فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۹۹۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۵
27-52
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش آگاهی سیال به مادران بر بهبود روابط والد فرزند با همایندی خودکارآمدی در فرزندان انجام شد. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان سال اول مقطع متوسطه شهرستان بهارستان در سال تحصیلی 94-93 به همراه مادران شان تشکیل می دادند. به روش نمونه گیری خوشه ای همراه با مصاحبه، تعداد 24 نفر از دانش آموزان به همراه مادران شان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه (12 نفره) آزمایشی و گواه تقسیم شدند. ابزار این پژوهش پرسش نامه های تعارضات والد فرزند اشتراوس (2002) (فرم مادر و فرم فرزند) و خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982) بود. آموزش آگاهی سیال روی مادران گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هفتگی 120 دقیقه ای اجرا شد. در این تحقیق از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 90 روزه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز از طریق آزمون تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس صورت گرفت. نتایج نشان داد که آموزش آگاهی سیال به مادران موجب بهبود روابط والد فرزند و ابعاد آن (افزایش مهارت استدلال و کاهش پرخاشگری کلامی و فیزیکی) بین مادران و پسران می گردد. هم چنین نتایج نشان داد که بهبود روابطی که نتیجه آموزش آگاهی سیال بود خودکارآمدی فرزندان را افزایش داد.
نقش و جایگاه اینترنت در زندگی دانش آموزان؛ فرصت ها و تنگناها
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تحت عنوان »نقش و جایگاه اینترنت در زندگی دانش آموزان، فرصت ها و تنگناها« می باشد. چرا که با گسترش فناوری های مختلف از جمله فناوری اطلاعات و اینترنت، بحث هایی در مورد نقش و آثار آنها در زندگی انسان به وجود آمده است. از جمله کاربران اینترنت، نوجوانان و دانش آموزان می باشند. هدف این پژوهش بررسی تجارب و روایت های دانش آموزان از فضای مجازی و نقش و جایگاه اینترنت در زندگی روزانه آنان است. برای این منظور از روش مطالعه کیفی و مصاحبه های نیمه ساختار یافته به روش اپیزودیک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد دانش آموزان استفاده های درست و نادرستی از اینترنت دارند و خودشان معتقدند که اینترنت فرصت ها و تنگناهایی برای آنها فراهم کرده است. از دیدگاه دانش آموزان؛ به روز شدن، ارتباط با جهان، آزادی بیشتر و یافتن پاسخ سوالات مختلف از جمله سوالات اعتقادی، انجام انواع بازی ها، دانلود آهنگ و نرم افزارها از فرصت های مهمی است که اینترنت برای آنها فراهم کرده است. از طرفی اعتیاد به اینترنت، درگیر شدن در برخی مسائل غیراخلاقی، بی رنگ شدن تعهد و مسئولیت ناشی از گمنامی و کاهش ارتباط با خانواده از جمله تنگناهایی است که اینترنت موجب شده است. آگاهی دادن دانش آموزان از شرایط فضای مجازی، افزایش قدرت نقد دانش آموزان، داشتن معیارهای مشخص و دقیق برای شناخت مطالب و سایت های معتبر و غیرمعتبر، ارتباط صمیمی با دانش آموزان از طرف معلمان و والدین از جمله موارد پیشنهادی این پژوهش برای کاهش آسیب های اینترنت و هدایت بهتر دانش آموزان برای استفاده مناسب از اینترنت می باشد.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر بی رغبتی جوانان شهری به ازدواج (مورد مطالعه: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی مهم ترین عوامل اجتماعی مؤثر بر روابط پیش از ازدواج است که منجر به کاهش رغبت جوانان به ازدواج است. پژوهش حاضر مبتنی بر رهیافت کمیت گرا و روش پیمایش است. جامعه ی آماری این تحقیق، شامل تمامی افراد در محدوده ی سنی 20 تا 24 سال 45-49 ساله ی ساکن شهر تهران هستند و حجم نمونه برمبنای فرمول کوکران 384 مشخص گردید. بنابراین تعداد 384 پرسشنامه به شیوه ی نمونه گیری تصادفی خوشه ای توزیع شده است. مدل نظری این تحقیق تلفیقی از رویکرد نظری اینگلهارت، عادت واره و میدان بوردیو، فضاهای ارتباطی هابرماس، کاشت باور گربنر و رویکرد نوگرایانه ی گیدنز و اولریش بک است. فرضیه های این تحقیق عبارتند از اینکه بین متغیرهای مستقل پژوهش: نگرش مادی فرد، نگرش برابری جنسیتی، نگرش خانواده ی فرد به روابط پیش از ازدواج، نگرش دوستان فرد به روابط پیش از ازدواج، میزان فردگرایی، میزان تجددگرایی، میزان بی اعتمادی اجتماعی، میزان پایبندی به اعتقادات و ارزش های مذهبی، میزان حضور در فضاهای مجازی، میزان ارتباط با جنس مخالف در فضای مجازی، میزان کاربرد رسانه های جمعی و بی رغبتی جوانان به ازدواج متغیر وابسته ی پژوهش رابطه وجود دارد. به این ترتیب پژوهش حاضر ده فرضیه دارد که بر مبنای یافته های توصیفی و استنباطی متغیرهای فوق قادر به تبیین54 درصد از واریانس متغیر بی رغبتی به ازدواج می باشند.
چگونگی تأثیرگذاری تحصیلات زنان بر تأخیر در فرزندآوری : نتایج یک مطالعه کیفی در بین دانشجویان دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سؤال اساسی مقاله این است که چگونه تحصیلات، زمان فرزندآوری زنان ایرانی را تحت تأثیر قرار می دهد. داده های مورد نیاز برای این مطالعه با رویکردی کیفی و به کارگیری مصاحبه عمیق با 25 دانشجوی زن ازدواج کرده در شهر تهران در سال 1393 جمع آوری شد. یافته های مطالعه نشان می دهد: زنان دانشجو به دلیل صرف زمان طولانی از وقت برای فعالیت های آموزشی و تحقیقی، مشکلات انجام همزمان نقش دانشجویی و مادری و مسائل مالی و اقتصادی که در ابتدای ازدواج با آنها مواجه هستند، فرزندآوری را با تأخیر آغاز می کنند. تحصیلات، دانش و توانمندی زنان در زمینه تنظیم باروری و به کارگیری روش های مؤثرتر را ارتقا بخشیده است. همچنین تأخیر در فرزندآوری با این حقیقت مرتبط است که زنان با تحصیلات بالاتر، قدرت تصمیم گیری بالاتری درون خانواده در مورد زمان فرزندآوری، فاصله موالید و تعداد فرزندان دارند.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسیتأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز انجام گرفته است. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود و جامعه آماری مورد بررسی آن را زنان همسر جانبازان 25 تا 50 درصد شهر اسلام آباد غرب بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن همسر جانباز بود که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارش شدند و به پرسش نامه های پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه)، دلزدگی زناشویی پاینز و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند.گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه هر هفته یک جلسه، مورد آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و در مورد گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای آموزش مهارت های زندگی از لحاظ رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان تفاوتی معنادار وجود دارد. مقدار دلزدگی زناشویی، رضایت زناشویی و سلامت روان گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به گونه ای معنادار به ترتیب کاهش و افزایش یافت. آموزش مهارت های زندگی بر کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز موثر بود.
اثربخشی آموزش تقویت مقابله زوجی بر مقابله زوجی، سبک های حل تعارض، گفتگوی غیر مؤثر و امنیت صمیمانه در زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی آموزش تقویت مقابله زوجی بر مقابله زوجی، سبک های حل تعارض، گفتگوی غیر مؤثر و امنیت صمیمانه در زوج ها بود. روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه آزمایش و کنترل و جامعه آماری زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 1393 هستند که از بین آنها به روش نمونه گیری داوطلب- دردسترس و با استفاده از مصاحبه و ملاک های ورود و خروج 30 زوج انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15 زوج) و کنترل (15 زوج) جای گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه ی مقابله ی زوجی بودنمن، پرسشنامه سبک حل تعارض، پرسشنامه ی گفتگوی غیرموثر کوردک و پرسشنامه تجدید نظر شده امنیت صمیمانه کوردووا. داده ها با استفاده از بررسی میانگین ها و روش تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده می توان به این نتیجه دست یافت که آموزش تقویت مقابله زوجی توانسته است بر متغیرهای مقابله زوجی، سبک های حل تعارض، گفتگوی غیر مؤثر و امنیت صمیمانه در زوج های شرکت کننده اثر داشته باشد.
پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس مولفه های ارتباطی خانواده مبدأ در زنان مطلقه و غیر مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی تحمل پریشانی بر اساس مولفه های ارتباطی خانواده مبدا در زنان مطلقه و غیرمطلقه بود. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش همه زنان مطلقه و غیرمطلقه شهر تهران در سال 1395 بودند. نمونه شامل 300 زن (150زن مطلقه و 150 زن غیرمطلقه) بود که به روش نمونه گیری تصادفی از بین مراجعان به مراکز قضایی خانواده و خانه سلامت شهدای صادقیه منطقه 3 تهران انتخاب شدند. برای گرد آوری داده ها از مقیاس خانواده اصلی (هاوستات و همکاران،1985) و پرسش نامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر،2005) استفاده شد. داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل گردید. نتایج نشان دادند که زنان غیر مطلقه از نظر ابعاد الگوهای ارتباطی و تحمل پریشانی وضعیتی بهتر را برای خود گزارش کردند و رضایت خاطر بیش تری داشتند و زنان مطلقه نسبت به زنان غیر مطلقه از الگوهای ارتباطی آشفته تر و از نظر تحمل پریشانی در سطح پایین تری بودند.
آسیب های ناشی از عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی در میان نوجوانان و جوانان شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون شبکه های اجتماعی و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آنها، مطالعه در خصوص این رسانه ها را حایز اهمیت و ضرورت کرده است، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، بررسی آسیب های ناشی از عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی در میان نوجوانان و جوانان شهر اردبیل بوده است. جامعه آماری پژوهش را نوجوانان و جوانان 15 تا 30 ساله اردبیل تشکیل می دهند که از میان آنها 380 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و با روش پیمایشی مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان داد که بین میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی با افت تحصیلی، اعتیاد اینترنتی، بحران هویت، به خطر افتادن سلامت جسمی، گوشه گیری و نداشتن تمرکز، همبستگی مستقیم وجود دارد به این معنا که هر اندازه میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی بیشتر باشد، این عوارض افزایش بیشتری می یابد. همچنین بین میزان عضویت و فعالیت نوجوانان و جوانان در شبکه های اجتماعی با عواطف خانوادگی و ارتباطات واقعی کاربران همبستگی معکوس وجود دارد؛ به این معنا که هر چه میزان عضویت و فعالیت در شبکه های اجتماعی بیشتر باشد، میزان عواطف خانوادگی و ارتباطات واقعی آنان کمتر خواهد شد.
مطالعه رابطه بین تعارضات خانوادگی و عزت نفس نوجوانان (مورد مطالعه: دانش آموزان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزّت نفس یکی از مهم ترین مبانی شکل گیری شخصیت هر انسان است. خانواده محیطی است که در آن احساس اساسی ما از «خود» بر اثر تعامل صمیمانه با یک دیگر، به ویژه والدین شکل می گیرد. از این رو، مطالعه حاضر به برّرسی رابطه تعارضات خانوادگی و عزّت نفس نوجوانان پرداخته است. پس از مرور دیدگاه های نظری پیرامون عزّت نفس، با توجّه به تعارضات والدینی، چهارچوبی نظری بر مبنای نظریه کنش متقابل تدوین شد. براساس چهارچوب نظری تحقیق، شش فرضیه را استنتاج و آن ها را آزمون کردیم. در این مطالعه، از روش تحقیق پیمایش استفاده شد. نمونه مورد مطالعه در این تحقیق شامل ۶۰۰ دانش آموز دختر و پسر دبیرستان های شهر شیراز بوده که به شیوه تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. تمام شش فرضیه تحقیق تأیید شده اند و نتایج نشان داده اند که سطح تحصیلات والدین، طبقه اجتماعی و تعارضات والدین با یک دیگر با عزّت نفس نوجوانان رابطه داشته است. در نهایت، مدل تحقیق توانست نزدیک به ۱/۲۴ درصد تغییرات متغیّر وابسته را تبیین کند.
بازنمایی معنایی طلاق توافقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۶
287-304
حوزههای تخصصی:
این مقاله به شیوه استقرایی و کیفی و با استفاده از روش مردم نگاری به مطالعه طلاق توافقی در بستر اندیشه و نگرش زنان متقاضی این نوع طلاق، پرداخته است. بر اساس روش نمونه گیری کیفی هدفمند با 30 نفر از زنانی که برای طلاق توافقی به دادگاه خانواده شهرستان کرج مراجعه نموده بودند، مصاحبه عمیق انجام یافت. یافته های به دست آمده شامل شش مقوله عمده به شرح ذیل است: بازاندیشی در نقش مرد به عنوان نان آور خانواده، روابط جنسی نامطلوب، درگیری عاطفی، اختلافات فرهنگی اجتماعی، فشار هنجاری اطرافیان و اختلالات شخصیتی و رفتاری. مقوله هسته محوری این بررسی «جهت گیری زنان نسبت به طلاق توافقی» است که سایر مقولات عمده را در بر می گیرد و خود می تواند در تغییر و جهت دهی معنایی طلاق توافقی نزد زنان مؤثر واقع شود. با توجه به نتایج تحقیق، لفظ توافق در این گونه طلاق ها قابل تأمل است، زیرا تأمل در شرایط منجر به طلاق توافقی و کمی سازی مقولات، حاکی از آن بود که در نزدیک به %32 طلاق های توافقی، واژه توافق برازنده نیست، زیرا زن کاملاً با اجبار و از روی استیصال، اجبار و تهدید تن به آن داده است.
بررسی جنبه های مختلف طلاق در جامعه
حوزههای تخصصی:
ناباروری به مثابه مسئله ای اجتماعی-فرهنگی: تجربه زیسته زنان نابارور در جست و جوی درمان در قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ناباروری در ایران، با توجه به برساخت اجتماعی- فرهنگی خاص آن، بعد عمیق تری به خود گرفته است. ناباروری در زمره مسائلی است که به نحوی آثار و پیامدهای چندجانبه ای برای همسران درگیر به همراه دارد. دانش پزشکی برای درمان ناباروری روش های متنوعی را پیشنهاد می کند که ازجمله این روش ها می توان به واگذاری جنین، رحم جایگزین و لقاح آزمایشگاهی اشاره کرد. استفاده از این روش ها علاوه بر اینکه می تواند در کمک به باروری همسران مؤثر باشد، آثار و دلالت های مثبت و منفی متنوعی بر زندگی افراد نابارور دارد. به لحاظ روش شناختی، در این مطالعه از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری (IPA) استفاده شده است. داده ها با مشارکت 25 زن درگیر با ناباروری و ازطریق مصاحبه عمیق و پدیدارشناختی زنان مراجعه کننده به یک مرکز درمان ناباروری در قزوین با رعایت حداکثر واریانس اجتماعی- فرهنگی و دموگرافیک مشارکت کنندگان به دست آمده است. این مطالعه با هدف تجربه زیسته زنان نابارور در راه درمان انجام شده است. در این مطالعه دوازده درون مایه اصلی و چندین درون مایه فرعی استخراج شد که براساس آنها، مفاهیم اصلی این مطالعه به دستآمد. نتایج نشان می دهد که یکی از مهم ترین عوامل ایجادکننده پریشانی های روانی و پیامدهای اجتماعی، ناشی از فشار اجتماعی اطرافیان مهم است که آثار مخربی بر آسایش روانی زوج های نابارور دارد. این زنان، در طول فرآیند درمان، پیوستاری از امید و ناامیدی را تجربه می کنند و در این مسیر از استراتژی مواجهه و راهکارهای متنوعی بهره می گیرند.
بررسی تأثیر مقدار دخالت اطرافیان و طرفداری از خانواده پدری بر مقدار دلسردی از زندگی با همسر: مورد مطالعه زوجین شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش «تعیین تأثیر مقدار دخالت اطرافیان و طرفداری از خانواده پدری بر مقدار دلسردی از زندگی با همسر: در بین زوجین شهر تبریز» می باشد. روش پژوهش پیمایش و ابزار گرد آوری داده ها، پرسش نامه بوده و اعتبار گویه ها از روش اعتبار سازه ای و تحلیل عامل که بالاتر از 7/ بود، بدست آمد. پایایی ابزار نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 8/ بود. جامعه آماری پژوهش زوجین شهر تبریز و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 381 نفر می باشد و نمونه گیری به صورت خوشه ای تصادفی می باشد. با استفاده از ضریب رگرسیون رابطه علی بین متغیرها بررسی شد و متغیر دخالت اطرافیان و مقدار طرفداری از خانواده پدری بر متغیر مقدار دلسردی از زندگی با همسر تأثیر دارد و سهم مقدار طرفداری از خانواده پدری در تبیین دلسردی از زندگی با همسر بیش تر است. هم چنین، با استفاده از نرم افزار اموس، مدل معادله های ساختاری ترسیم شد و یافته ها نشان دادند که مدل پژوهش از برازش عالی برخوردار است.
بررسی همسان همسری در بین زوجین تهرانی و تأثیر آن بر رضایت مندی از زندگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی همسان همسری در بین زوجین تهرانی (ساکن در مناطق 3و20) و تأثیر آن بر رضایت مندی از زندگی زناشویی است. ﭼﺎرﭼﻮب ﻧﻈﺮی پژوهش از ﻧﻈﺮﯾه ﻫﻤﺴﺎنﻫﻤﺴﺮی ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه و ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی آن گزاره نویسی و ﻓﺮﺿﯿه ها أخذ شده است. روش مورد استفاده پیمایش و ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته است که با تعیین حجم نمونه 400 نفری با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران و با شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، داده ها و داده های لازم گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که 8/32 درصد از پاسخگویان همسانی سنی و 8/82 درصد همسانی قومیتی داشته اند. 3/41 درصد از پاسخگویان رشته تحصیلی همانند، 5/15 درصدشغلی همانند و 3/36 درصد سطح درآمدی همانند سطح درآمد همسر خود داشته اند و هم چنین، 8/52 درصد از پاسخگویان سطح تحصیلاتی دقیقا همانند سطح تحصیلات همسر خود داشته اند و اگر سطوح تحصیلی نزدیک به هم را نیز همسان تحصیل در نظر بگیریم، آنگاه 8/80 درصد از زوجین، همسان تحصیل بوده اند. نتایج حاکی از این است که رابطه بین متغیرهای همسانی سن، تحصیل، شغل و سطح درآمد با رضایت از زندگی زناشویی معنادار است، اما وجود رابطه معنادار بین متغیرهای همسانی قومیتی و همسانی رشته تحصیلی با رضایت مندی زناشویی تأیید نشد. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان داد که متغیرهای همسان همسری در کنار هم توانسته اند 7/21 درصد تغییرات رضایت زناشویی را تبیین کنند. بر اساس نتایج مشاهده شده، متغیرهای همسانی سنی، همسانی تحصیلی و همسانی سطح درآمد تأثیرگذاری بیش تری نسبت به سایر متغیرهای همسان همسری بررضایت مندی زناشویی داشته اند.
بررسی تعاملات، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی؛ تحلیل روند مبتنی بر سن و طول مدت ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف تحلیل روند تغییرات در تعاملات، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی بر اساس سن ازدواج و طول مدت ازدواج زنان و مردان متأهل شهر قزوین صورت گرفته است. روش پژوهش از نوع توصیفی و تحلیل روند است. روش نمونه گیری، داوطلبانه است و 302 نفر (151 زن و 151 مرد)، از پنج نقطه شهر قزوین انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، پرسشنامه سبکهای حل تعارض کردک (CRSI)، مقیاس کیفیت زناشویی فرم بازنگری شده (RDAS) و مقیاس تعامل رابطه انجمن تگزاس (TTRIS) مورد استفاده قرار گرفت. نتایج تحلیل روند نشان داد که روند خطی معناداری بین زنان و مردان متأهل از حیث طول مدت ازدواج در متغیرهای ابعاد تعامل (بجز بعد نظریات سازنده ایگو در گروه 5-1 سال)، سبکهای حل تعارض و کیفیت زناشویی مشاهده نشد. نتایج هم چنین نشان داد روند خطی معناداری بین گروه با سن ازدواج 19- 12 سال با دیگر گروه های ازدواج کرده بین سنین 30-20 و 40-30 سال در عوامل سبکهای حل تعارض و روند غیرخطی معناداری در ابعاد تعاملات زناشویی مشاهده می شود. شیوه تعاملات و حل تعارضات بین زوجین به عنوان عوامل پیش بین و مؤثر بر کیفیت زناشویی در گذر زمان دستخوش تغییرات و تحولات می شود و افرادی که در سنین مختلف به ازدواج اقدام می کنند از چنین تحولات و تغییراتی در متغیرهای مربوط به کیفیت زناشویی برکنار نیستند. توجه به چنین تحولاتی می تواند آمادگی لازم را برای رویارویی با وضعیت جدید در زوجین فراهم سازد.
سنخ بندی گرایش به ازدواج در بین دختران مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق سنخ شناسی گرایش به ازدواج بین دختران است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی، با رویکرد نظریه پردازی داده محور (نظریه مبنایی) و به کارگیری تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و تعاملی انجام گرفته است. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بوده که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری، با 53 نفر از دانشجویانی که مجرد بودند، مصاحبه شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در جامعه مورد مطالعه، هفت سنخ گرایش به ازدواج وجود دارد که شامل: گرایش محاط شده، گرایش سلسله مراتبی، گرایش خودپیروی عقلانی، گرایش خودپیروی عاطفی، گرایش برابرنگر، گرایش سیال و گرایش ضد ازدواج هستند. بر این اساس، دو سنخ گرایش محاط شده و سلسله مراتبی متاثر از گفتمان پیشامدرن و دارای ویژگی هایی چون پذیرش اقتدار مردسالار، تابعیت زنان و پذیرش الزام مذهبی و فرهنگی به ازدواج هستند. همچنین سنخ گرایشِ خودپیروی عاطفی (دارای ویژگی هایی چون رابطه محوری، عشق محوری و لذت گرایی) و برابرنگر (برابری در حقوق، آزادی در تعاملات، حق گزینش فردی و برابری جنسی) نیز متأثر از گفتمان مدرن است. در نهایت گرایش های خودپیروی عقلانی، سیال و ضد ازدواج نیز متاثر از گفتمان پسامدرن، دارای ویژگی هایی چون فردگرایی، عقلانیتِ سیال، شکنندگی، آزادی، عدم تعهد و تکثرگرایی هستند.
بررسی نقش بیگانگی اجتماعی در وندالیسم در بین دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل پیچیده و نگران کننده که توجه بسیاری از محققین، جامعه شناسان، جرم شناسان، روانشناسان و متخصصین امور را به خود معطوف داشته است، موضوع بزهکاری نوجوانان است. یکی از انواع بزهکاری نوجوانان وندالیسم است. به همین سبب هدف پژوهش حاضر تعیین نقش بیگانگی اجتماعی در وندالیسم در بین دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه شهر یزد است. روش مورد استفاده در این تحقیق، از نوع پیمایشی می باشد؛ داده ها با ابزار پرسشنامه و با استفاده از نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای به طور ترکیبی و از 635 نفر از دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستان شهر یزد گردآوری شده است. اعتبار ابزار به صورت صوری و همچنین تحلیل عامل محرز شده و برای سنجش پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. داده ها به کمک نرم افزارهای آماری SPSS و اموس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان داد بیگانگی اجتماعی و ابعاد آن در وندالیسم و ابعاد آن تأثیر مستقیم و معناداری داشت. به عبارت دیگر با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، میزان وندالیسم نیز افزایش می یابد. یافته های پژوهش حاضر با نظریه سیمن در مورد نقش بیگانگی اجتماعی در وندالیسم هماهنگی دارد.