فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۳۸۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه، امنیت یکی از نیازهای اساسی اجتماعات انسانی بوده و در برنامه ریزی شهری به مقوله ی امنیت زنان در فضاهای شهری توجه ویژه ای می شود. این تحقیق با هدف بررسی احساس امنیت زنان و عوامل اجتماعی و کالبدی مرتبط با آن در پارک ائل گلی تبریز انجام شده و در آن نمونه ی 277 نفری از زنان بالای 15 سال مصاحبه شدند. یافته های تحقیق نشان داد که بین عوامل فرم فضا، اطلاعات محیطی گمراه کننده، نور، آلودگی محیطی، میزان دسترسی به خدمات حمل و نقل عمومی، کیفیت فعالیت ها و کاربری زمین پیرامون پارک و عوامل اجتماعی استفاده کنندگان از قبیل سن، شغل، تحصیلات با میزان احساس امنیت زنان رابطه وجود دارد. همچنین عامل نور بیشترین تأثیر و عامل فعالیت ها و کاربری زمین کمترین تأثیر را در احساس امنیت زنان دارد. دیگر اینکه بین فرم فضا، وجود اطلاعات محیطی گمراه کننده، نور، آلودگی محیطی، میزان دسترسی به خدمات حمل و نقل عمومی و کیفیت فعالیت ها و کاربری زمین و احساس امنیت زنان همبستگی معنی داری در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. تغییر در طرح فضاهای مسکونی و تجاری و فضاهای عمومی و ایجاد محیط های قابل پیشگیری از جرم، نیازمند مدیریت، طراحی یا دست کاری محیط برای ایجاد یک سیستم روشمند است. این امر مستلزم آن است که برنامه ریزان و طراحان شهری در خلق فضاهای مناسب، که امکان بروز و حضور همه ی گروه ها و ایجاد شهر سالم را به وجود می آورد، بکوشند.
احساس امنیت شهروندان در پارک های شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: احساس امنیت یکی از ابعاد اساسی مفهوم امنیت در معنای کلی آن است. هدف پژوهش، بررسی وضعیت احساس امنیت شهروندان در پارکهای شهر اصفهان است. مسئله اساسی تحقیق، احساس ناامنی شهروندان در فضاهای شهری و به ویژه پارکهاست که امروزه به دغدغه بزرگی برای برنامه ریزان و مدیران شهری تبدیل شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ روش، پیمایشی بوده و ابزار تحقیق، پرسشنامة محقق ساخته ای است که میزان روایی آن از طریق روایی صوری و ضریب پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ با مقدار78/0 تأیید شده است. جامعة آماری تحقیق شامل کلیه ساکنان مناطق چهارده گانة شهر اصفهان است و تعداد حجم نمونه 504 پرسشنامه بوده که در چهارده پارک شهر اصفهان توزیع و تکمیل شده است. یافته ها و نتایج: متغیرهای کنترل رسمی و غیر رسمی با احساس امنیت دارای رابطه معنادار و مثبت و متغیرهای بی نظمی اجتماعی و محیطی با احساس امنیت رابطه معنادار و معکوسی دارند. از مجموع 14 پارک مورد مطالعه؛ در 5/28 درصد آنها شهروندان دارای احساس امنیت کم، در 43 درصد متوسط و در 5/28 درصد آنها شهروندان دارای احساس امنیت زیاد بوده اند. از مقایسه احساس امنیت در پارک ها نتیجه می شود که بیشترین احساس امنیت متعلق به پارک های پروین، باقوش خانه و غدیر و کمترین میزان احساس امنیت متعلق به پارک های امام رضا(ع)، صفه و رجایی می باشد. به عبارت دیگر می توان گفت که پارک هایی که در مرکز شهر قرار دارند، دارای امنیت بیشتری در مقایسه با سایر پارک ها هستند. بر اساس تحلیل رگرسیونی معیارهای 4گانه بیشترین تأثیر مستقیم در دست یابی به احساس امنیت شهروندان در پارکهای شهر اصفهان مربوط به متغیر کنترل غیر رسمی و در مراتب بعدی متغیرهای بی نظمی های محیطی و کنترل رسمی می باشند.
بررسی عوامل مؤثر بر نگرش بهره برداران نسبت به فعالیت آبخیزداری : مطالعه موردی حوزه آبخیز کلستان استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه حاضر، با توجه به اثرات اجتماعی و اقتصادی فعالیت های آبخیزداری، نگرش بهره برداران و عوامل مؤثر بر آن در حوزه آبخیز کلستان در استان فارس بررسی شد . جامعه آماری شامل 382 خانوار بهره بردار در روستای کلستان بود که از آن میان، تعداد 97 خانوار به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شدند . عوامل مؤثر بر نگرش بهره برداران با استفاده از مدل اقتصاد سنجی لاجیت بر آورد شد . نتایج نشان داد که افزایش بازدهی زراعی، کاهش خسارت سیل به راه ها، افزایش آب دهی چشمه ها و افزایش درآمد بهره برداران بر نگرش بهره برداران نسبت به فعالیت آبخیزداری اثر مثبت و معنی دار دارند. محاسبه اثرات نهایی متغیرها نشان داد که با یک درصد افزایش در بازدهی زراعی، کاهش خسارت سیل به راه ها، آب دهی چشمه ها و درآمد بهره بردار، احتمال نگرش مثبت نسبت به فعالیت های آبخیزداری، به ترتیب، 46 ، 36 ، 33 ، و 29 درصد افزایش می یابد .
بررسی عوامل جامعه شناختی موثر بر میزان شادمانی با تکیه بر احساس امنیت اجتماعی (مورد مطالعه: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه پیشرفت هر جامعه در گرو استفاده بهینه از نیروی انسانی آن جامعه است و یکی از مهمترین اصول در حوزه مدیریت شهری توجه به مقوله شادی و نشاط شهروندان است.هدف پژوهش حاضر بررسی میزان شادمانی و عوامل جامعه شناختی (احساس امنیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، هویت اجتماعی و آنومی اجتماعی) مؤثر بر آن در بین افراد بالای 18 سال در شهر کرمان می باشد. روش پژوهش با توجه به ماهیت متغیرها و روابط بین آنها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه افراد بالای 18 سال در شهر کرمان، 508984 بودند که از این تعداد384 نفر براساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند برای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش از آزمون شادمانی آکسفورد پایایی (917/0) و پرسشنامه محقق ساخته پایایی( 876/0) استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: میانگین شادمانی افراد بالای 18 سال شهر کرمان، در سطح متوسط است و براساس نتایج رگرسیون، متغیرهای وارد شده به مدل رگرسیونی (احساس امنیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی، هویت اجتماعی، سن و درآمد) 39 درصد از واریانس متغیر شادمانی افراد را تبیین کردند و از بین متغیرهای مستقل، متغیر احساس امنیت اجتماعی، بیشترین نقش را در تبیین شادمانی افراد داشت و سایر متغیرها با اینکه به صورت مستقیم و غیر مستقیم بر شادمانی تأثیر گذار بودند ولی به صورت پیچیده ای در تعامل با متغیر احساس امنیت اجتماعی قرار داشتند.
بررسی شهر دوستدار کودک واحساس شادی کودکان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق درحوزه شهرهای دوستدارکودک، به طور خاص در اروپا، از سال 1980 مورد توجه قرارگرفته که با هدف ایجاد فرصتی برای کودکان در راستای شکل دادن و یا تغییر محیط پیرامون آن ها بوده است. مسأله اساسی تحقیق حاضر بررسی مفهوم شهردوستدار کودک و ارتباط آن با احساس شادی و نشاط آن ها است. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری، کودکان 9 الی 12 سال شهر مشهد بوده است و نمونه ای با حجم 250 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به تصادف و با دقت احتمالی مطلوب (d=0.05) و ضریب اطمینان 0.95 انتخاب شده است. ابزار سنجش متغیر مستقل تحقیق، محقق ساخته و برای متغیر وابسته تحقیق از پرسش نامه استاندارد شده آکسفورد استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد 50 درصد از کودکان از فضای شهر مشهد رضایت داشته و آن را مورد پسند خود دانسته اند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان می دهد که (0.36) از تغییرات موجود در احساس شادی کودکان، تابع متغیرهای مستقل است. این متغیرها که به ترتیب، بیشترین تأثیرگذاری را بر احساس شادی کودکان داشته اند؛ عبارت اند از: متغیرهای مشارکت اجتماعی کودکان 0.41 درصد، احساس تعلق به شهر مشهد 0.24درصد، متغیر احساس امنیت 0.11 درصد و برخورداری از خدمات و امکانات شهری 0.12 درصد. در این مدل مشارکت اجتماعی کودک، احساس تعلق به شهر مشهد، متغیر احساس امنیت، برخورداری از امکانات و خدمات شهری، احساس شادی را تقویت می کند.
تفکیک جنسیتی در فضای شهری: مطالعه بوستان بهشت مادران تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با این پیش فرض آغاز شده است که فضا همواره امری آمیخته با قدرت است. بر این اساس سعی شده است جایگاه پارک های تک جنسیتی و به طور مشخص بوستان بهشت مادران را در روابط قدرت مطالعه نماییم. معمولاً در این رابطه دو دیدگاه وجود دارد. برخی چنین پروژه هایی را در جهت رفع تبعیض های جنسیتی می دانند و برخی دیگر بالعکس آن را در جهت بازتولید سلطه جنسیتی ارزیابی می نمایند. نویسندگان مقالة پیش رو قصد دارند با استفاده از نگرش های نظری افرادی چون هانری لوفور و میشل فوکو از دوگانه فوق در تفسیر چنین فضاهایی فراتر بروند تا بتوانند پیچیدگی های میدان تحقیق را در حد توان توضیح دهند. برای این که بحث صرفاً در سطح نظری باقی نماند با 35 نفر از مسئولان، کاربران و مرتبطان بوستان بهشت مادران مصاحبه نیمه ساختار یافته به عمل آمد. نقطه تمرکز این مصاحبه ها پیامدهای اجتماعی و سیاسی فضا است. بر اساس چگونگی فهم همین پیامدها کاربران و مرتبطان به چهار تیپ و هر تیپ نیز خود به دو گروه تقسیم شد. سپس با توجه به مفاهیم نظری، نحوه مواجهه تمامی گروه های احصا شده با فضای بوستان مورد تفسیر قرار گرفت. یافته های تحقیق حاضر نشان می دهند که دو گانه فوق الذکر به هیچ عنوان تحلیل درستی از فضای پارک های تک جنسیتی ارائه نمی دهد. بنابراین می توانیم نتیجه بگیریم که سلطه بر زنان یا حمایت از آن ها یا به طور کلی هرگونه بحث هویتی کمکی به فهم روابط قدرت موجود در چنین فضاهایی نمی کند و باید معنای این نوع از قدرت را در جایی دیگر جست و آن جایی نیست جز کنترل، رؤیت پذیری و به هنجارسازی بدن ها که از طریق تفکیک بر اساس ویژگی های از پیش تعیین شده اعمال می گردد.
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در مناطق روستایی ایران (مطالعه موردی: مناطق روستایی شهرستان همدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی، به نوعی بیان گر وضعیت افراد ساکن در یک کشور یا منطقه است. هدف تحقیق حاضر تعیین ارتباط بین سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی در میان روستاییان است. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از شاخه پیمایشی است. جامعه آماری همه مناطق روستایی شهرستان همدان است. یافته های این تحقیق نشان می دهد بیشتر پاسخگویان دارای کیفیت زندگی متوسطی هستند. حدود 4/13 درصد نیز دارای کیفیت زندگی پایین، حدود 1/15 درصد هم دارای کیفیت زندگی بالایی هستند. همچنین حدود 50 درصد افراد سرمایه اجتماعی متوسط و بالا داشته و 45 درصد دارای سرمایه اجتماعی متوسط و پایین هستند. نتایج نشان می دهد که با بالا رفتن سطح سرمایه اجتماعی، میزان کیفیت زندگی ذهنی به نسبت متوسطی بالا می رود. از طرف دیگر، یافته ها نشان داد که سرمایه اجتماعی در تبیین متغیر کیفیت زندگی بیش از درآمد و تحصیلات دارای اهمیت است. در بررسی رابطه متغیرهای مستقل با دو نوع کیفیت زندگی عینی و ذهنی روشن گردید که پایگاه اقتصادی (درآمد و ثروت) بیش از دیگر متغیرها بر کیفیت زندگی عینی افراد مؤثّر است، درحالی که سرمایه اجتماعی بیش از دیگر متغیرها می تواند کیفیت زندگی ذهنی افراد را بهبود دهد.
بررسی عوامل مؤثر بر جلب مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری (مورد مطالعه: شهربندرعباس)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مشارکت به عنوان اساسی ترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه به ویژه توسعه شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. مشارکت شهروندان در امور شهر ضرورتی است که منجر به توسعه پایدار شهری می شود. برنامه ریزان شهری تلاش می کنند در تصمیم گیری های شهری از نظرهای شهروندان آگاه شده و با همکاری آنان، برنامه های خودرا عملی کنند. چرا که آنان معتقدند مشارکت شهروندان را مسئولیت پذیر بار آورده و به فرآیندهای تصمیم گیری مشروعیت می بخشد. لذا پژوهش حاضر در راستای نیل به این هدف سعی بر مطالعه عوامل مؤثردر جلب مشارکت شهروندان بندرعباس در تحقق توسعه پایدار شهری داشته است. روش تحقیق پیمایشی بوده و از ﺗکﻨیک ﭘﺮﺳشﻧﺎﻣﺔ ﻣﺤﻘﻖ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه است. جامعه آماری پژوهش حاضردر برگیرنده همه ساکنان شهر بندرعباس است، که از این تعداد 384 نفر براساس فرمول کوکران کمی و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای بررسی رابطه متغیرهای پیش بین بر جلب مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری، از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل واریانس یکطرفه، رگرسیون چند گانه استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین احساس تعلق اجتماعی، رضایت شهروندان، اعتماد نهادی، رسانه های ارتباط جمعی وجلب مشارکت شهروندان در توسعه پایدار شهری رابطه معناداری وجود دارد.
شناسایی و تبیین عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی (مطالعه موردی: شهرستان رستم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن و اقتصاد توانمندسازی زنان
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای جمعیت
- حوزههای تخصصی جغرافیا جغرافیای انسانی جغرافیای روستایی جغرافیای رفتاری و فرهنگی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی روستایی و عشایر
هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی اقتصادی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی و ارائه راهکارهایی در جهت بهبود وضعیت زنان روستایی شهرستان رستم (فارس) انجام شده است.
روش: جامعه آماری تحقیق، 10327 از خانوارهای روستایی شهرستان رستم بود که با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ای به حجم 330 نفر انتخاب گردید. به منظور سنجش ضریب اعتبار پرسشنامه، آزمون پیش آهنگی انجام شدکه ضریب اطمینان کرونباخ آن بیش از 79% به دست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها نیز، از روش تحلیل عاملی، رگرسیون گام به گام،کای اسکوئر استفاده شده است.
یافته های تحقیق: نتایج تحقیق نشان می دهد که مهم ترین عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی، همکاری آنان در فعالیت های اقتصادی، عوامل فردی و اجتماعی است که مقدار واریانس تجمعی تبیین شده توسط این عوامل 80/55 می باشد. علاوه بر این، اساسی ترین موانع موجود در مسیر توانمندسازی زنان عواملی نظیر نبود فرصت های شغلی، پایین بودن میزان تحصیلات، وجود تعصبات خانوادگی و نبود حمایت های قانونی و شبکه ارتباطی می باشد که این چهار متغیر، در مجموع قادر به تبیین حدود 55% از تغییرات متغیر وابسته (عامل عدم توانمندی اجتماعی اقتصادی زنان) می باشند. در نهایت، متغیرهای مذکور، در سطح 99%، با موانع توانمندسازی زنان دارای رابطه مثبت و معنا داریمی باشند. بنابراین، برای ارتقاء توانایی زنان روستایی شهرستان رستم در فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و برنامه ریزی جهت گسترش مشارکت آنان، حذف این موانع ضروری می باشد.
راهکارهای عملی: در برنامه ریزی های روستایی در آینده ، لزوم توجه به عوامل ذکر شده ضروری می باشد. به بیان دیگر، مسئولین باید به دنبال روش هایی برای افزایش انگیزه زنان روستایی، به منظور شکوفایی استعدادها و توانایی های آنان و ایجاد زمینه های لازم برای بکارگیری این استعدادها باشند.
اصالت و ارزش: در کشورهای در حال توسعه، با وجود این که زنان در اجتماعات روستایی نقش حیاتی ایفا می کنند، اما توانایی آنان به میزان بسیار کمتری ارزش گذاری شده است. بر این اساس، شناسایی عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی که تقریباً نیمی از جمعیت فعال جامعه را تشکیل می دهند، می تواند در جهت افزایش توانایی این زنان، مؤثر واقع شود.
ارزیابی سهم عوامل توسعه ی کالبدی- فضایی و جمعیتی در بودجه ی مناطق شهری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش مدیریت محله به عنوان نهادی تازه تأسیس برای ساماندهی مشارکت های اجتماعی در محلات شهر و به تبع آن برنامه ریزی محله محور مورد توجه ذی نفعان حوزه ی مدیریت شهری تهران است. این مطالعه به دنبال بررسی مکانیزیم های به کار برده شده برای طرح مدیریت محله است تا میزان موفقیت آن را در جلب مشارکت شهروندان برای برنامه های محلی بسنجد. این تحقیق که از نوع کاربردی و توسعه ای است، از روش تحقیق کمّی و کیفی استفاده کرده بطوری که در روش کمی از دو جامعه ی آماری 384 نفری (شهروندان) و (مراجعه کنندگان به سراهای محلات) استفاده شده است. الگوی ارزیابی با استفاده از مدل ترکیبی سنجش عملکرد پاتنام و مدل ارزیابی امور فرهنگی سطح خرد رضایی و با بهره گیری از مفاهیم نظریه های مرتبط با ابعاد اعتماد اجتماعی، مشارکت و تعاملات اجتماعی به دست آمده است. همچنین در بررسی تحقیق کیفی از مصاحبه عمیق با ۲۲ نفر از مدیران محلات و تحلیل کارشناسان استفاده شده است. در نتیجه این طرح در مؤلفه ی اعتماد توانسته نظر بخشی از جامعه به عنوان مراجعه کنندگان به سراها را جلب نماید و نگرش شهروندان و اعتمادشان به طرح مدیریت محله ی مثبت ارزیابی می شود اما برای مؤلفه های آگاهی بخشی، تعامل و افزایش سطح مشارکت و برنامه ریزی مشارکتی موفق عمل نکرده و اغلب برنامه ریزی ها به صورت متمرکز صورت می گیرد. بنابراین نتایج نشان می دهد که طرح مدیریت محله با اجرای روش های موجود برای تحقق اهداف خود دچار ضعف هایی است که باید نسبت به رفع آن ها اقدامات دیگری را در دستور کار قرار دهد.
بررسی و ارزیابی تأثیر سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی در مناطق روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایة اجتماعی از مهم ترین مفاهیم در حوزة علوم اجتماعی است و کاربرد آن در دیگر علوم نیز رو به افزایش است. این مفهوم ارتباط تنگاتنگی با کیفیت زندگی دارد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر و ارتباط سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی خانوارهای روستایی می پردازد. برای اجرای تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر پرسشنامه، اطلاعات گردآوری شد. جامعة آماری، سرپرستان خانوارهای روستایی شهرستان اسلام آباد غرب است که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 392 نفر سرپرست خانوار در 49 روستا به شیوة تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل ویکور، رگرسیون خطی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج حاصل از مدل ویکور نشان دادند که از بین 49 روستا از لحاظ شاخص های سرمایة اجتماعی، 5 روستا در سطح بسیار خوب و 1 روستا بسیار ضعیف، و از لحاظ شاخص های کیفیت زندگی، 18 روستا در سطح بسیار خوب و 2 روستا در سطح بسیار ضعیف قرار داشتند. از لحاظ تأثیر مؤلفه های سرمایة اجتماعی بر کیفیت زندگی، مؤلفة مشارکت اجتماعی با 778/0 بیشترین تأثیر را بر کیفیت زندگی دارد و بین سرمایة اجتماعی و کیفیت زندگی نیز رابطة مثبت و معنادار وجود دارد. از راهکارهای پیشنهادی برای بهبود کیفیت زندگی روستاهایی که در سطح متوسط به پایین قرار داشتند این است که با تقویت شاخص های سرمایة اجتماعی به همت مسئولان و آگاه سازی مردم و مشارکت دادن آنها در امور، کیفیت زندگی در این روستاها به وضع مطلوب تغییر کند.
تحلیل آسیب شناسانه رفتار زیست محیطی شهروندان با تاکید بر زباله پراکنی در میان گردشگران
حوزههای تخصصی:
رفتار زیست محیطی در جامعه ما با مشکلات جدی روبروست.زباله پراکنی بعنوان یکی از مسائل اجتماعی جدی در رفتار شهروندی در جامعه ایرانی می باشد. زباله پراکنی مصداقی از بی نظمی اجتماعیشهروندان، در حوزه شهروندی محیط زیست می باشد که در فضاهای شهری و عمومی موجب تشدید مسائل مربوط به زباله شده است. بدین منظور هدف تحقیق حاضر آسیب شناسی رفتار زیست محیطی شهروندان با تاکید بر زباله پراکنی می باشد. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه گردشگرانی داخلی است که در تابستان 1393 وارد استان مازندران شده اند. حجم نمونه ی آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 385 نفر برآورد شده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه به طور تصادفی در بین گردشگران کنار ساحل، پارک های جنگلی استان مازندران جمع آوری گردید. طبق یافته های بدست آمده از آزمون همبستگی پیرسون، رفتار زباله پراکنی گردشگران با عادت، گمنامی، فقدان امکانات، محیط کثیف،عدم آگاهی،ضعف کنترل هنجاری و بی مسئولیتی فرد رابطه ی مستقیم و معناداری دارد. سپس نتایج مدل آزمون نظری تحقیق بر اساس مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که شرایط محیطی تسهیل کننده و شرایط هنجاری تسهیل کننده بطور مستقیم و غیر مستقیم بر رفتار زباله پراکنی گردشگران تاثیر دارد. عوامل ذکر شده در مجموع توانستند 35/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته(رفتار زباله پراکنی) را مورد تبیین قرار دهند.
تأثیر پیشگیری غیرکیفری بر میزان احساس امنیت در میان جوانان شهر بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت ازجمله نیازهای بنیادی و طبیعی بشری و دارای دو بعد عینی و ذهنی-روانی است که در این مطالعه بعد ذهنی آن (احساس امنیت) مدنظر است. احساس امنیت به عنوان یک پدیده روان شناختی-اجتماعی، تحت تأثیر تجربه های مستقیم و غیرمستقیم افراد ازشرایط متفاوت اجتماعی است که انسان ها برای دستیابی به زندگی سالم و تداوم روابط اجتماعی نیازمند آن هستند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی میزان احساس امنیت در بین جوانان شهر بروجرد می باشد که این میزان درارتباط با تأثیر پیشگیری غیرکیفری بر میزان امنیت مورد سنجش قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش متشکل از کلیه افراد (14-29) سال ساکن شهربروجرد می باشد و روش تحقیق در بخش نظری از روش کتابخانه ای و در بخش آماری از نوع توصیفی- پیمایشی بوده وابزار اندازه گیری از نوع پرسشنامه با طیف لیکرت (از خیلی کم تا خیلی زیاد) می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول عمومی کوکران؛384 نفرحاصل شده است. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار spss و با آمار توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مردم با دید مثبتی به برنامه های پیشگیری غیرکیفری از جرم نگاه کرده و تأثیر آنها را بر سالم سازی محیط و امنیت اجتماعی بسیار مثبت ارزیابی کرده اند. از میان مشخصات فردی: جنسیت، وضعیت تأهل، منطقه سکونت، سن و سطح تحصیلات؛ فقط دو متغیر جنسیت و وضع تأهل در میزان احساس امنیت اثرگذاربوده است و از خود رابطه معنادار نشان داده و بقیه متغیرها در این تحقیق رد شده است.
تأثیر کیفیت نقشة ذهنی بر امنیت اجتماعی خانواده در فضاهای عمومی شهر مطالعه ای در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه ذهنی هر فردی که در فضای جغرافیایی قرار می گیرد مسبوق به نگرش ها، ارزش ها، عواطف، امیال و انگیزه هاست؛ به عبارت دیگر، فرایندهای روان شناختی روح به نوعی به بازنمایی ذهنی جهان بیرون منجر می شوند که پایه ای برای گزینشگری فضایی است. کیفیت نقشه ذهنی از فضاهای عمومی متأثر از عوامل اقتصادی-اجتماعی، فرهنگی و کالبدی است. حضور خانواده ها در فضاهای عمومی شهر ممکن است از بازنمایی متقابل نقشه ذهنی و امنیت اجتماعی متأثر باشد. هدف تحقیق به دست آوردن همبستگی معنی دار بین کیفیت نقشه ذهنی و امنیت اجتماعی خانواده ها در شهر تبریز است. این مقاله به روش پیمایشی و با استفاده از پرسش نامة بسته به دنبال تحلیل رابطه متقابل نقشه ذهنی از محله های شهری و امنیت حضور خانواده ها در فضاهای عمومی کلان شهر تبریز است. شهروندان نقشه های ذهنی متفاوتی از محله های مختلف شهر تبریز دارند که تأثیر مستقیمی بر امنیت اجتماعی حضور خانواده ها در فضاهای عمومی دارد. نقشه های ذهنی فضاهای متعلق به حاشیه نشینان شهر تبریز تصویر مطلوبی از امنیت اجتماعی حضور خانواده در فضاهای عمومی به دست نمی دهد. حضور خانواده ها در فضاهای عمومی شهر تبریز مسبوق به گزینشگری فضایی و نقشه ذهنی است.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی و معیشتی روستانشینان در تخریب اراضی (مطالعة موردی: حوضة آبخیز قوری چای در شمال استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخریب زمین فرایندی فیزیکی است که ریشه های محکمی در علل اجتماعی و اقتصادی و محیط سیاسی و فرهنگی ای که استفاده کنندگان اراضی در آن عمل می کنند دارد. تخریب زمین و به ویژه فرسایش خاک به عنوان فرایندی فیزیکی، دارای سابقة طولانی مدت مطالعه است. از مدت ها پیش مشخص شده است که تمرکز انحصاری بر فرایندهای فیزیکی صرفاً توضیحی جزئی از علل تخریب به دست می دهد. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی بر فرایند های فرسایشی در حوضة آبخیز قوری چای پرداخته است. به منظور گردآوری اطلاعات موردنیاز از روش های بررسی اسنادی، مشاهده، مصاحبه، روش های پیمایشی و ارزیابی سریع روستایی برای تعیین شرایط اقتصادی- اجتماعی و معیشتی ساکنان حوضة آبخیز قوری چای استفاده شد. نتایج نشان می دهند که مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی حوضه در شیوة بهره برداری آنها از منابع طبیعی تأثیر گذاشته و منجر به تخریب اراضی شده است. به نظر می رسد اکثر مشکلات و تخریب اراضی در این حوضه ریشه در عوامل اقتصادی و اجتماعی دارند.
مطالعه تطبیقی حس تعلق مکانی در سکونتگاه های رسمی و غیررسمی (مورد مطالعه: شهر جدید پرند و نسیم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس تعلق مکان از مهم ترین عوامل اثرگذار بر رابطه فرد با محیط است. این حس دربرگیرنده عوامل گوناگونی است که کیفیت زندگی فرد در مکان را متأثر می سازد. وجود حس تعلق و یا عدم وجود آن بر رفتارهای افراد در جامعه تأثیر می گذارد. این پژوهش باهدف بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر حس تعلق مکان در میان ساکنین شهر جدید پرند (اسکان رسمی) و نسیم شهر (اسکان غیررسمی) انجام گرفته است. برای نیل به این هدف تلاش شد تا با اتکا به دیدگاه های نظری موجود چارچوب نظری مناسبی تدوین و در پرتو آن فرضیاتی تنظیم گردد. با استفاده از روش پیمایش و آمار توصیفی و استنباطی داده های لازم فراهم و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 392 نفر و نمونه گیری چندمرحله ای بکار گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد که حس تعلق مکانی در اسکان غیررسمی (نسیم شهر) بیش از اسکان رسمی (پرند) است. همچنین سرمایه اجتماعی ساکنان نسیم شهر بیش از ساکنان پرند و سرمایه فرهنگی ساکنین پرند بیش از ساکنین نسیم شهر است. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیانگر این است که حس تعلق مکانی در شهر جدید پرند به ترتیب از سرمایه اجتماعی، نگرش به ویژگی های فضایی- کالبدی، سرمایه فرهنگی و حس تعلق مکانی و در نسیم شهر به ترتیب از سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی و نگرش به ویژگی های فضایی - کالبدی تأثیر می پذیرد. درمجموع مطابق نتایج حاصله، سرمایه اجتماعی مهم ترین عامل اثرگذار بر حس تعلق مکان در دو شهر پرند و نسیم شهر است.
جایگاه شهرداری در اعمال سیاست اجتماعی محلی در متن قوانین شهرداری (مطالعة موردی: شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت جایگاه شهرداری در اعمال سیاست اجتماعی محلی در چارچوب قانونی موجود، به تمام شماری اسناد بالادستی و تمامی قوانین مربوط به شهرداری ها (به ویژه شهرداری تهران) پرداخته است. برای این منظور، از روش تحلیل محتوای کیفی- کمی و تحلیل مضمونی استفاده شد. یافته ها نشان می دهد بسیاری از مأموریت ها در مقررات داخلی شهرداری آمده، اما در قالب قوانین فراسازمانی نیامده است؛ بنابراین، انجام آن ها را با ابهام همپوشی با سایر دستگاه ها مواجه می کند. در بعضی از حوزه های سیاستی نظیر «بهداشت عمومی»، «حمل ونقل» و «اوقات فراغت»، جایگاه مهمی برای شهرداری درنظر گرفته شده است؛ اما شهرداری در بعضی از محورهای رفاهی به ویژه «امور خانوادگی»، «حفظ سطح درآمد»، «مسکن»، «مراقبت اجتماعی» و «امنیت اجتماعی»، نقش رفاهی چندانی ندارد. همچنین بعضی از گروه ها (سالمندان و مهاجران) به روشنی به عنوان گروه هدف شهرداری معرفی نشده اند و به گروه های دیگر به ویژه کودکان و جوانان کم توجهی شده است. نکتة دیگر اینکه در این اسناد، جلب مشارکت شهروندان در زمینة سیاست های اجتماعی از سوی شهرداری، به طورعمده در سطح اجرا پیش بینی شده است. نتایج این پژوهش، علاوه بر کسب معرفت از جایگاه قانونی شهرداری در اعمال سیاست های محلی، به نهادهای قانونگذار رفاهی برای اصلاح موانع قانونی اعمال این سیاست ها یاری می رساند.
بررسی تأثیر فرهنگ شهروندی بر میزان گرایش به قانون گریزی (مورد مطالعه شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله: قانون گرایی در هر جامعه سبب ایجاد استحکام و ثبات در مناسبات و روابط اجتماعی بین فردی و برقراری آرامش و احساس امنیت جامعه می شود و قانون گریزی مترادف با نظم گریزی است که عوارض آن قانع نبودن شخص به حقوق خود، تعرض به حقوق دیگران، عدم انجام تکالیف، گریز از مسؤولیت و رسیدن به مقصود به هر طریق ممکن است که می تواند ارکان سلامت روانی و اجتماعی جامعه را تهدید کند. با افزایش شهرنشینی انواع ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی پدیدار می شود. بی توجهی به قوانین شهرنشینی و رعایت نکردن حقوق شهروندی موجب هرج و مرج و بی نظمی اجتماعی می شود. بنابراین، هدف این مقاله بررسی تأثیر فرهنگ شهروندی بر میزان گرایش به قانون گریزی بوده است. روش: روش انجام پژوهش پیمایش بوده است. جامعه آماری، ساکنان 45-18 ساله شهر یاسوج بود که با استفاده از جدول لین تعداد 381 نفر به عنوان نمونه، تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از نوع طبقه ای- چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تعیین اعتبار آن از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین فرهنگ شهروندی و گرایش به قانون گریزی، رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین، بین هر یک از ابعاد فرهنگ شهروندی (مسؤولیت پذیری اجتماعی و مشارکت اجتماعی) و گرایش به قانون گریزی رابطه معناداری وجود دارد. مردان و افراد مجرد گرایش بیشتری به قانون گریزی، نسبت به زنان و افراد متأهل دارند.
رابطه عدالت اجتماعی ادراک شده با میزان مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه یافتگی پایدار شهری به مفهوم حرکت بر محور انسان- محیط بوده و توسعه ی امکانات شهری با توجه به ملاحظات محیطی و عدالت اجتماعی را مورد توجه قرار می دهد. با توسعه و شهری شدن زندگی بشر مفاهیم مربوط به توسعه ی پایدار به این حیطه وارد گردیده و توسعه ی پایدار شهر محصول نگاه های جدید به عدالت اجتماعی، فضایی و محیطی نسبت به شهر است. عدالت اجتماعی در شهر به معنی حفظ منافع گروه های مختلف اجتماعی به وسیله ی توزیع بهینه ی منابع شهری، درآمدها و هزینه هاست. مباحث عدالت محیطی با تأکید بر مترادف بودن مفاهیم عدالت محیطی و عدالت اجتماعی، لزوم حسابرسی اجتماعی از نهادها و سازمان های دولتی و نظیر اینها را به عنوان پایه و اساس حسابرسی محیطی، ضروری می شمارد. در پژوهش حاضر ابعاد چهارگانه ی عدالت اجتماعی ادراک شده شامل فردگرایی اقتصادی، نیاز، برابری و انصاف و رابطه ی آن با مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر تبریز مورد تحلیل قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی رابطه ی عدالت اجتماعی ادراک شده با میزان مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر تبریز است. بر این اساس به منظور گردآوری داده های پژوهش از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شهروندان مناطق ده گانه ی شهرداری شهر تبریز بوده و حجم نمونه ی محاسبه شده 384 نفر هستند. با توجه به اهداف و مدل مفهومی تحقیق برای تحلیل روابط بین متغیرها و آزمون فرضیه های تحقیق از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل استفاده شده است. بر اساس یافته های تحقیق، رابطه ی مستقیم بین ابعاد چهارگانه ی عدالت اجتماعی ادراک شده با میزان مشارکت شهروندان در توسعه یافتگی شهر وجود دارد.
زندگی در مناطق مرزی: مطالعه پدیدار شناختی مرزنشینان شهر نوسود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرزها به عنوان زمینه هایی برای کنش های انسانی، زندگی روزمره مردمان مناطق مرزی را به شدت تحت تأثیر قرار داده و تجربیات ویژه ای را در ابعاد مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای مردمان ساکن در این مناطق رقم زده اند. ادراک مفهوم مرز برای مردمان منطقه مرزی همراه با درگیری با چنین وضعیت هایی است و با توجه به این نوع تجربیات است که ادراک آن ها از زندگی شکل می گیرد. هدف این پژوهش این است تا با استفاده از پارادایم تحقیق پدیدارشناسی تفسیری به بررسی معانی و ادراکات مردمان شهر نوسود از زندگی در منطقه مرزی پرداخته و چگونگی زندگی مرزنشینی را در بیناذهنیت های آن ها بررسی کند. واحدهای نمونه در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند که پس از انتخاب 33 مصاحبه شونده، حجم نمونه به اشباع رسید. تکنیک گردآوری داده ها در این پژوهش، مصاحبه های عمیق-ساختارنیافته، مشاهده مشارکتی و یادداشت های میدانی بوده اند. در نهایت با استفاده از روش تحلیل داده ها بر مبنای طرح ون مانن، شش تم اصلی برای بیان تجارب زیسته مردمان منطقه مرزی شهر نوسود و نحوه معنایابی آنها، از داده ها بیرون کشیده شدند. تم های اصلی در این پژوهش شامل: «در مرکز سیکل دلهره و اضطراب بودن(به واسطه شرایط اضطراب زا احاطه شدن)»، «کنترل نداشتن بر اوضاع و احساس سردرگمی»، «از مرکز توجهات دور بودن(احساس فراموش شدگی)»،«درگیر بودن با نگرش های عمومی»،«استراتژی های سازگاری»، «تلاش برای فهم عوامل اثر گذار» می شوند.به طور کلی، یافته های این پژوهش بیانگر این است که تجربه زندگی مرزنشینی برای شرکت کنندگان در این پژوهش، از تفاوت های فرهنگی و زبانی که چالش ها، مشکلات و نگرانی ها را تشدید می کنند، الهام می گیرد. وارد شدن این عناصر در گستره معانی پاسخ گویان موجب می شوند تا مشکلات و نگرانی ها این امکان را پیدا کنند که در موقعیتی دیگر مطرح شوند. پاسخ گویان در تلاش برای فهم مشکلات و سختی های زندگی شان معنای جدیدی به آن ها می دهند و از این طریق روابطی را بین خود و دیگران شکل می دهند که در نهایت مرزهای هویت قومی آن ها را بازنمایی می کنند.