فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۸۷۷ مورد.
سنجش کیفیت خدمات داخلی سازمان با استفاده از رویکرد تلفیقی ماتریس کنترل عملکرد و مدل اهمیت-رضایت (مورد مطالعه: شرکت برق منطقه ای یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت خدمات داخلی به عنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر فرایند جذب و حفظ نیروی انسانی به شمار می آید. بر همین اساس، پژوهش حاضر به دنبال بررسی سطح کیفیت خدمات داخلی سازمان برق منطقه ای یزد و انتخاب راهبرد مناسب جهت بهبود سطح کیفیت خدمات داخلی در این سازمان است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا پیمایشی است. به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسش نامه جهت سنجش 26 مؤلفه کیفیت خدمات داخلی سازمان برق منطقه ای یزد، استفاده شده است. جامعه ی تحقیق حاضر، کارمندان سازمان مورد مطالعه هستند. همچنین، حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران و توزیع پرسش نامه اولیه محاسبه شده است. به منظور تحلیل داده های تحقیق، از مدل اهمیت-رضایت و ماتریس کنترل عملکرد جهت شناسایی آن دسته از مؤلفه هایی که نیازمند به بهبود هستند استفاده شده و به منظور اولویت بندی اقدامات بهبود، از شاخص رضایت کارمند بهره گرفته شد. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از ابزار یاد شده نشان می دهد؛ 8 مؤلفه جزء عوامل نیازمند به بهبود در سازمان برق منطقه ای یزد هستند؛ که در نهایت، این عوامل با استفاده از شاخص رضایت کارمند اولویت بندی شده است.
اندازه گیری کارایی به صورت فازی در تحلیل پوششی داده ها
حوزههای تخصصی:
مدل های تحلیل پوششی داده ها (DEA) ، برای اندازه گیری کارایی نسبی مجموعه ای از واحدهای تصمیم گیرنده با ورودی های مختلف برای به وجود آوردن خروجی های مختلف هستند. برای بحث در مورد داده های نادقیق، مفهوم فازی معرفی می شود. این مقاله روشی را برای اندازه گیری میزان کارایی واحدهای تصمیم گیرنده با توابع هدف فازی معرفی می کند. در این مقاله از اعداد فازی ذوزنقه ای استفاده می شود. هدف اصلی تبدیل مدل تحلیل پوششی داده های فازی به مدل های قطعی و دقیق DEAاست که به وسیلهبرش ها، صورت می گیرد. دسته ای از مسائل پارامتریک برای توضیح دسته ای از مدل های قطعی DEA فرمول بندی می شوند.
ارزیابی عملکرد گروه های آموزشی دانشگاه افسری امام علی (ع) با استفاده از الگوی تحلیل پوششی داده ها (DEA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و سنجشِ کارایی، همواره یکی از دغدغه های مهم مدیران سازمان ها است. از این رو سال هاست که روش ها و تکنیک های متعددی برای انجام این مهم مطرح شده و مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از این تکنیک ها-که سهم عمده ای در تحقیقات حوزه های علمی مرتبط با سنجش و ارزیابی دارد- تکنیک «تحلیل پوششی داده ها» است. در واحدهای دانشگاهی نیز به منظور ارزیابی کارایی و بهره وری، از الگو های ریاضی تحقیق در عملیات استفاده می شود. این الگو ها مجموعه ای از فعالیت های آموزشی، پژوهشی و خدماتی را به عنوان شاخص های ورودی و خروجی در نظر می گیرند و با توجه به میزان اهمیت و تأثیرگذاری هر یک از این شاخص ها در مجموعه ی عملکرد، نسبت مجموع موزون خروجی ها بر مجموع موزون ورودی ها را به عنوان میزان کارایی واحدهای تصمیم گیرنده محاسبه می کند. در این مقاله با استفاده از تحلیل پوششی داده ها، کارایی فنی 17 گروه آموزشی دانشگاه افسری امام علی (ع) برای یک دوره ی یک ساله ارزیابی شد. محاسبات در دو حالت بازدهی به مقیاس ثابت و بازدهی به مقیاس متغیر انجام پذیرفت. نتایج حاصل نشان می دهد که از مجموع 17 گروه مورد بررسی، 14 گروه کارا و در 3 گروه ناکارا هستند. ضمن رتبه بندی کارایی گروه های آموزشی، نقاط ضعف و قوت هر یک از گروه ها و وضعیت استفاده از منابع نیز تبیین و بررسی شده است.
پایش عملکرد استعدادیابی فروش با استفاده از تکنیک سلسله مراتبی فازی و ارزیابی مجموع نسبت ها ARAS (مورد مطالعه: صنعت پوشاک ورزشی)
حوزههای تخصصی:
استعدادیابی فروش و شناسایی استعداد در عالم بازاریابی، مفهوم جدیدی نیست با این حال به حد کافی به این موضوع توجه علمی و درستی نشده است. مدیران بازاریابی نقش بسیار ویژه ای جهت شناسایی، رشد، ارتقا و شکوفایی کارکنان مستعد برای فروش دارند. مدیران بازاریابی جهت برنامه ریزی و اداره امور بازاریابی نیاز به اندازه گیری و ارزیابی استعداد فروش کارکنان دارند تا بتوانند راهکار مناسبی را برای شناسایی، آموزش و توسعه توانمندی های بازاریابی و فروش کارکنان ارائه دهند. در سایه دستاوردهای این پژوهش مدیران صنعت پوشاک نیز می توانند موفقیت سازمان ها تحت پوشش خود را با یکدیگر مقایسه کرده و از نقاط ضعف و قوت آنان در حوزه استعدادیابی فروش آگاه شوند. بنابراین برای سازمان ها، بویژه سازمان های تجاری که از نظر رقابتی در شرایط فشرده ای قرار دارند آموزش نیروی فروش همواره اهمیت بالایی داشته است. بنابراین در این مطالعه کوشش شده است یک پایش عملکرد استعدادیابی فروش مبتنی بر پژوهش های آکادمیک و براساس شاخص های استعدادیابی فروش توسعه داده شود. در این مطالعه از پنج معیار عمده استعدادیابی شامل جذب، شناسایی، برنامه ریزی، آموزش و توسعه استعدادها استفاده شده است. برای تعیین اولویت معیارهای استعدادیابی فروش از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شده است. نتایج تحلیل سلسله مراتبی نشان داده است در میان معیارهای اصلی برنامه ریزی فروش از بیشترین اولویت برخوردار است. آموزش استعدادها در اولویت دوم و شناسایی استعدادها در اولویت سوم قرار دارد. برای ارزیابی شرکت های منتخب، نیز از تکنیک ارزیابی مجموع نسبت ها استفاده شده است. براساس نتایج این تحقیق، شرکت شماره هفت از بهترین وضعیت در زمینه استعدادیابی فروش برخوردار است.
یک روش تلفیقی جدید جهت تخصیص افزونگی در سیستم های تولیدی با استفاده از NSGA-II و MOPSO اصلاح شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به معرفی یک مدل ریاضی چند هدفه جهت تخصیص افزونگی در سیستم های تولیدی می پردازد. در بسیاری از خطوط تولید و مونتاژ در صنعت، توابع توزیع ورود قطعات، مدت زمان های پردازش، مدت زمان تابازمانی ماشین ها و مدت زمانهای تعمیر از توابع توزیع عمومی تبعیت میکنند. روش پیشنهادی این مقاله با استفاده از رویکرد تلفیقی شبیهسازی کامپیوتری و متدولوژی سطح پاسخ، قابلیت درنظرگیری پارامترهای زمانی مبتنی بر توابع توزیع عمومی در خطوط تولید را داراست. در مدل ریاضی این مقاله سه هدف حداکثرکردن نرخ تولید، حداقل کردن هزینه ها و حداکثر کردن کیفیت محصولات در نظر گرفته شده است. جهت حل مدل ریاضی چند هدفه پیشنهادی، از دو الگوریتم فراابتکاری تکاملی الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب و بهینه سازی ازدحام ذرات چند هدفه استفاده شده است. نتابج محاسباتی مؤثر بودن دو الگوریتم فوق در تولید جواب های نامغلوب برای مسئله تخصیص افزونگی در سیستم های تولیدی نامطمئن را نشان می دهد. به علاوه، نتایج حاصل از مقایسه این دو الگوریتم نشان دهنده کیفیت بالاتر جواب های الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب در این مسئله است.
ارائه چارچوبی برای تشخیص ساختار مناسب سازمان های صنعتی در راستای عملکرد بهتر با استفاده از روش طراحی آزمایش های تاگوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات سال های اخیر و تشدید رقابت در عرصه صنعت، سازمان ها را بر آن داشته است تا تلاش های خود را در جهت کسب مزیت رقابتی معطوف سازند. به طور کلی بسیاری از صاحب نظران بر این باورند که بهبود سطح عملکرد سازمان، افزایش سودآوری را به دنبال دارد که همین امر موجب می شود تا جایگاه رقابتی سازمان نسبت به دیگر رقبا به طور چشمگیری ارتقاء پیدا کند. در این صورت می توان گفت که تحقق این امر به شرایط محیطی، منابع و اقداماتی نیاز دارد که به واسطه آن سازمان بتواند برای خلق ارزش و رسیدن به سودآوری، توانایی های خود را ارتقا دهد. بنابراین با توجه به این که منابع سازمان در تحقق ارتقای سطح عملکرد، نقش مهمی را ایفا می کنند، در مطالعه حاضر تلاش شده است تا با بررسی نتایج حاصل از پژوهش های گذشته و نیز با توجه به نظر خبرگان، منابع کلیدی اثرگذار بر عملکرد سازمان ها استخراج شده و سپس با استفاده از روش طراحی آزمایش های تاگوچی، چارچوب مناسبی از عوامل در نظر گرفته شده، ارائه شود.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها در این مطالعه نشان می دهد که سهم مشارکت هر یک از عوامل تعداد کل شاغلان، میزان موجودی انبار، ارزش اموال سرمایه ای، نسبت شاغلان تولیدی به کل شاغلان و هزینه تبلیغات در عملکرد بنگاه، به ترتیب برابر 373/39، 699/11، 891/16، 848/27 و 441/3 درصد می باشد.
کاربرد مدل تلفیقی کارت امتیازی متوازن پویا و تحلیل پوششی داده ها به منظور ارزیابی عملکرد مراکز صدا و سیما (مطالعه موردی : صدا و سیمای مرکز لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از از مهمترین عوامل موفقیت سازمان ها ارزیابی عملکرد است. بنابراین ضروری است در ارزیابی عملکرد از سیستمی استفاده شود که در تمامی ابعاد مالی و غیر مالی عملکرد سازمان مورد سنجش قرار گیرد و میزان کارایی سازمان محاسبه گردد. این تحقیق در پی ارائه مدلی جدید برای ارزیابی عملکرد مراکز استانی صدا و سیما با تلفیق کارت امتیازی متوازن پویا و تحلیل پوششی داده ها است، بنابراین با استفاده از نظر مدیران و کارشناسان خبره، پرسشنامه محقق ساخته ای طراحی و پس از توزیع در میان نمونه هدف، 15 شاخص بر مبنای ابعاد چهار گانه کارت امتیازی متوازن برای ارزیابی عملکرد مراکز صدا و سیما استخراج گردید. در ادامه با استفاده از نرم افزار ونسیم، نمودار علی – معلولی و نمودار موجودی – جریان ترسیم شد و معیار رضایت مخاطبان شبیه سازی گردید، همچنین تحلیل حساسیت، تعیین ورودی ها و خروجی ها برای مدل تحلیل پوششی داده ها و در نهایت تعیین مراکز کارا و ناکارا ارائه شده است. نتایج حاصل نمایانگر کاربرد مناسب مدل تلفیقی ارائه شده در مراکز استانی صدا و سیما است.
پیش بینی قیمت زنجیره محصولات پلی اتیلن ترفتالات با استفاده از سیستم مبتنی بر شبکه های عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقدان پیش بینی ساختارمند درخصوص محصول پرکاربرد پلی اتیلن ترفتالات شرکت صنایع پتروشیمی را بر آن داشته است که پیش بینی های قیمت را از شرکت های خارجی خریداری کند. جلوگیری از خروج ارز و تحمل عوامل سیاسی مانند تحریم ها در این حوزه نیازمند پیش بینی علمی قیمت ها در داخل است. به دلیل ماهیت زنجیره وار و نیز عدم اطلاع از میزان تأثیر عوامل متعدد موثر بر قیمت، محققان ناچار هستند به منظور پیش بینی، مسائلی با پیچیدگی زیاد و معادلاتی با درجه بالا حل کنند. انتخاب تعداد و نوع متغیرهای ورودی شبکه عصبی، تأثیر بسزایی در کارایی سیستم دارد، ازاین رو از روش تحلیل بنیادین با تکیه بر تئوری عرضه-تقاضا و نگرش کلان اقتصادی، و روش آماری دلفی جهت انتخاب عواملی با اثرگذاری بیشتر بر قیمت استفاده شده است. ابتدا با استفاده از متغیرهای کنترل شده، توپولوژی کلی شبکه عصبی طراحی شده است. سپس با در نظر گرفتن متغیرهای مستقل، مانند تعداد لایه های پنهان و تعداد نرون ها و بررسی تأثیر آن ها بر کارایی عملکرد شبکه عصبی، شبکه بهینه انتخاب گردید. از معیارهای میانگین مربعات خطا و ضریب تعیین به عنوان متغیرهای وابسته استفاده شده است. بعد از ایجاد رابط کاربری، ارتباط سیستم با شبکه عصبی بهینه برقرارشد. به منظور بررسی عملکرد سیستم، قیمت واقعی محصول مدنظر، در سال مرجع با قیمت پیش بینی شده توسط سیستم پیشنهادی و قیمت خریداری شده از شرکت CMAI مورد مقایسه قرارگرفت و نتایج، کارایی قابل قبول سیستم پیشنهادی را با میانگین خطای کمتراز 3% در پیش بینی قیمت زنجیره مدنظر، اثبات نمود. این سیستم می تواند صنایع پتروشیمی را از خرید اطلاعات پیش-بینی قیمت از شرکت های خارجی بی نیاز سازد.
پیش بینی رفتار سرمایه گذاری شرکت های بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از شبکه های عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار سرمایه گذاری شرکتی، فرایند پیچیده ای است که تحت تأثیر عوامل بسیاری قرار دارد. بر خلاف پژوهش های قبلی، پژوهش حاضر رویکردی جامع نگر دارد و با استفاده از روش فراتلفیق، ابتدا عوامل اثرگذار بر سرمایه گذاری شرکتی را شناسایی و آن ها را به عوامل مالی و بنیادی تفکیک کرده است. سپس، با استفاده از روش مدل سازی علی، روابط میان متغیرهای مدل سرمایه گذاری شرکتی، استخراج و در نهایت، مدل به وسیله شبکه عصبی آزمون شده است. در این پژوهش از داده های شرکت های موجود در بورس اوراق بهادار تهران در دوره 8 ساله منتهی به 29 اسفند 1390، استفاده شده است به نحوی که داده های 5 سال ابتدایی برای تأیید و یادگیری و 3 سال پایانی برای آزمون مدل، مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج، مؤید توانایی بیش از 62 درصد مدل، در پیش بینی رفتار سرمایه گذاری شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران است.
ارزیابی جامع عملکرد گمرک با استفاده از کارت امتیازی متوازن (مطالعه موردی: استانهای آذربایجان غربی، کرمانشاه و کردستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظام مند کردن انتخاب ابزار های تصمیم گیری با تکنیک طراحی مبتنی بر بدیهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
ارائه یک روش تصمیم گیری چند شاخصه مبتنی بر محاسبه مساحت چند-ضلعی ها برای رتبه بندی مدلهای مختلف استقرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله طراحی استقرار تسهیلات، نظیر استقرار ماشین آلات، بخش ها، ایستگاه های کاری و... در کنار هم، به نحوی است که تولیدکنندگان با در نظر گرفتن مجموعه اهداف، قیود و سایر شرایط بتوانند محصولات و خدمات را در حداکثر بهره وری و سودآوری عرضه کنند. مساله طراحی استقرار و چیدمان تسهیلات معمولاً یک مسأله چند شاخصه است که علاوه بر شاخص های کمی، شاخص های کیفی نیز بر آن تأثیرگذار هستند. در این مقاله یک رویکرد تصمیم گیری چند شاخصه مبتنی بر محاسبه مساحت چند ضلعی ها بر روی نمودار رادار، جهت رتبه بندی الگو های طراحی استقرار در حضور هر دو گروه شاخص، پیشنهاد می شود. به منظور نشان دادن جنبهء کاربردی این روش و اطمینان از نتایج به دست آمده، همبستگی رتبه ایی اسپیرمن بین رتبه های حاصل از روش با سایر روشهای پرکاربرد و مطرح تصمیم گیری چند شاخصه در یک مثال محاسبه شده است. نتایج به دست آمده از بررسی، نشان می دهد که: بین رتبه های حاصل از روش مساحت چندضلعی ها، جهت انتخاب چیدمان مناسب، با سایر روشهای پرکاربرد تصمیم گیری چند شاخصه همبستگی بالایی وجود دارد و می توان این روش تصمیم گیری چند شاخصه را برای انتخاب استقرار مناسب و سایر مسائل محیط های صنعتی پیشنهاد کرد.
به کارگیری رویکرد تلفیقی QFD، FAHP و VIKOR به منظور انتخاب مناسب ترین سامانه ERP
حوزههای تخصصی:
سامانه های برنامه ریزی منابع سازمان با تسهیل عملیات سازمان ها و یکپارچه سازی و اهرمی کردن عملیات پردازش داده های کسب وکار، مزیت رقابتی مهمی را برای سازمان ها حاصل کرده اند. به منظور اجرای موفقیت آمیز یک سامانه برنامه ریزی منابع سازمان لازم است سامانه ای انتخاب شود که بتواند با نیازهای سازمان هم راستا شود؛ بنابراین یک رویکرد تصمیم گیری مناسب برای انتخاب این سامانه نیازمند است به نحوی که هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه و همچنین تعامل بین آن ها را در نظر بگیرد. بدین منظور در این مطالعه یک چارچوب تصمیم گیری ترکیبی برای انتخاب سامانه برنامه ریزی منابع سازمان مبتنی بر مفهوم گسترش عملکرد کیفیت، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی و ویکور ارائه شده است. چارچوب ارائه شده باعث می شود هم نیازهای سازمان و هم ویژگی های سامانه لحاظ شود. برای اعتباربخشی مدل، مدل طراحی شده در یک مورد مطالعاتی بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که از میان معیارهای شناسایی شده هزینه و کارکرد سامانه بیشترین اهمیت را دارند و از میان گزینه های پژوهش گزینه ششم از لحاظ تمام معیارهای مدنظر مناسب ترین مورد است.
یک مدل برنامه ریزی دو هدفه برای یک سیستم تولید- توزیع یکپارچه و حل با استفاده از الگوریتم ژنتیک رتبه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، ارایه یک سیستم تولید- توزیع یکپارچه با مراکز تولید و مراکز توزیع چندگانه در حالت مجاز بودن کمبود است. برای جابجایی محصولات، چند نوع سیستم حمل با قابلیت اطمینان متفاوت در نظر گرفته شده است. مدل پیشنهادی، یک مدل عدد صحیح ترکیبیاتی دو هدفه است. تابع هدف اول، کمینه سازی هزینه سیستم و تابع هدف دوم بیشینه سازی قابلیت اطمینان در حمل و نقل محصولات است. در مدل پیشنهادی، با افزایش اندازه مسائل، زمان حل بسیار افزایش یافته و روش های دقیق در یک زمان معقول، جواب موجهی ارایه نداده اند، به همین دلیل از الگوریتم های فراابتکاری استفاده می شود. در این مقاله، یک الگوریتم ابتکاری بر پایه الگوریتم ژنتیک بنام الگوریتم ژنتیک رتبه ای ارایه شده است. در این روش چند نوع عملگر تقاطع استفاده می شود و پس از بکارگیری آن ها در حل مدل، آن ها از جمعیتی به جمعیت دیگر رتبه بندی می شوند و عملگرهای بهتر، شانس بیشتری در ایجاد جواب های جمعیت بعد دارند. این دو الگوریتم در حل مدل پیشنهادی استفاده شده و نتایج بدست آمده نشان می دهد که الگوریتم ژنتیک رتبه ای نسبت به الگوریتم ژنتیک کلاسیک به خصوص در مثال های بزرگ به جواب های بهتری می رسد
مقایسه کارآیی مدل های رگرسیون با رویکرد تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA) وشبکه های عصبی مصنوعی درپیش بینی بازده غیرعادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از پژوهش ها در علم مالی بر پیش بینی دقیق بازده شرکت ها با در نظر داشتن ریسک سرمایه گذاری در سهام آن ها تمرکز داشته اند. هدف این پژوهش،بررسی امکان توضیح بازده غیرعادی(تفاوت بازده مورد انتظار حاصل از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای و بازده واقعی) بااستفاده ازنسبت های مالی وانتخاب ابزاربهتر برای پیش بینی آن از بین دومدل رگرسیون چندگانه با رویکرد تحلیل مؤلفه های اصلی (PCA) وشبکه های عصبی مصنوعی(ANN) است. بر این اساس توانایی مدل شبکه های عصبی مصنوعی پیش خور با الگوریتم پس انتشار خطا (BPN) در پیش بینی برون نمونه ایِ بازده غیرعادی سهام مورد معامله در بورس اوراق بهادار تهران در سال های 1384 تا 1391 به طور معناداری بیشتر از توانایی رگرسیون خطی با رویکرد تحلیل مؤلفه های اصلی بوده است.