فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۵۲۱ تا ۴٬۵۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱۳
73 - 94
حوزههای تخصصی:
در تمام جوامع رو به رشد شکاف و تبعیض جنسیتی مشاهده می شود. مسئله اشتغال، تحصیلات دانشگاهی، فونکسیون های اجتماعی و سایر موقعیت هایی که در آن زن ها نادیده گرفته شده و یا به عنوان رتبه دوم اهمیت به آنها نگریسته شده است، مثال هایی بارز از این نابرابری ها هستند. ازاین رو این تحقیق به منظور سنجش نگرش زنان شهر تهران به شکاف جنسیتی در اشتغال و کسب موقعیت های اجتماعی و اقتصادی جامعه انجام گرفته است. در این تحقیق زنان موردسنجش، زنان گروه سنی 30-40 سال هستند. پس از پیمایش و تکمیل پرسشنامه های محقق-ساخته، اطلاعات در نرم افزار آماری SPSS ، وارد و سپس تحلیل انجام شد. یافته ها نشان می دهد که بین اشتغال زنان و نگرش به شکاف جنسیتی زنان رابطه معناداری برقرار است. بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی زنان و نگرش به شکاف جنسیتی رابطه ای معنادار برقرار است. بین جامعه پذیری جنسیتی زنان و نگرش به شکاف جنسیتی رابطه معناداری برقرار است و بین کلیشه های جنسیتی و نگرش به شکاف جنسیتی زنان رابطه معناداری برقرار می باشد.
نظریه ای زمینه ای از واچینی یا واسازی عاطفی داغدیدگانِ فقدان های غیرمنتظره در برهمکنش عاطفی با بستگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۲
43 - 79
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، مرگ در کنار زندگی به عنوان یکی از پدیده های اجتماعی از دغدغه های مهم بشری بوده است. در این میان مواجهه با فقدان های نابهنگام معمولاً سلامت روان، روابط اجتماعی و تعاملات خانوادگی داغدیدگان را دچار نقصان می کند. بااینکه مطالعاتی در ابعاد جمعیت شناختی، آداب و آیین خاکسپاری و بُعد مناسکی آن در علوم اجتماعی انجام شده است؛ ولی به ندرت مطالعات جامعه شناسانه عمیقی با توجه به زمینه های اجتماعی و فرهنگی در مورد چگونگی مواجهه داغدیدگان با فقدان های ناگهانی، فرایند واسازی خود و نقش شبکه های حمایتی چون بستگان در این فرایند به چشم می خورد. بر این اساس پژوهش حاضر به منظور کشف فرایند مواجهه داغدیدگان و بستگانشان با فقدان های غیرمنتظره و نقش بستگان در فرایند واسازی انجام گرفت. برای فهم این فرایند از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای برای گردآوری داده ها استفاده شد. بنابراین از داغدیدگان درجه یک که حداقل 4 ماه و حداکثر 4 سال از فوت عزیزانشان می گذشت؛ مصاحبه های ساختار نیافته عمیقی انجام گرفت. تحلیل داده ها نیز هم زمان با فرایند گردآوری آن، در سه فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. سپس جدول مفاهیم و یافته های تحقیق در قالب خط داستان و مدل پارادایمی ارائه گردید. یافته های پژوهش نشان داد پیوندی که میان داغدیدگان و بستگانشان برقرار است و مبادلات احساسی و رفتاری نشأت گرفته از آن، پویایی های خاصی را شکل می دهد، به گونه ای که این پویایی ها نشان دهنده شکل گیری دوآلیسم انتظارات عاطفی از بستگان در داغدیدگان است که در نهایت به واسازی یا واچینی عاطفی در میان داغدیدگان و بستگانشان منجر می شود.
تحلیل فضایی و سنجش وضعیت شهرستان های استان ایلام از لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی - درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود وضعیت بهداشت و سلامت شهروندان یکی از نشانه های ارتقا و توسعة انسانی در هر جامعه ای می باشد و به عنوان مسئله ای ضروری و مهم مدّ نظر برنامه ریزان است. پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی است، با هدف بررسی و تحلیل فضایی شهرستان های استان ایلام از لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی - درمانی صورت گرفته و داده های مورد نیاز آن از سالنامه آماری 1391 استان ایلام به دست آمده است. در راستای انجام این تحقیق، شاخص های بهداشتی - درمانی با بهره گیری از تکنیک تحلیل عاملی و با استفاده از 20 شاخص که به 4 عامل برتر کاهش یافتند، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد که محرومیتی کلی در سطح استان از نظر برخورداری از شاخص های بهداشتی - درمانی وجود دارد و توزیع امکانات موجود نیز چندان متناسب با توان و نیاز جمعیتی شهرستان ها صورت نگرفته است. با توجه به نتایج حاصل از تحلیل عاملی، اکثر شهرستان های استان (مهران، دره شهر، دهلران و شیروان - چرداول) از لحاظ شاخص های مورد مطالعه، محروم یا نیمه برخوردار هستند و ایوان، ایلام و آبدانان از لحاظ بهره مندی از شاخص های بهداشتی – درمانی، در ردیف برخوردارترین و مهران و دره شهر در ردیف محروم ترین شهرستان ها قرار دارند
بررسی نقش هویت اجتماعی در تعیین سبک زندگی جوانان (شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر برآمده از یک پژوهش علمی است که با هدف بررسی هویت اجتماعی جوانان در ابعاد خانوادگی، گروهی، دینی و قومی و تأثیر آن بر سبک زندگی آن ها انجام شد. در این مقاله ابتدا مروری بر دیدگاه های نظری و منابع تجربی انجام می شود و سپس چهارچوب مفهومی مناسبی تنظیم می شود و در قالب آن فرضیه های اصلی مطرح و مورد آزمون قرار خواهند گرفت. مبنای نظری پژوهش، تلفیقی از تئوری های پیربوردیو، ماکس وبر و آنتونی گیدنز است. پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا رابطه معناداری میان ابعاد مختلف هویت اجتماعی با یک دیگر و نیز رابطه آن ها با سبک زندگی وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش جوانان شهر همدان و حجم نمونه مورد بررسی نیز ۳۸۴ نفر می باشدکه به روش نمونه گیری خوشه ای چندمحله ای انتخاب شده اند. تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار اندازه گیری آن پرسش نامه بوده، سپس توسط آمار استنباطی، تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی شفه به بررسی رابطه بین متغیرها و آزمون فرضیه های پرداخته شده است. یافته ها مؤید این نکته هستند که جهت و شدت رابطه هویت اجتماعی با ابعاد مختلف مفهوم سبک زندگی؛ یعنی فعالیت ها (تفریحی، گروهی و دینی)، علاقه مندی ها (مذهبی، ورزشی و فرهنگی) و نگرش های مدرن متفاوت است. بنابراین، می توان گفت جوانان براساس هویت اجتماعی شان سبک زندگی متفاوتی دارند. نتایج همچنین نشان می دهند هویت مذهبی نقش مهم و تعیین کننده ای در میزان فعالیت های دینی و علاقه مندی های مذهبی جوانان دارد. در مقابل هویت گروهی نقش برجسته و تعیین کننده ای در میزان فعالیت های گروهی، تفریحی و علاقه مندی های ورزشی جوانان و همچنین میزان نگرش های مدرن در آن ها دارد.
تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده: مطالعه ای مقایسه ای بین خانواده های با و بدون فرزند کم توان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده های دارای کودک معلول انزوای اجتماعی و مشکلات سلامت روانی را در حد اعلای خود تجربه می کنند و نسبت به مشکلات رفتاری، اجتماعی و هیجانی آسیب پذیرترند. بر همین مبنا هدف پژوهش حاضر مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند معلول و خانواده های دارای فرزند سالم بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای می باشد. جامعه آماری آن شامل کلیه ی خانواده های دارای فرزند معلول جسمی – حرکتی و خانواده های دارای فرزند سالم شهر تهران در سال تحصیلی 95-1394 بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 150 خانواده(75 خانواده دارای فرزند کم توان جسمی-حرکتی و 75 خانواده دارای فرزند سالم) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیره جهت مقایسه تعادل عاطفی و الگوهای ارتباطی در خانواده های دارای فرزند کم توان و خانواده های دارای فرزند عادی نشان داد که خانواده های دارای فرزند معلول تعادل عاطفی پایین تری نسبت به خانواده های دارای فرزند عادی دارند. همچنین خانواده های دارای فرزند کم توان در الگوی ارتباطی سازنده متقابل نمرات کمتری از خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کردند و در مقابل در الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر نمرات بیشتری را نسبت به خانواده های دارای فرزند سالم گزارش کرده اند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که خانواده های دارای فرزند کم توان در مقایسه با خانواده های دارای فرزند سالم از تعادل عاطفی پایین تری برخوردارند و در روابط خانوادگی خود بیشتر از الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل و توقع/کناره گیر استفاده می کنند
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی و خانواده گرایی در بین ساکنان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
حیات خانواده مرهون ارزش های آن است و یکی از ارزش هایی که تأثیر مستقیم در سازگاری زوجین و تحکیم و ثبات خانواده دارد، خانواده گرایی است که این سازه اجتماعی، در هر فرهنگی متفاوت است. امروزه ساختار اجتماعی جوامع پیچیده شده و نمی توان برای آن ها سلسله مراتب ساده که فقط از طریق درآمد و مالکیت تعیین می شود، در نظر گرفت بلکه سایر اشکال سرمایه از جمله سرمایه فرهنگی در انتخاب سبک زندگی افراد و چگونگی زندگی آن ها مؤثر است. این پژوهش درصدد است به بررسی رابطه بین سرمایه فرهنگی و خانواده گرایی بپردازد. روش: این تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری، ساکنین شهر اصفهان می باشند که با فرمول کوکران برای جمعیت های بزرگ، حجم نمونه برابر 665 نفر تعیین و بر اساس نمونه گیری سهمیه ای مبتنی بر محل سکونت انتخاب شده اند. داده ها با کمک پرسشنامه استاندارد خانواده گرایی و پرسشنامه محقق ساخته در خصوص سرمایه فرهنگی جمع آوری شده و با کمک نرم افزار spssو اندازه گیری ضرایب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج: این پژوهش نشان داد که سطح سرمایه فرهنگی پاسخگویان پایین تر از متوسط بوده ولی خانواده گرایی در نمونه از میانگین بالاتر است. این تحقیق نشان داد که افراد با سرمایه فرهنگی بالاتر به دنبال سبک های زندگی انتخابی خود بوده و نوعی فردگرایی در این گونه افراد قابل ملاحظه است و رابطه همبستگی و معکوس بین سرمایه فرهنگی و خانواده گرایی وجود دارد. سرمایه فرهنگی شکل دهنده سبک زندگی فردی است و با افزایش آن ترجیحات فردی بر مبنای سلایق و عادات خاص افزایش می یابد که نتیجه آن می تواند منجر به گزینش نوعی سبک زندگی انتخابی و حتی متفاوت با سایرین شود.
غربالگری متقاضیان فرزندپذیری: مشخصه ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۲
485-496
حوزههای تخصصی:
علاقه مندی فراوانی در زمینه مطالعه و شناخت خانواده های فرزندپذیر ایرانی در حال شکل گیری است، با این حال هنوز ناشناخته های این حوزه در ایران فراوان است. با توجه به نیازهای متعدد برنامه ریزی و مداخلاتی به ویژه در حوزه مشاوره فرزندپذیری، این مطالعه به بررسی مشخصه های متقاضیان فرزندپذیری پرداخته است. در این بررسی از روش زمینه یابی توصیفی بهره گرفته شده است. این پژوهش کلیه مراجعینی را دربر می گرفت که طی سال های 1393 و 1394 جهت دریافت خدمات مشاوره فرزندپذیری مراجعه کرده بودند. با 411 متقاضی پذیرش فرزندخواندگی مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. از بین مراجعین، 78 درصد فرزندپذیری را به شیوه مؤسسه ای و 22 درصد این فرایند را به صورت غیرقانونی پیگیری کرده اند. زوج های متقاضی نابارور تقریباً نیمی از زندگی مشترک خود را صرف دریافت خدمات ناباروری کرده بودند. یافته ها نشان داد که فقط نزدیک 27 درصد متقاضیان از آمادگی لازم برای پذیرش فرزند برخوردارند و بیشتر آن ها نیازمند آمادگی بیشتر یا انصراف از ادامه روند فرزندپذیری هستند. غربالگری متقاضیان فرزندپذیری فرایندی مهم و حساس است که ارائه خدمات مشاوره ای این فرایند را تسهیل می کند، اما آن چه اهمیت می یابد زمینه بهره گیری از ابزار و چک لیست های استاندارد با توجه به شرایط بومی و فرهنگی موجود است.
رابطه سبک های فرزندپروری والدین و آسیب های کودکی ادراک شده فرزندان با سبک های دلبستگی بزرگسالی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال سیزدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۹
25-45
حوزههای تخصصی:
بسیاری از پژوهش های انجام شده در زمینه دلبستگی بیان کرده اند که تعاملات مراقب کودک و واکنش های مراقب به کودک، نقشی اساسی در شکل گیری دلبستگی کودک ایفا می کنند. هدف این پژوهش تبیین چرخه انتقال بین نسلی سبک های دلبستگی بود که در این راستا به بررسی تأثیر سبک های فرزندپروری والدین و آسیب های کودکی بر سبک های دلبستگی فرزندان پرداخته شد. در این پژوهشِ پس رویدادی با طرح علی، 175 نفر از دانشجویان ایرانی به روش در دسترس از دانشگاه خوارزمی، تهران و علوم پزشکی البرز انتخاب شده و به ابزار پیوند والدین، پرسش نامه آسیب های کودکی و پرسش نامه سبک های دلبستگی بزرگسالان پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل واریانس، تحلیل میانجی و تحلیل مسیر مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که تفاوت در سبک های فرزندپروری والدین موجب تفاوت در سبک های دلبستگی فرزندان آن ها می شود. نتایج تنها از رابطه بین دو مؤلفه مراقبت و کنترل والدین با شاخص اجتناب دلبستگی حمایت کردند و بین این مؤلفه ها با شاخص اضطراب، رابطه ای مشاهده نشد. از طرفی آزار عاطفی ادراک شده ، در رابطه بین مؤلفه های فرزندپروری والدین و شاخص اجتناب دلبستگی فرزندان، میانجیگری می کند. نهایتاً به مدلی دست یافتیم که چگونگی تأثیر هم زمان دو عامل مراقبت و کنترل بر شاخص اجتناب، با میانجیگری آسیب های ادراک شده کودکان را نشان می دهد.
مدیریت محله ای و پایداری اجتماعی زندگی شهری (مطالعه ی موردی: محله ی ولنجک در منطقه ی یک تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه توسعه ی پایدار شهری در بعد اجتماعی در روابط میان افراد تجسم می شود، نیازمند انسجام اجتماعی، مشارکت، اعتماد و همکاری ساکنان است؛ تقویت و بهبود فضاهای اجتماعی و ایجاد وفاق و همبستگی بین ساکنان در راستای تحقق الگوی زندگی اجتماعی تحقق می یابد.از این رو، این پژوهش در قالب یک محله ی منتخب شهر تهران (محله ی ولنجک منطقه ی یک) فرآیند عملکرد مدیریت محله (شورایاری ها) در چهارچوب رویکرد مدیریت پایدار محله در راستای زندگی پایدار اجتماعی، زندگی شهری را بر اساس شاخص های توسعه ی پایدار اجتماعی مورد بررسی قرار داده است. جامعه ی آماری در این تحقیق با استفاده از فرمول کوکران 377 نفر محاسبه گردید و پرسشنامه به روش تصادفی ساده در بین ساکنان محله ی ولنجک توزیع شد. سپس برای تحلیل های آماری پرسشنامه ها بر اساس آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای توزیع نرمال داده ها و از آزمون T-test با ارزش آزمون 3 برای تجزیه و تحلیل داده ها و سرانجام برای رتبه بندی میزان نقش شورایاری ها و مدیریت محله در شاخص های پایداری اجتماعی از آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج تحلیل نشان داد که شاخص های پایداری اجتماعی از جمله؛ هویت محله ای و حس تعلق خاطر، اعتماد و همبستگی اجتماعی، تعامل و مشارکت اجتماعی، کیفیت زندگی و توانمند سازی گروه های اجتماعی در سطح محله ی ولنجک در سطح مطلوبی قرار دارند و نقش و عملکرد شورایاری ها در تحقق زندگی اجتماعی در سطح محله را مطلوب و مثبت تلقی نموده است.
آسیب شناسی تغییرات در سبک زندگی دختران روستایی (مورد مطالعه: روستای صوفی آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
در دهه های گذشته زندگی مردمان روستایی، دستخوش تغییرات متعددی شده است که نمود و ماحصل نهایی این تغییرات را می توان در سبک زندگی آنان مشاهده نمود. سبک زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها، ارزش ها، شیوه های رفتار، حالتها و سلیقه ها در هر چیزی را در بر می گیرد. سازه یاد شده خود متاثر از زمینه های اجتماعی و فرهنگی متعددی است؛ به همین خاطر در این مقاله تلاش شده است از رویکرد کیفی با تاکید بر پدیدار شناسی استفاده گردد. در این پژوهش، داده های میدانی با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق، و معیار اشباع نظری در بین دختران جوان 14 تا 26 سال روستای صوفی گردآوری شده اند. یافته ها نشان می دهد که به دلیل افزایش سطح تحصیلات، گسترش رسانه های جمعی و افزایش تحرک جغرافیایی، سبک زندگی دختران روستایی از نظر پوشاک، گذراندن اوقات فراغت، آداب گفتار، مدیریت بدن، و شیوه تغذیه، مشابه با سبک زندگی مدرن دختران شهری متحول شده است. برندگرایی، مدگرایی، و متمایز بودن در لباس، تمایل به فضای مجازی و استفاده از ابزارهای ارتباطی برای گذراندن اوقات فراغت، سنت گریزی و تمایزگرایی در شیوه گفتار، علاقه به غذاهای فست فودی و استفاده از تجهیزات جدید برای طبخ غذا، و اهمیت دادن به مراقبت های آرایشی-بهداشتی و تناسب اندام مهمترین پدیده هایی هستند که در سبک زندگی این دختران مشهود بود. این تغییرات در سبک زندگی دختران روستایی زمینه چالشی جدیدی در برابر سبک سنتی روستایی است.
بررسی جامعه شناختی چالش های رشد و توسعه بنگاه های اقتصادی خانوادگی در ایران (مورد مطالعه: بنگاه های اقتصادی کوچک و متوسط شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به بررسی چالش های جامعه شناختی رشد و توسعه بنگاه های اقتصادی خانوادگی شهر تهران می پردازد. در پی دست یابی به نظریه ای است که بتواند چالش هایی را که این بنگاه ها در مسیر رشد و توسعه خود با آن روبه رو می شوند توضیح دهد. استراتژی اصلی آن مبتنی بر روش کیفی نظریه داده محور بوده و داده های مورد نیاز از راه انجام مصاحبه های عمیق گردآوری شده است. گروه هدف عبارت است از مدیران بنگاه های اقتصادی خانوادگی کوچک و متوسط شهر تهران. تعداد 25 مورد از این بنگاه ها به روش نمونه گیری نظری انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که این نوع بنگاه ها با شش چالش اصلی شامل چالش های فرهنگی/هویتی، درجه بندی فامیلی، شکاف نسلی، ملاحظات فامیلی و چالش شراکتی/مدیریتی رو به رو هستند. چگونگی ارتباط بین این مقولات در قالب یک مدل نظری ارائه شده است.
شکاف واقعیت موجود با انتظارات مطلوب دانشجویان از دانشگاه، مطالعه موردی: دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله و هدف پژوهش بررسی انتظارات دانشجویان از دانشگاه و سنجش میزان برآورده شده آن است. روش کار پژوهش حاضر از نوع پژوهش ها زمینه یابی با طرح مقطعی است. جامعه آماری، دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علامه طباطبائی ورودی های 1390 و 1393 بوده اند. با توجه به جامعه آماری پژوهش که به دانشکده ها، رشته ها و ورودی های مختلف تقسیم شده بودند، محقق از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای استفاده کرده است و با استفاده از جدول مورگان تعداد 600 نفر نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته به صورت دوسویه با شش خرده مقیاس شامل فرایند آموزش و خط سیر یادگیری، تعاملات و تجارب بیرونی با استاد، جو و محیط دانشگاهی، مدیریت و سازمان دانشگاه، امکانات و جلوه های ملموس، رفتار دانشگاهی استفاده شد که روایی ابزار مورداستفاده در حد بسیار مطلوب گزارش شده است. یافته ها بیانگر آن است که در وضع موجود میانگین مؤلفه تعاملات و تجارب بیرونی با استاد (43/48) بالا ترین و مؤلفه مدیریت و سازمان دانشگاه (25/39) پایین ترین بوده است؛ اما در وضع مطلوب میانگین مؤلفه رفتار دانشگاهی (39/83) بالا ترین و میانگین مؤلفه تعاملات و تجارب بیرونی با استاد (68/81) از سایر مؤلفه ها پایین تر بوده است. در وضعیت شکاف میان واقعیت های موجود با انتظارات مطلوب نیز مؤلفه سازمان و مدیریت دانشگاه دارای بالاترین شکاف (84/26) و تعاملات و تجارب بیرونی با استاد دارای پائین ترین شکاف (43/17) هستند. در نتیجه لازم است، سیاست گذاران در اتخاذ سیاست ها و تصمیمات با شناخت از وضعیت مؤلفه های تشکیل دهنده انتظارات دانشجویان از دانشگاه و برنامه ریزان و مدیران در برنامه ریزی و اجرا متناسب با انتظارات دانشجویان از دانشگاه عمل نمایند.
فراتحلیل پژوهش های میزان دین داری و احساس امنیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف استفاده از روش آماری فراتحلیل در راستای تحلیل نتایج پژوهش های انجام شده در زمینه رابطه میان میزان دین داری و احساس امنیت اجتماعی طراحی شده است.<br /> روش شناسی: به منظور انجام فراتحلیل، 31 پژوهش انجام شده در رابطه با این موضوع بررسی شدند و از این میان 17 پژوهش انجام شده بین سال های 94-1390 در زمینه رابطه میزان دین داری و سرمایه اجتماعی که در فصلنامه های معتبر علمی به چاپ رسیده اند، انتخاب شدند. پژوهش های مذکور با استفاده از روش پیمایشی در جوامع آماری متفاوت و مبتنی بر سنجه های پایا به انجام رسیده اند.<br /> یافته ها: در گام نخست ارزیابی پژوهش های منتخب، مفروضات همگنی و خطای انتشار مورد بررسی قرار گرفتند؛ بر این اساس یافته ها حکایت از ناهمگنی اندازه اثر و عدم سوگیری انتشار مطالعات مورد بررسی داشتند. در مرحله دوم، ضریب اندازه اثر با به کارگیری نسخه دوم نرم افزار <em>CMA</em> مورد ارزیابی قرار گرفتند.<br /> نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان دادند که اندازه اثر یا ضریب تأثیر میزان دین داری بر احساس امنیت اجتماعی معادل 193/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن، در حد پایینی ارزیابی می شود. درمجموع نتایج پژوهش نشان داده است که میزان دین داری تأثیری ضعیفی بر احساس امنیت اجتماعی دارد.
The Effectiveness of Metacognitive Skills Training on Increasing Academic Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This paper aims at studying the effectiveness of training metacognitive skills on academic achievement among the first grade female high school students. Materials & Methods: The population consists of the first grade female high school students in Shirvan in the academic years of 2014-2015.The sample includes 40 students and divided into two groups of 20 who were randomly grouped in experimental and control groups. The students’ means in two semesters was used as the tools of this paper. The methodology used in this paper is quasi-experimental, in which both groups took a pre-test, and then, the samples in test group were taught the metacognitive skills in 16 sessions, and finally, there was a post-test for both. Findings: The results show that training metacognitive skills can result in increasing the students’ academic achievement. Discussion: In this context, it can lead to more interest in education and learning as well as acquiring appropriate skills and experiences and finally, academic achievement.
مطالعه انگاره ها و ادراکات اعضای هیئت علمی از مفهوم آزادی آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه فهم و ادراک اعضای هیئت علمی از مفهوم آزادی آکادمیک بود. رویکرد پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی بود که در بخش کیفی از روش پژوهش پدیدارشناسی و برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی 21 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه کردستان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و فرایند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. جهت تحلیل یافته های این بخش از روش تحلیل مضمون استفاده شد. نتایج پژوهش در بخش کیفی شامل شش طبقه آزادی در پژوهش و تحقیق، آزادی در تدریس و عمل آموزش، آزادی از خودسانسوری، حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی، آزادی از تلقین و القاء و رعایت حقوق مشروع دانشجویان بود. روش پژوهش در بخش کمّی توصیفی- پیمایشی بود. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته (33 سوالی) و شامل 6 خرده مقیاس و محتوای آن برگرفته از داده های بخش کیفی و ادبیات موضوع بود. جامعه آماری در بخش کمّی 130 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه کردستان بودند که براساس فرمول کوکران انتخاب شدند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS و با بهره گیری از آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شدند. از نظر اعضای هیئت علمی، بُعد حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی بیشترین و بعد رعایت حقوق مشروع دانشجویان کمترین اهمیت را در شکل دادن به مفهوم آزادی آکادمیک داشته است. نتایج آزمون تحلیل واریانس نیز حاکی از آن است که آزادی از خودسانسوری، آزادی از تلقین و القاء، حفظ استقلال عمل سازمانی نهادهای دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی نسبت به حوزه های علوم پایه و فنی- مهندسی دارای اهمیت بیشتری است.
عقلانیت مدرسه و نظام شهروندی آن: مطالعه موردی دبیرستان های پسرانه شهرستان دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
103 - 120
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تلاش شده تا با تحلیل سازوکار نهفته در عقلانیت مدرسه و کردارهای گفتمانی آن، به چگونگی سوژه شدن دانش آموزان در این نهاد و نحوه ی تولید نظام شهروندی خاص آن پرداخته شود. از این رو، هدف پژوهش پیشِ رو، تلاش برای یافتن پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: چه عقلانیتی در پس کوششی که برای تکوین سوبژکتیویته دانش آموزان در جریان است قرار دارد؟ و در عمل، چه نوع شهروند و سوبژکتیویته ای از این رهگذر خلق می شود؟ چارچوب نظری اتخاذ شده برای پاسخ به این پرسش ریشه در آرای میشل فوکو دارد. روش انجام پژوهش از نوع کیفی و به شیوه ی مورد پژوهی ابزاری است. نمونه گیری به صورت نظری بوده و از ۲۵ نفر از دانش آموزان پسر مدارس مختلف شهرستان دلفان مصاحبه ی آزاد به عمل آمده است. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت مدرسه با دستکاری در تجربه ی دانش آموزان، نظامی از شهروندی را بر آنان عرضه می دارد که حاصل آن تولید شهروندی منفعل، مصرف گرا و منفعت طلب است. به نظر می رسد چنین نظامی از شهروندی، نه تنها به فقر تخیل در دانش آموزان دامن می زند بلکه امکان تجربه ورزی جهت خلق سوبژکتیویته ای فعال و مسؤول را نیز از آنها دریغ می دارد.
بررسی الگوهای گذران اوقات فراغت توانخواهان جسمی (نمونه موردی: توانخواهان جسمی شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۱
152 - 184
حوزههای تخصصی:
بررسی چگونگی گذران اوقات فراغت توانخواهان به منظور شناسایی محدودیت ها و نقاط ضعف بر پایه نظر آنان امری لازم در برنامه ریزی است که نتایج حاصل، برای بهبود خدمات رسانی و سرمایه گذاری مناسب با هدف گذران حداقل بخشی از اوقات فراغت توانخواهان در جامعه مؤثر خواهد بود. هدف از پژوهش، شناسایی نحوه ی گذران اوقات فراغت توانخواهان جسمی در شهر کاشان است. تحقیق از نوع کاربردی و ابزار پژوهش، پرسشنامه ای با 66 گویه است که پس از مطالعه پیشینه و مبانی نظری تحقیق با رویکرد بهبود توانمندی توانخواهان جسمی در مدیریت اوقات فراغت خویش تدوین و طراحی گردید. روایی ابزار با نظر متخصصان و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ به میزان 776/. به تأیید رسیده است. نتایج حاصل از پرسشنامه، با نرم افزارهای AMOS و SPSS تحلیل شده است. یافته ها نشانگر آن است که فعالیت های داخل خانه با بار عاملی 93/0 نقش بیشتری در گذران اوقات فراغت توانخواهان داشته است. معاشرت با دوستان با بار عاملی 77/. در رتبه دوم قرار گرفته است. فعالیت های کامپیوتری، رسانه های جمعی و خانواده به ترتیب در رتبه های بعدی قرار داشته است. نتایج بررسی مشکلات توانخواهان برای گذران اوقات فراغت بیانگر آن است که ایمنی کم وسایل ورزشی و عدم وجود وسایل مناسب برای ورزش با بار عاملی 90/0 از موانع اصلی گذران اوقات فراغت است. موانع مهم دیگر به ترتیب عدم تعبیه نیمکت، عدم وجود وسایل مناسب برای بازی، عدم وجود مسیرهای پیاده روی استاندارد، عدم وجودکفپوش مناسب و نبود پارکینگ به ترتیب با وزن های رگرسیونی 88/0، 82/0، 81/0، 77/0و 57/0 می باشد. به منظور بهبود الگوی گذران اوقات فراغت توانخواهان جسمی ارائه برنامه های توانبخشی مبتنی بر مشارکت جامعه ضرورت خواهد یافت. در این راستا در قالب فعالیت های ششگانه توانبخشی آموزش در خانواده، آموزش در جامعه، ارجاع به سطوح بالاتر حمایتی و هدایتی توانخواهان جسمی، فراهم آوری و ارائه وسایل کمک توانبخشی، اشتغال و کاریابی توانخواهان و حمایت اجتماعی توانخواهان جسمی می تواند در برنامه ریزی اوقات فراغت و توانمندسازی آنان اثر گذار باشد.
ارزیابی درونی گروه های آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شادگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی درونی در نظام آموزش عالی از جمله سازوکارهای بهبود کیفیت است، بنابراین دانشگاه ها به منظور فراهم ساختن شرایط ارتقاء مستمر کیفیت خود باید پیوسته مورد ارزیابی قرار گیرند. پژوهش حاضر با هدف توسعه و بهبود کیفیت گروه های آموزشی دانشگاه آزاد شادگان از طریق ارزیابی درونی صورت گرفته است. روش تحقیق از نوع پژوهش ارزشیابی و رویه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی استفاده شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل 2518 نفر با هفت زیر جامعه آماری بود که از میان آنان نمونه ای 633 نفری با روش سرشماری کامل برای مدیران گروه و اعضای هیأت علمی، کارکنان اداری، مسؤولین کتابخانه و نمونه گیری از جامعه دانشجویان و فارغ التحصیلان بر اساس جدول مورگان انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه محقق ساخته، مصاحبه و چک لیست بوده که سؤالات آن با توجه به رسالت و اهداف گروه های آموزشی در راستای هفت عامل، سی وپنج ملاک و صد و چهار نشانگر تدوین گردیده؛ روایی ابزارها روایی محتوایی بوده؛ پایایی ابزارها با ضریب آلفای کرونباخ بین 86/0 تا 94/0 به دست آمده است. نتایج ارزیابی نشان داد که عامل دانش آموختگان در سطح نامطلوب و بقیه عوامل در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارند. به طورکلی وضعیت گروه ها در سطح نسبتاً مطلوب ارزیابی شد.
تأثیر رفتار اخلاقی زنان کارافرین با نقش میانجی گری هوشیاری کارافرینانه بر عملکرد کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، که از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها توصیفی همبستگی است به بررسی تأثیر رفتار اخلاقی زنان کارافرین با نقش میانجی گری هوشیاری کارافرینانه بر عملکرد کسب و کار پرداخته است. جامعه آماری پژوهش شامل 148 نفر از زنان کارافرین منتخب جشنواره کارآفرینی ایرانی صاحب کسب و کار است که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی ساده، 106 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. داده های لازم از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شد. روایی و پایایی متغیرها مورد تأیید قرار گرفت. پایایی برای هوشیاری کارافرینانه 0/78، رفتار اخلاقی 0/89 و عملکرد کسب و کار 0/90 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش الگو سازی معادلات ساختاری و به کمک نرم افزار Smart PLS2 انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که رفتار اخلاقی زنان کارافرین به میزان 49 درصد بر هوشیاری کارافرینانه و به میزان 45 درصد بر عملکرد کسب و کار آنها تأثیر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که هوشیاری کارافرینانه به میزان 17 درصد به عنوان متغیر میانجی بین رابطه رفتار اخلاقی و عملکرد ایفای نقش می کند. نتیجه گرفته شد که عملکرد کسب و کار زنان کارافرین تحت تأثیر هوشیاری کارافرینانه و رفتارهای اخلاقی آنها است که مدیران و دست اندرکاران باید به آنها توجه ویژه ای کنند.