فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۴۱ تا ۲٬۱۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
1 - 28
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : یکی از عواملی که در وقوع جرائم تأثیر بسزایی دارد، مکان ها و مناطق جرم خیزی است که مجرمین تمایل بیشتری برای فعالیت در آن ها از خود نشان می دهند. بافت های فرسوده شهری، به علت مشکلات کالبدی امکان کنترل رسمی پلیس را محدود می سازند و فرصت ارتکاب جرم را افزایش می دهند. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر مدیریت پیشگیری انتظامی بر کاهش جرم بافت های فرسوده شهری است. روش : این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، کمّی و از نظر روش از نوع توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان انتظامی و کارشناسان و مدیران شهری شهر بیرجند می شود. حجم نمونه 58 نفر بوده است که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته است که روایی صوری و محتوایی آن با نظرخواهی از خبرگان آشنا به موضوع و پایایی آن با روش آلفای کرونباخ 0/89 به دست آمده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون تی تک نمونه ای با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شده است. یافته ها: مقدار تی تک نمونه ای مشاهده شده تأثیر پیشگیری وضعی بر کاهش جرم در بافت فرسوده (t=21/18)، تأثیر پیشگیری اجتماعی بر کاهش جرم در بافت فرسوده (t=15/43)، تأثیر گشت های انتظامی بر کاهش جرم در بافت فرسوده (t=19/69)، تأثیر پاکسازی نقاط جرم خیز بر کاهش جرم در بافت فرسوده (t=18/54) است. درنهایت، تأثیر مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم بر کاهش جرم در بافت فرسوده (t=23/39) تفاوت معناداری دارد. نتیجه گیری: اجرای صحیح مدیریت پیشگیری انتظامی می تواند در کاهش جرم بافت های فرسوده شهری مؤثر باشد.
تبیین و طراحی مدل اجتماعی توسعه کسب و کار در بنگاه های اقتصادی: رویکرد داده بنیاد (مورد مطالعه: سازمان هلدینگ اتکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات مورد بررسی برای کسب و کار از دیدگاه جامعه شناسی محدود است؛ در حالی که بررسی مؤلفه های اجتماعی توسعه کسب وکار به عنوان حلقه گمشده در بنگاه های اقتصادی به شمار می رود. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر، تبیین و طراحی مدل اجتماعی توسعه کسب وکار بنگاه اقتصادی (سازمان اتکا) است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و بکارگیری روش تحقیق داده بنی اد انج ام گرفت ه است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 31 نفر از خبرگان مصاحبه شد. تحلیل داده ها در س ه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفت و 18 مقوله اصلی و 41 مفهوم استخراج شد. نتایج این پژوهش، منفعت اجتماعی (مقوله محوری)؛ سرمایه اجتماعی، نیاز اجتماعی، عدالت اجتماعی، رضایتمندی، روابط اجتماعی، انسجام اجتماعی، طبقه اجتماعی و کارآفرینی (شرایط علّی)؛ روابط اجتماعی مدیران و کارکنان، فرهنگ، رهبری و مدیریت، حق انتخاب، امنیت و آموزش توسعه محور (شرایط مداخله گر)؛ شخصیت اجتماعی نیروی انسانی، اعتقادات مذهبی، تعهد و هویت اجتماعی (شرایط زمینه ای) بدست آمد. راهبردها شامل اجرای مدل ذینفعان در سازمان، همسوسازی منافع شخصی کارکنان با منافع سازمانی، مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری سازمانی، مدیریت سطح رضایت شغلی کارکنان، بازتعریف فرهنگ سازمانی و توسعه روابط درون سازمانی؛ پیامدها شامل ارتقای اعتماد سازمانی، ایجاد حس وفاداری در مشتریان، ایجاد منافع جمعی مشترک، ایجاد عدالت نسبی برای تلاش بیشتر کارکنان، افزایش بهره وری سازمانی با پویایی بیشتر کارکنان دارای انگیزه و بروز اندیشه های نو است.
مادران، سرپرستی خانوار و شادکامی خانواده (یک مطالعه کیفی در بین زنان سرپرست خانوار شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شادکامی در عصر حاضر به یک مسئله مهم و حتی به یکی از ابعاد توسعه اجتماعی تبدیل شده است و زنان به ویژه مادران، نقش مهمی در تأمین این شادکامی در خانواده دارند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، مطالعه نقش زنان سرپرست خانوار در شادکامی خانواده است که به روش کیفی و تکنیک تحلیل محتوا و مصاحبه با 20نفر از زنان سرپرست خانوار در شهر یزد انجام گرفت. از بین یافته های پژوهش، شش مفهوم نهاییِ «نگرش بازاندیشانه، مدیریت اقتصادی زندگی، طردگریزی فعالانه، استیگمای ناشی از فرهنگ، تلاش در جهت توسعه و تعمیق روابط اجتماعی و تمرکز ویژه بر تربیت و رشد همه جانبه فرزندان» به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درواقع زنان پژوهش حاضر همه سعی و تلاش خویش را به کار می گرفتند که شادکامی را در بین فرزندان خویش به وجود آورند، مشکلات اقتصادی را مدیریت کنند و با داغ ننگ ناشی از سرپرست خانوار بودن و مشکلات پس از آن کنار بیایند، همچنین در روحیات خویش نوعی بازاندیشی مثبت داشته باشند و با تقویت روحیه خویش، برای شادکامی فرزندانشان تلاش کنند. درواقع آنان به دنبال آن بودند که نگاهی همه جانبه به نیازهای فرزندانشان، ازجمله نیازهای مالی-عاطفی- تعاملاتی، آموزشی، فراغتی داشته باشند که همه این تلاش ها و ایثار مادرانه، تحت عنوان مقوله «والدگری مضاعف» تشخیص داده شد؛ زیرا این زنان بیان می داشتند که بعد از پذیرش نقش سرپرستی خانوار، وظایف پدری و مادری را توأمان انجام می دهند که فراتر از وظایف مادرانگی صرف است. بر اساس نتایج پژوهش، توجه به نیازهای سرپرستان خانوار و توانمندسازی آنان متعاقب آن، بر شادکامی خانواده تأثیر دارد. توجه نهادهای حمایتی و سیاست گذاران اجتماعی- فرهنگی به زنان سرپرست خانوار توصیه می شود.
بازتولید نابرابری آموزشی در دوران شیوع کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
169 - 204
پژوهش حاضر به دنبال روایت مدیران آموزشی مدارس متوسطه از بازتولید نابرابری آموزشی در شرایط همه گیری ویروس کرونا است. برابری آموزشی خود را در استفاده مساوی از فرصت ها و امکانات آموزشی نشان می دهد، امری که در وضعیت فعلی نظام آموزشی ایران یکی از چالش های اساسی بشمار می آید. شیوع ویروس کرونا مدیران آموزشی، معلمان، والدین و دانش آموزان را با مسائل عدیده ای روبرو نموده است. اما این چالش ها و مسائل، برای همه به صورت یکسان تأثیرگذار نبوده و به موازات دسترسی به امکانات آموزشی، دسترسی به فضاهای آموزشی و سرمایه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خانواده ها متغیر است. این پژوهش، با توجه به نظریات بوردیو، الیچ و کلمن به بحث از نابرابری آموزشی پرداخته و با استفاده از روش تحلیل روایت و مصاحبه عمیق با ۳۰ نفر از مدیران آموزشیِ مدارس متوسطه سطح شهر سنندج، به تحلیل و تبیین چگونگی بازتولید نابرابری آموزشی در شهر سنندج پرداخته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان از طبقاتی شدن آموزش و بازتولید نابرابری آموزشی در جامعه مورد مطالعه دارد. این مقوله به عنوان مقوله ی هسته ای نشان می دهد، آموزشی که باید به عنوان ابزاری برای تحرک اجتماعی، تغییرات مثبت و دسترسی همه به امکانات و فرصت ها تلقی شود، بیش ازپیش طبقاتی شده است. تمایز اجتماعی و فرهنگی، گرایش به مدارس پولی و غیردولتی، عدم دسترسی همه به آموزش در شرایط کرونا و فقر خانواده ها و آسیب های آموزشی ناشی از آن چهار مقوله ای هستند که دال بر طبقاتی شدن آموزش دارند. همچنین نتایج نشان می دهد در شرایط شیوع ویروس کرونا، چالش های تسلط فضای مجازی بر آموزش و عدم دسترسی همه دانش آموزان به آن، کم رنگ شدن آموزش و کاهش کارکردهای آموزشی مدارس و فقر خانواده های مناطق پایین شهر و حاشیه سبب ایجاد زمینه ی نابرابری آموزشی شده است.
رابطه حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی در بین مددجویان بهزیستی شهرستان نوشهر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۲
۲۱۸-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: از هدفهای مهم نظام سلامت در هر کشور تأمین، حفظ و ارتقاء سلامت و کیفیت زندگی تمام افراد جامعه است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر حمایت اجتماعی بر سلامت اجتماعی(مطالعه موردی: مددجویان بهزیستی شهرستان نوشهر) در سال 1399بود. روش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و با ابزار پرسشنامه صورت گرفته است. جامعه پژوهش را مددجویان بهزیستی 18 تا 60 ساله ساکن شهرستان نوشهر تشکیل داده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 350 نفر تعیین شد و با استفاده از شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها، از آزمونهای ضریب همبستگی با نرم افزار SPSS24 و تحلیل معادلات ساختاری با نرم افزار Amos25 استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه و مناسب ارزیابی شد که بر اساس آن ضریب آلفا برای مقیاسها و خرده مقیاسهای آن بیش از 0.7 بود. یافته ها: بکارگیری آمار استنباطی نشان داد که بین متغیرهای حمایت اجتماعی به طور کل و ابعاد آن شامل بعد عاطفی حمایت اجتماعی، بعد ابزاری حمایت اجتماعی و بعد اطلاعاتی حمایت اجتماعی با سلامت اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین، ضرایب رگرسیونی بین متغیرهای مستقل و سلامت اجتماعی در مدل اموس بالای 0.03 بود. بحث: بنابراین بر طبق یافته ها می توان نتیجه گرفت ابعاد اجتماعی در نظر گرفته شده، تأثیر مستقیمی بر جامعه آماری داشته و نهادهای مربوطه می توانند با در نظر گرفتن ابعادی از جمله مقوله حمایت اجتماعی و سایر ابعاد، در حوزه سلامت اجتماعی نقش ایفا کنند.
رابطه نگرش عقلانی و بهزیستی اجتماعی اعضای هیأت علمی (مورد مطالعه: دانشگاه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
۱۰۰-۸۵
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه نگرش عقلانی با بهزیستی اجتماعی در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد پرداخته است. پژوهش به روش پیمایش انجام شده، داده ها با تکنیک پرسشنامه و با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی از 213 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد جمع آوری شده است. نگرش عقلانی در سه بعد کثرت گرایی، ابزاری بودن و نیت مندی و بهزیستی اجتماعی در پنج بعد مشارکت اجتماعی، پذیرش اجتماعی، شکوفایی اجتماعی، انسجام اجتماعی و همبستگی اجتماعی سنجیده شده است. اعتبار این پژوهش از نوع محتوایی است و برای سنجش پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که دارای مقادیر مطلوب بوده است. داده های پژوهش پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و SmartPLS تحلیل شده اند. یافته های پژوهش نشان داد با توجه به میانگین بدست آمده از دو متغیر مورد مطالعه، عقلانیت ابزاری در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد در حد پایین قرار دارد، این در صورتی است که میزان بهزیستی اجتماعی در حد بالا قرار گرفته است. بر اساس داده های حاصل از ماتریس همبستگی پیرسون، بین ابعاد بهزیستی اجتماعی (به غیر از بعد انسجام اجتماعی و بعد همبستگی اجتماعی) با ابعاد نگرش عقلانی با تأکید ویژه بر بعد پذیرش اجتماعی رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد؛ بدین معنا که هرچقدر میزان ابعاد مورد نظر بهزیستی اجتماعی افزایش پیدا کند به تبع آن عقلانیت ابزاری در بین اعضای هیأت علمی دانشگاه یزد کاهش پیدا می کند. همچنین، بررسی بدست آمده از آزمون تی مستقل در زمینه رابطه متغیر زمینه ای جنسیت با نگرش عقلانی نشان داد که اختلاف نگرش عقلانی در بین اعضای هیأت علمی در مردان کمتر از زنان است، در نتیجه بین اختلاف نگرش عقلانی اعضای هیأت علمی برحسب جنسیت آنها رابطه وجود دارد. درنهایت، متغیر بهزیستی اجتماعی 18/19 درصد از تغییرات متغیر نگرش عقلانی را تبیین می کند
تغییر و تطور پژوهش ها و قوانین مرتبط با مددکاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۹
153 - 174
حوزههای تخصصی:
تداوم و توسعه هر علمی وابسته به پژوهش هایی است که در حیطه آن علم به انجام می رسد. ایستایی در پژوهش های صورت گرفته در یک رشته علمی، زمینه ساز رکود در آن حوزه معرفتی می شود و پویایی در تحقیقات، ضمانت بخش توسعه آن علم و رشد عالمانش می گردد. از این رو، برای کسب آگاهی از این که جایگاه یک رشته علمی در شرایط کنونی چگونه است، چه فرایندی را تا کنون طی کرده و چه چشم اندازی را پیش رو دارد، نیاز به انجام یک تحقیق درون کاوانه دارد. برای تحقق این امر، مجموع تحقیقات انجام شده در یک عرصه علمی، خود به مثابه موضوع یا قلمرویی برای یک پژوهش مستقل نقاد شناخته شود. بر پایه چنین پژوهشی، می توان به نقاط ضعف و قوت یک رشته علمی پی برد؛ می توان محدودیت های آن را شناسایی کرد و فرصت های پیش رویش را باز شناخت. ابتناء تحقیق حاضر نیز بر همین قاعده است؛ یعنی تلاش شده است که پژوهش های دانشگاهی انجام شده در رشته مددکاری اجتماعی ایران در طی پنج دهه از عمر پژوهش مدار این رشته مورد بررسی نقادانه قرار گیرد. افزون بر این، تلاش شده است تا ارتباط موضوعی قوانین مصوب با این رشته علمی واکاوی شود. برای بررسی هر دو حیطه مورد بررسی، از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. در کاربست این روش، 645 پژوهش دانشگاهی و 169 سند قانونی مورد استفاده قرار گرفته اند. از جمله یافته های این تحقیق می توان به ارتباط میان نهاد علم و نهاد قانون گذاری اشاره کرد که در طی دوران مورد بررسی، همگرایی ها و واگرایی هایی را تجربه کرده است.
تحلیل جامعه شناختی دگرگونی تاریخی در مکان پاسداشت شیء مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار، پژوهشی تاریخی و توصیفی تحلیلی در حوزه جامعه شناسی فرهنگ است. وبر در زمره یکی از پایه گذاران جامعه شناسی سه خط مشی تاریخی را برای توجیه قدرت در یک ساختار سیاسی معرفی کرد. او این شیوه های ناب را اقتدار فرهمندانه، اقتدار سنتی و اقتدار عقلانی قانونی نامید. یک سده پس از بیان این نظریه روند تاریخی را، که ذکر می شود، می توان برای این سه شیوه پیشنهاد کرد: فرهمندی باستانی، توارث تاریخی و دولت مدرن. هدف این پژوهش بنیادی نظری که داده های کیفی آن به شیوه اسنادی گردآوری شده اند، پی جویی تغییر مکان نگاهبانی از شیء مقدس/ برگزیده در این تحول درزمانی است. این نوشتار تلاش دارد ویژگی های این گونه اشیا را توصیف و روند تغییر جایگاه پاسداشت آن ها را در طول تاریخ در بافتی جامعه شناختی بررسی کند. برای فهم ماهیت شیء مقدس از تعاریف دورکهیم و اوتو استفاده شده و به یاری دیدگاه کانت درباره زیبایی و والایی کیفیت زیباشناختی ارتباط انسان با این اشیا تبیین شده است. نیایشگاه و کاخ را می توان مکان های پیشامدرن پاسداشت شیء مقدس/ برگزیده و هم بسته با دو شیوه ابتدایی تر اقتدار دانست، اما در دوره مدرن، موزه به منزله مهم ترین بنیاد برای نگاهبانی از اشیای برگزیده جایگزین این مکان ها شده است. موزه اشیا را در فرایندی از برگزیدگی، جداسازی و چارچوب بندی، موزه ای می کند. ممکن است اشیای مذهبی در روند ورود به موزه تقدس زدایی شوند یا اشیا روزمره مقدس سازی شوند. خلاف نیایشگاه، موزه تأثیر همسانی بر همه بازدیدکنندگانش ندارد. تجربه ارتباط با شیء مقدس در موزه امری ا ختیاری ، غیرالزامی، درونی، شخصی و برآمده از پیشینه، سن، دل بستگی و دانش هر بازدیدکننده است.
تحول مفهوم سوژه و نسبت آن با امر اجتماعی در رویکرد کریستوا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
151-177
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله ارائه الگویی از سیر تحول سوژه مدرن (با تاکید بر نظریات دکارت و کانت)به سوژه پساساختارگرا و پسامدرن با توجه به دو بعد یکپارچگی و خود بنیادی سوژه در معنای کلاسیک آن و همچنین بررسی نسبت سوژه با امر اجتماعی در رویکرد نظری ژولیا کریستوا می باشد.سویه های اجتماعی نظریه کریستوا، او را از دیگر پساساختارگرایان و پیشگامان نظری خود جدا می سازد.در این بررسی نظری به این مسئله می پردازیم که چگونه کریستوا به کشف ساختارهای ناهمگون در عرصه زبان، سوژه و جامعه در یک کلیت نظری می پردازد وچگونه از طریق مرکزیت زدایی در هر یک این عرصه ها به بازیابی ابعاد اجتماعی، روانی و زبانی سوژه نائل می شود. نهایتا این مقاله به لزوم پیوند امر نشانه ای و نمادین درهر یک از سطوح اجتماعی، روانی و زبانی و دررابطه پویای ذهن و زبان و جامعه پرداخته و شرح می دهد که چگونه مباحث نظری مرتبط با جایگشت نظام های نشانه ای و نمادین می تواند راهگشای تبیین گفتمان هویتی و اجتماعی باشد.
نقش فضای سایبری بر تغییرات سبک زندگی (با تأکید بر جوانان شهر یزد)
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۹
81 - 100
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی مجموعه ای از ارزش ها، طرز تلقّی ها، شیوه های رفتاری و سلیقه هاست که متأثّر از نوع باورها (جهان بینی) و ایدئولوژی حاکم بر فرد و جامعه است. در دنیای مدرن امروز، رشد بی رَویه رسانه ها و فنّاوری های نوین اطّلاعاتی باعث شده تا فضای مجازی بر همه ابعاد زندگی انسان سایه افکند. فضای مجازی دنیایی جدید و موازی است که با خطوط ارتباطی جهان خلق و نگهداری می شود و جزئی از زندگی اجتماعی و آمیخته با آن است. این پژوهش با هدف بررسی نقش فضای سایبری بر تغییرات سبک زندگی (با تأکید بر جوانان) انجام شده است. روش تحقیق حاضر کاربردی، توصیفی و پیمایشی بوده است. جامعه آماری، جوانان شهر یزد (182094 نفر) بودند که تعداد 384 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای مورد بررسی قرار گرفته اند. به منظور سنجش سبک زندگی از مقیاس شیردل و همکاران (1400) و برای سنجش استفاده از فضای مجازی از مقیاس محقّق ساخته استفاده شده است. داده های به دست آمده با نرم افزار spss نسخه 24 پردازش و تحلیل شد. یافته های حاصل از ضرایب رگرسیون نشان داد فضای مجازی بر مؤلّفه های سبک زندگی «استفاده از سبک های فراغتی نوین، استفاده از سبک زندگی دینی، مدیریت بدن، استفاده از رسانه های خارجی، استفاده از سبک زندگی ورزشی و استفاده از رسانه های نوین»، به ترتیب تأثیر 6/42، 9/38، 4/21، 2/33، 4/18 و 7/46درصد دارد (0.05P < )؛ بنابراین آموزش، آگاه سازی و تقویت رسانه های داخلی برای مقابله با اثرات منفی فضای مجازی بر جوانان، بسیار ضروری است.
نقش محیط شناسی بر پیشگیری از جرم در استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
99 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیشگیری از جرم از طریق محیط شناسی بر پایه تفکری ساده استوار است. وقوع جرائم گوناگون در جوامع مختلف تا حد زیادی از فرصت های موجود در محیط اطراف ناشی می شود؛ بنابراین می توان با ایجاد تغییراتی در آن، ترتیبی اتخاذ کرد تا از میزان وقوع جرائم کاسته شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر محیط شناسی بر پیشگیری از جرم در استان مازندران است. روش: این پژوهش، از حیث هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، میدانی است و روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را همه فرماندهان و مدیران سطح دوم (میانی) فرماندهی انتظامی استان مازندران به تعداد 483 نفر تشکیل می دهد و نمونه آماری براساس فرمول کوکران برابر با 214 نفر است. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسش نامه محقق ساخته محیط شناسی و پرسش نامه محقق ساخته پیشگیری از جرم استفاده شده است که از نوع کمّی است. روایی پرسش نامه ها با روایی محتوایی و به وسیله استادان و کارشناسان محترم انتظامی مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب 0.78 و 0.82 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی، رگرسیون و آزمون فریدمن با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که محیط شناسی با ضریب 0.639 اثر مثبت و معنادار بر پیشگیری از جرم دارد. همچنین ابعاد محیط شناسی (تعیین قلمرو، کنترل دسترسی، تصویر محیط، سخت کردن آماج جرم) اثر مثبت و معنادار بر پیشگیری از جرم دارند. با توجه به آزمون فریدمن نیز به ترتیب بیشترین میانگین اختصاص به تعیین قلمرو با 2.87 و سپس سخت کردن آماج جرم با 2.77، تصویر محیط با 2.29 و درنهایت کنترل دسترسی با 2.06 قرار داشته است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از آن است که توجه به اصول و شاخص های بهینه محیط شناسی می تواند در کاهش وقوع جرائم تأثیر بسزایی داشته باشد.
بررسی منحنی کوزنتس شادی و محاسبه شاخص شادی در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
133 - 157
حوزههای تخصصی:
نبود رابطه نزدیک بین رفاه اقتصادی و رفاه ذهنی توجه بیش از پیش اقتصاددانان را به منظور جایگزینی رویکرد ذهنی برای اندزاه گیری و ارزیابی رفاه فردی و اجتماعی به جای رویکرد عینی به خود جلب نموده است؛ برای این منظور شاخصی با عنوان شادکامی معرفی شده است در این مطالعه، براساس متغیرهای شاخص شادی ناخالص ملی، شاخصی متناظر برای استان های ایران معرفی و با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره و روش تاپسیس طی دوره 1394-1384 محاسبه و رتبه بندی شد. نتایج این رتبه بندی نشان می دهد، به طور متوسط در طول دوره زمانی مورد بررسی، استان های تهران، کهگیلویه و بویراحمد و اصفهان به ترتیب دارای بالاترین میزان شادی در کشور بودند و استان های سیستان وبلوچستان، خراسان جنوبی و کرمانشاه به ترتیب در رتبه های پایین شادی قرار گرفته اند. نکته حائز اهمیت در محاسبات شادی، قرار گرفتن استان های مرکزی در رتبه-های بالاتر از استان های مرزی کشور است که این موضوع نشان دهنده تمرکززایی شادی در مرکز کشور به دلیل تسهیل امکانات رفاهی در این مناطق می باشد. همچنین به جهت بررسی توزیع نابرابری شادی در ایران، از رابطه کوزنتس به دو روش حداقل مربعات معمولی (OLS) و حداقل مربعات پایدار (RLS) برای اطلاعات مقطعی 30 استان کشور استفاده شد که نتایج آن گویای رابطه U شکل معکوس بین شادی و نابرابری آن است. به عبارتی در ابتدا با افزایش شادی، نابرابری شادی افزایش می یابد، ولی از یک نقطه به بعد به دلیل فراگیر شدن امکانات رفاهی برای عموم مردم، با افزایش شادی، نابرابری حاصل از آن کاهش می یابد.
مرورکتاب: «نژاد و تاریخ»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
۱۵۰-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
در سال 1952، سازمان بین المللی یونسکو به انتشار مجموعه ای در خصوص تبیین و شفاف سازی نقش فرهنگ در جامعه پرداخت و نگارش کتابی در خصوص مسئله ی نژاد در درازای تاریخ را به کلود لوی استروس، مردم شناس برجسته فرانسوی پیشنهاد کرد؛ حاصل تلاش و زحمات وی، انتشار کتابی به نام «نژاد و تاریخ» است. نژاد و تاریخ، یکی از کتاب هایی است که در سال 1358 با کوشش ابوالحسن نجفی، مترجم و زبان شناس برجسته ایرانی ترجمه و توسط پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران انتشار یافت. کتاب نژاد و تاریخ، نخستین کتابی است که از لوی استروس به فارسی ترجمه شده است و در ده فصل گوناگون با عناوین (نژاد و فرهنگ؛ گوناگونی فرهنگ ها؛ تفاخر نژادی؛ فرهنگ های باستانی و فرهنگ های ابتدایی؛ مفهوم پیشرفت؛ تاریخ ایستاده و تاریخ انباشته؛ مقام تمدن غرب؛ تصادف و تمدن؛ همکاری فرهنگ ها و جهت دوگانه پیشرفت) نگارش شده است. با توجه به استقبال روزافزون جامعه علمی و دانشگاهی به مطالعه و پژوهش در زمینه پدیده فرهنگ و نقش آن در جامعه؛ این نوشتار کوتاه، کوششی در جهت معرفی و بررسی کتاب «نژاد و تاریخ» است.
ارزیابی نحوه شناخت روان درمانگران مراکز خانواده از روان درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۵
99 - 115
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی نحوه درک روان درمانگران مراکز خانواده از فرایندها و شکل گیری روان درمانی انجام شد. تعداد 16 مصاحبه عمیق با روان-درمانگران و مشاوران دارای حداقل 7 سال سابقه حرفه ای در مراکز خانواده، با استفاده از نمونه گیری هدفمند طی سال 99-98 صورت گرفت. مصاحبه های نیمه ساختاریافته با رویکرد تحلیل محتوی موضوعی از نوع قیاسی – استقرایی تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد شناخت روان درمانگران و مشاوران مراکزخانواده از روان درمانی، برپایه برداشت های شخصی که کسب کرده اند، فعالیت هایی که انجام می دهند و منابع مورد استفاده آن ها؛ شکل گرفته است. برداشت های مشارکت کنندگان متأثر از رویکردهای گوناگون تخصصی، نگرش عاطفی، ارزش های انسانی و تفاسیر خودساخته، بود. تنوع دیدگاه ها و تعدد برداشت های درمانگران، حکایت تلاش روان درمانگرانی است که می خواهند بین تناسب ها و بی تناسبی های تکنیک ها با فرهنگ ایرانی، با اطمینان برای مراجعان دست به انتخاب بزنند. نحوه فعالیت های روان درمانی ساختاری باقاعده و همزمان منعطف را شکل می داد. مشخصاً نظریه در رأس این ساختار نقش داشت، اما استفاده از نظریات مختلف در میان درمانگران با رعایت تمام اصول علمی همراه نبود. چنانچه ماهیت متنوع نظریات و رویکردهای روان درمانی پذیرفته شود، قرار دادن علم روانشناسی و روان درمانی در مرحله پیش پارادیمی دشوار خواهد بود. روان درمانی با پارادایم های متفاوت شکل متفاوتی از علم است.
کاربرد طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت در ارزیابی کم توانی توسط مددکاران اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
1 - 54
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف توصیف ارزیابی کم توانی از دیدگاه مددکاران اجتماعی با استفاده از طبقه بندی بین المللی عملکرد، ناتوانی و سلامت ICF)) و با روش کیفی اجرا شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با تعداد چهارده نفر از مددکاران اجتماعی با تجربه و آشنا با ICF که به روش هدفمند و دردسترس انتخاب شدند، جمع آوری گردید ؛ سپس با روش تحلیل محتوای تماتیک و انطباق مفاهیم بدست آمده با ICF طبقه بندی شد . مفاهیم ابتدا در 16 مقوله اصلی شامل : کار و اشتغال، وضعیت اقتصادی، تعاملات و حمایتها، آموزش و تحصیل، مسکن و فضای داخل خانه، فضای خارج از منزل، سرپرستی و مراقبت، تحرک اجتماعی و حمل و نقل، نگرش ها و آداب و رسوم، امکانات و فنآوری، رسانه و ارتباطات جمعی، نظام تامین اجتماعی، فعالیت های داوطلبانه و مشارکت اجتماعی، تفریح و اوقات فراغت، خدمات درمانی و توانبخشی، شرایط اقلیمی و آب و هوایی طبقه بندی شده و زیر مقوله ها با 79 کد توصیفی ICF مطابقت داده شد که به 11 سرفصل ICF اشاره دارد : 6 سرفصل مربوط به فعالیتها و مشارکتها و 5 سرفصل مربوط به عوامل محیطی است. نتایج این پژوهش، ICF را بعنوان ابزاری مناسب برای ارزیابی کم توانی توسط مددکاران اجتماعی معرفی میکند .همچنین به مولفه های فعالیت ها و مشارکت ها و عوامل محیطی توجه بسیار شده است و نشان از رویکرد سیستماتیک در ارزیابی بُعد اجتماعی کم توانی دارد. بنابراین ICF میتواند به بررسی سیستماتیک در مددکاری اجتماعی توانبخشی کمک شایان توجه نماید.
واکاوی جامعه شناختی تشکیل طبقه کارگر ایران در عصر قاجاریه و نقش آنان در نوسازی جامعه و جنبش مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقات اجتماعی مختلفی در جنبش مشروطه شرکت داشتند که هر کدام با انگیزه های متفاوتی به این حرکت پیوستند. کارگران یکی از این طبقات بودند که به تازگی در جامعه ایران رشد می یافتند. آنان به لحاظ نوع مشارکت در شیوه تولید و مالکیت ابزار کار با پیشه وران و اصناف قدیمی متفاوت بودند و به سبب زیستن در بافت عشیره ای و جامعه مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و دامداری، به طبقه کارگر اروپایی شباهتی نداشتند. بسیاری از این کارگران به دلیل فشار طبقه حاکم و وجود فقر، ناگزیر کار و کاشانه خود را ترک و به مناطق آبادتر یا کشورهای همجوار مهاجرت می کردند. آنان با مشاهده وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این نواحی تحت تأثیر قرار می گرفتند و چون بیشترشان کارگران فصلی بودند، پس از بازگشت به ایران، دیده ها و شنیده های خود را برای هم وطنانشان بازگو می کردند. هدف این مقاله شناسایی سهم کارگران در زمینه سازی و شکل بخشیدن به جنبش مشروطه ایران است که نویسنده می کوشد با روش «توصیف تاریخی» و «اسنادی»، به این سؤال پاسخ دهد که طبقه کارگر چگونه در جامعه ایران شکل گرفت و کارگران چه نقشی در بروز اندیشه های نوسازی اجتماعی داشتند؟ چنین فرض می شود که طبقه کارگر بسیار دیرتر از جوامع اروپایی در ایران شکل گرفت و قشری اندک از نیروهای تولیدی را تشکیل می داد. آگاهی کارگران ایرانی از حقوق سیاسی و اجتماعی شان نیز بیشتر از آنکه درون زا و برخاسته از توسعه صنعتی باشد، از افکار چپ گرایانه مناطق قفقاز تأثیر پذیرفت و به همین دلیل با وجود مشارکت آنان در موج نوگرایی و نهضت مشروطه، این طیف از جامعه نتوانست آن گونه که در انقلاب های بزرگ اروپایی نظیر انگلستان، فرانسه و روسیه اثرگذار بود، نقش تاریخی خود را ایفا کند. این بررسی نشان می دهد که پیش از شکل گیری جنبش مشروطه برخی از کارگران در انقلاب های حوزه قفقاز شرکت داشتند و با افکار انقلابی آن سامان آشنایی یافتند. این کارگران هم صدا با سایر هم وطنانشان به نهضت آزادی خواهی ایران پیوستند و با پخش اعلامیه ها، شرکت در اجتماعات و نیز حضور در صحنه های نبرد مسلحانه، به مبارزه با استبداد برخاستند و پایه گذار حرکت های انقلابی آتی شدند.
Provide a Model for Teaching Organizational Citizenship Behavior in the Education and Training Organization based on Data Theory Strategy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of the present study was to present a model for training organizational citizenship behaviors in the Education Organization based on grounded theory. Methodology: The present study was applied in terms of objective. For a rich description of the experiences, attitudes and perception of the interviewees towards training organizational citizenship behaviors, the qualitative research method was used and in particular grounded theory (systematic approach) was used to achieve a paradigm model. The population of this study included professors, university experts and directors of education in Kermanshah Province. Sampling in the present study was purposeful, in which 14 people were selected from the mentioned ones. In this study, interviews have been used to collect their views related to the training of organizational citizenship behavior in the Education Organization. Content validity was used to evaluate the validity of the construct and Cronbach’s alpha coefficient was used to evaluate the reliability. The research tool in this section was a questionnaire and for data analysis, SMART PLS3 and SPSS23 software were used. Findings: The results showed that causal conditions (employee empowerment; decentralization; and employee awareness of organizational citizenship behavior); axial phenomena (chivalry and forgiveness, conscientiousness; organizational spirituality; respect and esteem; and civic virtue); strategic factors (organizational contexts, fair and rapid feedback; observance of justice in the organization; policy making; and increasing employee motivation); confounding variables (personality traits; and cultural, social, political and economic conditions); background conditions (organizational culture, transformational leadership, and organizational support) and consequences (effectiveness and improvement of organizational performance; employee satisfaction; organizational commitment, cooperation and participation) affect the training of organizational citizenship behavior in the Education Organization. Conclusion: The study results showed the effect of each of the different categories on the training of organizational citizenship behavior. So, to succeed in this regard, special attention should be paid to these categories. Therefore, in order to achieve higher effectiveness and proper hiring of employees with extra-role behaviors, the Education Organization should consider and implement the necessary program and preparation for training organizational citizenship behaviors.
مقایسه بین نسلی مصرف کالاهای فرهنگی و عوامل موثر بر آن در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
145 - 124
حوزههای تخصصی:
مصرف فرهنگی، یکی از شاخص های سبک زندگی است که به بیان ساده به معنای استفاده از کالاهای تولید شده نظام فرهنگی بوده، مشخص کننده نوع سلیقه مصرف کننده نیز می باشد. بر اساس نظریه بوردیو، مصرف کالاهای فرهنگی با سرمایه فرهنگی افراد مرتبط است. در این پژوهش، ضمن مقایسه نسلی میزان مصرف کالاهای فرهنگی در شهر رشت، سرمایه فرهنگی آنان نیز به روش پیمایش، مورد بررسی گرفته است و از 400 نفر به عنوان نمونه، پرسش به عمل آمده است. نتایج تحلیلی بر اساس آزمون های آماری، حاکی از آن است که میانگین مصرف کالاهای فرهنگی در نسل سوم( بعد از انقلاب) بیشتر از نسل دوم ( قبل از انقلاب) است. در واقع نسل سوم ، نسبت به نسل دوم، از میانگین سرمایه فرهنگی بالاتری، برخوردار است. فرضیه دیگر تحقیق مبنی بر ارتباط سرمایه فرهنگی با مصرف کالاهای فرهنگی نیز به اثبات رسیده است. تحلیل رگرسیونی هم نشان می دهد که همه ابعاد سرمایه فرهنگی اعم از تجسم یافته، عینیت یافته و نهادی با مصرف کالاهای فرهنگی رابطه معناداری دارند. بعد نهادی با بتای 32/0، قوی ترین رابطه را با مصرف کالاهای فرهنگی، نشان می دهد. همچنین با توجه به مقدار ضریب تعیین، می توان گفت که 54 درصد از تغییرات متغیر مصرف کالاهای فرهنگی توسط متغیرهای سه گانه سرمایه فرهنگی اعم از تجسم یافته، عینیت یافته و نهادی، تبیین می شود.
وضعیت سرمایه اجتماعی در استان کردستان؛ آسیب ها، راهبردها و برنامه های تقویت سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یک سازه نظری و سیاستی به شمار می رود و به میانجی سنجش سرمایه اجتماعی به مثابه نبض سنجی اجتماعی می توان جهت و آهنگ تغییرات جامعه در ساحت های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نیز پیامدهای سیاست گذاری عمومی و اجتماعی را شناسایی و تحلیل نمود. پژوهش حاضر با هدف واکاوی وضعیت سرمایه اجتماعی در بین نمونه ای از شهروندان استان کُردستان به انجام رسیده است. این پژوهش به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسش نامه درمورد 1007 نفر از شهروندان استان کُردستان در بازه سنی20 تا 54 سال انجام گرفت. شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای بوده است. برمبنای یافته ها، میانگین شاخص ترکیبی سرمایه اجتماعی در سطح متوسط ارزیابی می شود. کمّ و کیف سرمایه اجتماعی، به ویژه در بُعد سرمایه اجتماعیِ کلان پایین است و این مسأله نشان از زوال اعتماد عمومی به اهمیت و موفقیت عملکرد نهادها در حوزه های چهارگانه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. نوع غالب سرمایه اجتماعی در استان کردستان، سرمایه اجتماعیِ خُرد است و سرمایه اجتماعی میانی در سطح متوسط قرار دارد. براساس نتایج تحلیل واریانس، میانگین سرمایه اجتماعی بر حسب جنسیت، رده سنی، وضع تأهل، سواد، وضع فعالیت پاسخ گویان تفاوت می پذیرد. در بخش پایانی پژوهش، با نظر به مختصات سرمایه اجتماعی، آسیب ها و مخاطرات، راهبردها، برنامه ها و مجریانِ ارتقای سرمایه اجتماعی در کُردستان ارائه شده است.
تحلیل گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی در دولت های پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آرمان های انقلاب اسلامی تأمین اجتماعی بوده و در قانون اساسی و سایر اسناد بالادستی گنجانده شده است، اما آن در نظم گفتمانی کارگزاران بعد از انقلاب (براساس اقتضائات نظری و عملی) با رویکردها و سیاست های مختلفی مفهوم سازی شده و دلالت های متفاوت و بعضاً ناهم گون منجر به عدم تحقق کامل رفاه و تأمین اجتماعی در کشور شده است. در همین راستا پژوهش حاضر، درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که رفاه و تأمین اجتماعی در چهار دولت بعد از انقلاب اسلامی (با گفتمان های مستضعفین، سازندگی، اصلاحات و عدالت محور) با چه دلالت های معنایی تثبیت و برجسته شده اند که نتیجه این چنینی را رقم زده است؟ برای پاسخ بدین پرسش با روش تحلیل گفتمان «لاکلاو و موفه» به تحلیل متون سخنرانی های مقامات عالی کشور خصوصاً روسای جمهور، قوانین و مقررات مربوطه در هر گفتمان های سیاسی حاکم که همانا در هژمونی دولت ها به منصه ظهور رسیده اند، می پردازیم. یافته ها نشان می دهد که دولت مستضعفین به واسطه ایدئولوژی انقلاب اسلامی و جنگ، گروه های مستضعف را از حاشیه به متن کشاند و به این ترتیب گفتمان رفاه خود را با دال مرکزی «مستضعف محوری» مفصل بندی کرده است. دولت سازندگی کوشش کرد با «جبران کاستی های ناشی از توسعه اقتصادی» به عنوان دال مرکزی، گفتمان خود را مفصل بندی کند. دولت اصلاحات با توسل به اصل 29 قانون اساسی به ساختارشکنی از دال مرکزی گفتمان رفاه دولت سازندگی پرداخته و مفصل بندی گفتمان خود را با نشانه مرکزی «نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی» تشکیل داد. دولت عدالت محور نیز با تأکید بر عدالت توزیعی، مهرورزی و خدمت رسانی به اقشار فقیر و آباد کردن مناطق توسعه نیافته، گفتمان رفاه خود را با نشانه مرکزی «دسترسی یکسان آحاد مردم به حمایت های تأمین اجتماعی» مفصل بندی کرده است. در نتیجه می توان گفت که روند گفتمان رفاه و تأمین اجتماعی طی چهار دولت پس از انقلاب اسلامی بیانگر این است که هر یک از دولت ها، گفتمان رفاهی خود را ذیل دال مرکزی متفاوت ولی با دال های شناور گاه مشترک، مفصل بندی کرده اند. به این ترتیب بین دال مرکزی آن ها، گسست رخ داده و در نتیجه خط سیر متفاوت و گاه متضادی پیموده اند. این امر موجب شده آن ها تداوم بخش و مکمل یکدیگر نباشند، اما با وجود این، جنبه های گوناگون رفاه و تأمین اجتماعی در هر دولت نسبت به دولت قبلی، بهبود نسبی یافته است.