فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
اخلاق کار مانند شمشیر دو لبه ای است که یک لبة آن تهدید، و لبة دیگر آن فرصت است. ضعف در نظام اخلاقی، تهدید، و تقویت آن فرصت را برای سازمان و جامعه به ارمغان می آورد. اخلاق کار نیز به عنوان پدیده ای اجتماعی می تواند مورد تحلیل علمی قرار گیرد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزش های فرهنگی، شایسته سالاری و جامعه پذیری سازمانی براخلاق کارمی باشد. مورد مطالعه پژوهش کارمندان دانشگاه شهید چمران اهواز در سال 1395 می باشند. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه است. جهت انتخاب حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده شده و 198نفر ازکارمندان به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. چارچوب نظری این پژوهش برمبنای نظرات جامعه شناسان کلاسیک طراحی شد. تعریف مرایک و مدل او از اخلاق کار به عنوان تعریف مفهمومی و عملیلاتی در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد میانگین اخلاق کار کارمندان دانشگاه شهید چمران اهواز در سطح مطلوبی قرار دارد؛ همچنین متغیرهای زمینه ای چون سن، تحصیلات و سابقه کار رابطه معنادار مستقیمی با اخلاق کار دارند؛ ارزش های فرهنگی، شایسته سالاری و جامعه پذیری سازمانی دارای رابطه ای مستقیم با اخلاق کار و باتوجه بهR 2 این متغیر ها در معادله رگرسیونی33/0واریانس اخلاق کار تببیین می گردد.
فرهنگ سازمانی و نقش آن در کارکرد نهادهای اجتماعی: بررسی نگرش کارکنان سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ حاکم بر یک کتاب خانه که در تأمین نیازهای مراجعان آن نقشی انکارناپذیر دارد، تعیین کننده حیات یا ممات آن کتاب خانه به عنوان نهادی اجتماعی است. هدف ازاین پژوهش، برّرسی نگرش مدیران و کارمندان سازمان کتاب خانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی نسبت به چه گونگی فرهنگ سازمانی موجود و مطلوب دراین سازمان است. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی محسوب می شود. نمونه مورد برّرسی ۱۷۵ نفر از کارکنان واقع در کتاب خانه مرکزی، موزه و مرکز اسناد آستان قدس رضوی بودند که براساس اصل در دسترس پذیری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده، پرسش نامه فرهنگ سازمانی کامرون و کوئین بود و اطّلاعات به دست آمده از آن توسّط آزمون های آماری فریدمن، لوین و تجزیه و تحلیل واریاس چندگانه، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین دیدگاه کارکنان و مدیران درمورد الگوی فرهنگ سازمانی موجود، تفاوت معناداری وجود نداشته و هردو گروه معتقداند که الگوی فرهنگ سلسله مراتبی بر سازمان حاکم است. هم چنین، بین دیدگاه کارکنان و مدیران در مورد الگوی فرهنگ سازمانی مطلوب، تفاوت معناداری وجود نداشته و هر دو گروه معتقداند که الگوی فرهنگ گروهی به عنوان بهترین الگو برای کارکرد مؤثّر این سازمان مورد نیاز است.
واره: گمنام و بی آوازه با صد نام و آوازه
حوزههای تخصصی:
تحلیل فضایی عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه ای در استان خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دو دهة اخیر به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در آمایش و توسعة منطقه ای توجه زیادی شده است و جذابیت مفاهیمی مانند سرمایة اجتماعی در آمایش و توسعة منطقه ای افزایش یافته است؛ بنابراین در چارچوب رویکرد آمایش سرزمین به شناسایی عوامل و عناصر اجتماعی و فرهنگی تأثیرگذار بر فرایند توسعه توجه می شود که یکی از گام های اساسی برنامه ریزی توسعة یک منطقه است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که وضعیت فضایی استان خراسان شمالی از نظر عوامل اجتماعی و فرهنگی پیشران و مانع آمایش و توسعة منطقه ای چگونه است. برای پاسخ به سؤالات فوق از ترکیب روش های کیفی و پیمایشی استفاده شده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و آمار و اطلاعاتی صورت گرفته است که نهادها و اداره های استانی و شهرستانی در قالب سالنامة آماری استان منتشر کرده اند. براساس نتایج پژوهش، شهرستان های مختلف استان در زمینة شاخص های اجتماعی و فرهنگی، وضعیت های متفاوتی را به نمایش می گذارند. در سطح کلان استان، مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی که به صورت عوامل پیشران عمل می کنند مثبت بودن برخی از مؤلفه های فرهنگ کار (مانند محوریت کار در زندگی با میانگین 45/4 از 5 و ارزش کار با میانگین 4/4 از 5) و سرمایة اجتماعی استان (مانند اعتماد با میانگین 39/3 از 5 و صداقت با میانگین 12/3 از 5) را شامل می شود. همچنین، تنزل منزلت اجتماعی کار با میانگین 2/31 %، وجود تعارضات مختلف در سطح استان (مانند تعارض جنسیتی با میانگین 36 %، تعارض قومیتی در سطح محدود با میانگین 09/2 از 5، تعارض و نابرابری اجتماعی با میانگین 36/19 از 25، باور به وجود تبعیض در جامعه با میانگین 9/19 %، باور به وجود اختلاف و چنددستگی با میانگین 3/21 % و باور به وجود و افزایش فاصلة طبقاتی با میانگین 5/50 %)، غلبة هویت و تعلق محلی (با میانگین 05/42%) بر هویت و تعلق استانی و وضعیت نامطلوب بیشتر شاخص های سلبی سرمایة اجتماعی در سطح استان (بالا بودن آسیب های اجتماعی مانند طلاق، سرقت، اعتیاد و بیکاری) از مهم ترین عوامل اجتماعی و فرهنگی مانع آمایش و توسعة منطقه ای در استان خراسان شمالی هستند.
مهمان نوازی در سغد
بررسی میزان مسؤولیت پذیری اجتماعی شهروندان بندرعباس و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق، با هدف «بررسی مسؤولیت پذیری اجتماعی جوانان و عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر آن» انجام شده است. چارچوب نظری مقاله با استفاده از نظریه های دورکیم، پارسونز، بوردیو ،پاتنام و زتومکا تدوین شده است. روش تحقیق ، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ی محقق ساخته بوده است. جامعه ی آماری پژوهش شهروندان (۱۸سال به بالای) شهر بندرعباس بوده اند. نمونه ی آماری با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، گردآوری شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مسؤولیت پذیری اجتماعی مردم شهر بندرعباس ۶/۶۱ و در مجموع بالاتر ازحد متوسط می باشد. میزان مسؤولیت پذیری شهروندان در ابعاد اقتص ادی، سیاسی، اجتماع ی، فرهنگ ی و زیست محیطی متفاوت است. کمترین مسؤولی ت پذیری مردم بندرعب اس در بُعد سیاسی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات، مؤید فرضیه های تحقیق بوده و روابط معنادار متغیرهای مستقل اصلی پژوهش – عام گرایی به میزان۲۳۵/۰، اعتماد اجتماعی به میزان ۲۶۱/۰، دین داری به میزان ۲۴۶/۰- را با مس ؤولیت پذیری اجتم اعی نشان می دهد. از میان مؤلفه های متغیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی، درآمد تأثیری روی مسؤولیت پذیری اجتماعی نداشت، اما نوع شغل و تحصیلات با مسؤولیت پذیری اجتماعی ارتباط داشتند.در این بین، متغیر اعتماد اجتماعی، بیشترین قدرت تبیین و اثرگذاری را بر مسؤولیت پذیری اجتماعی به میزان ۲۹۱/۰ داشته است.
تحلیل گفتمان و نقد الگوی خانواده مدرن مدنی در ایران پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسندگان با استفاده از نظریات و روشهای تحلیل گفتمانی تلاش می کنند تا در چشم اندازی از تاریخ اجتماعی و سیاسی معاصرِ جامعه ایران، عوامل الگوی خانواده مدرن مدنی را به عنوان محصول و کفایت تجربی گفتمان جامعه مدنی در سه سطح توصیفی، تفسیری و تبیینی تحلیل کنند. به این منظور، در این مقاله الگویی ترکیبی (برامده از آرای فرکلاف، لاکلاو و موفه) تنظیم و به کار گرفته شده است. در مجموع، مهمترین یافته ها و دستاوردهای تحلیلی و انتقادی مقاله عبارت است از: 1 الگوی خانواده مدرن مدنی تحت تأثیر دو پارادایم «تفسیری» و «انتقادی» و برخی مبانی معرفتی و نظری نظریه پردازانی همچون یورگن هابرماس و آنتونی گیدنز است. 2 این الگو بر محور مفاهیم «روابط و ارزشهای دموکراتیک» و «اصالت فرد» مفصل بندی شده و دالّ مرکزی آن «ارزشهای جامعه مدنی» است. 3 خانواده مدرن مدنی با ارکان هویتی جامعه ایران (بویژه آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی) سازگاری و تناسب ندارد.
پدیده ی چند فرهنگی: چالش میان لیبرال ها و جامعه گرایان
حوزههای تخصصی:
بازنمایی گذار مدرنیته در ادبیات معاصر ایران (مورد مطالعه: گزیده آثار هدایت و فروغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بازنمایی گذار مدرنیته در ادبیات معاصر ایران می پردازد. در این راستا، دو تن از چهره های شاخص ادبیات معاصر ایران، صادق هدایت و فروغ فرخزاد، انتخاب شدند تا با ردیابی مؤلفه های بازنمایی در گزیده آثار و اندیشه آنان و تطبیق آن با جریان توسعه مدرنیته، وضعیت تفکر در ایران معاصر تبیین شود. پژوهش حاضر به روش مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوایی و پارادایم متکی بر رویکرد جامعه شناسی تفسیری انجام گرفته است. پرسش اصلی این است که مبنای بازنمایی صادق هدایت و فروغ فرخزاد در گذار مدرنیته ایران، متکی بر چه اسلوب و نگرشی است که بر شناخت، نوع نگاه و خلق آثار آن ها مؤثر افتاده است. در تجزیه و تحلیل آثارمهمآنان، این دستاورد حاصل شد که هردو آن ها از نظر شیوه کار، نگرش کنش پژوهانه را در فرایندی دیالکتیکی پیشه خود کرده اند، اما برخی نگرش های ایستایی شناسانه که حاصل دیالکتیک ذهن و عین در بستر پرورشی ویژه آنان است، سبب تفاوت در نوع نگاه به انسان شده است. حصار سنتی ساختار جامعه مردمحور صادق هدایت نتوانسته است تمایز سنت و مذهب و عینیت زمان را در هم فراخوانی طبیعت گرایانه از یکدیگر منفک کند، اما فروغ فرخزاد مرزهای سنتی جنسیتی را درمی نوردد و به افق هایی فراجنسیتی ره می سپارد.
عوامل فرهنگی و اجتماعی مرتبط با سبک زندگی اسلامی در بین دانش آموزان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی از مفاهیم مهم جامعه شناسی معاصر به شمار می آید. چرا که نه فقط زیستن، بلکه چگونه زیستن نیز دارای اهمیّت است. دین اسلام نیز هنجارها و ارزش های فراوانی در راستای چگونه زیستن مسلمانان به همراه دارد. بر این اساس هدف این مطالعه، بررسی سبک زندگی اسلامی دانش آموزان در رابطه با عوامل فرهنگی و اجتماعی در شهر شیراز می باشد. روش انجام پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری شامل تعداد 50980 نفر از کلیه دانش آموزان پسر و دختر پایه های اوّل تا چهارم دبیرستان های دولتی در شهر شیراز بوده، که از این میان بر اساس جدول لین تعداد 381 نفر به عنوان نمونه تعیین شد که به منظور افزایش دقت حجم نمونه به تعداد 400 نفر افزایش یافت. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بوده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه بوده که به شکل محقق ساخته و با بهره گیری از پرسشنامه هنجاریابی شده توسط کاویانی (1391) تدوین شده است. جهت تعیین اعتبار از اعتبار صوری و همچنین اعتبار سازه، به کمک تحلیل عاملی و جهت تعیین پایایی از همسانی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. در این تحقیق شش فرضیه مورد مطالعه قرار گرفت. بر اساس یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل آماری، بین متغیرهای پایگاه اجتماعی اقتصادی، میزان استفاده از رسانه های داخلی و خارجی، تقید دینی والدین و اولویّت اوّل در الگوی مرجع، با سبک زندگی اسلامی رابطه معنی داری وجود داشت. اما دسترسی به امکانات فراغتی و جنسیت پاسخ گویان، رابطه معنی داری با گرایش به سبک زندگی اسلامی نداشت.
شنیدن صدای چکش
حوزههای تخصصی:
مطالعات فرهنگی بومی
منبع:
کتاب ماه ۱۳۸۳ شماره ۷۹
حوزههای تخصصی:
چگونگی تغییرات زبان گفتاری از ترکی به فارسی در دو دهه گذشته و مقاومت در مقابل تغییر در حال حاضر: پژوهش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با استفاده از رویکرد برساختی و روش شناسی نظریه داده بنیاد[1] به بازسازی معنایی چگونگی تغییرات زبان گفتاری از ترکی به فارسی در دو دهه گذشته و مقاومت در مقابل تغییر درحال حاضر می پردازد. روش تحقیق کیفی است و از روش نظریه پردازی داده بنیاد و تکنیک مصاحبه عمیق برای انجام عملیات تحقیق استفاده شده است. مهم ترین پرسش های تحقیق پیش رو این بوده است که«چه جنبه از زندگی آذری زبانان در دو دهه قبل تغییر کرد که تمایل به فارسی صحبت کردن در آنها زیاد شد؟»چه تغییراتی درحال حاضر رخ داده که تمایل به ترکی صحبت کردن در آنها بیشتر شده است؟ یافته های به دست آمده شامل شش مقوله عمده به این شرح است. متعین های نیاز به نمایش جلال طبقات فرادست، شدت و میزان تعاملات بین طبقاتی، تمایل به تغییر نگرش و رفتار دربارة زبان، عدم توانمندی در ارتباط متقابل، فضای اجتماعی تعامل میان طبقات فرادست و فرودست؛ تشخص آوری زبانی، جست وجوی راه های ورود به طبقه فرادست از طریق تغییرات زبانی و پیروان تغییرات ارزشی در فرودستان. مقوله هسته ای این بررسی فقدان تمایل به تغییرزبان گفتاری است که مقولات عمده فوق را دربرمی گیرد. [1]. Grounded Theory
گفت و گو: رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی: دنیای امروز با مهندسی کار می کند
عودلاجان؛ روایت مرگ یک محله: مطالعة پیامدهای معنایی تغییرات فضایی، در محلة عودلاجان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، پیامدهای معنایی تغییرات فضا را در محلة عودلاجان تهران بررسی کرده است. این محله، یکی از قدیمی ترین محلات شهر تهران است که در سال های اخیر، با هجوم منطق اقتصادی بازار، تغییرات فراوانی کرده و از یک محلة فرهنگی تاریخی به یک محدودة اقتصادی حاشیه ایِ بازار تهران، تبدیل شده است. این تغییرات فضا بافت معنایی و نشانه ای محله را هم تغییر داده است. در این تحقیق، با روش نظریة داده بنیاد، فرآیند مرگ محلة عودلاجان و این تغییر و تحولات ارزیابی شده و نظریة روش شناختی غالب این نظریه، نظریه گلیزری (1978) است. اطلاعات، با استفاده از مصاحبة نیمه ساخت یافته و مشاهدة میدانی جمع آوری شده اند و یافته ها نشان می دهند شش موضوع اصلی درهم تنیده، مراحل مرگِ محلة عودلاجان را ایجاد کرده اند. این مباحث عبارت اند از: ویرانیِ پیشینة تاریخی؛ جدال نهادها؛ رواج ناامنی؛ مردانه شدن فضا؛ زوال همسایگی و مرگ هویت محله ای. درواقع، منطق اقتصادیِ سودمحورِ بازار تهران، برای کسب مشروعیتِ حضور در این محله، هم پای بی نظمی ها و جدال نهادها عاملی بنیادی در آغاز تغییرات فضا و تسریع روند آن بوده است. این عامل، مسائل دیگر مطرح شده در این موضوعات را ایجاد یا تشدید کرده است. دراین میان، موضوع اصلی «اقتصادی کردن فعالیت های محله ای» است که هم پای منطق اقتصادی ارتباط این مباحث را محکم کرده است.