فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
172 - 184
حوزههای تخصصی:
هدف: مهدکودک محلی است برای مراقبت، شناخت استعدادها، پرورش عاطفی، جسمی، هوشی، رفتاری (اجتماعی) گفتاری و رشد خلاقیت کودکان در سن پیش از دبستان. امروزه آموزش وپرورش پیش از دبستان، بیش از هر زمان دیگری از ضرورت و اهمیت و حساسیت برخوردار گشته است. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت ترکیبی بود، جامعه آماری این پژوهش شامل سه بخش بود یکی خبرگان و کارشناسان فرهنگی سازمان بهزیستی و قسمت دوم شامل کلیه مدیران و مربیان مهدهای کودک ایران و سوم خانواده های کودکان در سال 1394 - 1393 بودند. تعداد 15 نفر در قسمت کیفی تحلیل با استفاده از روش دلفی و در بخش کمی تعداد 384 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری تحقیق، سه پرسشنامه رضایت زناشویی اینریچ (1982)، شادمانی فوردایس (1997) و سازگاری کودکان دخانچی (۱۳۷۷) بود که مورداستفاده قرار گرفت. برای اندازه گیری روایی پرسشنامه ها از روش محتوایی و برای تعیین پایایی آن آلفای کرونباخ محاسبه گردید که مقدار آن برای پرسشنامه والدین برابر 891/0، برای پرسشنامه مدیران و خبرگان برابر 841/0 و برای پرسشنامه مربیان برابر 926/0 برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون برای پاسخ به سؤالات، آزمون t دو نمونه ای و تحلیل واریانس برای مقایسه میانگین پاسخگویی گروه های مستقل با استفاده از نرم افزار 23SPSS انجام شد.یافته ها : نتایج آزمون کولموگروف-اسمیرنوف نشان داد داده ها پژوهش دار ای توزیع نرمال هستند . همچنین نتایج تحلیل واریانس و آزمون تی تست مستقل و همبستگی و رگرسیون نشان داد که عملکرد مربیان بر رضایت والدین و سازگاری کودکان به طور معنی دار تأثیر دارد؛ همچنین عملکرد مربیان بر عملکرد مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد و درنهایت عملکرد مربیان بر سودآوری مهدکودک ها به طور معنی دار تأثیر دارد. نتیجه گیری : بر این اساس مدل مدیریت عملکرد مربیان طرحی جامع، کامل و جدید در مهدهای کودک ایران بوده که بر رضایت والدین، عملکرد مهدهای کودک، سودآوری مهدهای کودک و سازگاری کودکان با این محیط تاثیر مثبت می گذارد.
شناسایی و اولویت بندی راهکارهای پیشگیری از جرم در حوزه جرائم ناشی از خشونت تماشاگران فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
69 - 90
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رفتارهای خشونت آمیز بین طرفداران تیم های فوتبال از مهم ترین کج روی ها و نابهنجاری هایی بوده است که در طی سالیان گذشته تا به امروز در میادین ورزشی رخ داده است. هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی راهکارهای پیشگیری از جرائم ناشی از خشونت تماشاگران فوتبال بود. روش شناسی: این پژوهش از لحاظ نوع، توصیفی و از لحاظ هدف، کاربردی است. راهکارها به دو دسته کلی وضعی و اجتماعی تقسیم بندی شد. مؤلفه های وضعی بر اساس مدل کلارک (2005) و مؤلفه های اجتماعی بر اساس مدل شاو و مکی (1992) طبقه بندی و پرسشنامه پژوهش بر این اساس طراحی گردید. آلفای کرونباخ کلی پرسشنامه 90/0 بود که نشان دهنده انسجام درونی مناسب پرسشنامه است و همچنین بر اساس تحلیل عاملی تأییدی، روایی پرسشنامه نیز تعیین گردید. جامعه آماری شامل مدیران ورزشی و اساتید هیئت علمی آگاه به حیطه پژوهش بود که از تمام جامعه آماری به صورت هدفمند و موارد در دسترس برابر با 117 نفر شامل 82 مدیر ورزشی و 35 عضو هیئت علمی، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن استفاده گردید. یافته ها: در اولویت بندی کلی، مؤلفه وضعی افزایش دشواری ارتکاب جرم با میانگین رتبه 71/4 در رتبه اول، مؤلفه اجتماعی بهبود امکانات رفاهی با میانگین رتبه 67/4 در رتبه دوم قرار گرفت و دو مؤلفه وضعی افزایش خطر و عدم تحریک ارتکاب جرم به ترتیب با میانگین رتبه 26/4 و 07/4 در رتبه های سوم و چهارم قرار گرفتند. نتیجه گیری: در جهت اجرای راهکارهای پیشگیرانه باید ترکیبی از راهکارهای وضعی و اجتماعی، با تأکید بر راهکارهای وضعی بکار گرفته شود. برای دستیابی به نتایج مطلوب در مورد راهکارهای وضعی، افزایش دشواری ارتکاب جرم و در مورد راهکارهای اجتماعی، بهبود امکانات رفاهی باید در اولویت اقدامات قرار گیرد.
نسبت سیاست های توسعه آموزش عالی و تقاضای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
33 - 72
حوزههای تخصصی:
توسعه کمّی آموزش عالی وابسته به سیاست هایی است که در دولت های مختلف وضع می شود؛ اما تقاضای اجتماعی می تواند برهم زننده این سیاست ها شود. هدف از این مقاله کشف تأثیر سیاست های توسعه آموزش عالی ایران از تقاضای اجتماعی و علل ایجاد تقاضای اجتماعی برای آموزش عالی در کشور است. افزایش کمّیت دانشگاه ها و توسعه نامتوازن آموزش عالی متأثر از تحولات جهانی مانند توده ای شدن از جمله موارد مؤثر در کنار تقاضای اجتماعی مردم به توسعه آموزش عالی کشور بوده است. بدین منظور از روش کیفی استفاده شد. در مرحله جمع آوری داده ها ابتدا با مطالعه اسنادی، سیاست ها و قوانین کشور در حوزه سیاست های آموزش عالی گردآوری شد و در بخش دیگری از تحقیق با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۳۰ تن از مطلعین و دست اندرکاران آموزش عالی تحلیل مضمون صورت گرفت. یافته های تحقیق پیش رو نشان می دهد افزایش جمعیت و رشد نرخ سواد پایه در کشور طی دهه های گذشته از یک سو و افزایش عدالت اجتماعی و آگاهی مردم از حق دانستن از سوی دیگر زمینه شکل گیری تقاضای اجتماعی آن ها بوده است؛ نتیجه تحقیق نشان داده است درحالی که امروزه سیاست های کنش مندانه و همراهی آموزش با بازار اشتغال در سطح بین المللی مورد تأکید است، تقاضای اجتماعی منجر به عدم اجرای آمایش سرزمینی در حوزه آموزش عالی و بنابراین به تأسیس بی رویه مراکز آموزشی، بیکاری زیاد فارغ التحصیلان دانشگاهی و درنتیجه شکل گیری سیاست های انفعالی در حوزه آموزش عالی گردیده و آموزش از کیفیت دور شده است. بنابراین با توجه به وجود تقاضای اجتماعی آموزش عالی در ایران که ریشه در کسب منزلت فرهنگی دارد رابطه علّی میان آموزش عالی و اشتغال متصور نیست؛ ازاین رو، نیاز به تحصیل و دانشگاه به عنوان بُعد منزلتی آن همچنان وجود خواهد داشت.
تجربه زیسته کارگران زن در بخش غیررسمی اقتصاد ایران (مطالعه موردی کارگران غیررسمی زن استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
173 - 210
حوزههای تخصصی:
اشتغال غیررسمی از بخش های قابل توجه در اقتصاد ایران است که همراهی قوی با محرومیت اجتماعی دارد؛ زمانی که زنان وارد بازار کار می شوند، اشتغال غیررسمی مهم ترین گزینه پیشِ روی آن هاست. هدف پژوهش پیش رو فهم سازوکارهای محرومیت ساز اشتغال غیررسمی و چگونگی برون رفت کارگران غیررسمی زن از این شرایط است. روش پژوهش از نوع کیفی با بهره گیری از روش نظریه مبنایی است. جمعیت مطالعه کارگران غیررسمی زن استان تهران هستند که از طریق نمونه گیری هدفمند 32 نفر جهت مشارکت گزینش شده اند. فنون داده یابی مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته است. جهت داده کاوی از روش کدگذاری نظری بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اشتغال غیررسمی یک نوع سازوکار بقاگرایانه به شمار رفته و کارگران غیررسمی زن با سرمایه تهی و تجربه کاستیِ قدرت در چهارگانه حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و روانشناختی (نارسایی قدرت بخشی رسمی سازی) وارد این گستره شده، در آن می مانند و یا از آن خروج می یابند، از سویی کارگران در چرخه غیررسمی سازی، در یکی از مراحل پیش آگهی، آگاه ماندگی، کنشگری، واپس روی و رهایی بخشی قرار دارند. بر پایه پژوهش، مدل قدرت بخشی رسمی سازی از جمله سازوکارهای کمک کننده به کارگران در فرایند رسمی سازی و دسترسی بیش تر به کف حمایت اجتماعی پایه است.
نشانه شناسی و تحلیل راهبردهای انتقال ایدئولوژی در سریال های تاریخی : مورد مطالعه سریال «در چشم باد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش نحوه نمایش وقایع تاریخی دوره قاجار و پهلوی برای بازتولید ایدئولوژی دوره معاصر و ایجاد پشتوانه تاریخی برای آن را در سریال تاریخی " در چشم باد" با استفاده از راهبردهای انتقال ایدئولوژی مطالعه می کند. ترکیب نظریه برساخت معنای استوارت هال با راهبردهای انتقال ایدئولوژی تامپسون، چارچوب نظری مناسبی برای دستیابی به هدف پژوهش ارائه می دهد. با شناسایی دو مولفه اصلی بازنمایی شده در سریال یعنی نهاد مطبوعات و شخصیت های سیاسی تاریخی، از نشانه شناسی جان فیسک برای تحلیل و شناخت رمزگان به کار رفته در فیلم، و مطالعه اسنادی برای فهم تنوع روایتهای تاریخی دوران بازنمایی شده استفاده می شود. یافته ها نشان می دهند که این سریال با استفاده از حذف و گزینش و تحریف زمانی به تقویت ایدئولوژی جمهوری اسلامی در دوره معاصر پرداخته و از از سه راهبرد الف) عادی سازی یا چیزوارگی به وسیله بازنمایی برخی روایات، و چشم پوشی از روایت های دیگر برای طبیعی جلوه دادن وقایع اجتماعی و سیاسی آن دوران، ب) مشروعیت زدایی در همه مولفه ها ج) چندپارگی به وسیله مطلوبیت زدایی از برخی شخصیت های مهم سیاسی. با استفاده از این سه راهبرد، روایت های تاریخی در خدمت تقویت ایدئولوژی جمهوی اسلامی ایران بوده اند. این پژوهش نشان می دهد که بهره مندی از متون و اسناد تاریخی در تحلیل نشانه شناسی می تواند ضمن افزودن بر غنای تحلیل و درک رمزگان ایدئولوژیک، ابزار مناسبی برای شناخت راهبردهای انتقال ایدئولوژی در مطالعه فیلم باشد.
Providing a model for educating professional citizens through knowledge-oriented era of Iran's education system(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: This study aimed to provide a model in order to educate professional citizens through knowledge-oriented era of Iran's education system. Methodology: The statistical population of the research consisted of all female and male principals and deputies of governmental elementary schools within cities of Tehran province (N = 11382). The sample size estimated to be 362 people based on the Cochran formula. The data collection tool was a researcher-made questionnaire based on a 5-point scale. Findings: Data analysis was performed by Cronbach's alpha test, Average Extracted Variance (AVE), Square root of AVE, Kolmogorov-Smirnov, Exploratory Factor Analysis, Confirmatory Factor Analysis and Friedman ranking test. Reviewing the research literature for understanding the complexity and extent of theoretical and practical domain of the research in training professional citizenship, and also reviewing the models, theories, and the study components, a global model of educating professional citizens was developed including the components of philosophy, goals, Perceptual framework, procedure of implementation, and system of evaluation and engineering. A survey was conducted through 30 experts of this field in order to determine the degree of quality of the proposed model for presenting the final model through an evaluation questionnaire including the philosophy and objectives of the model, the theoretical foundations, dimensions, components, indices, and mechanisms for educating a professional citizen in the knowledge-oriented era of Iran’s education system. In addition, this questionnaire was confirmed with a scale of 4.64 out of 5. Conclusion: Using this model, the country's education and training system can provide knowledgeable, committed, skilled, and professional citizens for society, knowledge economy and knowledge management in response to the third millennium generation.
تحلیلی از مشخصه های اقتصادی- اجتماعی مرتبط با طلاق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، طلاق در ایران روند رو به افزایشی داشته است. این مقاله روند تغییرهای طلاق و همچنین، مشخصه های اقتصادی- اجتماعی افراد مطلقه ایران را در سالیان اخیر بررسی می کند. برای این کار، از داده های ثبت احوال کشور، و همچنین، از نتایج منتشرشده سرشماری های 1365 تا 1395 و اطلاعات فردی مربوط به نمونه 2 درصدی سرشماری 1395 استفاده شده است. برای بررسی اهمیت نسبی همبسته های متفاوت افراد، مدل رگرسیون لوجستیک برای داده های سطح فردی سرشماری 1395 به کار برده شده است. یافته های پژوهش، روند رو به رشد طلاق را در طی سالیان اخیر نشان می دهد. درصد افراد مطلقه طی سرشماری های 1365 تا 1395 افزایش داشته است. گذشته از آن، نسبت افراد مطلقه باسواد بیشتر از افراد مطلقه بی سواد است. بیشترین طلاق ها در سال های ابتدایی ازدواج اتفاق افتاده است. مطابق یافته های تحلیل چندمتغیره نیز احتمال بودن در وضعیت طلاق، در بین زنان بیش از مردان، در بین ساکنان نقاط شهری بیش از نقاط روستایی و در میان بیکاران، بیش از سایر وضعیت هااست. همچنین، براساس نتایج، تحصیلات، رابطه ای U- شکل معکوس را با تجربه طلاق نشان می دهد؛ به طوری که داشتن تحصیلات «راهنمایی و متوسطه» و «دیپلم»، بیشترین احتمال ماندن در وضعیت طلاق را نشان می دهد. در سطوح پایین تر و بالاتر تحصیلی این احتمال کمتر برآورد می شود.
تدوین الگو به منظور ظرفیت سازی اجتماعی و جامعه پذیری بحران آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی راهبردی برای ظرفیت سازی اجتماعی و جامعه پذیری مردم نسبت به مسائل بحران آب است. بدین منظور در پارادایم تفسیری مبتنی بر روش شناسی کیفی، از روش نظریه داده بنیاد رویکرد سیستماتیک استراوس و کوربین (1988) استفاده شده است. 33 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با استفاده از نمونه گیری نظری و فن گلوله برفی با کارشناسان در حوزه های آب، علوم اجتماعی و ارتباطات و رسانه انجام شد. برای ارزیابی اعتبار، مصاحبه شوندگان تفسیر مصاحبه ها را تأیید کردند و در پایان خلاصه ای از الگوی صورت بندی شده به چند نفر از استادان، ارائه و نظرهای آنها برای اصلاح و تعدیل جمع آوری شد. مقوله هسته ای پژوهش «ظرفیت سازی اجتماعی» نام گرفت. شرایط علی در جامعه پذیری بحران آب شامل ضعف علمی و آموزشی، نبودن خبرگی، نداشتن تعهد در مسئولیت، توانمندنکردن افکار عمومی، بی اعتمادی، پنهان کاری و دروازه بانی سلیقه ای، نبودن دموکراسی رسانه ای، سیاست گذاری نامناسب رسانه ای، وجود نارضایتی اجتماعی، سرمایه اجتماعی پایین، گذار از سنت به مدرنیته و توان ارتباطی پایین بود. همچنین راهبردهای پژوهش عبارت اند از: ایجاد رسانه های خصوصی، اعتمادآفرینی، ارتقای سرمایه اجتماعی، اجتماعی کردن بحران آب و افزایش مطالبه گری، خلق گفتمان و احیای فرهنگ منزلت آب، تعامل با رسانه ها، ایجاد نظام تشویق و تنبیه، آموزش و افزایش سواد آبی، رویکرد علم محور، استفاده از تاکتیک های رسانه ای، انتخاب رسانه اثرگذار و برقراری ارتباطات اثربخش که در سه مرحله کدگذاری به دست آمد.
سرمایه داری مجازی، زایش ستم و ژانوس رهایی: مطالعه انتقادی برساخت ستم دید گی کردهای ایران در فیس بوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درباره چگونگی برساخت ستم دیدگی کردهای ایران در فیس بوک ازنظر انتقادی مطالعه و بررسی کرده است. ایده نظری این مقاله، این است که منطق سرمایه داری مجازی بر فیس بوک کردی حاکم است و ایدئولوژی های مختلف وضعیت های گوناگون مرتبط با کردها را به نفع خودشان مصادره می کنند. روش پژوهش، مردم نگاری انتقادی مجازی است و فیس بوک کردی برای میدان مطالعه انتخاب شده است. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری شبکه ای، نمونه گیری گلوله برفی و نمونه گیری نظری) بوده است. داده های پژوهش شامل مصاحبه های ساختارنیافته آنلاین و چهره به چهره، یادداشت های میدانی حاصل از مشاهدات مشارکتی و غیرمشارکتی و تصاویر و ویدئوهای فیس بوکی بوده است. برای تحلیل داده ها از روش نظریه مبنایی برساختی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر این اند که ستم دیدگی کردها در فیس بوک توسط ایدئولوژی مصادره می شود. ایدئولوژی، شکلی از لذت قومی ازلی را بازتعریف می کند، سرقت آن توسط یک دیگری سیاه را برساخت می کند و درنهایت، ممکن بودن بازپس گیری لذت قومی به سرقت رفته را تنها با پیروی از انگاره های ایدئولوژیک مدنظر خودش تحقق پذیر می داند؛ این در حالی است که این ایدئولوژی ها به وضعیت ستم دیدگی خاتمه نمی دهند؛ بلکه تولیدکننده شکل جدیدی از ستم دیدگی اند. به طور کلی، در فیس بوک کردی شاهد زایش ستم و ژانوس رهایی هستیم. این مسئله به معنای وجودنداشتن امکان رهایی بخشی واقعی نیست. فیس بوک کردی مانند هر فضای دیگری، همزمان با سلطه ایدئولوژیک، امکان های مختلف را برای رهایی بخشی و مقاومت تولید می کند. درون این امکان هاست که می توان شکلی از رهایی بخشی را جستجو کرد که به جای تمرکز بر ویرانی و مرگ «دیگری»، بر گفتگو و همزیستی مسالمت آمیز تأکید می کند.
بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با بی تفاوتی: مورد مطالعه شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در شهرهای بزرگ و کلان شهرها شاهد افزایش فاصله گیری اجتماعی و روانی انسان ها در تعاملات روزمره هستیم و طیف ریادی از مردم در برخوردهای روزمره نسبت به همدیگر بی تفاوت و بی اعتنا هستند. مطالعه حاضر باهدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با بی تفاوتی با تمرکز بر شهر کرمانشاه انجام شده است. این مطالعه با روش توصیفی از نوع پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه ساختار یافته بر روی تعداد 643 نفر از شهروندان 18 سال به بالای شهر کرمانشاه انجام گردید. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و استفاده از آزمون هایی مانند همبستگی و مقایسه میانگین ها و برای آزمون مدل تجربی پژوهش از رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده به عمل آمد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که میان گرایش های دینی(12/0- =r)، میزان فردگرایی(18/0=r)، میزان سلامت اجتماعی (25/0- =r)، میزان نشاط اجتماعی(32/0- =r)، میزان امید به آینده(22/0- =r)، وضعیت سنی (14/0=r) و میزان تحصیلات (13/0=r) با بی تفاوتی اجتماعی شهروندان دارای رابطه معناداری می باشد. نتایج رگرسیون نشان می دهند که پنج متغیر نشاط اجتماعی(76/4- T=)، سلامت اجتماعی 12/4- T=)، دینداری(208/2- T=)، سن(53/4 T=) و میزان فردگرایی(063/5 T=) وارد معادله رگرسیون شده و روی هم رفته توانستند مقدار 46/0 از تغییرات درونی متغیر بی تفاوتی را تبیین کنند.
تبیین جامعه شناختی رابطه بین انواع مشارکت سیاسیِ با طبقات اجتماعی در شهر مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، «تبیین جامعه شناختی رابطه بین انواع مشارکت سیاسی با طبقات اجتماعی در شهر مهاباد» می باشد. در پژوهش حاضر از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق، شهروندان 18 سال به بالای شاغل در شهر مهاباد در سال 1397 می باشد. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 382 نفر برآورد گردید. نمونه گیری از بین واحدها به صورت خوشه ای چندمرحله ای و نمونه گیری از داخل خوشه ها به صورت تصادفی سیستماتیک صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته مشارکت سیاسی است که ضریب پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ 96/0 به دست آمد و جهت سنجش مفاهیم آن از طیف لیکرت استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت سیاسی(این میزان در طیف لیکرت از حداقل 1 تا حداکثر 5 متغیر بوده است) در میان افراد واقع در طبقه پایین شهر مهاباد به ترتیب با میانگین های 3/86 و 3/66 از نوع عام و خاص و مشارکت سیاسی طبقه بالا با میانگین 2/95 از نوع منفعل در بالاترین سطح قرار دارد.
تحلیل برجسته سازی مسائل اجتماعی در سازمان های مردم نهادِ فعال در حوزه آسیب های اجتماعی استان تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۷۴
368-325
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سازمان های مردم نهاد در جهان امروزی تبدیل به عناصر مهم و اثرگذاری شده اند. سمن های حمایتی به عنوان یکی از مهم ترین انواع تشکل های غیردولتی که تعدادشان در ایران نیز گسترش یافته است، با تمرکز بر محله های حاشیه ای، به دنبال بهبود وضعیت زندگی محرومان و گروه های آسیب پذیر جامعه هستند. مقاله حاضر با هدف شناخت مهم ترین انواع مسائل اجتماعی مرتبط با گروه های آسیب پذیر که توسط سمن های حمایتی برجسته می شود و نیز شیوه های برساخت آنها نگاشته شده است. روش: این تحقیق با استفاده از روش کیفی نظریه مبنایی و با تکنیک های مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده به بررسی وضعیت سازمان غیردولتی فعال در حوزه آسیب های اجتماعی در استان تهران در سال 1396 پرداخته است. مصاحبه ها و مشاهده ها (23 مصاحبه و 24 مشاهده) از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با رسیدن به اشباع نظری و کسب تنوع کافی، نمونه گیری پایان یافت. یافته ها: طبق یافته های پژوهش، «کار کودکان»، «بهره کشی و سوءاستفاده از کودکان» و «حاشیه نشینی» مهم ترین آسیب های اجتماعی موردتوجه سمن ها است. همچنین «کودکان کار و خیابان»، «کودکان ساکن مناطق آسیب خیز و فقیرنشین» و «کودکان محروم از تحصیل» اصلی ترین گروه های آسیب پذیر هستند که سمن ها به دنبال حل مشکلات آنها هستند. ازجمله مهم ترین شیوه های برساخت مسائل اجتماعی در سمن های حمایتی نیز عبارت است از «ملموس سازی آسیب ها»، «رفع ابعاد خُرد آسیب»، «رفع ابعاد وخیم آسیب»، «طرح ابعاد جدید مسئله»، «ادعاسازی زبانی، نمایشی و رفتاری»، «پیوند مسائل با زندگی روزمره»، «ایجاد موج توجه به مسئله» و «نزدیکی عاطفی به گروه های آسیب پذیر». بحث: سمن ها سعی دارند برخی مسائل و آسیب های اجتماعی را مشکلاتی نامطلوب و شایع جلوه دهند؛ به نوعی که در اعتقاد عمومی قابل حل باشد و بتوان برای آن اقدامات مؤثری انجام داد. این عمل درواقع برساخت و برجسته سازی مسائل اجتماعی از سوی سمن ها است. سمن ها به عنوان گروه های فعال اجتماعی به دنبال مداخله در آسیب های اجتماعی هستند و آنچه بدان توجه می کنند، بازتابی از مسائل و معضلات اجتماعی مهم جامعه است.
پیش بینی افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۵
202-183
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از اختلالات شایع دوران کودکی افسردگی است که پژوهشگران بر شناسایی عوامل مرتبط با آن در دوره کودکی تاکید کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی پذیری افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان مراکز بهزیستی تهران به تعداد 1120 کودک 7 تا 12 سال در 79 مرکز در سال 1396 تشکیل داده که 545 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی کودکان کواکس (1992)، پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پترسون و سلیگمن (1984)، پرسشنامه نگرش ناکارآمد-کودکان (دوالساندرو و بورتون، 2006)، پرسشنامه مثلت شناختی کودکان (کاسلو و همکاران، 1992) و پرسشنامه حمایت اجتماعی پروسیدانو و هلر (1983) بودند که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش به اعضای نمونه ارائه شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که از بین عوامل شناختی، سبک های اسنادی، نگرش ناکارآمد و مثلث شناختی پیش بین های معناداری برای افسردگی کودکان بودند. همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی نیز پیش بین معناداری برای افسردگی کودکان می باشد. بحث: این یافته ها به معنای آن است که در تبیین ریشه های آسیب شناختی افسردگی در کودکان، به ویژه کودکانی که دارای ساختار منسجم خانوادگی نیستند، بایستی به نقش حمایت اجتماعی در کنار عوامل شناختی توجه ویژه ای داشت. .
عقاید قالبیِ گروه های قومیِ کرد کرمانشاه درباره تلقی از یکدیگر و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال بیستم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
3 - 25
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، به مسئله تفکرات قالبی گروه های قومی کُرد از همدیگر و پیامدهای آن -با روش نظریه زمینه ای- می پردازد. جامعه مورد مطالعه، زنان و مردان گروه های قومی کُرد شهر کرمانشاه و نمونه تحقیق، از میان گویش های سه گانه هورام، سوران و کلهر، 28 نفر به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب شدند. محتوای مصاحبه ها طی سه مرحله کدگذاری و تحلیل شد. در کدگذاری باز، 115 کد به دست آمد که پس از ادغام ، در مرحله دوم به هشت کد محوری تقلیل یافت. در مرحله آخر-کدگذاری گزینشی- نیز دو کد قوم مداری و فاصله بین قومی استخراج گردید. نتایج نشان داد که تلقی و توصیف گروه ها از یکدیگر تحت تأثیر قوم مداری و برترپنداریِ گروه خودی است و در تلقی از دیگری، بر پای بندی و عدم پای بندی به هویت کردی تأکید می شود. شدت عقاید قالبی و فاصله قومی میان دو قوم هورام و سوران با قوم کلهر بیش تر از فاصله هورام و سوران با یکدیگراست.
ارزیابی مقایسه ای تأثیر اهمیت دهی به خانواده در زندگی بر ادراک احساس شادمانی در دو گروه کشور با سطوح متفاوت درآمد سرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان پایه گذار شخصیت و ارزش های ف کری افراد یک جامعه، می تواند جایگاه بسیار مهمی در ایجاد شادی در افراد داشته باشد. در این پژوهش با بهره گیری از داده های آماری 11 کشور برخوردار از درآمد سرانه بالاتر از 20 هزار دلار و 25 کشور با درآمد سرانه پایین تر از 20 هزار دلار، در دوره زمانی 1981-2014، رابطه میان اهمیت دهی به خانواده در زندگی بر ادراک احساس شادمانی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیرهای درآمد سرانه، بیکاری، امید به زندگی و نابرابری درآمدی نیز به عنوان متغیر کنترل، وارد الگوی داده های ترکیبی شده اند. نتایج نشان می دهد که در هر دو گروه کشور، متغیرهای بیکاری و نابرابری درآمدی، تأثیر منفی و معنا دار و متغیرهای اهمیت دهی به خانواده، امید به زندگی و درآمد، تأثیر مثبت و معنا داری بر ادراک شادمانی دارند. همچنین تأثیر اهمیت دهی به خانواده در زندگی بر ادراک احساس شادمانی در کشورهای با درآمد سرانه پایین، تفاوت معنا داری با تأثیر آن بر ادراک احساس شادمانی در کشورهای با درآمد سرانه بالا ندارد. بنابراین تأثیر مثبت ارزش فرهنگی خانواده در زندگی بر ادراک احساس شادمانی، وابسته به ارتقاء سطح درآمد سرانه در یک کشور نیست و درآمد سرانه کاتالیزور تأثیر بیشتر اهمیت دهی به خانواده بر ادراک احساس شادمانی، محسوب نمی شود.
فراتحلیل مطالعات ناظر به برساخت اجتماعی بدن در جامعه ایرانی مورد کاوش: مقالات علمی پژوهشی داخلی 1395-1386(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه بازنمایی اجتماعی و زیبایی شناسنانه بدن در حوزه عمومی از رایج ترین دستورکارهای پژوهشی دهه اخیر در ایران بوده است. پراکندگی نتایج مطالعات، ضرورت فراتحلیل پژوهش های ناظر به ساخت اجتماعی بدن را با به منظور رسیدن به تصویری نسبتاً جامع از آورده ها و چالش های مطالعاتی آشکار می سازد. هدف مطالعه، شناسایی و سنخ بندی متغیرهای معطوف به ساخت اجتماعی بدن در جامعه ایرانی است. پرسش اصلی مطالعه این است که در پژوهش های داخلی 1395-1386 پدیده مدیریت بدن در نسبت با چه متغیرهایی مورد توجه محققان علوم اجتماعی قرار گرفته است؟ فراتحلیلِ 29 مقاله پژوهشی منتخب نشان می دهد بدن های طبیعی زیست شناختی کنش گران اجتماعی متأثر از 48 متغیر در چهار سنخ اجتماعی، فرهنگی، زمینه ای و روان شناختی، به نوعی مصنوع اجتماعی فرهنگی بدل شده اند. متغیرهای اجتماعی در 8/57% موارد بیشترین فراوانی، و متغیرهای فرهنگی در 2/27% موارد کمترین فراوانی را دارا هستند؛ در 2/78% پژوهش ها، متغیرهای روان شناختی توجه پژوهشگران را به خود جلب نموده اند؛ بدین سان، متغیرهای اجتماعی، و روان شناختی، بیشترین اهمیت، و متغیرهای زمینه ای و فرهنگی اهمیت کمتری نزد نویسندگان پژوهش های مرور شده داشته اند. فقدان راهکار اجرایی در 2/78% مطالعات و امتناع پژوهش گران داخلی از مطالعه چگونگی برساخته شدن اجتماعی بدن از منظر نسبت گزینی آن با ابعاد مختلف گفتمان مسلط دینی و سیاسی محوری ترین وجه مغفول در پژوهش های فراتحلیل شده است.
آسیب شناسی ساماندهی زلزله با تأکید بر مشارکت خودجوش مردمی (مورد مطالعه: شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
127 - 158
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به آسیب شناسی ساماندهی زلزله در شهرستان سرپل ذهاب با تأکید بر مشارکتِ خودجوشِ مردمی در روند کمک به آسیب دیدگان در هفته اول پس از وقوع حادثه پرداخته است. این پژوهش مبتنی بر استراتژی استفهامی بوده و تکنیک جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه-استاندارد می باشد و بر اساس اشباع نظری پایان یافته است. جامعه آماری این پژوهش، امدادرسانانِ اهل سرپل ذهاب در هفته اول امدادرسانی به آسیب دیدگان هستند و به روش نمونه گیری نظری-هدفمند انتخاب شده اند. بر اساس تحلیل محتوای صورت گرفته از مصاحبه ها، ابتدا 45 گزاره مفهومی از بین اظهارات مصاحبه شوندگان انتخاب شدند و این مفاهیم در اختیار مصاحبه شوندگان قرار گرفتند و به تأیید آن ها رسیدند. سپس این مفاهیم در قالب ۱۱ مقوله بازسازی معنایی شدند. با توجه به یافته ها، نتیجه گیری شده است که در صورت بروز چنین حوادثی، لازم است امدادرسانان، آسیب دیدگان و سازمان های رسمی مرتبط ازنظر دانش، مهارت و آگاهی، به صورتی اجتماعی شوند که فهم مشترکی از اقدامات و تعاملات لازم در حین و بعد از وقوع زلزله پیدا کنند تا سازمان های خودجوش مردمی کارآمدی لازم را داشته باشند. همین طور باید نقش و کارایی سازمان های مردم نهاد و زنان نیز در چنین حوادثی موردتوجه قرارگیرد.
بررسی میزان تمایل به مهاجرت جوانان از استان خوزستان: مسائل متعاقب و عوامل زمینه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
119 - 143
مهاجرت، به عنوان یکی از عوامل اصلی پویایی جمعیت، سبب تحولات جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی مهمی در مبدأ و مقصد می شود. استان خوزستان ازنظر جابه جایی جمعیت در نیم قرن اخیر، با تغییرات زیادی روبرو بوده است؛ به طوری که بعد از استان تهران، بیشترین درصد مهاجران خارج شده را داشته است. این مطالعه به منظور شناخت تمایل به مهاجرت جوانان و عوامل مؤثر بر آن در استان خوزستان و با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی اجرا شده است. چارچوب نظری تحقیق با استفاده از نظریات جذب و دفع، نظرییه سرماییه انسانی و نظرییه محرومیت نسبی تدوین شده و مدل تجربی تحقیق با استفاده از آنها و تحقیقات تجربی پیشین پیشنهاد گردیده است. با استفاده از شیویه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 5 شهرستان انتخاب شده و تعداد 385 نفر از جوانان ساکن در استان به روش نمونه گیری تصادفی مورد بررسی قرار گرفته اند. اطلاعات موردنیاز با استفاده از پرسش نامه به دست آمده و تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری spss صورت گرفته است. نتایج نشان داد بالای 77 درصد جوانان، در صورت فراهم بودن شرایط و امکانات، تمایل دارند به مکانی غیر از استان خوزستان مهاجرت نمایند. نگرش به دافعیه مبدأ، نگرش به جاذبیه مقصد، محرومیت نسبی و تحصیلات بر تمایل به مهاجرت جوانان استان خوزستان تأثیرگذار هستند. بیشترین درصد تغییرات تمایل به مهاجرت جوانان ناشی از عوامل دافعیه منطقیه مبدأ است که نشان دهندیه اهمیت و مهم بودن عوامل دافعه در استان خوزستان نسبت به عوامل جاذبیه سایر مناطق و احساس محرومیت نسبی در نزد جوانان استان خوزستان است.
زمینه های شکل گیری دست فروشی در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
245 - 269
دست فروشی، ازجمله فعالیت های متداول و دیرینه ای محسوب می شود که به صور گوناگون در زیست شهری به وقوع می پیوندد؛ براین اساس، می توان دست فروشی را پدیده ای اثرگذار در مدیریت شهری تلقی کرد. این پژوهش، با هدف شناسایی زمینه های مختلف بروز دست فروشی در شهر رشت انجام شده است؛ ازاین رو، تلاش شده است با اتخاذ روش تحقیق کیفی، تجربیه زیستیه گروه های درگیر با دست فروشی ارائه شود که عمدتاً شامل دست فروش ها،خریداران و مدیران و مأموران شهری اند. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری هدفمند و انجام 31 مصاحبه و بهره گرفتن از شیویه تحلیل تماتیک، مفاهیم مهم طبقه بندی شده اند. نتایج یافته های این پژوهش نشان می دهد که زمینه های شکل گیری دست فروشی تحت تأثیر مؤلفه های گوناگونی است که می توان آنها را در سه دسته زمینه های ایجادکننده، ترغیب کننده و تشدیدکننده قرار داد. این زمینه ها به نحوی باهم پیوند خورده اند که باعث می شود دست فروشی در حیات شهری پیامدهای متناقض مثبت یا مخربی را در بر داشته باشد، به طوری که تحت شرایط گوناگون فردی و اجتماعی، وقوع این پدیده در سطح جامعه را محتمل می سازند و ازسوی دیگر با داشتن تأمین نیازها یا منافع افراد انگیزیه اقدام بدان فعالیت را بیشتر می نمایند و درنهایت، با تداوم بخشی به دست فروشی بروز آن در سطح جامعه تشدید می شود.
شکل گیری نقاط بحرانی در کلان شهرها و پیامدهای ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
67 - 88
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررسی نقاط بحرانی در کلان شهرها نشان دهنده پیامدهای ناخوشایندی از شکل گیری این نقاط، مناطق یا کانون های آسیب زا است. این پژوهش با هدف شناسایی، دسته بندی و رتبه بندی این پیامدها انجام شده است. روش شناسی: پژوهش حاضر بر حسب هدف کاربردی- توسعه ای و از لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی – پیمایشی محسوب می شود که با نگاهی به افق ده سال آینده در کلان شهر تهران با رویکرد کمی انجام شده است. پرسشنامه محقق ساخته حاوی 31 گویه، بین خبرگان توزیع و 44 پرسشنامه قابل تجزیه و تحلیل جمع آوری شد. اطلاعات جمع آوری شده پس از اعتبارسنجی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و پیامدهایی که با آزمون t- تک نمونه ای در سطح اطمینان 95 درصد تأیید شده بود، با استفاده از آزمون فریدمن، رتبه بندی گردید. یافته ها: 31 پیامد احصاء شده در 4 بُعد فرهنگی- اجتماعی، کالبدی، کنترل و نظارت و اقتصادی مورد تأیید قرار گرفت و رتبه بندی شد. خی دو آزمون فریدمن با 30 درجه آزادی در سطح معنی داری 001/0 برابر 498/149 است. نتیجه گیری: نتیجه رتبه بندی پیامدهای احصاء شده نشان می دهد مهم ترین پیامد تشکیل نقاط بحرانی در کلان شهرها عبارت است از: «کنارهم قرار گرفتن بزهکاران و مجرمین حرفه ای و سابقه دار» و در پی آن «وجود فرصت های جرم در محیط» و «ایجاد پتانسیل جرم خیزی در منطقه». این بدان معناست که هم افزایی ارتکاب جرم در اثر کنارهم قرار گرفتن مجرمین با تشکیل نقاط بحرانی بیشتر می شود و زمینه جرم خیزی نقطه بحرانی را تقویت می کند لذا لازم است پلیس و مدیریت شهری با نگاهی به این پیامدها و رصد نقاط مختلف شهر، بسترهای شکل گیری را کنترل و از تشکیل نقاط بحرانی پیشگیری کند.