فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۳٬۳۰۷ مورد.
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۶ شماره ۲۲۷
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات فمینیستی، شاخه ای از الهیات مسیحی است که در واکنش به برخورد تبعیض آمیز الهیات سنتی مسیحی، نسبت به زنان شکل گرفته و با ارائه قرائت فمینیستی از الهیات مسیحی، تغییرات اساسی در آن ایجاد کرده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، علاوه بر بیان تاریخچه، عوامل شکل گیری و ویژگی های الهیات فمینیستی، به تبیین آموزه های اصلی مسیحیت بر اساس این مکتب الهیاتی می پردازد. یافته ها حکایت از آن دارد که الهیات فمینیستی، به علت تأثیرپذیری شدید از جنبش فمینیستی و اقتضائات عصر جدید، به مسیری سوق یافت که هیچ گاه پیشگامان الهیات فمینیستی، تصوری از آن نداشته و شاید هم راضی به آن نبوده اند.
بررسی معقولیت دلالت کرامت (وقایع خارق عادت دینی) در تطبیق میان اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقایع خارق عادت بسیاری در دوران پس از پیامبران، در اسلام و مسیحیت نقل می شوند. دربارة اصل وجود و دلالت این وقایع که در اسلام به نام کرامت و در مسیحیت به نام کلی معجزه خوانده می شوند اختلاف نظر هایی وجود دارد، اما در بسیاری از موارد نشانه ای از اعتبار الهی و حقانیت معرفی می گردند. مشکل مهم
آن جا رخ می دهد که برفرض اعتبار یکسان نقل این کرامات در اسلام و مسیحیت آیا می توان آنها را نشانه ای از تأیید الهی دانست؟ چگونه یک دلیل می تواند اثبات کنندة دو باور بعضاً متنناقض باشد؟
این مقاله به بررسی دلالت کرامات در اسلام و مسیحیت می پردازد و به این مسئله توجه دارد که چه دلالت معقولی برای کرامات هر دو دین قابل پذیرش است. در نهایت، اصل رجوع به فهم عرف به عنوان مبنای جامعی برای مواجهه با کرامات متعدد اسلام و مسیحیت و فهم دلالت آنان پیشنهاد می شود. این قاعده، دلالت هر کرامت را مطابق با فهم عرف از آن می داند. بر اساس همین اصل، دلالت مجموعة کراماتِ ظاهراً متعارضِ در ادیان نیز با مراجعه به همین قاعدة کلی - یعنی فهم عرف- قابل بررسی است که طبق آن ارزیابی عظمت یک کرامت، مبنای تشخیص برتری آن قرار خواهد گرفت و در نتیجه، عظمت کرامات ملاک برتری و حقانیت بالاتر صاحب آن است.
گوهر و صدف دین(3)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اجل یهود؛ پایان دنیا یا رجعت عیسی؟(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیاتی از قرآن کریم، از بقای یهود تا قیامت حکایت دارند. در عین حال، آیه 159 سوره مبارکه نساء طبق تفسیر مرجّح، ناظر به پایان عمر یهود در دوران رجعت عیسی است. برای رفع اختلافی که در بدو امر میان این دو مطلب به نظر می رسد، دو توجیه می توان مطرح نمود؛ نخست آن که بقای یهود بعد از رجعت حضرت عیسی بقایی غیررسمی و منافقانه تلقی گردد که تا قیامت ادامه می یابد و دوم آن که با توجه به قرائن قرآنی و روایی که درباره قرب رجعت عیسی با وقوع قیامت موجود است، چنین تلقی گردد که در آیات دسته اول، بقای یهود تا دوران رجعت عیسی تسامحاً بقای ایشان تا قیامت مطرح شده است. با توجه به برخی قرائن، توجیه نخست قوی تر به نظر می رسد، هرچند می توان ترکیبی از دو توجیه را نیز محتمل دانست.
المیزان و تحلیل وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحی به منزلة «پیام الهی به پیامبران برای هدایت مردم»، پایه و قوام شرایع الهی و ارزنده ترین گوهر آسمانی بر دامن زمینیان است و با سرشت و سرنوشت آدمی پیوندی ناگسستنی دارد. وحی، به علت کوتاهی دست بشر عادی در نیل به آن، در گیرودار تحلیل های گوناگون و گاه غلط افتاده است. کسانی آن را حاصل خلجان ذهنی یا نبوغ فکری و نتیجة عواطف شدید و یا تجربة دینی و حاصل رؤیای پیامبر پنداشته اند. این تحلیل ها نادرست اند و پیامدهایی ناپذیرفتنی مانند خطاپذیر و بشری شدن وحی دارند و با بیان دو طرف ارتباط، یعنی خدا و پیامبر ناسازگارند. به جهت نقش بی بدیل وحی و اهمیت تحلیل آن از یک سو، و جایگاه تفسیر گران سنگ المیزان از سوی دیگر، این نوشته، تحلیل وحی از نگاه آن تفسیر را بررسی می کند. روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و ارزیابی اطلاعات به صورت توصیفی و تحلیلی خواهد بود. بررسی ما نشان می دهد که تفسیر المیزان بر خلاف روش تحلیل های دیگر، به سخن مبدأ وحی و گیرندة آن عنایت ویژه داشته است و با استفاده از آیات قرآن و روایات، وحی را سخن حضوری خداوند می داند که به صورت تجلی بر قلب پیامبران، به طور مستقیم، از پس حجاب یا با واسطة فرشته نازل شده است.
قاعده «تصویرپردازی هنری سیّد قطب»، به تفکیک سوره های مکّی و مدنی، با محوریت سوره های مدّثّر و منافقون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشمندان علم بلاغت از دیرباز به جنبه های هنری و آفرینش های خاص و بدیع قرآن توجه داشته و در قالب اشکال گوناگون آن را بیان نموده اند. امروز شاید بتوان واژه «تصویر» را جایگزین این جنبه ها کرد، به طوری که با درک تصاویر قرآنی و بدون استفاده از اصطلاحات پیچیده بلاغی می توان راز جاودانگی قرآن و نفوذ آن در اعماق قلب مخاطب را دریافت. تطبیق قاعده تصویر بر سوره های مکی و مدنی به طور جداگانه (در اینجا دو سوره مدثر و منافقون) نتایج درخورِ توجهی به دست می دهد که پیامد آن توجه دقیق و ژرف آیات قرآن به گونه شناسی مخاطب، شرایط مکان و زمان و در نهایت، اثبات معجزه بودنِ آن است. آیات مکی در پی استوارسازی اندیشه و رسوخ یک عقیده در دل هستند پس باید با تصاویری بدیع و مؤثر و همراه با لحنی کوبنده و تند و صریح باشند. در مقابل، هدفِ آیات مدنی تطبیق این اندیشه ها در عمل است و برای این منظور باید تصاویری را در بر گیرند که درازدامن و آرامش بخش باشند.
پاسخ های فلسفی ملاصدرا و آگوستین به مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی آباء کلیسا (قرن 3 و 4)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسئله شرّ ازجمله مسائل مهم و بحث بر انگیز فلسفه و کلام است که ملاصدرا و آگوستین درصدد پاسخ گویی به آن بر آمده اند. این دو فیلسوف با روش ترکیبی به مسئله شرّ پاسخ داده اند. این روش ترکیبی دربردارنده پاسخ های فلسفی و کلامی است. پاسخ های فلسفی ملاصدرا و آگوستین به شرور عبارتند از: عدمی و نسبی دانستن شرور، احسن بودن نظام هستی و اینکه شرور لازمه عالم مادّه است. در این نوشتار تلاش شده است، ابتدا به پاسخ های فلسفی ملاصدرا و آگوستین پرداخته شود و سپس نظرات آن دو تطبیق داده شود. هر دو اندیشمند در برخی از موارد مواضع مشترک و در برخی دیگر مواضع مختلفی دارند.
خلود در عذاب جهنم از منظر ابن قیم جوزی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلود اهل نار و عذاب ابدی یکی از بحث های مهم و پیچیده ای است که عالمان دیانت را به خود مشغول داشته است و هریک به مقتضای اصول و مبانی فکری خویش روش متفاوتی برای حل این مسئله و سوالات مطرح دراین باره در پیش گرفته اند، ازجمله اینکه چگونه عذاب ابدی و خلود همیشگی در آتش با رحمت و عدالت خداوند سازگار است و اینکه چگونه ممکن است گناه محدود، عذابی نامحدود داشته باشد، این تفاوت رأی را در نظرات ابن قیم اشعری و علامه طباطبایی فیلسوف و مفسر شیعی به خوبی می توان مشاهده کرد. ابن قیم جوزی از جمله متکلمینی است که قائل به خلود در عذاب نیست و به طور وسیع و روشمند به مسئله خلود اهل نار پرداخته است وی در بخشی از سخنان خود، آراء قائلین به خلود را بیان نموده است و در بخشی دیگر، آن ها را نفی و نقد می کند. وی با بیان ادله فراوان عقلی و نقلی، عدم خلود و جاودانگی در آتش را اثبات می نماید. علامه طباطبایی در تفسیر آیاتی که مربوط به خلود اهل نار است، بر اصل خلود پافشاری داشته و سعادت و شقاوت، خیر و شر در آدمیان را به ظهور حالات و ملکات نفسانی که در دنیا کسب کرده اند نسبت می دهد و معتقد است که اگر کفر و شرک در نفس رسوخ کند، باعث عذاب دائمی می شود. اما بر این نکته نیز تأکید می نماید که خلود در نار، به کافران اختصاص دارد. وی در رابطه با خلود اهل نار به این نکته تاکید دارد که قرآن کریم بر خلود و جاودانگی در آتش نص صریح دارد و معتقد است نمی توان همه احکام شرع و خصوصیات معاد را با مقدمات کلی عقل اثبات کرد، چرا که دست عقل به آن خصوصیات و جزئیات نمی رسد، و تنها راه اثبات آن، تصدیق به نبوت پیامبر صادق است. ابن قیم جوزی و علامه طباطبایی هریک با توجه به مشرب و مبانی فکری که داشته اند، در تبیین مسئله خلود در عذاب دلایلی اقامه کرده اند که به لحاظ روشی و محتوایی و تفسیری متفاوت اند.
سرمقاله: دین گریزى چرا؟
منبع:
معرفت ۱۳۸۲ شماره ۶۴
حوزههای تخصصی:
مهدویت مسیحیت و صهیونیستی
منبع:
موعود ۱۳۸۲ شماره ۴۰
حوزههای تخصصی:
استدلال از راه مغز در خمره؛ تبیین و ارزیابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استدلال یا اشکال مغز در خمره از جمله استدلال هایی است که در دفاع از شکاکیت مورد بهره برداری قرار گرفته است. استدلال مزبور در پی نوآوری هایی که با پیدایش رایانه و صنعت الکترونیک رخ نمود طرح شد. این استدلال که با استدلال یا اشکال از راه دیو شریر دکارتی یا استدلال از راه خواب مشابهتی بسیار دارد، مهم ترین اشکال یا از جمله مهم ترین استدلال هایی شمرده می شود که در دفاع از شکاکیت اقامه شده است. با شرح و بررسی آن، می توان به شمار بسیاری از این گونه اشکال ها یا نقدها پاسخ گفت. از دیدگاه نگارنده، استدلال مزبور دشواری ها و مشکلات بسیاری دارد - همچون اینکه خودشکن است و نمی تواند فراگیر و مطلق باشد - که بنیان آن را درهم فرومی ریزد.
تبیین و تحلیل «ابطال تناسخ بر اساس حرکت جوهری صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر ملاصدرا تناسخ یک تناقض فلسفی است و امکان وقوع ندارد. او که نفس را ادامه حرکت طبیعی جسم می داند، اثبات می کند که اساسا معقول نیست نفس کسی از آن دیگری شود. مطابق اصل حرکت جوهری در فلسفه صدرایی، نفس، جسمانیه الحدوث است و به تدریج و هماهنگ با آن رشد می یابد و فعلیت و صورت پیدا می کند. زمانی که در این دنیا به استکمال رسید، از بدن جدا می شود و به عالم برزخ می رود. بنابراین ممکن نیست نفسِ فعلیت یافته به حالت قوه بازگردد و از آن بدن دیگری شود. پس تناسخ به معنی بازگشت نفس به بدن انسان و غیر آن، محال است. در نتیجه ارایه تحلیلی از برهان صدرا بر این امر ضرورت دارد.
رویکرد این نوشتار تحلیل و بررسی برهان ملاصدرا در ابطال تناسخ است
فنا و نیروانه (مقایسه ای بین عنایت سلوک در عرفان اسلامی و بودایی)
منبع:
هفت آسمان ۱۳۸۳ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
جایگاه و نقش عقل در منظومه معرفت دینی با تأکید بر آراء علامه طباطبائی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند منابع دینی ما اعم از قرآن و سنت معصومان علیهم السلام مخاطبان خود را به تعقل و تفکر دعوت نموده، و اندیشه ورزان مسلمان نیز عقل را به عنوان ابزاری مطمئن برای دستیابی انسان به معرفت لحاظ نموده اند، اما درباره حدود و گستره توانایی های عقل و نیز نقش و جایگاهی که عقل در منظومه معرفت دینی می تواند ایفا نماید، اختلاف نظر جدی میان متفکران اسلامی مشاهده می شود. علّامه طباطبائی با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط در این مسئله، ضمن اینکه برای عقل در منظومه معرفت دینی نقش و جایگاهی رفیع قایل شده، و حتی حقانیت احکام قطعی عقل را مبنای حقانیت دین معرفی نموده اند، در عین حال، نسبت به محدودیت های ادراکی عقل در برخی از حوزه های معرفتی دین نیز بی توجه نبوده، و در آثار و نوشته های خود به ویژه تفسیر المیزان آن محدودیت ها را مورد تذکر قرار داده اند.