"فرض اساسی مقاله این است که «فقر محصول ساختار قدرت و نظام اجتماعی است». فقر یک محصول طبیعی نیست، بلکه نتیجه روابط و مناسبات انسانی است. روابط قدرت و سلطه بطور قابل ملاحظه ای قوام بخش روابط اجتماعی در جوامع بشری بوده اند و کماکان خواهند بود. علی رغم دستاوردهای بزرگ علمی و فنی در جامعه بشری هنوز نیمی از جمعیت جهان در فقر شدید بسر می برد و در درون کشورها، حتی کشورهایی که بر اقیانوس های گاز و نفت و منابع طبیعی گسترده شده اند، میلیون ها نفر از شهروندان دچار گرسنگی و فقر شدید هستند. این دو گانگی اَسفبار سوالات تاریخی ساده اما در عین حال غامض را در ذهن آدمیان مطرح ساخته است.
چرا علی رغم دستاوردهای عظیم بشری در حوزه های علوم و فناوری هنوز اکثریت عظیمی از جوامع از دسترسی به مواهب این دستاوردها محرومند؟ آیا این پارادوکس محصول سقوط اخلاق در جامعه بشری است و یا نتیجه مناسبات سیاسی، یا هر دو؟ در سطح ملی توجیه عامل یا عوامل تبیین کننده وجود این پدیده به ظاهر همیشگی در جوامع، و به ویژه جوامع به لحاظ منابع طبیعی ثروتمند، چیست؟ علوم انسانی و اجتماعی، از جمله علم اقتصاد رسمی، عمدتا چشم بر ریشه های این نابرابری بسته اند چرا که خود محصول چنین ساختاری هستند، و به همین دلیل توان تبیین این دوگانگی را ندارند. مقاله حاضر ضمن پاسخ به سوالات فوق الذکر در پایان نقش درآمد نفت در شکل گیری ساختار قدرت در ایران و گسترش فقر و نابرابری را مورد بحث قرار داده است."
"میزان مشارکت زنان در عرصههای مختلف اجتماعی به ویژه سطح برگزیدگان سیاسی یکی ازشاخصهای توسعه و نوسازی سیاسی است. در این تحقیق علاوه بر مرور تاریخچه مشارکت زنان در سطح نخبگان در عرصه ملی و بینالمللی، اولویتهای ارزشی و نگرش دختران و پسران جوان نسبت به مشارکت سیاسی زنان در سطح نخبگان نیز بررسیشده است. پژوهش حاضر از نوع پیمایش و اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که: 1- اگر چه جو حاکم بر اولویتها و خواستههای جوانان، مادی است اما پسران بیشتر از دختران، مادی فکر میکنند2- بین جنسیت و نگرش نسبت به مشارکت زنان در سطح نخبگان سیاسی رابطه وجود دارد به نحویکه فقط 7/15 درصد از پسران با مشارکت سیاسی زنان در سطح نخبگان موافقبوده و بقیه، نگرش مخالف و یا متوسط داشتهاند.3- 7/57 درصد از دختران با مشارکت سیاسی زنان در سطح برگزیدگان موافقند (به خود آگاهی مدنی رسیدهاند) و1/13درصد مخالفاند.4-میتوان با معادله رگرسیونی زیر، نگرش جوانان را نسبت به مشارکت زنان در سطح نخبگان سیاسی(Y) پیش بینی کرد: (جنسیت)96/13+(اولویت ارزشی)75/0+61/19=Y
"
"هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر مشارکت اجتماعی زنان روستایی در فرایند توسعه است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از تکنیک مصاحبه (در فاصله ماه های مهر تا اردیبهشت سال 1382 در یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی انجام شده و نتایج مصاحبه های به عمل آمده از 155 زن این روستا که بین سنین 15 تا 60 سال قرار داشتند، مورد تحلیل قرار گرفته است.
میانگین مشارکت اجتماعی زنان روستایی، سطح پایینی داشته و فقط 4 درصد پاسخگویان، مشارکت اجتماعی بالایی داشته اند. براساس تحلیل های آماری انجام شده، وجود رابطه بین مشارکت اجتماعی زنان روستایی با متغیرهای نگرش زنان نسبت به خود (عوامل درونی)، سن، تحصیلات (عوامل زمینه ای)، میزان دسترسی آنها به مراکز شهری و همچنین وسایل ارتباط جمعی (عوامل ساختاری) تایید شده است.
"