شکاکان و طراحان ایرادهای نحوی پاسخ داده شده، کتاب تأویل مشکل القرآن تألیف: عبدالله بن مسلم بن قتیبه الدینوری (213-276ق) است که در خلال این مقاله به مناسبتِ بحث، به بخش هایی از آن اشاره خواهد شد. بعضی از آیاتی که در طول زمان بر آنها ایرادهای نحوی طرح نموده بودند، بعدها به مرور زمان، «آیات مشکل» نامیده شد. ما در این مقاله به عنوان نمونه، به ده مورد از برجسته ترین و مهم ترین آیات شریفه که مدّعیان به آن ها ایراداتِ نحوی وارد ساخته اند، اشاره می نماییم؛ سپس با نگاهی گذرا به زندگی نامه شیخ طَبْرِسی و به مشایخ و تلامیذِ وی و نیز به معرفی آثار شیخ می پردازیم که یکی از برجسته ترین آثار ماندگار او همان تفسیر مشهور مجمع البیان است. همچنین نظرات و دیدگاه های نحویِ وی را پیرامونِ همان ده آیه موردِ نقد و بررسی قرار می دهیم.