فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۳٬۲۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
سکوت ارتباطی و کارکرد آن از مباحث نوینی است که در زبان شناسی ادبی برای مطالعه و بررسی متون مختلف مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله باتوجه به نقش ها و کارکردهایی که رومن یاکوبسن برای هرکدام از عناصر ارتباطی کلام لازم می داند، به بررسی سکوت بلیغ و کارکردهای آن در غزلیات شمس به منزله عنصر غیابی معنادار که ردّی از آن باقی می ماند، می پردازد. پرسش این پژوهش چگونگی عملکرد نقش های شش گانه سکوت در برابر گفتار است و هدف آن دست یافتن به شگردهایی است که مولوی به واسطه سکوت و خاموشی برای اثرگذاری بر مخاطبان به کار می گیرد تا چگونه گفتن مطلبی را به واسطه نگفتن آن برای ایجاد ارتباط موفق مطرح کند. مطالعه نشان می دهد که سکوت در سخن مولوی شیوه ها و کاربردهای گوناگون دارد و در فعال سازی مخاطب نقش مهمی ایفا می کند.
عوامل اجتماعی مؤثر بر تبدیل سفال از ""صنعت"" به ""هنر"" در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر برای پاسخ به این پرسش تدوین شده است که چگونه سفال از حوزة وسائل زندگی عامة مردم، به حوزة هنر وارد شد. ازمنظر جامعه شناسی هنر، عوامل اجتماعی مختلفی درکارند تا برخی محصولات فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه، محصول هنری تلقی شوند و برخی دیگر غیرهنری. سفال و سفال گری در ایرانِ گذشته صنعت تلقی می شد و در خانه های مردم به منزلة ابزار زندگی به کار می رفت، اما امروز محصولات سفالی کاربرد کمتری به مثابة وسیله دارد. امروزه، سفال گری نوعی هنر تلقی می شود که به دو دستة هنر عامه و هنر زیبا تقسیم پذیر است. مقالة حاضر، با مروری بر سیر تاریخی تحولات سفال، عوامل اجتماعی مؤثر بر این تغییرات را مطالعه می کند. روش تحقیق مقاله کیفی و متشکل از دو تکنیک اسنادی و مصاحبه است. یافته های تحقیق نشان داد از زمانی که ظروف سفالی به دلیل ورود ظروف چینی از شمار ابزار خانگی خارج شدند، درمعرض ازبین رفتن و فراموش شدن قرار گرفتند. ازآنجاکه این ظروف بخشی از مؤلفه های فرهنگی و هویتی جامعه را در طول سالیان تشکیل می دادند، نهادهای اجتماعی بر آن شدند تا با حفظ آنها به منزلة میراث فرهنگی از نابودی کلی این صنعت دستی جلوگیری کنند. فرهنگی، آن را به حوزة هنرهای زیبا وارد کردند و در عمل نیز موجب شکل گیری آثار سفالین کاملاً هنری شدند که در گالری های هنری به نمایش درمی آینددرنتیجه، به تدریج، با فعالیت های تبلیغی و
تحلیل مضمون تفکرات قالبی نسبت به قومیت (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار بررسی تفکرات قالبی و نگرش گروه های مختلف قومی نسبت به یکدیگر است. منظور از گروه قومی، گروهی از انسان ها است که اعضای آن دارای ویژگی های نیایی و اصل و نسبی یکسان یا مشترک هستند. رویکرد این پژوهش مبتنی بر روش شناسی کیفی است و جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل آنها نیز بر اساس تحلیل مضمون انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان دانشگاه اصفهان تشکیل می دهند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به گونه ای انتخاب شدند که برای هریک از گروه های قومی شش گانه (ترک، لر، فارس، بلوچ، عرب و کرد) تعداد کم و بیش یکسانی در نمونه وارد شوند. محتوای مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری و یک مدل تماتیک از آن استخراج گردید که بیانگر وجود دو گرایش متضاد به طور همزمان است: از یک سو، نوعی احساس مبتنی بر انحصار طلبی قومی دیده می شود، به این معنا که هر یک از اقوام بر ویژگی ها و هویت قومی منحصر به فرد خویش تأکید می کنند و از سوی دیگر، نوعی چندگانگی قومی در میدان مورد مطالعه دیده می شود که با تأکید بر همبستگی ملی، اختلافات بین قومی را تا حدی کنار زده خیر عمومی را در راستای حفظ یکپارچگی و امنیت کشور مورد توجه قرار می دهد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس سنجش سازه ی دلبستگی مکانی در میان شهروندان شهر تبریز (پژوهشی در حوزه ی جامعه شناسی شهری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلبستگی مکانی از مفاهیم چندبعدی و بین رشته ای است که توجه جامعه شناسان شهری را به خود جلب کرده است. دلبستگی به مکان، ارتباطی نمادین با مکان است که با دادن معانی عاطفی و حسی مشترک فرهنگی، توسط افراد به مکان خاص یا یک سرزمین شکل می گیرد. شهر یکی از مکانهای مهمی است که می تواند مورد دلبستگی شهروندان قرار گیرد و این دلبستگی نتایج اجتماعی بسیاری در پی دارد. هدف این مقاله، ساخت و اعتباریابی مقیاس دلبستگی به شهر محل سکونت است. روش پژوهش پیمایش است و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش، شهروندان 15 تا 75 ساله شهر تبریز هستند. حجم نمونه 420 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است. اعتبار محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر چند تن از استادان جامعه شناسی تأیید گردیده و سپس با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، اعتبار سازه ای این مقیاس چهارعاملی با 38 گویه بررسی شد که از عامل اول (وابستگی کالبدی) 6 گویه، از عامل دوم (وابستگی اجتماعی) 4 گویه، از عامل سوم، (هویت کالبدی) 5 گویه و از عامل چهارم، (هویت اجتماعی) 5 گویه در مقیاس ساخته شده باقی ماندند. در ادامه ی بررسی اعتبار سازه ای، فرضیه ی رابطه میان سابقه ی سکونت و دلبستگی مکانی براساس ادبیات پژوهش ساخته آزمون گردید که معنادار بود. پایایی این پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ و به روش حذف گویه مطالعه شد که آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های چهارگانه و مقیاس دلبستگی مکانی دارای مقادیر قابل قبولی بود. در نهایت، مدل چهارعاملی متغیر پنهان دلبستگی مکانی توسط تحلیل عاملی تأییدی بررسی گردید که از برازندگی مناسبی برخوردار بود؛ بنابراین، مقیاس ساخته شده ی دلبستگی مکانی، ابزاری مناسب برای اندازه گیری این مفهوم در متن شهری ایران تشخیص داده شد.
ایدئولوژی مقاومت و مخاطب فعال: نگاهی به مطالعات خوانش در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر مطالعه ای است بر روی تحقیقات انجام شده در دپارتمان های مطالعات فرهنگی در ایران (پایان نامه ها و تحقیقات پژوهشگران) و مقالات دو مجلة علمی پژوهشی در حوزة مطالعات فرهنگی (تحقیقات فرهنگی و مطالعات فرهنگی و ارتباطات). پرسش های اصلی ای که مقاله حول آنها سامان گرفته است عبارت اند از اینکه مطالعات فرهنگی در ایران چگونه شرایط و امکان خوانش را به تصویر کشیده است؟ آیا می توان گونه شناسی ای از انواع قرائت کنندگان از متن در ایران به دست داد؟ به طور خاص این پرسش برای ما اهمیت دارد که چه درکی از مخاطب در مطالعات فرهنگی ایرانی وجود دارد؟ و در نهایت هدف فهم محدودیت های تحقیقات مبتنی بر خوانش در ایران است.
نتایج نشان داده است که مطالعات فرهنگی در آموزش عالی ایران، بیشتر تمایل داشته است از نوعی مخاطب فعال که مستمراً مقاومت می کند سخن بگوید و کمتر به عنصر ایدئولوژی و نقش قدرت در برساختن مخاطب اشاره داشته است. درعین حال، مخاطبی که مطالعات فرهنگی آموزش عالی ایران از آن پرده برداشته است، سوژة طبقة متوسط تهرانی است که عمدتاً دارای سرمایة فرهنگی بالاست. شکل دیگری از مخاطب که اخیراً تحقیقات از آن یاد کرده اند نه حول مقاومت، بلکه بیشتر حول لذت معنا می شود. مخاطب لذت طلب اساساً از الگوی هال خارج می شود و الگوی متفاوتی از مواجهه با متن را ابداع می کند.
نحوة بازنمایی ایدئولوژی در روزنامه های داخلی و خارجی درباره برنامه هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایدئولوژی ها ساخت هایی معنایی هستند که در تولید، بازنمایی و تغییر روابط نابرابر قدرت نقش دارند و به واسطة معنا با گفتمان و زبان که ابزار تولید معناست، پیوند می خورند. ایدئولوژی ها در قالب رخدادهای گفتمانی، تولید می شوند و انتقال می یابند. عناوین خبری مطبوعات نمونه های این رخدادهای گفتمانی هستند. در این پژوهش در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی و با بهره گیری از مؤلفه های جامعه شناختی معنایی الگوی تحلیلی ون لیوون (1996) همچون «حذف، اظهار، پیوند زدن، ارزش دهی و تفکیک کردن»، به بررسی چگونگی بازنمایی ایدئولوژی ها دربارة برنامة هسته ای ایران در سال 1390 در روزنامه های داخلی و خارجی به شکل تحلیلی و توصیفی پرداخته شده و بسامد استفاده از این مؤلفه ها توسط هر دو گروه از روزنامه ها تعیین و مقایسه گردیده است تا به این سؤال پاسخ داده شود که بازنمایی ایدئولوژی در برنامة مذکور با استفاده از کدام مؤلفه های جامعه شناختی معنایی صورت می گیرد و آیا نحوة این بازنمایی و بسامد استفاده از مؤلفه ها در روزنامه های داخلی و خارجی یکسان است. برای این منظور 242 عنوان از دو روزنامة داخلی ایران و کیهان و دو روزنامة خارجی گاردین و واشنگتن پست دربارة موضوع هسته ای ایران مورد بررسی تحلیلی و توصیفی قرار گرفت. نتایج تحلیل حاکی از این است که نوع مؤلفه های به کاررفته یکسان است و میزان استفاده از مؤلفه ها در روزنامه های ذکرشده، بیشتر در مؤلفة حذف، تفاوت می کند، اما نحوة استفاده از این مؤلفه ها متفاوت و منطبق بر ایدئولوژی و دیدگاهی است که از آن جانبداری می کنند. در واقع ایدئولوژی های متفاوت به بهره گیری متفاوت از مؤلفه های زبانی منجر می شود.
تحلیلی بر مؤلفه های ارتقای فرهنگ محیط زیستی؛ مطالعه موردی شهروندان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، بحران های محیط زیستی یکی از مهم ترین چالش هایی است که در قرن حاضر بشر با آن روبه روست. بسیاری از دانشمندان برای کاهش بحران های محیط زیستی یا پیشگیری از آنها به راه حل های فناورانه روی آورده اند. بااین حال، برخی از آنها، ضرورت و لزوم برقراری ارتباط و تعامل جدید بین طبیعت و انسان، و همچنین نیاز به یک فرهنگ محیط زیستی جدید را مطرح کرده اند. پژوهش حاضر بر آن است تا فرهنگ محیط زیستی و عوامل مؤثر بر آن را در شهر شیراز بررسی کند. این تحقیق با استفاده از روش پیمایش، روش نمونه گیری خوشه ای و بهره گیری از پرسش نامه انجام شده است. در مجموع، 402 پرسش نامه کامل جمع آوری شد و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که فرهنگ محیط زیستی با متغیرهای امکانات و خدمات ارائه شده، احساس کارآمدی و آموزش محیط زیستی رابطه ای مثبت و معنادار دارد و با متغیرهای دانش محیط زیستی و هنجار اجتماعی دارای رابطه ای غیرمعنادار است. نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره بین متغیرهای مستقل و فرهنگ محیط زیستی نشان می دهد که از بین متغیرهای واردشده در مدل، دو متغیر فرصت ها و امکانات ارائه شده و احساس کارآمدی معنادار هستند.
مطالعه رابطه هویت ملی و نوع نام گذاری موالید در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پرسش از «هویت» افراد و ملت ها یکی از دغدغه های فکری بشر در طول تاریخ به شمار می رفته استدر واقع انسان ها از دیرباز به دنبال تعریف و بازشناسی ملتشان، قبیله شان، قومشان، خودشان و... بوده اند آن ها در این مسیر بین خود و دیگران تمایز ایجاد می کردند، یکی از مسائلی که میل بروز و ظهور هویت طلبی انسان ها می باشد، تأکید بر انتخاب نام برای فرزندانشان است انسان ها همواره در تلاش اند تا در جهت اثبات خود، و حفظ موقعیتشان، به انحای مختلف به ابراز خود و ویژگی هایشان بپردازند انتخاب نام محملی برای نشان دادن هویت فرد بوده و وی افتخارات و آمال خود را در این فرآیند به منصه ظهور می رساند و به دنبال برآورده کردن آن هاست.
مواد و روش ها: جامعه آماری این تحقیق افراد دارای فرزند شهر شیراز بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران با ضریب خطای 4 درصد و در سطح اطمینان 95 درصد 420 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری این تحقیق خوشه ای تصادفی می باشد که با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمع آوری و به وسیله نرم افزار spss (رگرسیون تک متغیره) به تجزیه و تحلیل داده ها پرداختیم.
نتایج: بررسیداده های تحقیق نشان داد هویت ملی 8/14 درصد از شهروندان شیرازی در حد بالا، 2/66 درصد در حد متوسط و حدود 19 درصد نیز در سطح پایین بوده است. آزمون همبستگیآنووا نشان می دهد میان هویت ملی و نام گذاری موالید ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین نتیجه رگرسیون لجستیک تک متغیره نشان داد هویت ملی می تواند 6 درصد احتمال نام گذاری مذهبی در موالید را افزایش دهد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این تحقیق و اثبات رابطه معنی دار بین هویت ملی و نام گذاری موالید، به صورت خلاصه این مطالعه نشان داد که اگر بتوانیم هویت ملی افراد را بالا ببریم احتمال انتخاب اسامی مذهبی و ملی برای موالید افزایش می یابد و این نیازمند توجه نهادهای فرهنگی و آموزشی است.
حکومت و سیاست در آیینه ضرب المثل های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ ایران سراسر تاریخ خودکامگی شاهان و حاکمانی است که برای مردم (رعیت) تنها وظیفه قائل بوده اند و نه حق. مردمی که اجازه هیچگونه اعتراض و اظهار نظری نداشته اند اما نقد و نظر آگاهانه و دردمندانه آنان نسبت به ارباب قدرت و حکومت در قالب ضرب المثل ها بخوبی ثبت و ضبط شده است. امثالی که هم وظیفه طبقه حاکم و مردم نسبت به یکدیگر و هم ویژگی های حاکمان شایسته و ناشایست را بیان می کند و از سویی آفرینش ذوق و اندیشه شاعران و نویسندگان بزرگ و نامدار؛ و از دیگر سوی، آیینه واقع نمای اندیشه، عاطفه و واکنش عامه مردم به زندگی و خوب و بد آن است و بسیاری از باورها و شکایت ها که در ادبیات رسمی چندان مجال بروز نیافته است، به جد یا طنز در قالب کنایه آمیز، نمادین و کم خطر امثال، بخوبی بازتاب یافته است و می توان ناب ترین و صادقانه ترین سخنان عامه و خواص زیرک تاریخ را در آن ها رصد کرد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، با نگاهی کوتاه به فرهنگ سیاسی ایران و با بررسی ضرب المثل های عامیانه ای که مستقیماً به موضوع حکومت و سیاست (دو قوه مجریه و قضاییه) مربوطند، می کوشد ابعاد گونه گون مسأله را واکاود و نشان دهد.
بررسی جامعه شناختی گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین زبان و جامعه ارتباط متقابل وجود دارد که در این فرایند ارتباطی، ویژگی های اجتماعی و فرهنگی گروه های جامعه در زبان آن ها منعکس می شود؛ بنابراین زبان می تواند ابزاری برای شناخت این ویژگی های اجتماعی و خرده فرهنگی باشد. در این مقاله قصد بر این است که از طریق بررسی زبان عامیانه جوانان به مناسبات اجتماعی آنان با گفتمان مسلط جامعه و نهادهای اجتماعی، پی ببریم. بر این اساس هدف نهایی، بیان نقش و کارکرد گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان است. تبیین نظری پژوهش حاضر، بر مبنای نظریه کارناوال باختین و مناسبات زبان و قدرت در گفتمان فرکلاف، انجام شد و با استفاده از روش تحلیل گفتمان و الگوی تحلیلی فرکلاف، داده های مورد نظر تحلیل شدند. جامعة آماری، وبلاگ های شخصی (زندگی بلاگ) جوانان 15-29 سال و نوشته شده از سال 1385 تا 1388، در نظر گرفته شد. نمونه گیری به روش نظری و هدفمند انجام شد. حجم نمونه با رسیدن به نقطه ی اشباع و تکرار در یافته ها، به 30 متن وبلاگ رسید. روند تجزیه و تحلیل داده های پژوهش به این نتیجه رهنمون شد که گفتار عامیانه در خرده فرهنگ جوانان به گونه ای یکدست و مشابه به کار نمی رود .بلکه با توجه به فضای اجتماعی کاربرد آن، شکل های متفاوت می یابد؛ این زبان به عنوان زبانی کارناوالی، نظم مسلط، هنجارها و نهادهای اجتماعی آن را به چالش می کشد و با تمرکز بر لذتی کانالی، در برابر ارزش ها و هنجارهای ایدئولوژیک مسلط به شکلی پنهان مقاومت می ورزد. این مقاومت با صبغة کارناوالی خود، به گونه ای متفاوت در فضای فرهنگی پایین شهر و بالای شهر و در حوزه های ارزشی و ایدئولوژیکی متفاوتی از گفتمان مسلط، به منصة ظهور می رسد.
بررسی پدیده نزاع در بین شهروندان ساکن شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده نزاع و درگیری در جامعه، از آن دسته آسیب هایی است که با ایجاد اختلال در روابط اجتماعی، فضایی آکنده از بغض، کینه و دشمنی را در میان افراد به وجود می آورد که این امر با زمینه سازی برای ایجاد نزاع و تنش های بعدی، جامعه را از نظر مادی و معنوی متضرر می سازد. هدف از این پژوهش، بررسی نزاع در بین شهروندان می باشد. روش انجام پژوهش، پیمایش و جامعه آماری، شهروندان 18 تا 60 سال ساکن شهر یزد است که 324 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته، استفاده شده است. داده های پژوهش با بهره گیری از تحلیل عاملی، آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و رگرسیون، تحلیل شدند. نتایج حاصل از آزمون ها حاکی از رابطه معنادار بین متغیرهای مستقل سن، تجربه عینی نزاع، رضایت از زندگی و دسترسی به امکانات رفاهی و ابعاد نزاع می باشد. از سوی دیگر نتایج نشان داد که افراد با تحصیلات پایین تر تمایل بیشتری نسبت به نزاع دارند و افراد متأهل و افراد مجرد از نظر میزان گرایش و تمایل به نزاع تفاوت معناداری داشته اند. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که در مجموع متغیرهای مستقل 20 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین نمودند.
تحلیل تجربه های زنان سنندجی از فالگیری (مطالعه کیفی دلایل و پیامدهای فالگیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به روش کیفی و به قصد راه بُردن به دلایل روی آوردن زنان به فالگیری، دلالت ها و پیامدهای فالگیری در زندگی فردی و خانوادگی زنان صورت گرفته است. یافته های تحقیق به کمک تکنیک مشاهده و مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و برای عملیات میدانی تحقیق و تحلیل داده ها نیز روش نظریه مبنایی استفاده شده است. با کمک روش نمونه گیری گلوله برفی با 30نمونه از مطلعان کلیدی مصاحبه شده تا اشباع نظری حاصل گردد. بر مبنای نتایج تحقیق، زنان به دلایلی چون روزمرگی، آینده نگری، فشارهنجاری، فقدان حمایت اجتماعی به فالگیری روی می آورند. در این میان، مدرن شدن و روانکاوانه شدن فالگیری به عنوان شرایط مداخله گر و فردی شدن باورها و کلیشه های جنسیتی به عنوان زمینه تسهیلگر عمل می نماید. بر مبنای تجربه و درک زنان، مراکز فالگیری در کنار کارکردهای مشکل گشا و فراغتی به نوعی پاتوق زنانه مبدل شده است. زنان تخلیه روانی، افسون زدگی زندگی، احساس ندامت را از مهم ترین پیامدهای مراجعه به فالگیر تلقی می کنند. مقوله هسته استخراج شده از تجربه و درک زنان از فالگیری بر ناامنی زندگی زنان دلالت دارد.
«مرگ خود و مردن دیگری»: روایت دو فرهنگ عرفی/ عقیدتی- معنوی (کاوشی در نظریة اجتماعی، نهج البلاغه، مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چه معنایی برای مرگ می توان تصور کرد؟ مردن را چگونه باید فهمید؟ با مرگ خود و مردن دیگری در لحظة سرنوشت محتوم و مختوم چگونه مواجه می شویم؟ اینها سؤالاتی وجودی هستند به قدمت تاریخ زیستن بشریت. به این معنا و به عبارتی دیگر، ما برای زیستنی معنامند، خود نیازمند مواجهه ای معنامند و البته درست با مرگ خود و مردن دیگری هستیم. از این حیث فرهنگ است که ساختارهای معرفتی وجودی برای تکوین زیست جهانی معنامند از این دست را فراهم می سازد، تا من تو او بهتر بتوانیم با چنین رخداد وجودی، فرهنگی و اجتماعی مواجه شویم. آشکار است که منبع تغذیه این تکوین همانا روایت های فرهنگی از مرگ و مردن است که علم و دین و عرفان ممثل آن اند؛ علم ممثلی است برای فرهنگ عرفی و دین نیز ممثلی است برای فرهنگ شرعی و عرفان نیز ممثلی است برای فرهنگ معنوی. ازاین رو، این مقاله با طرح چند پرسش مشخص در پی کاویدن چنین روایتی از طریق سه سرمتن (علمی دینی ادبی) است: الف) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن عرفی نظریة اجتماعی مرگ با چه نشانه های فرهنگی و آثار اجتماعی وصف شده است؟ ب) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن شرعی نهج البلاغه با چه نشانه های عقیدتی و آثار معرفتی وجودی وصف شده است؟ ج) مرگ و مردن خود/ دیگری در متن ادبی مثنوی معنوی با چه نشانه های معرفتی و آثار عقیدتی وجودی وصف شده است؟
درآمدی بر آینده پژوهی فرهنگی- تمدنی انقلاب اسلامی در پرتو اندیشه حق مدار مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ابعادی انقلاب اسلامی و چشم انداز تمدن سازانه آن، ما را به سمت پارادایم متفاوتی از آینده پژوهی انقلاب اسلامی رهنمون می کند. درحالی که نهادگرایان، مبتنی بر هستی شناسی اجتماعی، برپایی انقلاب اسلامی را به عنوان یک انقلاب مقطعی و نسلی، در تغییر نهاد قدرت تعبیر می کنند و چشم انداز تمدنی آن را در پیوستاری از مدرنیته ناقص تا مدرنیته بومی و مدرنیته اسلامی تعریف می کنند، تعالی گرایان، گستره تحولی انقلاب اسلامی را در سه بعد زمانی، مکانی و معنایی مبتنی بر هستی شناسی الهی انقلاب تعریف می کنند. از حیث ویژه داشت های معنایی و محتوایی در بعد ارتفاعی انقلاب اسلامی، بر نگرشی دوساحتی در پیوند آسمان و زمین تأکید می نمایند. از حیث دامنه زمانی انقلاب اسلامی، آن را برآمده از مسیر تکاملی جریان حق و منطبق بر آن تا برپایی امر ظهور تعریف می کنند و از حیث کرانه مندی و وسعت مکانی، گستره آن را فراتر از مرزهای ملی، به منظور مقابله و مواجهه با استکبار جهانی و نجات مستضعفان عالم تصویر می کنند. در انگاره مدرنیته اسلامی، آینده پژوهی فرهنگی-تمدنی نظام جمهوری اسلامی، منطبق بر کلیات آینده پژوهی موجود در پارادایم تجدد و مبتنی بر نظریه های جهانی شدن و البته با سویه های انتقادی و تنزیهی سامان می پذیرد؛ اما در انگاره تمدنی انقلاب اسلامی، همسو با نگرش تحول گرایان، آینده پژوهی انقلاب اسلامی در پارادایم حق مدار و مبتنی بر اندیشه آرمانی مهدویت تعریف می شود. در این جنس از آینده پژوهی، با تأکید بر جایگاه خاستگاهی نظام حق در عالم و با گذار از نگرش های انسان بنیاد در آینده پژوهی تجدد مدار، با محوریت بخشی به ساحت الهی عالم در جایگاهی ولایی، کنش دین مدارانه جوامع انسانی را در رهیافتی تبیینی- تدبری مورد تأکید قرار می دهد.
سنجش میزان رضایت از کیفیت زندگی در منطقه ی چهار شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه ی اخیر با توجه رشد شتابان شهری و تجمع هرچه بیشتر منابع و امکانات در شهرها، شناخت، اندازه گیری و بهبود کیفیت زندگی به عنوان یک مسأله ی مهم از اهداف عمده ی افراد، محققان، برنامه ریزان و دولت ها بوده است. مسأله وقتی حل می شود که وضع موجود به وضع مطلوب تبدیل شده باشد. اگر ادراکات شهروندان منطقه ی 4 شهر کرمان را به عنوان وضع موجود در یک فضای جغرافیایی، و سطح انتظارات آنان را از کیفیت زندگی به عنوان یک وضع مطلوب در نظر گرفته شود، تنها میزان شکاف بین مسأله شناخته شده است؛ پس برای رسیدن به وضع مطلوب باید گام های اساسی تری برداشت؛ از این رو این تحقیق درصدد است تا به سنجش میزان رضایت از کیفیت زندگی در منطقه ی 4 شهر کرمان بپردازد. علت انتخاب این منطقه سطح برخورداری آن نسبت به سایر مناطق دیگر بوده است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی مقطعی و از نظر هدف در زمره ی تحقیقات کاربردی جای می گیرد. با توجه به موضوع تحقیق و منطقه ی مورد مطالعه روش گردآوری داده ها زمینه یابی(تحقیق پیمایشی) انتخاب شده است و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد سروکوال انجام گرفته است. جامعه ی آماری تعداد افرادی است که در منظقه ی چهار کرمان ساکن هستند و حجم نمونه ی اقتباس شده از فرمول کوکران 384 پرسشنامه است. نتایج تحقیق که در قالب آزمون های ناپارامتری، ویلکاکسون، کروسکال والیس، یومن ویتنی و همبستگی اسپیرمن انجام گرفت نشان می دهددر تمامی ابعاد پنج گانه کیفیت زندگی(حوزه مسکن، امنیت، روابط اجتماعی و حس تعلق، امکانات و تسهیلات شهری و حمل و نقل) شکاف منفی از کیفیت وجود دارد. بیشترین میانگین شکاف کیفیت در حوزه ی حمل و نقل و کمترین میانگین شکاف مربوط به بعد روابط اجتماعی و حس تعلق مکانی است. نتایج تحقیق در فرضیه ی دوم نشان داد که بین سن مراجعان و نمره ی شکاف کیفیت همبستگی مثبتی وجود داشت یعنی با افزایش سن پاسخگویان میزان رضایت آنان افزایش می یابد. آزمون کروسکال والیس نیز نشان داد که بیشترین میزان رضایت از کیفیت زندگی در بین افراد زیر دیپلم بوده است یعنی افراد با تحصیلات کمتر از رضایت بیشتری برخوردار بوده اند(0.008 وsig= 0.034 ).