فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۲۰۵ مورد.
جامعه دینی ، معارف وحیانی و علوم انسانی
موضوع اصلی مقاله، نسبت سنجی معارف وحیانی و علوم انسانی در جامعه دینی است. مقاله با به کار گیری الگوی روشی ""فهم اجتهادی"" تلاش می کند ایده ""نیازمندی دو سویه جامعه دینی به معارف وحیانی و علوم انسانی و ضرورت تعامل این دو در تنظیم مناسبات زندگی جمعی"" را استدلال کند. از دیدگاه مقاله حاضر، نیازمندی علوم انسانی به معارف وحیانی در ارزشگذاری و جهت گیری ارزشی تدبیر عقلایی جامعه و نیازمندی معارف وحیانی به علوم انسانی در تحقق خارجی آموزه ها و معارف وحیانی با بهره گیری از قواعد و مناسبات عقلایی مکنون در علوم انسانی، تعامل مذکور را نشان می دهند.
بایدها و نبایدهاى اسلامى سازى علوم انسانى از دیدگاه علّامه مصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث درباره اسلامى سازى علوم انسانى با توجه به ضعف هاى علوم انسانى موجود از یک سوى و نقاط قوت علوم انسانى اسلامى از سوى دیگر ضرورتى انکارناپذیر دارد. از این رو باید با شناسایى و برطرف کردن موانع این مسیر، به راهکارهایى براى اسلامى سازى علوم انسانى دست یافت. به اعتقاد علّامه مصباح، براى ایجاد تحول در علوم انسانى باید از سویى در مبانى آنها بر اساس آموزه هاى اسلامى بازنگرى کرد و از سوى دیگر با بهره گیرى از روش صحیح، احکام و ارزش هاى اسلامى را در آنها مدنظر قرار داد. نوشتار پیش رو با پژوهش در آثار علّامه مصباح مى کوشد پس از تبیین دو کلیدواژه «علوم انسانى» و «علوم انسانىِ دینى» و نیز مرورى بر ضعف هاى علوم انسانى موجود، به بررسى ضرورت اسلامى سازى علوم انسانى، و موانع و راهکارهاى پیش روى علوم انسانى اسلامى بپردازد. در پایان نیز به شرایط عام اسلامى سازى علوم از دیدگاه علّامه مصباح پرداخته شده است.
اسرائیلیات ، این بار در علوم غربی / گفت و گو با آقای دکتر ابراهیم فیاض
حوزههای تخصصی:
نقش آموزه معاد در روش علوم انسانى دستورى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، با پذیرش اثرگذارى آموزه هاى دینى بر علوم انسانى در سه حوزه هدف، روش و مسائل، علوم انسانى را به دو بخش توصیفى و دستورى تقسیم کرده و به بررسى نقش آموزه معاد در روش علوم انسانى دستورى پرداخته ایم. در همین راستا با نقد روش هاى موجود در مطالعه علوم انسانى از جمله اثبات گرایى، ابطال گرایى، تاریخ گرایى، هرمنوتیک دیلتاى و رئالیسم انتقادى و بیان ناسازگارى آنها با اعتقاد به جهان آخرت، روش متناسب با آموزه معاد را بررسى کرده و به این نتیجه رسیده ایم که در علوم انسانى دستورى، علاوه بر روش عقلانى، بهره گیرى از روش وحیانى نیز لازم است.
روش شناسی شهید صدر دربارة شکل گیری علم اقتصاد اسلامی و تحقیق نهایی دربارة آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیری علم اقتصاد اسلامی چالش اساسی اقتصاد اسلامی است. حل این چالش از نظر شهید صدر، از دو طریق ممکن است:
1- اصول قطعی مکتب اقتصاد اسلامی، با فرض تحقق آنها، پیآمدهایی در ساحت اقتصاد به دنبال دارد. تحلیل علمی این پیآمدها، زمینة پیدایی نظریات علمی اقتصاد اسلامی است.
2- اگر به مکتب اقتصاد اسلامی در روابط اقتصادی جامعه عمل شود، رویدادهای عینی اقتصادی به دنبال دارد. اقتصاد دان به تحلیل این رویدادهای عینی میپردازد و در نهایت، علم اقتصاد شکل میگیرد.
شهید صدر راه دوم را ترجیح میدهد. این مقاله درصدد است بیان کند این ترجیح، متأثر از دیدگاه شهید صدر دربارة وظیفه و هدف علم اقتصاد است. در این مقاله، این دیدگاه بررسی و در پایان، راه دیگری برای شکل گیری علم اقتصاد اسلامی ارائه میشود.
آسیب شناسی موضوع علوم انسانی در کشور
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم انسانی روش شناسی علوم انسانی و طبیعی روش شناسی های حوزه علوم انسانی در مقایسه با دیگر منابع تولید داده
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی اسلامی سازی علوم انسانی
- حوزههای تخصصی علوم انسانی بومی سازی علوم انسانی جایگاه نظریه و روش در بومی سازی و اسلامی سازی علوم انسانی
جستاری در مبانی معرفتی «علم العمران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بحث درباره «اسلامی کردن» علوم انسانی به یکی از چالش برانگیزترین مباحث در آموزش عالی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است؛ به نحوی که در حال حاضر، گسترش این رشته ها منوط به پاسخ به «چیستی» و «چگونگی» «علوم انسانی اسلامی» است. نظر به اینکه یکی از رویکردهای کلیدی برای ورود به چنین گفتمانی تبیین مبانی معرفتی چنین رویکردی می باشد. مقاله پیش رو در پی آن است که با واکاوی مبانی معرفتی در یک نمونه الگویی اولیه(Archetype) و منحصر به فرد؛ یعنی «علم العمران» راهی را برای ورود به این گفتمان باز کند. پرداختن به مبانی معرفتی یک «علم انسانی» از منظر یک عالم مسلمان کلاسیک، می تواند در این زمینه راهگشا باشد. این مقاله با مراجعه مستقیم به کتاب العبر و با استفاده از تفسیر درون متنی آن نشان می دهد که ابن خلدون توانسته است به عنوان یک عالم مسلمان مبانی معرفتی «علمی» در حوزه علوم انسانی را پایه ریزی کند که می تواند مبنایی برای گفتمان «علوم انسانی اسلامی» باشد.