از دهة 1930 و همزمان با پیشرفت و گسترش وسائل ارتباط جمعی، تحقیقات در این حوزه آغاز شد و عناصر اصلی آن علم به دست آمد که به طور خلاصه عبارت اند از: تحلیل کنترل؛ تحلیل محتوی؛ تحلیل وسیلة ارتباطی؛ تحلیل مخاطب و تحلیل تأثیرات رسانه ها بر مخاطبان (معتمدنژاد، 1356، ص14). بنابراین، برای رسیدن به الگوی جامع در علوم ارتباطات اجتماعی، باید تک تک این عناصر را بررسی کرد و برای هریک، مدل مناسبی ارائه نمود. البته باید توجه داشت که به سبب تنوع جوامع و فرهنگ ها، الگوهای مربوط به هرکدام از آن ها نیز با هم متفاوت است و این تفاوت در نتیجه گیری ها مؤثر خواهد بود. ازاین رو، این مقاله قصد دارد «تحلیل مخاطب» را به عنوان مهم ترین عنصر این علم (محسنیان راد، 1369، ص367)، با نگاهی بومی و براساس ارزش های اسلامی بررسی کند و تعیین نماید که رسانه ها در جامعة اسلامی چگونه باید به مخاطبان خود نگاه کنند و آن ها را طبقه بندی نمایند؛ چرا که وجود اختلافات معنایی و بدفهمی ها موجب شده است که از مخاطب، انواع و اقسام طبقه بندی ها با رویکردهای مختلف پدید آید که گاه ممکن است نارس یا گمراه کننده باشد. این مطالعه با روش کتابخانه ای مخاطبان جهانی را برای یک رسانة اسلامی مورد تحلیل قرار داده و با برگزیدن معیار «ایمان و عمل صالح» در نتیجة آن به هشت طبقه از مخاطبان دست یافته است. سپس، تفاوت جامعة مؤمنان را با جامعة غیرمؤمنان برشمرده و مسیر هریک را مشخص کرده است. در نهایت، نیز نسبت خود رسانة اسلامی با مخاطب، تعیین شده است که براساس آن، نحوه تعامل رسانه نسبت به هر دسته از مخاطبان معلوم می گردد.
اولین هدف در کتب معاصر که حاوی رویکردهای هرمنوتیکی به کنش و ارتباطات انسانی هستند ، تحلیل و بررسی نظام انتقالی رایج در امر ارتباطات است. هر نظریه در باب هر منوتیکِ ارتباطاتی در خصوص رفتار انسانی ، همواره در موافقت و مخالفت با جهان بینی های غالب و شایع است. فهم کلمات در یک نوشتار یا گفتار، به معنای فهم خود و رابطه ای است که ما با آن متن داریم . ما معنا را از ناحیه متن دریافت نمی کنیم، بلکه به واسطه درگیر شدن با متن است که معنا را خلق می کنیم .
انسان پس از گفتگو یا ارتباط با شخص دیگر و در رجوع به قلب خود، به مجموعه ای از بی نهایت تصور برخورد می کند. رجحان هر یک از آن تصورات که حاکی از فعالیت ذهن آن شخص است، با توجه به زندگینامه خود، رخ می دهد.
اینکه کدام یک از آن تصورات ذهنی تعبیری روشن از متن یا شخص مورد ارتباط به دست می دهد، چیزی است که به کمک تفکر فازی و تعامل آن با مفهوم هرمنوتیک حاصل می گردد. مقاله حاضر سعی در تبیین این موضوع دارد.
در این مقاله چالشهای پیشروی ِ مجلات علمی با دسترسی آزاد شرح داده میشود و پس از صحبت در مورد هر یک از چالشها، راهکارهایی برای عبور از آنها ارایه شده است. رویکرد نویسنده در ارایه راهکارها رویکردی حقوقی و اخلاقی است. مقاله تلاش میکند به انتقادهای مطرح شده در مورد مجلات علمی با دسترسی آزاد پاسخ دهد و نشان دهد که بسیاری از ایراداتی که به اینگونه مجلات گرفته میشود در مجلات علمی پولی هم وجود دارد. با این حال بهشدت از اتخاذ راهبرد "بازگرداندن ایرادها به حریف" اجتناب میشود و تاکید میشود که هر جا کاستی یا اشتباهی وجود دارد جبران شود و نمیتوان فقط به این دلیل که مجلات علمی پولی، هم ایرادهای مشابهی دارند، این ایرادها را نادیده گرفت. نویسنده پس از سالها فعالیت در زمینه مجلات علمی با دسترسی آزاد بهخوبی از ظرفیتها و تواناییهای بالقوه این گونه مجلات آگاه است و این نکته را بهخوبی درک میکند که دسترسی آزاد به مقالهها و محتواهای علمی، تاثیرگذاری آنها را چند برابر میکند. نویسنده در جایی دیگر در مورد اهمیت دسترسی آزاد به مقالههای علمی و دانشگاهی به این موضوع اشاره میکند که نویسندگان این مقالهها تنها کسانی نیستند که از دسترسی آزاد به مقالههایشان سود میبرند (به این دلیل آشکار که مقالههایشان بیشتر خوانده شده و بیشتر به آنها ارجاع داده میشود)، بلکه همچنین آن دسته از خوانندگان دانشگاهی که موسسههای آنها قادر به پرداخت هزینههای مجلات علمی نیستند، پژوهشگرانی که کتابخانههایشان قادر به پرداخت هزینههای مجلات علمی نیستند، خوانندگان عمومی که ممکن است به یک زمینه یا رشته علمی علاقهمند باشند، عموم مردم که از این راه میتوانند با چند و چون و چارچوبهای پژوهشهای علمی آشنا شوند، و حتی بیماران و اطرافیان آنها که میتوانند از آخرین یافتههای علمی و پزشکی آگاه شوند، از دسترسی آزاد به مقالهها بهرهمند میشوند.