فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۹٬۷۵۳ مورد.
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
197 - 225
حوزههای تخصصی:
هدف کمپین های بازاریابی فرهنگی شناسایی و پاسخگویی به نیازهای فرهنگی جامعه است. با توجه به اینکه تاکنون مطالعه جامعی در خصوص سازوکار بازاریابی فرهنگی صورت نگرفته است، در پژوهش حاضر با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده ها، مدل بازاریابی فرهنگی بر اساس رویکرد بازاریابی اجتماعی تدوین شود. بر اساس یافته های تحقیق، بازاریابی فرهنگی دارای دو بعد داخلی و بین المللی است. در بعد داخلی، هدف بازاریابی فرهنگی، غنی سازی فرهنگی و پاسخگویی به نیازهای فرهنگی مخاطبان داخل کشور، به ویژه جوانان، است. اما، هدف از بازاریابی فرهنگی بین المللی صدور ارزش ها و اصول فرهنگ اسلامی- ایرانی به سایر کشورها است. بر اساس نظرات خبرگان، استفاده از رویکرد بازاریابی اجتماعی ضریب موفقیت کمپین های بازاریابی فرهنگی را افزایش می دهد. برای این منظور، پیشنهاد می شود که در کمپین های بازاریابی فرهنگی، از یک سو، بر غنای فرهنگ اسلامی- ایرانی، و از سویی دیگر بر معضلات فرهنگ جامعه غربی، تأکید شود. جهت موفقیت کمپین های بازاریابی فرهنگی لازم است مشارکت عموم مردم جلب شود که این مهم از طریق پویش های فضای مجازی امکان پذیر است. در واقع، در کمپین های بازاریابی فرهنگی می بایست در کنار سازمان های دولتی، آحاد مردم و سازمان های مردم نهاد مشارکت داشته باشند. در خصوص کمپین های بازاریابی فرهنگی بین-المللی که هدف اصلی، اشاعه ارزش های فرهنگ اسلامی-ایرانی در بین سایر ملل می باشد، لازم است علاوه بر برنامه های فرهنگی مانند ترجمه آثار ادبی و هنری فارسی به زبان های زنده دنیا، با گسترش گردشگری فرهنگی، افراد سایر فرهنگ ها از نزدیک با فرهنگ جامعه آشنا شوند.
چالش های فرهنگی حکمرانی اینترنت ایران در پرتو فناوری های نو ظهور وب آینده: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
259 - 280
حوزههای تخصصی:
دگرگونی های فضای وب طی سالیان اخیر که موجب شده است اقتدار دولت ها به چالش کشیده شود ، مرزهای اقتدار و اداره کشور را تهدید می کند. در حالی که فناوری های نوین، مانند هر انقلاب تکنولوژیکی، فرصت های زیادی را فراهم می آورند، چالش های بسیاری را نیز به وجود می آورند. همانگونه که پیشرفت های فناورانه قبل، بستری را برای تحولات اجتماعی،فرهنگی، اقتصادی و سیاسی فراهم آورده و به منزله پیشرانی برای تحولات نظام های اجتماعی و فرایند حکمرانی عمل کرده است، در عین حال فناوری های نوین وب که به تعبیری اسلحه ای برای نافرمانی مدنی به شمار می روند نیز ابعاد و اثرگذاری های گوناگونی دارند که قابل بررسی است.در ایران نه تنها حجم پژوهش های سیاست گذارانه ارائه شده در حوزه چالش های فرهنگی فناوری های نوین ارتباطی از کفایت لازم برخوردار نیست، بلکه غالب پژوهش های اجتماعی انجام شده در این زمینه. ناظر به کاربرد و یا نهایتاً بررسی چالش هایی است که در آینده ممکن است با آن روبرو شویم. بسیاری از مطالعات ارائه شده، مسائل مختلفی را به منزله بخشی از مسائل مهم حکمرانی اینترنت آینده بیان می کنند: امنیت و حفاظت از داده ها؛حریم خصوصی؛ اعتماد؛ مالکیت داده ها؛ هزینه؛ و....اما مطالعه ای که به طور خاص پیرامون حوزه ی فرهنگ و چالشهای فرهنگی ای که در وب آینده مواجهه با آنها محتمل است، ملاحظه نگردید. نظر به اهمیت و نقش زیربنایی فرهنگ، عمق و وسعت اصول و اهداف فرهنگی نظام، توجه خاص به مقوله مدیریت فرهنگی ضروری می نماید.التزام بر این است که در سطح حکمرانی اینترنت در کشور، مسائل موجود در این عرصه بررسی شود تا ما را در شناسایی نقاط قوت و ضعف، فهم دقیق تر چالش ها، سرمایه گذاری هدفمندتر برای حل تخصصی آنها، برنامه ریزی مناسب و حکمرانی مؤثرتر در این عرصه یاری رساند.
سازوکارهای حقوقی در مواجهه با پورنوگرافی کودکان در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
با وجود اینکه فضای مجازی به یکی از شیوه های اصلی در ارتباطات روزمره برای مردم تبدیل شده است؛ اما به جهت ویژگی های خاص این فضا، حقوق جزای سنتی دستخوش تحولات بنیادی شده است. چراکه تعریف از جرائم در محیط های مجازی انطباق چندانی با تعریف های کلاسیک نداشته و در بسیاری از موارد متفاوت است. هدف پژوهش شناخت سازوکارهای حقوقی ایران در مواجهه با پورنوگرافی کودکان در فضای مجازی است. روش پژوهش کتابخانه ای و تحلیل محتوا است. نتایج تحقیق نشان داد: پورنوگرافی یکی از این جرائم در حوزه تهدیدات فضای مجازی به ویژه برای کودکان محسوب می شود. مقصود از پورنوگرافی کودک «استثمار جنسی هر شخص زیر 18 سال با هر نوع روشی اعم از پدیداری کودک واقعی یا شبه کودک در قالب فعالیت جنسی خواه مشترک با دیگری یا به تنهایی و یا با استفاده از اندام جنسی وی در هر نوع اثری با قصد تحریک جنسی» است. جامعه بین الملل درزمینه مبارزه با این پدیده اقداماتی را اتخاذ کرده است که از مهم ترین آن ها می توان به پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک 2000 سازمان ملل متحد درباره فروش فحشاء و هرزه نگاری کودک اشاره داشت. به رغم الحاق جمهوری اسلامی ایران به این پروتکل و تصویب قانون حمایت از اطفال و نوجوانان در سال 1399، سیاست های کیفری در نظر گرفته شده در قبال این جرم از ضمانت های کافی برخوردار نیست. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوای قوانین مذکور، درصدد پاسخ به این پرسش است که رویکرد نظام حقوقی ایران در جهت تضمین حقوق کودکان نسبت به سوءاستفاده جنسی از آنان و یا تحریک به رفتارهای جنسی از طریق این جرم چیست؟ بر اساس یافته های پژوهش به رغم حساس بودن جایگاه و ویژگی های کودک، مجازات در نظر گرفته شده برای این جرم در قانون مذکور، از بازدارندگی لازم برخوردار نیست.
شناسایی مؤلفه های اقناعی مبتنی بر علوم شناختی، دستاوردهای یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
77 - 109
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت و توسعه روزافزون علوم شناختی و تأثیر و کاربرد آن در رشته های مختلف علمی، به ویژه در حوزه ارتباطات، هدف از این پژوهش، احصا و شناسایی مؤلفه های اقناعی مبتنی علوم شناختی با استفاده از روش فراترکیب بوده است. از میان ۱۴۲۵ مقاله بررسی شده، مقالاتی که عنوان آنها ارتباطی با پژوهش نداشت، حذف و بقیه با معیارهای سختگیرانه تری از نظر چکیده و سپس محتوا ارزیابی شده اند. دراین میان، از آثاری هم که نیازهای محتوایی پژوهش را برآورده نمی ساختند، صرف نظر شده است. داده های استخراج شده از این مراحل، یعنی ۱۱۱ مقاله، زمینه تحلیل های کمی و کیفی را فراهم آورده اند. براین اساس ۵ مؤلفه اصلی «توجه، تصمیم، استدلال، احساسات و کنترل» به عنوان مؤلفه های شناختی اقناع، شناسایی شده اند. این مؤلفه ها دلالت بر اهمیت طراحی پیام های متقاعدکننده باتوجه به اصول شناختی دارند. روایی پژوهش، با استناد به منابع علمی و استفاده از داده های معتبر تأیید شده و با بررسی خبرگانی، با شاخص کاپا ۰/۶۹۵، پایایی نیز مورد تأیید قرار گرفته است. این پژوهش می تواند با تعمیق درک ما از تعامل و ارتباط بین اقناع و فرایندهای شناختی، بنیانی برای توسعه راهبردهای اقناعی دقیق تر و مبتنی بر داده های علمی، باتوجه به اهمیت آن در حوزه های مختلف از جمله مهندسی و ساخت پیام مباحث و رقابت های رسانه ای در آینده باشد.
تأثیر بازاریابی از طریق شبکه های اجتماعی بر قصد اهدای خون با تاکید بر عوامل اجتماعی و روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۳۸
223 - 189
حوزههای تخصصی:
با توجه تقاضای روزافزون سازمان انتقال خون و تعداد محدود متقاضیان برای اهداء پژوهش حاضر سعی دارد عوامل ایجاد نگرش مثبت و نیات رفتاری کاربران شبکه های مجازی نسبت به اهدای خون در ایران را بررسی نماید. در این مطالعه از نظریه اجتماعی شناختی، مدل اعتقاد بهداشتی و نظریه رفتار برنامه ریزی شده برای بررسی چگونگی تأثیر ارتباطات رسانه های اجتماعی بر نگرش و قصد اهداء خون از طریق برخی پیامدهای روانشناختی-اجتماعی در میان کاربران شبکه های اجتماعی مجازی استفاده شده است. به این منظور با روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس نمونه ای مشتمل بر 384 نفر تعیین شد. به منظور سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های استاندارد استفاده شده است. پایایی ابزار پژوهش توسط آزمون آلفای کرونباخ مورد تائید قرار گرفت. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که ارتباطات رسانه های اجتماعی بر آگاهی، ادراک، همسالان، خانواده و قصد رفتاری تأثیر مثبت دارد. انگیزه، آگاهی، همسالان و خانواده بر نگرش ها تأثیر مثبت گذاشت که به نوبه خود، قصد اهدای خون را پیش بینی کرد. از این مطالعه می توان دریافت که نگرش های مثبت نسبت به اهدای خون در کاربران شبکه های مجازی قصد آن ها را برای اهدای خون تحریک کرد.
تحلیل محتوای استعمال دخانیات در سریال های نمایش خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایش خانگی، یکی از رسانه های موردتوجه و پرمخاطب این روزهاست. بسیاری از کارگردانان و بازیگران مطرح سینما و تلویزیون به آن توجه نشان داده اند. استقبال مردم از سریال های نمایش خانگی، فیلم سازان را تشویق می کند تا سریال های خود را در این رسانه توزیع کنند. در این پژوهش، سعی شده با روش تحلیل محتوای کیفی به بررسی چهار سریال پربیننده «خاتون»، «زخم کاری»، «می خواهم زنده بمانم» و«قورباغه» در سال 1400 پرداخته شود. بررسی کدها، مقولات و مفاهیم نشان داد که نمایش استعمال دخانیات با نوعی رویکرد مثبت در سریال های مذکور همراه است. در واقع، از استعمال سیگار، برای بیان احساسات بازیگران در شرایط مختلف استفاده شده است. اما نکته مهم، توجه به عدم استعمال دخانیات در خانه و نزد فرزندان است. نمایش خانگی در سال های اخیر با اقبال عمومی مواجه شده و از سوی دیگر، نگرش مثبتی که در فضای سریال ها نسبت به استعمال دخانیات مشاهده می شود، می تواند اثرات مخربی بر نوجوانان و جوانان- که مخاطبین اصلی آنها هستند- داشته باشد. از این رو، لازم است در ساخت سریال و فیلم های خانگی، مجموعه قوانین مصوبات ملی کنترل دخانیات جمهوری اسلامی ایران مدنظر قرارگیرد تا مصرف دخانیات با رویکرد مثبت و منفی توسط بازیگران، تأثیری نامناسب بر جامعه نگذارد.
طرح "مجازات افراد برای اظهارنظر" از نقض سیاست های کلی نظام تا مغایرت با موازین حقوق کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۷)
29 - 48
حوزههای تخصصی:
تأثیرگذاری افراد مشهور (سلبریتی ها) و نقش آفرینی چهره های علمی، فرهنگی، سیاسی و ... بر افکار عمومی و جهت دهی آن ها به ویژه با استفاده از ظرفیت های فضای مجازی و رسانه ها، یکی از موضوع های مهم و بحث برانگیزی است که امروزه گاهی به مثابیه تهدیدی علیه امنیت اجتماعی و نظم عمومی تلقی می شود. بروز جلوه هایی از این اثرگذاری و نقش آفرینی در پاییز سال 1401 و اتفاق های تلخی بعدی آنان موجب شد که برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در زمستان همان سال دست به کار شده، برای مقابله و پیشگیری از نقش آفرینی های منفی اشخاص مشهور (سلبریتی ها) و چهره های بانفوذ، طرحی را تهیه و ارائه کنند که به طرح "مجازات افراد برای اظهارنظر" معروف شد. این مقاله با اتخاذ روش توصیفی تحلیلی به نقد و بررسی طرح مجازات افراد برای اظهارنظر از منظر سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران و اصول و موازین حقوق کیفری پرداخته، اثبات می کند که طرح مذکور با سیاست های کلی نظام در زمینیه جرم زدایی و حبس زدایی مغایرت دارد و ناقض قاعدیه کیفی سازی قوانین کیفری و قواعد باب تسبیب و فاقد جامعیت است.
تحلیل ساختاری پیشران ها و عدم قطعیت های راهبردی آینده سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات سریع فناوری های رسانه ای و همچنین ذائقه مخاطبان، بر پیچیدگی و عدم قطعیت های پیش روی سازمان صداوسیمای ایران افزوده است. فرضیات این سازمان از منظر بازار و مخاطب با چالش های گوناگونی مواجه شده است. هدف از این پژوهش، شناسایی و تحلیل محیط پویای رسانه ای و عوامل مؤثر بر آینده سازمان صداوسیماست. ازاین رو، مقاله حاضر بر تحلیل ساختاری عوامل و شناسایی عدم قطعیت های آینده برای این سازمان متمرکز است. این پژوهش از نوع کیفی است و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان گردآوری شده ا ند. جامعه آماری نیز شامل استادان برجسته در حوزه های ارتباطات و رسانه، آینده پژوهی، کارشناسان خبره و مدیران سازمان صداوسیماست. 19 عامل کلیدی مؤثر بر آینده سازمان صداوسیما، با تأکید برسند تحول رسانه ملی، احصا شده ا ند و با استفاده از ماتریس آثار متقابل و نرم افزار میک مک، به روش تحلیل ساختاری مورد بررسی قرار گرفته اند. در پنل های خبرگی، پنج نیروی پیشران به عنوان مهم ترین عوامل مؤثر بر آینده سازمان معرفی شده ا ند. پنج نیروی پیشران پژوهش عبارت اند از رقابت های فزاینده رسانه ای و برندهای رقیب، گفتمان سیاسی حاکم، فناوری های جدید تولید و عرضه محتوا، انتظارات و فشارهای اجتماعی و سیاست های مرتبط با فضای مجازی.
تبیین الگوی ایرانی هم گرایی رسانه ای برای سازمان صدا و سیما و تحلیل موانع و تهدیدهای عدم کاربست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
115-139
حوزههای تخصصی:
گسترش پلت فرم های جدید رسانه ای و تغییر جایگاه و کارکرد مخاطب منفعل به کاربر فعال، تلویزیون را در برابر رسانه های اجتماعی به واکنش واداشته است. هدف از این پژوهش تبیین ظرفیت های بومی و ایرانی هم گرایی رسانه ای بوده که سازمان صدا و سیما می تواند از آن در بازار رقابت با رسانه های اجتماعی بهره مند شود که به تبع این هدف تهدیدهای موجود در عدم استفاده از این فرصت ها به همراه موانع حاضر برای بهره مندی از این پتانسیل مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفته است.این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی تحلیل مضمون و با ابزار مصاحبه عمیق و با نمونه گیری نظری از سه دسته مختلف جامعه آماری شامل مدیران و مسئولین سازمان صداوسیما، اساتید دانشگاه و متخصصین فعال رسانه ای انجام شده و یافته های آن نیز با استفاده از نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA کدگذاری و تحلیل شد. با تحلیل کدهای استخراج شده از این تحقیق، ظرفیت های درون سازمانی و برون سازمانی شامل هشت فرصت قابل بهره مندی تبیین شد و موانع موجود در عدم کاربست از این ظرفیت ها نیز در سه حوزه موانع شناختی و تخصصی، موانع قانونی و فراسازمانی و همچنین موانع ساختاری و مدیریتی، در کنار تهدیدهای نرم افزاری و سخت افزاری شناسایی شده و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند.
جابجایی در فضای مجازی-واقعی: ارتباط عقلانی یا پریشان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
40 - 1
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تداخلات فضای مجازی و فضای واقعی و آسیب هایی که ممکن است خو گرفتن در فضای مجازی بر مناسبات اجتماعی در فضای واقعی وارد کند از منظر تکوین ادراک جمعی مورد مداقه نظری قرار گرفته است. درمجموع به نظر می رسد طی فرایندی که در مقاله توضیح داده شده است غرق شدن در فضای مجازی و شکل گیری ادراک مجازی در کنار خو گرفتن به قواعد فضای مجازی موجب اختلالات ادراکی کنشگران در فضای واقعی شده است به نحوی که به جای عقلانیت ارتباطی در دوران حاکمیت رسانه های اجتماعی با پدیده ای تحت عنوان «پریشانی ارتباطی» مواجه هستیم. پدیده ای که موجب شده است اختلالات عمده ای در مناسبات اجتماعی فردی و گروهی انسان ها به وجود آورد. خطای محاسباتی در ارسال پیام و کنش معنادار، شوکه شدن در برابر واکنش نسبت به پیام ارسال شده و کنش صورت گرفته، ابراز آرمان های دور و دراز به عنوان دست یافتنی های کوتاه مدت از جمله اجزای مفهومی پریشانی ارتباطی تلقی می شوند.
بررسی و نقد عینیت گرایی در رسانه با تاکید بر مکتب اخلاقی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عینیت گرایی مهمترین اصل اخلاقی مرامنامه های روزنامه نگاران آمریکایی و اروپایی به شمار می رود. این اصل بر این نکته تاکید دارد که گزارش های خبری باید بدون اتخاذ رویکرد طرفدارانه و همچنین ناظر به حقایق و واقعیت های بیرونی و قابل حس، موضوع یابی و تولید شود. معروف ترین مدل عینی گرایی متعلق به یورگن وسترسال نظریه پرداز علوم سیاسی است که عینیت گرایی را بر اساس دو رکن بی طرفی و واقع گرایی تعریف می کند. از سوی دیگر در اندیشه اسلامی نگاه واقع گرایانه که ریشه در عقل ذاتی و وحی الهی دارد مکتب اخلاقی ای را پایه گذاری کرده که با مکاتب غیر واقع گرا و مکاتب واقع گرای طبیعی تقابل دارد. این مکتب واقع گرای مابعدالطبیعی، ارزش داور است و ملاک ارزش در هر امری را در ارتباطش با ارزش بالذات و نوع تاثیر آن امر در کمال نفس دانسته و کمال نهایی را قرب الهی معرفی می کند.اخلاق رسانه نیز بایستی بر همین اساس صورت بندی شود. این در حالی است که مدل عینیت گرایی وسترسال هرچند واقعیت عینی را مورد لحاظ قرار می دهد اما در نهایت، به لحاظ ملاک ارزش گذاری رسانه ای، از آن فاصله گرفته و ملاک اخلاقی خود را قرارداد شفافیت و بی طرفی در رسانه قرار می دهد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل بنیادی، به احصاء مولفه های اخلاقی اسلام که در تقاطع با کارکرد خبری رسانه قرار می گیرد، پرداخته و رویکرد وسترسال را بر اساس مبانی هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی مکتب اخلاقی اسلام به چالش کشانده و نشان می دهد این رویکرد به دلیل خلط بعد هستی شناحتی و معرفت شناختی در تقریر عینیت گرایی دارای لکنت است و با توجه به عدم قبول تکثر منابع شناخت و نفی امکان شناخت عقلی و نیز فقدان سیر اشتدادی کمال و هدایت گری و نیز ارزشمند نبودن بی طرفی رسانه، با واقعیت ارزش خبری از نظر اسلام فاصله دارد.
بازنمایی و برساخت پاندمی کرونا در شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: کاربران توییتر در ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
155 - 193
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، واکاوی نحوه بازنمایی پاندمی کرونا در میان کاربران شبکه اجتماعی توییتر فارسی بوده است. روش پژوهش، تحلیل مضمون کیفی و جامعه مورد مطالعه، دربرگیرنده توییت های پرلایک مرتبط با موضوع کرونا در بازه زمانی اسفندماه 1398 تا اسفندماه 1399 بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از سامانه پایشگر شبکه های اجتماعی استخراج شده اند. کدگذاری سه مرحله ای توییت های منتخب، 120 مضمون پایه، 14 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر را آشکار کرد: «بُعد سیاسی: بازنمایی شکاف میان مردم و دولت»، «بُعد اجتماعی: دیگرگونگی زیست اجتماعی» و «بُعد فرهنگی: از بازنمایی تضادهای ارزشی تا بازنمایی خلقیات ایرانی». این مضامین تفسیر کاربران را از همه گیری کرونا در بستر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه بازمی نمایاند و نشان می دهد که پاندمی کرونا صرفاً یک مسئله پزشکی نیست، بلکه پدیده ای اجتماعی و چندلایه است که از سوی کاربران در سه بعد اصلی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در فضای رسانه ای توییتر برساخت شده است. بخش عمده ای از توییت ها به انتقاد کاربران از نحوه مدیریت و سیاستگذاری در کنترل و مقابله با کرونا و یا به اشتراک گذاشتن تجارب و احساسات ناشی از مواجهه با این بیماری و توییت های حاوی لزوم تغییر زیست اجتماعی در انطباق با شرایط همه گیری و طنزپردازی از وضعیت کرونایی اختصاص یافته اند.
الگوی اعتصاب اجباری فروشگاه ها بر بستر رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بازارها همواره محلی برای کنش جنبش های اجتماعی بوده و یا تحت تأثیر آن قرار گرفته اند. در زمانه حاضر که دو تغییر رقومی و شبکه ای شدن ارتباطات، تعاملات اجتماعی جوامع بشری را تحت تأثیر قرار داده است، بازارهای جدیدی به دنبال بازارهای قدیم ساخت یافته اند که مشخصه های بازارهای قدیم، مشابه یا متفاوت از آن را در خود به منصه ظهور رسانده اند. اعتصاب به عنوان یکی از کارکردها یا کژکارکردهای بازار، همان گونه که در بازارهای سنتی مورد توجه محققان بوده، پدیده ای است که شناخت آن بر بستر بازارهای جدید مطالعات جدیدی را نیازمند است. از آن جا که فروشگاه های اینترنتی بر بستر رسانه های اجتماعی را می توان نمودی از این بازارها دانست، پژوهش حاضر با هدف شناخت وجهی از فرایند اعتصاب اجباری فروشگاه های اینترنتی ناشی از جنبش های اجتماعی، بر بستر رسانه های اجتماعی انجام گرفته است.روش پژوهش: گردآوری داده ها به روش مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و با رویکرد تحلیلی توصیفی از طریق کاربست نظریه بازار پیام در ادبیات تحقیق به تحلیل داده ها اقدام شده است.یافته ها: از نتایج این تحقیق می توان مواردی را بر شمرد که از جمله آن بیان ظرفیت خاص این فضا در ارائه نقش های متعدد اجتماعی در یک بازار، به اعضای جنبش است.نتیجه گیری: پیامد شکل گیری ظرفیت ویژه فضای رسانه های اجتماعی، کاهش هزینه های جنبش های اعتراضی در به اعتصاب کشاندن فروشگاه های اینترنتی و افزایش ضریب اعتراض آن ها بر بستر رسانه های اجتماعی است.
راهبردهای استفاده از اینستاگرام برای توسعه برندسازی شخصی و موفقیت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:تحقیق حاضر با هدف تعیین راهبردهای استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام برای توسعه برندسازی شخصی وموفقیت شغلی انجام شده است.روش پژوهش:پژوهش حاضر، با روش آمیخته انجام گردیده است. بخش کیفی مصاحبه عمیق با 17نفر از صاحب نظران حوزه برندسازی صورت گرفت. تحلیل داده ها با روش گراند تئوری انجام شده است،بخش کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته ، 392 نفر از فعالان حوزه برندسازی شخصی در شبکه اجتماعی اینستاگرام به صورت در دسترس انتخاب ومورد نظرخواهی قرارگرفته اند.یافته ها:یافته های تحقیق دربخش کیفی با120 کد اولیه و 28 مقوله فرعی ارائه شده است، راهبردهای استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در 5 مقوله فرعی (توسعه برند، دستیابی به مخاطبان گسترده ، سهولت برقراری ارتباط وتعامل با مخاطبان ، عدم محدودیت مکانی وزمانی برای توسعه تجارب و کسب کار) تبیین گردید. شاخص های استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 6 مقوله فرعی (بازاریابی محتوایی، امکان اعتبارسنجی، استفاده از شخصیت ها، وامکان بازنشرمحتوا) شناسایی شد، بسترها و زیرساخت های استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 3 مقوله فرعی (لزوم فراهم کردن زیرساخت های قانونی، تجهیزات و امکانات سخت افزاری ونرم افزاری) دسته بندی گردید. موانع و عوامل مزاحم در استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی نیز تحت 4 مقوله فرعی (مناسب نبودن زیرساخت ها، تهدیدات امنیتی، عدم وجود درگاه های پرداخت و فقدان حمایت های قانونی) ساماندهی شد. همچنین راهبردهای مناسب در استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 6 مقوله فرعی (استفاده از ظرفیت های ارتباطی و اطلاع رسانی فضای مجازی، اعمال مدیریت برند، مخاطب محوری ، هویت سازی و خلاقیت) ارائه گردید و در پایان پیامد های حاصل از استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 4 مقوله فرعی (تثبیت ومعرفی برند ، توسعه کسب و کار، بهبود روابط با مشتریان) ارائه وتبیین شد. در بخش کمی نیز 392 نفر از فعالان وصاحبان حوزه برندسازی شخصی وشغلی در شبکه اجتماعی اینستاگرام با استفاده از پرسشنامه بسته مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های بخش کمی نشان داد،بین متغیر شبکه های اجتماعی اینستاگرام با برندسازی شخصی و موفقیت شغلی به ترتیب با ضرایب مسیر 0/895، 0/647 و 0/250 رابطه معناداری وجود دارد. همچنین شایستگی های فردی با ضریب مسیر 0/326 و 0/215 به ترتیب با متغیرهای برندسازی شخصی و موفقیت شغلی و برند سازی شخصی نیز با ضریب مسیر 0/525 با موفقیت شغلی تاثیر معناداری دارد. همچنین نقش میانجی شایستگی های فردی و برندسازی شخصی و موفقیت شغلی در رابطه با شبکه های اجتماعی اینستاگرام مورد تایید قرار گرفت. بین متغیر اینستاگرام با برندسازی شخصی و موفقیت شغلی به ترتیب با ضرایب مسیر 0/895، 0/647 و 0/250 رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نقش میانجی شایستگی های فردی و برندسازی شخصی و موفقیت شغلی در رابطه با اینستاگرام مورد تایید قرار گرفت.نتایج:نتایج حاصل از این پژوهش دردو بخش کیفی وکمی نشان داد، استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام با توجه به قابلیت ها وکارکردهای آن بویژه در حوزه کسب وکارهای اینترنتی نقش مهم وتاثیرگذاری برای توسعه برندسازی شخصی وموفقیت شغلی ایفا می کند.
تدوین و اعتباربخشی مدل ژورنالیسم سازنده بر اساس مدل سازی معادله ساختاری: ارائه راهبرد سازگار با بافت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
115-142
حوزههای تخصصی:
ژورنالیسم سازنده یک رویکرد نوین به ارتباطات است که با تکیه بر مبانی نظری روانشناسی مثبت و اتخاذ یک رویکرد راه حل-محور، به دنبال حل مسائل و مشکلات جوامعی است که در آن ها مخاطبان با مشکلات فردی و اجتماعی روبرو هستند. با توجه به فراوانی چالش های فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در ایران و نیاز به تغییر رویکرد رسانه ای، تحقیق حاضر تلاشی است تا انگاره عینی و کاربست-پذیر از این رویکرد ارائه کند و بر اساس آن سازگارترین راهبرد بومی برای اجرای این رویکرد را پیشنهاد کند. بدین منظور از روش مدل-سازی معادله ساختاری در نرم افزار اس پی اس اس و برای تدوین و اعتباربخشی انگاره ژورنالیسم سازنده و از راهبرد سناریونویسی در نرم-افزار سناریو ویزارد برای ارائه سازگارترین سناریوی استفاده از ژورنالیسم سازنده در رسانه های کشور استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که در برساخت انگاره ژورنالیسم سازنده 15 متغیر اصلی با بار عاملی قابل قبول نقش دارند که بر اساس ارزش ایگن در سه محور دانشی-معرفتی، رویکردشناختی-روش شناختی و سازمانی-ساختاری توزیع شده اند. همچنین نتایج حاصل از سناریونویسی نشان داد که آگاهی افزایی شناختی – عاطفی، نگرشی و انگیزشی نسبت به ژورنالیسم سازنده، تغییر ساختار، قوانین و وابستگی نهادی در رسانه های سنتی و آموزش رسانه-کنش گر در زمینه روش شناسی و روانشناسی ژورنالیسم، کلیدی ترین متغیرها در راهبرد سازگار هستند. این یافته ها برای مدیران رسانه ای، خبرنگاران، و محققان حوزه رسانه در ابعاد محتوایی و روش شناسی تحقیق، دارای کاربرد است.
دین و رسانه های نوین، طرح پرسش دینی از بات های هوش مصنوعی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
109 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی کارکرد رسانه های نوین مجهز به هوش مصنوعی در حوزه دین پرداخته است. هدف اصلی پژوهش، شناخت تأثیرات احتمالی هوش مصنوعی بر باورها و رویه های دینی و نقش آن در شکل دهی و بازتولید مفاهیم دینی است. همچنین به چالش ها و فرصت هایی که ممکن است هوش مصنوعی در ارائه اطلاعات و پاسخ به پرسش های دینی ایجاد کند، ارزیابی شده است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش کیفی بوده و با رویکرد تحلیل و توصیف به اجرا درآمد. داده ها از طریق طرح پرسش های مشخص از بات های هوش مصنوعی مرتبط با رسانه های اینترنتی گردآوری شدند. این رویکرد به پژوهشگران کمک کرد تا به طور عمیق تر تأثیر هوش مصنوعی در پاسخ به پرسش های دینی و بررسی احتمال ایجاد تغییرات در این حوزه را مطالعه کنند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، استفاده از هوش مصنوعی می تواند در پاسخگویی به پرسش های دینی و تفسیر متون مذهبی تأثیرگذار باشد. با توجه به پیشرفت های شتابنده این فناوری، ارزیابی قابلیت ها و اثرات آن به عنوان ابزاری پرکاربرد برای پاسخگویی به پرسش های دینی و تعالیم مذهبی ضروری به نظر می رسد.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد، بهره مندی از بات های هوش مصنوعی می تواند چالش هایی را در ارتباط با کیفیت و نحوه تعامل کاربران با اطلاعات دینی ایجاد کند. این ارتباطات شامل شیوه های تعامل کاربران با بات های گفتگو و تأثیر این تعاملات بر تفکر انتقادی کاربران و درک آنها از اطلاعات دینی است. ظهور و گسترش هوش مصنوعی در حوزه دین، پرسش های جدیدی را در باره نقش آن در بازتولید و تغییر باورهای دینی ایجاد کرده است. نتایج این پژوهش روشن می کند که هوش مصنوعی می تواند تأثیر مهمی در شکل دهی مفاهیم دینی و رویه های مذهبی داشته باشد. براین اساس، سناریوهای مختلفی که ممکن است با ادامه داده یابی این فناوری در اعمال و باورهای دینی پدید آیند، بررسی شد، به نحوی که زمینه بهبود پاسخگویی و افزایش عمق شناختی از مفاهیم دینی به کمک این فناوری، نیازمند تداوم پایدار و دانش افزایی در این زمینه است.
شناسایی مؤلفه های الگوی اقناع افکار عمومی در رسانه های اجتماعی: یک مطالعه ی سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
68 - 41
حوزههای تخصصی:
امروزه نقش واهمیت رسانه ها در اطلاع رسانی و شکل دهی به افکار عمومی بر کسی پوشیده نیست ودر میان انواع رسانه ها،رسانه های اجتماعی با تحولاتی که در ابعاد مختلف فناوری، تجهیزات، حجم و روش داشته اند، می توانند به عنوان حامل و فرستنده پیام دراقناع افکار عمومی بیشترین تاثیرراداشته باشند.تحقیق حاضرباهدف شناسایی مولفه های الگوی اقناع افکار عمومی در رسانه های اجتماعی انجام شده ورویکرد پژوهش از نوع کیفی با استفاده از راهبرد سنتز پژوهی میباشد. جامعه آماری در بخش اول شامل کلیه مقاله های مرتبط با موضوع "اقناع "، "افکار عمومی"، "رسانه های اجتماعی" در بازه زمانی 2010 تا 2023 بود. نمونه آماری شامل کلیه اسناد و منابع مرتبط با موضوع به تعداد 75 سند می باشد که22 موردپس از چندین مرحله غربالگری بر اساس عنوان، چکیده و محتوا،انتخاب و وباروش کدگذاری مخصوص مطالعات کیفی تحلیل گردید.نتیجه نشان داد مولفه های الگوی اقناع افکار عمومی در بستر رسانه های اجتماعی شامل پنج مولفه اصلی(مقوله هسته ای) است که عبارتند از: راهبرد های متقاعدسازی، اعتماد و صداقت، مخاطب محوری، کمیابی و ویژگی پیام . با توجه به نتیجه تحقیق پیشنهاد می شودازسوی فعالان ،کنشگران ومدیران عرصه رسانه برای اقناع افکاری عمومی در رسانه های اجتماعی ،اعتمادسازی درمیان مخاطبان صورت گیرد. سپس، برای تولید پیام های اقناعی عناصری چون صداقت،اعتبار ،جذابیت وجلب اعتماد مخاطب را درنظر گرفته و راهبردها وتکنیک های اقناعی مناسب را انتخاب نمایند. همچنین به مخاطب، نیاز ها و اهداف او از حضور در رسانه های اجتماعی توجه نموده، پیام های غیرتکراری و جذاب تولید و منتشر نمایند.
الگوهای بهره برداری از عروسک های بومی گیلان در تلویزیون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائیه الگوی بهره برداری از عروسک های بومی گیلان، برای برنامه سازی تلویزیونی و دست یابی به ویژگی های ساختاری و محتوایی مناسب برای برنامه سازی با عروسک های بومی است. تحقیق حاضر، پژوهشی کیفی، کاربردی و توصیفی است. روش این تحقیق مطالعیه موردی و روش جمع آوری اطلاعات، نمونه گیری هدفمند است. بر اساس یافته های پژوهش، عروسک های بررسی شده، عروسک ها و تن پوش های مربوط به آیین های آهوچره، رابرچره و عروس گولِی و همچنین عروسک های کتراگیشه و وَیو هستند. در این میان عروسک های آیین های آهوچره، رابرچره، کتراگیشه و عروس گولی نمایشی محسوب می شود و عروسک ویو، عروسک-بازیچه می-باشد. با توجه به امکانات فنی و محتوایی موجود در رسانیه تلویزیون، می توان یافته های پژوهش حاضر را به عنوان مواد لازم برنامه سازی عروسکی در تلویزیون استفاده نمود. در آیین آهوچره هم شیء نمایشی یافت می شود و هم تن پوش و شخصیت های نمایشی و اشعار معنادار. در آیین رابرچره تن پوش آهو یا آفو دیده می شود. در نمایش آیینی عروس گولِی سه تن پوش اصلی موجود است که علاوه بر ظاهر آن ها ارتباط شخصیت هایشان می تواند دست ماییه ساخت برنامه های نمایشی عروسکی شود. کتراگیشه یک عروسک بومی است که برای آیین های آفتاب خواهی و باران خواهی با کف گیر چوبی ساخته می شود. در این آیین ها نیز محتوای آیین و شیوه ساخت عروسک، هردو قابل توجه و قابل برداشت هستند. درنهایت عروسک ویل (ویو) که از ویژگی ظاهری و پوشش آن می توان استفاده کرد.بر اساس یافته های فرمی و محتوایی این پژوهش می توان از عروسک های بومی مورد بررسی، برداشت های متنوعی در جهت غنی تر شدن هنر عروسکی تلویزیون انجام داد و آن ها را در قالب های مختلف تهیه و تولید برنامه های تلویزیونی آزمود.
راه حل خروج از اسلام هراسی: گفت وگو در فضای مجازی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۱
55 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مقاله بررسی این ویژگی در موضوع «اسلام هراسی» است.روش شناسی پژوهش: روش بررسی این مسأله از یک سو ارزیابی نحوه عملکرد رسانه های بزرگ در موضوع اسلام هراسی با مراجعه به تحقیقات صورت گرفته در این حوزه است. از سوی دیگر تلاش شده راهِ مقابله با این گفتمان از طریق گفتمانِ «گفت وگو و تعامل بین فرهنگ ها و تمدن ها تشریح گردد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ویژگی های فضای مجازی ازجمله شکل گیری بر پایه تعاملات دوسویه و افقی و امکان دیالوگ، امکان بحث و بیان نظرات در مورد واقعیت اسلام، متفاوت از چارچوب رسانه های وابسته به قدرت های استعماری را فراهم می کند. این ظرفیت می تواند به مقابله با گفتمان اسلام هراسی که توسط قدرت ها انتشار می یابد، بپردازد و آن را به چالش کشاند. از نمونه های این مطلب می توان به جنگ غزه اشاره کرد که فضای مجازی توانست تا حدودی به مقابله با گفتمان اسلام هراسی بپردازد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که راه حل مقابله با اسلام هراسی و خروج از آن، «گفت وگو در فضای مجازی» است.بحث و نتیجه گیری: از مجموع مباحث می توان نتیجه گرفت که رسانه ی اینترنت و فضای مجازی، رسانه ای است که به دلیل فضای تعاملی و ارتباطات دوطرفه امکان گفت وگو را بسیار بیشتر از سایر رسانه ها فراهم می کنند و لذا مسلمانان به عنوان کسانی که در معرض تبلیغات منفی و اسلام هراسی در سطح رسانه های بزرگ قرار گرفته اند، می توانند با استفاده از گفت وگوهای دو طرفه از طریق این رسانه ها به بازنمایی واقع بینانه تر از خود و ترسیم چهره حقیقی از اسلام برای سایر مردمان جهان اقدام کنند.
ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۳
110 - 139
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی تحقیق بررسی ساختار روایت فیلم گلادیاتور در تبدیل سرگذشت ماکسیموس به درام حماسی است. در این تحقیق با تحلیل روایت حماسی فیلم گلادیاتور بررسی می شود که برای ساخت یک فیلم حماسی در قسمت روایت چه چارچوبی باید رعایت شود تا فیلم به ژانر حماسه تبدیل شود.روش شناسی پژوهش: این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. در این پژوهش برای به دست آوردن ساختار روایت به تحلیل فیلم گلادیاتور پرداخته و با بررسی روایت فیلم سعی شده یک چارچوب کلی برای ساختار روایت در درام حماسی تبیین گردد.یافته ها: در تبدیل سرگذشت تاریخی فیلم گلادیاتور، رویدادی از سرگذشت شخصیت انتخاب شده که این رخدادها پتانسیل حماسه را داشته اند و فیلمنامه نویس آن را به روایت تبدیل کرده است. نویسنده برای تبدیل رخدادهای به روایت از تخیل استفاده می کند تا یک قصه منسجم و به هم پیوسته را بنویسد. در فیلم گلادیاتور فیلمنامه نویس با توجه به رویدادهای مختلف به وسیله قوه تخیل آن ها را به یک روایت تبدیل کرده که قهرمان را به صورت شخصیتی حماسی معرفی می کند.بحث و نتیجه گیری: باتوجه به اینکه سرگذشت هیچ شخصیتی به خودی خود روایتی به هم پیوسته نیست، برای نوشتن سرنوشت شخصیت حماسی می توان از رخدادهای امکانی استفاده کرد؛ یعنی اتفاقاتی که واقع نشده اما امکان وقوع آن توسط قهرمان دور از ذهن نیست؛ هرچند با توجه به بعد حماسی اثر نباید زندگی شخصیت تحریف گردد. همه اتفاقات حول محور قهرمان قرار می گیرد و داستان نباید از لحاظ روایت پیچیدگی داشته باشد تا تمام تمرکز مخاطب به قهرمان معطوف گردد.