فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۰۵۴ مورد.
چرخش فرهنگ گرایانه در پژوهش های رسانه و دین
حوزههای تخصصی:
تکنولوژی های نوین و علمای حوزه علمیه، مورد مطالعه حوزه علمیه قم تحلیل جامعه شناختی براساس روش نظریه بنیانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
طرح مسئله توسعه فناوری در گرو شناخت فناوری از یک سو و شناخت جامعه از سوی دیگر است. بی شک شناخت جامعه در گرو شناخت افکار، عقاید و رویکردهای نخبگان آن جامعه است. این رویکردها قانونمندی هایی را در جامعه به وجود می آورد که می تواند دلایل موفقیت یا ناکامی دستیابی به فناوری و انتقال آن را مشخص کند. در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی رویکردهای متفاوتی نسبت به فناوری وجود داشته است. این تحقیق قصد دارد تا در چارچوب مطالعات جامعه شناختی توسعه و استفاده از روش کیفی نظریه بنیانی،[1] به نظریات علما و اندیشمندان حوزه علمیه قم در خصوص پیشرفت فناوری های نوین دست یابد. بدین منظور برای گردآوری داده ها از تکنیک هایی مانند مصاحبه و بررسی اسناد و مدارک بهره گرفته شده است. براساس داده های به دست آمده چهار رویکرد نسبت به پیشرفت فناوری های نوین در بین علمای حوزه علمیه قم وجود دارد. این چهار رهیافت کلی عبارتند از: 1. رویکرد ضرورت ابزاری و محدودیت فناوری؛ 2. رویکرد ضرورت ابزاری و آگاهی رسانی؛ 3. رویکرد تعریف نرم افزاری و بدبینانه؛ 4. رویکرد ابزار توسعه مهارت و معرفت علمی. این چهار رویکرد پس از تحلیل نهایی به دو رویکرد کلی خوشبینانه و بدبینانه به فناوری تحویل گردید. در پایان نیز رهیافت فناوری مناسب به عنوان رهیافت مختار محقق بیان می شود.
امور اعتباری در توحیدگرایی و تفسیرگرایی: مقایسه اعتباریات اجتماعی در اندیشه علامه طباطبائی و پیتر وینچ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اعتباریات و نقش آن در زندگی اجتماعی انسان مورد مطالعه رویکردهای گوناگون حوزة علوم انسانی و اجتماعی واقع شده است. رویکرد توحیدی سنت اسلامی و رویکرد تفسیری در علوم اجتماعی نوین غربی، از جمله این رویکردهاست. این پژوهش، با بررسی نظرات ابتکاری و تفصیلی علامه طباطبائی در اعتباریات اجتماعی، به عنوان حکیمی توحیدگرا و رویکرد تفسیرگرایانه پیتر وینچ، به دنبال شناخت کیفیت توجه به اعتباریات در این دو رویکرد و وجوه تشابه و تمایز آن می باشد. مطالعه مبانی روش شناختی این دو اندیشمند، واکاوی رویکرد ایشان به اعتباریات اجتماعی و مقایسه آن با یکدیگر، این نتیجه به دست می آید که با توجه به مبانی و مبادی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی این دو متفکر، می توان تفاوت های عمیقی از قبیل توجه مبنایی به فطرت و کمال فطری در بحث اعتباریات علامه طباطبائی، در مقابل بازی های زبانی وینچ و نسبی گرایی مورد نظر وی، مطرح کرد.
الگوی ارتباطی-فرهنگی دعا در فرهنگ اسلامی- شیعی با تأکید بر ادعیه صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعا معمولاً به عنوان یک پدیده فردی دیده می شود اما واقعیت امر این است که عمیق ترین و پیچیده ترین اشکال ارتباطی در قالب آن تحقق می یابد. در این مقاله تلاش شده با بررسی آیات و روایات و سیره معصومین (ع)، جنبه های عرفانی و فلسفی دعا و مقایسه آن با تعاریف و علم ارتباطات، ابعاد پیچیده ارتباطی این پدیده در قالب سطوح و انواع ارتباطات با تاکید بر صحیفه سجادیه مورد بررسی قرار گیرد. بررسی ها نشان می دهد که مهم ترین سطح ارتباطی دعا و درعین حال بیرونی ترین آن، ارتباطات برون فردی و مرکزی ترین آن، ارتباطات درون فردی است که تمامی عملکرد دعا در عرصه ارتباطات میان فردی، گروهی و جمعی تحت تأثیر و به واسطه آن صورت می گیرد. مهم ترین کارکرد دعا در سطح ارتباطات درون فردی «شکل دهی، تقویت و جهت دهی ارتباطات درون فردی در جهت دستیابی به یک احساس و تجربه معنوی» و در سطح ارتباطات میان فردی «تقویت هنجارها و ارزش های مرتبط» است. در سطح ارتباطات جمعی، دعا در «انتقال پیام های سیاسی، اجتماعی و دینی به مخاطبان انبوه» نقش آفرینی می کند. ارتباطات برون فردی حاکم بر دعا به خودی خود دارای چهار سطح و مرتبه است که با سطح اعتقادی و ایمانی دعاکننده ارتباط دارد. بحث ارتباطات کلامی در دعا حداقل در دو سطح مطرح می شود: 1- آنچه از خداوند خواسته می شود (که نشانگر نوع رویکرد دین داری است) 2- مباحث زیبایی شناختی موجود در زبان دعا. ارتباطات غیرکلامی در دعا، حداقل در سه زمینه «زمان»، «مکان» و «حالات بدنی» نمود پیدا نمی کند. دعا در زمینه ارتباطات میان فرهنگی، مشترک میان ادیان بوده و ناقل فرهنگ ها و مناسک فرهنگی است. ارتباطات امتی را بر بستر زبان عربی تسریع می کند و هنجارها و ارزش های مرتبط را تقویت می نماید. ارتباطات سیاسی نیز حداقل در سه سطح بینش، گرایش و رفتار سیاسی در دعا نمود پیدا می کند.
پژوهشی جامعه شناختی درباره تأثیر دینی بودن و نوع مذهب برمشارکت سیاسی در ایران : یک تحلیل کلان نگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو بخشی از یک پژوهش ملی و معطوف به مسأله تأثیر میزان دینی بودن و نوع مذهب برمیزان مشارکت سیاسی در ایران است که از طریق یک تحقیق مقایسه ای درون کشوری با واحد تحلیل شهرستان ودر یک مقطع زمانی ۱۶ ساله صورت پذیرفته است.مدعای کلی ما آن بود که میزان دینی بودن شهرستان ها بر میزان مشارکت سیاسی آنها تأثیر مثبت و معناداری می گذارد؛ اما با توجه به تفاوت های مذهبی در ایران (از حیث موقعیت نهادی، آموزه های مذهبی و ظرفیت سازمانی مذاهب مختلف) چنین فرضیه سازی کردیم که تأثیر میزان دینی بودن در میزان مشارکت سیاسی برای شهرستان های شیعه نشین (مذهب مسلط و غالب) مثبت و برای شهرستان های سنی نشین (مذهب اقلیت) معکوس می باشد. یافته های این تحقیق نشان داد که میانگین میزان مشارکت در شهرستان های شیعه نشین و سنی نشین در مقطع مورد بررسی، تفاوت معناداری با یکدیگر داشته اند. اما برخلاف انتظار نظری و فرضیه تحقیق، ضرایب استاندارد رگرسیونی سازة دینی بودن و مشارکت سیاسی برای هر دو دسته شهرستان های شیعه نشین و سنی نشین، هم جهت و بلحاظ شدت قریب به یکدیگر محاسبه شده اند. حاصل آن که می توانیم در بررسی ارتباط میان دینی بودن و مشارکت سیاسی، عامل نوع مذهب را کنار بگذاریم و ارتباط میان این دو را به طور کلی و صرف نظر از تنوع مذهبی بسنجیم.
ابهام در تحلیل پدیده دینی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۸۷
حوزههای تخصصی:
مقایسه روان بنه های ناسازگاراولیه، باورهای غیرمنطقی، تعارض زناشویی و پایبندی مذهبی زنان و مردان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه روان بنه های ناسازگار اولیه، باورهای غیرمنطقی، تعارض زناشویی و پایبندی مذهبی در بین زنان و مردان متأهل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین استان سمنان بود که تعداد نمونه 391 زوج پژوهش از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از بین آنها انتخاب شد. شرکت کنندگان در این پژوهش همراه با ارائه برخی مشخصات جمعیت شناختی به پرسشنامه های روان بنه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF)، باورهای غیرمنطقی (IBT)، تعارض زناشویی (MCQ-R) و پایبندی مذهبی (JRAQ) پاسخ دادند. داده های به دست آمده از طریق روش های آمار توصیفی و استنباطی، تجزیه و تحلیل شد و برای مقایسه متغیر از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات باورهای غیرمنطقی، تعارض زناشویی و پایبندی مذهبی زنان و مردان وجود دارد، اما این تفاوت در مورد متغیر روان بنه های ناسازگار اولیه، معنادار نشد. در واقع ازدواج، انتخاب روان بنه همسان یا همسان ساز روان بنه ها است، در حالی که این پدیده درباره باورهای غیرمنطقی، تعارض زناشویی و پایبندی مذهبی، صادق نیست.
بررسی اثر مذهب، مادی گرایی و ویژگی های جمعیت شناختی مصرف کننده بر درگیری ذهنی با پوشاک مد (مورد مطالعه: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان عواملی که به منظور تسهیل زندگی روزمرة مصرف کننده با درگیری ذهنی بالا لازم است، پوشاک مد عاملی مهم و قابل توجه برای بسیاری از مصرف کنندگان است و در سال های اخیر توجه مصرف کنندگان به این حوزه بیشتر شده است. با توجه به ضرورت موضوع، این پژوهش بررسی اثر مذهب، مادی گرایی و ویژگی های جمعیت شناختی مصرف کننده بر درگیری ذهنی با پوشاک مد را در بین شهروندان یزدی مورد بررسی قرار داده است. روش تحقیق حاضر به صورت پیمایشی و از بُعد هدف، توصیفی است. در آمار تحلیلی این پژوهش برای تعیین نقش و جایگاه هریک از مؤلفه های پژوهش، با استفاده از نرم افزار Amos، روش تحلیل عاملی تأییدی به کار گرفته شده است. همچنین به منظور بررسی روابط بین درگیری پوشاک مد با ابعاد آن از آزمون همبستگی، و برای تعیین نحوة تأثیر درگیری با پوشاک مد و دانش ذهنی بر اطمینان در تصمیم گیری مد، از آزمون رگرسیون خطی استفاده شده است. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة افراد بالای بیست سال در سطح شهر یزد است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 99 نفر محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که مذهب و مادی گرایی بر درگیری ذهنی با پوشاک مد تأثیر معنی داری دارند و درگیری بر اطمینان تصمیم گیری مد تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین درگیری ذهنی با پوشاک مد و دانش ذهنی تأثیر مثبت و معنی داری بر اطمینان تصمیم گیری مد دارد. در بررسی ارتباط عوامل جمعیت شناختی (جنسیت، سن، تحصیلات و درآمد) با متغیرهای مورد مطالعه مشخص شد که همبستگی بین آنها حتی در سطح اطمینان 95 درصد هم معنی دار نبود.
نظام مدیریتی فقه و فرآیند سیاست گذاری و طرح ریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پررنگ تر شدن بعد اجتماعی زندگی انسان ها و تنوع و تکثر سیستم های مختلف اجتماعی، طرح ریزی و سیاست گذاری برای جوامع بشری به مرور پیچیده تر می شود. کلان نگری، جامع نگری و فرآیندگرا بودن تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها، از شروط اصلی موفقیت سیستم های مدیریتی می باشد. فقه شیعی نیز به عنوان یک سیستم مدیریتی کارآمد که ناظر بر تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی انسان هاست، از این قاعده مستثنی نیست. رویکرد سیستمی در وضع احکام و مقرارت فقهی بدان معناست که باید «تکالیف سایر مکلفین» و «سایر تکالیف مکلفین» در منظومه احکام فقهی توأماً مدنظر قرار گیرد. همچنین لازم است که فرآیند تبدیل «باور»ها به «باید»ها به درستی ترسیم شود تا احکام فقهی نامتناسب با اهداف و مبانی فقهی و اغراض شارع نباشد. برای این منظور باید ابتدا اهداف و مبانی به دقت در فلسفه فقه مورد مطالعه قرار گیرد، سپس دکترین ها و سیاست های کلی شارع به درستی کشف و حوزه عملکرد هر یک تعیین گردد و در نهایت با ارائه ساختار مناسب و نظام مند کردن قواعد و دکترین ها و تعیین جایگاه آنها در هر حوزه، تصمیم گیری و سیاست گذاری برمبنای آن صورت پذیرد. در این نوشتار، پنج راهکار برای کشف دکترین های شریعت ارائه و در نهایت، برخی سازوکارهای فقه برای تعادل سیستم و حفظ نظام معرفی شده است.
فهم استفاده از چادر ملی با رویکرد پدیدار شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه فهم استفاده از چادر ملی و بررسی ابعاد دخیل در زمینه پذیرش یا عدم پذیرش این پدیده جدید است. این پژوهش از نوع پژوهشهای کیفی، و به روش پدیدارشناسی انجام شده است. زمان اجرای پژوهش، بهار و تابستان سال ۱۳۹2 بوده و نمونه ها شامل بیست نفر خانم بودند که یا خودشان چادر ملی سر می کردند و یا به نوعی با این مسئله در ارتباط بوده، و با استفاده از روش نمونه گیری مبتنی بر هدف، انتخاب شده اند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از شیوه مصاحبه گروهی و تجزیه و تحلیل داده های آن انجام شد. تفسیر یافته ها حکایت می کند تمایز اجتماعی، فشار هنجاری، بازنمایی بدن، تعارض هویت قومی، مردسالاری، عدم انتشار اجتماعی، آسانی و سودمندی ادراکی و کلیشه چادر، عمده مفاهیمی است که می توان با آنها میزان استفاده از چادر ملی را تحلیل کرد.
تبیین یک چهارچوب مفهومی برای «شهر اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«شهر اسلامی» انگاره ای است که سؤالات بسیاری در باب چیستی، ماهیت و ویژگی های آن مطرح بوده است و نظام های علمی گوناگون، از زوایای مختلف بدان پرداخته و تلاش در تبیین و تشریح آن داشته اند. با این حال، مروری انتقادی بر ادبیات مربوطه، نشانگر حجم بالایی از سوءتعبیرها و آشفتگی ها درباره این انگاره و مفاهیم، موضوعات و اهداف مرتبط با آن است. بر این اساس، شهر اسلامی انگاره ای است مبهم، فاقد تعریفی کاربردی و غیرشفاف که توصیفی فراگیر از ابعاد آن وجود ندارد. به طور کلی چهارچوب نظری جامعی که ماهیت و پیچیدگی شهر اسلامی را به طور جامع نشان دهد، ارائه نشده است. مقاله حاضر در پی آن است تا با ترکیب نظری ادبیات مربوطه، چهارچوبی مفهومی برای انگاره «شهر اسلامی» تبیین کند. در این راه از تکنیک تحلیل چهارچوب مفهومی استفاده شده است که ادبیات میان رشته ای در خصوص شهر اسلامی را مرور کرده، الگوها و مشابهت های موجود آنها را شناسایی نموده و آنها را ذیل مفاهیم و دسته های متمایز اما به هم پیوسته ترکیب می نماید. مقاله نه دسته شامل هجده مفهوم را شناسایی کرده است که همراه با یکدیگر، جهانِ نظری شهر اسلامی را تشکیل می دهند که هر یک از مفاهیم بیان کننده معنایی مستقل از چهارچوب مفهومی هستند.