فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۸۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از ارائه این مقاله ارائه یک رویکرد سازشی به منطور حل مسائل برنامه ریزی چندهدفه مقیاس بزرگ با ساختار بلوکی زاویه دار تحت شرایط عدم قطعیت می باشد.با بهره گیری از این روش، یک مساله با ابعاد بزرگ به چندین مساله با ابعاد کوچکتر تجزیه می گردد. سپس با به کار بردن روش تاپسیس و و تشکیل توابعی که نشان دهنده میزان دوری از ایده آل های منفی و میزان نزدیکی به ایده ال های مثبت می باشند، هریک از مسائل تجزیه شده را به طور مستقل از دیگر توابع حل می کنیم. به منظور بدست آوردن ایده آل های مثبت و منفی ابتدا توابع هدف و محدودیت ها را از حالت فازی به قطعی تبدیل نموده و سپس مقدار بهینه هر یک از توابع هدف را بدون در نظر گرفتن سایر توابه به طور کاملل مجزا حل میکنیم تا ایده آل های مثبت برای هر از توابع هدف محاسبه گردد. به همین ترتیب برای محاسبه ایده آل های منفی بدترین جواب ها را برای هر یک از توابع هدف محاسبه می کنیم. طبق الگوی بهینه سازی ماکس- مین(زیمرمن) بر اساس منطق فازی توابع ساخته شده برای دوری و نزدیکی به ایده آل های مثبت و منفی را در قالب یک تابع هدف بهینه می کنیم تا جواب بهینه نهایی بدست آید. برای روشن شدن روش ارائه شده یک مثال در پایان آورده شده است. همچنین نتایج بررسی در مثال ارائه شده نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
حل مسئله انتخاب تأمین کننده با استفاده از مدل ترکیبی تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی- ویکور (FDAHP-VIKOR)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله انتخاب تأمین کنندگان، یکی از موضوعات بسیار مهم در مدیریت زنجیره تأمین است و از آن به عنوان عاملی مؤثر برای بقا در محیط رقابت یاد می شود. این موضوع به نوعی مسئله تصمیم گیری چند معیاره تبدیل شده است که می تواند در عملکرد کل زنجیره تأمین تأثیرگذار باشد.
هدف این مقاله، ارائه یک مدل مناسب تصمیم گیری چندمعیاره برای انتخاب بهینه تأمین کننده می باشد. در این تحقیق که در شرکت آب معدنی برف دانه انجام شده است، نخست مهم ترین معیارهای انتخاب تأمین کننده درب های بطری آب معدنی های این شرکت بر اساس مطالعات گذشته و مصاحبه با مدیران شرکت شناسایی شدند. سپس برای جمع آوری نظرهای مدیران از دو پرسشنامه بهره گرفته شده است. در پرسشنامه اول، میزان اهمیت معیارهای شناسایی شده از مدیران شرکت نظرسنجی شد. با توجه به نظرهای مدیران شرکت، بر اساس تحلیل سلسله مراتبی دلفی فازی، وزن های نسبی هر یک از معیارها مورد محاسبه قرار گرفت. در پرسشنامه دوم، سه تأمین کننده شرکت بر اساس معیارهای تعیین شده امتیازدهی شدند. در نهایت با تشکیل جدول تصمیم حاصل از نتایج دو پرسشنامه، تأمین کنندگان با استفاده از روش ویکور رتبه بندی شدند.
چارچوبی جدید برای ارزیابی عدالت سازمانی با استفاده از وجوه چهارگانه سازمان در کارت امتیازی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمایل روزافزون به مباحث مربوط به سازمان های نوظهور و آوازه بسیار آنها، مدیران بسیاری از سازمان های امروزی را به سوی استقرار یکی از انواع آن سوق داد و بسیاری نیز مدعی نیل به موفقیت در ایجاد سازمان های مذکور هستند. وجود شاخص هایی برای تأیید یا رد صحت ادعاهای مذکور، یکی از موضوع هایی است که باعث می شود مدیران از نمادینه کردن مفاهیم اجتناب کنند و به سوی نهادینه کردن آنها گام بردارند. سازمان عدالت محور یکی از انواع سازمان های جدید و پرطرفدار کنونی است که در معرض این آسیب قرار دارد. هدف پژوهش حاضر، طراحی الگویی برای ارزیابی میزان استقرار عدالت در سازمان بود که با استفاده از وجوه چهارگانه سازمان در الگوی کارت امتیازی متوازن کاپلان و نورتون تحقق می یافت. در پژوهش حاضر با استفاده از ادبیات پیشین، شاخص های ابعاد عدالت سازمانی استخراج گردید و به طور فرضی، هر یک از ابعاد عدالت سازمانی متناظر با یک منظر از مناظر سازمان در کارت امتیازی (رشد و یادگیری، فراگردهای داخلی، مالی و مشتری) در نظر گرفته شد. سپس برای تعیین اینکه هر یک از شاخص های عدالت به کدام منظر تخصیص یابد، پرسشنامه ای طراحی گردید و در اختیار خبرگان و اساتید رشته مدیریت در دانشگاه های تربیت مدرس، تهران، امام صادق (ع) و پیام نور قرار گرفت. انتخاب اساتید با روش گلوله برفی انجام شد و در نهایت، از بین اساتید منتخب، هجده نفر به پرسشنامه ها پاسخ دادند. پس از برگزاری دو دور دلفی و کسب ضریب توافق کندال قابل قبول، اشباع نظری حاصل و چارچوب ارزیابی عدالت سازمانی طراحی گردید. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی توسعه ای، به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و به لحاظ راهبرد، از نوع دلفی است. همچنین به لحاظ تمرکز بر سازمان ها و ویژگی های سازمان عدالت محور، بر سطح کلان سازمانی دلالت دارد و نتایج حاصل از آن در سطح کلان سازمان، استنادپذیر است.
فراتحلیل نقش تعدیل کننده ویژگی های نمونه در ارتباط بین فعالیت های بازاریابی و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با کاربرد سازگارترین فنون بهبود کیفیت خدمات، باز هم نمی توان به طور کامل امکان وجود نارسایی های خدماتی را از میان برداشت. کمینه سازی فاصلة زمانی میان درک نارسایی خدماتی و جبران کاستی هایی که مشتریان در فرایند خدمات رسانی با آن مواجه شده اند و با حداقل هزینه، یکی از الزام های شرکت های پاسخگو در محیط رقابتی است.
در مقاله حاضر، مدلسازی زمان پاسخ ترمیم خدمات به نحوی که از یک طرف بهینه سازی سود زنجیره ترمیم خدمت و از طرفی رضایت مشتریان مواجه شده با نارسایی را در بر داشته باشد، مورد توجه واقع شده است و تعارض بهینه سازی سود بین زنجیرة کلی ترمیم خدمات و سود موضعی بخش ها یا شرکت های موجود در زنجیرة ترمیم نارسایی خدماتی با رویکرد «برنامه ریزی دو سطحی»[1] مدلسازی شده است. بخش یا شرکت اصلی ترمیم کننده خدمات به عنوان رهبر و در سطح پایین تر آن نیز، بخش ها یا شرکت های موجود در زنجیرة ترمیم نارسایی خدماتی به عنوان پیرو نقش تصمیم گیرنده موضعی را بازی می کنند. بنابراین یک تصمیم بهینه به صورت مشارکتی در بین شرکت های واقع در زنجیرة ترمیم نارسایی خدماتی به کار گرفته می شود که در آن شرکت اصلی زنجیرة ترمیم نارسایی خدماتی به عنوان رهبر به صورت تعاملی با سایر شرکت های واقع در زنجیرة ترمیم نارسایی خدماتی به مذاکره می پردازد.
در این مقاله برای حل مدل مربوطه، یک الگوریتم ترکیبی فرا ابتکاری توسعه داده شده و با یک مثال کاربردی نحوه تحلیل نتایج نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
تبیین الگوی کارکردی بیمه شهری در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر استفاده از پوشش های بیمه ای بر عملکرد شهرداری تهران و با هدف طراحی بسته بیمه شهری صورت گرفته است. پس از بررسی مدل های سنجش عملکرد و انتخاب مدل ارزیابی متوازن به عنوان مدل مطلوب جهت استفاده در شهرداری کلان شهر تهران، شاخص های ابعاد چهارگانه مدل، در ابعاد شهروند، مالی، فرایندهای کاری داخلی و یادگیری و رشد، تعیین گردید. روش تحقیق این پژوهش، پیمایشی است. با توزیع پرسشنامه میان مدیران شهری، وضعیت موجود و مطلوب عملکرد شهرداری تهران بررسی شد. نتایج تحقیق نشان داد میان وضع موجود و مطلوب در شاخص های عملکردی، فاصله معناداری وجود دارد که بیشترین فاصله در بعد یادگیری و رشد و کمترین فاصله در بعد فرایندهای داخلی می باشد. نظرات مدیران، مؤید بهبود عملکرد شهرداری با به کارگیری برخی از پوشش های بیمه ای بود که در نهایت پوشش های مؤثر به صورت مجموعه ای تحت عنوان بسته بیمه شهری ارائه گردید.
تدوین و اولویت بندی راهبرد های مدیریت منابع انسانی با استفاده از فنون SWOT، ANP و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تدوین و اولویت بندی راهبرد های مدیریت منابع انسانی شرکت گاز استان تهران است. ابتدا به کمک فنون تدوین راهبرد، مهم ترین عوامل اثر گذار داخلی و خارجی شناسایی شد و با استفاده از ماتریس نقاط قوت وضعف، فرصت ها و تهدیدها، راهبرد های اولیه ی سازمانی تدوین شدند. برای تجزیه وتحلیل کمّی SWOT و در نظر گرفتن وابستگی های ممکن میان عوامل، از روش فرایند تحلیل شبکه ای استفاده شد. وابستگی های ممکن میان عوامل SWOT، وزن های عوامل راهبردی، وزن های عوامل فرعی و اولویت های راهبرد های جایگزین را تحت تأثیر قرار می دهند.نتیجه ی پژوهش، تدوین و شناسایی اولویت های راهبرد ی مدیریت منابع انسانی با استفاده از تلفیق فنون SWOT و ANP وAHP می باشد. براساس نتایج تحقیق، راهبرد بهره گیری از روش های اصولی، علمی و نوین جذب و گزینش در فرایند استخدام نسبت به سایر راهبرد های تدوین شده، دارای اهمیت بیشتری است
ارائه یک مدل ریاضی چند هدفه و تک زمانه برای سرمایه گذاری در سبد سهام تحت یک سنجه ریسک ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب سبد سهام مطلوب و چگونگی سرمایه گذاری در آن یکی از مباحث مهم و کلیدی می باشد که در بازار سرمایه مطرح است و باید مورد توجه سرمایه گذارن قرار گیرد. در این رابطه، بررسی و مطالعه سرمایه گذاران در جهت انتخاب بهترین سبد سرمایه گذاری با توجه به میزان ریسک وبازده آن انجام می شود.از اینرو اندازه گیری ریسک به عنوان یک مسئله مهم در سرمایه گذاری برای سبد سهام مطرح است. در این تحقیق که در بستر بازار سرمایه ایران انجام شده به ارائه یک مدل ریاضی چند هدفه به صورت تک زمانه برای اندازه گیری ریسک سبد سهام پرداخته شده است که با ترکیب سنجه بازده با دو سنجه ریسک یعنی نیم واریانس و ارزش در معرض ریسک شرطی این امکان را فراهم می آورد تا سرمایه گذاران بتوانند با در نظر گرفتن محدودیت های مرتبط با هزینه های معاملاتی، ریسک سبد سهام مورد نظرشان را با دقت اندازه گیری کنند تا در سبد سهامی با بیشترین بازده و کمترین ریسک، سرمایه گذاری کنند. نتایج نشان می دهد که استفاده از دو سنجه ریسک به طور همزمان، دقت تصمیم گیرندگان و سرمایه گذاران بازار سرمایه در انتخاب سبد مطلوب برای سرمایه گذاری را افزایش می دهد و یک الگو و راهنمای مناسب تری برای تعیین سبد بهینه سهام است.
مدل معادلات ساختاری رابطه میان هوش فرهنگی و گرایش کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه رابطه میان هوش فرهنگی با گرایش کارآفرینانه کارکنان کارخانه یخچال سازی شهرستان خرم آباد در استان لرستان است. تحقیق از نظر هدف، کاربردی بوده و روش آن از نوع همبستگی است. داده های پژوهش با استفاده از توزیع دو پرسشنامه هوش فرهنگی و نیز گرایش کارآفرینانه در میان کارکنان کارخانه یخچال سازی شهرستان خرم آباد به عنوان جامعه آماری به تعداد 125 نفر گردآوری شده است. تعداد نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان 98 نفر تعیین گردید. داده ها با بکارگیری روش مدل یابی معادلات ساختاری و نیز آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مهمترین نتایج تحقیق را می توان به این شرح بیان نمود: بین هوش فرهنگی و گرایش کارآفرینانه رابطه وجود دارد؛ از بین چهار بعد هوش فرهنگی، دو بعد فراشناختی و رفتاری با گرایش کارآفرینانه رابطه مثبت و معنادار داشته و دو بعد انگیزشی و شناختی رابطه معناداری با گرایش کارآفرینانه ندارند. همچنین نتایج حاکی از رابطه علّی بعد فراشناختی هوش فرهنگی با گرایش کارآفرینانه می باشد. لذا تقویت هوش فرهنگی فراشناختی می تواند به طور مستقیم بر افزایش گرایش کارآفرینانه افراد تأثیرگذار باشد.
طراحی ساختار سازمانی تحت محیط فازی تصمیم گیری گروهی (مطالعه موردی: یکی از مراکز تحقیقاتی صنعت هوایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیتسازماندهیپویادرسازمان هایکنونیولزومطراحیمجددسازمانبرکسیپوشیدهنیست.سازمان های امروزیدائماًدرپیبهبودوطراحیمجددساختارهایخوددرمرزهایفازیهستندوبهتجربهثابتشده استوجودپویاییسازمانیموجبموفقیتمدیرانوسازمان دررسیدنبهاهدافمی گردد .جهتنیلبدینمقصود، بمنظورتاثیرمتغیرهای اقتضایی برانتخابنوعساختارسازمانی یکی از مراکز تحقیقاتی صنعت هوایی مدلی تحت محیط فازی تصمیم گیری چند معیاره ارائه می گردد. در ابتدا ساختارهای سازمانی مناسب مراکز تحقیقاتی به عنوان گزینه های مورد بررسی و متغیرهای اقتضایی سازمان نیز به عنوان معیارهای ارزیابی در نظر گرفته می شود. سپس درجه اهمیت هریک از معیارها با استفاده از تکنیک تحلیل توسعه ای محاسبه گردیده و با استفاده از روش الکترِ فازی ، ساختارهای سازمانی بر اساس میزان تأمین استراتژی، تکنولوژی، اندازه، محیط و قدرت -کنترل در مرکز تحقیقاتی مورد مطالعه اولویت بندی می شوند و جهت اطمینان از نتایج حاصله، بار دیگر مدل تصمیم با استفاده از روش مجموع ساده وزین فازی نیز تجزیه و تحلیل گردیده و نتایج حاصل از روش الکترِ فازی و مجموع ساده وزین فازی با یکدیگر مقایسه می شود که در نهایت ساختار پارندی به عنوان مناسب ترین ساختار سازمانی مرکز مورد مطالعه مشخص گردید.
مدل سازی ساختاری تفسیریِ عوامل مؤثر بر انتخاب همکار در زنجیره تأمین چابک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون رقابت میان شرکت ها موجب انتقال این رقابت به زنجیره تأمین شرکت ها و موجب اهمیت یافتن زنجیره تأمین چابک به عنوان پاسخی به شرایط پویا و ناپایدار شده است. موفقیت عملیات در یک زنجیره تأمین چابک وابسته به توانایی شرکت ها در انتخاب مناسب ترین همکار در هر شرایط است. در این پژوهش برای شناسایی معیارها و بیان روابط بین معیارها، پس از مطالعه ادبیات پژوهش های مرتبط و مصاحبه با مدیران شرکت مورد مطالعه، از تکنیک غربالگری فازی و سپس مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و تحلیل MICMAC استفاده شد. پس از تحلیل داده ها، متغیرها در هشت سطح مختلف طبقه بندی شدند و با توجه به روابط گراف ISM ترسیم شد. پس از تحلیل MICMAC متغیرها در سه گروه متغیرهای مستقل یا کلیدی، ارتباطی و وابسته قرار گرفتند و هیچ متغیری در گروه متغیرهای خودگردان قرار نگرفت. تعیین روابط بین متغیرها و نوع متغیرها می تواند به درک بهتر موضوع و اتخاذ تصمیمات مناسبی در مساله انتخاب همکار منجر گردد..
سنجش و بهبود کیفیت خدمات داخلی سازمان: روش شناسی تلفیقی ماتریس کنترل عملکرد و نظریه مجموعه های راف (مورد مطالعه: سازمان برق منطقه ای یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم کیفیت خدمات داخلی، موضوعی است که در دهه های اخیر، با در نظر گرفتن اهمیت و نقش آن در توسعه و کارایی نیروی انسانی، توجه بسیاری از مدیران سازمان ها را به خود جلب کرده است. از اینرو، پژوهش حاضر به دنبال بررسی سطح کیفیت خدمات داخلی سازمان برق منطقه ای یزد و انتخاب راهبرد مناسب به منظور بهبود سطح کیفیت خدمات داخلی سازمان مورد مطالعه می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا پیمایشی است. به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسش نامه متشکل از 26 سؤال استفاده شده است. جامعه ی تحقیق حاضر، کارمندان سازمان برق منطقه ای یزد می باشند. همچنین، حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران و توزیع پرسش نامه اولیه و محاسبه بیشترین واریانس سوالات محاسبه شده است. به منظور تحلیل داده های تحقیق از ماتریس کنترل عملکرد جهت شناسایی آن دسته از مؤلفه هایی که نیازمند به بهبود هستند استفاده شده است. همچنین، به منظور تصمیم گیری در رابطه با اولویت بندی اقدامات بهبود، از نظریه مجموعه های راف بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل داده ها با استفاده از ابزار یاد شده نشان می دهد؛ 6 مؤلفه جزء عوامل نیازمند به بهبود در سازمان برق منطقه ای یزد هستند؛ که در نهایت، این عوامل با استفاده از نظریه مجموعه های راف اولویت بندی شده است.
بررسی عوامل موثر بر به هنگامی گزارش گری مالی با استفاده از تکنیک های شبکه های عصبی مصنوعی و درخت تصمیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به هنگامی از ویژگی های اطلاعات مفید در تصمیم گیری است که توجه روزافزون نهادهای نظارتی را به خود جلب کرده است. این پژوهش به بررسی عوامل مرتبط با به هنگامی گزارش گری مالی سالانه در شرکت های بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. اثر نسبت های مالکیت سهامداران عمده، سهامداران نهادی، هیئت مدیره، مدیر عامل و هلدینگ ها، تعداد سهامداران عمده، نسبت اعضای غیرمؤظف، تمایز مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره، موسسه حسابرسی، تغییر حسابرس مستقل، اندازه شرکت، قدمت شرکت، بازده ارزش ویژه، خبر خوب، گزارش مالی تلفیقی، وجود سیستم بهای مورد تأیید حسابرس، اظهارنظر مقبول حسابرس مستقل و صنعت در خلال سال های 1387 تا 1389 روی کیفیت به هنگامی گزارشگری مالی سالانه مورد مطالعه قرار گرفته است. جهت آموزش و آزمون مدل از دو تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی و درخت تصمیم استفاده شده است. نتایج حاصله نشان می دهد که به ترتیب متغیرهای نسبت مالکیت سهامداران نهادی، تعداد سهامداران عمده، صنعت، حسابرس بزرگ، اظهارنظر مقبول، نسبت اعضای غیرموظف هیئت مدیره، گزارش تلفیقی و بازده ارزش ویژه بیشترین اثر را روی کیفیت به هنگامی دارا می باشند. نتایج بیانگر آن است که میانگین دقت تکنیک شبکه عصبی مصنوعی بالاتر از درخت تصمیم است.
انتخاب تأمین کنندگان مناسب برای برون سپاری با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) و بر مبنای مدل BOCR (مورد مطالعه: شرکت آذین تنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه انتخاب تأمین کنندگان مناسب، یکی از مسائل مهم استراتژیک در بین شرکتهایی می باشد که به نحوی جهت تأمین کالای مورد نیاز خود به آنها وابسته می باشند. متخصصین این امر اعتقاد دارند که هیچ یک از راههای ارزیابی و انتخاب، بهترین راه نمی باشد. بنابراین سازمانها با نگرشهای متفاوتی به این موضوع می نگرند و از روشهای متفاوتی برای ارزیابی و انتخاب تأمین کنندگان استفاده می کنند.
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و الویت بندی معیارهای موثر در انتخاب تأمین کنندگان و انتخاب تأمین کننده مناسب جهت برون سپاری در شرکت آذین تنه انجام گرفته است. در این بررسی از ساختار سودها، فرصتها، هزینه ها و ریسکها (BOCR[1]) برای تعیین و الویت بندی شاخصهای موثر بر تصمیم گیری مدیران برای حل این مشکل استفاده گردید. ابتدا مطالعات اولیه در خصوص شناسایی معیارهای تأثیرگذار در انتخاب تأمین کنندگان صورت پذیرفت. سپس این معیارها بر اساس شاخص های اصلی مدل BOCR تفکیک گردیدند. پس از آن پرسشنامه هایی جهت مقایسه و رتبه بندی این معیارها و تأمین کنندگان مورد نظر، تنظیم و نظر کارشناسان مرتبط اخذ گردید. با استفاده از روش ANP[2] و نرم افزار سوپردسیشن پاسخ های به دست آمده تجزیه و تحلیل و ارزش وزنی هر یک از معیارها محاسبه گردیده و الویت بندی معیارها و تأمین کنندگان صورت پذیرفت و در نهایت مناسب ترین تأمین کننده جهت برون سپاری شناسایی گردید.
بخش بندی بازار شامپو از دیدگاه مشتریان با استفاده از تکنیک شبکه عصبی مصنوعی و شناسایی ویژگیهای هر بخش مبتنی بر روش تاگوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه و تمرکز بر مشتری در بازارهای کاملاً رقابتی امروز، عامل حیاتی موفقیت شرکت هاست و تقسیم بندی بازار به بخش های مختلف و ارائه کالاها و خدمات به مناسب ترین بخش ها مهمترین فعالیتی است که منجر به تمرکز بیشتر شرکت ها بر مشتریانشان می گردد. در این پژوهش با استفاده از تکنیک شبکه های عصبی مصنوعی بازار شامپو در منطقه 8 تهران بخش بندی شد. بدین منظور پس از بررسی ادبیات تحقیق 26 شاخص شناسایی شده و با استفاده از شبکه های عصبی خودسازمان ده بخش بندی صورت گرفت و از میان حالت های مختلف خوشه بندی، حالتی انتخاب شد که اعضاء درون هر بخش بازار شباهت حداکثر به هم و اعضاء بین بخشهای مختلف بازار تفاوت معنی داری نسبت به هم داشته باشند. نتایج نشان داد که بخش بندی با 9 خوشه بهترین حالت می باشد. این روش با روش Kمیانگین مقایسه و برتری روش شبکه های عصبی مصنوعی نشان داده شد. در ادامه با استفاده از روش پیشنهادی مبتنی بر روش تاگوچی مهمترین ویژگی هر بخش جهت استخراج اقدامات بازاریابی متناظر استخراج شده است.
تاثیر سفارشی سازی خدمات در صنایع بانکداری بر وفاداری، اعتماد و رضایتمندی مشتری با استفاده از مدل ECSI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به خصوصی سازی بانکداری در کشور، ظهور رقبای جدید و افزایش شدت رقابت بین بانک های دولتی و خصوصی جهت حفظ مشتریان فعلی و جذب مشتریان جدید، تاثیر سفارشی-سازی خدمات به عنوان سیاستی برای دستیابی به این مهم بر رفتار مشتریان در قالب سنجش برخی پویایی های روانشناختی (وفاداری، اعتماد و رضایتمندی مشتری) در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است که بدین منظور از مدل ECSI استفاده شده است. در این راستا داده های جمع آوری شده از طریق پرسشنامه های توزیع شده در میان مشتریان در دسترس شعب بانک انصار در شهر مشهد به کمک مدل یابی معادلات ساختاری و روش دو مرحله ای حداقل مربعات جزئی و از طریق نرم افزار Smart PLS به منظور آزمون فرضیات و برازندگی مدل مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل نشان داد تمامی فرضیات مورد مطالعه، پذیرفته شدند. اگر سفارشی سازی به شیوه ای مناسب اجرا شود باید رضایت مشتری را که پیش نیاز وفاداری وی می باشد، بهبود بخشد. خدمات سفارشی شده، مشتری را به سوی این باور ترغیب می نماید که بانک نسبت به خواسته های او حساس بوده و این باعث افزایش اعتماد مشتری شده و مقدمه ای بر وفاداری وی خواهد بود. لذا، مطالعه حاضر در این زمینه می تواند کمک کننده ی مدیران و سیاست گذاران فعال در بانک ها باشد.
مدل سازی مدیریت عدم اطمینان اطلاعات با استفاده از روش شناسی درخت تصمیم فازی: شواهدی از امکان سنجی نظریه اطلاعات- عدم اطمینان محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار، فراهم نمودن شواهدی تجربی پیرامون نظریه اطلاعات- عدم اطمینان محور می باشد. لذا پژوهش حاضر با استفاده از اطلاعات مالی سال های 1380 تا 1389 شرکت های پذیرفته شده در بورس و اوراق بهادار و با بهره گیری از روش شناسی درخت تصمیم فازی، چگونگی مدیریت موازنه معیارهای کیفیت و ترکیبی از معیارهای کیفیت که می تواند به کمینه سازی عدم اطمینان منتهی گردد، مدل سازی می نماید. یافته های حاصل از بکارگیری روش شناسی درخت تصمیم، پس از تحلیل حساسیت از منظرهای مختلف، سه مسیر تعاملی بین معیارهای کیفیت، جهت کمینه سازی عدم اطمینان را نشان می دهد.
کاربرد مدل ریاضی چند سطحی چند هدفه در تعیین میزان بهینه عوامل کیفی موثر بر کیفیت تزریق پلاستیک با استفاده از روش شناسی رویه پاسخ دوگان فازی (مطالعه موردی: بوش تفلونی زیر آرنجی متحرک اتوبوس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های کاربردی برای مدلسازی و حل مسائل بهینه سازی، روش شناسایی سطح پاسخ است. روش سطح رویه پاسخ مجموعه ای از ابزارها برای برازاندن یک سطح برای مجموعه ای از داده ها و تعیین سطوح بهینه می باشد، این روش از یک مدل رگرسیونی برای بهینه سازی مسائل استفاده می کند. گروهی از مسائل دنیای واقعی شامل تعیین مقادیر بهینه برای دسته ای از متغیرهای ورودی جهت دستیابی به سطوح دلخواه از متغیر خروجی (متغیرها یا متغیر سطح پاسخ) می باشند. در این مقاله با توجه به اهمیت به سزای چهار عامل زمان خنک شدن، فشار تزریق، سرعت تزریق و دمای هیتر به عنوان متغیرهای ورودی مستقل قابل کنترل بر سطوح پاسخ کیفی و کمی مورد نظر (به صورت توأم و همزمان)، بر رابطه بین متغیرهای ورودی و متغیرهای سطح پاسخ با استفاده از مدل رگرسیون غیرخطی تعیین شدند. متغیرهای پاسخ به صورت قطعی و فازی بودن و به همین دلیل برای ایجاد مدل رگرسیون از مدل های ریاضی چند سطحی و روش شناسی رویه پاسخ دوگان فازی استفاده شده است. سپس مقدار بهینه هر یک از عوامل با استفاده از الگوریتم متاهیورستیک تغییر یافته به منظور حل این نوع مدل ها به دست آمده است.
ارزیابی خطرپذیری فرآیند برون سپاری پروژه های شهری با استفاده از تکنیکهای تصمیم گیری چند معیاره در محیط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در بسیاری از سازمانها از جمله سازمانهای پروژه محور، طرحهای برون سپاری و واگذاری فعالیتها با اهداف تمرکز بر قابلیتهای مرکزی، کوچک سازی، دستیابی به بهترین عملکرد و کنترل و شفاف سازی هزینه ها دنبال می شود. از آنجایی که هر طرح برون سپاری انجام بخشی از فعالیتهای پروژه را برای مدت زمان معینی با هزینه مشخصی، به یک پیمانکار واگذار می نماید، خود یک پروژه محسوب می شود لذا با وجود مزایای بسیاری که دارد در برخی شرایط با شکست مواجه می شود که از مهمترین دلایل شکست پروژه های برون سپاری، عدم بکارگیری فنون و روشهای مدیریت و ارزیابی ریسک است. از این رو هدف این تحقیق، ارائه مدلی برای ارزیابی ریسک در فرآیند برون سپاری پروژه ها با بهره گیری از روشهای تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی و PROMETHEE در محیط فازی می باشد.
حل یک مدل فرآیند تحلیل شبکه ای برای انتخاب قوانین توزیع امکانات با استفاده از مجموعه فازی شهودی بازه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیاز به انعطاف پذیری در بحث تولید و افزایش رقابت و نیاز به پاسخگویی به تقاضای مشتریان در زمان مناسب امری ضروری در بحث تولید می باشد. دلایل متعددی بر روی سیستم تولید انعطاف پذیر اثر گذار می باشد. یکی از دلایل مهم و تاثیر گذار خطی مشی زمان بندی است که ارتباط مستقیم با قانون توزیع امکانات دارد. انتخاب این قانون می تواند بر اساس معیار های متعدد صورت گیرد، که هریک از این معیارها بر روی یکدیگر اثر گذاری متقابل دارند. لذا یک مدل فرآیند تحلیل شبکه ای جهت یافتن یک قانون توزیع امکانات مناسب لازم می باشد. همچنین به دلیل ماهیت مسأله و عدم قطعیت در فرآیند مقایسه زوجی و اثرگذاری معیارها بر روی هم و بر انتخاب قوانین توزیع امکانات نمی توان از روش قطعی برای حل این مدل استفاده نمود. لذا، مدل فرآیند تحلیل شبکه ای با مجموعه فازی بازه ای شهودی به دلیل ویژگی های موجود در تصمیم گیری چند معیاره تحت شرایط عدم قطعیت حل می گردد. سپس انتخاب قانون توزیع امکانات با توجه به نظرات خبرگان صنعت ارائه می گردد و در خاتمه رتبه بندی مناسب جهت این انتخاب پیشنهاد می شود.
بررسی جایگاه مرکز آمار ایران با استفاده از روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های اداری درسال های اخیرشاهد تحولات فزاینده ای در جهان مدیریت بوده اند واصول ونظریات مختلفی برای موفقیت آنهادرنیل به اهداف ارائه شده است. شناسایی نیازها وعوامل موثر بررضایت مشتریان واتخاذ استراتژی های مناسب جهت برآوردن آنها، همچنین آگاهی ازموضع سازمان در عرصه رقابت ازمهم ترین فعالیت های سازمان ها می باشد. مرکز آمار ایران به عنوان متولی نظام آماری کشور، بایستی تلاش نماید تا رضایت مشتریان و کاربران نسبت به خدمات ارائه شده را تامین نماید و موضع منحصر به فرد خودرا تثبیت نماید.
تحقیق حاضر موضع مرکز آمار ایران در اذهان مشتریان را مورد بررسی قرار داده است. برای تعیین معیارها و اولویت بندی آنها از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و برای مشخص نمودن موضع مرکز آمار ایران از مدل اصلاح شده کوک و سیفرد (یکی از مدل های تصمیم گیری با معیارهای چندگانهMADM ) استفاده شده است.
در این تحقیق ابتدا معیارهای موثر در تعیین موضع مرکز آمار ایران شامل درستی آمارها، سهولت دسترسی به آمارها، قابلیت اعتماد ، رعایت بی طرفی و... شناسایی شده، سپس اهمیت معیارها در دو مرحله از نظر تیم خبره مرکز آمار ایران و مشتریان به دست آمده است. جهت تعیین موضع برخی از سازمان ها و مرکز آمار ایران از مدل تخصیص در روش کوک و سیفرد استفاده شده است. نتیجه مورد انتظار تحقیق، تعیین موضع کنونی مرکز آمار ایران در ارتباط با 4 گروه معیار کلان و 20 معیار فرعی و تعیین موضع کلی آن نسبت به رقبا و در نهایت ارائه پیشنهادات لازم می باشد.